eitaa logo
نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
6.4هزار دنبال‌کننده
552 عکس
762 ویدیو
129 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه را در مَسلَکِ شب می‌کند مَعنا حسین در دلِ تاریکیِ دنیا، چراغِ ما، حسین وقت اوج بی کسی، پشت مرا خالی نکرد وقتِ تنهایی به دادم می‌رسد تنها، حسین یک به یک ما را حسین آورد و با هم دوست کرد تک تکِ ما قطر‌ه‌ایم و حضرتِ دریا، حسین زحمتش را او کشید و رحمتش بر ما رسید خون خود را خرج کرده پای خیلی‌ها، حسین کُلُّهُم نورٌ عَلیٰ نورَند معصومینِ ما بین این ارباب‌ها، ارباب بی همتا، حسین کودک شش‌ماهه‌ی این‌ قوم، پیرِ عالَم است رُشد اگر می‌کرد او می‌شُد خودش یک‌پا حسین سنگ و چوبِ خانه‌ی ما عطر سیبش را گرفت آنقَدَر زیرِ لبش می‌گفت بابا: یا حسین! روضه‌ی رضوان بدونِ روضه مثلِ دوزخ است اصلِ جنت مجلسِ گریه‌ است..، آن هم با حسین هرکه بالا خواه بَزمِ هیئتش درآمده پرچمش را روز محشر می‌برد بالا حسین قدردانی کردن از هر سینه‌زن با فاطمه‌ست ایستاده پیش در با مادرش زهرا، حسین آی نوکر ! اربعین را از حسن درخواست کن رد نخواهد کرد حرف این برادر را حسین هر زمانی گیر کردم زود گفتم: یا حسن تا گره را وا کند از کار من درجا حسین ** کوچه و بازار، ناموس علی را زجر داد خواهری فریاد می‌زد: آه و واویلا حسین هر کُجا افتاد از نیزه، رباب از هوش رفت... پیش پای حرمله می‌شد سرش پیدا، حسین... ✍
؛ ؛ ؛ تنها نه این که داده رزق نوکران را بخشیده آب و نانِ بنده پروران را معشوق‌ها، دلداده‌ی حب الحسین‌اند عشقش مُسَخَّر کرده قلبِ دلبران را هرکس که مشمولِ نگاهِ رحمتش شد هرگز نمی‌خواهد عطای دیگران را گریه برایش خیرِ بی مانند دارد حتی مقرب می‌کند پیغمبران را نامش که زینت‌بخشِ عرش و اهل آن است تا اوج مستی می‌بَرد نوحه‌گران را دیوانگی ما در این میخانه، لطف است بخشیده زهرا این جنونِ بی‌کران را یک عمر داغ سینه‌ی عریان ارباب آتش زده جان و دلِ جامه‌دران را :: باید چگونه با پر زخمی، عقیله پیدا کند در دشت و صحرا، دختران را؟! باید چگونه زینب کبری ببیند در شام، بر کام امامش، خیزران را؟! ✍ 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
قرآن بخوان از روی نیزه دلبرانه یاسین و اَلرَّحمان بخوان پیغمبرانه قرآن بخوان تا خون سرخت پا بگیرد همچون درخت روشنی در هر کرانه باید بلرزانی وجود کوفیان را قرآن بخوان با آن شکوه حیدرانه خورشید زینب! شام را هم زیر و رو کن قرآن بخوان با لهجه‌ای روشنگرانه کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم در حسرت پلک کبودت خواهرانه اما چه تکریمی شد از لب‌های قاری تشت طلا و بوسه‌های خیزرانِ... گل داده از اعجاز لب‌های تو امشب این چوب خشک اما چرا نیلوفرانه در حسرت لب‌های خشکت آب می‌شد ریحانه‌ات با التماسی دخترانه آن شب که می‌بوسید چشمت را سه‌ساله خم شد ز داغت نیزه هم ناباورانه از داغ تو قلب تنور آتش گرفته تا صبحدم با ناله‌هایی مادرانه ✍ 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
