ادامه...
اما وقتی این نور آشکار مى شود و وقتی که این حقیقت برای انسان روشن مى شود، آن زمانی است که همهی نیروهای درونی و رسوبات انسان و رخوتی که انسان در طول زمان در اثر عمل نکردن به دست آورده و درون خودش رسوب کرده و تهنشین شده، خصلتهایی که به باطل بر او استوار وجاگير شدند و همهی نیروهایی که درون خود، از طریق انتخابهای غلط و از طريق عمل نکردن، اقدام نكردن، خودرا به ناديدن زدن، از طریق نشنيدن و خود را به نشنیدن زدن، درونش شکل گرفته، اينها در مقابل انسان قرار مى گيرند و وقتی که میبینند که نمیتوانند انسان را نگهدارند، و این نور و شعله دارد درونش را روشن میکند و برمیافروزد؛ از راه دیگرى وارد مى شوند و القا مى كنند كه اینها از جانب خداوند نیست؛ اینهاست که افتراست!
«أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ» جواب اين است كه اگر اینها از جانب خدا نیستند و ساخته خود انسان و ساختهی شیطان هست، اگر راست میگویید پس مثل آن را هم بیاوريد!
در كنار نورهایی که درون انسان روشن مى شود و حقيقت را با آن میبیند، گاهی ديگران و انسانها ناصحی هم پیدا مى شوند که به او توضیح میدهند که قدر این نور را بدان، قدر این پاکی و ارزشها را بدان!
اما این نیروهای مخالف، این رسوبات انسان، رخوتى که انسان با دست خود بر وجودش هموار کرده، بر وجودش تحمیل کرده القا مى كنند كه اینها حقیقت ندارد.
اگر چنين است و حقیقت ندارد مثل آن باز هم بیاوريد:
«فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ»
اگر دیديد که راهی ندارید، اگر حجت بر شما تمام شد، اگر فهمیدید که این حقیقت است، پس بفهميد که این نورهایی که برای شما صادر مى شود، اين حقیقتی که برای شما روشن مى شود، «أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ» این از یک مقام، از یک مبدأ نامتناهی رسیده است.
در این زندان انسان، از این نوع آیات، از این نوع نورها، از این انوار ساطع خبری نیست! بلكه فراتر از این زندان است.
«وَأَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ» مبدأ نامتناهی منطقا بیش از یکی نیست؛ چند نامتناهی نداریم؛ این غیرممکن است. وقتی که حجت بر شما تمام شد، فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؟ آيا تسلیم این حقیقت بینهایت میشوید؟ يا باز هم به بهانههای مختلف اینها را افترا مى گيريد و به این نورها بیتوجهی میکنید و خودتان را به کری و کوری میزنید؟!!
فریاد میکشد این نور، که راه اینجاست، اینکه زندگی را باید همچون تنوری برافروزی و شعلهى اين زندگى خودت هستی و با اين افروختن، میتوانى زندگى ات را تغییر دهى. اگر انسان به این امر تسلیم شد، بلند مى شود و زندگى اش را شروع میکند به ساختن.
اما باز هم فضای اجتماعی، آن چیزی که از بیرون بر انسان تحمیل مى شود، آن اوضاع ضد نور، و تاریکی كه بر جهان حاکم است و ناشی از عمل خود انسان است؛ ناشی از آن چیزی است که انسان اکتساب کرده، اینا بر انسان فشار وارد مى كنند و سینهی انسان را تنگ و تحملش را اندك مى كنند.
اين زمان است که انسان گاهی شروع میکند به سستی و سعی میکند که بعضی از اینها را ترک كند:
«فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ »
و اینجاست که حرکت انسان دچار اختلال مى شود و زندگیش بینتیجه مى شود و اعمالش به نتیجه نمیرسد.
و به جای اینکه توجه بکند که این ضعف و تنگی سینه و بی تحملی و اقدام نکردنی که او را این نوع ناکام گذاشته و نگذاشته که زندگیش را به نتیجه برساند و حرکاتش و اقدامش را به قلهی هدف برساند، شروع میکند به ترديد پیدا کردن و تردیدها را تشدید کردن!
هرگز نمى گويد که کار من اشتباه و ضعیف بوده بلکه تردید در راه، پیدا میکند و از این طریق، سست و سستتر مى شود و زمانی چشم باز مى كند که دیگر امکان حرکتی نیست...
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
«فَقَدِّمُوا الدَّارِعَ وَ أَخِّرُوا الْحَاسِرَ، وَ عَضُّوا عَلَى الْأَضْرَاسِ فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ الْهَامِ...»
