eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
866 دنبال‌کننده
74 عکس
7 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ نظر اسلام درباره تعامل با کسی که هم عقیده ما نیست 🌱 مرحوم در شریف ج2ص43 ذیل روایتی میگوید: خادم امام صادق(ع) نقل میکنه پیش حضرت بودیم که سخن از گروهی به میان آمد. من گفتم آقا جان، ما از اینها میجوییم چرا که آنها به آنچه ما عقیده داریم، عقیده ندارند. 🌱 حضرت فرمود: آنها ما را دوست دارند، چرا از آنها بیزاری میجویید؟ فقط به خاطر همینکه هم عقیده شما نیستند؟ خادم ایشان میگوید بله. حضرت میگوید خب ما هم عقایدی داریم که شما ندارید، پس حالا باید از شما بیزاری بجوییم؟ 🌱 خادم میگوید: خیر. بعد حضرت میگوید نزد خدا نیز حقایقی است که ما آن ها را نداریم، خب حالا خدا باید ما را دور بیاندازد؟ خادم میگوید خیر و بعد میگوید خب دیگه این مشی رو ترک میکنیم. 🌱 بعد حضرت به خادم میگوید: آنها را دوست بداريد و از آنها بيزارى مجوئيد، چرا که برخى از مسلمين يك سهم و برخى دو سهم و برخى سه سهم و برخى چهار سهم و برخى پنج سهم و برخى شش سهم و برخى هفت سهم از ايمان را دارند. 🌱 بعد حضرت میگوید سزاوار نيست از کسی که صاحب یک سهم است، توقع کسی را داشته باشیم که صاحب دو سهم است و... یعنی باید از هر شخص به اندازه و طاقت خودش توقع داشت، نه بیشتر. 🌱 بعد حضرت مثال نصرانی ای را میزند که تازه مسلمان شده بود و همسایه مسلمان او، از صبح تا شب او را به عبادت میگیرد درحالی که او چنین ظرفیتی نداشته و عملا از روز دوم دوباره از اسلام به مسیحیت برمیگردد. ➕کلید واژه: «إِنَّا نَبْرَأُ مِنْهُمْ إِنَّهُمْ لَا يَقُولُونَ مَا نَقُولُ» 📌پ.ن: خیلی وقت ها ما نیز دچار همین هستیم. همینکه فلانی هم عقیده ما نیست، کلا دور او را خط میکشیم و کل ارتباطات مان با او را قطع میکنیم. حضرت اساسا به دنبال پیدا کردن برای است. اتفاقا باید با آنها داشت. قرار نیست به صرف هم عقیده نبودن، قطع ارتباط کنیم. نزدیک است، از این فرصت باید نهایت استفاده را کرد، تا میتوانیم در جمع ها با ، را به دیگران نشان دهیم. باید راه مناسبش را پیدا کنیم. قرار نیست به این بهانه که فلانی هم عقیده من نیست، فلانی مناسب نیست، فلانی به دولت و رهبری نقد دارد، فلانی اینگونه هست و آنگونه نیست، ارتباط موثر با او را کنار بگذاریم. باید به دنبال پیدا کردن نقاط مشترک بود. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
❇️ اگر مردم این را میدانستند، دیگر کسی را سرزنش نمیکردند 🌱 روایات جالب دیگری نیز پیرامون همین مسئله وارد شده که تأمل در آنها خصوصا برای کسانی که دغدغه و دارند، مفید و قابل توجه است، اینکه در تعامل با دیگران، برای ما باید مهم و جدی باشد، اینکه در انتقال مفاهیم و برنامه ریزی ها حتما به آن توجه کنیم. 🌱 مثلا مرحوم در شریف ج2ص44 روایتی از امام صادق(ع) نقل میکنند که حضرت میفرماید: اگر مردم ميدانستند كه خداوند مخلوقات رو چگونه آفريده، آنگاه هيچ كس ديگرى رو سرزنش نميكرد. بعد حضرت شروع میکنن به توضیح دادن چگونگی خلقت و میفرمایند: 🌱 ابتدا خداوند 49 جزء آورید و سپس هر جزئی را ده بخش کرد (یعنی جمعا میشه 490 بخش). آنگاه آن اجزا را ميان مخلوقات پخش كرد. به شخصی یک دهم جزء داد، به دیگری دو دهم و... تا اینکه به شخصی یک جزء کامل داد. بعد به شخص بعدی یک جزء و یک دهم داد، شخص بعدی یک جزء و دو دهم الی آخر که به عالیترین شخص 49 جزء داد. 🌱 بعد حضرت نتیجه میگیرند: كسى كه تنها يك دهم جزء را دارد، نميتواند مانند صاحب دو دهم جزء باشد یعنی باید انتظار از هرشخص، به اندازه دارایی هایش باشد، نه بیشتر. 