eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
369 عکس
329 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
یا رقیه تویی گل گلستان دین شیعیان علی را تویی حبل المتین همه بر تو پناه مستمند نگاه یا رقیه۲ یا رقیه تویی آینه ی فاطمه تویی از لطف حق گره گشای همه گل باغ ولا حاجتم کن روا یا رقیه۲ ما همه ذره و تویی چنان آفتاب به حق عمه جانت تو به دل ها بتاب تویی خیر کثیر دست ما را بگیر یا رقیه۲ مونس و همدم حضرت زینب تویی مرهم و محرم حضرت زینب تویی تویی بنت الحسین بر همه نور عین یا رقیه۲ کربلا و کوفه رنج و محن دیده ای پدرت سر بریده بی کفن دیده ای بر حسین دختری تالی کوثری یا رقیه۲ چه ستم ها که در شام بلا دیده ای سر پاک پدر به نیزه ها دیده ای با دل پر شرر شده ای خونجگر یا رقیه۲ در خرابه ی شام سر پدر دیده ای گل بوسه ز لب های پدر چیده ای بر غم تو فزود لب بابا کبود یا رقیه۲ این سخن گفته ای رقیه با چشم تر پدر مهربان مرا به همره ببر تو فتادی ز پا جان تو شد فدا یا رقیه۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رباعیات شب سوم اول مجلسی هر جا که بساط روضه دائر باشد این حضرت زهراست که حاضر باشد پرچم زدن ما سرِ هر کوی و گذر یک جلوهء تعظیم شعائر باشد هر کس که در این عزا قدم بردارد سویش بخدا،خدا قدم بردارد بر سردر دیگِ تو مسیحا آید تا بهر شفا کمی غذا بردارد در عرش مجالس حسینی برپاست در فرش محرّم، همه‌جا واویلاست با بالِ فرشته روضه مفروش شده جاروکش مجلس عزایش زهراست پرچم درِخانه‌های خود نصب کنید دل را همه بر کتیبه‌ها چسب کنید پایان معارف خدا را یکجا با گریه به شاه کربلا کسب کنید هر کس که حسین در سر و باور اوست ارثیهء شیر طاهر مادر اوست با گریه رقیّه بر همه ثابت کرد گریه‌کن مجلس پدر دختر اوست دوبیتی حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها می‌دونستم میای میدی جوابم نبودی خیلیا دادن عذابم گمونم بابا یادت رفته بود که شبا باید رودست تو بخوابم یه چند بار دیدمت رو نیزه‌هایی صدات کردم بابا بابا بابایی به اصغر غبطه خوردم نزدیکت بود براش رو نیزه می‌خوندی لالایی حکایت‌ها داره درد اسیریم یتیمی و غریبی سربه‌زیریم یکی زد سرعت سیلی‌ش زیاد بود پرید توی گلوم دندون شیریم بابائی زجرِ ملعون خونه چشماش الهی پا نشه سنگینه پاهاش یه‌بار اومد منو برداره نامرد موهام پیچید بابا دور دستاش توی گودال دیدن سر نداشتی به‌جاش روی نیزه‌ها پیکر نداشتی منو هر وقت میبینه عمّه میگه برادر کاشکی دختر نداشتی مجتبی صمدی شهاب ۱۴۰۰
YEKNET.IR - zamine 2 - shabe 2 muharram 1400 - banifatemeh.mp3
6.43M
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود و آن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود 🎤
اجازه بدید روضه بخوانم .. امام صادق نشسته بود ، اون روضه‌خونم اومد وارد شد، نشست کنار حضرت. آقا بهش فرمود: میشه برای ما یه‌کم از جَدمون بخونی؟! گفت: بله آقا ..شروع کرد شعری خوندن. روایت میگه به شدت امام صادق گریه میکرد؛ اون طرفِ پرده هم زنها به شدت شیوَن، ناله، گریه. یهو دیدن پرده کنار رفت، یه کنیزی اومد، یه بچه‌ی شیرخوار گذاشت تو دامن امام صادق. آقا تا این بچه رو دید گریه‌ش بلندتر شد. همه گریه می‌کردن، امام صادق هم گریه میکرد، این بچه هم گریه می‌کرد (همه رو به‌هم ریخت این بچه)فلذا می‌بینید اینایی که بچه‌هاشونو امشب آوردن، از زمان امام صادق همین جوری بوده..امام سجاد بعد از واقعه‌ی کربلا توو بازار رد میشد دید یه خانومی بچه‌ش توو بغله داره رد میشه، دید این بچه داره بی‌تابی میکنه، هی گریه می‌کنه. صداش زد:_خانوم ببخشید!گفت: بله یابن رسول الله؟فرمود: فکر کنم این بچه تشنه‌شه!گفت: بله آقا، یه مسیر طولانی امروز رفتم، نرسیدم بهش آب بدم.فرمود : برو سریع آبش بده…..امام سجاد شروع کرد گریه کردن .گفت: آقا بی‌ادبی کردم، ببخشید، حالا میرم بهش آب میدم، چرا گریه میکنین؟!