eitaa logo
AmirIzadiHamedani14 کانال حاج امیر ایزدی همدانی
451 دنبال‌کننده
97 عکس
407 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم قابل توجه برخی هیئتی نماها... 🔹 برای مشاهده سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ... بی دینه به تو چه! حتی در مقابل یک بی دین حالا هر سال برو مکه... حالا هر هفته برو کربلا... فکر می‌کنی قبوله... به همین خیال باش 🔹 برای مشاهده سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گریه و تبسّم حضرت زهرا (سلام الله علیها) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به نام خداوند لوح و قلم که نامش شده در عوالم، عَلَم همان کاو بُوَد مؤمنین را ولی خدای محمد، خدای علی الا! طالب نکته های لطیف شنو مطلبی از «بحار» شریف در آن دم که از زهرِ دو همسرش نبی داشت ضعفی ز پا تا سرش به رخسارِ آن سرورِ بی مَثَل همی سایه انداخت، پیک اجل دل فاطمه بود از غم کباب که می‌داد از دست، ختمی‌مآب پیمبر چو احوال صدّیقه دید وِرا خواند در پیش و در بر کشید در آن گوشه، در گوش او راز گفت یکی جمله با مَحرمش باز گفت ز حرف پدر، باز دختر گریست کشید آه از دل، فزونتر گریست پدر چون به دختر، دُوُم جمله گفت همین راز بشنفت و چون گُل شکفت نشانهای غم در رُخش گُم شدی بَدَل، گریه‌اش بر تبسّم شدی پیمبر، دمی بعد رفت از جهان ولی ماند سرّ کلامش نهان کمی بعدتر عایشه از بتول بپرسید کای نور چشم رسول! چه فرمود آن روز خیرالانام که گریان و خندان شدی زآن کلام؟ به پاسخ بفرمود دخت رسول نبی چون مرا دید زار و ملول بفرمود: ز امر خدای جلیل خلیل وِرا هست وقت رحیل گُل زندگانی شده برگ برگ بُوَد چهره‌ام پُر ز آثار مرگ از این حرفِ جانسوزِ خیرالبشر مرا شیون و ناله شد بیشتر رسول خدا دید دختِ جوان به رُخ گشته سیلابِ اشکش روان لذا جملۀ دیگری باز گفت مرا از ره مرحمت راز گفت بفرمود: دیگر نباشی ملول که از زُمرۀ اهل‌بیت رسول ز حق، آنکه او پیشتر از همه به من هست ملحق، تویی فاطمه مَبَر این کلامِ پیمبر ز یاد زمان جدایی نباشد زیاد از این حرف آثار غم، گُم شدند بَدَل ناله ها بر تبسّم شدند الا «ایزدی» بعد ختمی مآب تو گویی شد ارکان عالَم خراب چنانکه خبر داد ختم رُسُل شدی عمر زهرا چنان عُمر گل ز بیداد و نامردی مشرکین در خانه‌اش سوخت در نار کین زکین بین دیوار در شد شهید همان محسنی که جمالش ندید شکستند از کینه آئینه‌اش بیازرد ضرب لگد سینه‌اش به رخسار او رنگ نیلی زدند بر آن صورت ماه، سیلی زدند شدش گلشن آرزو برگ برگ طلب کرد از حیّ دادار مرگ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ همدان شنبه ۰۴/آذر/ ۱۴۰۲هـ ش 11 جمادی الاول 1445 هـ ق فاطمیۀ اول علی نظری منفرد؛ تنها یادگار ص 127 به نقل از کامل ابن اثیر ج 2 ص 323 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ((باتشکر فراوان از آقای علی وطنی (مدظله) مداح الائمه بخاطر تایپ اشعار)) برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شادمانی در اوج غم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ باز با نام حیّ لَم یزلی که خدای محمد است و علی آنکه زهرا بُوَد حبیبۀ او «وَحـدَهُ لا الهَ الا هـو» خلق، قائم بر آن خجسته صفات لیک او قـائم آمــده بر ذات با تو گویم که«مجلسی»به«بِحار» نقل کـرد این روایت غمبــار هان ! ز شرحش غمم به سینه بُوَد قصّــه مربـوط بـر مدینه بُود بود سرشار، ز آه و شیون، شهر داده بودند بر پیمبــر زهـر آه و افسوس ! رهبری مظلوم شد ز جورِ دو همسرش مسموم رو، سوی