باور نمی‌کنم سرِ بازار بردنت نامحرمان به مجلس اغیار بردنت از سینه‌ی حسین، تو را چکمه‌ای گرفت از کربلا به کوفه، به اجبار بردنت پایِ سفر نداشتی، ای داغدار درد! با یک سرِ بریده به اصرار بردنت فهمیده بود شمر، غرورت شکسته است از سمتِ قتلگاهِ علمدار بردنت تو از تمام کوفه طلبکار بودی و... در کوچه‌هاش مثلِ بدهکار بردنت ✍ 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟! گوئیا می‌بَرد از حادثه‌ها سر، نیزه هم به قرآن ورق سوخته‌ای رحل شده هم به فریاد امامی شده منبر، نیزه گوئیا می‌رسد از دور بهاری خونین بسکه آذین شده با لاله‌ی پرپر نیزه نه فقط قافله‌سالار سرش بر نیزه‌ست می‌بَرد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه بر سر نی به برادر که می‌اُفتد نظرش می‌رود بر جگر زخمی خواهر، نیزه این چه داغی و چه دردی‌ست که در معرکه‌ای بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه شام را یکسره در خلوتِ شب خواهد رفت؟ یا که دارد به سر اندیشه‌ی دیگر نیزه؟! کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش تا نیفتد نظر سنگ‌دلان بر نیزه تا سر سَرور خوبانِ دو عالم با اوست می‌رود از سر هر بام فراتر نیزه بر سر نیزه رها می‌رود این سر اما آه و صد آه، از آن پیکر و از سرنیزه... ✍ 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری- جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت؟ از این عالم چه می‌خواهی همه‌عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حیُّ یا قیوم خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی تو می‌رفتی و می‌دیدم که چشمم تیره شد کم‌کم به صحرایی سراسر از تو خالی، خیره شد کم‌کم تو را تا لحظه‌ی آخر نگاه من صدا می‌زد چراغی شعله‌شعله زیر باران دست و پا می‌زد حدود ساعت سه، جان من می‌رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می‌رفت آهسته :: بخوان! آهسته از این جا به بعدِ ماجرا با من خیالت جمع ای دریای غیرت! خیمه‌ها با من تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود ولی از پا نیفتادم، شکستم بی‌صدا در خود شکستم بی‌صدا در خود که باید بی‌تو برگردم قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می‌آید نفس‌هایم گواهی می‌دهد بوی تو می‌آید ✍ 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
سفر کردن بدون تو! گمانم خواب می‌بینم من از بس بر تو می‌گریم جهان را آب می‌بینم سفر کردن بدون تو! برای ما خطر دارد که این راهِ چهل روزه، هزاران درد سر دارد سفر کردن بدون تو! عجب فرجام و تقدیری میان خواب هم دیگر سراغم را نمی‌گیری سفر کردن بدون تو! به رویِ ناقه‌ی عریان امان از هسفرهایم، دعایم کن برادر جان سفر کردن بدون تو! پر از زخم است احساسم چقدر این روزها در قافله محتاج عباسم تو رفتی شانه‌هایت رفت دیگر تکیه‌گاهی نیست برای خواهرت جز سوختن، جز صبر راهی نیست شبیه سرو بر پا هستم و نستوه می‌مانم میان گردبادِ غم شبیه کوه می‌مانم به راهت لحظه لحظه با تمامِ خویش می‌جنگم ندارم شِکوه‌ای آخر، فقط بسیار دلتنگم نه تو هستی، نه عباسم، نه قاسم، نه علی اکبر صدایم کن ز روی نی، صدایم کن بگو: خواهر! طلوعت را به نی دیدم، تو سِرِّ مَطلَعُ الفَجری عجب تعبیرِ جانکاهی، عجب تفسیرِ پُر زجری به لبخند تو عادت داشتم، بر نِی تبسم کن تبسم گر میسر نیست با قرآن تکلم کن بخوان قرآن و رفع اتهام از آل عصمت کن به اثبات مسلمان بودنت قرآن تلاوت کن! به حال