صورت تبعیضات طبقاتی بین زنان را نیز محو نمایند. در اواسط دهه 70 میلادی لزبین فمینیسم به یکی از ارکان و بازوهای مؤثر فمینیسم تبدیل گردید. لزبینها از زنان میخواستند تا به جای اتلاف انرژی برای مردان بهسوی زنان دیگر که هم فکر و دارای طیف یکسانی از عواطف زنانه هستند، گرایش یابند. در این شرایط لزبینیسم، سیاستهای خود را در فمینیسم رادیکال نمود عینی بخشید. فمینیستهای رادیکال به جای مبارزه با نظامهای اجتماعی، احقاق حقوق زنان و شرکت در تصمیمگیری و تصمیمسازی، توجه خود را به مبارزه علیه برتری مردان و پدرسالاری و نفی هر گونه تفاوت و تلاش برای برقراری تساوی جنسیتی معطوف نمودند. (Bissi, 1997: 101)
سازمانهایی چون «زنان رادیکال نیویورک»[38] و رد استاکینگز[39] (#جوراب_قرمزها) بهوجود آمدند تا سیاستهای مشخصی از فمینیسم رادیکال را درخصوص ازدواج و خانواده تبیین نمایند، عمده فعالیتهای آنان تلاش برای تصویب قوانین مربوط به سقطجنین، آزادی جنسی و جلب توجه اذهان عمومی بود. لزبین فمینیستها که شاید بتوان از آنان به عنوان رادیکال فمینیستهای تندرو نام برد، سعی میکردند تا با شکستن تابوهای موجود در جامعه، همجنسگرایی را نوعی نظام ارزشی برای زنان و بهترین راه تخریب ساختارهای مرد سالارانه جلوه دهند و در همان دهه 70 توانستند انقلابهای فرهنگی متعددی را در نظریه فمینیسم ایجاد نمایند.
لزبین فمینیستها که تحت تأثیر تفکرات رادیکالی فعالیتهای شدیدی را آغاز نمودند، همواره مردان را به عنوان منبع ظلم و ستم علیه زنان قلمداد میکردند و ریشههای تبعیض علیه زنان را تسلط مردان بر زنان چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی میدانستند. این فمینیستها، زنان را جنس برتر و کاملتری معرفی میکردند که میتوانند خصوصیات هر دو جنس را از خود بروز داده و از نظر جنسی خودکفا باشند، به همین جهت شبکهای اجتماعی ـ سیاسی ایجاد کردند که بتوانند در تعیین استراتژی و اجرای برنامههای خود فعالیت نمایند. در این میان نویسندگان و جامعهشناسانی چون #شارلوت_بانچ[40] و #بتی_فریدان، لزبینیسم را یکی از راههای اساسی آزادی زنان از قیود خانواده و پدرسالاری میدانستند. بانچ در مقاله خود تحت عنوان «لزبینها در طغیان»[41] چنین اظهار میدارد: «#لزبینیسم تهدیدی جدی علیه #مرد_سالاری است؛ این مسئله نه فقط به خاطر داشتن روابط جنسی زنان با یکدیگر، بلکه به منظور جلوگیری از اتلاف انرژی است که زنان برای مردان مصرف میکنند». (cf., Online Encyclopedia of gay and lesbian, 320)
#لزبین_فمینیستها حتی در سطوحی بالاتر کنار گذاشتن مردان از زندگی زنان را نوعی مبارزه با تبعیضنژادی، سرمایهداری و امپریالیسم جهانی تلقی نمودند که حذف مردان از خانواده را اولین پایه نفی ظلم و ستم علیه زنان از سطوح خرد تا کلان اجتماعی میدانستند.
#فمینیستهای_رادیکال که در مجموعهای بالاتر از #لزبینیسم قرار داشتند، با طرح مسائلی چون عدم درک لذت زنان در رابطه جنسی با مردان و حس برتریجویی مردان در این نوع روابط که گاه به تحقیر زنان میانجامد، بسترسازیهای خاصی را برای طرز تفکر جدید همجنسگرایی زنان فراهم آوردند، به طوری که این رابطه جدید را غیرمستقیم تلقین مینمود. سازمان ملی زنان آمریکا تلاشهایی را برای شکستن تابوهای موجود درباره همجنسگرایی زنان آغاز نمود، از جمله میتوان به فستیوال موسیقی میشگان[42] اشاره کرد که در آن لزبینها به اجرای برنامههای نمایشی و تبلیغات بیپرده دست زدند و همین برنامه باعث شد تا هزاران زن از سراسر دنیا برای دیدن این فستیوال به آمریکا سفر کنند و از نزدیک شاهد این انقلاب جنسی باشند. به چالش کشیدن نقش مادری زنان که از آن به عنوان یکی از مشکلات روحی و فیزیکی زن یاد میشد، دستمایه قلم فرسایی بسیاری از فمینیستهایی گردید که همجنسگرایی زنان را یکی از بهترین راههای کسب لذت جنسی بدون دغدغه حاملگی و مشکلات بارداری و مادری میدانستند. آدرنه ریچ[43] از #فمینیستهای_رادیکال دهه 80 نقش مادری را یکی از موانع پیشرفت زنان دانسته و مردان را موجوداتی خودخواه معرفی میکند که تنها به بهرهبرداری جنسی از زنان میاندیشند. وی هر گونه تلاش برای ایجاد تعادل در روابط زن و مرد را محکوم به شکست میداند. (Ibi#
از نظر فمینیستهای رادیکال اولین قدم برای کسب حقوقی مساوی با مردان، برتر دانستن جنس مؤنث، حذف کلیشههای سنتی زنان و حضور آنان در هرمهای قدرت سیاسی و اجتماعی است. آنها خانواده را به عنوان نخستین پایگاه سنتی میدانستند که دختران در این محیط میآموزند باید همسر، مادر و فرمانبردار مرد باشند و با این ذهنیت رشد مییابند. در این خانوادههای سنتی، مردان همواره در جایگاه فرماندهی و مدیریت قرار دارند و برای همسر خود منزلتی جز ارضای نیاز جنسی، زاییدن فرزند و انجام امور خانگی قائل نیستند. در این کانون مردان مظهر ستمگری و بهرهبرداری از
زنان هستند. به همین منظور #فمینیستها هویتهای جدیدی را برای زنان ترسیم نمودند که میتوانست اشکال جدید خانواده را ایجاد نماید و چون قائل به برتری زنان نسبت به مردان بودند، حتی به برخی از #زنان_همجنس_گرا تلقین نمودند که میتوانند در نقشهای مردانه ظاهر شوند و خصوصیات مردانه را از خود بروز دهند تا بدین ترتیب مردان به تدریج در انزوا قرار گرفته و زنان استقلال آرمانی خود را بدست آورند. نظریات کارل یونگ[44] و ساندرا بم[45] از روانکاوان بزرگ عصر حاضر نیز دستمایه نظریهپردازی بسیاری از #فمینیست_های_رادیکال قرار گرفت که بر اساس تفکرات این روانکاوان خصوصیات زنانه و مردانه در هر دو جنس وجود دارد و فقط تفاوت در نسبت این خصوصیات است که میتوان با تعدیل این جنبههای روحی در هر انسان، تمایزات جنسیتی را از بین برد. (توحیدی، 1381 : 20)
5ـ لزبینیسم در عرصه بینالمللی
عملکرد# فمینیستها به گروه یا سازمان خاصی محدود نگردید و با تلاشهای چشمگیر، عرصه فعالیتهای خود را به صحنههای بینالمللی کشاندند. در سال 1979 #کنوانسیون_رفع_هر_گونه_تبعیض_علیه_زنان[46] به عنوان یکی از اسناد مهم بینالمللی درخصوص مسائل زنان در 30 ماده در مجمع عمومی سازمان ملل بهتصویب رسید. مفاد 30 گانه این کنفرانس بر تساوی بیقید و شرط زنان و مردان در تمامی عرصهها تأکید دارد.
