eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.9هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
82 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 【 | امروز بہ نیت: 🌱『 حضرت زهرا سلام‌الله 』 روز چهارم به نام و برای حضرت حضرت زهرا سلام الله هست پس صلوات هات و دورهای تسبیحت به نیت این خانومِ عالم باشه امروز❤️ 📿' چندتا صلوات میفرستی امروز؟👇🏼 ➲ https://EitaaBot.ir/counter/7oay3 http://Eitaa.com/Asheghaneh_halal 🌱:📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• خب خب از هــر چهــ بگذریـــم،سخــن افطــار خــوشتــر است😁 پیشنــهادمـــون بــرای افـــطار امــشب🍲 یــهـــ غذای جـــدید و جـــذابــــ و کــم زحــمتهــ😉♥️ بهــ نام .... قـــابلی پــلو🍗 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• مهربانو جان🌸 خوشحال کردن مردها هم زیاد کار سختی نیست. همین که بدونه حرفشو می‌فهمی😊 سعی کنی بهش بفهمونی که قبولش داری و به اقتدارش تکیه می‌کنی👌🏻🥰 بعضی وقتا که تو فکره بهش گیر ندی و سر به سرش نذاری🤗 اونو خوشحال و شاد می‌کنی😍 اون موقع می‌بینی که واسه تو، همون پسر بچه‌ای می‌شه که دلش قربان صدقه‌های گاه و بیگاهِ تو رو می‌خواد...😉❤️‍🔥 روز چهارم هست، میتونی با یه کار کوچیک خانواده ات رو شاد کنی و ثوابش رو تقدیم مادرجانمون کنی🌺 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
‌ لیست برنامه‌ی ۶ روزه‌ی و امروز روز چهارم سفره و بازم میتونید با ما همراه بشید☺️✋
امشب پسر بزرگ خانواده‌ی آل الله به دنیا میاد اولین پسر حضرت زهرا س و امام علی ع بدنیا میاد امروز هم به نیت مادر روزمون رو گذروندیم و قراره تقدیمش کنیم به امام حسن مجتبی ع معامله کنید و عیدی های خوبی از دستِ خانوم بگیرید امروز و امشب❤️
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• کتش را جلو کشید و از جیب کتش یک قوطی کرم بیرون آورد و گفت: اینم کرم برای دستای خوشگل خانمم که دوباره نرم و لطیف بشه در قوطی را باز کرد و گفت: دستت رو بده دستم را به سمتش گرفتم و با لبخند گفتم: دستت درد نکنه ولی دستام خوب شدن دیگه احمد در حالی که به دستم کرم می زد گفت: درسته خوب شدن ولی من بهت قول داده بودم کرم بخرم مرده و قولش هر روز کرم بزن دستات آه کشید و گفت: مادرم همیشه دستاش مثل پنبه نرم بود. بچه که بودیم دست به سر و صورت مون می کشید کیف می کردیم نگاه به صورتم دوخت و گفت: مادرم کارِ خونه نمی کرد ولی بازم همیشه گلیسیرین می زد به دستاش تو که کارِ خونه هم می کنی دیگه واجبه کرم بزنی دستات نرم باشه کرم زدن دست هایم که تمام شد یک بسته روزنامه پیچ کوچک از جیبش در آورد و گفت: بی زحمت اینو ببر بده به فهیمه خانم برای تشکر این مدت که بهش زحمت دادیم. بسته را از دستش گرفتم و پرسیدم: چی هست؟ احمد خودش را عقب کشید و در حالی که به پشتی تکیه می زد گفت: چیز قابل داری نیست. من که دستم خالی بود رفتم یکی از رفقا یه پولی بهم داد با همون یه انگشتر کوچیک گرفتم سفره را تا زدم و گفتم: دستت درد نکنه حتما خوشحال میشه وسایل سفره را در سینی گذاشتم. از جا برخاستم چادرم را پوشیدم و گفتم: من برم هم اینو بهش بدم هم بگم ما داریم میریم _مطمئنی خوبی؟ چند ساعت راهه ها! سفره و سینی را برداشتم و گفتم: من خوبم نگران نباش به سمتم کمی جلو آمد و گفت: اینا سنگینه بده من میارم با لبخند گفتم: دو تا استکان و یه پیش دستی که سنگین نیست خودم می برم قدمی به سمت در رفتم که یادم از نامه آمد. به طرف احمد برگشتم و گفتم: راستی یادم رفت بهت بگم صبح قبل از این که بیای شیخ حسین اومده بود این جا _خیر باشه چی کار داشت؟ _یه کاغذ داد بهم گفت هر وقت اومدی بهت بدم گفت از طرف داداش محمدت هس _چی توش نوشته؟ شانه بالا انداختم و گفتم: نمی دونم نخوندمش به طاقچه اشاره کردم و گفتم: یه کاغذ کاهی تا خورده است اون بالا گذاشتم احمد از جا برخاست کاغذ را بردارد و من به سمت در اتاق رفتم 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید رمضانعلی خداوردی صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• خواستم دمپایی ایم را بپوشم که با صدای ای وای احمد دوباره به اتاق برگشتم. دست روی سرش گذاشته بود و در حالی که به کاغذ خیره بود روی زمین نشسته بود. سینی و سفره را زمین گذاشتم و روبرویش نشستم و با نگرانی پرسیدم: چی شده؟ غم و نگرانی در صورتش بیداد می کرد. نگاه غمگینش را به صورتم دوخت و با صدایی که می ارزید و خشدار شده بود گفت: مادرم ... با نگرانی پرسیدم: مادرت چی؟ احمد کاغذ را به سمتم گرفت و با دستش صورتش را پوشاند. در حالی که از ترس و نگرانی دست هایم می لرزید کاغذ را از دستش گرفتم و خواندم: سلام احمد جان به واسطه دوستان از حالت با خبرم و امیدوارم همیشه خوب باشی و قدم بچه ات مبارک باشه همه ما دلتنگ دیدار دوباره تو ایم خصوصا مادر حال مادر خوب نیست. بیش از حد بی قراره چند وقتی است مادر درگیر بیماری سختی شده و دکتر جوابش کرده تا دیر نشده خودت را برسان اشک به چشمم دوید و با چشم گریان نگاه به احمد دوختم و با بغض پرسیدم: حالا میخوای چه کار کنی؟ احمد دست هایش را محکم به صورتش فشرد و با صدا نفسش را بیرون داد. از جا برخاست و به سمت کتش رفت. در حالی که آن را می پوشید گفت: باید برم ببینمش ... صدایش می لرزید: باید برم دستش رو ببوسم لرزش صدایش بیشتر شد: دعا کن دیر نشه و برسم ببینمش صداش رو بشنوم از جا برخاستم و به سمتش رفتم و گفتم: خطرناکه احمد ... اگه بری اون سمتا و گیر بیفتی .... احمد عصبانی گفت: گیر بیفتم اصلاهر چی میخواد بشه بشه ... با لحن غمگینی گفت: رقیه مادرم مریضه .... تا همین الانش هم در حقش کم کاری کردم نرفتم دیدنش چشمش خیس شد که گفت: اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته .... هیچ وقت خودم رو نمی بخشم به سمت در رفت تا کفش بپوشد که گفتم: صبر کن .... مگه قرار نبود با هم بریم؟ مگه نیومده بودی دنبال مون با هم بریم احمد به سمتم چرخید و گفت: میخوام تا دیر نشده برم پیش مادرم بعد میام دنبالت _بذار وسایل مون رو بردارم با هم بریم منم میخوام باهات بیام پیش مادرت منم دلم براشون تنگ شده و میخوام ببینم شون احمد کلافه دستش را میان موهایش برد و نفسش را آه مانند بیرون داد و گفت: باشه .... برو آماده شو 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید افرا صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
