eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
122 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ مدل تشریع احکام در صدر اسلام ☘️ یکی از مباحثی که نیاز به تحقیق ویژه دارد اسلام در مدت 23 سال توسط میباشد. دقت در این مسئله میتواند کمک شایانی به در امروز بکند. ☘️ شیوه ای که حضرت در پیش گرفتند متفاوت از شیوه ای بود که در دنبال کردند، چرا که در مکه، اسلام ذیل پیش میرفت اما در مدینه اسلام خود متولی حکومت بود لذا شیوه در این دو فضا نیز متفاوت بود. ☘️ در مکه عمده تمرکز بروی و احکام به نحو کلی بود، به خلاف مدینه که احکام به مرور تفصیل داده میشد. در واقع اینگونه نبود که پیامبر احکام را حتی در مدینه از همان ابتدا به صورت کامل و جامع پیاده کرده باشند بلکه با توجه به شرایط زمانی و مکانی و به احکام الهی صادر شده و بعد پیاده میشدند. ☘️ این شیوه را میتوانید در مورد مسائلی مانند ، و دنبال کنید که حضرت با چه آن را تحقق بخشیدند. اساسا عده ای مسئله و موقت -که برخی را به دشواری انداخته- را در همین بستر تحلیلی تبیین کرده اند. ☘️ (ع) در روایتی که در بحارالانوار ج90، ص6 آورده اند به همین مسئله اشاره کرده و نکات دقیقی را تذکر داده اند: «فَكَانَ مِنْ رَأْفَتِهِ وَ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ لَمْ يَنْقُلْ قَوْمَهُ فِي أَوَّلِ نُبُوَّتِهِ عَنْ عَادَتِهِمْ حَتَّى اسْتَحْكَمَ الْإِسْلَامُ فِي قُلُوبِهِمْ وَ حَلَّتِ الشَّرِيعَةُ فِي صُدُورِهِم‏» ☘️ ایشان میفرمایند از دلسوزى و رحمت پیامبر اين بود كه مردم را در همان آغاز نبوّتش، به یکباره از عاداتشان باز نداشت بلکه ابتدا با انجام اموری تلاش کرد اسلام در دل های آنها ریشه دوانده و مستحکم بشود، آنگاه وقتی شیرینی اسلام را چشیدند شروع به تغییر عادات غلطشان میکردند. ☘️ در ادامه همین حدیث، حضرت موارد متعددی از تدریجی بودن احکام مانند ، ، ، ، و... را ذکر میکنند. ☘️ توجه به این اصل مهم در وضع قانون بسیار مهم و اساسی است، اما مسئله ای که اجرای این نکته را (علاوه بر کوتاهی و بی سلیقه گی های دور از عقلانیت برخی مسئولین) بغرنج و صعب کرده، استکباری است. ☘️ در واقع ای دشمن کار را بسیار سخت تر کرده لذا در این سمت نیز نیاز به عقلانیتی بیشتر برای تدوین قانون و اجرای آن داریم. برای عبور از این شرایط بغرنج نیاز به همفکری و تأملات بیشتر و شنیدن از سلایق مختلف هستیم. ☘️ البته اهمیت این نکته نباید بهانه ای بشود برای سو استفاده امروز که پس فعلا مسئله حجاب را شل کنیم تا ببینیم کی فضا محیا میشود چون موضوع آن مقداری متفاوت است. ☘️ در واقع مسئله امروز دارای ابعاد بسیار پیچیده ای است که عدم توجه و ملاحظه هر بُعد و مولفه آن میتواند ما را به یک تصمیم اشتباه برساند لذا در عین اعتقاد راسخ به نکته ای که عرض شد و اینکه باید امروز نیز شدیدا به آن توجه داشت، معتقدم مسئله امروز به دلیل هجمه عجیب دشمن صورت دیگری پیدا کرده است. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
