eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 در هر صورت، حضرت برای بار دوم، برای جنگ به‌سوی با جمعیتی حدود 70 هزار نفر به‌راه می افتد و تا هم پیش میرود، اما در میانۀ مسیر، خبر ناگهانی چند توسط خوارج، در اطراف که محل زندگی خانواده‌های سپاهیان حضرت آنجا بود، آن‌ها را ترساند. 🔰 اینجا بود که گروهی از یاران حضرت، اصرار ورزیدند که پیش از نبرد با معاویه، کار را یکسره کنند، لشکریان را نیز مردد کردند که باید نبرد با جریان خوارج باشد. امام مجبور میشود، خطبه ای بخواند و لشکریانش را متوجه این بکند، لذا خطاب به سپاهیانش میگویند به من خبر رسیده که عده ای میگویند ای کاش اول به سمت خوارج میرفتیم و بعد به سمت شام، اما بدانید که این نگاه، است و در ادامه میگویند: ➕ «فَسيروا إلَى ؛ فَهُم عَلَينا مِنَ ، سيروا إلى قَومٍ يُقاتِلونَكُم كَيما يَكونوا جَبّارينَ‌، يَتَّخِذُهُمُ النّاسُ أربابا، و يَتَّخِذونَ عِبادَ اللّهِ خَوَلاً ، و ما لَهُم دُوَلاً.» (مروج الذهب، ج2، ص404) ➕ حضرت تاکید میکند، جریان معاویه، مسئله اصلی و اولویت دار است، نه خوارج. جریان صفین، از خوارج . پس به سوی شام حرکت کنید. در ادامه حضرت درباره چرایی خطرناک تر بودن جریان اسلام صفینی توضیح میدهد و میگویند: ▪️چون این جریان به دنبال بدست گرفتن و حاکمیت است. میخواهد کاری کند که مردم، اختیار خود و اموالشان را بدست آنها بدهند. جریان اسلام صفینی به دنبال این است که را خود کند اما در قالب یعنی با استفاده از مردم، با استفاده از و و . 🔰 به نظرم حضرت با این بیان میخواهد تاکید کند که مشی من مانند آنها نیست، من قائل به هستم. من قائل به آگاهی مردم هستم. لذا میتوان گفت اساسا مشکل اصلی حضرت امیر با جریان اسلام صفینی، بر سر مقوله مردم سالاری دینی است 🔰 در هر صورت و فریادهای حضرت امیر که به لشکریانش میگفت: «و دَعوا ذِكرَ »(الإمامة و السياسة، ج۱، ص۱۶۶) یعنی خوارج را رها کنید و به شام بچسبید که اولویت با شام است، جواب نداد و با اصرار بخشی از سپاه، با محوریت ، حضرت مجبور شد مسیر را کج کرده و به سمت نهروان حرکت کند، اما به این شرط که پس از نابودی خوارج، بلافاصله به سمت شام حرکت کنند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 کنش و تعامل حجربن عدی از اصحاب برجسته اهل بیت با امام حسن بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺 نقل میکند: چون حسن(ع) با معاويه بيعت كرد و كارْ، پايان گرفت، همديگر را كه مى‌ديدند، و خود را از وا نهادن و پذيرش بيعت، اظهار مى‌كردند. 🔺گروهى نيز بلند شدند و حسن(ع) را در پذيرش صلح، دانستند و پيشنهاد را دادند؛ امّا حسن(ع) آن را نپذيرفت و پاسخى مخالف با خواستشان داد. 