قبله با تنی بی تاب بود در حال مرگ ختم مآب دخترش فاطمه، کنارش بود گریه می کرد و غمگسارش بود فاطمه، یاس گلشن او بود روح او، پارۀ تن او بود فاطمه، بر پـدر چو مادر بود شرح تطهیر و قدر و کوثر بود او که بر قلب، داغ مادر داشت چشم اُمّیــد، بـر پیمبر داشت دلش از مصطفی صفایی داشت دیده‌اش نور و روشنایی داشت حال کـز دستِ او پدر می رفت نور از آن چشم‌های تر می رفت شیونش دم به دم فزون می شد قلب محزون و اشک خون می شد آب می زد به رُخ، رسول الله روی لب داشت ذکر«وا کرباه» دید زهرا چو حــال پیغمبر عرض کرد: ای مرا ضیاء بصر! حُزن و اندوهِ من ز محنت توست بهر رنـج و غـم و مشقت توست کرد با دخترش، رسول بیان: کای تو بانوی بانوان جهان! بعد از امروز، بهر پیغمبر نیست رنج و مشقتی دیگر پس از این، ای عزیز نیک سرشت غرق در نور و نعمتم به بهشت لیک بودی دل بتول، ملول ناله می کرد پیش چشم رسول مصطفی از وفا وِرا طلبید پارۀ پیکرش به بر بکشید گفت حرفیّ و بر رخش نگریست زان سخن، باز فاطمه بگریست بار دیگر به او کلامی گفت که چو بشنفت همچو گل، بشکفت کمتر آن شیون و فغان گردید بلکه یکباره شادمان گردید هر که این صحنه دید شد حیران کاو چسان شد در اوج غم، شادان؟ تا که بعد از شهادت طاها عایشه کرد پرسش از زهرا کاندر آن لحظه های پایانی با تو «یس» چه گفت پنهانی؟ که از آن قصه، غصه‌ات گُم شد گـریـه، تبدیـل بـر تبسُّم شد گفت صـدیقـه؛ دفعۀ اوّل گفت بابم: رسیده پیک اَجَل وقت آن شد کزاین جهان بروم جـانب مُلک جــاودان بروم لیک من را چو دید در یم غم مُـژده‌ام داد خواجـۀ عالَم گفت: بر او به حُکم حضرت حق اوّلین کس که می شود ملحق آن منم من که دخترش هستم بضعه اش، روح پیکرش هستم شاد گشتم که از ارادۀ حق زود بر مصطفی شوم ملحق این خبر کرد از غم آزادم بلکه مسرور کرد و دلشادم «ایزدی» باز گو رسول الله کز اشاره دو پاره سازد ماه لطف، بیش از همه به فاطمه داشت فـاطمـه نیز فرق بـا همه داشت آه و افسوس، بعد مرگ رسول شـادمـانی نشد نصیب بتـول صورت او هدف به سیلی شد ضربتی خورد و رنگ نیلی شد بر تنش ضربه وحشیانه زدند چنـد نامـرد، تـازیانه زدند فاش گویم: دل پدر بشکست چونکه پهـلوی دختـرش بشکست فـاطمــه پشت در، ز پای نشست طفل ششماهه‌اش برفت از دست ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ همدان شنبه ۴/آذر/ ۱۴۰۲ هـ ش 11 جمادی الاول 1445 هـ ق فاطمیۀ اول علی نظری منفرد؛ تنها یادگار ص 127 به نقل از کامل ابن اثیر ج 2 ص 323 (باتشکر فراوان از دوست خوبم ذاکر آل البیت جناب آقای علی وطنی بخاطر تایپ این شعر) برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سیاه‌پوشی حرم مطهر امیرالمومنین(ع) 🔹️حرم مطهر امام علی علیه السلام در نجف اشرف بمناسبت شهادت حضرت زهرا (س) و آغاز اقامه عزا در ایام فاطمیه سیاه‌پوش شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام زائران علقمه مراسم ایام فاطمیه امشب ساعت۸:۳۰ شهرک مدنی روبروی کلانتری سابق کوچه سرو۳ کوچه شهید سیله کاران بیت الزهرا(س) جلسه خانوادگی اطلاع رسانی شود مشتاق دیدارتان هستم خاکپای عزاداران فاطمی، توتیای چشم ماست. ایزدی
