eitaa logo
Aminikhaah_Media🇱🇧
69هزار دنبال‌کننده
285 عکس
206 ویدیو
165 فایل
The #Aminikhaah_media Official Channel. کانال رسمی @aminikhaah نشر آثار صوتی دروس #حوزوی دروس #دانشگاهی سلسله #منابر کلاس های تخصصی متن سخنرانی ها و کلاس ها تبلیغ و تبادل نداریم🚫 ارتباط: توجه : کانال توسط ادمین اداره می‌شود @Amini_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
نظام تقديم 05.mp3
5.17M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه پنجم #ملکوت_اعمال / 5 📅97/07/07 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
ضروري ترين واقعيت_1.mp3
7.18M
🔈 #پادکست | مهم ترین کارکرد دین 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 - 🔷 جلسه شصت و هفتم 🔶 بخش سوم 🔶 توحید حقیقی همان است که امام صادق(ع) به عنوان بصری فرمود : فَاطْلُبْ أَوَّلًا فِی نَفْسِکَ حَقِیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ وَ اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ وَ اسْتَفْهِمِ اللَّهَ یُفْهِمْکَ قُلْتُ یَا شَرِیفُ «پس اگر طالب علمی اول در نفس خودت حقیقت عبودیت را جست و جو کن و علم را با عمل به آن طلب کن و از خدا بپرس تا به تو پاسخ گوید و بفهماند.» اول باید عبد باشی عبد که شدی خدا به تو علم می دهد. بعد حضرت نه مرحله را عنوان می‌کند که خیلی‌ها در همان مرحله اول آن می مانند . اولین آن این است که هیچ مالی را از خودت ندانی و می فرماید « فَهَذَا أَوَّلُ دَرَجَةِ التُّقَى »اینها اولین درجات تقوا است. اصلا علم گرفتنی نیست. لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ یَقَعُ فِی قَلْبِ مَنْ یُرِیدُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَنْ یَهْدِیَهُ فَإِنْ أَرَدْتَ الْعِلْمَ «علم به آموختن نیست. علم نوری است که در قلب کسی که خدا بخواهد او را هدایت کند قرار می گیرید» درسی نبود هرآنچه در سینه بُوَد علم حقیقی که خوراک فطرت است نه کلاس دارد نه درس و نه تعلیم و نه تعلّم. نور است ، خدا باید بدهد فقط ما باید زمینه را فراهم کنیم. این نور زمینه اش چیست؟ خیلی چیزها زمینه ساز است ، یکی از آنها همین درس خواندن ها و زحمت کشیدن هاست چه در حوزه و چه در دانشگاه. با چه می شود به آن علم حقیقی رسید؟ « با توجه و تذکر ». امام خمینی (ره) می‌فرماید: مگر می‌شود یک نفر مهندس شود و در اثر درس خواندنش آن به آن توحید او قوی تر نشود؟ مگر می‌شود یک نفر عالم شود اما توجه او به خدا بیشتر نشود ؟ خاصیت علم این است . متأسفانه چیزی که الان هست این است که درس هم می خوانند و سال به سال از خدا دورتر می شوند [چه طلبه ها چه دانشجوها ] دلیل آن این است که به خدا توجه نمی‌شود . در این باره شخصی می فرمود من اوایل دوران طلبگی رفتم خدمت علامه طباطبایی و عرض کردم مگرنه قرآن می فرماید: إِنَّمَا یخْشَی اللّه مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ(فاطر:۲۸) «و از میان بندگان خدا، فقط دانشمندان خدا ترس هستند.» خشیت به معنای تقوا و مراقبه است , این فرد می‌گوید من به علامه عرض کردم؛ مگر نه این که قرآن می فرماید هر چه علم بیشتر می شود خشیت هم بیشتر می شود؟ پس چرا من اوایل طلبگی حال و هوای بهتری داشتم. ارتباط بیشتری با خدا داشتم ولی الان این گونه نیست! علامه فرمودند: معلوم می شود آنچه که تحصیل شده علم نبوده علم اگر علم باشد خشیت را به همراه دارد. حوزه و دانشگاه اینجا مطرح نیست ، چه بسا که در حوزه وضع بد تر است فطرت در آنجا بیشتر فریب می خورد. چون شما در دانشگاه درس ها را می خوانید می بینید خیلی ربطی به خدا و پیغمبر ندارد ، فطرتتان آرام نمی گیرد ، اما در حوزه طرف گول می خورد فکر می کند همین هاست در حالی که علم اصلی اصلا اینها نیست. علم آن است که خوراک فطرت باشد علم آن است که شهود بیاورد ، علم آن است که خشیت بیاورد توجه بیاورد. راه این که اینهایی که می خوانیم خوراک فطرت شود این است که با توجه به خدا همراه باشد. اگر همین هایی که در دانشگاه می خوانیم با توجه بود از بسیاری از حوزویان جلو می زنیم. حوزه و دانشگاه درس خود را می دهد . آن کسی که دارد درس را می گیرد اگر با توجه درس را گرفت این می شود خوراک فطرتش و رشد می کند وگرنه آن علم می شود حجاب ، می خواهد در دانشگاه باشد یا در حوزه فرقی نمی کند! برای همین است که فرمود: « العِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَر » یعنی این علم نه تنها خوراک فطرت نمی شود بلکه بزرگترین حجاب را برای فطرت ایجاد میکند . علم نردبان است اگر آن را به سمت پایین گذاشتید می روی به سمت جهنم اگر به سمت بالا گذاشتید می روید تا لقاء الله. در روایات هم «العلم نُورٌ » داریم و هم « العِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَر ». همه چیز به این بستگی دارد که شما به کدام سمت حرکت کنید. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 06.mp3