🟣 سپاهیان حضرت امیر به نهروان که رسیدند، حضرت شخصی را به‌سوی آن‌ها که دوازده‌هزار نفر بودند، فرستاد که از انگیزۀ آنان سؤال کند؛ خوارج گفتند: ما با علی سخن نمی‌گوییم؛ زیرا می‌ترسیم ما را همچون و دیگران با سخنان زیبای خویش گمراه کند!! 🔺 اینجا بود که حضرت یک مدل تعامل و کنش بسیار جالب با خوارج داشتند و توانستند با ، هشت هزار نفر از لشکریان خوارج را جدا کرده و تنها چهار هزار نفر برای نبرد با سپاهیان حضرت باقی ماندند. که چون این نکته محل بحث نیست، از آن میگذریم. بعد از اینکه حضرت کار خوارج را با تلفات پایین و در کمتر از یک روز تمام کرد، طبق قرار قبلی که حضرت شرط کرده بود، باید بلافاصله سپاه به‌سوی شام و جنگ دوباره با بنی‌امیه حرکت می‌کرد. 🔺 اما باز نفوذی‌هایی مانند ، شروع به بهانه‌گیری کردند که خسته ایم و اجازه دهید کمی استراحت کنیم و... . خلاصه اینکه با ، حضرت را مجبور کردند که فعلا به سمت شام حرکت نکنند و این تاخیر در حرکت به سوی شام، با تا حدود سه سال به طول انجامید. 🔺 عمده خطبه هایی که حضرت در آن کوفیان را سرزنش میکند، مربوط به همین مقطع است. در همین ایام بود که حضرت بارها بر سر منبر کرد و یاد و خاطرۀ یاران باوفایشان را با حسرت مرور نمود. درنهایت، حدود سه سال پس از جنگ نهروان، حضرت توانست برای بار سوم سپاهی برای نبرد با بنی‌امیه و معاویه فراهم کند و فرماندهان سپاه را مشخص کرد 🔺 اما در این بین ماجرای ضربت خوردن و حضرت رقم خورد و کار نیمه تمام باقی ماند و اتفاقا که روی کار آمد، همین راهبرد حضرت امیر را دنبال کرد و لشکریان را برای حمله به معاویه آماده کرد اما آنجا نیز با یارانش، مجبور به شد. ◾️ پس در مجموع، امیرالمؤمنین(ع) سه بار عزم نبرد با کرد؛ اما بار اول با قرآن به نیزه کردن، بار دوم با انحراف سپاه به‌سوی جریان انحرافی خوارج و بار سوم با شهادت حضرت، توانست شکست را بر مردم تحمیل کند و این داستان ناشنیدۀ حکومتِ است که تا امروز همچنان مظلوم است! 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 تذکر و نکته آخر 🔺 تمام حرف بنده، اشکال به همان تیکه از کلام بود که گذاشته شد، اینکه بخواهیم مسئله اصلی حضرت امیر را بدانیم. 🔺 تلاش کردیم اثبات کنیم، مسئله اصلی حضرت امیر، بود، نه اسلام خوارجی. باز هم تاکید میکنم، آن سلسله مباحث استاد پناهیان به عنوان که در ماه محرم 1403 در ع برگذار شد، بسیار قابل استفاده است و توصیه میکنم حتما گوش کنید. هرچند ممکن است نسبت به برخی از مباحث مانند همین نکته ای که اینجا مورد نقل قرار دادیم، اشکالاتی هم وجود داشته باشد. 🔺 لذا امیرالمؤمنین وقتی دید با تفکر خوارجی اثر ندارد و بنای بر ایجاد اختلاف در جامعه دارند، با قاطعیت با آنان برخورد کرد؛ به‌گونه‌ای که خودش فرمود: ➕«إنّى فَقَأتُ عَينَ‏ الفِتنَةِ ولَم يَكُن لِيَجتَرِئَ عَلَيها أحَدٌ غَيري بَعدَ أن ماجَ غَيهَبُها وَاشتَدَّ كَلَبُها» (نهج البلاغه، خطبه93؛ الغارات، ج1، ص6و16) یعنی به‌راستى كه من را درآوردم و كسى جز من بر اين كار جرئت نمى ‏كرد؛ به‌ ويژه پس از آنكه تاريكى ‏اش فراگير شد و هارى ‏اش شدت يافت. ➕«لَو لَم أكُ فيكُم ما قوتِلَ أصحابُ الجَمَلِ و أصحابُ النَّهرَوانِ»؛ یعنی اگر من در ميان شما نبودم، کسی جرئت نمی‌کرد و را بکشد. 