بند 16 این سند برحق یکسان در انتخاب شریک جنسی و ازدواج با رضایت کامل و آزادانه دو طرف ازدواج تصریح مینماید. #لزبین #فمینیستها در بسیاری از موارد به این ماده استناد نموده و اظهار میدارند که منظور از ازدواج فقط ازدواج دو جنس نبوده و زنان میتوانند طبق این ماده به طور آزادانه شریک جنسی خود را انتخاب نمایند. به طور مثال در سال 1995 در کنفرانس جهانی زن که در پکن برگزار گردید، این گروه خواستار حقوق ویژهای برای #لزبینها و اعمال حقوق جنسی مصوبه اتحادیه اروپا و تعمیم آن به سطح جهانی بودند. حقوق جنسی شامل حق هر فرد برای داشتن، کنترل و تصمیمگیری آزادانه پیرامون مسائل جنسی خود فارغ از اعمال زور، تبعیض و خشونت بود و حق بدن[47] شامل استفاده از ابزار و ادوات جلوگیری، ارضای نیاز جنسی، #سقط_جنین و به رسمیت شناختن همجنسگرایی است. بند آزادیهای جنسی در سند پکن با مذاکرات و تبادلنظر کشورهای مخالف به تصویب نرسید، اما از سال 1995 تا کنون همچنان به عنوان یک موضوع مهم و پرچالش به آن پرداخته میشود. (نک. نگاهی به کنفرانس پکن و اقدامات بعدی سازمان ملل، 1377)
این #کنوانسیون، کشورهای عضو را برطبق مفاد این سند، ملزم به تغییرات اساسی در قوانین و شرایط موجود کشورها مینماید، هر چند که این دستورالعمل جدید مغایر سنت، عرف و مذهب آن ممالک باشد. به طور مثال در سال 1999 کمیته سیدا[48] چین را ملزم به قانونی نمودن #روسپیگری مینماید و #روسپیان را #کارگران_جنسی قلمداد میکند که باید مشمول قوانین کار شوند و در همان سال به قرقیزستان اخطار میدهد تا #لزبینیسم را به رسمیت شناخته و آن را قانونی نماید و حق تحفظ آن کشور را رد میکند. این کنوانسیون با حمایت از سازمانهای غیردولتی طرفدار #سقط_جنین و #همجنس_گرایی، ساختارهای اجتماعی کشورها را تحت تأثیر قرار میدهد. نمونهی این مسئله را میتوان در قـاره آفریقـا مشاهده نمـود، سازمانهای غیردولتی در کشورهای مختلف این قاره، بـا چانهزنی و تلاشهای گستـرده، همصدا بـا کمیته سـیدا درصدد قانـونی کـردن همجنسگرایی، نهادینه کردن این فرهنگ و ایجاد تغییرات اساسی در این زمینه هستند. (Francis, 1999: 3)
با بررسی کارکرد سازمانهای بینالمللی میتوان دریافت که استراتژیهای سازمان ملل متحد، به عنوان یکی از اساسیترین نهادهای بشری، دارای تناقضاتی است که عملکرد آن را به چالش میکشاند. زیرا از یک سو این سازمان به حمایت از بنیان خانواده میپردازد و از سوی دیگر از گروههای همجنسگرا و طرفدار #سقط_جنین تحت عنوان دفاع از حقوق بشر و حقوق زنان حمایت میکند. در چنین شرایطی سالانه در نتیجه تصمیمات سازمان ملل و تحرکات #آنتی_فمیلیسمها[49] میلیونها کودک بیگناه در اثر #سقط_جنین جان خود را از دست میدهند و مبالغ هنگفتی از بودجه این سازمان صرف برنامههای کنترل جمعیت، دفاع از حقوق اقلیتها[50] و مکانیزمهای جلوگیری از نقض حقوق بشر میشود! (Balmforth, 2005: 6)
6)# همجنس_گرایی_و_نظام_سرمایهداری
در اوائل قرن 20 و بهخصوص پس از جنگ جهانی دوّم، جهان شاهد تغییرات اساسی در سیاستگذاریهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بود. دوران مدرنیته با ایجاد چارچوبهای جدید راهکارهای غیرقابل منتظرهای را برای تغییر ذائقه و دیدگاههای انسان ارائه نمود. کسب منافع اقتصادی و رشد سرسامآور سرمایه در چند کشور و تبدیل این جوامع به ابرقدرتهای اقتصادی راه را برای سیطرهی سیاسی نظام سرمایهداری فراهم آورد. حفظ و افزایش منافع مادی اولین اصل سیاستهای استراتژ
یک کشورها گردید، به طوری که تمامی برنامهریزیهای سیاسی و فرهنگی را تحت تأثیر قرار داد. در این میان، اولین برخورد چنین موجی، با دیواره اخلاقیات، شئونات اجتماعی و اعتقادات مذهبی بود که حدود و ثغور تحریکات نظام سرمایهداری را مشخص مینمود، لذا با صرف هزینههای هنگفت، علوم مختلفی چون روانشناسی، جامعهشناسی، فیزیک، پزشکی و... به کار گرفته شد تا با کاربرد این علوم و خلط مباحث معرفتی، اصولی استخراج گردد که بتواند به سهولت دیدگاهها و انگیزههای فردی و اجتماعی انسان را تحت تأثیر قرار دهد. در حقیقت تربیت و تحریک انگیزشی و تغییر بینش افراد، راه را برای تعیین ارزشهای جدید که اغلب آنها کسب هر چه بیشتر لذتهای مادی بود، فراهم کرد.