🌱 لذا اگر مردم ميدانستند كه خداوند مخلوقات را چنین آفریده است، آنگاه هيچ كس ديگرى را سرزنش نمیكرد. البته که برای بالفعل شدن ظرفیت هایمان باید تلاش و کوشش کرد، نه اینکه دست روی دست گذاشت و گفت حدّ من همین قدر بود. کلید واژه: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ» 🌱 در روایت دیگری(کافی، ج2، ص45) امام صادق(ع) میفرمایند: شما رو چه به اینکه از یکدیگر بيزارى بجویید و اطرافیان تون رو به بهانه های مختلف از خودتون طرد کنید؟ قطعا برخی مؤمنين از بعض ديگر افضل اند و بعضى از بعض ديگر مثلا نمازشان بيشتر و با کیفیت تر است یا بعضى نسبت به بعضی دارای بصیرت بیشتری هستند و این لازمه درجات ایمان است لذا قرار نیست بالادستی، پایین دستان را طرد کند، بلکه باید توان و استعداد او را درک کرده و با شیبی آرام او را به سمت پله های بالاتر حرکت بدهد. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
❇️ گفتگوی زراره و امام باقر(ع) درباره تعامل با مخالفین 🌱 جناب در شریف ج2ص382 در گزارشی به نقل از میگوید: من و یکی از اصحاب خدمت امام باقر(ع) شرفياب شديم. من به حضرت گفتم ما یک و ترازی داریم که با آن میان خود و دیگران سنجش میکنیم و آنها را با آن محک میزنیم. 🌱 حضرت فرمود آن شاغول و تراز چیست؟ گفتم ملاک ما در مشی اجتماعی مان چنین است که: هر كس با ما موافقت داشت(چه علوى باشد چه غير علوی)، او را دوست‏ داريم و با او دوستی میکنیم و با او ارتباط میگیریم اما هر كه با ما مخالف بود(چه علوى باشد چه غير علوی)، از او بيزارى میجوئيم و او را طرد کرده و با او ارتباط نمیگیریم. 🌱 حضرت در پاسخ میفرمایند: اى زراره، گفتار خداوند از گفته تو درست ‏تر است. بعد حضرت چندین نمونه از قرآن برای او ذکر میکند که این افراد با اینکه عقیده درستی ندارند اما خداوند امر میکند با آنها ارتباط گرفته و دوستی کنید. 🌱 زراره با اینکه از اصحاب خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود اما در جوانیش مدتی بر همین عقیده خود باقی بود و حتی به همین دلیل با کسی هم نمیکرد چرا که از عقیده او مطمئن نبود، تا اینکه بعد چندین گفتگو با صادقین(ع) از عقیده خود برمیگردد.(تفصیل این ماجرا: ، ص141، گزارش 223) ➕کلید واژه: «فَمَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِيٍّ أَوْ غَيْرِهِ تَوَلَّيْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ عَلَوِيٍّ أَوْ غَيْرِهِ بَرِئْنَا مِنْهُ» https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
◀️ و موضع امام صادق(ع) ☘️ مرحوم در شریف،ج2،ص401 روایتی را از نقل میکند که میگوید: ☘️ من با و باهم بودیم که گفت: نظرتان درباره شخصی که را نمیشناسد چیست؟ میگوید: هر كه آن را نشناسد است. میگوید: درصورتی کافر است که حجت بر او اقامه شود و او نپذیرد. اما میگوید: سبحان اللَّه؛ اگر حجت اقامه بشود و او نپذيرد ولی انكار هم نكند كافر نیست. ☘️ خلاصه یک نزاع مهمی بین اصحاب درباره نوع نگاه به گونه های متعدد و به تبع آن تعامل با آنها شکل میگیرد. این ماجرا میگذرد تا اینکه آنها در حج محضر (ع) مشرف شده و این مسئله را مطرح میکنند. ☘️ حضرت درپاسخ میفرمایند: نظر شما درباره خدمتكاران، زنان و خاندان تان چیست؟ مگر آنها قائل به توحید و نبوت پیامبر نیستند؟ مگر نماز، روزه و حج بجا نمی آورند؟ گفتند چرا. حضرت فرمودند: آیا امام و امر امامت را میشناسند؟ گفتند خیر. امام فرمود: نظرتان درمورد آنها چیست؟ پاسخ میدهد: هر كه امر امامت را نشناسد كافر است. ☘️ حضرت فرمود: سبحان اللَّه؛ و باز همان سوالات را درباره افرادی که معمولا سر راه ها و كنار آبگاهها منزل کرده اند و همچنین درباره طواف کنندگان کعبه و اهل یمن و کسانی که خود را به پرده کعبه می آویزند پرسیدند و نیز باز همانگونه پاسخ میدهد و آنها را در صورتی که امر امامت را نشناسند، کافر میپندارد. ☘️ اینجا حضرت میفرمایند: سبحان اللَّه؛ اين تفکر است. بعد به آنها فرمود: میخواهید حقیقت و نگاه صحیح را برای شما تبیین کنم؟ در کمال بی ادبی چون میبیند نگاه امام متفاوت با نگاه خودش است میگوید خیر، نیاز به نیست. ☘️ حضرت در اینجا میفرمایند: خب چیزی که از ما نشنیده اید و سخن ما نیست را نقل نکنید چرا که برای شما شرّ و بد است. میگوید من از این نحوه مواجهه حضرت متوجه شدم که میخواهند کلام را تایید کنند و آن نگاه را قبول دارند. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