🔺 چه كسى غیر از حضرت امیر می‌توانست عنوان ‏هاى فريبندۀ «» و «» و چهره‏ هاى عابدنما و پيشانى ‏هاى پينه‌بسته از سجده را ببیند، ولی جرئت کند فرمان پیکار بدهد؟ پس هر‌کدام از سه جنگ امیرالمؤمنین(ع) سختی‌های ویژۀ خودش را داشت؛ اما در معدل نهایی، آن جریانی که ، و و دارد و همچنین دارای ، و... بود، محسوب میشود. 🔺 چیزی که متأسفانه مردم عصر حضرت امیر این را نفهمیدند و نتوانستند شجرۀ خبیثۀ بنی‌امیه و تفکر اسلام صفینی را ریشه‌کن کنند و همین ریشۀ تحمیلی بر امام حسن(ع) و سپس شد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 خود و داشته هایت را خرج پیشبرد اراده الهی نکنی، خرج پیشبرد اراده شیطان خواهد شد! 1️⃣ #امام_صادق(ع
📌 پ.ن: این دسته روایات، حاکی از یک است، اگر خودت را خرج پیشبرد نکنی، قاعدتا خرج پیشبرد خواهی شد. این یکی از است. 🔺اگر اهل در مسیر طاعت الهی و امام جامعه نشویم و سختی و رنج های این مسیر را تحمل نکنیم و حاضر نشویم از جان و مال خود برای این آرمان ها بگذریم، سنت الهی چنین است که مجبور خواهیم شد همین هزینه ها بلکه چند برابر بیشتر از آن را در مسیر اراده و طاعت شیطان و باطل بپردازیم، تازه بدون هیچ اجر و مزدی. یعنی عملا به و مواجب دشمنِ خدا تبدیل خواهیم شد و این است که خدا در این دنیا می‌تواند بر سر کسی بیاورد. 🔺اگر وقت و داشته های خود را خرج پیشبرد اراده نکنیم، قطعاً یک قسمتی از آن، بسیجی‌وار خرج پیشبرد اراده دشمن امام جامعه خواهد شد. البته این اتفاق به مرور خواهد افتاد و از یک جایی به بعد دیگر کل هستی‌ شخص خرج غیرخدا یا دشمن خدا میشود. مثل مردم کوفه که هستی‌شان را خرج حسین(ع) نکردند و عملا شدند اراده یزید و بعد هم کارشان افتاد به دست جنایتکاران سفاکی مثل ! چرا؟ 🔺خطای چه بود که مجبور شدند مقابل امام حسین(ع) بایستند؟ جُرمشان این بود که برخی جاها پای رکاب امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع) از جان و مال و وقت خود مایه نگذاشتند. این کار را نکردند یا کم‌گذاشتند؛ تا حدی که امام حسن(ع) وادار به شد و امیرالمؤمنین(ع) به آنها فرمود: «یَا أَشْبَاهَ‏ الرِّجَالِ‏ وَ لَا رِجَال‏...»(نهج البلاغه/خطبه27) 🔺قاعده و این است که سزای چنین مردمی این بشود که مجبور شوند پای رکاب دشمن خدا یعنی و ، امام خود یعنی حسین بن علی(ع) را به شهادت برسانند و دچار ننگ و نکبت ابدی شوند. این یکی از عجیب‌ترین است. 🔺 منظور از داشته ها همه داشته هاست، همه نعمت هایی که خدا به ما داده، ، ، ، و... . اگر کسی آبروی خودش را برای ولیّ خدا خرج نکند، خدا مبتلایش می‌کند به اینکه آبرویش را صرف دشمن خدا بکند. ما در جامعۀ خودمان از این افراد، کم نداشته‌ایم. فقط کافی است کمی تاریخ بخوانیم. 