#امواج_سه_گانه_فمینیسم با شتابزدگی و بدون همه جانبهنگری در وضعیت فردی و اجتماعی زنان، برای رفع تبعیض علیه زنان و مشارکت هر چه بیشتر آنان در جامعه، هم سو با جهتگیریهای نظام سرمایهداری که نیازمند نیروی کار ارزان و ابزارهای تبلیغاتی بود، دست به روشهای نوینی زد. با رواج آزادیها و بیبند و باریهای جنسی که از دهه 60 آغازشد، یکی از حیطههای مورد توجه فمینیستها بهخصوص #فمینیست_های_رادیکال_و_لیبرال، مسئله هویت جنسی زنان و تلاش برای کسب لذت جنسی این قشر بود که به زعم آنها این نیاز در حد مطلوب در روابط جنسی با مردان تأمین نمیگردید، لذا با طرح #لزبینیسم درصدد جلب اذهان برای کسب مطامع خود برآمدند، به طوری که بسیاری از لزبینها برای حمایت ساختارهای سیاسی و اجتماعی از #فمینیسم، مبالغ هنگفتی را خرج کرده و برای کسب حمایتمالی تشکلهایی که بتوانند به صورت سازمانی اهداف این گروه را تأمین نمایند، ابتکارات نوینی داشتهاند، به عنوان مثال سالانه بسیاری از شرکتهای توریستی، تورهایی را تدارک میبینند که در آن انواع و اقسام خدمات جنسی به مشتریان عرضه میشود، از جمله #روسپیان_همجنس_گرا خدماتی را ارائه میدهند و در این برنامهها انواع و اقسام ابزارهای جنسی،[51] مشروبات الکلی، مواد مخدر، مواد غذایی، لوازم بهداشتی و آرایشی، پوشاک و... به فروش میرسد و مراکز تفریحی و سیاحتی نیز با برپایی چنین تورهایی از رونق خاصی برخوردار میشوند و سود سرشاری را نصیب سرمایهداران مینمایند. (Craven, 1995: 26)
همزمان با حرکتهای اجتماعی سه دهه اخیر به منظور قانونی شدن و رسمیت یافتن همجنسگرایی، به عنوان یک حق طبیعی و رابطهای لذّتبخش، بسیاری از متون پزشکی و روانشناسی غرب، #همجنس_گرایی را از حالت ناهنجار و یک بیماری جسمی یا روانی خارج کرده و در بسیاری از موارد به منظور طبیعی جلوه دادن هر نوع گرایشات جنسی، توجیهات علمی و روانی را در پیشفرضهای تئوریهای اجتماعی، فرهنگی و حتّی سیاسی ارائه نمودهاند، به طور مثال دکتر آلفرد کینزی[52] #لزبینیسم را یکی از راههای مؤثر برای رسیدن به لذّت جنسی (اورگاسم) زنان میداند، به عقیده وی هر جنس درک بهتری از توقعات جنسی همنوع خود دارد. فروید[53] روانشناس نظریهپرداز مشهور میگوید: «#همجنس_گرایی نمیتواند به عنوان بیماری تلقی شود، بلکه باید آن را نوعی توسعه در روابط جنسی بدانیم». (Prahu, 2000: 21)
متأسفانه در دوره جدید مسائلی چون #همجنس_گرایی در غرب نه تنها امری مذموم به شمار نمیآید، بلکه با تشویق، حمایت و تبلیغ، جمعیت جدیدی برای این هدف ایجاد میشود که میتواند به عنوان ابزار سیاسی هم مورد استفاده قرار گیرد، همچنین لزبینیسم نیازهایی میآفریند که صنایع نوظهوری برای رفع آنها لازم است. بهترین توجیه این #آنارشیسم_جنسی شعار حقوق بشر و دموکراسی است. در انتخابات دولت و مجلس بسیاری از کشورها، به خصوص کشورهای آمریکایی و اروپایی موافقت کاندیداها با #همجنس_گرایی به عنوان حربهی تبلیغاتی استفاده میشود که جمعیترا برای شرکت در انتخابات به نفع خود تهییج میکند. در روند جهانی شدن به تدریج بهرهبرداریهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از اشاعه تفکر #همجنس_گرایی، به نوعی استراتژی تحت لوای حقوق بشر و تهدیدی جدی برای جوامع خانواده مدار و پایبند به اصول مذهبی تبدیل میشود.
در دوره معاصر #همجنس_گرایی به عنوان یکی از مسائل مهم جامعهشناسی مطرح گردیده و در هیچ برههی تاریخی مانند امروز تا این حد بدان پرداخته نشده است. #هلند اولین کشوری بود که ازدواج همجنسگرایان را قانونی اعلام نمود و پس از آن سایر کشورهای اروپایی نظیر #بلژیک، #دانمارک و #فرانسه و در #آمریکای_شمالی #کانادا، #ازدواج_همجنس_گرایان را صورت #قانونی بخشیدند. در برخی ایالتهای آمریکا مانند کالیفرنیا، هاوایی و ورمونت نیز همجنسگرایی منع قانونی ندارد. بسیاری از کشورها بهتبعیت از قوانین به اصطلاح حقوق بشر و دموکراسی، همجنسگرایی را جزء حقوق اولیه انسانها دانسته و حتی به منظور تشویق و حفظ این نوع روابط دست به تصویب قوانین حمایتی زدهاند. در فرانسه زوجهای همجنسگرا از تخفیف مالیات بر ارث استفاده میکنند و در انگلستان این نوع زوجها میتوانند کودکان #بی_سرپرست را به فرزندی بپذیرند.
در سال 1997 یک قاضی ایالتهاوایی به نام کوین چانگ[54] اعلام نمود که «کودکان باید در رفاه باشند و از امکانات تحصیل، تفریح و رشد فیزیکی مناسب استفاده نمایند. این امر چنانچه در خانوادههای #تک_سرپرست یا در خانوادههایی که فرزندانی را به سرپرستی قبول میکنند، یا در خانوادههایی که والدین از یک جنس هستند، اتفاق بیفتد اشکالی نخواهد داشت». بسیاری از قضات ایالتهای مختلف آمریکا مانند سی.جی مارشال[55] و جیکردی[56] نیز نظرات مشابهی اعلام نمودهاند.
#مسئله_فرزند در خانوادههای #همجنس_گرا در آغاز از موضوعات بحث برانگیز در اینگونه روابط بود، امّا سازمانها و جوامعحامی آنها برای رفع این معضل از طریق قانونی و علمی اقدامات گستردهای را انجام میدهند. در بسیاری از کشورها قوانین حمایتی تصویب شده و اخیراً نیز صنایع نوظهوری چون تولید وسایل ارضای هر چه بیشتر این قشر و خرید و #فروش_اسپرم از بانک یا از اشخاص از طریق اینترنت یا از طریق بنگاهها و مؤسسات پزشکی و حامی، به خصوص در مورد #همجنس_گرایان_زن رواج یافته است.
