kesa-hadadiyan_0.mp3
2.09M
🖤'
#خادمانه | #ثمینه
• شب سیام چلھے حدیث ڪساء •
+درد و دل و حاجترواییهاتون:
@Daricheh_khadem
#ختم_چهل_روزه
#التماس_دعا
#حاجتروابشید💚
- عالَمبھفَداےچادرخاڪےتو، یازهرا👇
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
🖤'
|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
•⋞ ای که اخمت👌
به دلم ریخت❤️
غم عالم را🌍
خنده ات☺️
می بَرَد از سینه⚡️
دو عالم غم را😉 ⋟•
#بهمن_صباغ_زاده /✍
|🌷 #جان_فدا #حاج_قاسم
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1674»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|
∫°⛄️.∫
∫° #صبحونه .∫
.
.
صُبحی که دلم در پی دیدار تو باشد
آن صُبح ، دلآرامترین صُبح جَهان اَست..
❄️🌸🤩
.
.
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°⛄️.∫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
🔹امام رضا علیهالسلام:
بـر شما باد سـلاح پیامبـران
گفتـه شد:
سلاح پیامبـران چیست؟
فرمود دعــا🙏
#چهارشنبه_هاے_امام_رضایی
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
از همـان روزے ڪہ گفتـے :
" اهلِ چـاے و قهـوه امـ .." ☕️
ڪافہ گردے میڪنم
شایـد تو را پیـدا ڪنـم ... 🚶🏻♀
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
📚.: در خـانه ما معمولا سڪوت و آرامشی حڪم فرما بود. من و حمیــد معمولا خـانه ڪه بودیم ڪتاب میخواندیم.
🛍.: وقتی حمیــد افســرنگہبان بود، خودم وسـایل مورد نیاز خــانه را میخــریدم.
😁.: به جا؎ این که بروم خـانه پدرم، آبجی فاطمــه میآمد خــانه ما.
خیلی زود حوصــلهاش سر میرفت.
میگفت: بیا یه ڪم تلویزیون نگاه ڪنیم، حوصـلهام سر رفت.
میگفتم: تلویزیون خــانه ما معمولا خاموش است، مگر برا؎ اخبــار یا برنامه ڪودڪ!
📺.: حمیـد طبق فتـوا؎ حضـرت آقا، معتقد بود هر آهنـگی ڪه از صــدا و سیمـا؎ جمہور؎ اسلامی پخش شود، لزوما حــلال نیست.
به همین خاطـر قرار گذاشته بودیم ڪه چشم و گوشمان هر چیز؎ را نبینــد و نشنــود.
🌷شهید مدافع حرم #حمید_سیاهکالی_مرادی
.
.
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
عزیزدلم❤️
بدحجابی #حق الناسه❗️
نمیشه بگی بدنِ خودمه دوست دارم!❌
پس خوشگلیاتو نشون غریبه ها نده
یه وقت چشمت نزنن 😘🙊
●#استاد_رائفیپور📻]
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
زن ها به دنبال مردی ڪاملاند و مردها به دنبال زنی ڪامل!⁉️
در حالی ڪه نمیدانند خداوند آنها را برای ڪامل ڪردن یڪدیگر💍آفریده است.💑❤️
#آرامش
#ازدواج_موفق
#خواستگاری
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
📝 برخے همسران براے عذرخواهے
خجالت میڪشند و یا غرورشان مانع
عذرخواهے زبانی مےشود.☺️
📝 یڪے از راههاے درمان این قضیه
این است ڪه عذرخواهے خود را روے
ڪاغذ نوشته و یا پیامڪے انجام دهید.
📝 ابتڪار براے حل مشڪل،🧠
به چشم همسرتان مےآید و او بالاخره
درڪتان خواهد کرد.😌
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 سلام
من وقتی نامزد کردیم هنوز درس میخوندم..