🔺بدانیم که اگر و آنکه او دستور داده نباشیم، قطعا و حتما خواهیم شد. و اگر در مقابل خدا و آنکه او دستور داده، خاضع نشویم، قطعا و حتما مقابل شیطان سر فرود آورده و خاضع خواهیم شد. 🔺 : اگر امروز خود را خرج نکنیم، در این مسیر اهل جهاد نباشیم، نتیجه آن سنت الهی چه خواهد شد؟ اگر امروز در نبرد با و کوتاهی کنیم، نتیجه آن سنت الهی چه خواهد شد؟ 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 کنش و تعامل حجربن عدی از اصحاب برجسته اهل بیت با امام حسن بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺 نقل میکند: چون حسن(ع) با معاويه بيعت كرد و كارْ، پايان گرفت، همديگر را كه مى‌ديدند، و خود را از وا نهادن و پذيرش بيعت، اظهار مى‌كردند. 🔺گروهى نيز بلند شدند و حسن(ع) را در پذيرش صلح، دانستند و پيشنهاد را دادند؛ امّا حسن(ع) آن را نپذيرفت و پاسخى مخالف با خواستشان داد. 🔺گفته‌اند: ، نخستين كسى بود كه حسن(ع) را به خاطر ، نكوهيد (كانَ حُجرُ بنُ عَدِيٍّ أوَّلَ مَن ذَمَّ الحَسَنَ عليه السلام عَلَى الصُّلح) و قبل از خارج شدنش از ، به امام حسن(ع) گفت: 🔺«از ، بيرون آمديم و داخل در و ستم شدیم. حقّى را كه بر آن بوديم، وا نهاديم و به باطلى كه آن را مى‌نكوهيديم، وارد شديم! به ما عطا شد و به ، تن داديم. (خَرَجنا مِنَ العَدلِ و دَخَلنا فِي الجَورِ، و تَرَكنَا الحَقَّ الَّذي كُنّا عَلَيهِ و دَخَلنا فِي الباطِلِ الَّذي كُنّا نَذُمُّهُ‌! و اُعطينَا الدَّنِيَّةَ و رَضينا بِالخَسيسَةِ‌) 🔺آنان چيزى خواستند و ما چيزى خواستيم؛ امّا آنان به آنچه دوست داشتند، بازگشتند و ما از آنچه نمى‌خواستيم، باز مى‌گرديم!». (و طَلَبَ القَومُ أمراً و طَلَبنا أمراً، فَرَجَعوا بِما أحَبّوا مُسرورينَ‌، و رَجَعنا بِما كَرِهنا راغِمينَ‌!) 🔺حضرت در پاسخ به حُجر فرمودند: «اى حجر! همۀ ، آنچه را تو دوست دارى، دوست ندارند. من مردم را . اگر آنان در نيّت و ، مانند تو بودند، من اقدام به مى‌كردم اما چه کنم که اینگونه نیست». (يا حُجرُ، لَيسَ كُلُّ النّاسِ يُحِبُّ ما أحبَبتَ‌، إنّي قَد بَلَوتُ النّاسَ‌، فَلَو كانوا مِثلَكَ في نِيَّتِكَ وبَصيرَتِكَ لَأَقدَمتُ‌.) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 اعتراض جابربن عبدالله انصاری به امام حسن درباره صلح با معاویه 🔺در کتاب (ص306) گزارشی آمده که جابر نقل میکند: اما آنچه از امام مجتبی(ع) دیدم؛ وقتی اصحاب حضرت با ایشان بی‌وفایی کردند و با معاویه صلح کرد، این صلح برای حضرت، سنگین آمد و از جمله آن افراد خود من بودم، که می‌رفتم و به حضرت می‌کردم. 🔺حضرت فرمود: جابر به من اعتراض نکن و مرا نکن، مگر از جدّم نشنیدی که فرمودند: «خدا بواسطه این پسر (یعنی من) بین دو گروه از مسلمین آرامش و برقرار می‌کند». (يا جابر، لا تعذلني، و صدّق رسول اللّه في قوله: «إنّ ابني هذا سيّد، و إنّ اللّه تعالى يصلح به بين فئتين عظيمتين من المسلمين») 🔺جابر میگوید: چرا شنیدم ولی امکان ندارد این قضیه در مورد باشد چرا که او خیلی است و این صلح باعث است. 