بسم الله الرحمن الرحیم سلام ( صلی الله علیک یا فاطمه الزهراء ) ( اللهم العن الجبت و الطاغوت ) ____________________________ 👈 قصیده فاطمی تحت عنوان؛ ( نماد سازش...) الا ! که عالمِ هستی ، طفیل خلقت توست وجود ، ریزه خورِ سفره ی عنایت توست ولیّة اللَّه و دختِ رسول و کفوِ امام برون ز حیطه ی ادراکِ ما جلالت توست جواب طعنه ی ابتر تویی ، عطیّه ی حق که شام قدر محمد ، شب ولادت توست در آن دیار که می گشت دخت ، زنده به گور رسول ، بوسه زنِ دستِ بالیاقت توست ز بذلِ جامه ی شام زفاف شد معلوم به هر زمان و مکانی ، کرم سجیّت توست گرسنه خفتن و انفاقِ نانِ شب به فقیر بُوَد دلیل که احسان به خلق ، عادت توست نماد سازشِ با همسر و اطاعت از او تویی که شیر خدا محو و مات صحبت توست برون ز حدّ توانش نخواستی ز علی که این سفارش پیغمبر و حکایت توست نخواستن ، عرقِ شرم بر رخ شوهر بُوَد نجابتِ ذاتیّ و در اصالت توست ندوختن ، نگهِ خویش بر زر و زیور لباسِ ساده و حفظ حجاب ، زینت توست چنان لباس علی ، وصله داشت چادر تو بلی ، تعجّب سلمان هم از قناعت توست اگر چه دستِ تو انداخت پوست از دستاس گره گشای همه خلق ، دست رحمت توست ز کارِ خانه نکردی شکایتی هرگز که این اُمور تو را فرض و جزء طاعت توست خدای ، فخر فروشد به ساکنان فلک از آن خلوص که در خلوتِ عبادت توست به شامگاه ، دعا از برایشان کردی به روز ، راحتِ همسایه در رعایت توست مباد از منِ دلخسته رو بگردانی تمام دلخوشی ام در جهان ، حمایت توست نَه من ، که روز قیامت ، تمامِ اُمّت را زمان محکمه ، اُمّید برشفاعت توست عیان ز روی تو ، حُسنِ خدای لم یزلی نهان رضای خداوند در رضایت توست ولیّ حق به وجودِ تو دیده سرمد را چرا که آینه ی حق ، خجسته طلعت توست حسین با همه ایثار و غیرت و مردی رهین تربیت کامل و طهارت توست به روی دامن تو یافت پرورش زینب که خطبه خواندنِ او ، پیرو بلاغت توست فرشته ای که به رتبت ، امین وحیِ خداست درون بیت ولا مفتخر به خدمت توست تو را چنان که تو هستی ، چگونه وصف کنم؟ در آن مقام که حق ، بازگوی مدحت توست ولی فسوس ! که بعد از رسول ، دیده ی دهر به اشک ، شاهدِ اندوه و درد و غربت توست در آستانه ات افروخت شعله ، دشمنِ دین نگفت این حرمِ امن ، جای راحت توست ز ظلم ، محسن شش ماهه کشته شد آن روز جواب آن همه خوبی ، مگر اذیّت توست تو را به خاطر حبّ علی کتک زده اند چنان که شدّتِ آن علّتِ شهادت توست به دست و پهلوی بشکسته ، یاریِ مولا به دوستان علی ، درس استقامت توست گهی به خانه ی احزان و گاه کوه اُحد طنین گریه ی بی وقفه ، با شکایت توست مرا مران ز در ، از دوستان حسابم کن سرشک چشم ترم وقف بر مصیبت توست مگیر طبع روان را ز ( ایزدی ) که دلش ز صبحِ روز ازل ، خانه ی محبّت توست برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔 http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
4_6028257431983755824.mp3
49.06M
جلسه شب جمعه ۱۴۰۲/۹/۱۶ تهران جلسه هفتگی حسینیه حاج آقای توکل علیهاالسلام... انتشار با شما، اجرتان با صاحب فاطمیه..‌ با لمس لینک زیر می توانید وبلاگ شخصی امیرایزدی همدانی را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
هدایت شده از امیر ایزدی
بسم الله الرحمن الرحیم ___________________ اشعار فاطمی (رکن کعبه) ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ علی جان محمد راحت جانش بُود زهرا ولایت قلعه ی امن است و بنیانش بُود زهرا نباشد جز جلال الله ، ما فوق جلال او مبارک مظهری از حیّ سبحانش بُود زهرا قبولِ توبه ی آدم ز یمن نام او باشد امید نوح ، در امواج طوفانش بُود زهرا به جسم آفرینش ، جان شیرین است پیغمبر خدا داند ، خدا داند که جانانش بُود زهرا سحاب رحمت بی منتهای حق بُود احمد صفای قطره های پاک بارانش بُود زهرا ز رتبت عصمت سرمد ، به معنی بضعه ی احمد خدیجه فخر دارد ، زیب دامانش بُود زهرا برایش مصحفی آورده جبریل امین