4_5787613115923304829.mp3
19.6M
•𓆩❤️‍🩹𓆪• . . ‌‌ قرارمون این بود که هرشب از سفر رو حدیث کساء بخونیم تا نشون داده باشیم که این چندروزمون توی سفر، تماماً وقف آل الله هستیم. حدیث کسای امشبمون هم از طرف حضرت فاطمهۜ تقدیم و هدیه به آقا امام حسن ؏ سهم نور امروزمون؛                  تقدیم به شما...💛 سفر . . •𓆩عشقِ‌درحدِجنون‌خصلتِ‌ایرانی‌هاست𓆪• Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩❤️‍🩹𓆪•
•𓆩☀️𓆪• . . •• •• 🌱 ابن جهم از حضرت رضا علیه السلام پرسید: . فدایتان شوم! دوست دارم بدانم که چه جایگاهی نزد شما دارم؟ 💚 مرا دوستم دارید؟ حضرت فرمودند: به دل‌خود بنگر، جایگاه تو نزد من همانگونه است که جایگاه من پیش توست 📚منبع: میزان الحکمه، ج ۲، ص ۲۲۴ . . 𓆩ماراهمین‌امام‌رضاداشتن‌بس‌است𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩☀️𓆪•
•𓆩🌙𓆪• . . •• •• ❈ꪤ بر تو ای ماه آسمان و زمین 🌙 ❈ꪤ تا به هفت آسمان مبارک باد🌹 ❈ꪤ عید آمد به کف نشان وصال 🎉 ❈ꪤ عاشقان این نشان مبارک باد ❤️ . . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🇮🇷 •📲 بازنشر: •🖇 «1316» . . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• توشه‌ی فردامون اینه که؛ یه کاغــــذ بردار و اســـم همـه‌ی اونایـی که ازشـــون چیزی رو به دل گرفتـی و ناراحت شدی رو بنویس تاجایی که در توانت بـود تا چندروز براشون "دعا" کن. چـون دعا یه نوع هدیه‌ی معنـوی هست و باعث میشه کینه‌ها از بین بره. بعدشم می‌تونی مثلا سَرِ ده روز کاغــذ رو دور بندازی. میدونم سخته، ولی شدنیه... قول.  :) 🌍 . . 𓆩هرگَھ‌ کھ اَبر دیدم‌وباران،دلم‌تَپید𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪴𓆪•
.●🚀●. 🎒●. شب‌پنجم ( امام‌حســن؏) . . سلام و ؏ـشقِ فراوان خدمت شما مخاطبینِ عزیزِ عاشقانه‌ها؎حلال😍 بنده خادمِ فعلۍ هشتگ (روزهای فــرد) و خادم سابق هشتگ هستم..🥰 خیلی خرسندم از وجودِ سبزتون🌿 همونطور که در جریانید امشبِ شب پنجم مون برکت گرفته به نام کریم اهل بیت امام حسن(‌‌‌‌؏). تقارن ما به نام ایشون با سالروز ولادت‌شون کاملا اتفاقیه و ما این رو به فال نیك میگیریم🥺💞 از صمیم قلب تبریك میگم که تا اینجای راهو با موفقیت و توکل و توسل سپری کردید🌸🍃 همچنان با ما همراه باشید در این سفر معنوی با ذکر نام صاحب این شام امام حسن مجتبی(؏)‌♡ . . - برای‌ مسافر شدن، فقط‌ کافیھ👀 "مسافر الی الله هستم " رو به پُل ارتباطی‌مون بفرستـے،نیت کنید و بسم‌الله:🥰👇🏻 @Daricheh_khadem 🛫‌●. همسفر تا ملکوتـ👇🏻 🎒●. Eitaa.com/Heiyat_Majazi .●🚀●.
