عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتصدوچهاردهم ] با نوری که از پنجره روی صورتم
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتصدوپانزدهم]
با صدا هایی که از بیرون اتاق می آمد،
از خواب بیدار شدم و به جای خالی زهرا چشم دوختم .صدای مردانه آشنایی همانطور که
زهرا را مخاطب قرار داده بود به گوشم رسید .
آرام دستم را روی قفسه سینه ام قرار دادم
قلبم تند می زد ؟!
نفس عمیقی کشیدم
دلم می خواست تا آخر دنیا بخوابم
اصلا آخر دنیا کجاست ؟!
با نزدیک شدن صدای زهرا به اتاق ، چشمانم را بستم ،در باز شد و صدای زهرا پشت سرش بلند شد :
خوابه انگار
با حالتی که سعی می کردم طبیعی باشد
گفتم که بیدارم با مهربانی به کنارم آمد :
حالت بهتره ؟!
با تعجب به موهایش که ساده دورش را گرفته بودند نگاه کردم:
مگه بد بودم ؟!
با لبخند محوی به چشمانم نگاه کرد :
دیشب انگار خواب بد می دیدی !
ابروهایم بالا رفت :
چیزی میگفتم ؟!
_ نه زیاد ، تو همو حد زمزمه بودن
انگار داشتی هذیون میگفتی
بعد هم با شیطنت خم شد :
عاشق شدی ؟!
مات رنگ شیطنت درون چشمانش شدم ،عاشق ؟!
اگر این حس به شدت ناشناخته من، به کاکایت نامش عشق بود؛به گمانم آری ..
عاشق شده بودم !
ولی به زبانم کلامی نیاوردم
اصلا زبانم از آوردن کلمه عشق الکن بود !
دست زهرا را گرفتم و بلند شدم
جلوی آینه اتاقش موهایم را شانه کردم.
_ ریحانه جانُم ، کاکام اینجاس!
شالم را از آویز برداشتم و روی سرم کردم
و با هم بیرون رفتیم ،نواب تنها آمده بود
کنار سفره صبحانه نشسته بودند
البته به جز نواب که روی مبل نشسته بود.
وارد پذیرایی که شدیم ، ایستاد
به احترام من یا زهرا ؟
نمیدانم!
به احترام هر کداممان بود ، این کارش به دلم نشست!
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
❢💞❢ ❢ #عشقینه 💌❢ . . [📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》 [ #قسمتصدوپانزدهم] با صدا هایی که از بیرون اتاق م
❢💞❢
❢ #عشقینه 💌❢
.
.
[📖] رمان:《 #رایحه_حضور 》
[ #قسمتصدوشانزدهم]
سلام و احوال پرسی کردم
و بعد شستن صورتم کنارشان نشستم
سفره رنگی هنر دست معصومه خانوم اشتهای آدم را باز می کرد
عشق ،اشتهای بقیه را نمیدانم اما مال من را که زیاد کرده بود !
چنان با ولع مربای آلبالو را می خوردم
که مادرم بامزه برایم چشم غره رفت
و معصومه خانم با محبت گفت:
فک کنُم تو هم مثل امیر علی ما عاشق مربا آلبالویی!
لبخندی زدم و بعد ،گذرا به نواب نگاه کردم
و با لحن بامزه ای آرام گفتم :
خوش به حال مربای آلبالو!
خودم هم خنده ام گرفت
باید کمی دست دلم را جمع می کردم
البته تقصیری هم نداشت طفلکم!
تازه اعتراف کرده بود
و سریع مستجاب الدعا شده بود
و نواب در یک قدمی اش ایستاده بود
هر چند اخلاق های خاص نواب شبیه مانعی بودند میانمان
مانعی به بلندای نخل های اهواز شان!
بعد صبحانه نشسته بودیم که من پیشنهاد دادم برویم حیاط
و زهرا چپ چپی نگاهم کرد :
خلی به خدا ، تو ای گرماپزون بریم که چی بشه؟!
و من حرفش را تایید کردم ، یادم رفته بود که اهوازیم
و شهریور ماه هوایش زیادی گرم است !
دلم شبیه کودکی بهانه گیر ، صدایش را طلب می کرد
و همان جمله های سنجیده اش را
که بالاخره طلب دلم رسید !