4.79M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه ششم #ملکوت_اعمال / 6 📅97/07/08 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔶 بخش اول 🔶 عمدتا دو وقت ، دوگانه بین وظیفه و نتیجه طرح می شود. 1. جایی که تکلیفی انجام می دهیم و نتیجه ای نمی بینیم. 2. ‌ وقتی در مطالعه تاریخ ، نتیجه ملموس و محسوسی در عملکرد بزرگان دین یافت نمی شود. که اینجا نیز احاله به تکلیف می شود. درباره قیام اباعبدالله ع نیز عده ای که به زعم خود نتیجه محسوسی برای نهضت حضرت نیافته اند ، توجیهاتی کرده اند تا نتیجه گرایی امام حسین ع زیر سوال نرود! مثلا گفته اند حضرت نمی دانستند در کربلا شهید خواهند شد. عده ای هم گفته اند حضرت ، برای تشکیل حکومت قیام نکردند ، بلکه فقط نحوه شهادتشان را انتخاب کردند. این در حالی است که حضرت به صراحت فرموده اند برای تشکیل حکومت خروج می کنم: «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع» (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 329) « من تنها به انگيزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى ‏خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب عليه السلام رفتار نمايم!» در عین حال ، می دانسته اند که شهید هم می شوند: «َ خُيِّرَ لِي مَصْرَعٌ أَنَا لَاقِيهِ كَأَنِّي بِأَوْصَالِي تَقَطَّعُهَا عُسْلَانُ الْفَلَوَاتِ ، بَيْنَ النَّوَاوِيسِ وَ كَرْبَلَاءَ فَيَمْلَأَنَّ مِنِّي أَكْرَاشاً جُوفاً، وَ أَجْرِبَةً سُغْباً لَا مَحِيصَ عَنْ يَوْمٍ خُطَّ بِالْقَلَم» (نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص: 86) « براى من «شهادت گاهى» اختيار شده است كه من به آن خواهم رسيد. گويا مى ‏بينم كه گرگ ‏هاى بيابان ‏هاى عراق ميان نواويس (قبرستان يهود در نزديكى كربلا) و كربلا بند بند مرا جدا كرده و شكم‏ ها و جيب‏ هاى خالى خود را (با كشتن من و دريافت جوايز) پر مى‏ كنند. از روزى كه با دست قضا و قدر الهى نوشته شده، چاره ‏اى نيست.‏» اینکه بین وظیفه و نتیجه ، دوگانگی می بینیم ، ناشی از نگاه تاجرانه به دینداری و بندگی است. امیر مومنان ع فرمود: «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَار» (نهج البلاغه ، حکمت 237) «گروهى خدا را از روى رغبت و ميل (به بهشت) پرستش كردند، اين عبادت تاجران است و عدّه اى از روى ترس او را پرستيدند و اين عبادت بردگان است و جمعى ديگر خدا را براى شكر نعمت ها (و اين كه شايسته عبادت است) پرستيدند. اين عبادت آزادگان است.» اما سوال این است که اگر کسی بندگی عاشقانه داشت ، نسبت وظیفه گرایی و نتیجه گرایی او چه خواهد شد؟ مثلا اگر ما تبلیغ دین کردیم ، چقدر به نتایج کار اهمیت دهیم؟ چقدر به دنبال جذب مخاطب باشیم؟ چقدر به فنون ، مهارت ها و تاثیرگذاری بها دهیم؟ اگر مجلس روضه گرفتیم ، تعداد جمعیت حاضر در جلسه برایمان اهمیت داشته باشد؟ یا بگوییم ما به وظیفه خود عمل کردیم و اهمیتی ندارد که چند نفر بیایند و چگونه باشند! در فعالیت سیاسی ، به رای و نظر مردم اهمیت دهیم؟ اگر کاندیدای انتخابات شدیم ، بخواهیم رای بیاوریم؟ برای رای آوردن تلاش کنیم؟ یا فقط به وظیفه خود فکر کنیم؟ 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔶 بخش دوم 🔶 سیره انبیاء در قرآن حاوی نکات جالب و جذابی از ترکیب نتیجه گرایی و وظیفه گرایی است. برخی انبیاء مانند حضرت ابراهیم ع نماد تکلیف گرایی محض اند. حضرت ابراهیم ع وقتی مامور به ذبح اسماعیل شد نپرسید خب که چه؟! نپرسید سر بریدن من از فرزندم چه دردی را از من و جامعه برطرف می کند. اسماعیل هم وقتی از تکلیف پدر باخبر شد ، هیچ سوالی از نتیجه نکرد! فقط گفت: پدر! هر آنچه تکلیف داری انجام بده. من هم صبر خواهم کرد. «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِين» ( صافات/102) از طرفی حضرت موسی ع نماد نتیجه گرایی شناخته می شود. او در هر اقدام خود محاسبه زیان و فایده می کند و با علم به نتیجه ، وارد عمل می شود. وقتی حضرت موسی ع به رسالت برانگیخته می شود ، مامور می شود به کاخ فرعون رود و او را دعوت به حق کند. « وَ إِذْ نادى رَبُّكَ مُوسى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لا يَتَّقُون» (شعراء / 10 - 11) حضرت موسی ع به محض شنیدن دستور ، نگرانی های خود بابت نتیجه را بر می شمرد. ﮔﻔﺖ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻢ مرا تکذیب کنند. قالَ رَبِّ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُون (شعراء / 12) ﻭ ﺳﻴﻨﻪ ﺍم [ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻭﻇﻴﻔﻪ ﺳﻨﮕﻴﻦ ] ﺗﻨﮕﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺭﻭﺍﻥ ﻭ ﮔﻮﻳﺎ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﺩ ، ﭘﺲ رسالت را ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺑﻔﺮﺳﺖ. وَ يَضِيقُ صَدْرِي وَ لا يَنْطَلِقُ لِسانِي فَأَرْسِلْ إِلى هارُون (شعراء / 13) ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺟﺮﻣﻰ دارند ﻛﻪ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻢ [ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺁﻥ ] ﻣﺮﺍ ﺑﻜﺸﻨﺪ . وَ لَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ (شعراء / 14) اما پاسخ خدای متعال به موسی ع جالب است. در برابر همه نگرانی های او مبنی بر حاصل نشدن نتیجه مطلوب ، به او می فرماید: هرگز ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ [ ﻛﻪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﭘﻴﺮﻭﺯ ﺷﻮﺩ ] . ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﻌﺠﺰﺍﺕ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻳﺪ ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻨﺎ ﻣﺎ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻤﺎ ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ [ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ]ﻫﺴﺘﻴﻢ. قالَ كَلاَّ فَاذْهَبا بِآياتِنا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُون (شعراء / 15) ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺑﺮﺳﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ : ﻳﻘﻴﻨﺎ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻧﻴﻢ. فَأْتِيا فِرْعَوْنَ فَقُولا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِين (شعراء / 16) ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﺻﻒ ، ﺑﻨﻰ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺭﺍ [ ﺁﺯﺍﺩ ﻛﻦ ﻭ ]ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﻔﺮﺳﺖ . أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيل (شعراء / 17) در ماجرای همراهی موسی ع و خضر نیز نتیجه گرایی حضرت موسی ع به وضوح دیده می شود. وقتی به آن شهر رسیدند و گرسنه بودند ، از مردم تقاضای غذا کردند. هیچ کس حاضر نشد به ایشان غذا دهد. با خستگی کنار دیواری نشستند. دیوار ، در حال فرو ریختن بود. حضرت خضر ، دیوار را به گونه ای بنا کرد که فرو نریزد. موسی ع به او گفت: اگر می خواستی برای اینها بنایی کنی ، لااقل از آنها پولی می گرفتی! فَانْطَلَقا حَتَّى إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُما فَوَجَدا فِيها جِداراً يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً (کهف/77) در ماجرای موسی ع و هارون نیز نتیجه گرایی حضرت موسی دیده می شود. با این تفاوت که این نتیجه گرایی ، از دل تکلیف گرایی او سر می زند و بین وظیفه و نتیجه ، تفاوتی نمی بیند. وقتی حضرت موسی ع از طور بر می گردد و مردم را در حال گوساله پرستی می بیند ، به هارون نهیب می زند که چرا به تکلیفت عمل نکردی؟! که اگر عمل کرده بودی ، این نتیجه حاصل نمی شد. قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا * أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي (طه/ 92- 93) جناب هارون عرض کرد: اتفاقا من به تکلیفی که به من محول کرده بودی عمل کردم. من مکلف بودم جامعه را اصلاح کنم و از امر مفسدین تبعیت نکنم. مفسدین ، در پی تفرقه افکنی و دو قطبی سازی در جامعه بودند. من هم با سکوت ، این توطئه را ناکام گذاشتم. قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (طه/94) اینجا بود که موسی از سخن هارون قانع شد. نتیجه مد نظر موسی ع حاصل نشده بود و مردم از توحید دست برداشته بودند. ولی در عین حال هارون هم به تکلیفش عمل کرده بود. این بود که موسی ع دیگر گلایه ای نکرد. چون عمل به وظیفه ، خودش نتیجه است! 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 07.mp3