در سال 2001 نیز دانشمندان استرالیایی اعلام کردند که میتوانند #تخمک را بدون اسپرم بارور نمایند و به صراحت اظهار داشتند که لزبینها میتوانند بدون نیاز به اسپرم مردانه و با استفاده از مواد ژنتیکی داخل سلول بارور شوند. مدیر این پروژه تحقیقاتی دکتر #لاچام_کاپلان[57] میگوید: «این تحول بزرگی است، زیرا اگر دو زن بخواهند فرزند بیولوژیکی خودشان را داشته باشند میتوانند با استفاده از این تکنولوژی به هدف خود برسند».
بسیاری از این پروژههای تحقیقاتی درخصوص روانشناسی و ابعاد فیزیولوژیکی لزبینها توسط سازمانهای مدافع حقوق زنان و #لزبین_فمینیستهای تندرو حمایت میشود، به طور نمونه سازمان (NOW) سالانه بودجه هنگفتی را برای تحقیقات درخصوص مسائل زنان و #لزبینیسم اختصاص میدهد.
#ادامه_پنج
https://eitaa.com/Antifeminism2
7) #لزبینیسم_در_رسانهها
رسانهها یکی از مهمترین ابزارهای گسترش و اشاعه همجنسگرایی هستند. حضور چشمگیر همجنسگرایان در برنامههای تلویزیونی، ماهوارهای و رادیویی در سراسر جهان حاکی از توجه برنامهسازان به این جمعیت جدید است. برنامهسازی درخصوص همجنسگرایان به خصوص لزبینها تهیه کنندگان را به سوژههای جدیدی رهنمون ساخته است که علاوه برجذابیت برای مخاطبین، تابوشکنیهایی در خصوص #لزبینیسم دارد. اولین برنامه تلویزیونی در خصوص لزبینها در سال 1970 در تلویزیون WABC آمریکا به نام #زپس (Zaps) پخش گردید. این برنامه در راستای #سند «#زنان_زنان_را به رسمیت میشناسند» تهیه شده بود که پس از آن از اوائل دهه 70 جریانسازی فمینیستی در تمام رسانهها ایجاد گردید و سعی شد تا لزبینیسم در انظار عمومی بیش از پیش آشکار شود، در همان زمان آن نورثروپ[58] یکی از #لزبین_فمینیستهای معروف در عرصهرسانهای در تلویزیون #دایک[59] برنامههای متعــددی را برای آشنایی عموم با #لزبینیسم تهیه نمود.
صنعت #پورنوگرافی نیز در این میان بیشترین استفاده را از این پدیده فمینیستی نموده است، هماینک حدود 40 کانال ماهوارهای به پخش شبانهروزی فیلمهای #پورنو مبادرت میورزند که بهطور متوسط 6 ساعت از این برنامهها به #لزبینها اختصاص دارد.
(Pink girls, 1999, No. 201) امروزه در بسیاری از کشورها پورنوگرافی از حالت غیرقانونی خارج شده و به صورت یک صنعت سودآور مورد توجه است و جزء مظاهر آزادی و حقوق بشر شمرده میشود. به عنوان مثال سلمان رشدی[60] و لاری فلینت[61] که از نویسندگان معروف در عرصههای پورنوگرافی هستند، بر این باورند که پورنوگرافی برای جامعه آزاد امروز حیاتی است و اجتماعات انسانی باید در مورد آن قضاوت نمایند و این واقعیت انکارناپذیر را بپذیرند.
کثرت سایتهای اینترنتی و مجلات آنلاین که به موضوع #لزبینیسم میپردازند، حاکی از رشد سریع آن در رسانههای پیشرفته امروزی است. یکی از سایتهای مهم تبلیغاتی و رسانهای لزبینها در بررسی آماری تعداد مراجعه کنندگان چنین مینویسد: به طور متوسط هر ماه 5 میلیون بار از صفحات مختلف سایت بازدید میشود و حدود 500 هزار نفر نیز به طور متوسط در هر ماه به این سایت مراجعه مینمایند که میانگین سن آنان 28 سال است.
بهرهگیری از کلیدیترین ابزار فرهنگسازی، یعنی رسانهها، به مهمترین حربه تبلیغاتی برای لزبینها تبدیل شده است. ساخت انواع فیلم، مجموعه تلویزیونی، برنامههای مستند و تبلیغاتی، روند هولناک پذیرش و تغییر در ایجاد جایگاه همجنسگرایی را در فرهنگها تسریع کرده است، به صورتی که #لزبینیسم در تبلیغات انواع و اقسام کالاهای مصرفی به طور غیر مستقیم مورد توجه سودجویان اقتصادی قرار گرفته است.
8) #تأثیرات_همجنس_گرایی
1-8) #تأثیر_بر_سلامت_جسمی
یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل این مبحث، تأثیر فیزیکی و روانی همجنسگرایی بر سلامت زنان است. فمینیستهای زیستشناختی[62] منشأ ظلم به زنان را تبعیض و تفاوت فیزیکی زن و مرد در نظام آفرینش میدانند. مبانی نظری این گروه در تقابل کامل با اندیشه دینی و الهی است. باروری، شیردهی و دوران قاعدگی از نکات مهمی است که این مسئله به زعم آنان، ظلم دستگاه آفرینش به زنان بوده و باید در این خصوص از این قشر سلب مسئولیت شود. به نظر آنها بهترین گزینه برای پاسخگویی به نیازهای زنان و جداسازی آنان از مردان، #لزبینیسم است، امّا علیرغم طبیعی جلوه دادن این رفتار از نظر بیولوژیکی، #همجنس_گرایی برطبق آخرین مطالعات انجام گرفته عواقب سویی بر سلامت و بهداشت فیزیکی و روانی زنان دارد که در ادامه به برخی موارد اشاره میشوند:
ـ #لزبینها 19 بار بیشتر از زنان دگر جنسخواه به #سفلیس و 2 برابر بیشتر از آنان به #عفونتهـای دستـگاه تناسـلی مبتـلا میشـوند. میـزان ابتـلای این دستـه از زنـان به #قارچهـا و بیمـاری #گـال نیـز 4 بـرابـر نسبـت به زنـان #دگـر_جنس_خواه بیشتـر است.
