کانال روضه دفتری - 🌹@rozeh_daftari🌹.mp3
زمان:
حجم:
768.3K
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_امام_صادق_ع
🔳 #سبک حسین سرباز ره ...
کشته شده صادق آل عبا
ارض و سماء گرفته رنگ عزا
دین حق را امام_بر وجودش سلام
واویلتا از زهر کینه
جان داده در شهر مدینه
🔳(واویلتا آه و واویلا)
دشمن زده آتش به کاشانهاش
شد مثلِ بیت فاطمه خانهاش
آتش و دود بود_ظلم نمرود بود
آتش که در دور و بَرش بود
گریان زهرا مادرش بود
🔳(واویلتا آه و واویلا)
شیخ الائمه را شبانه بردند
پای برهنه بی بهانه بردند
پیاده بی عبا_ دشمنش بی حیا
با دست بسته نیمۀ شب
افتاد یاد عمه زینب
🔳(واویلتا آه و واویلا)
(#مجتبی_شکریان)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_شهادت
ای گنج معرفت به دل سامرا سلام
ابن الجواد، حضرت ابن الرضا سلام
ای چون پدر مطهر و معصوم و متقی
ای آسمان علم خدا ایهاالنقی
خورشید از تشعشع نورت منوّر است
ماه فلک به یُمن حضورت منوّر است
در قول و حکم و فعل تو انصاف جاری است
باغ کرامت تو همیشه بهاری است
گنجینههای علم الهیست در دلت
حظِّ حضور میبرم امشب ز محفلت
نطقت اگر نبود هدایت نداشتیم
راهی به آسمان امامت نداشتیم
با نور تو درست شده اعتقادمان
دادی طریق عرضهی حاجات یادمان
فهماندهای به ما ادب و احترام را
طرز چگونه حرف زدن با امام را
فهماندهای که شأن رفیع امام چیست
ظرفیت پذیرش فیض مدام چیست
لطفت اگر نبود، مقرب نمیشدیم
در محضر ائمه مودّب نمیشدیم
رکن خداشناسی و درهای رحمتید
فرزندهای نور و پسرهای رحمتید
هر کس که باطناً به خدا وصل میشود
با رحمت نگاه شما وصل میشود
ای سرو سربلند سحرهای سامرا
باز است بر گدای تو درهای سامرا
ما سائلیم و جای دگر سر نمیزنیم
جز خانهی شما درِ دیگر نمیزنیم
امشب میان عشق شما سیر میکنم
از چشم پاکتان طلب خیر میکنم
من را از آن دو چشم شریفت نگاه کن
یا هادی الائمه مرا سر به راه کن
آقا تلاش کردم و این دل ادب نشد
آمادهی رسیدن ماه رجب نشد
باقیِّ عمر را نگرانم چه میشود
آماده نیستم؛ رمضانم چه میشود
امشب ولی به عشق هوایت رسیدهام
امشب به قصد گریه برایت رسیدهام
آقا شنیدهام که غمت بی شمار بود
دور از مدینه بودی و دل بی قرار بود
گاهی تو را به بزم حرامی کشاندهاند
گاهی تو را میان خرابه نشاندهاند
جا دادهاند بین فقیران چرا تو را؟
بردند بین حلقهی شیران چرا تو را؟
آنان که بر امام ارادت نداشتند
قاتل برای کشتن تو میگماشتند
هر چند زهر غم، جگرت را کباب کرد
قلب مقدس پسرت را کباب کرد
سر را به روی پای حسن میگذاشتی
بهر خودت حنوط و کفن میگذاشتی
میسوخت پیکر تو ولی خانهات نسوخت
در بین شعله دامن دُردانهات نسوخت
در کربلای جدّ شما غم چکار کرد
طفلی نفس بریده از آتش فرار کرد
امشب دلم شکسته و فریاد میزنم
با محتشم نشسته و فریاد میزنم
ای کشتهی فتاده به هامون حسین من
ای صید دست و پا زده در خون حسین من...
✍ #مجتبی_شکریان
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #زیارت_مخصوصه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده
نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده
عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده
نگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کرده
همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده
ولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی...
...شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده
خجالت میکشم وقتی که میآیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده
به سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانهای که درد عالم را دوا کرده
همه آیینهها لبیک میگویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده
قسم بر خطّهی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده
دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده
معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده
نمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کرده
نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کرده
تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده
قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده
چه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
* *
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کرده
قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کرده
قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت...
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده؟
برو در قتلگاه ای دل، ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزهها را در دل گودال جا کرده؟
تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین، عریان چرا کرده؟
صدای مادرت پیچیده در عالم که میگوید:
بمیرم...بی کفن، جا در میان بوریا کرده
بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده
✍ #مجتبی_شکریان
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نشستم در بقیع اشکی بریزم
شنیدم علقمه رفتی عزیزم
شنیدم کودکان بیتاب بودند
تو بودی و همه بیآب بودند
شنیدم از عطش افتاده بودند
به دستت مشکِ خالی داده بودند
الا ای ماه! بی شمشیر رفتی
میان روبهان چون شیر رفتی
صدایت میزنم با اشک، عباس
به جای نیزه بُردی مشک، عباس
شنیدم مشک بردی بر نگشتی
هزاران تیر خوردی بر نگشتی
شنیدم مشک، زیر آب بردی
در اوج تشنگی آبی نخوردی
الا مادر به قربان تو عباس!
جدا کردند دستان تو عباس!
شنیدم راه نخلستان گرفتی
شنیدم مشک بر دندان گرفتی
شنیدم مشکِ آبت تیر خورده
شنیدم پیکرت شمشیر خورده
الا ایکه دل از من بُرده چشمت
شنیدم که شده آزرده چشمت
شنیدم کردهای غوغا اباالفضل
کنارت آمده زهرا اباالفضل
الا ای عُمْر مادر! ای جوانم!
جوانم! مهربانم! پهلوانم!
شنیدم بعد تو غوغا شد عباس
عزای زینب کبری شد عباس
پیِ تو رویِ تَل اطفال رفتند
همه اهل حرم از حال رفتند
شنیدم دشمنان خوشحال بودند
همه دور و بر گودال بودند
شنیدم زینت اطفال بردند
حسینم را تهِ گودال بردند
در آن ساعت کجا بودی اباالفضل؟
به زیر نیزهها بودی اباالفضل؟
من از بعد حسین، همراهِ زهرا
زنم ناله: حسینا وا حسینا
✍ #مجتبی_شکریان
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
تا که عمامه از سرت افتاد
تیر خوردی و پیکرت افتاد
یک سه شعبه دوباره حرمله زد
تپش قلب اطهرت افتاد
ای عمو جان تو رفتی از حال و
بر سرم اشک خواهرت افتاد
مثل اصغر سرت که بالا رفت
نیزه ای زیر حنجرت افتاد
نفست را گرفته این نیزه
آه آهِ مکررت افتاد
صورتت تا به روی خاک آمد
فاطمه در برابرت افتاد
آمده مادری کند زهرا
بر سر دامنش سرت افتاد
در کنار نگاه تو دستِ...
...یادگار برادرت افتاد
با صدای شکستن دستم
عمه ام یادِ مادرت افتاد
حنجر من شبیه اصغر شد
سر من مثل اصغرت افتاد
جان بابا قبول کن از من
هدیه ای که به محضرت افتاد
✍️ #مجتبی_شکریان
#حضرت_زینب_س_کوفه
به عالم صبر را آموخت زینب
به پای دوست عمری سوخت زینب
میان کوفیان با صوت حیدر
دهان دشمنان را دوخت زینب
به روی خاکها غمگین نشسته
به گریه روضهها میخواند خسته
گذشت، اما چه گویم، باورم نیست
مرا بردند کوفه دست بسته!
✍️ #مجتبی_شکریان
🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته
↙️عرشیان عشق↙️
@Arsheyan_Eshgh
#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام
سفر کردن بدون تو! گمانم خواب میبینم
من از بس بر تو میگریم جهان را آب میبینم
سفر کردن بدون تو! برای ما خطر دارد
که این راهِ چهل روزه، هزاران درد سر دارد
سفر کردن بدون تو! عجب فرجام و تقدیری
میان خواب هم دیگر سراغم را نمیگیری
سفر کردن بدون تو! به رویِ ناقهی عریان
امان از هسفرهایم، دعایم کن برادر جان
سفر کردن بدون تو! پر از زخم است احساسم
چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم
تو رفتی شانههایت رفت دیگر تکیهگاهی نیست
برای خواهرت جز سوختن، جز صبر راهی نیست
شبیه سرو بر پا هستم و نستوه میمانم
میان گردبادِ غم شبیه کوه میمانم
به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش میجنگم
ندارم شِکوهای آخر، فقط بسیار دلتنگم
نه تو هستی، نه عباسم، نه قاسم، نه علی اکبر
صدایم کن ز روی نی، صدایم کن بگو: خواهر!