☘️حکمرانی به سبک رسول الله☘️ 🔹ماجرای ‏ و نخلش، ماجرایی است که تقریبا همه اصولیون در کتبشان به آن پرداخته و به استناد آن و دیگر روایات مشابه، قاعده ای فقهی تحت عنوان «لاضرر و لاضرار» استنباط کرده اند. روایت دارای سندی محکم بوده که جناب در کافی، ج5، ص294 نیز ذکر کرده است. علمای زیادی به تحلیل این قاعده پرداخته اند اما تحلیل متفاوت از دیگران است. 🔸ایشان از زاویه به این ماجرا نگاه کرده و به تحلیل آن با دغدغه فقهی اصولی پرداخته و میگویند پیامبر در این ماجرا صادر کرده است. اگر با همین زاویه نگاه ولی با دغدغه به روایت بنگریم، برداشت های دیگری نیز میتوان داشت. در ادامه اجمالا به شرح این ماجرا میپردازیم: 🔹جناب سمره درخت خرمايى داشت كه محصول داده بود و مسیر رفتن نزد آن درخت نيز از داخل منزل شخصی مى‌گذشت. سمره دائم پيش درختش مى‌رفت بدون اين‌ كه از آن شخص اجازه بگيرد. آن شخص به سمره گفت: هميشه به طور ناگهانى به خانه ما مى‌آيى و ما به نحوی هستیم كه دوست نداريم تو ناگهانی وارد خانه ما شوى، پس از این به بعد هنگام ورود از ما اجازه بگير. 🔸سمره گفت: براى رفتن نزد درختم تنها همین مسیر وجود دارد و برای آن اجازه نخواهم گرفت چرا که زمین تو در مسیر درخت من است. آن شخص نزد پیامبر میرود و از او شکایت کرده و ماجرا را گزارش میدهد و پیامبر نیز او را میخواهد و به او میگوید: فلانی از تو شکایت کرده و میگوید که تو برای رسیدن به درختت، بدون اذن بر او و خانواده اش وارد میشوی و این کار درستی نیست و از این به بعد باید از او اجازه ورود بخواهی اما سمره قبول نمیکند. 🔸حضرت به او میگویند اصلا این درخت را رها کن، در فلان مکان درخت دیگری به تو میدهم اما او نمیپذیرد. حضرت میفرمایند دو تا میدهم اما باز قبول نمیکند. حضرت تا ده درخت پیشنهاد میدهند اما باز قبول نمیکند. پیامبر میفرمایند ده درخت در مکان بهتری و به اصطلاح امروزی در بالاشهر به تو میدهم اما او باز نمیپذیرد. حضرت پیشنهاد میدهد که این درخت را ول کن، به جایش یک درخت در بهشت به تو میدهم اما باز هم راضی نمیشود. 🔹پیامبر به عنوان حاکم شهر، بعد از طی این همه مراحل جهت راضی کردن سمره و نپذیرفتن او، اینجاست که میگوید: تو شخص ضرر زننده و به اصطلاح امروزی انسانی مریض هستی در حالی که نمیتوان به مومن زیان زد. آنگاه حضرت با توجه به خود دستور میدهند آن درخت را از ریشه کنده و جلوی سمره بیاندازند و به او میفرمایند: این درختت را بردار و هرجا خواستی بنشان. 📌 پ.ن: مراد از ذکر این روایت، نشان دادن مدل و با مردم بود. دیدن روش برخورد پیامبر با شخصی که حقیقتا دارای مرض بود، تا آنجا که جا داشت حضرت با او همراهی کردند اما چه شده که امروزه بعضی با کوچکترین اتفاق مسئله را امنیتی کرده و روشی جز روش تو گونی کردن بلد نیستند. مثلا جمعی از مردم برای دغدغه ای حق تجمعی کرده اند اما روش آنها لزوما برخورد خشن و دور از حق است یا فلان شخص در فلان کانال نقدی کرده و حرفی زده، اما آنها تنها راهکار را شکایت و بگیر و ببند میدانند. البته اتفاقی که در افتاد چیز دیگری بود، مردم خود را از صف فتنه گران جدا کرده بودند که آن داستان دیگری دارد. حقیقتا رویکرد جمهوری اسلامی با رهبری چنین رویکردی نبوده و نیست اما بعضی به دلیل دور بودن از و سعی در بروز دادن چنین رویکردهایی بوده و