کودکانِ تو ندارد هیچ کس رحمی نه از آب و نه از نان نیست ما را اندکی سهمی نمی‌دانم که شمر آخر چه می‌خواهد در این عرصه کنارِ ناقه‌ها با تازیانه می‌زند پَرسه یتیمانت ز روی ناقه‌ها صد بار افتادند به ضرب نیزه و کعبِ نیِ اشرار افتادند پس از آنکه به نعلین تو دستان جسارت رفت لباس و کفشِ پای کودکانت هم به غارت رفت اسیران پا برهنه آمدند و غم مفصّل شد کف پای یتیمانت پر از گُل‌های تاول شد نشسته نافله خواندم، برادر گریه‌ها کردم ولی آرام و پنهان زیر معجر گریه‌ها کردم کجا بودم؟ کجا هستم؟ ببین بازیِ دنیا را به عرض تسلیت، نیزه تسلّی می‌دهد ما را نخواهد رفت از یادم جسارت‌های خصمانه نخواهد رفت از یادم جفای اِبنِ مرجانه در آن مجلس به حسرت هستی‌ام را خوب می‌دیدم گل و گل‌زخم‌هایش را به زیر چوب می‌دیدم کشیدم زاده‌ی مرجانه را در بند رسوایی اگر چه این مصائب را ندیدم غیر زیبایی هزار و یک مصیبت تا مدینه پیشِ رو دارم دعایم کن حسین من، گرفتارم گرفتارم ✍ 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
گاه روی خاک، گاهی روی نی، گاهی تنور هر کجا باشی، حسین آرام جان زینبی بین خورشید و سرم بر نیزه حائل می‌شوی با سرت هم روی نیزه سایبان زینبی گریه کردی روی نی، هم مستمع بودی خودت هم خودت قاری شدی، هم روضه‌خوان زینبی کودکانت را سپر بودم، سپر بودی مرا با چنین وضعی هنوز امن و امان زینبی پیرمردی سنگ زد از نیزه افتادی زمین بر زمین هم گر که باشی آسمان زینبی ماه من با اینکه پشتِ ابری از خاکستری باز هم شب‌ها چراغ کاروان زینبی مثل ابروی تو هستم، هم شکسته هم کمان روی نی گریه کنِ قد کمان زینبی افتخار میزبانی از سرت با نیزه‌هاست گاه هم پایین بیا تو میهمان زینبی هم جسارت هم اسارت دیدم اما تا ابد این تویی که علت اشک روان زینبی ✍ 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
چشم تو سمت من، دل من گير نيزه‌هاست اين سينه پاره پاره‌ی شمشير نيزه‌هاست عشقت مرا به كوچه و بازار می‌كشد زينب اسير رشته‌ی زنجير نيزه‌هاست سُرخی معجر من و پيشانی‌ات حسين اثبات آيه آيه‌ی تفسير نيزه‌هاست اي لاله‌ای كه خون چكد از ساقه‌ات هنوز اين زخم‌های وا شده تقصير نيزه‌هاست قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديده‌ام آن سنگ‌ها كه بابت تقدير نيزه‌هاست قرآن مخوان كه پيرزنی روي بام‌ها در انتظار پاسخ تكبير نيزه‌هاست در بين راه نيزه‌ی تو ايستاده بود جا ماندن كه باعث تأخير نيزه‌هاست؟ :: گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد اين خواب هم تجسم تصوير نيزه‌هاست ✍ ==============≈=== 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh
دامن زلف تو در دست صبا افتاده است که دل خسته‌ام اینگونه ز پا افتاده است گرچه سر نیزه گرفته است سرت را بر سر پیکرت روی تن خاک، رها افتاده است چه‌کنم اینقَدَر از نیزه نیوفتی پائین؟! تا به اینجا سرت از نی دو سه جا افتاده است سنگ خورده است گمانم به لب و دندانت که چنین نای تو از شور و نوا افتاده است باز هم حرمله افتاده به جان اسرا گوش کن ولوله بین اسرا افتاده است :: همه دارند بدنبال کسی می‌گردند دخترت گم شده! ای وای! کجا افتاده است؟! ✍ ==============≈=== 🚩نوحه و روضه مداح دلسوخته ↙️عرشیان عشق↙️ @Arsheyan_Eshgh