5.28M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هفتم #ملکوت_اعمال / 7 📅97/07/10 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔶 بخش سوم 🔶 اهل بیت ع و مدل شیعه تنوری (تکلیف گرا و نه نتیجه گرا) 📌در زمان امام صادق (ع) یکی از یاران خراسانی به نام سهل خراسانی خدمت ایشان می رسد و حین گفتگو مکرر از ایشان سوال می کند که: -" آقا چرا نمی فرمایید؟!! چرا حکومت اسلامی تشکیل نمی دهید؟!" حضرت (ع) سعی می کنند که با سکوت و لبخند از کنار این موضوع بگذرند. تا اینکه شیعه خراسانی اصرار می ورزد که : "آقا چرا ... ما که هستیم! ..." و کم کم اعتراضش تندتر می شود که : "با این که حق خلافت و رهبری از آن شماست، و با این که ــ فقط در خراسان ــ صد هزار شیعه ی طرفدار و شمشیر زن دارید، چرا نشسته اید و قیام نمی کنید؟" در این گیر و دار، امام صادق (ع) از کنیزشان می خواهند که تنور را روشن کند و بعد بی مقدمه به این عزیز هموطن! می فرمایند که: "برو و داخل تنور بنشین! " سهل می ترسد و می گوید: "آقای من! مرا به آتش عذاب مکن.. از من بگذر که خدا از تو بگذرد." امام دیگر چیزی نگفتند تا اینکه در همین شرایط، هارون مکی که مومنی وارسته و از یاران امام بود وارد شد. امام به او فرمود: "کفش هایت را کناری بگذار و وارد تنور آتش شو و در آن بنشین! " او بی درنگ داخل تنور داغ شد و در آن نشست. امام پس از مدتی که با آن خراسانی صحبت می فرمود و از اوضاع و احوال خراسان جوری سخن می گفت که گویا از خود سهل هم بیشتر و بهتر بر مسایل خراسان واقف است، به وی فرمود: "برخیز و داخل تنور را نگاه کن! " سهل برخاست، به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی با آرامش تمام در میان آتش نشسته است. آن گاه امام فرمود: در خراسان چند نفر (شیعه) مثل این مرد دارید؟ سهل عرض کرد: سوگند به خدا، حتی یک نفر هم این طور نداریم. فرمود: ما تا وقتی پنج نفر همراه واقعی مثل هارون مکی نداشته باشیم قیام نمی کنیم... ما به زمان انجام تکلیف آگاه تریم! كُنْتُ عِنْدَ سَيِّدِيَ الصَّادِقِ ع إِذْ دَخَلَ سَهْلُ بْنُ حَسَنٍ الْخُرَاسَانِيُّ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ جَلَسَ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَكُمُ الرَّأْفَةُ وَ الرَّحْمَةُ وَ أَنْتُمْ أَهْلُ بَيْتِ الْإِمَامَةِ مَا الَّذِي يَمْنَعُكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ حَقٌّ تَقْعُدُ عَنْهُ وَ أَنْتَ تَجِدُ مِنْ شِيعَتِكَ مِائَةَ أَلْفٍ يَضْرِبُونَ بَيْنَ يَدَيْكَ بِالسَّيْفِ فَقَالَ لَهُ ع اجْلِسْ يَا خُرَاسَانِيُّ رَعَى اللَّهُ حَقَّكَ ثُمَّ قَالَ يَا حَنَفِيَّةُ اسْجُرِي التَّنُّورَ فَسَجَرَتْهُ حَتَّى صَارَ كَالْجَمْرَةِ وَ ابْيَضَّ عُلْوُهُ ثُمَّ قَالَ يَا خُرَاسَانِيٌّ قُمْ فَاجْلِسْ فِي التَّنُّورِ فَقَالَ الْخُرَاسَانِيُّ يَا سَيِّدِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا تُعَذِّبْنِي بِالنَّارِ أَقِلْنِي أَقَالَكَ اللَّهُ قَالَ قَدْ أَقَلْتُكَ فَبَيْنَمَا نَحْنُ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَ هَارُونٌ الْمَكِّيُّ وَ نَعْلُهُ فِي سَبَّابَتِهِ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ الصَّادِقُ ع أَلْقِ النَّعْلَ مِنْ يَدِكَ وَ اجْلِسْ فِي التَّنُّورِ قَالَ فَأَلْقَى النَّعْلَ مِنْ سَبَّابَتِهِ ثُمَّ جَلَسَ فِي التَّنُّورِ وَ أَقْبَلَ الْإِمَامُ يُحَدِّثُ الْخُرَاسَانِيَّ حَدِيثَ خُرَاسَانَ حَتَّى كَأَنَّهُ شَاهِدٌ لَهَا ثُمَّ قَالَ قُمْ يَا خُرَاسَانِيُّ وَ انْظُرْ مَا فِي التَّنُّورِ قَالَ فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَرَأَيْتُهُ مُتَرَبِّعاً فَخَرَجَ إِلَيْنَا وَ سَلَّمَ عَلَيْنَا فَقَالَ لَهُ الْإِمَامُ ع كَمْ تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا فَقُلْتُ وَ اللَّهِ وَ لَا وَاحِداً فَقَالَ ع لَا وَ اللَّهِ وَ لَا وَاحِداً أَمَا إِنَّا لَا نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لَا نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ. (مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج4 ؛ ص237) اساسا این داستان ترکیب معجزه گونه ای از وظیفه گرایی و نتیجه گرایی است. نتیجه کامل را کسانی رقم می زنند که محو در وظیفه باشند و جز وظیفه ، به چیز دیگر فکر نکنند. مثل هارون مکی که هیچ نپرسید که رفتن من به تنور چه خاصیتی دارد؟ چه گره ای را باز می کند؟ اصلا چه شده که به این تصمیم رسیده اید که مرا به تنور رفتن امر کنید؟ می توانست کمی درنگ کند تا لااقل سر سوزنی فلسفه این حکم برایش روشن شود. ولی او اوج تعبد و پایبندی خودش را اینگونه نشان داد. از طرفی خود امام صادق ع جان مبارکشان را بیهوده هدر نمی دهند و به این یاران سست عنصر تکیه نمی کنند. درست است که مرگ ، سعادت است و شهادت ، کرامت ، ولی قرار نیست سرمایه عمر و نیروی انسانی را بی گدار به آب داد. باید محاسبه کرد چقدر عِدّه و عُدّه داریم. وقتی هارون مکی ها بودند ، قیام و انقلاب رواست. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 08.mp3