فرمود: آخه داداش منو توو کربلا آب بود و بهش ندادن و کشتنش…. میدونم تشنه‌ای مادر، ولی من.. به جز اشک چشام آبی ندارم تو بازم تشنه خوابت برده اما من از داغ لبات خوابی ندارم بخواب آروم، بخواب آرومِ جونم بخواب ای حیدر شیرین زبونم برای اون کویر خشک لبهات تا صبح لالاییِ بارون میخونم دلم از مَردم این شهرْ خونه اینا گمراهی رسم و راهشونه نمیدونم چرا دلشوره دارم گمونم حرمله همراهشونه شنیدم حرمله رحمی نداره یه رَد خون همیشه تو چشاشه شنیدم بین تیرایی که داره یه چندتایی سه‌شعبه هم باهاشه میگن خیلی دقیقه توو هدف‌هاش نشونه‌گیری‌هاش رَدخور نداره نترس مادر، بهت قول میده مادر دیگه اسمِ کثیفش رو نیاره نترس مادر، عمو عباس هستش تا اون هستش که آزاری ندارن همیشه جنگ با آدم بزرگاست اینا با بچه‌ها کاری ندارن ایشالله فردا از این دشت میریم برات گهواره‌ی تازه میگیرم همین حالا دارم از شوقِ روزی که رو لبهات میگی مادر میمیرم تو هم مثل علی‌اکبر میمونی که از پشتِ نقابش نور پیداست بابات وقتی در آغوشت میگیره سفیدیِ گلوت از دور پیداست بخواب آروم و آهسته عزیزم که تنها نیست بابا، غم نداریم علی‌اکبر، عمو عباس، قاسم خدا رو شکر چیزی کم نداریم جوونای بنی هاشم زیادن نترس، باباجونت تنها نمیشه ایشالله فردا از این دشت میریم خدای من! چرا فردا نمیشه؟! عموجونت بهت قول داده فردا بره از خواهرت مشک‌و بگیره بهم قول داده دریا رو بیاره اگه دستاش بره قولش نمیره شاعر : ‌حسن لطفی رباب هی لالایی که میخوند، می‌گفت علی‌جان عمو رفته، عمو که قولش ردخور نداره ..اگه دستاش بره قولش نمیره ..اما همه‌جا شرم مال سقا شد، دیدن این بچه داره گریه می‌کنه؛ هی از این خیمه به اون خیمه، همه اومدن بغلش کردن دیدن فایده نداره.همچین که اباعبدالله اومد دَم خیمه، صدا زد: خواهرم، برو علی و بیار، اینا این بچه رو ببینن شرم میکنن..سریع دویدن تو خیمه بچه رو بغل کردن تو دستای اباعبدالله که قرار گرفت آروم شد. همچین که اومد بچه توو بغلش، بچه رو گرفت رفت وسط میدان که صداش به همه برسه. بچه رو روو دست گرفت، آروم آروم بلندش کرد.همچین که این سر برگشت، سفیدی گلو که مشخص شد، اون نانجیب دید لشکر به‌هم ریخته، همه دارن به‌هم میگن چه خبره؟! قرار ما نبود با بچه بجنگیم..دید لشکر داره به‌هم میریزه، گفت برید حرمله رو صدا کنید الان لشکرم میپاشه.حرمله نفس زنان اومد؛_ چیه امیر؟!گفت: لشکر داره به‌هم میریزه، یه کاری بکن . گفت: چی کار کنم؟ کدوم‌ُ بزنم؟ بابا رو بزنم یا بچه رو؟!گفت: مگه نمی‌بینی بچه خیلی راحت‌تره زدنش؟! اباعبدالله بچه رو آورده بالا ؛ میبینی زیر گلوشو؟! میبینی سفیدی زیر گلو رو؟!تیر سه شعبه رو برداشت، تا این تیرُ زد به بچه، بعضیا میگن زیر عبا این بچه رو پنهان کرد، هی میرفت سمت خیمه‌ها، برمی‌گشت.علت داره میدونی علتش چیه؟! آخه دیدی یه مرغُ سَر میبُری، تا یه چند دقیقه هی دست و پا میزنه.تا این تیر خورد، اباعبدالله سریع بچه رو زیر عبا پنهان کرد. هی میرفت سمت خیمه، میدید بچه دست و پا میزنه، برمی‌گشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. علی اصغر پسرم تشنه لبی تو بر روی دستم ای نور دیده ی من ای گل من تویی همه هستم غنچه ی گلشن ولا،زینت دشت کربلا شد غربتم معنا،خون شد دلم بابا لای لای علی اصغر۲ تمام هست منی اصغر من جان ربابی تو بر روی دست پدر دیده ی تر تشنه ی آبی تو آخرین سرباز منی،کودک جانباز منی غم شد نصیب من،کم شد شکیب من لای لای علی اصغر۲ حرمله آمده با تیر و کمان رو به رویت اصغر می زند او ز جفا تیر ستم بر گلویت اصغر خون شد از این غم دل من،زد شرر بر حاصل من گل کفن پوشم،کودک خاموشم لای لای علی اصغر۲ از خون حنجر تو اصغر من قنداقه رنگین شد مادر خونجگرت از غم تو به خیمه غمگین شد آمده جان بر لب من،سوزد از غم زینب من شد عطشت چاره،با گلوی پاره لای لای علی اصغر۲ .