زره پوشان را در پیشاپیش لشکر بگمارید و آنان را که کلاه ایمنی ندارند در عقب لشکر قرار دهید و دندانها را بر هم بفشارید که ضربههای شمشیر به کاسه سر فرو نرود...
آیا این خطبه حضرت، و کلمات و خطباتی از این نوع فقط آموزش جنگی است و در زمان صلح مصداقی ندارد؟
آیا برای انسانهایی که از جنگ گریزان هستند و سعی در فرونشاندن شعلههای خشم و غضب دارند، این کلمات کاربردی ندارد؟
در زمانهای که از هر سو بر طبل جنگ و خشم و خشونت کوبیده میشود آیا معنایی انسانی و عقلانی برای این کلمات میتوان یافت؟
آیا ورای زمانه صدور این کلمات که سراسر خشونت و خشم است، میتوان نگاهی فراتر و غیر عصری درک نمود که مبنا و منشأ صدور است و برای هر زمانهای کاربرد دارد؟
آیا میتوان نگاهی تعقلی به این کلمات داشت و با تعقل انسانشناختی و تعیین جامعهشناختی آنها به عینیتهایی فراتر از مصادیق عصری کلمات دسترسی پیدا نمود، به صورتی که برای امروز ما و برای شرایطی کاملا متضاد با زمانه صدور ، راهبردها و رهنمودهای ارزشمند و عقلانی دریافت؟
تٵملاتی در خطبه ۱۲۴ نهجالبلاغه
به مناسبت عید غدیر خم
جمعه ۱۶ تیر
ساعت هشت صبح
#محمدحسینقدوسی
#درمکتبعلامهطباطبایی
پخش زنده در صفحه آپارات:
🔗 https://www.aparat.com/allaamehwisdom
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولین خطبه حکومتی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام؛
۲۵ سال پس از وفات پیامبر، و بعد از بیعت مردم با او، چنین فرمود...
ویدئوی کامل در لینک زیر:
🔗 https://www.aparat.com/v/AymYq
زندگى با قرآن
١٩ تير ١٤٠٢
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ
سوره نازعات، آيات ٤٠-٤١
مسیر زندگی انسان، وقتی که به بینهایت توجه میکند؛ توجه به مقامی که در آن هست، حالتی که در آن هست، حالت زندان، محدودیت و گرفتارى است و اندیشه و تمایلاتش، هر چیزی که میبیند و هر چیزی که دوست دارد و هر چیزی که به آن کینه می ورزد، از این محدودیت سرچشمه میگیرد، آن هنگام؛ توجه به مقام بینهایت میکند.
مقام بينهايت، مقام الهی، مقام بیانتهایی، مقامی است که از رگ گردن به او نزدیکتر است، و این مقام، مقام نفیِ این زندانِ اوست. وقتی که از این زندان فاصله میگيرد و در عين اينكه در زندان و محدودیت است، توجه به بینهایت میکند و این توجه را در مقام عمل، در مقام ذهن و در مقام دانش، رعایت میکند و واهمه دارد که مبادا گرفتار این زندان، به اندازهای شود که باعث شود زندانش محدودتر، تنگتر و تنگتر شود، در این حالت است که خودش و نفسش را از "هوا" نهی میکند و هشدار مى دهد.
هوا: یعنی گرفتاری انسان به تمایلاتی که هیچ منطق و تعقل و توجهی در آن نیست. برای اینکه انسان از نفسش و از هوايش خود را نهی کند و هشدار دهد، نیازی نیست كه با تمایلاتش مبارزه کند، نیازی نیست که رياضت بكشد و در غار زندگی کند و با آن چیزی که دوست و علاقه دارد مبارزه کند، بلکه کافیست که آنها را در مسیر تعقل و تعادل قرار دهد. "نهی از هوا" به این است که انسان تمایلات و حب و بغضها و همهی غرایز و خواستنها و نخواستن هايش را در یک تعادل عقلانی قرار دهد و زندگی انسانی داشته باشد. اینکه چون "انسان" زندگی کند، باعث نهی از "هوا" است و "هوا" تمایل افسار گسیخته ایست که انسان را از مقام انسانیت خود دور میکند.
مقام انسانیت ما به این است که به اين زندانمان توجه كنيم و نسبت به اين زندانمان، در حد خودش عمل کنیم و بدانیم که فراتر از این زندان هم چیزى هست.
این باعث میشود که انسان پیوسته از این زندان، فراتر برود؛ اگرچه از این زندان خلاص نمى شود، اما پیوسته از اين زندان به سمت زندانى بزرگتر، بالاتر و کاملتر پیش مى رود. درک او و فهمش کاملتر مى شود و تمایلاتش بیشتر و ظرفیتِ وجودیش، کاملتر و کاملتر مى گردد و پیوسته به سوی بینهایت، بی زندانی، به سوی رهایی حرکت میکند و به تناسب سرعتی که در این حرکت دارد، رها و رهاتر مى شود و تجربهی بهشت را در همان مأوا و حالتى که هست مى چشد.