4_5791669660994765503.mp3
3.43M
•𓆩✨𓆪• . . •• •• 💎 دعای سحر در سحرهای ماه رمضان💚 💠 اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِیُّ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ... 🔹دعای سحر بسیار عجیب، اسرارآمیز و عظیم است... 🔸خواسته‌های بسیار عظیمی در این دعا هست که فقط به اعتبار اذن ائمه علیهم السّلام جرأت می‌کنیم آن‌ها را بر زبان بیاوریم... 🔹این دعا راه سلوک به سمت قرب الهی، راه عبور از نقص به کمال، از کثرت به وحدت، از تعیّن به لاتعیّنی را برای انسان باز می‌کند... ..🌿 . . 𓆩باز هواےسحرم‌آرزوست𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩✨𓆪•
•𓆩🌿𓆪• . . •• •• در قــلبـ♡ــۍ و از دسـ☟ ــت ولــــ✖ــی فاصلـــ . . . . . ــہ دار؎ ! (: . . 𓆩عاشقےباش‌ڪه‌گویندبه‌دریازدورفت𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌿𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• "و قد تهدیك الحیاهة کل جمالها فی شخـ💖ــص" و گاهے زندگــ🌱ــے تمامِ زیــ🌸ــبایےاش را در قالبِ به تـو هــدیــ🎁ـــه مےدهــد ☺️ 🤲🏻💚 . ‌‌ . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
Tahdir joze15.mp3
4.15M
•𓆩🎧𓆪• . . •• •• عالم‌پیردگرباره‌جوان‌خواهد‌شد رمضان‌تازه از امشب،‌رمضان‌خواهد‌شد 💚✨ ○تندخوانی‌قرآن‌کریم📖 ○به‌نیابت‌از‌شهید‌حسن‌‌دانش و شهیدحسن‌باقری🕊 ○بانوای‌استاد‌معتز‌آقایی ○جزء پانزدهم🤍 . . 𓆩هرگزنَمیردآن‌ڪہ‌دلش‌زنده‌شد به‌عشق𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🎧𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 【 | امروز بہ نیت: 🌱『 امام حسن مجتبی علیه‌السلام 』 روز پنجم به نام و برای امام حسن مجتبی علیه‌السلام هست پس صلوات هات و دورهای تسبیحت به نیت این کریمِ عالم باشه امروز❤️ 📿' چندتا صلوات میفرستی امروز؟👇🏼 ➲ https://EitaaBot.ir/counter/7oay3 http://Eitaa.com/Asheghaneh_halal 🌱:📿
•𓆩🥸𓆪• . . •• •• 💬 ‌‏مهمون اومده بود خونمون پسرشون خیلی شیطون بود پاش به مبل گرفت افتاد نشست به گریه کردن هی جای زخمشو میدید گریه میکرد، بابام شکلات داد، اون یکی یه چیز دیگه داد بچه یادش رفت شروع کرد به شیطونی😉، گفتم بردیا جای زخمتو ببینم☺️ نشست باز گریه کرد:) 😢😁 . . •📨• • 870 • "شما و باباتون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩با‌بابا،حال‌دلم‌خوبه𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🥸𓆪
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🌸𓆪• . . •• •• سیــــ💚ــــد رویایی من مــــ🌙ـــاه تماشایی من یوســــ🌸ــــف زهرایی زیبایــــ✨ــی آقایــــ🧔🏻ـــی [ یا امـام حسـن ] ولادتـــ🎉ــون بر ما مبـــارك🥳🌷🪄 . . Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🌸𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• مخــاطبین عــزیز! همــ اکنون توجــه شمـا رو جـلب می‌کنم به.... پــکاره!😁💚 _مــوادی کهـ بـاید بــرای آمـاده‌سازیش داشتــه باشین: پیــاز🧅 پیــازچـه گشنیــز فلفل🌶 آرد نخــود زردچـوبه،نـمـک،فلفل قرمز،بگینـک پودر🧂 آب🚰 [بانو جان؛ثواب آشپزی امروزت رو تقدیم کن به آقای کریمان،آقا امام حسن مجتبی(ع) . . .