🔺گفته‌اند: ، نخستين كسى بود كه حسن(ع) را به خاطر ، نكوهيد (كانَ حُجرُ بنُ عَدِيٍّ أوَّلَ مَن ذَمَّ الحَسَنَ عليه السلام عَلَى الصُّلح) و قبل از خارج شدنش از ، به امام حسن(ع) گفت: 🔺«از ، بيرون آمديم و داخل در و ستم شدیم. حقّى را كه بر آن بوديم، وا نهاديم و به باطلى كه آن را مى‌نكوهيديم، وارد شديم! به ما عطا شد و به ، تن داديم. (خَرَجنا مِنَ العَدلِ و دَخَلنا فِي الجَورِ، و تَرَكنَا الحَقَّ الَّذي كُنّا عَلَيهِ و دَخَلنا فِي الباطِلِ الَّذي كُنّا نَذُمُّهُ‌! و اُعطينَا الدَّنِيَّةَ و رَضينا بِالخَسيسَةِ‌) 🔺آنان چيزى خواستند و ما چيزى خواستيم؛ امّا آنان به آنچه دوست داشتند، بازگشتند و ما از آنچه نمى‌خواستيم، باز مى‌گرديم!». (و طَلَبَ القَومُ أمراً و طَلَبنا أمراً، فَرَجَعوا بِما أحَبّوا مُسرورينَ‌، و رَجَعنا بِما كَرِهنا راغِمينَ‌!) 🔺حضرت در پاسخ به حُجر فرمودند: «اى حجر! همۀ ، آنچه را تو دوست دارى، دوست ندارند. من مردم را . اگر آنان در نيّت و ، مانند تو بودند، من اقدام به مى‌كردم اما چه کنم که اینگونه نیست». (يا حُجرُ، لَيسَ كُلُّ النّاسِ يُحِبُّ ما أحبَبتَ‌، إنّي قَد بَلَوتُ النّاسَ‌، فَلَو كانوا مِثلَكَ في نِيَّتِكَ وبَصيرَتِكَ لَأَقدَمتُ‌.) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 الگویی به نام مُفَضَّل بن عُمَر 🔺 نماينده (ع) در شهر بود. او از طرف امام موظف بود به مشكلات دينى، مالى و اجتماعى مردم كوفه رسيدگى كند. لذا او برای اینکه تواند مدیریت صحیحی داشته باشد، ارتباط گسترده ای با مردم و خصوصا گرفته بود. 🔺علی القاعده در این ارتباط، همه افراد شبیه هم نیستند، برخی دارای بیشترند و برخی دارای ایمان کمتر. پس متفاوت است لذا ناچار است ارتباط صمیمانه ای با گروه های مختلف مردم گرفته تا بتواند آنها را به سمت مقصد و هدایت کند. 🔺عده ای از افراد که متوجه مواجهه و کنش جناب مفضل نبودند و شروع کردند به او با و ، نزد امام و نزد مردم. 🔺به این بهانه که او با ، ، ، و... رفت و آمد دارد و این مدل افراد و لااُبالی دور و بر او میچرخند. ادامه👇👇👇 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 ایجاد ترس و ارعاب، راهبرد کارآمد باطل و شیطان 🔺آخرین فتنه ای که در حکومتش با آن درگیر بود، مسئله بود. نیروهایش را به شهرهای مرزی حضرت امیر میفرستاد و صریحا میگفت من به دنبال تسخیر شهرها نیستم بلکه تنها انگیزه ام، غارت کردن و بهم ریختن شهر و و ارعاب در دل مردم آنجاست. 🔺کتاب به نقل از میگوید: به من گفت: تو را با لشكر انبوه و ساز و برگ جنگى مى‌فرستم. از مسير فرات به برو. اگر آن جا لشكريانى ديدى بر آنان بتاز و غارت كن، وگرنه پيش برو تا شهر را غارت كنى. اگر در آن جا لشكريانى نيافتى، برو تا به ، شبيخون بزنى. سپس به نزد من بازگرد. مبادا به نزديك شوى! چرا كه اگر بر مردم انبار و مدائن بزنى، گويا كوفه را غارت كرده‌اى. 🔺در ادامه معاویه برای این غارات سه کارکرد میشمارد و میگوید ما از این غارات به دنبال این سه هدف هستیم: 1️⃣ اولا در دل مردم عراق می اندازد. (تَرهَبُ قُلوبَهُم) 2️⃣ ثانیا هواداران ما را نيز كه در فكر جدا شدن از آنان‌اند را مى‌بخشد و باعث میشود همچنان در بین آنها بمانند. (و تُجَرِّئُ كُلَّ مَن كانَ لَهُ فينا هَوىً مِنهُم و يَرى فِراقَهُم) 3️⃣ ثالثا كسانى را كه از پيشامدها مى‌ترسند را به سوى ما مى‌كشانَد و عملا اینها جزو نیروهای ما خواهند شد. (و تَدعو إلَينا كُلَّ مَن كانَ يَخافُ الدَّوائِرَ) 🔺در ادامه نیز تاکید میکند: به هر آبادى‌اى كه رسيدى كن و هركس را كه با خودت همفكر نديدى و اموال را كن كه اين كار هم مثل كشتن است و دل‌ها را بيشتر به درد مى‌آورد. (و خَرَّبَ كُلَّ ما مَرَرتَ بِهِ مِنَ القُرى، وَ اقتُل كُلَّ مَن لَقيتَ مِمَّن لَيسَ هُوَ عَلى رَأيِكَ‌، وَ احرَبِ‌ الأَموالَ‌، فَإِنَّهُ شَبيهٌ بِالقَتلِ و هُوَ أوجَعُ لِلقُلوبِ‌) 📌پ.