(Cameron & et al, 1993: 292-299)
ـ زنان همجنسگرا 3 برابر بیشتر از دیگر زنان به سرطان سینه مبتلا میشوند؛ در آمریکا 104 هزار لزبین مبتلا به #سرطان_سینه هستند که هر ساله 7000 نفر به تعدادشان اضافه میشود. (cf., Associated press, 1999)
ـ مطالعات پزشکی در سال 1998 در آمریکا نشان داد که 30 درصد #لزبینها حامل ویروس #تبخال دستگاه تناسلی هستند که 90 درصد از این حاملان مبتلا به #سرطان_رحم میشوند. (Marazo, 1998: 1604)
ـ در سال 1994 نیز آمارها نشان میدهند که میانگین سنی زنان لزبین 45 سال است و 23 درصد از آنـان بالای 64 سـال عمر میکنند، 20 درصد از آنـان در اثر خشونت و 1/7 درصد بهعلت ابتلا به بیماری ایدز میمیرند. (Cameron, 1993: 56)
2-8) #تأثیر_بر_سلامت_روانی
اغلب افراد همجنسگرا نیز تحت تأثیر این رفتار از سلامت روانی مطلوبی برخوردار نیستند و دچار انواع افسردگی،بیماریهای روانی
و اعتیاد به الکل و مواد مخدر میباشند، به خصوص در لزبینها موارد حادی از افسردگی، ناامیدی و بروز رفتارهای خشونتآمیز دیده شده است. استرسهای ناشی از احساس عدم امنیت، مقبولیت و دور شدن از روند طبیعی زندگی باعث اختلالات فکری و روانی در همجنسگرایان میگردد که بسیاری از آنان تجربههای تلخی در زمینه #افسردگی، #خودکشی، #اعتیاد، #عدم_تعادل_روحی_و_روانی داشتهاند. در سال 1984 مؤسسه ملّی سلامت #لزبینها[63] آماری را به شرح زیر منتشر کرد:
ـ 83 درصد لزبینها به طور متناوب مشروبات الکلی مینوشند.
ـ 47 درصد آنان #ماری_جوآنا و 30 درصد سیگار میکشند.
ـ بیش از50 درصد لزبینها (جمعیت نمونه 2000 نفر بوده است) به فکر #خودکشی افتادهاند و 18 درصد نیز دست به خودکشی زدهاند.
آمارها نشان میدهد که دستیابی به وضعیت مطلوب و آرمانی فمینیستها یعنی دنیایی تفکیک شده و خارج از حیطه مردانه نه تنها کارایی نداشته، بلکه جایگاه اجتماعی زنان را نیز به مخاطره انداخته است. فشارهای روانی و عدم تعادل روحی در #همجنس_گرایان باعث اعمال خشونت و ناسازگاری این افراد با محیط میگردد وگاه آنان را منزوی و مطرود از اجتماع مینماید. تحقیقات سال 1990 بر روی 90 زوج لزبین، نشان میدهد که 40 درصد آنان خشونت را در روابط خود تجربه کردهاند و در تحقیق سال 1985 از 1109 #لزبین مشخص گردید که بیش از نیمی از آنان توسط شریک جنسی خود مورد آزار قرار گرفتهاند. (Cwat-Yong and Hewarrier, 1985: 11) همچنین 15 درصد از لزبینها بهمنظور کسب لذت جنسی به شکنجه طرف مقابل خود پرداختهاند. (Bradford and Rothblum, 1999: 228) در حقیقت این زنان معمولاً دچار نوعی #سادیسم_جنسی میشوند که ناشی از عدم رضایت و ارضای نیازهای جنسی است و به صورت رفتارهای خشونتآمیز بروز مینماید.
3-8) #تأثیر_بر_روابط_اجتماعی
نهضت فمینیسم به ویژه #فمینیسم_رادیکال با القائات خود در جهت حذف و به حاشیه راندن دین، #مبارزه با نقشهای #مادری، #همسری و....، برخورد با سنتها و عرف جوامع، جریانی غیرمنطقی را تحمیل نمود که نه تنها تعریف مشخص و قابل قبولی از جایگاه و منزلت زنان ندارد، بلکه خود باعث ظلمی مضاعف بر زنان گردیده و به شکست حرمتها، از بین رفتن قداست حریم خانواده، تابو شکنیهای روزافزون اخلاق جمعی و ایجاد خانوادههای نامتعارف و ناسالم همچون #خانوادههای #تکسرپرست یـا #دو_سرپرست #تک_جنسـی منجر شـده اسـت. تغییـر مفاهیمی چـون حیـا، عفت، خویشتنداری و اجتناب از گناه در ساختار #فمینیسم_سکولار ارزشهای زنان را چنان خدشهدار کرده که در چند سال اخیر بسیاری از نهادهای فعال در حیطه زنان و مراکز مطالعاتی و دانشگاهی نابسامانی در وضعیت زنان را هشدار میدهند. وندی شالیت[64] از پژوهشگران علوماجتماعی در کتاب خود تحت عنوان بازگشت به عفاف[65] اظهار میدارد: «بدیهی است وقتی هر کاری آزاد باشد، آزارجنسی، مزاحمت و تجاوز به عنف هم افزایش پیدا میکند. جامعهای که علیه شرم و حیا اعلان جنگ میدهد، دشمنی با زنان را آغاز کرده است». #سیمون_دوبوار[66] نیز که از چهرههای برجسته جنبش #فمینیسم محسوب میشود، در کتاب #جنس_دوّم[67] خود، علیرغم آنکه معتقد است باید زنان را از نقش همسری و مادری رها کرد، امّا عفت و خویشتنداری زنان را امری طبیعی و لازم قلمداد میکند که ماهیت بیولوژیکی داشته و زنان را محافظت مینماید.
دکتر #کلودیا شاپمن[68] نیز از فعالین حزب سوسیالیست ملّی[69] آلمان نیز در مطالعات گسترده خود از سال 1991 تا 1993، #همجنس_گرایی را زنگ خطری برای جامعه بشریت دانسته و آن را به شدّت محکوم میکند. وی اظهار میدارد #همجنس_گرایی گونهای از رفتار تبعیـضآمیـز جنسـی اسـت که مدل رفتـاری آن مـانند #نـازیهاسـت، #لزبینها خود را زنـان برتـر میداننـد، در حالـی کـه محکـوم به فنـا و نابـودی هستند.
(Schoppman, 1993: 17)
از سوی دیگر استغراق در لذات مادّی و تحریک اذهان عمومی به کسب لذت و آزادیهای بیحد و حصر در کامجوییهای جنسی، شخصیت انسانی زن را خدشهدار نموده است و اگر این هنجار گسیختگی در یک برههی زمانی جوابی کوتاهمدت و مقطعی به یک تمنای سرکش بدهد، لیکن در درازمدت تغییر و تحولات زیانبار و غیرقابل انکاری را به جامعه تحمیل خواهد نمود. ایجاد تنفر و محسوب نمودن مردان به عنوان دشمن فرضی که به صورت اصولی و نظاممند صورت میگیرد، تعامل اجتماعی و روابط زن و مرد را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد و به پررنگتر شدن فضای تبعیض جنسیتی میانجامد که به صورت غیرمستقیم زنان را دچار مشکل میسازد.