_ زهرا جان ، علی کی میاد از ماموریت ؟!
زهرا لب برچید:
مو هی میخوام یادُم بره علی نیست ، شما ها نمیزارین!
امیر علی لبخندی زد :
وقتی اومد خواستگاری
گفتم بهت زهرا، من علی رو میشناسم
یه دونه است ولی پاسداره
این قراره هی بره ماموریت
کارش پر خطره
گفتی
کاکا مو خودمم کارُم پر خطره و ماموریت داره
من دوست دارُم همسر پاسدار بشُم
زهرا بامزه گفت :
خوبه خوبه ، ادای حرف زدن مو رو هم در میاره
تو خیلی بلدی خودت با لهجه حرف بزن
#نویسنده_سنا_لطفی
[⛔️] ڪپے تنهاباذڪرمنبعموردرضایتاست.
.
.
❢💞❢ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
◦「 #قرار_عاشقی 🕗」
.
بابا شدنتون مبارک
آقای امام رضا ع:)
#بهجوادتقسم✨
.
◦「🕊」
حتما قرارِشـــاهوگدا، هستیادتان👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
「💚」◦
«🍼»
« #نےنے_شو 👼🏻»
.
.
شلام
املوز تَبَلُتِ امام جَبات ژونمه😍
اودمو لوس تَدَم باباییژون بَلام عِعدی بِعَره😁
🏷● #نےنے_لغت↓
تَبَلُتِ: تولد☘
عِعدی: عیدی🌸
ــــــــــــــــــــــــــــــ♡ــــــــــــــــــــــــــــــ
با جشن گرفتن،
هدیهی در حد وسعمون گرفتن،
لباس جشن پوشیدن و..
ولادتهای بزرگانمون رو برای خودمون و بچههامون شیرین و متفاوت کنیم🤩🎊
#امام_جوادیام✋🏻
#عیدتون_مبارک🌹
.
.
«🍭» گـــــردانِزرهپوشڪے👇🏻
«🍼» Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊🎈
#عیدانه 🧡
.
.
ببردستخالۍتوبابالمراد
یهبابالحسینامشببگیرازجواد♥️:))
#ولادت_امامجوادع_مبارک♥✨
#صلےاللھعلیڪیاجوادالائمھ🌿
.
.
•[[ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ]]•
🎊🎈
|. ❄️'|
|' #آقامونه .|
.
.
‖↵ ما را به جز ♡خیالت♡
فکری دگر نباشد 🧠❌
‖↵ در هیچ سر خیالی🤯
زین خوبتر نباشد...😉
|✋🏻 #لبیک_یا_خامنه_ای
|📖 #ماه_رجب #رجبیه
|💛 #سلامتےامامخامنهاۍصلوات
|🔄 بازنشر: #صدقهٔجاریه
|🖼 #نگارهٔ «1700»
.
.
|'😌.| عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
|.❄️'|
∫°⛄️.∫
∫° #صبحونه .∫
•|🌧|•آیـینه و آب مـهربـانے کردند
•|💓|•با جنـگل عـشق،همزبانے کردند
•|🌱|•شب را ز حـریم بـاغ گل تارانـدند
•|🌝|•تشـریف سـپیده را جـهانے کـردند
صبحتون به قشنگیِ پروانه ها😍🦋
#سلمان_هراتی
∫°🌤.∫ #صبح یعنے ،
تو بخندے و،دلم باز شود👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
∫°⛄️.∫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
≈|🌸|≈
≈|#پابوس |≈
.
.
🌹✨🌹✨
میــلاد امـــ♡ــام جـــواد
علیه السلام مبارکـــــ😍🎉
#میلاد_امام_جواد
#امام_جواد
#ماه_رجب
#عیدتون مبارک 🎊
🌹✨🌹✨
.
.
≈|💓|≈جانےدوبارهبردار،
با ما بیا بہ پابــوس👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
≈|🌸|≈
•<💌>
•< #همسفرانه >
.
.
یڪ روز بعد از عقــدمان بود.
با حسین در باغ قـدم میزدیم ..🌿..
حسین دستش را بالا آورد و
به حلــقهاش نگــاه ڪرد ..💍..
آنگاه، آن را از دستش درآورد
و ڪف دستش گذاشت و گفت:
دوست دارم این حلــقه را
به جبـهه هـــدیه ڪنم ..🙂..