💚] ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• تدابیر گفتاری را بیاموزیم برای تقویت ارتباط با شریک زندگی خود یاد بگیرید به حرف های یکدیگر گوش دهید.🗣 مراقب افکار، احساسات، نیازها و خواسته هایی که همسرتان در صحبت هایش بیان می کند، باشید.👀 گاهی اوقات همسرتان احتیاج دارد که شما فقط به او گوش بدهید. با او ابراز همدردی کنید. نه اینکه دائم او را به خاطر اشتباهاتش سرزنش و نصحیت کنید. 📛 گوش دادن نه تنها به بهبود ارتباط با همسر کمک می کند، بلکه به زوجین یاد می دهد چگونه با دیگران در برقراری ارتباط صبور باشند.🙂👌 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
.●🚀●. 🎒●. روز پنجم ( امام‌حســن؏) . . تا خدا هست و خدایی می کند مجتبی مشکل گشایی می کند کریم کاری به جز جود و کرم ندارد 🌿✨😌 سلام و درود و رحمت الهی به شما بندگان ماه خداوند 😍✋طاعات و و عبادات شما مقبول درگاه حق ان شاءالله سال نو مبارک الهی که حال دلتون به زودی احسن الحال بشه به ظهور الحجه فراررسیدن میلاد با سعادت کریم آل طاها نور چشمی ارشد بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها امام حسن مجتبی (ع) را خدمت یکایک شما تیریک عرض میکنم عیدتون خیییلی مبارکا باشه 🌸🥰 خادم هشتک هیئت_مجازی هستم با فضل الهی و عنایت خاص امام زمان (عج) حدودا سه سال و پنج و چند روزه که با افتخار و سرور و همچنین بسیار خرسندم که در این سفر معنوی پر برکت در کنار شما خوبان هستم 💚 همون طور که اطلاع دارین امروز روز پنجم سفرمون به نام کریم اهل بیت امام حسن علیه السلام نامگذاری شده که همزمان شده با میلاد با سعادتشون زیبا نیست ؟!!!🤌 🤍🥺 چقدر عالی میشه امروز که سه شنبه های مهدوی هم هست هر چه که در حد توانمون هست شده با قلممون ، قدممون،مالمون، زبانمون ،رفتارمون هر کدوم که می تونید مولای غریبمان امام زمان (عج) را از یاد نبریم پدر و مهربانی که هر ثانیه و ساعت به یاد من و شماست و ثواب های کار خیر امروزمون را هدیه به ساحق مقدس ایشون کنین مطمئن باشین هیچ وقت مدیون من و شما نمیشن ما را مدیون خودشون می کنند مثل همیشه عرضم به حضور منورتون اینکه من به لطف حق تعالی در این سالها چه برای رشد خودم چه حاجت هام یا هر وقت دچار مشکلی شدم یا یک گره کوری به زندگیم میفته سریع این چندتا کار را انجام میدم که معجزه هم با چشمان خودم دیدم ۱.نماز استغاثه خانم حضرت زهرا سلام الله ۲.چون ارادت خاصی به حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها دارم متوسل شدن به ساحت مقدسشون ۳.قرائت دعای عهد،زیارت آل یاسین ،و زیارت عاشورا ۴.نمازاستغاثه امام زمان (عج) ارتباط عمیق با حضرت در (کانال من و امامم) ۵ مداومت بر ذکر یا صاحب الزمان اغثنی یا صاحب الزمان ادرکنی ۶.انجام چله زیارت عاشورا آیت الله حق شناس (رض) برای باز شدن گره های کور💫 . . - برای‌ مسافر شدن، فقط‌ کافیھ👀 "مسافر الی الله هستم " رو به پُل ارتباطی‌مون بفرستـے،نیت کنید و بسم‌الله:🥰👇🏻 @Daricheh_khadem 🛫‌●. همسفر تا ملکوتـ👇🏻 🎒●. Eitaa.com/Heiyat_Majazi .●🚀●.