اومده بودیم خونه همسرم اینا. ولی خب همسرم
رفته بود بیرون کار داشت... مامانم اینا هم منو
گذاشتن اونجا و رفتن به کاراشون برسن...
منم کلی امتحان داشتم کلی هم رو درس حساس
بودم و داشتم میخوندم...
پدرشوهرم از جانبازهای شیمیایی دوران جنگه
بخاطر خمپاره گوشش مشکل داره و به خاطر
همین صدای تلویزیون رو خییییییلی بلند میکنه
منم که از صدای تلویزیون نمیتونستم درس
بخونم، اعصابم خورد شده بود؛ اومدم گوشیو
برداشتم پیام بدم به داداشم که به قولی باهاش
درد دل کنم...
چند دقیقه بعد ارسال پیام، نامزدم زنگ زد گفت
صدای تلویزیون اگر اذیتت میکنن به بابا بگو کم
کنه😐 حالا قیافه من اون لحظه😱😭🤦♀
گوشیو که قطع کردم رفتم پیام ها رو نگاه کردم
دیدم پیامو فرستادم برای نامزدم نه برای داداشم
(متن پیام: سلام رضا. عامو صدا تلویزیون رو تا
آسمون بلند کرده هرچی میخونم نمیفهمم
چیمیشد منو هم با خودتون میبردین😡)
خلاصه که تا یه هفته از چش تو چش شدن با
همسرم خودداری میکردم😅😂
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 516 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
•[ #پشتڪ 🎈]•
سلامبراوکه
نبودنشعذابمناست...
•[📱]• بفرمایید خوشگلاسیون موبایل👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
•[🎨]•
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
بودنت را شڪر ..
اي ڪه هر لحظه بودن در کنارت ،
زندگیست (:
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_شصتم] بعد نیم ساعتی دوباره روی تخت نشستم ،
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_شصتویکم ]
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
از پنجره کلاس به طبیعت بکر بیش مله خیره مانده بود ، با همان لبخند کمرنگ به جا مانده اش به طرف دانش آموزانش بر گشت، از همان بچگی عاشق معلمی بود ، یادش است تمام فامیل برای درس خواندن به پیش او می آمدند و در این میان عطیه به همه شان که کنار او بودند حسادت می کرد ...
او همیشه تمام امیر علی را برای خود می خواست!
دلش برای خانه و کودکی هایش تنگ شده بود،
برای اهواز زیبایش و کارون چشم نوازش،
اصلا عطر اهواز را می خواست این روز ها.
بعد کلاس گوشی اش را روشن کرد ، اساسا فعالیت خاصی در مجازی نداشت اما بنا بر اینکه شاید برخی متن ها و عکس ها از بقیه گره گشایی کنند هر زمان که وقتش اجازه می داد ، متن و عکس در پیجش قرار می داد ، زیاد درگیر گوشی و مجازی بودن را دوست نداشت...هر چند گه گاهی لازمش می دانست !
با یاد تمام بچگی هایی که در هیئت محله شان سپری شده بود ، قسمتی از مداحی دوست داشتنی را استوری کرد .
*باور من اینه که تو همیشه تو زندگیمی
من عوض شدم ولی تو حسین بچگمی *
از زمانی که یادش می آمد ، دهه اول محرم کنار پدرش در هیئت می گذشت ، شور و حال آن روز ها را دوست داشت اما حالا از آن همه زیبایی فقط شوری بی معنا مانده بود و دیگر کسی دنبال شعور حسینی نبود ؛ و این شدیدا اذیتش می کرد !
جای عطیه خالی تا بگوید که زیاد فلسفه
می بافی تو که انتظار داری تمام مشکلات دنیا رو یک تنه حل کنی!
با تمام غر غر هایش عطیه همراه خوبی بود برایش ،پایه تمام کار هایش ...
آخ که چه قدر دل تنگش بود ،
دل تنگ لهجه جنوبی که خودش هم داشت اما به دلیل این چند سال دوری کمرنگ شده بود ..