تبلیغاتی که نحلههای گوناگون #فمینیسم برای رهایی زنان از ستمگری مردان و قیود زندگی خانوادگی انجام میدهند، فضایی را بهوجود آورد که بسیاری از زنان، لزبینیسم را تنها راه پایان دادن به نقشهای کلیشهای دانستند تا آنجا که تیگریس اتکینسن،[70] از لزبین فمینیستهای معروف معاصر میگوید:
«#فمینیسم یک نظریه و #لزبینیسم کاربرد آن است»؛ تحت تأثیر این فضا، بسیاری از زنان که هیچ تمایلی به همجنس خود نداشتند، جهت حمایت از #فمینیسم به همجنسگرایی روی آوردند و به اختلالاتی چون عقده حقارت و افسردگی ناشی از پشیمانی شدید گرفتار شدند، به عنوان مثال بررسیهای سال 1985 نشان داد30 درصد لزبینها پس از 35 سالگی رو به جنس مخالف میآورند و 45 درصد از آنان نیز قبل از #همجنس_گرایی، ازدواج کرده بودند و 20 درصد #لزبینها نیز کمتر از 3 سال با هم زندگی میکنند. (Saghir and Robins, 1985: 226) بر اساس این مطالعات میتوان چنین نتیجه گرفت که بسیاری از زنان علیرغم میل باطنی خود و تحت تأثیر تبلیغات #فمینیستی، گرایشهای مقطعی خاصی پیدا میکنند، امّا در نهایت به نادرستی و عدمتطابق الگوهای ارائه شده جدید با فطرت و روحیات خود، پیخواهند برد.
9) #کلام_آخر
انسان امروز با توجه به تغییرات ساختار اجتماعی و تحولات عظیم سیاسی دریافته که دچار بحران شدید هویتی است. در جوامع مادّیگرا که معنویات، اخلاقیات و ارزشهای انسانی به سرعت رنگ میبازد و معیارهای درستی برای سازماندهی افکار عمومی وجود ندارد و معیارهای رایج، کسب منفعت بیشتر و لذتجویی است، انحرافات اجتماعی امری بدیهی بهنظر میرسد. پدیدههایی نظیر زنانه شدن فقر را شاید بتوان از عمده نتایج جنبش #فمینیسم دانست که با تشویق زنان به استقلال از مردان سلب مسئولیت نموده و بار مشکلات اقتصادی را بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به آنان تحمیل مینماید که همین امر خود ریشه بسیاری از جرائم و رفتارهای نابهنجار اجتماعی خواهد بود. سرخوردگی زنان از عدم تحقق وعدههایی که سردمداران #فمینیسم داده بودند نیز به رشد تک بعدی شخصیت زنان منجر شد که به برآشفتگی و عدمثبات روحی انجامید. بهعنوان مثال مسئله #لزبینیسم و واخوردگی زنان در این حیطه نشان میدهد که تنها روش طبیعی و قابل دسترس برای کسب آرامش و جلوگیری از برخورد تبعیضآمیز، حفظ قداست خانواده و ازدواج است. هرچند با ترفندهای جدیدی چون طرح پدیده جهانی شدن که همان شق دیگر غربیسازی جهان است، سعی میشود تا ارزشها و معیارهای فرهنگ غربی با ایجاد تغییراتی در ساختارهای روبنایی جایگزین فرهنگهای اصیل ملّی و دینی کشورهای جهان گردد. در چنین حالتی اتخاذ موضع منفعلانه برای نفوذ فرهنگی شکست خورده عواقب غیرقابل جبرانی را در پیخواهد داشت. به عنوان مثال همجنسگـرایی بـه خصوص #لزبینیسم میکوشد بـا برخـورداری از حمایـتهای #فمینیستی جایگاه قانونی و بینالمللی را برای این قشر خاص بیابد، بیتردید مؤثرترین گزینه به منظور مقابله با پیدایش چنین پدیدههایی، بازگشت به معنویت و شناخت اصالت انسان بر مبنای فلسفه دینی است. چنین به نظر میرسد که طراحی الگوهایی که بتوانند جایگاه حقیقی و منزلت زن را براساس فطرت الهی انسان تبیین نمایند، از اولویت خاصی برخوردار است، زیرا مکاتب سکولار ساخته دست بشر در آزمون و خطای مکرر، نشان دادهاند که نه تنها موفقیتی در راهبری جامعه بشری کسب نکردهاند، بلکه با سردرگمی و ایجاد چالشهای روحی و رفتاری وضعیت اجتماع انسانی را رو به وخامت نهادهاند.
#ادامه_شش
https://eitaa.com/Antifeminism2
فهرست منابع:
× ابوت، پاملا: «تولید دانش فمینیستی»، ترجمه مریم خراسانی و حمید احمدی، بولتن مرجع فمینیسم، انتشارات بینالمللی الهدی، 1378.
× توحیدی، نیره: «آیا زن و مرد دو جنس مخالف هستند؟»، مجله زنان، ش34، 1379.
× حر العاملی، محمدبنالحسن: «وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه»، مؤسسه آلالبیت قم، چ سوم، 1416.
× مشیرزاده، حمیرا: «زمینههای ظهور فمینیسم در غرب»، مجموعه مقالات همایش اسلام و فمینیسم، 1382.
× مطیع، ناهید: «دفاعی مردانه از فمینیسم»، بولتن مرجع فمینیسم، انتشارات بینالمللی الهدی، 1378.
