💠 اعتراض جابربن عبدالله انصاری به امام حسن درباره صلح با معاویه
🔺در کتاب #الثاقب_فی_المناقب(ص306) گزارشی آمده که جابر نقل میکند:
اما آنچه از امام مجتبی(ع) دیدم؛ وقتی اصحاب حضرت با ایشان بیوفایی کردند و با معاویه صلح کرد، این صلح برای #شیعیان_خاص حضرت، سنگین آمد و از جمله آن افراد خود من بودم، که میرفتم و به حضرت #اعتراض میکردم.
🔺حضرت فرمود: جابر به من اعتراض نکن و مرا #سرزنش نکن، مگر از جدّم نشنیدی که فرمودند: «خدا بواسطه این پسر (یعنی من) بین دو گروه از مسلمین آرامش و #صلح برقرار میکند».
(يا جابر، لا تعذلني، و صدّق رسول اللّه في قوله: «إنّ ابني هذا سيّد، و إنّ اللّه تعالى يصلح به بين فئتين عظيمتين من المسلمين»)
🔺جابر میگوید: چرا شنیدم ولی امکان ندارد این قضیه در مورد #معاویه باشد چرا که او خیلی #خبیث است و این صلح باعث #هلاکت_شیعیان است.
🔺حضرت دست مبارکش را روی سینه جابر گذاشتند و فرمودند: گویا هنوز در شک و شبهه هستی؟ گفتم: بله. فرمودند: میخواهی #رسول_خدا را به شما نشان دهم و از خود حضرت مقصودش را بشنوی؟
🔺جابر گوید: از کلام حضرت تعجب کردم، تا حضرت این را فرمودند، یکمرتبه دیدم صدائی آمد و زمین شکافته شد، رسول خدا و حضرت امیرالمومنین و جناب جعفر و حمزه از خاک بیرون آمدند.
🔺امام مجتبی عرض کرد: یا رسول الله جابر دارد مرا سرزنش میکند به آنچه که میدانید. پیامبر به جابر فرمودند:
🔺ای جابر، ایمانت درست نمیشود مگر #تسلیم امامت باشی و رای و نظری از خودت نداشته باشی و به آنها معترض نباشی. تسلیم پسرم حسن باش که حق، در صلحی است که انجام داده و آنچه انجام داده #دستور_خدا و دستور من است.
(يا جابر، إنّك لا تكون مؤمنا حتّى تكون لأئمتك مسلّما، و لا تكون عليهم برأيك معترضا، سلّم لابني الحسن ما فعل، فإنّ الحقّ فيه، إنّه دفع عن حياة المسلمين الاصطلام بما فعل، و ما كان ما فعله إلّا عن أمر اللّه، و أمري)
🔺اینجاست که دیگر جابر تسلیم شده و میپذیرد.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