دلش ضعف می رفت برای عزیزُم گفتن های عزیزدلش!
برای کمتر کردن این دلتنگی ها ، سری به گل بی بی زد ؟او هم تنها بود و امیر علی خوب از قضیه دخترک گل بی بی خبر داشت ...از مهدی که چند وقتی رفیقش بود و حالا دیگر نبود !
مهدیِ روز های خوبش مزاری نداشت برای رفع دلتنگی ،برای کمی درد و دل
و بعد یاد همان روز ها افتاد که همراهش راهی مزار شهدای گمنام میشدند...
کنار مزاری گمنام زانو زد ، رفیقش گم شده بود؛
هر چند درستش مهدی راه پیدا کرده بود و آنها بودند که گم شده بودند میان بازار شلوغی دنیا .. مهدی کجایی ؟؟؟
دلم گرفته ای رفیق ..
لبریز بغضم این روزا ..
هیشکی نمی فهمه منو ..
خسته ام از این حال و هوا ..
..جا موندم انگار از همه..
از حال این روز هام برات هر چی بگم بازم کمه!
کاشکی منم شبیه تو کم می شدم از روزگار ..
واسه دوباره دیدنت بگو مونده چند تا بهار ...
هنوز به یاد تو شبا به آسمون خیره میشم
یا منو با خودت ببر یا دوباره بیا پیشم ..
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمت_شصتویکم ] ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمت_شصتودوم]
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
_میگما فاطمه ؟
کش چادرش را جا به جا کرد :
جونم
روبرویش ایستادم :
پاشو بریم قدم بزنیم دیگه
از روی صندلی گوشی اش را برداشت و کنار من قرار گرفت :
بریم
بعد آن روز دو و ور گوشی نرفته بودم و سرگرم کارم بودم و امروز به پیشنهاد فاطمه به پارک آمده بودیم ، حالش خوب بود تا اینکه رسیدیم به حوضچه وسط پارک ، چند ثانیه ای مکث کرد و بعد مسیرش را عوض کرد .
_ فاطمه کجا میری پس؟
سعی کرد بخندد :
داریم میریم دیگه
به رویش نیاوردم و با او همراهش شدم ، او برعکس من که سکوت کرده بودم یک بند حرف می زد ...
بعد طی مسیری روی چمن ها ولو شدم و او هم با رعایت وقار همیشگی اش کنارم نشست .
نگاهی به هیاهوی بچه ها انداختم:
تو یهو چت شد ؟!
کمی هول شد انگار:
من ؟! مگه چیشده ؟! من که کلی حرف زدم
از جمله خودش سو استفاده کردم :
آهان مسئله همینه دیگه تو هیچ وقت پشت سر هم حرف نمیزنی ولی بعد دیدن حوض انگار دارن دنبالت میکنن
میدانستم أهل دروغ نیست ..
چشمانش را بست :
موقع دانشجویی یه بار از طرف دانشگاه ما رو آوردن تهران
اون اوایل هم کار مهدی تو تهران بود ، واسه ناهار هم درست آوردن همین پارک ، مهسا زنگ زد بهش ، اونم گفت بعد ناهار صبر کنیم و با دانشگاه نریم تا همراه آون برگردیم رشت .
چند دقیقه که سکوت کرد را طاقت نیاوردم:
فاطمه ادامه اش؟!
لبخند به لب به طرفم برگشت :
هیچی دیگه بعد ناهار که با کلی مسخره بازی گذشت ، ما با استاد حرف زدیم اونا راه افتادن من و مهسا موندیم ، دقیقا کنار اون حوض منتظرمون بود ، وقتی اومد با دیدنش انگار همه چی یادم رفت ، با همون لباس های اداره اش اومده بود، چه جذبه ای داشت ریحانه !
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
دل شکستهی ما باز در حوالی توست:)♥
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
.