4.6M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه هشتم #ملکوت_اعمال / 8 📅97/07/11 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
تربيت باليني.mp3
18.62M
🔈 📢 تحلیلی بر الگوی امام سجاد ع در بازسازی جامعه تهی از معنویت 📅97/07/12 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه اول 🔶 بخش چهارم 🔶امام حسین ع از نهضت کربلا نتایجی را توقع داشتند و اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی را مد نظر داشتند. حضرت ، به هدف اصلاح امت خروج کردند «إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع» (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 329) از آنجا که بندگان خالص خدا قطعا به نتایج مد نظر می رسند ، اصلاح مد نظر حضرت از بعد شهادت ایشان آغاز شد. بالاخص در دوره امام سجاد ع به نحو عجیب و خاصی پیکره جامعه اسلامی دچار تحول شد. در دوران امام سجاد ع اتفاق ویژه ای رخ داد و آن هم سرانه بسیار بالای ورود بردگان به جامعه اسلامی بود که پیش و پس از آن سابقه نداشت. این زمینه ای شد برای اینکه حضرت بردگانی را بخرند و پس از تربیت اجمالی آزاد کنند. اینها هم به وطن خود باز می گشتند و مبلغ مبانی اسلامی می شدند. این شد که زمینه دانشگاه عظیم صادقین ع را فراهم آورد. ▫️ نكاتى كه در اين موضوع به روش تربیتی امام سجاد عليه السّلام مربوط مى شود: 1⃣ هيچكدام از غلامان و كنيزانى كه امام عليه السّلام آنها را خريدارى میفرمود بيش از يك سال نزد آن حضرت باقى نمیماندند و ايشان به بهانه هاى مختلف و در مناسبت هاى گوناگون آن را آزاد میكرد، نتيجه مىگيريم كه امام احتياج به خدمت آنان نداشته و هدف از خريدن آن چيز ديگرى بوده است. 2⃣ امام عليه السّلام با بردگان رفتارى غير از آنچه معمولا با بردگان انجام میشود داشت، او با آنان رفتارى انسانى و نمونه داشت و اين رفتار، محبت اسلام و اهل بيت عليهم السّلام را در دل آنان زياد كرده و آنان را به داشتن كرامت اخلاقى تشويق می کرد. 3⃣ امام سجاد عليه السّلام به بردگان احكام مى آموخت و آنان را با مسائل معارفى اسلام تغذيه روحى و فكرى میكرد تا جايى كه هركدام از آنان از نزد آن حضرت خارج میشد داراى معلومات مفيدى بود كه در زندگى راهگشاى او بوده و او را از انحراف از اسلام بازمیداشت. 4⃣ امام سجاد عليه السّلام نه تنها بردگان را آزاد میكرد بلكه به هركدام از آنها كه آزاد میشدند سرمايه هایی میداد تا پس از آزادى سربار جامعه نبوده و بتواند از آن سرمايه كسب درآمد و امرار معاش کند. 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه دوم 🔶 بخش اول 🔷 معمولا هر انسانی یک سؤال جدی دارد،که به این سادگی ها پاسخش را نمی یابد و درواقع همه مکاتب فلسفی و ایدئولوژیک می خواهند پاسخ این سؤال را بدهند و آن سؤال این است، «من چه کار باید بکنم؟» این سؤال ، از سؤال من چه کسی هستم؟ و حتى از سؤال من کجا باید بروم؟ هم مهمتر است. چون تازه وقتی فهمیدیم چه کسی هستیم و کجا باید برویم ، سوال مطرح می شود که حالا چه باید بکنم؟ 🔹ادیان و مکاتب آمده اند به این پرسش پاسخ بدهند اما گاهی دین به صورت کلی جواب میدهد و انسان در جزئیات آن می ماند. ⬅️مسائلی که جزئی هستند، مثل: 1- حوزه را انتخاب کنم یا دانشگاه؟ 2-با کدام خانم ازدواج کنم؟ 3-به کدام خواستگار جواب مثبت بدهم؟ 🔹طرح این سؤال اینطور نيست که متوقف بشود. به جایی خواهد رسید که خود انبیا و اولیا (ع) متحیر می مانند. و حتی خود پیامبر اکرم ص در مواردی نیز حیران می مانند و منتظر دستور الهی می شوند: «َ ما أَدْري ما يُفْعَلُ بي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ وَ ما أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ مُبين» (احقاف / 9) « نمىدانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحى مى شود پيروى مى كنم، و جز بيم دهنده آشكارى نيستم!» در این موقعیت هایی که به خاطر سؤالاتى آدم سرگردان و حیران می شود ، معمولا راحت ترین و نزدیک ترین کاری که تلقی می شود ، استخاره است. در حالی که این مدل وضعیت ها ، وضعیتی نیست که با استخاره حل شود. بلکه مدلی است که انسان باید برآورد «وظیفه» و «نتیجه» کند. عصاره همه حرفی که ما می خواهیم در این موضوع بگوییم این است: « وظیفه همان نتیجه است و نتیجه همان وظیفه.» اما نتیجه ای را که ما در ابتدا می بینیم خیلی به وظیفه نمی خورد و وظیفه هم از بطنش نتیجه در نمی آید. پس چطور این دو را جمع می کنیم؟ به طور مثال حضرت ابراهیم ع که به ذبح فرزندشان امر شدند، آیا نتیجه ملموس و خاصی داشت؟ با سر بریدن از اسماعیل ، طرفداران ابراهیم بیشتر می شدند؟ حتی خوف این بود که تا ابد بدنام شود و در طول تاریخ بگویند او حتی به فرزندش هم رحم نکرد! ولی عمل به آن وظیفه نتایج بی شماری برای او داشت که یکی از آن ، رسیدن به مقام امامت بود و دیگری ، قرار گرفتن رسالت در نسل و ذریه او. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 09.mp3