طلوعت را به نی دیدم، تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری
عجب تعبیرِ جانکاهی، عجب تفسیرِ پُر زجری
به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن
تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن
بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن
به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن!
به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی
نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی
نمیدانم که شمر آخر چه میخواهد در این عرصه
کنارِ ناقهها با تازیانه میزند پَرسه
یتیمانت ز روی ناقهها صد بار افتادند
به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند
پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت
لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت
اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد
کف پای یتیمانت پر از گُلهای تاول شد
نشسته نافله خواندم، برادر گریهها کردم
ولی آرام و پنهان زیر معجر گریهها کردم
کجا بودم؟ کجا هستم؟ ببین بازیِ دنیا را
به عرض تسلیت، نیزه تسلّی میدهد ما را
نخواهد رفت از یادم جسارتهای خصمانه
نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه
در آن مجلس به حسرت هستیام را خوب میدیدم
گل و گلزخمهایش را به زیر چوب میدیدم
کشیدم زادهی مرجانه را در بند رسوایی
اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی
هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم
دعایم کن حسین من، گرفتارم گرفتارم
✍ #مجتبی_شکریان
🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته
↙️عرشیان عشق↙️
@Arsheyan_Eshgh
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#کوفه
#شام
#مثنوی
سفر کردن بدون تو ! گمانم خواب می بینم
من از بس بر تو می گریم جهان را آب می بینم
سفر کردن بدون تو ! برای ما خطر دارد
که این راهِ چهل روزه هزاران درد سر دارد
سفر کردن بدون تو ! عجب فرجام و تقدیری
میان خواب هم دیگر سراغم را نمی گیری
سفر کردن بدون تو ! به رویِ ناقه ی عریان
امان از هسفرهایم دعایم کن برادر جان
سفر کردن بدون تو ! پر از زخم است احساسم
چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم
تو رفتی شانه هایت رفت دیگر تکیه گاهی نیست
برای خواهرت جز سوختن جز صبر راهی نیست
شبیه سرو بر پا هستم و نستوه می مانم
میان گردبادِ غم شبیه کوه می مانم
به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش می جنگم
ندارم شِکوه ای آخر، فقط بسیار دلتنگم
نه تو هستی نه عباسم نه قاسم نه علی اکبر
صدایم کن ز روی نی صدایم کن بگو: خواهر!
طلوعت را به نی دیدم تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری
عجب تعبیرِ جانکاهی عجب تفسیرِ پُر زجری
به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن
تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن
بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن
به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن!
به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی
نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی
نمی دانم که شمر آخر چه می خواهد در این عرصه
کنارِ ناقه ها با تازیانه می زند پَرسه
یتیمانت ز روی ناقه ها صد بار افتادند
به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند
پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت
لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت
اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد
کف پای یتیمانت پر از گلهای تاول شد
نشسته نافله خواندم ، برادر گریه ها کردم
ولی آرام و پنهان زیر معجر گریه ها کردم
چنان در راه بر ما ظلم کافی می کند دشمن
تو گویی جنگ خیبر را تلافی می کند دشمن
کجا بودم کجا هستم ببین بازیِ دنیا را
به عرض تسلیت، نیزه تسلّی می دهد ما را
نخواهد رفت از یادم جسارت های خصمانه
نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه
در آن مجلس به حسرت هستی ام را خوب می دیدم
گل و گلزخم هایش را به زیر چوب می دیدم
کشیدم زاده ی مرجانه را در بند رسوایی
اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی
هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم
دعایم کن حسین من ، گرفتارم گرفتارم
#مجتبی_شکریان
==============≈===
🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته
↙️عرشیان عشق↙️
@Arsheyan_Eshgh