ن: ▫️ و ارعاب، یک راهبرد مشترک بین جبهه حق و باطل است. هم شیطان و اصحابش در طول تاریخ از این راهبرد استفاده کرده و میکنند و هم انبیا و قرآن کریم امر میکند که سپاهیان اسلام باید در دل دشمنان خود ایجاد رعب کنند. ▫️نکته مهم در چرایی استفاده از این راهبرد است. چون مهمتر از ، احساس و است. اگر دقت کنیم خواهیم دید که خیلی مهم نیست زندگی یک انسان چقدر در واقعیت خوب است بلکه مهم این است که آیا آن انسان احساس و ادراک خوبی از زندگی اش دارد یا نه. ▫️در این ماجرا نیز همین است. در واقعیت رژیم منحوس در عملیات ، ضربه سنگینی خورده اما میخواهد با و ، ذهنیت و را به نحو دیگری صورت بندی کند. ▫️لذا با برساخت رسانه ای، هم ذهنیت مردم را نسبت به واقعیت تغییر میدهد و هم در دل مردم ارعابی ایجاد میکند که مردم از عملیات موفق خود پشیمان بشوند. ▫️پس اولا متوجه باشیم که دشمن ضربه سنگینی خورده و احتمالا واکنشی داشته باشد ولی برای مردم ما که تجربه دفاع مقدس را دارند، این زد و خوردها چیزی نیست. در واقع نباید متاثر از ارعاب او، دچار بشویم. اما ثانیا، داشته باشیم که صادق است، پس نه بترسیم و نه بترسانیم بلکه به دیگران بدهیم. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 الگویی به نام مُفَضَّل بن عُمَر 🔺 نماينده (ع) در شهر بود. او از طرف امام موظف بود به مشكلات دينى، مالى و اجتماعى مردم كوفه رسيدگى كند. لذا او برای اینکه تواند مدیریت صحیحی داشته باشد، ارتباط گسترده ای با مردم و خصوصا گرفته بود. 🔺علی القاعده در این ارتباط، همه افراد شبیه هم نیستند، برخی دارای بیشترند و برخی دارای ایمان کمتر. پس متفاوت است لذا ناچار است ارتباط صمیمانه ای با گروه های مختلف مردم گرفته تا بتواند آنها را به سمت مقصد و هدایت کند. 🔺عده ای از افراد که متوجه مواجهه و کنش جناب مفضل نبودند و شروع کردند به او با و ، نزد امام و نزد مردم. 🔺به این بهانه که او با ، ، ، و... رفت و آمد دارد و این مدل افراد و لااُبالی دور و بر او میچرخند. ادامه👇👇👇 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 امر به معروف، به شیوه امام سجاد(ع) 🔺 در کافی و در من لایحضر به نقل از نقل میکنند که سدیر به همراه پدر، پدربزرگ و عمويش در مدينه وارد حمّامى میشوند. 🔺در قسمت رختكن حمام با (ع) روبرو میشوند، درحالیکه حضرت را نمیشناسند. حضرت شروع به خوش و بش با آنها کرده و از آنها میپرسد: از كدام طايفه‌ايد؟ آنها میگویند: عراق. حضرت پرسید کدام منطقه؟ میگویند: . 🔺حضرت آنها را تحویل گرفته و میگویند: مرحبا بر شما اى خوش آمديد، شما ما هستید مانند جامۀ زيرين و نزديك و چسبيده به تن، نه لباس بالا پوش. یعنی شما از حیث ، به ما اهل بيت نزدیک ترید. (فَقَالَ: مَرْحَباً بِكُمْ يَا أَهْلَ اَلْكُوفَةِ وَ أَهْلاً أَنْتُمُ اَلشِّعَارُ دُونَ اَلدِّثَارِ) 🔺بعد از گرفتن ارتباط اولیه، حضرت به آنها میگوید: اینکه از لُنگ برای خود استفاده نمیکنید، علتی دارد؟ آیا مانعی برای عدم استفاده از آن وجود دارد؟ بعد استناد به کلام رسول خدا میکنند که حضرت فرمود: ديدن عورت مؤمن بر مؤمن ديگر حرام است. (قَالَ: وَ مَا يَمْنَعُكُمْ مِنَ اَلْإِزَارِ؟ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) قَالَ: عَوْرَةُ اَلْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ حَرَامٌ) 🔺از این عبارت، اینگونه بر می آید که سدیر و همراهان، لخت و بوده اند، بلکه در حمام مشی اینچنین بوده است. در ادامه براساس نسخه من لایحضر، عموی سدیر به دنبال قطعه كرباسى میفرستند اما براساس نسخه کافی، امام سجاد(ع) به آنها میدهند و بعد آن را چهار تکه کرده و دور خود میبنند و بعد داخل حمام میشوند. 🔺وارد حمام که شدند، امام سجاد رو به پدربزرگ سدیر کرده و میفرمایند: اى پیرمرد! چه چیزی مانع شده تا محاسنت که سفید شده را و رنگ کنی؟ (فَقَالَ: يَا كَهْلُ! مَا يَمْنَعُكَ مِنَ اَلْخِضَابِ؟) 🔺پیرمرد پاسخ میدهد: من به خدمت كسى رسيده‌ام كه از من و تو بهتر بود، اما خضاب نميكرد. حضرت از او پرسید: او كيست كه از من بهتر بوده است‌؟ (فَقَالَ: وَ مَنْ ذَاكَ اَلَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنِّي؟) 🔺پیرمرد گفت: من محضر (ع) را درك كرده‌ام و او خضاب نميكرد. حضرت وقتی این جمله پیرمرد را شنید، سر به زیر انداخته و عرق میریخت. سپس در جواب پیرمرد فرمود: راست و درست ميگوئى. 🔺سپس حضرت ادامه داد: اى پیرمرد! اگر خضاب كنى كه رسول خدا(ص) خضاب ميفرمود و او برتر از على(ع) بود، در این صورت از پيامبر تبعیت کرده ای اما اگر خضاب هم نكنى، باز به علىّ‌(ع) تأسّى كرده‌اى. 🔺سدیر میگوید: وقتی از حمام خارج شدیم، تازه آنجا بود که متوجه شدیم این شخصی که هم کلام ما بود، امام سجاد(ع) بود که فرزندشان امام باقر(ع) نیز ایشان را همراهی میکرد. ➕(مطالعه کامل روایت) 📌پ.ن: توجه به چند نکته لازم است: 1️⃣ این مدل مواجهه حضرت، در بستری است که افراد در حمام، حتی عورتین خود را هم ظاهرا نمیپوشانده اند، یعنی مسئله، مسئله ساده ای در پیش روی حضرت نبوده است. 2️⃣ آن افراد، حضرت را نمیشناخته اند و اینگونه نبود که مثلا آنها به خاطر شخصیت و جایگاه حضرت باشد بلکه اثرپذیری آنها به حضرت در مقابل منکر آنها برمیگردد. 3️⃣ حضرت در همان ابتدا، مستقیم آنها را نهی از منکر نمیکند بلکه ابتدا با خوش و بش کردن و پرسش از محل زندگی و کار را آغاز میکند. 4️⃣ در گام بعد، از آنها که اهل کوفه بودند، و تعریف کرده و جایگاه واقعی آنها را نزد اهل بیت ترسیم میکنند. 5️⃣ در گام بعد و پس از ایجاد صمیمیت و مدح آنها، حضرت بازهم آنها را مستقیم امر به پوشش نمیکند بلکه از مدل پوشش آنها میپرسد و اینکه چرا عورت خود را نمیپوشانند. 6️⃣ چه بسا آن افراد، در بستر حمام، کشف عورت را لذا حضرت سعی میکند این عمل را اولا در نگاه آنها منکر جلوه دهد، تا پذیرش آن راحت تر صورت گیرد لذا استناد به کلام رسول الله میکنند. 