5.58M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه نهم #ملکوت_اعمال / 9 📅97/07/14 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 10.mp3
4.51M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه دهم #ملکوت_اعمال / 10 📅97/07/15 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
خط کوفي 01 .mp3
4.67M
🔶 l جا دارد با این جان دهی ... 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 11.mp3
4.2M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه یازدهم #ملکوت_اعمال / 11 📅97/07/16 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه دوم 🔶 بخش دوم 🔶 رسما به امام حسین ع اعتراض می کردند که قصد تشکیل حکومت دارید یا شهادت؟ حضرت به هر کسی جواب خاصی می دادند. ولی همه از این حکایت داشت که وظیفه اباعبدالله ع حرکت به سمت کربلاست. مثلا با تصرف ملکوتی ، کربلا و محل شهادت خود را به ام سلمه نشان دادند و فرمودند: «يَا أُمَّاهْ قَدْ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَرَانِي مَقْتُولًا مَذْبُوحاً ظُلْماً وَ عُدْوَاناً وَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَى حَرَمِي وَ رَهْطِي وَ نِسَائِي مُشَرَّدِينَ وَ أَطْفَالِي مَذْبُوحِينَ مَظْلُومِينَ مَأْسُورِينَ مُقَيَّدِينَ وَ هُمْ يَسْتَغِيثُونَ فَلَا يَجِدُونَ نَاصِراً وَ لَا مُعِينا» « مادر! خدا خواسته مرا به واسطه ظلم و دشمنى دشمنان مقتول و سر بريده ببیند. مشيت خدا قرار گرفته كه اهل بيت و زنان من اسير و تبعيد گردند، كودكانم سر بريده و مظلوم شوند، آنان اسير و دچار قيد و بند گردند، ايشان استغاثه كنند ولى يار و معينى نداشته باشند.» (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج44، ص: 332) در پاسخ به ابن حنفیه هم فرمودند: «أَتَانِي رَسُولُ اللَّهِ ص بَعْدَ مَا فَارَقْتُكَ فَقَالَ يَا حُسَيْنُ ع اخْرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْحَنَفِيَّةِ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ فَمَا مَعْنَى حَمْلِكَ هَؤُلَاءِ النِّسَاءَ مَعَكَ وَ أَنْتَ تَخْرُجُ عَلَى مِثْلِ هَذِهِ الْحَالِ قَالَ فَقَالَ لَهُ قَدْ قَالَ لِي إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا وَ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَ مَضَى.» «فرمود: وقتى از تو مفارقت كردم جدم پيامبر خدا را در عالم خواب ديدم كه به من فرمود: ای حسين! خارج شو! زيرا مشيت خدا اين طور قرار گرفته كه تو را كشته ببيند. محمد بن حنفيه گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. پس اين زن و بچه را براى چه همراه خود مي برى؟ در صورتى كه با اين حال خارج ميشوى!؟ فرمود: جدم به من فرموده: مشيت خدا اين طور قرار گرفته كه ايشان را اسير ببيند. محمد بن حنفيه با امام حسين خداحافظی كرد و رفت.» (اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 65) مسلما برای بسیاری که نگاه نتیجه گرایانه داشتند این پاسخ امام قانع کننده نبود. در حالی که این گره تنها با نگاه تکلیف مدارانه باز خواهد شد. در واقع نتیجه کامل قیام اباعبدالله ع تنها در قیامت نمایان می شود. آدم اگر بخواهد وظیفه گرا باشد،باید قید خیلی از نتایج ظاهری را بزند. 🔹یکی از مکاتبی که به این سؤال (چه باید کنم؟) جواب داده است، مکتب فایده گرایی یا اصالت سود (Utilitarianism) است. این بحث،بحث خوبی است چون که ما نیاز داریم منطق شیطان را بدانیم و نسبت به این منطق و ادبیات غریبه نباشیم. قرآن کریم هم خیلی به این موضوع عنایت داشته است و استدلال ها و حرف های شیطان را بیان فرموده است. مثلا می فرماید: " قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻬﺘﺮم ، ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺁﻓﺮﻳﺪﻯ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺳﺎﺧﺘﻰ " .(ص / ۷۶) ابلیس هیچ حرفی را بدون استدلال نگفته است، خداوند هم می خواهد این استدلال ها را بدانیم. یا درجایی دیگر می فرماید: الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ ﺷﻴﻄﺎﻥ ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ [ ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎم ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﺎﻝ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ] ﺍﺯ ﺗﻬﻴﺪﺳﺘﻰ ﻭ ﻓﻘﺮ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪ. (بقره / ۲۶۸) وعده ی فقر به شما می دهد، یعنی می گوید کمک مالی نکن خودت گرفتار می شوی بعد وقتی تامل می کنی ، احساس می کنی منطقی است. 🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 12.mp3
9.42M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت 📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم 🔊 جلسه دوازدهم #ملکوت_اعمال / 12 📅97/07/17 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه دوم 🔶 بخش سوم 🔶 شیطان از یک زوایایی انسان را وارد می کند که مجذوب می شود ولی باطن پوچ دارد ، اصلا کار شیطان زینت دادن است. زینت یعنی چه؟ یعنی ظاهرش شکیل ، زیبا و موجه است ولی باطنی پوچ دارد. آشنایی با مکاتب غربی از باب فهمیدن منطق شیطان لازم است. بعضی مکاتب فلسفی در غرب، مانند مکتب فایده گرایی یا اصالت سود (Utilitarianism) به این پرسش این طور پاسخ داده اند که (آن کاری را انجام بده که از آن لذت ببری!) ، برخی مکاتب مانند مکتب اپیکوریسم لذت گرایی فردی و برخی دیگر لذت گرایی جمعی را توصیه می کنند؛ حال ممکن است به این نتیجه برسد که همجنس گرایی نیز برای من لذت آور است پس می بایست به رسمیت شناخته شود! دو نفر از سردمداران این مکتب،یکی جرمی بنتام (Jeremy Bentham) و دیگری شاگردش جان استوارت میل (John Stuart Mill) هستند. تئوری آقای بنتام در امتداد فلسفه اپیکوریسم (Epicureanism) است که اپیکور (Epicurus) خود مبدء فلسفه لذت گرا است. اپیکور به سؤال (من چه باید کنم؟) اینطور جواب داده است که کاری را انجام بده که لذت داشته باشد. اما بنتام می گوید کاری را انجام بدهیم که همه لذت ببریم. یعنی نتیجه ، لذت همگانی است. همین فلسفه در غرب تولید محتوا میکند و به واسطه ی آن دیگر نیازی به تبلیغ مستقیم مفاهیم این فلسفه به افراد جامعه ندارند. زیرا با رواج سبک زندگی مد نظر خود درواقع این اندیشه را میان مردم نهادینه کرده اند. زیرساخت تعلیم و تربیت، فلسفه است. در غرب فلسفه تولید داشته است اما متاسفانه در کشور ما نه! اخیرا کتابی به نام «فوتبال و فلسفه (ذهن زيبا بازي زيبا)» نوشته شده است که رهبر معظم انقلاب هم معرفی کرده اند. در این کتاب به طور مثال تحلیل و بررسی فلسفی کردند این را که چرا مردم از بازی رونالدو لذت می برند؟ یا اینکه علت جذابیت بازی تیم بارسلونا چیست؟ و یا جایگاه فلسفی پنالتی در عالم کجاست؟ یک فوتبال بر مبنای فلسفه درست کرده است. بعد شما نمی دانی چرا وقتی در این سبک زندگی می کنی ، خواه ناخواه افکار آن را دریافت می کنی و نمی توانی با روش و متد دیگری زندگی کنی. اسمش را هم آزادی بیان می گذارد. یعنی راحت باش و حرفت را بزن! ولی من با تو کاری کرده ام که نمی توانی جز حرف من حرف دیگری بزنی! وقتی مک دونالد خوردی و بیلیارد بازی کردی ، نماز شب هم که بخوانی در اختیار من قرار داری. همان طور که اگر کسی در مجالس ذکر و یاد و نام اهل بیت و امام حسین ع آمد و شد داشته باشد ناخودآگاه مفاهیمی مانند غیرت،رشادت،شهادت، جهاد و.. در او نهادینه می شود و به سوی همین جبهه گرایش پیدا خواهد کرد؛ این سیر، درواقع تولید فلسفه ایست که امام حسین ع برای ما انجام داده است؛ ما نتوانستیم از فلسفه مان تولید فیلم و موسیقی و ورزش و. داشته باشیم ، اما اباعبدالله ع 1400 سال است با فلسفه و فرهنگ سازی خودش اسلام و مسلمانان را حفظ کرده است. در مقابل آنها ورزش طراحی می کنند مثلا ، یوگا یا کونگ فو و ووشو. بعد شما می بینی یک نفر که سلامت اخلاقی دارد و حزب اللهی هم هست اما فاز فکری او تغییر کرده و اصلا یک سری واژه های دیگری برایش برجسته و بولد شده است. فضای رسانه از قوی ترین ابزار ها برای فرهنگ سازی و ایجاد سبک زندگی براساس لذت گرایی است، که طلایه داران آن نیز در هر جامعه ای سلبریتی ها هستند، به عنوان مثال رواج دادن این فرهنگ در بین مخاطب که " کاری کن تا حالت خوب باشه" به نوعی رواج همان تفکر اصالت لذت در جامعه است! 🔔 @Aminikhaah_Media
پرديس انديشه 04.mp3
21.39M
🔈 #پردیس_اندیشه 🔊 #تحلیل_مغالطه / 4 📅97/07/18 #مشهد #دانشگاه_فردوسی 🔔 @Aminikhaah_Media
🔷 قابل توجه عزیزانی که درسگفتارهای «شرح کتاب شذرات المعارف مرحوم آیت الله شاه آبادی» را پیگیری می فرمودند. شرح با عنوان طی ۸ جلسه تقدیم عزیزان شد. ادامه این مباحث ، با عنوان تقدیم خواهد شد. جلسه اول از این مبحث ، چکیده نکات بنیادین است که در فایل بعد ارسال می شود. از جلسات آتی ، شرح داده خواهد شد ان شاء الله. 👇👇👇👇👇 🔔 @Aminikhaah_Media
زيارت معجزه مي کند 01.mp3
8.59M