🔺حضرت دست مبارکش را روی سینه جابر گذاشتند و فرمودند: گویا هنوز در شک و شبهه هستی؟ گفتم: بله. فرمودند: می‌خواهی را به شما نشان دهم و از خود حضرت مقصودش را بشنوی؟ 🔺جابر گوید: از کلام حضرت تعجب کردم، تا حضرت این را فرمودند، یک‌مرتبه دیدم صدائی آمد و زمین شکافته شد، رسول خدا و حضرت امیرالمومنین و جناب جعفر و حمزه از خاک بیرون آمدند. 🔺امام مجتبی عرض کرد: یا رسول الله جابر دارد مرا سرزنش میکند به آنچه که میدانید. پیامبر به جابر فرمودند: 🔺ای جابر، ایمانت درست نمی‌شود مگر امامت باشی و رای و نظری از خودت نداشته باشی و به آنها معترض نباشی. تسلیم پسرم حسن باش که حق، در صلحی است که انجام داده و آنچه انجام داده و دستور من است. (يا جابر، إنّك لا تكون مؤمنا حتّى تكون لأئمتك مسلّما، و لا تكون عليهم برأيك معترضا، سلّم لابني الحسن ما فعل، فإنّ الحقّ فيه، إنّه دفع عن حياة المسلمين الاصطلام بما فعل، و ما كان ما فعله إلّا عن أمر اللّه، و أمري) 🔺اینجاست که دیگر جابر تسلیم شده و میپذیرد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش اول) 🔺#ابوذر دارای صراحت لهجه ای مختص به خود بود. او هرگا
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش دوم) 🔺خلاصه که عثمان مجبور شد ابوذر را مجدد از شام به مدینه بازگرداند و از آنجا نیز به سوی تبعید کند، جایی که دیگر افشاگری های او اثری نبخشد. عثمان به دستور داد تا این کار را انجام دهد و به او گفت هیچ کس از مردم نباید به ابوذر بیاید و او باید در تنهایی و کامل به سوی ربذه تبعید گردد. 🔺اینجا بود که به همراه و برادرش و و ياسر به بدرقه ابوذر آمدند. مروان حضرت امیر را از این کار نهی کرد اما حضرت با تازيانه به او حمله برد و بر ميان دو گوش مركبش زد و فرمود: «دور شو! خداوند، تو را به آتش بيندازد!» و با ابوذر وداع کرد. چون حضرت خواست بازگردد، ابوذر شروع به کردن کرد و گفت: خداوند، شما اهل‌بيت را رحمت كند! اى ابو الحسن! هر گاه شما و فرزندانت را مى‌بينم، به ياد پيامبر خدا مى‌افتم. حضرت امیر نیز به ابوذر دلداری دادند. 🔺مروان از این حرکت حضرت ناراحت شد و به عثمان شکایت کرد. عثمان هم ناراحت شد و گفت حق او را کف دستش میگذاریم. وقتی حضرت نزد عثمان آمد، عثمان گفت مگر نگفته بودم کسی با ابوذر نرود و او را بدرقه نکند؟ 🔺حضرت در پاسخ فرمودند: بله شما این را گفتید اما اگر این فرمان شما، و حق بود، آیا باز هم باید از آن تبعیت کرد؟ به خدا سوگند که من از چنین فرمانی که خلاف خواست خداست، اطاعت نمیکنم. (أ وَ كُلُّ ما أمَرتَنا بِهِ مِن شَيءٍ نَرى طاعَةَ اللّهِ وَ الحَقَّ في خِلافِهِ اتَّبَعنا فيهِ أمرَكَ‌!!؟ بِاللّهِ لا نَفعَل) 🔺در ادامه بین عثمان و حضرت امیر درگیری ای ایجاد شد و عثمان با ناراحتی صحنه را ترک کرد و فردا مردم را به دور خود جمع کرد و نزد آنها از حضرت امیر شکایت کرد و گفت: او بر من مى‌گيرد و مرا[= و و...] نيز پشتيبانى مى‌كند. (إنَّهُ يَعيبُني و يُظاهِرُ مَن يَعيبُني يُريدُ بِذلِكَ أباذَرٍّ و عَمّارَ بنَ ياسِرٍ و غَيرَهُما) اما مردم پا در ميانى كرده و میان عثمان و حضرت ایجاد کردند. 