هستند که باید مقابل آنها ایستاد و روش صحیح را نشان داد. اساسا مسئولین در حکومت اسلامی باید چنین برخوردی داشته باشند که لازمه اش داشتن بالاست. امروزه در جمهوری اسلامی مسئولینی را میبینیم که چون قدرتی به دستشان رسیده خود را خدای مردم میدانند، در حالی که باید حقیقتا در مقابل مردم خاضع و فروتن باشند. البته این رویکرد بعضا در ما مردم هم دیده میشود، فلان آقا با فلان سلیقه سیاسی حرفی میزند اما من تحمل شنیدن حرفش را ندارم و سریع طوماری از انگ ها برای او ردیف میکنم، البته او نیز چنین میکند یعنی این وصف صرفا برای بچه یا یا نیست بلکه وصفی است که خیلی از ما دچار آنیم و تا این حال ماست، گفتگویی بین مان شکل نمیگیرد و کار همیشه و پیش خواهد رفت. وقتی به سیره عملی رجوع میکنیم، این معنا را به معنای حقیقی کلمه میابیم اما بروز این وصف در شخص اول مملکتی کافی نیست، بلکه همه ارکان حکومتی و مسئولین دولتی باید واجد چنین وصف راهبردی ای باشند که البته این ویژگی تا حد زیادی در شخص دوم کشور یعنی رئیس جمهور محترم آقای هم دیده میشود و امیدداریم ان شاالله به معنای حقیقی کلمه در کل دولت نیز جریان داشته باشد. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
❇️ اگر تقدیر زندگی در اختیار خودم بود... 🌱 حقیقتا جناب در کتاب شریف درّهای فراوانی را در کنار هم به زیبایی به نظم در آورده که حیف است از آنها بی بهره بمانیم. ایشان در روایتی به نقل از چنین نقل میکند: 🌱 از (ع) شنیدم که میفرمود: نزد (ع) رفتند و از او خواستند که از خداوند بخواهد که هرگاه ما اراده کردیم باران ببارد و هرگاه ما خواستیم باران نبارد یعنی عملا مادی و کاریمان به عهده خودمان باشد چرا که شغل آنها عمده بود. 🌱 حضرت نیز همین مسئله را از خداوند طلب میکند و خداوند نیز اجابت کرده و تقدیر امور را به دست میدهند. بنی اسرائیل بعد از اینکه مطلع شدند خداوند این قدرت را به آنها داده شروع به کشاورزی کرده و هرگاه نیاز به آب داشتند اراده باران میکردند و باران میبارید و هرگاه نیاز نداشتند اراده کرده و باران قطع میشد. 🌱 این امر موجب شد مزارع آنها همانند کوه ها و جنگل های پر درخت بزرگ بشود اما وقتی زمان درو و برداشت رسید چیزی نیافتند، انگار ظاهر مزارع پُربار نشان میداد اما در باطن محصولی نداده بود یا محصول خراب شده بود یا... . در هر صورت تلاش آنها بی نتیجه مانده بود. 🌱 آنها به حضرت (ع) شکایت کردند که خداوند این قدرت را به ما داد اما چرا چنین شد که کار ما بی محصول ماند و خدا به ما ضرر رسانید؟ حضرت نیز این مسئله را به خداوند عرضه داشت. خداوند نیز در پاسخ به موسی(ع) فرمود: 🌱 اینها از چه چیزی شکایت میکنند؟ من به اندازه ای خاص برای آنها باران مشخص و تقدیر نمودم ولی آنها راضی به تقدیر من نشدند و خواستند که خودشان تقدیر امورشان را به دست بگیرند و من نیز به خواست آنها عمل کردم و به خودشان واگذار کردم و اینگونه شد که میبینی لذا این چیزی که رخ داده نتیجه تقدیر خود آنهاست، نه من. 📚فروع کافی، ج5، ص262 📌پ.ن: راضی به تقدیر الهی بودن یکی از مهمترین مسائل اخلاقی و ملاکات دینی است که میتواند و مرتبه آنها نزد خداوند قرار گیرد. اساسا خداوند بنده اش را دچار امتحاناتی میکند تا ببینید که او چه مقدار تقدیرات اوست لذا لازم است همیشه از این زاویه به زندگی و عالم نگاه کنیم که خداوند طراح و پشت پرده اتفاقات زندگی ماست. اگر این شد آنگاه در نهایت رنج ها و مشکلات نیز به خواهیم رسید چون او میبیند و او چنین طراحی کرده است؛ همانگونه که نیز در گودال قتلگاه فرمود خدایا راضی به قضای تو هستم. البته این تذکر لازم است که باید مفاهیم دینی را دید لذا این نگاه نباید منجر به عدم تلاش و و و... بشود چرا که یکی از تقدیرات خداوند، اعطای به انسان ها بوده است. به همین دلیل است که نباید نتیجه کم کاری ها و بی تدبیری ها و خطاهای خود را به پای تقدیر الهی نوشت. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
💠 مرحوم در شریف روایت مهمی رو از امام باقر ع نقل میکنند. خصوصا به خط آخر روایت توجه کنید: ➕عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: ➖أَمَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ‌ بِوَلاَيَةِ عَلِيٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ‌: «إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ‌» وَ فَرَضَ وَلاَيَةَ أُولِي اَلْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اَللَّهُ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ اَلْوَلاَيَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ اَلصَّلاَةَ وَ اَلزَّكَاةَ وَ اَلصَّوْمَ وَ اَلْحَجَّ ➖فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِكَ مِنَ اَللَّهِ ضَاقَ بِذَلِكَ صَدْرُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تَخَوَّفَ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنْ دِينِهِمْ وَ أَنْ يُكَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُه. 📌وقتی به امر میکند که مسئله رو برای مردم ابلاغ کن، حضرت سینه اش به تنگ آمد و ترسی وجودش را فرا گرفت، ترس از اینکه نکند مردم با این ابلاغ ولایت علی ع، از دین خدا برگردند و بشوند و آن را کنند و از من این نکته را نپذیرند لذا به خاطر این ترس سینه شان به تنگ آمد. 🔺خب سوال مهم: چرا حضرت میترسند که اگر رو ابلاغ کنند، مردم شده و آن را نپذیرند؟
💠 حکمرانی به سبک رسول الله 🔺ماجرای ‏ و نخلش، ماجرایی است که تقریبا همه اصولیون در کتبشان به آن پرداخته و به استناد آن و دیگر روایات مشابه، قاعده ای فقهی تحت عنوان «لاضرر و لاضرار» استنباط کرده اند. 🔺روایت دارای سندی محکم بوده که جناب در کافی، ج5، ص294 ذکر کرده است. علمای زیادی به تحلیل این قاعده پرداخته اند اما تحلیل متفاوت از دیگران است. 🔺ایشان از زاویه به این ماجرا نگاه کرده و به تحلیل آن با دغدغه فقهی اصولی پرداخته و قائلند پیامبر در این ماجرا صادر کرده است. 🔺اگر با همین زاویه نگاه اما با دغدغه به روایت بنگریم، برداشت های دیگری نیز میتوان داشت. در ادامه اجمالا به شرح این ماجرا میپردازیم. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 نامه مهم امام صادق(ع) به شیعیان کوفه جهت اصلاح رفتارشان 🔰 در كتاب ذیل ماجرای مفصلی که خواندنی است، نقل میکند: ، پيشواي اهل سنت، نزد (ع) آمد و گفت: ▪️«گروهي از شيعيان از ، به شدت و اعلام مي كنند و مدعي هستند كه شما چنين توصيه اي به آنان كرده ايد و تصور مردم کوفه نیز چنین است.» (إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً بِالْكُوفَةِ يَزْعُمُونَ أَنَّكَ تَأْمُرُهُمْ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ وَ فُلَان‏) ▪️امام صادق(ع) فرمودند: «واي بر تو! من چنين چيزي نگفته ام». ابوحنيفه گفت: «اما آنها بسيار براي اين كار اهميت قائلند!» حضرت فرمودند: «خب از من چه انتظار داري؟» ▪️ابوحنيفه گفت: «اگر نامه ای برايشان بنويسيد و آنها را از این کار نهی کنید و من به آنان برسانم، آنها از اين كار دست بر مي دارند.» ▪️اما حضرت به دلایلی نپذیرفتند که چنین نامه ای بنویسند و به دست ابوحنیفه بدهند تا به دست آنها برساند لذا به او گفتند که این روش جواب نمیدهد و آنها این سخن من را که تو میخواهی به دست آنها برسانی نمیپذیرند. (مطالعه تفصیل این روایت جالب) ▪️ولی از آنجا كه حضرت، از مشی آن عده شیعه در کوفه که تصريح به سنت داشتند، و ناراحت بود لذا شخصاً نامه ای به آنها نوشت و در آن توصیه های فراوانی به شیعیان کردند که در نقل کرده است. ▪️از جمله اينكه بايد