Anezka Sebek, Lesbian Media Activism, Critical Themes In Media Conference, September, 2003, New School University, New York
Balmforth, Kathryn, Hijacking Human Rights, Brigham Young University, page 6, 2005
Banks, Olive, face of Feminism, Oxford, Robertson, 1981
Bissi Anna, Psychology of Lesbianism, L’osservator Romano, 1997, Paris
Bradford, J. Ryan, C., and Rothblum ED., National Lesbian Health Care Survey: Journal of Consulting and psychology, 1999 Washington, Dc
Cameron Paul, The Gay Nineties, Franklin Tennessee, Adroit Press 1993
Cameron, P. K. Proctor and W. Coburn, Sexual Orientation and Sexually Transmitted Disease, Nebraska Medical Journal, Vol. 70, No. 8, August 1985
Clavdia Schoppmann, National Socialist Policies Toward Homosexuality, 1993, Columbia University Press, New York
Cossman Brenda, Family Inside/out, Feminism and Law workshop, (University of Toronto, Nov. 18, 1992)
Craven, J. fall, Explore the philippines and Me!, World Wide web http://www.conline.com, 1995
Delmar, Rosalind, What is Feminism? Oxford, Black well, 1986
Dover, K.J., Greek Homosexuality, Cambrige press, 1989
Francis, Babelte, No Option, 43th session of the UN. Commission on the status of Women, New York, 1999
Gwat – Yong Lie and Gen Hewarrier, Intimate Violence in Lesbian relatioship, Journal of Social Service Research, No. 15, 1985
Holden Kathrine, Letter to the Thistle: On Bisexuality and Feminism Sign, Journal 1998
Marrazzo and others, Genital human papillomavirus infection in women who have sex with women, Journal of Infections Diseases, December, 1998, New York
Online Encyclopedia of gay and lesbian, bisexual Transgender and Queer Culture, page 320
Prabhu Vithal, Lesbianism, Kamasutra Journal, No. 13, 2000, New Delhi
Ryan C. and J. Brodford, The National Lesbian Health Care Survey: An Overview, in psychological Perspectives on Lesbian and Gay Male Eperiences, ed. L. D. Garnet and D. C Kimmel, Columbia University Press 1993, New York
Saghir M. T. and E. Robins, Male and Female Homosexuality, A Comprehensive Investigation, 1985, Baltimore, London
Shalit Wendy, A Return to Modesty, Simon and Schuster, 1999, New York
William E, Janes, Commercial Homosexuality: Selling Lesbianism, The Edwardsville Journal of Sociology, Vol. 4, 2004
Wilson James Q., Against Homosexual Marriage, Commentary Journal. Vol. 101, March 1996. New York
پی نوشتها
[1]- Sex-role Condition
[2]- Margaret Fouler
[3] -Karl Marx
[4]- Clara Zetkin
[5]- Lenin
[6]- Roza Lokzumbourg
[7]- Hartman
[8]- Doratti Smith
[9]- Shulamith Firestone
[10]- gender
[11]- sex
[12]- Androgyny
[13]- Kathrine Holden
[14]- Sign
[15]- Bisexuality
[16]- Heterosexuality
[17]- Homosexuality
[18]- Karoly Maria Benkert
[19]- Queer Theory
[20]- Symposium
[21]- Diogenes Laeurtius
[22]- Lesbos
[23]- Mishneh
[24]- “Family Inside/Out Feminism and Law” Workshop Series.
[25] - Matthew
[26] - Roman
[27]. Inge Anderson
[28]. D. Bartlett
[29]. “The Collaboration of Men and Women in the Church and in the World.”
[30]. Simon Levay
[31]. Kinsey Scale
[32]. Michael Storms
[33]. Fritz Klein
[34]. Multidimensional Scale
[35]. Betty Friedan
[36]- National Organization of Women
[37]- Women identified Women
[38]- New York Radical Women (NYRW)
[39]- Redstockings
[40]. Charlotte Bunch
[41]. Lesbians in Revolt
[42]. Michigan Womyn’s Music festival
[43]. Adrienne Rich
[44]- Carl Young
[45]- Sandra Bem
[46]- Convention of Elimination of all forms of Discrimination Against Women. (CEDAW)
[47]- body rights
[48] - این کمیته (CEDAW) پس از 2 سال از تصویب کنوانسیون در هر کشور به بررسی تغییرات در این کشورها پردا
خته و پیشنهادات و انتقادات خود را ابلاغ میکند.
[49]. Anti-familism
این اصطلاح مختص گروههایی است که طرفدار آزادی روابط جنسی خارج از حیطه خانواده و شکست ساختار سنتی خانواده هستند، (مانند همجنسگرایان).
[50]- در برنامههای سازمان ملل همجنسگرایان اقلیتهایی محسوب میشوند که باید برای احیای حقوق این گروه تلاشهای بینالمللی صورت گیرد و ممنوعیت فعالیت آنان نقض حقوق بشر تلقی میشود.
[51]- Sex Toys
[52]- Alferd Kinsey
[53]- Freud
[54]. Kevin Chang
[55]. C.J. Marshall
[56]. J. Cordy
[57]. Lacham Kaplan
[58]- Ann Northrop
[59] - Dyke Tv
[60]- Salman Rushdie
[61]- Larvy Flynt
[62]- این شاخه از فمینیسم سؤالاتی را علیه علمزیستشناسی مطرح مینماید و تغییر در ساختار فیزیکی زنان و مردان را راهحل رهایی زنان از ظلم میداند. آنان براین باورند که علم باید بتواند حاملگی را بردوش مردان بگذارد و از نظر بدنی زنان را قدرتمندتر نماید.
[63]. The National Lesbian Health Care Survey
[64]. Wendy shalit
[65]. A Return to Modesty
[66]. Simon de Beauvoir
[67]. Second Sex
[68]. Claudia Schoppman
[69]. National Socialist Party
[70].
https://eitaa.com/Antifeminism2
نگاه فیمنیست مآبانه به مسئله #سمیرا_زرگری
واکنش تند فعالین جریان #فمینیسمی در ایران را با خود هم سو کرده است و در این بین به واکنش تند #شقایق_دهقان در خطاب به پسرش نوشته #حسین_علی_پناهی میخوانیم
واکنش تند #شقایق_دهقان به ماجرای
#ممنوع_الخروجی #سمیرا_زرگری
#نوشته_حسین_علی_پناهی
در روزهای اخیر خبر #ممنوع_الخروج شدن #سمیرا_زرگری ، #سرمربی_تیم_ملی_اسکی_زنان توسط شوهرش که شهروند آمریکا هم هست بسیار خبرساز شده است. ماجرا از این قرار بود که تیم های ملی اسکی زنان و مردان ایران در رشته آلپاین قرار بود هفته گذشته برای شرکت در مسابقات برون مرزی عازم ایتالیا شوند اما سمیرا زرگری به دلیل ممنوع الخروج بودن نتوانست بقیه اعضای تیم را همراهی کند.
پس از این ماجرا بود که زرگری در حساب اینستاگرامی خود ضمن اعلام #ممنوع_الخروج بودن خود نوشت: «روزها، ماهها و سالهاست که شغل من از طرف شوهرم مسخره میشود. شوهری که آمریکا به دنیا آمده و در ایران هم بزرگ نشده است. دلایل دیگر ممنوع الخروجی را هم خواهم گفت. فقط به حمایت مسئولان محترم نیاز دارم چون سالهاست برای پرچم کشورم زحمت کشیدهام و عاشق کشورم هستم».
#زرگری چند روز بعد در مورد تازه ترین تحولات پرونده #ممنوع_الخروجی اش گفت :«از دفتر آقای صالحی امیری، رئیس کمیته ملی المپیک با من تماس گرفته اند و قول کمک دادهاند، منتظرم ببینم چه میشود. امیدوارم این قانون حداقل برای #زنان و #ورزشکارانی که در عرصههای بینالمللی فعالیت دارند، برداشته شود تا برای کشور افتخارآفرینی کنند. همچنین امیدوارم صدایم به گوش مسئولان رسیده باشد». در حالی که علت #ممنوع_الخروجی #سمیرا_زرگری مشکلات مالی با همسرش عنوان شده، برخی شایعات تایید نشده نشان از آن دارد که ماجرا بر سر #مهریه است. از آنجایی که این موضوع تنها شایعه بوده و توسط هیچ رسانه ای تایید نشده نمی توان ماجرای کامل آن را مطرح کرد.