🔺حضرت امیر نیز به عثمان فرمود: «به خدا سوگند، من جز به خاطر ، ابوذر را بدرقه نكردم». (وَاللّهِ‌، ما أرَدتُ بِتَشييعِ أبي ذَرٍّ إلّا اللّهَ تَعالى) 📌پ.ن: 1️⃣ سیره ابوذر قطعا باید مشی امروز ما هم باشد. اینکه اگر در جایی ، و هر ای دیدیم، با انواع و اقسام روش ها، آن را فریاد بزنیم. البته که در این مسیر، لحاظ نکات دیگری نیز لازم است. چیزی که هم در سیره حضرت امیر و دیگر معصومین دیده میشود و هم در سیره رهبران انقلاب. عدم توجه به عواملی مانند ، و...، نتیجه عدالت خواهی را گاهی اوقات به ضد خودش تبدیل میکند. 2️⃣ قطعا مدل عدالتخواهی در حاکمیت [=عثمان] و [=جمهوری اسلامی] متفاوت است لذا حتما باید به این نکته توجه کرد و به دنبال مدل و چگونگی عدالت خواهی در عصر حاکمیت دینی بود. البته اصل مسئله عدالتخواهی، هیچ تفاوتی در این دو حاکمیت نمیکند، بلکه مسئله سر و هاست. 3️⃣ همانگونه که حضرت امیر به حمایت از ابوذر پرداختند، امروز نیز هرگاه شخصی به درستی را عَلَم کرد و به شیوه صحیح به دنبال تحقق آن بود، وظیفه دیگران و از اوست. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
📌 پ.ن: این دسته روایات، حاکی از یک است، اگر خودت را خرج پیشبرد نکنی، قاعدتا خرج پیشبرد خواهی شد. این یکی از است. 🔺اگر اهل در مسیر طاعت الهی و امام جامعه نشویم و سختی و رنج های این مسیر را تحمل نکنیم و حاضر نشویم از جان و مال خود برای این آرمان ها بگذریم، سنت الهی چنین است که مجبور خواهیم شد همین هزینه ها بلکه چند برابر بیشتر از آن را در مسیر اراده و طاعت شیطان و باطل بپردازیم، تازه بدون هیچ اجر و مزدی. یعنی عملا به و مواجب دشمنِ خدا تبدیل خواهیم شد و این است که خدا در این دنیا می‌تواند بر سر کسی بیاورد. 🔺اگر وقت و داشته های خود را خرج پیشبرد اراده نکنیم، قطعاً یک قسمتی از آن، بسیجی‌وار خرج پیشبرد اراده دشمن امام جامعه خواهد شد. البته این اتفاق به مرور خواهد افتاد و از یک جایی به بعد دیگر کل هستی‌ شخص خرج غیرخدا یا دشمن خدا میشود. مثل مردم کوفه که هستی‌شان را خرج حسین(ع) نکردند و عملا شدند اراده یزید و بعد هم کارشان افتاد به دست جنایتکاران سفاکی مثل ! چرا؟ 🔺خطای چه بود که مجبور شدند مقابل امام حسین(ع) بایستند؟ جُرمشان این بود که برخی جاها پای رکاب امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن مجتبی(ع) از جان و مال و وقت خود مایه نگذاشتند. این کار را نکردند یا کم‌گذاشتند؛ تا حدی که امام حسن(ع) وادار به شد و امیرالمؤمنین(ع) به آنها فرمود: «یَا أَشْبَاهَ‏ الرِّجَالِ‏ وَ لَا رِجَال‏...»(نهج البلاغه/خطبه27) 🔺قاعده و این است که سزای چنین مردمی این بشود که مجبور شوند پای رکاب دشمن خدا یعنی و ، امام خود یعنی حسین بن علی(ع) را به شهادت برسانند و دچار ننگ و نکبت ابدی شوند. این یکی از عجیب‌ترین است. 