با اهل سنت كرده و از تظاهر به خودداري كنند، چراکه چنين رفتارهای ناشايستي جز اينكه طرف مقابل را به مقابله به مثل وادار كند، سودي نخواهد داشت. ▪️حضرت به شیعیان امر کرد که این نامه را به یکدیگر و در آن و کرده و به آن عمل کنند. لذا از آن پس، شيعيان آن نامه را در منزل خویش قرار مي دادند و بعد از نماز مي خواندند و تلاش مي كردند به آن پايبند باشند. (أَمَرَهُمْ بِمُدَارَسَتِهَا وَ النَّظَرِ فِيهَا وَ تَعَاهُدِهَا وَ الْعَمَلِ بِهَا فَكَانُوا يَضَعُونَهَا فِي مَسَاجِدِ بُيُوتِهِمْ فَإِذَا فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاةِ نَظَرُوا فِيهَا) (مطالعه تفصیل این نامه حضرت به شیعیان) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 روش و چگونگی تبری 🔰 به نظر میرسد در ، لحاظ نکته مهم و محوری است. اینکه ، در جامعه ای که عقاید مختلفی کنار یکدیگر زندگی میکنند، چه چیزی میتواند باشد. 🔺لذا یکی از روش هایی محوری در اصل تبری که از روایات فهمیده میشود، مسئله «» است. ضرورتی ندارد حتما همراه با نام و به صورت صریح ذکر بشود. این یک مشی کلی نسبت به چنین جوامعی است. 🔺 در کافی از (ع) نقل میکند: پيامبر(ص) براى ديدن سان از سواران بيرون شد و به قبر از سران مشرکین رسید. گفت: خداوند لعنت كند صاحب اين قبر را، پس به خدا كه او مانعى بود در راه خدا، و پيامبر را تكذيب میكرد. 🔺 پسر ابو أحيحه که مسلمان شده بود، خشمگین شد و گفت: بلكه خداوند (پدر ابوبکر) را لعنت كرد كه به خدا نه ميهمان ‏نواز بود و نه دشمن ستيز، پس خداوند هر كدام از اين دو كه در ميان افراد خود، خوارتر بودند، لعنت كند. 🔺(ص) فرمود: هنگامى كه شما از لعن و بدگویی میکنید، سخن بگوييد و به صورت خاص، نام افراد را نبرید تا مثلا اگر فرزندش آنجاست به خشم آید. (إِذَا أَنْتُمْ تَنَاوَلْتُمُ الْمُشْرِكِينَ فَعُمُّوا وَ لَا تَخُصُّوا فَيَغْضَبَ وُلْدُه‏) 🔺لذا چه بسا از این مشی حضرت و دیگر موارد مشابه آن، استخراج یک کرد، خصوصا ناظر به جوامعی که دارای افکار مختلف و متعارضی هستند. در واقع به صورت كلي، لعن افراد با ذكر نام، حتي نسبت به مشركان، اگر موجب و كدورت ميان مسلمانان شود، جایز نيست و بايد از آن پرهيز شود. 🔺بنابراین به عنوان يك مصداق، آنچه پس از عصر در برخي از محافل تحت عنوان «» رواج يافت، امري غيرديني و برخلاف سيره پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) بوده است. لذا بسياري از شيعه، به صراحت آن را خرافي و حرام اعلام كرده اند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 امتحان مردم، بواسطه امام و ولیّ جامعه 🔺انسان در زندگی به موارد متعددی میشود. اساسا انسان، به بالا و پایین های زندگی، باید نگاه امتحان و آزمایش باشد. 🔺شاید بتوان گفت مهمترین و سخت ترین ، و امامت باشد. ▫️در میخوانیم شما همان دری هستید که مردم در ورود به آن، آزمایش میشوند. یعنی بواسطه امام، مردم امتحان میشوند. (وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس‏) ▫️در نیز شبیه همین عبارت آمده است: «الْبَابُ الْمُمْتَحَنُ بِهِ النَّاس‏» 🔺حضرت امیر، پس از بازگشت از ، در خطبه ای فرمودند: «من محل امتحان و ابتلاء شما هستم؛ به واسطۀ من، شناخته می‌شوند و به واسطۀ من، امتحان شده و رشد می‌کنند.» (َ وَ قَدْ جُعِلْتُ مِحْنَتَكُمْ بِبُغْضِي يُعْرَفُ الْمُنَافِقُونَ وَ بِمَحَبَّتِي امْتَحَنَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِين‏) 🔺 در در روایتی نقل میکند: حضرت امیر هفت روز بعد از رحلت پیامبر در خطبه ای خطاب به مردم گفتند: خداوند بواسطه من، بندگان خودش را امتحان میکند. (إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَيَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ... فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ اسْمُهُ امْتَحَنَ بِي عِبَادَه‏) 🔺در واقع حضرت میخواهند به افرادی پاسخ بدهند که میگفتند اگر حق با علی(ع) بود، پس چرا همان روز اول و بلافاصله بعد از رحلت پیامبر برای خلافت جلو نیامد و به سراغ غسل و رفت؟ که اینجا حضرت در پاسخ به آنها میفرمایند: اگر من بلافاصله جلو می‌آمدم، پس مردم چگونه می‌شدند؟ 🔺 در نقلی از میگوید: برخی جنیان به سیدشهدا(ع) گفتند: به سمت کوفه نروید. حضرت در پاسخ گفتند: اگر من در وطن خود بمانم و به آنجا نروم، پس اين مردم نگونسار چگونه بواسطه من، بشوند؟ (فَإِذَا أَقَمْتُ فِی مَکَانِی فَبِمَا یُمْتَحَنُ هَذَا الْخَلْقُ الْمَتْعُوسُ وَ بِمَا ذَا یُخْتَبَرُونَ) 🔺در ادامه نیز حضرت به آیه 42 سوره اعراف اشاره میکنند که: «لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحْيىَ‏ مَنْ حَىَّ عَن بَيِّنَة» یعنی این حرکت من، شاخص و ملاکی میشود بر اینکه هر کس خواست بشود، با حجت و هلاک شود و هر کس هم به دنبال بود، از روی دلیل، و آگاهی این راه را انتخاب کند. 🔺چه بسا بتوان گفت: اگر کسی در این امتحان مهم و محوری پیروز شد، خدا در امتحانات دیگر نیز دست او را می‌گیرد و اگر کسی در این امتحانات موفق نشد، خدا در امتحانات دیگر نیز برای او ارزش قائل نخواهد شد. 🔺نکته مهم آن است که این امتحان، امروز نیز وجود دارد. مهمترین مسئله در هر عصر، تلاش برای پیشبرد پروژه و است. اولا آن را بشناسیم و ثانیا در پیشبرد آن تلاش کنیم. امروز ما، چیزی غیر از این نیست. ▪️به نظر شما، جامعه چیست؟ 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 جایگاه ارتباطات اجتماعی در تفقه و فهم دین 🔺مرحوم در کافی شریف نقل میکند: ➕شخصی خدمت (ع) رسید و گفت: آقاجان فدایت شوم، مردى است كه را شناخته و اعتقاد درستی در این مسئله دارد، اما ملازم خانۀ خويش شده و از خانه اش بیرون نمی آید و با هیچ یک از اش ارتباط و آشنایی ندارد و آنها نیز او را نمیشناسند، نظر شما درباره او چیست؟ (رَجُلٌ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ لَمْ يَتَعَرَّفْ إِلَى أَحَدٍ مِنْ إِخْوَانِه‏) ➕حضرت در پاسخ فرمود: «پس اين مرد، چگونه در دين خويش میکند؟ چگونه دینش را میفهمد و آن را مى‌آموزد؟» (فَقَالَ: كَيْفَ يَتَفَقَّهُ هَذَا فِي دِينِه؟‏) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 میل خدا یا میل مردم؟ 🔺 در کافی به نقل از (ع) میگوید: و ائمه مردم، در كتاب خدا دو دسته اند: 1️⃣ : ▫️اینها کسانی هستند که خداوند خداوند درباره آنها فرموده است: «و ايشان را پيشوايانى قرار داديم كه به هدايت مى‌كنند» ▫️یعنی اینها به سوی خواست و هدایت میکنند، نه به خواست و . ▫️در واقع اینها ، میل و حکم خدا را بر خواست و حکم و میل مردم مقدم میشمارند. ➕(«وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» لا بِأَمرِ النّاسِ‌، يُقَدِّمونَ أمرَ اللّٰهِ قَبلَ أمرِهِم، و حُكمَ اللّٰهِ قَبلَ حُكمِهِم) 2️⃣ : ▫️اینها کسانی هستند که خداوند درباره آنها فرموده است: «و ايشان را پيشوايانى قرار داديم كه به سوى فرا مى‌خوانند» ▫️يعنى اینها خواست و حکم خویش را بر خواست و مقدم میشمارند. ▫️در واقع اینها براساس میل مردم، کار خود را پیش میبرند و آن را مقدم بر خواست خدا قرار میدهند. ➕(«وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النّٰارِ» يُقَدِّمونَ أمرَهُم قَبلَ أمرِ اللّٰهِ‌، و حُكمَهُم قَبلَ حُكمِ اللّٰهِ‌، و يَأخُذونَ بِأَهوائِهِم خِلافَ ما في كِتابِ اللّٰهِ عزوجل) 📌پ.