عاشقانه های حلال C᭄
📚 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_پانصدوپنجاهوشش +:عه،چرا وایسادین؟؟ :_پیاده شو لطفا.
📚
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_پانصدوپنجاهوهفت
با ترس و دست لرزان سوئیچ را درون استارت میچرخانم.
ماشین روشن میشود.
با لبخند به مسیح نگاه میکنم.
با حوصله میگوید:حالا ترمز دستی رو بخوابون،دنده رو باید عوض کنی بعد آروم پاتو از ترمز
برداری و پدال راستی رو، گاز رو فشار بدی.
ببین این دنده،وقتی رو پی عه یعنی پارک شده ماشین.
این آر دنده عقبه و وقتی رو دی باشه جلو میره.
دنده رو بذار رو دی.
دستم را جلو میبرم و دنده را عوض میکنم.
بعد پایم را از ترمز برمیدارم و گاز را فشار میدهم.
ماشین راه میافتد.
مسیح مثل معلمی خوشحال از موفقیت میگوید :آفرین عالیه
حالا فرمون دست توعه...
برو ببینم چه میکنی؟
با استرس لبم را میجوم و جلو میروم.
آنقدر درگیری ذهنی دارم که متوجه زیاد شدن سرعت نمیشوم.
مسیح میگوید:اوه اوه.. یه کم کمتر پدال گازو فشار بده.
سرعتت زیاد شده..
یک لحظه کنترل ماشین از دستم خارج میشود.
جیغ کوتاهی میکشم و هر دو دستم را از روی فرمان برمیدارم.
با اضطراب،مثل کسی که در دریا غرق میشود،دستم را روی فرمان میگذارم.
مسیح دستش را جلو میآورد تا ماشین را کنترل کند،اما به اشتباه،دستش را روی دست من
میگذارد.
انگار هزار ولت برق به تنم وصل کرده باشند.
گر میگیرم،داغ میشوم و هیجان،همهی وجودم را در بر میگیرد.
مسیح خیلی سریع دستش را پس میکشد.
با استرس میگویم:چطوری باید نگهش دارم؟؟
🔖لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
¤📄به قلم: #فاطمه_نظری
𐚁 سِپُردنِاِحساساتبهڪاغَذِسِپید
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
📚
⏝