🔺 منظور از داشته ها همه داشته هاست، همه نعمت هایی که خدا به ما داده، ، ، ، و... . اگر کسی آبروی خودش را برای ولیّ خدا خرج نکند، خدا مبتلایش می‌کند به اینکه آبرویش را صرف دشمن خدا بکند. ما در جامعۀ خودمان از این افراد، کم نداشته‌ایم. فقط کافی است کمی تاریخ بخوانیم. 🔺بدانیم که اگر و آنکه او دستور داده نباشیم، قطعا و حتما خواهیم شد. و اگر در مقابل خدا و آنکه او دستور داده، خاضع نشویم، قطعا و حتما مقابل شیطان سر فرود آورده و خاضع خواهیم شد. 🔺 : اگر امروز خود را خرج نکنیم، در این مسیر اهل جهاد نباشیم، نتیجه آن سنت الهی چه خواهد شد؟ اگر امروز در نبرد با و کوتاهی کنیم، نتیجه آن سنت الهی چه خواهد شد؟ 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 موضع منطقی امیرالمومنین نسبت به مسئله صلح 🔰 امیرالمومنین خطاب به مالک اشتر به عنوان استاندار مصر: 🔺اگر دشمن تو را به دعوت کرد و در پذیرش آن بود، آن صلح را ردّ نكن؛ چراکه صلح مايۀ سپاهيان تو و راحتى خودت از اندوهها و دردسرهايت و سرزمين توست. (و لا تَدفَعَنَّ صُلحاً دَعاكَ إلَيهِ عَدُوُّكَ و للّٰهِِفيهِ رِضىً‌؛ فإنّ في الصُّلحِ دَعَةً لِجُنودِكَ‌، و راحَةً مِن هُمُومِك، و أمناً لبلادِك) 🔺اما پس از صلح، از دشمن خود سخت و باش؛ زيرا گاهی دشمن خود را نزديك مى‌سازد، تا تو را كند؛ پس و باش و به دشمن نباش. (و لكِنِ الحذَرَ كُلَّ الحَذَرِ مِن عَدُوِّكَ بَعدَ صُلحِهِ‌؛ فإنَّ العَدُوَّ ربّما قارَبَ لِيَتَغَفَّلَ‌، فَخُذْ بِالحَزمِ‌، و اتَّهِمْ في ذلكَ حُسنَ الظَّن) 📚 نهج البلاغه، نامه53. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 منطق قرآنی پذیرش آتش بس 🔺انفال: آیه 61 ▫️«وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» ▫️اگر دشمنانتان براى ابراز تمايل كردند، به آن تمايل نشان بده و به خدا توكل كن؛ زيرا فقط اوست كه حرف‌هايشان را مى‌شنود و نقشه‌هايشان را مى‌داند. 🔺انفال: آیه 62 ▫️«وَ إِنْ يُرِيدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِينَ» ▫️اگر هم بخواهند با پيشنهاد صلح، نیرنگ زده و تو را دهند، جاى نگرانى نيست؛ چون خدا براى تو بس است. چرا که او بود كه با خودش و كمك و توده های ، از تو پشتيبانى كرده و نصرت داد. 📌پ.ن: برخی اسلام را به خاطر حكم جهاد، معرفى میکنند اما این آیات نشان میدهد که همين اسلام که به جهاد دعوت میکند، آنجا که شرایط اقتضا میکند که اتفاقا عمده موارد همینگونه است، را بر ترجيح مى‌دهد. اما در عین حال تذکر میدهد که متوجه نیرنگ و دشمن نیز باشند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 «خیّر»، همه‌اش در «قدرت» است... 