همانطور که گفته شد، #ممنوع_الخروج شدن #سمیرا_زرگری موجی از انتقادات و واکنش های تند در شبکه های مجازی را در پی داشت.
محمد رضا عارف نماینده سابق مجلس و نامزد سابق ریاست جمهوری در واکنش به این ماجرا گفت: «مسئله #ممنوع_الخروجی_زنان (بهویژه برای ورزشکاران قهرمان از #زهرا_نعمتی و #نیلوفر_اردلان تا #سمیرا_زرگری) معضلی بوده و هست. امیدوارم با نگاهی نو و مطابق با مقتضیات زمان، #اصلاح_در_قوانین صورت گیرد. ولی لازم است تا آن زمان حداقل استثناهایی برای #نمایندگان_زن_در_مجامع_بینالمللی در نظر گرفته شود».
#شقایق_دهقان، بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون نیز با لحنی تند در یک پست اینستاگرامی نوشت: «پسرم در آینده وقتى وارد اجتماع شدى متوجه میشوى که از #حقوق_و_مزایاى بسیارى برخوردارى. میتوانى درخیابان به هر زنى که دلت خواست زُل بزنى وظیفه آن خانوم است که خودش راجمع و جور کند و بپوشاند. میتوانى به همسر آینده ات #حق_کار یا #اجازه_تحصیل ندهى (این مورد سلیقه ای است اما جامعه سنتى #مردسالار به عنوان یک مرد این اجازه را به تو میدهد)».
دهقان در ادامه پست خود می نویسد: «شاید باورت نشود میتوانى و قانون به تو این اجازه را مى دهد که همسر موفق افتخارآفرین براى همین جامعه را ممنوع الخروج کنى که بفهمد با کى طرف است و خیالت راحت باشد آب از آب تکان نخواهد خورد. #مرد_بودن #مزایاى_بیشمارى دارد که آهسته آهسته همه آنها را به تو خواهم گفت و آنگاه مى ایستم و از دور و از نزدیک باغرور نگاه میکنم که به هیچکدام اینها احتیاج ندارى. مى ایستم و با افتخار به خودم لبخند میزنم که انسان تربیت کردم فارغ از هر #تبعیض و تفکیک #جنسیتى.
پ.ن: اگردخترى مى داشتم هم آرزو میکردم چنان تربیتش کنم که بطورمثال به قِرانى ازآن بند عقدنامه که نامش مهریه است محتاج نباشد نه از نظر مالى نه از این جهت که دست آویزش کند براى هرآنچه که در تقابل از این جامعه مردسالار مطالبه میکند».
اشرف گرامی زادگان، مشاور حقوقی و پارلمانی معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهوری، نیز در این باره چنین اظهارنظر کرده است: «باعث تاسف است که هنوز پس از این همه فراز و فرودی که در جامعه رخ داده است ما همچنان اندر خم یک کوچه ایم. این ممنوع الخروجی آن هم برای زنان توانمند که با هدف ارتقاء جایگاه ملی کشور صورت می گیرد، نشان از آن است که نتوانسته ایم در کشورمان حقوق زنان را ادا کنیم و کرامت آنان را پاس بداریم. وقتی اجازه داده می شود #شخصیت_و_هویت_مستقل_زنان این چنین گستاخانه زیر سئوال برود».
#شخصیت_و_هویت_مستقل_زنان
#جنسیتى
#فمینیسم
#Antifeminism
https://eitaa.com/Antifeminism2
بیانیه دوم یوسف اتفاق همسر #سمیرا
اگر بجای من بودید چه میکردید ؟
آیا مردی که در بدو ازدواج؛
١- #اجازه_طلاق ، #تحصیل ، #کار_خارج_از_منزل را به صورت #قانونی به همسرش اعطا کرده به همسرش به چشم یک فرد که باید از #حقوق_مساوی برخوردار باشد نگاه کرده
۲- برایش #اقامت_دائم_آمریکا و #کارت_اقامت_اروپا گرفته
۳- با #نبودش_در_خانه جهت تمرین برای مسابقات و کسب مقام برای پرچم کشورش ، هفته ها و ماه ها
4 – در اولین سالگرد ازدواج #ماشین_گران قیمت ، جهت سهولت در رفت و آمدش به او هدیه داده
5- برای اینکه از شمیران تا بیست اسکی در ترافیک خسته نشود ، #منزلی_روبروی_پیست_اسکی_دربندسر خریداری کرده و ۳ دانگش را به نام او زده
6- برای اینکه دلتنگ مادرش نباشد ، #ویلای_شخصی ۲۰۰۰ متری پدر مرحومش در لواسان را در اختیار #مادر_زنش قرار داده
7- برای اینکه #دلتنگ_برادرش نشود ، #ویلای_مسکونی شخصی خودش را در مجتمع آ اس پ شمشک در اختیار برادر زنش قرار داده
8- برای اینکه #استقلال_مالی داشته باشد ، هزینه های مدرس اسکی تاسیس شده را پرداخت کرده
9 – برای اینکه او را در راه رسیدن به #هدفش ، #شغلش ، #آرزوهایش همراهی کند ، همه جوره تمام #هزینه_های_مسافرتهای_بین_الملی ایشان را #پرداخت_کرده آیا به راستی چنین مردی که با آنچه که در توانش بوده ، چه #مادی و چه #معنوی ، همه جوره #همسرش را در راه رسیدن به اهداف و آرزوهایش #همراهی_کرده ، و تا چهار ماه پیش هیچ مشکلی با خروج ایشان از کشور نداشته ،
میتواند علت اصلی نرفتن همسرش به مسابقات بین المللی باشد ؟
همسرم خانم #زرگری بیاد داری که چرا من با خروج شما مخالفت کردم ؟
چرا با وجود اینهمه بدی و زجری من برای شما باعث شده ام ، بعد از گذشت ۶ ماه رضایت به طلاق نمیدهید ؟
استوری اینستاگرام #یوسف_اتفاق_همسر_سمیرا_زرگری
#یوسف_اتفاق در این باره نوشته است : «خانم زرگری گرامی علت ممنوع الخروجی شما ناشی از رفتارهای نادرست و گفتار ناشایست و خلاف شان یک ورزشکار به عنوان الگو زنان ورزشکار با همسرتون اینجانب یوسف اتفاق می باشد.»
همسر سمیرا زرگری با تگ کردن رسانه های فارسی زبان خارج از کشور نوشت: « وکلا اینجانب در صورت لزوم پاسخگوی تمام شبکه های بین المللی است.»
زرگری به دلیل اقدام همسرش نتوانسته بود تیم ملی را در مسابقات قهرمانی جهان ایتالیا همراهی کند.
#حقوق_زناشویی
#فمینیسم
#شخصیت_و_هویت_مستقل_زنان
#Antifeminism
https://eitaa.com/Antifeminism2