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ؛ مأوايش و آن حالتی که هست، برايش همچون بهشت گوارا مى شود؛ ولو اينكه در اوج شدائد باشد، ولو اينكه مصیبتها بر او هجوم بیاورند و فاجعهها او را احاطه کنند، اما او این زیباییِ بهشت را در همان مقام میبیند و این چیزی نیست که بخواهد با اعتقاد و به زورِ القا بر خودش تحمیل کند، بلكه آن حقیقتی است که میبیند. در دریایی از حوادثِ زندگی، درحالِ شناورى است، اما پیوسته مى بیند که به سمت خوشی، راحتی و زیبایی پیش مى رود، در عين اینکه شدايد او را احاطه کرده است.
آن بهشتی که بعد از مرگ برای انسان حاصل مى شود، ظهور، باطن و حقیقت همین بهشتی است که انسان در این جهان میتواند بچشد؛
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ
#زندگیباقرآن
#محمدحسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
@AllaamehWisdom
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توصیههای سلوکی علامه طباطبایی(رضواناللهعلیه) در ماه محرم، در بیان آیتالحق مرحوم جعفری تهرانی(رحمةالله)
#یاکاشفالکربعنوجهالحسینـإکشفکربیبحقأخیکالحسین
#بابالحسین
◾صلیالله علیک یا أبالفضل العباس(ع)▪
♠ السلام علیک یا أباعبدالله الحسین(ع)♠
#السلامعلیالحسینـوـعلیـعلیبنالحسینـوـعلیـأولادالحسینـوـعلیـأصحابالحسین
@AllaamehWisdom
مخاطبه با قرآن
«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي»
سوره مباركه الفجر
اگرچه گفتهاند که این آیه در مقام حضرت سیدالشهدا(ع) است و آن کمالات و جایگاهى که برای حضرت(ع)، منحصر به فرد است و خصیصهی حضرت(ع) هست، اما اين، مظهر اتم و اکمل آيه است.
براى همهی ما، همه ی مومنین، همهی شیعیان و همهی انسانها، همان مقداری که در مسیر حسینی و در مسیر حقیقت عاشورایی قرار میگیرند، این مقام اطمینان و جنت ذات، در حد و مرتبهی خودشان حاصل مى شود.
و این چیزى ست که ما در هر عاشورا در هر عزاداری و در هر مجلسی که می رویم، در هر توجهی که به حسین بن علی علیه السلام میکنیم و هر نگاهی که به حضرت زینب(س) و حضرت ابوالفضل(ع) و شهدای کربلا میکنیم، قابل محاسبه، قابل دیدن و قابل رسیدن است.
هر لحظه هر توجهی که میکنیم، هر نگاهی که میکنیم و هر چیزی که از آن بزرگان میبینیم، در همان لحظه، در همان جایگاه و در همان نگاهی که میبینیم، قابل حصول است.
حصول آن از طریق کندهشدن از مشغوليتهای مزاحم و زائد و بیهوده ای است که انسان برای خودش درست می کند.
این مشغولیتها، چه بسا مشغولیتهاى به ظاهر معنوی باشد؛ گرفتاریهایی که انسان برای خود درست می کند و راه حقیقت را دور، پیچاپیچ، نظری و پر از گردنههای صعب و بیحاصل میکند.
اما حقیقت این مسیر، همان خویشتن انسانی است که همان لحظه برای انسان، قابل حصول و قابل دیدن است و بلکه انسان متحد با آن حقیقت حسینى است. حقیقت امامت، حقیقت نبوت، حقیقت الوهیت، همان الهی است که از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
ادامه👇
ادامه☝️
این ما هستیم که در دنیای توهمی خودمان، انواع حب و بغض ها و انواع مسائل را برای خود درست میکنیم و هزاران مسئلهای که در زندگی، همچون باری سخت به دوش خود می گذاریم.
همان مقداری که این بار را به زمین بگذاریم، از این جهان توهمى خود خارج شويم و آن حقیقت خویشتن، که دنیای اکبر و دنیای برتر و متحد با تمام امامت و امام حاضر است و در همان جاست که حقیقت فرج رخ می دهد.
حقیقت عزاداری در همان لحظهای است که به آن توجه میکنیم و با آن متحد می شويم، به این جنت برمیگردیم؛ آرام، مطمئن،بدون اضطراب، بدون درگیری
این جنتی که اینجا انسان به آن برمیگردد، غیراز جنت بیرون، کنار و ظاهریست؛ جنت حقیقی، جنت ذات است، در همان مرتبهای که ما میتوانیم به آن برسیم؛ در همان ذره، در همان یک قدمی که ما میتوانیم به خودمان بازگشت کنیم.