ن: ▫️ این است که مردم با رأی خود، با خواست خود، با میل خود، با انتخاب آزادانه خود که مبتنی بر شان هست، حرف و میل و خواست خدا را انتخاب میکنند. که از این تعبیر به «» میکنیم. ▫️به خلاف «» که براساس ، و ، رأی، خواست و انتخاب مردم را به آن سمتی که خودشان میخواهند سوق میدهند، آن هم مبتنی بر سرکوب کردن شناخت و آگاهی مردم و در مقابل، بالا آوردن قوه و . ▫️نکته مهم آن است که مسئولین نباید به اندک بهانه ای خواست الهی را کنار بگذارند بلکه باید تلاش کنند نتیجه سیاستگذاری شان، اجرای فرمان الهی باشد. ▫️متاسفانه از این دست موارد زیاد دیده میشود که مثلا اندکی در جامعه به سمتی خلاف خواست الهی رفته اند اما بواسطه و ، خود را غالب و اکثریت مردم معرفی میکنند و عملا مسئول ما را دچار کرده و او نیز مطابق خواست آنها عمل میکند. ▫️علی القاعده جامعه است و همه یکجور فکر نمیکنند اما مسئول اسلامی باید کسی باشد که دغدغه اش اجرای فرمان الهی است، هرچند خواست الهی را در یک طراحی و فرآیندی بعد از چند سال به اجرا در می آورد اما اینکه اساسا مسئول اسلامی چنین دغدغه ای نداشته باشد، چه بسا مصداق جریان ائمه باطل بشود. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 اصلی ترین کارکرد «امر به معروف و نهی از منکر» ➕جناب در کافی[ج5،ص55] به نقل از (ع) میفرماید: 🔺در گروهى به وجود مى‌آيند كه در بين خود از فرقه‌اى پيروى مى‌كنند كه: 1️⃣ 2️⃣ 3️⃣ صرفا اهل انجام عبادات و و داراى حالتى زهدگونه 4️⃣ و تازه به دوران رسيده، و نادان‌اند. عملا بی بهره از خِرد و اند. 🔺 و را واجب نمى‌دانند مگر در صورتى كه از و ضرر در امان باشند. براى اینکه امر به معروف نکنند، برای خود و عذرها میتراشند. 🔺از لغزش و عمل اشتباهشان پیروی میکنند. تاکیدشان بر و و هر عملی است که برای جان و مال شان نداشته باشد. البته اگر همین نماز و روزه هم برای جان و مال شان ضررى داشته باشد، آن را نیز مانند بالاترین و بزرگترین واجبات که رها کردند، ترک میکنند. 🔺امر به معروف و نهى از منكر، و بزرگ است كه دیگر واجبات، تنها بوسیله آن و استوار خواهند شد. 🔺اين‌جاست كه ترک چنین واجبی، توده مردم، تر و خشک و مومن و کافر را با هم دچار غضب و کیفر الهى میکند لذاست که انسان های نیک در سرزمين بدكاران، و کودکان در سرزمين بزرگان، هلاك و نابود خواهند شد، چرا که مردم نسبت به این واجب بودند. 🔺امر به معروف و نهى از منكر، و نیکان است، واجبی است بزرگ كه دیگر واجبات به آن زنده و پابرجا میمانند، بواسطه آن، ایجاد میشود، کنار میرود، حلال میگردد، کنار رفته و زمين آباد مى‌شود، از دشمنان گرفته شده و امورات دين و دنيا به راه درستش كشيده شده و اصلاح میگردد. 🔺پس، اولا با هايتان، منكر و كارهای بد را زشت بدانید، ثانیا با زشتی منکرات را زده و اعتراض کنید و آن را به پیشانی شان بکوبید و در راه خدا از هيچ سرزنش كننده‌اى نترسيد. 🔺اگر پند گرفته و به مسیر حقّ‌ بازگشتند، ديگر با آنها کاری نداشته باشید. اما اگر پند نگرفته و به ظلم و ستم خویش ادامه دادند، همانگونه که قرآن کریم میفرماید: «راه نكوهش، تنها بر كسانى است كه به مردم ستم کرده و در زمين به ناحق حرکت میکنند.» 🔺در چنين حالتی، عملا با آنها به بپردازید و با دل‌هايتان بر آنان خشم بگيريد، البته بدون اين كه در پى باشيد و يا مالى را به ستم بگيريد يا بخواهيد با ستمگرى و بدون بر آنان پيروز شويد. 🔺خلاصه اين كارها را بكنيد تا به فرمان الهى بازگردند و مشغول اطاعت و فرمانبردارى از او شوند و دست از ظلم و ستم خویش بردارند. 🔺در ادامه حضرت به ماجرای حضرت اشاره میکنند که خداوند به شعیب وحى كرد: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب مى‌كنم، چهل هزار نفر از اشرار این قوم و شصت هزار نفر از بهترين‌هاي این قوم. 🔺شعيب گفت: پروردگار من! عذاب درست اما علت عذاب نیکان قوم من چیست؟ خداوند فرمود: چون تو با معصيت‌كاران كنار آمده و به خاطر خشم و غضب من، خشمگين نشدند و عملا مشی را دنبال کردند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9