سید رویایی من.mp3
3.69M
•𓆩📼𓆪• . . •• •• . سیدِ رویایی من ماهِ تماشایی من یا امام حسن جانم ... یک سبک‌احوالـی از جنسِ نور حال دلتون را احسن الحال کنین به نیت کریم آل طاها امام حسن علیه السلام 💚 🌸 . . 𓆩چه‌عاشقانه‌نام‌مراآوازمیڪنے𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📼𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• به سمت در اتاق آمدم و گفتم: بذار اول برم به ننه فهیمه خبر بدم میخوایم بریم .... احمد نگذاشت حرفم را ادامه بدهم و گفت: تو برو آماده شو خودم میرم بهشون خبر میدم زیر لب چشم گفتم و به اتاق برگشتم. علیرضا خیلی وقت بود شیر نخورده بود و می دانستم به زودی بیدار می شود و برای همین دو دل بودم اول او را شیر بدهم و یا حاضر شوم. از طرفی هم می دانستم الان در این لحظه احمد دلش میخواهد زود تر خودش را به مادرش برساند و نباید حتی با یک لحظه تاخیر او را معطل کنم. سریع لباس پوشیدم و وسایل را جمع کردم و علیرضا را بغل گرفتم و در حالی که او را زیر چادر شیر می دادم به حیاط رفتم. احمد و ننه فهیمه در حیاط مشغول صحبت بودند و با دیدن من احمد به کمک آمد و وسایل را از دستم گرفت. ننه فهیمه ناراحت و غمگین گفت: ننه خیلی بهت عادت کرده بودم. کاش بیشتر می موندی و این طوری یه دفعگی نمی رفتی به رویش لبخند زدم و گفتم: خودمم دلم نمیخواست این جوری از پیش تون برم دلم براتون تنگ میشه و امیدوارم بازم ببینم تون من تا عمر دارم خودم رو مدیون شما و محبت هاتون می دونم _ ننه من که کاری نکردم برات خودتو مدیون بدونی _شما برای منِ غریبه مادری کردین این مدت همه جوره هوامو داشتین و نذاشتین آب تو دلم تکون بخوره ننه فهیمه مرا بغل گرفت و پیشانی ام را بوسید و گفت: هر کار کردم وظیفه ام بود. حلال کن اگه کم کاری کردم و اذیت شدی دستش را که روی شانه ام بود بوسیدم و گفتم: شما حلال کنید اذیت تون کردم. جعبه انگشتر روزنامه پیچ شده را به سختی به سمتش گرفتم و گفتم: اینم برای شماست ننه با تعجب آن را از دستم گرفت و پرسید: این چیه؟ به احمد اشاره کردم و گفتم: هر چند خوبی های شما قابل جبران نیست ولی احمد آقا اینو برای تشکر از شما گرفتن. امیدوارم خوش تون بیاد لبخند شیرینی روی لب ننه فهیمه نقش بست و گفت: الهی ننه فهیمه قربون تون بره این کارا چیه من که کاری نکردم نیاز به تشکر باشه رو به احمد کرد و گفت: احمد آقا دستت درد نکنه ننه چرا زحمت کشیدی احمد سر به زیر گفت: ناقابله مادر قابل شما رو نداره قطعا هیچ چیزی نمی تونه خوبیاتون رو جبران کنه امیدوارم خدا خودش براتون جبران کنه _دستت درد نکنه ننه ولی اگه جای این کادو یکم بیشتر پیشم می موندین بیشتر خوشحال می شدم احمد آه مانند نفسش را بیرون داد و گفت: ان شاء الله بازم مزاحم میشیم الان به خاطر مادرم باید بریم ننه فهیمه گفت: دلت رو بد نکن ننه ان شاء الله خدا مادرت رو برات حفظ کنه لباسم را درست کردم و علیرضا را روی شانه ام گرفتم که ننه فهیمه گفت: مادر هوا سوز داره بچه رو خوب بپوشون چشم گفتم و علیرضا را دوباره زیر چادرم گرفتم و بعد از خداحافظی از ننه فهیمه روستا را ترک کردیم 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید محمد مهدی قنبریان صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•