┈•‌‌‌‌‌‌꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈ |⇦•به هم خورده وضعم ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس کربلایی حسینِ سیب سرخی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● بابایی .. به هم خورده وضعم پریشونمُ سوخته موهام منو مسخره کردنم از بس که کهنه ست لباسام واویلا … منو میزدن بی بهونه بابایی .. روی صورتم رد خونِ بابایی .. تو این مدتی که نبودی می خوردم به جایِ غذا تازیونه بابایی .. بابایی .. فضایِ خرابه برایِ رقیه ت عذابه یه گوشه زمین گیرم و گریه هام بی جوابه واویلا … بابایی .. تموم تنم زخمیِ زیر چشمام کبوده اینا یادگاری از اون کوچه هایِ یهوده واویلا … شکستن تو بازار سرم رو بابایی لگد می زدن پیکرم رو بابایی همونی که گوشواره مو کندُ با خنده می گفت کشید از سرم معجرم رو بابایی ز خانه ها همه بوی طعام می آید ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم .. حسین ….
Sibsorkhi_Babolharam_net_shab3.mp3
4.17M
|⇦•به هم خورده وضعم ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم 99 به نفس کربلایی حسینِ سیب سرخی
روضه ي خودموني حضرت علي اصغر اومدم درميزنم دروواکن امام حسين حاجتي دارم آقا روابکن امام حسين توراحق علي اکبر.توروحق اصغرت توراحق جوونت.بحق شش ماهه پسرت توروحق گريه هاوناله هاي ربابه لحظه اي که دادميزدسينم ديگه شيرنداره کي ديده بچه ي شش ماهه روازشيربگيرن بچه ي شيرخواره رو،به تيروشمشيربگيرن اي گريه کناي ارباب.بااين چندبيت شعربالا.دلتوبردي کناردله بي بي رباب. رفتي کناردله مادردل شکسته.رفتي کناره کهواره ي علي اصغر.شش ماه بيشترنداره.ولي باب الحوائجه.شش ماه بيشترنداره.ولي درخونه ي خداآبروداره.آي مريض دار.آي گرفتار.امروزاومدي درخونه ي شش ماهه ي ارباب گوشه ي گهواره ي علي روبگير.بامادرش براش لالايي بخون لالا.لالا.لالا.اي طفل خاموش نميشه گريه هات اصغرفراموش لالا.لالا.لالا.مادرلالايي گره افتاده درکارم کجايي علي اصغرگل شش ماهه ام بود رفيق درکربلاوخانه ام بود کجايي اي گل شش ماهه ي من کجايي اي عزيزخانه ي من لالا.لالا.اميدروزگارم کجارفتي همه صبروقرارم لالا.لالا.علي اصغرلالايي لالا.لالا.گل پرپرلالايي خدايابحق اون لحظه اي بي بي رباب نااميدشد.امروزاحدي روازدرخونه ي علي اصغروخيمه ي پربرکت ابي عبدالله دست خالي بيرون مبر.الهي هيچ مادري.کنارگهواره ي خاليه بچش نشينه،الهي هيچ مادري نبينه گلوي بچش.لباسه بچش خونيه.ولي همه ي اينارورباب کربلاديد.بحق ناله هاي دله ابي عبداالله.بحق سوزدله حضرت رباب.بحق گلوي تيرخورده ي علي اصغرخدايا حاجت روامون بگردان شعروزبان روضه ي خودموني ازبي نشان