7️⃣ در انتها نیز براساس یک نقل، حضرت خود پارچه ای را به آنها میدهند تا خود را بپوشانند. یعنی گفتن کافی نیست و تا آنجا که میشود در نیز به آنها کمک میکنند. 8️⃣ آیا ما هم در عمل چنین مواجهه ای با منکرات داریم؟ چه خوب است که ما هم در روش های خود تجدید نظر کرده و تا آنجا که میشود خود را به الگوهای مطلوب نزدیک کرده و کمی هم باشیم، نه صرفا ، هرچند که بین این دو نیز هیچ تناقضی نیست و نتیجه، جزئی از تکلیف است اما در عمل معمولا خیلی به این نکته توجه نمیشود. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 جهاد روایتگری زینب کبری(س) و وظیفه امروز ما 📝 آیت الله خامنه ای، 21/9/1400 🔺اين بزرگوار، را، را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد كه از حادثه غلبه پيدا كند؛ كارى كرد كه روايت او بر غلبه پيدا كند. حالا تا امروز كبرى(س) از حادثه‌ى عاشورا در تاريخ مانده. 🔺در همان زمان هم تأثير گذاشت، در ، در ، در مجموعه‌ى سالهاى حكومت اموى و منتهى شد به ساقط شدن حكومت اموى. اين است... شما كنيد حقايق جامعه‌ى خودتان و كشور خودتان و انقلابتان را. 🔺شما اگر روايت نكنيد، دشمن روايت ميكند؛ شما اگر را روايت نكنيد، دشمن روايت ميكند؛ شما اگر حادثه‌ى را روايت نكنيد، دشمن روايت ميكند، هر جور دلش ميخواهد؛ توجيه ميكند، ميگويد [آن هم] 180 درجه خلاف واقع؛ جاى ظالم و مظلوم را عوض ميكند. 🔺شما اگر حادثه‌ى را روايت نكنيد -كه متأسّفانه نكرديم- دشمن روايت ميكند و كرده؛ دشمن روايت كرده، با روايتهاى دروغ. اين كارى است كه ما بايد انجام بدهيم؛ است. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 تلاش ابن زیاد برای ایجاد ترس در مردم کوفه و تقابل آنها با سیدالشهدا(ع) 🔺هنگامی که #ابن_زیاد، #عمر
💠 پرده اول: خالی شدن کوفه از هرگونه شخص بالغی و حضور در اردوگاه نخیله 🔰 ، به قَعقاع بن سُوَيد دستور داد تا در شهر بگردد و ببینید آيا كسى از حضور در سپاه تخلّف كرده است يا نه. در جستجوى خود، شخصى را از قبيلۀ همدان يافت كه در طلب ميراث پدرش، به كوفه آمده بود. او را نزد ابن زياد برد و ابن زياد نيز فرمان كشتن او را صادر كرد. پس از این بود که دیگر هيچ فرد در كوفه پیدا نمیشد، مگر آنكه به لشكرگاه كوفه، يعنى ، رفته بود. (فلم يبق بالكوفة محتلم إلا خرج إلى العسكر بالنخيلة) [أنساب الأشراف، ج۳، ص۱۷۹] 🔰 دینوری در اخبار الطوال ماجرا را اینگونه نقل میکند: ابن زیاد، سوید بن عبدالرحمن منقری را با گروهی سوار به کوفه فرستاد و دستور داد که در شهر بگردد، و هر کسی را که از رفتن به جنگ تخلف کرده بیابد، نزد او بیاورد. در حالی که سوید در محله‌های کوفه می‌گشت، مردی از اهل شام را یافت که برای گرفتن ارث خود به کوفه آمده بود. او را نزد ابن زیاد فرستاد. ابن زیاد دستور داد گردنش را بزنند. وقتی مردم این را دیدند، همگی از بیرون آمده و به لشکر پیوستند. (فبعث ابن زياد سويد بن عبد الرحمن المنقرى في خيل الى الكوفه، و امره ان يطوف بها، فمن وجده قد تخلف أتاه به. فبنيا هو يطوف في احياء الكوفه إذ وجد رجلا من اهل الشام قد كان قدم الكوفه في طلب ميراث له، فأرسل به الى ابن زياد، فامر به، فضربت عنقه. فلما راى الناس ذلك خرجوا.) [الأخبار الطوال، ص۲۵۴] .