وقتی که توجه میکنیم، این جنت را میبینیم، همين لحظه، در همین جا، در همین مکان و این جنت و این بهشت، غیر از بهشت ظاهری و بهشت کناری است که با محاسبه، با عمل نیک و پاداش آن حاصل می شود.
اين حقیقت بهشتى است؛ همانطور که حقیقت الهی و حقیقت حسینی و حقیقت عاشورایی ست.
عاشورا مظهر اتم و کامل است؛ عاشورایی که در شصت و یک هجری رخ داده است، بالاترین مظهر بیرونی آن است.
ما پیوسته و پیوسته، در حال شهید کردن این حسینی هستيم كه درون ماست و فریاد می کشد که راه نزدیک است و "هل من ناصر ينصرنى؟"
كسى هست که این حقیقت حسینی درونی را که درون خودش ساری و جاری است، یاری کند؟ چگونه؟
-با بازگشت به خود، با کنار گذاشتن این دنیای توهمی.
آیا مدافعی هست که از حرم پیامبر(ص) دفاع کند؟
-حرم پیامبر(ص) همین حقیقت درونى است و پیامبر(ص) براى این حقیقت مبعوث شده است.
آن حقایق بیرونی، مظهر بیرونی و اجتماعی آنها هستند، اما اصل آن، درون هر کسی ساری و جاری است و به محض توجه به آن، به محض ایمان آوردن به آن، به محض دیدنش، به بهشت خودش با آرامش با اطمینان میرسد.
فریادی که خداوند درون، كه از رگ گردن به او نزدیکتر است او را دعوت میکند به دخول و ورود به این بهشت برين، که برتر از هر بهشتی است.
این زندگی ماست، این اصل عزاداری است؛ هر لحظهای که انسان توجه كند، هر مجلسی که برود، میتواند این حقیقت را درون خود پیاده کند.
رفتن به مجلسی که عزاداری شهدای کربلا در آن صورت میگیرد، ابزاری است برای اینکه انسان این حقیقت درونی را راحتتر، بیشتر و زودتر و بهتر و کاملتر درك کند.
حقیقتى بیرون از مجلس هم در جریان است؛ نبرد عاشورا، نبرد دائمی تمامی بشریت، در تمامی زمانها و در تمامی درون انسانهاییاست که در حال توجه به هر حقیقتی هستند و مظهر کامل آن، در عاشورای شصت و یک هجری رخ داده است.
وقتیکه انسان به این امر توجه كند، آن وقت این دنیای توهمی را راحت، میتواند کنار بگذارد و اگرچه با سختیها و مشکلاتی همراه باشد، با مصیبتها، فجایع انسانی، درگیریهایی که او را خسته میکند، اما تمام این درگیریها و سختیها و فجایع برای او ارزشمند و زیباست، همانطوریکه برای زینب کبری علیها سلام، اینگونه بود و در مجلسی که ظلم و ستم به اوج و در غلبهی ظالمین بود، حضرت فرمود: "ما رایت الا جميلا"
حقیقت این آیه است.
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً هر دوسو رضایت است؛
رضايت انسان از تمام کائنات، از هر چیزی که رخ داده، از تمام سختیهایی که در عمرش کشیده، به زودی، به سرعت و با نزدیکترین راه، انسان به مرحلهای میرسد که حتى یکی از این سختیها را حاضر نیست ترك كند.
اگر همهی عالم را به او بدهند، یك لحظه از این سختی را حاضر نیست کنار بگذارد.
"رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً" از تمام کائنات رضایت پیدا میکند و جهان و خداوند و همهی اولیا و ائمه ى اطهار(ع) و بزرگان و همهی بشریت هم از او رضایت پیدا می كنند.
آن هنگام که به او خطاب مى شود که "ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي"؛ برگرد به اين بهشت خاص و ویژه که از درون انسان میجوشد و همچون چشمهای گوارا و زیبا است.
این چشمه كه همین الان، برای ما قابل حصول است، غیر از آن بهشتى است که بعد از مرگ میبینیم. همین الان برای ما حاصل است؛
همهی ما همین الان، در هر لحظه كه به حسین بن علی(ع) توجه کنیم، در هر لحظهای که میخواهيم عزاداری کنیم، در هر زمانی که وارد میشویم و قدم در مجلس برای عزاداری برمیداریم، همان لحظه، در معرض این خطاب هستیم؛
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتى...
#محمد_حسین_قدوسی
#در_مکتب_علامه_طباطبایی
#محرم_۱۴۰۲
@Allaamehwisdom