من هم درنگ نڪردم.
حــلــقـــهام را درآوردم،
ڪنار حلقه حسین گذاشتم
و گفتم: حسیــن جــان!
پس این حلـقه را هم
به جبهـه هدیه بده ..☺️..
حسین آقـا گفت:
واقعا راضی هستی؟
گفتم: خــدا راضی باشد ..😇..
حــلــقـهها را داخــل
دستمال سفیـد؎ پیچید،
و در جیبــش گذاشت تا
با خود به جبــهه ببرد ..🎁..
🌷شـهـیـد دفاع مقدس #حسین_املاکی
•<🕊> دلــِ من پشٺِ سرش
ڪـاسهےآبـےشــد و ریخٺ👇🏻
•<💌> Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
39207حتی-اگه-صد-جور-غصه-داری.mp3
9.67M
🎊🎈
#عیدانه 🧡
.
.
وقتشھ دستامون پُر بشھ
هرچے ڪھ حاجت دارید بیارید 😍❤️
#ولادت_امامجواد؏_مبارک♥✨
#صلےاللھعلیڪیاجوادالائمھ🌿
.
.
•[[ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal ]]•
🎊🎈
‡🎀‡
‡ #ریحانه ‡
- حِجـآب؛یَـعـنـےچِھ . .؟
- حـجآبیَــعـنــے:
دَر پَـردھ بـآش . .!
.
چـون مُــرواریــد....[😌]
‡💎‡چادرت،
ارزشاست، باورڪن👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
‡🎀‡
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
🧡🍃
#عیدانه 🎈
.
.
#میلاد_امام_جواد(ع)🌸
#ولادت_حضرت_علیاصغرع
در هوای زیارتِ حرمــت
دربـدر میشویـم مثل نسیـم♥🌱
#ولادت_امامجواد؏_مبارکھھ🤩✨
#صلےاللھعلیڪیاجوادالائمھ🌿
.
.
[• یھبابالحسینامشببگیرازجــواد🙃👇🏼
•[ Eitaa.com/Heiyat_majazi
🧡🍃
°✾͜͡👀 #سوتے_ندید 🙊
.
.
💬 با خانوادم رفته بودیم مشهد
من تقریبا 20 سالم بود... هوا هم
خیلی سرد بود آنقدر که زمینا یخ زده بود...
یه آقا پسری جلوی رستوران وایستاده بود
و میگفت که بفرماید غذا آمادست🍽
همین جمله رو تکرار میکرد منم همین طور که
میخواستم از جلوش رد بشم سر خوردم جلوش
قشنگ چهار زانو نشستم☺️☺️☺️☺️
مثل یه دختر با ادب 😂😂😂
جلو پاش تو پیاده رو😬
اونم نامردی نکرد یه نگاه عمیق بهم انداخت
یعنی چشم تو چشم و بهم گفت:
گفتم بفرمایید غذا حاضره ولی
نگفتم که اینجا بشینید😢😢😢
به خدا تو عمرم
آنقدر تحقیر نشده بودم 😐🤦♀
.
.
''📩'' #ارسالے_ڪاربران [ 544 ]
سوتےِ قابل نشر و #مذهبے بفرستین
•⊰خاڪے باش تو خندیدنــ😅✋⊱•
°✾͜͡ ❄️ Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
4_5981338380313560721.mp3
4.87M
↓🎧↓
•| #ثمینه |•
.
.
#حاج_مهدی_رسولی🎙
پرسیدند:
فرق کریم با جواد در چیست؟
فرمودند:
از شخص کریم همینکه درخواست کنید
به شما عنایت میکند ولی «جواد» خود
به دنبال سائل میگردد تا به او عطا کند...
.
.
•|💚| •صد مُــرده زنده مےشود،
از ذڪرِ #یاحسیــــــــــــن ( ؏)👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
↑🎧↑
◉❲🌹❳◉
◉❲ #همسفرانه 💌❳◉
.
.
بودنت را شڪر ..
اي ڪه هر لحظه بودن در ڪنارت، خوشبختیست (:
.
.
◉❲😌❳ ◉ چــون ماتِ #تــوام، دگر چہ بازم؟!👇🏻
Eitaa.com/Asheghaneh_Halal
◉❲🌹❳ ◉