.
شَلاام
شال نوتونم ته پَشاپش مُبالَت اشت🍓😁
🏷● #نےنے_لغت↓
واژهه دیده:
واضحه دیگه😌😂😜
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
رسولِ اکرمِ عزیزجانودلمونﷺ:
هر کس کودکی داشته باشد،
باید با وی کودکانه رفتار نماید.
"وسائلالشیعه°جلــ۱۵ــد"
#با_بچهها_بچه_باشیم👧🏻👶🏻
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
◗┋ #همسفرانه 💑┋◖
.
.
ازدواجکن؛ولیباکسیکه
کمکتکنهتا"عاقبتبخیر"بشی!(:♥
#عشق_الهی
.
.
◗┋😋┋◖ #ٺـــــو چنان ،
در دلِمنرفتہ،ڪہجان، در بدنۍ👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◖┋💍┋◗
|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
•⋞ گر در سفرم، تویی رفیق سفرم☺️
ور در حَضَرم، تویی انیس حضرم🍃
القصه، به هر کجا که باشد گذرم😌
جز تو نَبُود هیچ کسی در نظرم...💚 ⋟•
#ابوسعید_ابوالخیر /✍
|🌷 #جان_فدا #حاج_قاسم
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1675»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|
kesa-hadadiyan_0.mp3
2.09M
🖤'
#خادمانه | #ثمینه
• شب سیویکم چلھے حدیث ڪساء •
+درد و دل و حاجترواییهاتون:
@Daricheh_khadem
#ختم_چهل_روزه
#التماس_دعا
#حاجتروابشید💚
- عالَمبھفَداےچادرخاڪےتو، یازهرا👇
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
🖤'
∫°⛄️.∫
∫° #صبحونه .∫
|| و چه احساسِ قشنگیست؛ ⤹
كه در اولِ صُبح،
یادِ یک خوب ؛
توC᭄ را غرقِ تمنا سازَد ! 💛🌱||
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°⛄️.∫
◦≼☔️≽◦
◦≼ #مجردانه 💜≽◦
.
.
‖⏰‖ وقـتِ اذان بہ فڪرِ
‖📿‖ دعـا هـاےِ آخـرمـ
‖🌱‖ آن عاقبـت ڪہ فقـط
‖✨‖ با تـو بخیــر میشـود ...
.
.
◦≼🍬≽◦ زنده دلها میشوند از ؏شق، مست👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◦≼☔️≽◦
|•👒.|
|• #مجردانه 😇.|
.
.
زیبایےزن🧕
بهباطناوست🦋🌸
نهظاهرش...✖
و
قدرتِمرد🧔🏻
بهحمایتڪردناوست😌💪❤️
نهزورگفتنش...✖
#آرامش
#ازدواج_موفق
#خواستگاری
.
.
|•🦋.|بہ دنبال ڪسے،
جامانده از پرواز مےگردم👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|•👒.|
∫°🍊.∫
∫° #ویتامینه .∫
.
.
✍ زن و مرد از دو عالم متفاوتند
و دو عالم متفاوت قطعا به تعارض
میخورند؛ یڪے از تعارضات در ارتباط
است.💜
و تقریبا زن و شوهرے را نمیشناسید
ڪه نگویند: طرف مقابل مرا نمیفهمد❗️
.
.
∫°🧡.∫ #ما بہ غیر از #تو نداریم، تمناے دگر👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°🍊.∫
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 عروسی دختر داییم بود... آماده شدیم؛
نامزدم اومد دنبالم که بریم، عروسیش هم
یه شهر دیگه بود... وسطای راه نگاه کردم
دیدم با دمپایی نارنجی اومدم😐😂
به نامزدم التماس کردم میگفتم برگرد
میگفت باید همینجوری ببرمت
هنوز یادشه میگه اگه با دمپایی نمیای،
بیا بریم بیرون😅😂
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 517 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal