eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۲۵۲ مصحف شریفهمراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید حسن قدومش🌹 ✍تار و پودِ وجود حسن رو ،قرآن فرا گرفته بود. یه روز دیدم ایستاده و قرآن می خونه، چند قدمی اش بودم که صدای انفجار بلند شد.. نگاش کردم و دیدم ...👆👆👆 ⭐️شادی روح پاک همه شهدا فاتحه و صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘ ✅ | آغاز بکاردادگاه تشریفاتی بین المللی برای حوادث آبان ٩٨ ایران 🍃🌹🍃 🔻 روز چهارشنبه با تلاش سه سازمان "حقوق بشر ایران" "عدالت برای ایران" و "با هم علیه اعدان» در شهر لندن دادگاه تشریفاتی برای رسیدگی به حوادث آبان ٩٨ ایران با هدایت حقوقدان های کشورهای انگلیس، آمریکا، اندونزی، آفریقای جنوبی، لیبی که به اصطلاح در حوزه حقوق بشر فعالیت دارند در حال برگزاریست. 🔹 این دادگاه بمدت ۵ روز از تاریخ ١٩ آبان شروع و تا ٢٣ آبان ماه ادامه خواهد یافت. در روز اول صدا و تصویر مادران مهرداد معینی فر، پژمان قلی پور، ابراهیم کتابدار و... پخش شد. ❌ ملاحظات: 1⃣ قرار است یک عده حدود ۴۵ نفر به عنوان شاهد حوادث آبان در این دادگاه حضور یابند. 2⃣ تعدادی هم حدود ١٢٠ نفر که شهادت کتبی داده اند در این دادگاه قرائت شود. 3⃣ ماهیت این دادگاه ضدایرانی و هدف آن اثبات حوادث آبان به عنوان جنایات بشری و اطلاق آن به ارکان نظام از جمله آیت ا.. رئیسی میباشد. 4⃣ مسیح علی‌نژاد خبرنگار معاند متواری یکی از این شهود میباشد که ادعاهای واهی و کذب علیه مسئولین کشورمان داشت. 5⃣ تعدادی از خانواده‌ها حاضر به مصاحبه یا ارسال کلیپ به این دادگاه تشریفاتی بودند. 6⃣ برگزاری دادگاه تشریفاتی در آستانه حوادث آبان قطعا در تحریک خانواده‌ها موثر خواهد بود. 🍁〰🍂 @Alachiigh
سردار حاجی‎زاده: صهیونیست‎ها بهانه دست ما بدهند، نابود می‌شوند 🔹مقامات صهیونیست می‌دانند که آن‎ها می‌توانند آغازکننده باشند ولی پایان کار با ماست و این پایان نابودی رژیم‎صهیونیستی است. 🔹پهپادهای ایران خاری در چشم دشمنان شده است و می‌گویند آن‎ها را باید محدود کنیم. لزومی ندارد درباره حد توانمان حرف بزنیم. Farsna 💪👊 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشگاه اسلامی تلاویو چطور جاییه؟ 🤔 دقت کنید که دانشجویان این دانشگاه صرفا درباره اسلام میخونند که برای موساد کار کنند.. و علیه اسلام ‼️ نه صرفا برای دانستن حقیقت یا گرایش به اسلام ! roshangarii ✅هنوزم بعضیا میگن توهم دارید ؟؟😕😕 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼 یک یادگاری‌، که معادلات جهان را عوض کرد 🔴امنیت کنونی کشور ، قدرت بازدارندگی و ترس دشمنان از این مرز و بوم را مدیون پدر موشکی ایران و سربازان او هستیم… 🌷روحش شاد و یادش گرامی ✅پاسدار farsna 🍁〰🍂 @Alachiigh
22247254431568.mp3
13.26M
🙏صلی‌الله علیک یا اباعبدالله 🤚♥️ "حسین جان ای آبروی دوعالم" 🎤کربلایی محمد حسین پویانفر ⭐️شب زیارتی آقا امام حسین علیه السلام ✅پیشنهاد دانلود👌 😢♥️ ✨التماس دعا از همراهان عزیز🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺دلارام من🌺 قسمت11 سخنران درباره جایگاه و اهمیت ولایت در اسلام می‌گوید، دختری ده دوازده ساله و چادر