🔸«قدرت» در اندیشه اسلام و غرب (بخش اول) 1️⃣ پیامبر(ص): خيّر و خوبی ها، تماماً در شمشير و زير سايۀ است و مردم را چيزى جز شمشير، درست نمى‌كند. شمشيرها، كليدهاى بهشت و دوزخ‌اند. (الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي السَّيْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ وَ لَا يُقِيمُ النَّاسَ إِلَّا السَّيْفُ وَ السُّيُوفُ مَقَالِيدُ الْجَنَّةِ وَ النَّار) 📚 کافی، ج5، ص2و8؛ همچنین ثواب الاعمال و امالی صدوق و تهذیب الاحکام شیخ طوسی. 2️⃣ امیرالمومنین(ع): تمام خیّر و نیکی ها، در شمشیر است، و دین خدا نمیشود، مگر با قدرت شمشیر. آیا می‌دانید معنای این سخن خداوند متعال که فرمود: «و آهن را نازل کردیم که در آن نیرویی سخت است» چیست؟ مقصود از آن، است. (الخير كله في السيف و ما قام هذا الدين إلا بالسيف. أ تعلمون ما معنى قوله تعالى: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ» هذا هو السيف) 📚 شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏20، ص308. 📌پ.ن: ▫️«سیف» در این روایات، صرفا به معنای شمشیر نیست، بلکه نمادی از مسئله «» است، قدرت سیاسی، امنیتی، تمدنی و... ▫️متفکرین انقلاب اسلامی، خیلی پیشترها به این مسئله پرداخته بودند اما برای برخی دیگر، امروز و پس از جنگ ایران اسلامی با رژیم منحوس، معنای این روایات روشن تر شد. اینکه بر سر «قدرت» است. ▫️آن‌چه امروز از آن می‌هراسد، نه صرفاً گفتمان انقلاب اسلامی، که «توانایی دفاع عملی از آن گفتمان» است. لذا می‌کوشند جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف علمی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و... را از او گرفته یا تضعیف کند، تا دیگر توان صف آرایی در مقابل آنها را نداشته باشد. ▫️این را بدانیم که تنها در نبود قدرت است که می‌توان «حق» را در سایه «زور» به حاشیه برد و اینگونه است که «» اراده خود را بر «حق» تحمیل میکند. ▫️اگر میخواهیم در جهان، و حاکم باشد، دین خدا اقامه بشود، به مظلومان عالم ظلم نشود، دیگر بچه ای مظلومانه کشته نشود، باید قدرتمند باشیم، در سایه قدرت است که همه این اهداف تامین میشود. ▫️از همین رو اگر دین، فاقد پشتوانه قدرت شد، نه‌تنها اقامه نمی‌شود، بلکه خود به در دستان قدرت‌های باطل تبدیل می‌شود. ▫️در واقع، دینِ بدون پشتوانه قدرت، صرفا به یک «مجموعه » تقلیل می‌یابد؛ که این توصیه‌ها در این جهان پرآشوب سلطه و استکبار، به هیچ وجه مجال بروز نخواهد یافت، چون هیچگاه با و توصیه، عدالت محقق نخواهد شد. ▫️لذا در اسلامی، دقیقا همین مسئله نشانه گرفته شده است، یعنی و شکل‌گیری «» که تنها راه برون‌رفت از سلطه ظالمان و تحقق آرمان‌های الهی است. در غیر این صورت، دین به حاشیه رفته، عدالت قربانی شده و امت اسلامی در وضعیت انفعالی و اسفبار امروز باقی خواهد ماند. ▫️دقت شود که وقتی از «قدرت» در منطق اسلامی حرف میزنیم، به معنای و نیست و چنین قدرتی، هیچگاه ندارد، بلکه صرفا است برای تحقق حق و عدالت لذا مقوله قدرت در اندیشه اسلامی و اندیشه غربی، تفاوتی دارند از زمین تا آسمان. ▫️اگر قدرت، ابزاری در خدمت ظلم و ستم شد، میشود؛ اما اگر ابزاری برای تحقق حق و عدالت شد، . یعنی قدرت، نیست؛ بلکه جهت‌گیری آن، ماهیتش را تعیین می‌کند. این است تفاوت و به مقوله قدرت. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9