🔈 #زیارت_معجزه_می_کند 🔊 جلسه اول 📅97/07/18 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media
💠 🔷 جلسه دوم 🔶 بخش چهارم 🔶 نتیجه گرایی ما محصول این است که یک سری واژه ها در بین ما اصیل شده و گرنه قاعدتا نباید به این اندازه نتیجه گرا باشیم. مصداق بارز جامعه نتیجه گرا ، مردم کوفه اند. مردم کوفه آدم های خوب ، نماز خوان ، محب اهل بیت ع و دلیر اند. اصلا در به پا کردن حکومت امیرالمؤمنين اینها کمک حضرت بودند و ویژگی های خوب دیگر داشتند ولی یک ویژگی بد داشتند و آن نتیجه گرایی مزمن بود. این نتیجه گرایی به جایی می کشد که امام حسین ع به شهادت می رسند. چون برآورد هزینه و فایده که می کند ،‌ هزینه های همراهی با حسین را خیلی بیشتر از فایده آن می بیند. البته این به سطح فهم نازل آنها بر میگردد. این رفتارها و کلید واژه ها فرهنگ می شود و منطق و سوی تفکر آدم نتیجه گرا می شود. خیلی لازم نیست که آدم ، فلسفه مکاتب غربی را جستجو و تحصیل کند نه ، اگر شما در فضای رسانه چند واژه را پردازش کنی یک دفعه این واژه جان می گیرد. مثلا الآن یکی از واژه هایی که دارند خیلی ظریف کار می کنند این است که ، 'کاری را انجام بده که حالت را خوب کند' بعد پیغمبرانی که این پیام ها را باید منتقل کنند چه کسانی اند؟ سلبریتی ها هستند. سلبریتی می آید یک سری واژه ها را جا می اندازد می گوید: با آدمی رفت و آمد داشته باش که حالت را خوب می کند! حتی مثلا وقتی درمورد امنیت حرف می زند واژه‌ هایی دیگر را برجسته و بولد می کند که از آن رشادت و این واژه های اصیل در نمی آید. 🔸بنتام می گوید کاری را انجام بده که لذت بیشتر دارد ، رنج کمتر دارد و همه از آن لذت می برند. هم جنس گرایی از بطن این سخن در می آید به همین راحتی و دیگر شما لازم نیست که فلسفی صحبت کنی ، اگر در همین موضوع پافشاری کنی ، فلسفه هم خواهد آمد. 🕳درمورد دلسوزی و محبت به حیوانات مثلا می گویند سگ را نکش ، با گربه مهربان باش ، در خانه حیوان خانگی داشته باش بعد طرف با خودش اینطور فکر می کند که ببین فلان سلبریتی هم گربه دارد یا فلان سلبریتی با سگ زندگی می کند. این وقتی می آید ، یک فرهنگی را با خودش می آورد. شما می دانید اصلا این مدلی که دارند لذت را بیان می کنند ، وظیفه گرایی است ، یعنی شما موظف هستی که لذت همه را تامین کنی ولی اصلا اسم وظیفه را نمی آورد! ⬅️اگر عده ای لذت گرا شوند می گویند چون ملت اعصاب ندارند ، دسته عزاداری راه نینداز ، خوب من هم باید ادبیات درست کنم تا مردم را متوجه کنم که این دسته چه لذت محسوس و ملموسی دارد. عرضه می خواهد که ربط این دسته را با رژه ی نظامی ، با آن گروهک الاهوازیه نشان بدهم تا خاصیت آن را بفهمند که بچه ات اول مهر ، سالم به مدرسه می رود. یاران اباعبدالله ع تکلیف را عین نتیجه میدانستند، لذاست که درد شمشیرها بر آن ها آسان بود و از آن لذت می بردند: جابر، از امام باقر عليه السلام نقل می کند: امام حسين عليه السلام، پيش از كشته شدن به يارانش فرمود: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:" پسر عزيزم! تو به زودى، به سوى عراقْ كشانده مى شوى، و آن، سرزمينى است كه پيامبران و اوصياىِ پيامبران، آن را ديدار كرده اند، و آن، همان سرزمين" عَمورا" است و تو در آن جا شهيد مى شوى و گروهى از همراهانت، با تو به شهادت مى رسند كه درد شمشيرها را حس نمى كنند". سپس تلاوت فرمود: « «گفتيم: اى آتش! بر ابراهيم، سرد و سلامت باش» . آتش جنگ، بر تو و بر ايشان، سرد و سلامت است. [سپس افزود پس مژده تان باد كه- به خدا سوگند-، اگر ما را بكُشند، بر پيامبرمان وارد خواهيم شد!». « قالَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام لِأَصحابِهِ قَبلَ أن يُقتَلَ: إنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله قالَ: يا بُنَيَّ، إنَّكَ سَتُساقُ إلَى العِراقِ، وهِيَ أرضٌ قَدِ التَقى بِهَا النَّبِيّونَ وأوصِياءُ النَّبِيّينَ، وهِيَ أرضٌ تُدعى «عَمورا»، وإنَّكَ تُستَشهَدُ بِها، ويُستَشهَدُ مَعَكَ جَماعَةٌ مِن أصحابِكَ، لا يَجِدونَ ألَمَ مَسِّ الحَديدِ، وتَلا: «قُلْنا يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِيمَ»، تَكونُ الحَربُ عَلَيكَ وعَلَيهِم بَرداً وسَلاماً. فَأَبشِروا، فَوَاللَّهِ، لَئِن قَتَلونا فَإِنّا نَرِدُ عَلى نَبِيِّنا صلى الله عليه و آله (الخرائج و الجرائح: ج 2 ص 848 ح 63، مختصر بصائر الدرجات: ص 36 و 50).» 🔔 @Aminikhaah_Media
ايجازنويسي 01.mp3
24.73M
🔈 🔈 کارگاه توییت نویسی 🔊 جلسه اول 📅97/07/19 🔔 @Aminikhaah_Media
زيارت معجزه مي کند 02.mp3
13.98M
🔈 #زیارت_معجزه_می_کند 🔊 جلسه دوم 📅97/07/19 #مشهد 🔔 @Aminikhaah_Media