🌺دلارام من🌺 قسمت 12 - خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه... اصلا امسال که برادرم بینمون نیست خیلی جاش خالیه. - چه خبر از برادرزادتون؟ نگاه‌هاشان درهم گره می‌خورد و گویا چندکلمه‌ای را بی‌آنکه من بفهمم، با چشم منتقل می‌کنند؛ بعد هانیه خانم آه می‌کشد: همین دور و براست، نذریا رو که پخش کنن میاد خونه، چی بگم والا. گویا حرفی دارد که نمی‌تواند بزند؛ زن‌عمو به من اشاره می‌کند و می‌گوید: حوراء عزیزم می‌خوای بری کمک؟ آنی متوجه می‌شوم باید بروم؛ کسی را نمی‌شناسم اما چشمی می‌گویم و بلند می‌شوم؛ هانیه خانم تعارف می‌کند که منصرفم کند، اما خوب می‌دانم رفتنم بهتر است، چشمم می‌افتد به عکس روی طاقچه که تا الان زیرش نشسته بودیم، قلبم می‌ریزد؛ همان چشمان مهربان و آشنا، همان پیرمرد! همان پیرمردی که در خواب دیده بودم و راه را نشانم داده بود؛ او، اینجا در خانه‌ای که حامد هم هست؛ راستی چقدر نگاه او و حامد و هانیه خانم شبیه هم است! نمی‌توانم به نتیجه‌ای برسم، جز اینکه نسبتی باهم دارند؛ اما نمی‌فهمم چرا آن پیرمرد باید به خوابم بیاید، به ذهنم فشار می‌آورم تا نامش به خاطرم بیاید، مداح دیشب چه گفت؟ عباس، عباس قریشی! به طرف آشپزخانه می‌روم؛ چندان تجربه کارِ خانه ندارم، با خجالت و اکراه جلوی در آشپزخانه می‌ایستم و به خانمی که فکر کنم دختر هانیه خانم باشد می‌گویم: ببخشید... کمک نمی‌خواین؟ خانم که سی ساله به نظر می‎رسد جلو می‌آید و دستش را برای مصافحه دراز می‌کند: سلام عزیزم، شما باید حوراء خانوم باشی، درسته؟ چقدر شبیه مادرش است؛ لبخندش، نگاهش، حتی اندوه چهره‌اش؛ دست می‌دهم، خودش را نرگس معرفی می‌کند، وقتی اصرارم را برای کمک می‌بیند، می‌گوید کمکش لیوان‌ها را آب بکشم تا بتوانیم باهم صحبت کنیم؛ برای این که راحت تر باشم، توصیه می‌کند چادرم را دربیاورم و اطمینان می‌دهد که مردها داخل نمی‌آیند. مشغول می‌شویم و نرگس از درس و زندگی‌ام می‌پرسد؛ من که ذهنم درگیر عکس پیرمرد است، چندان تمرکز ندارم، مخصوصا که حس می‌کنم حالم هم خوب نیست و قلبم تند میزند، نرگس هم متوجه حالم می‌شود: حوراء جون! عزیزم! چرا رنگت برگشته؟ حالت خوبه؟ - خوبم... چیزی نیست! با خودم کلنجار می‎روم که درباره آن شهید بپرسم یا نه، که صدای مردانه‌ای می‌آید: نرگس خانوم! این استکانام تو حیاط بود، زحمتشو بکشیـ.. حامد است که با یک سینی پر از استکان خالی در آستانه در آشپزخانه ایستاده؛ دیگر برایم مهم نیست نگاه‌هایمان تلاقی می‌کند، به سمت چادرم می‌روم و او هم دستپاچه تر از من برمی‌گردد و با معذرت خواهی کوتاهی، به حیاط می‌رود؛ نرگس هم رنگش پریده، اما خودش را جمع و جور می‌کند و با پر روسری‌اش، عرق از پیشانی می‌گیرد: تو که حجابت کامل بود دختر! چرا الکی هول شدی؟ - می‌دونم، ولی دوست ندارم کسی بدون چادر ببینه منو. چهره‌اش حالتی محزون به خود گرفت و گفت: آفرین عزیزم... آقاحامد پسردایی منن، پدرشون دایی عباس، جانباز شیمیایی بودن شهید شدن، با مادرم زندگی می‌کنن. حواسم چندان به حرف‌هایش نیست؛ می‌گویم: اون شهیدی که عکسش روی طاقچه است... اون آقای مسن... خیلی آشنان! - گفتم که! دایی عباسمن. حرفی نمیزنم از خوابی که دیده‌ام؛ کارمان تمام می‌شود، نرگس نگاهی به حیاط می‌اندازد و می‌گوید: فک کنم حامد رفته باشه بیرون. نگاهم به حیاط برمی‌گردد، چرا متوجه حوض فیروزه‌ای و درخت انگورشان نشدم؟ چقدر این منظره آشناست، گویا قبلا اینجا بوده‌ام. چیزهایی که تا الان دیده‌ام، باعث شده همه جای خانه را با دقت از نظر بگذرانم؛ روی میزی که با نرگس کنارش نشسته‌ایم، چند قاب عکس کوچک گذاشته‌اند، نمی‌دانم چرا نرگس مضطرب است؛ قبل از این که به قاب‌ها نگاه کنم، همراهم زنگ می‌خورد، عموست که می‌گوید تا پنج دقیقه دیگر می‌رسد، به زن‌عمو می‌گویم آماده باشد و درحالی که چادر سرم می‌کنم، به عکس‌ها خیره می‌شوم؛ یکی از عکس‌ها به چشمم آشنا می‌آید: مردی چهارشانه و قدبلند، با محاسن مرتب و کوتاه و چشمان درشت مشکی که دخترکی یکساله را روی پایش نشانده و در حیاطی به سبک خانه‌های قدیمی، زیر درخت انگور نشسته! دخترک یکساله... دخترکی که مطمئنم حوراء نام دارد. نرگس، هانیه خانم و زن‌عمو که متوجه دقتم به عکس شده‌اند، با اضطرابی بی‌سابقه صدایم میزنند: حوراء... عزیزم... چیزی شده؟ بدون اینکه چشم از عکس بگیرم می‌گویم: این آقا... این آقا کیه؟ این دختره منم. عکس بعدی را می‌بینم که یک خانواده چهارنفره را نشان می‌دهد؛ زن و مردی جوان و دخترکی یکساله و حوراء نام، و پسرکی پنج شش ساله، زن جوان که پسرش را بر زانو نشانده هم. صدای اطرافیان را گنگ می‌شنوم و فقط می‌گویم: مامان... عکس مامان من اینجا چکار می‌کنه؟ حالم به غریقی می‌ماند که حتی نمی‌داند کجا را می‌تواند چنگ بزند؛ ادامه دارد.... بقلم فاطمه شکیبا 🍁〰🍂 @Alachiigh
🍃مواد لازم ⇩ ✨۱سفیده تخم مرغ ✨۴ ق.چ آب لیمو ✨۴ق.چ عسل ✍🏻همه راباهم مخلوط کرده روی جای زخم یا ترک بمالید. ✨روزی ۲۰دقیقه و ۱بار به مدت ۳۰ روز استفاده کنید 📝 📚 حکیم خیراندیش (طب سنتی ) ‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎ 🍁〰🍂 @Alachiigh
⭐️در دنيا اگر خودت را مهمان حساب كني و حق تعالي را ميزبان ،، همه غصّه ها مي رود 👌 ⭐️چون هزار غصّه به دلِ ميزبان است كه دل ميهمان، از يكي از آنها خبر ندارد . ⭐️هزار غم به دل صاحبخانه است كه يكي به دل مهمان راه ندارد . ⭐️در زندگي خودت را ميهمان خدا بدان تا راحت شوي . ⭐️اگر در ميهماني يك شب بلايي به تو رسيد شلوغ نكن و آبـــروي صاحبخـــانه را حفظ كن. ✍حاج محمداسماعیل دولابی🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۲۵۳ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید حسن طهرانی مقدم🌹 ✅مردی با آرزوهای دور بُرد ✍خاطرم هست که هفته آخر در جلسه‌ای خدمت حاج حسن جمع بودیم جمله‌ای را حاج حسن گفتند که در این روزهای آخر حداقل 3 الی 4 بار این جمله را شنیدم که «به زودی در پیچی, خیلی‌ها را جا می‌گذارم» و دستشان را مشت کردند و باز کردند و گفتند «خاک را هم می‌پاشم روی صورتشون»  من فکر کردم این جمله با کسانی است که احساس ناامیدی و... داشتند و مدام از روش‌های تحقیق انتقاد می‌کردند. یکی از دوستان گفت پس حاج آقا بحث شفاعت چی میشه؟ من تعجب کردم که با خودم گفتم این بحث چه ربطی داشت به شفاعت. منظور حاج حسن ریگروپ است حاجی گفت بحث شفاعت جای خودش. آنجا بود که با خودم فکر کردم نکنه واقعا حاج حسن می‌خواد ما را جا بگذارد. بعد از این حاج آقا خوابشان را هم تعریف کردند. ایشان نقل کردند که در خواب دیدم فوت کردم‌ و مرا داخل قبر گذاشتند...، نکیر و منکر آمدند و پرسیدند که چه آورده‌ای؟ همین‌طور که از ترس زبانم بند آمده بود، دنبال چیزی می‌گشتم که مرا نجات دهد...، گفتم گریه بر حسین(ع). ناگهان نوری وارد قبر شد و این فرشته‌ها دست به سینه کنار رفتند. 🙏🌹شهید حسن تهرانی مقدم که در انفجار پادگان ملارد به شهادت رسید وصیت کرده بود روی سنگ قبرش بنویسند: اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند. ⭐️شادی روح پاک همه شهدا فاتحه و صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘ 🖼 انتشار نامه‌ مهم شهید طهرانی مقدم خطاب به رهبر معظم انقلاب 🍃🌹🍃 🔻 دستخطی بدون تاریخ از شهید حسن طهرانی که در آن مشخص می‌شود طهرانی‌مقدم مدت‌ها پیش از شهادت به سراغ پروژه "موشک‌های فوق سریع" رفته‌ است. 🔹 بند آخر این دستخط حامل پیام بسیار بسیار مهمی برای دشمنان ایران است... 🔺 خارج کردن این پیام از طبقه بندی محرمانه اقتدار پشت پرده قدرت دفاعی ایران را تداعی می‌کند. 🍁〰🍂 @Alachiigh
🔴واقعا این از طنزهای روزگار هست! طرف توی روز روشن داره میگه ایرانی ها حق ندارند جمعیتتون رو جوان کنند!🙄 ✍️بیداری ملت 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کشاورزان معترض اصفهانی از شبکه های معاند، سودجو و خارج نشین که قصد به آشوب کشیدن اعتراضات مسالمت آمیز این قشر زحمت کش را دارند، اعلام برائت کردند. 🍁〰🍂 @Alachiigh