از حق کتاب معرفت ، آغاز و پایانش بُود زهرا زکیّه ، راضیه ، مرضیّه ، صدیقه لقب هایش به جمع عرشیان ، منصوره عنوانش بُود زهرا کتاب خویش را داور به مدح او دهد زیور که قدر و کوثر و تطهیر قرآنش بُود زهرا قسم بر ظاهر و بر باطن قرآن که این مصحف مراد از بَعضُها در آلِ عمرانش بُود زهرا رسول راست قامت ، خم شود بوسد ز دست او فداها گویدش چون روح و ریحانش بُود زهرا محمد عطر جان بخش جنان از سینه اش جوید گل خوشبوی و زیبای گلستانش بُود زهرا علی در کشتیِ ایمان بُود چون نوح کشتیبان یقین فُلکِ نجات خلق ، سکّانش بُود زهرا مهی که ردّ شمسِ او شده مشهور در عالم درون خانه خورشید درخشانش بُود زهرا امیر المومنین  میزان اعمال است از سبحان شفیع شیعیان در پای میزانش بُود زهرا سوار ناقه ای از نور باشد در صف محشر چنین عزّت خدا را در خورِ شأنش بُود زهرا بُود اسباب او بهر شفاعت دست عباسش چه عباسی ؟! که خود از دوستدارانش بُود زهرا حسین آید به دیدارش ولی با پیکری بی سر در آن هنگامه ی حسّاس ، گریانش بُود زهرا طلب از رب کند آن دم قصاص قاتلینِ او غمین بر حنجر مذبوح و عطشانش بُود زهرا رضای حضرت حق در رضای فاطمه باشد که در دریای خلقت ، درّ غلطانش بُود زهرا بدون دوستان خود نگردد داخل جنّت چه در شادی ، چه در غم فکر یارانش بُود زهرا بهشت دادگر از نور لبخندش شود روشن خدا خواهد صفای باغ رضوانش بُود زهرا یهودی ها ز نور چادرش اسلام آوردند خوشا آنکس که رهبر سوی ایمانش بُود زهرا ائمه حجت حقّند بر مردم در این عالم ولی حجت بر ایشان ز امر رحمانش بُود زهرا حسین بن علی صورت نهاده بر کف پایش که مهمان در شب شام غریبانش بُود زهرا به استقبال وی ، از جای خیزد خواجه ی بطحا به هر منزل ، به هر محفل که مهمانش بُود زهرا به بام شوهرش آید فرود از آسمان زهره عَلَم از مرتبت بر بام کیهانش بُود زهرا از او نسل نبی جاوید شد ، آفاق را پُر کرد ولایت ماند از او بر جا ، نگهبانش بُود زهرا بنای ظلم دشمن گر شود چون کوه مستحکم کسی کاو می کند از پایه ویرانش بُود زهرا به قرآن و زبور ، انجیل و تورات و صحف سوگند که تا کون و مکان برجاست ، دورانش بُود زهرا چه شبها پشت دیوار بقیعش ناله سر دادم که آن وادیّ ویران ، گنج پنهانش بُود زهرا من از آغاز عمرِ خود محبّ فاطمه بودم دل من کشوری باشد که سلطانش بُود زهرا به هر جا رفتم از او دم زدم ، تکریم گردیدم که گسترده همه جا خوان احسانش بُود زهرا بُود باب الحوائج حضرت صدّیقه ی کبری خوشا دردی که دارو بخش و درمانش بُود زهرا پس از پیغمبر اکرم ، هجوم آورد بر او غم از این ماتم شب و روز آه و افغانش بُود زهرا به قتل محسنش آورد دشمن از عزا بیرون نگفت از داغِ احمد ، قلب سوزانش بُود زهرا به زیر تازیانه کرد ثابت بر همه عالم که تا سر حدّ جان در پای پیمانش بُود زهرا الا اهل سقیفه ! ابرهه خویانِ کین گستر امیر المؤمنین کعبه است و ارکانش بُود زهرا ز نفرین کردنِ دشمن گذشت از امرِ مولایش علی باشد امام و تحت فرمانش بُود زهرا هنوز از غاصبینِ حقّ حیدر ، شیعه می پرسد : چرا در نوجوانی ، سیر از جانش بُود زهرا ؟! مگر در شهر یثرب ، گریه کردن جُرم می باشد ؟! که بهر گریه کنج بیت الاحزانش بُود زهرا ز جور خصم بر پهلو و بازو ، سینه و صورت کبودیّ و جراحات فراوانش بُود زهرا به جنگ دشمنان رُو ( ایزدی ) با منطق و برهان علیه خصم ، تیغش نطق و برهانش بُود زهرا _____________________ برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔 http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.