◀️ #تکفیر و موضع امام صادق(ع)
☘️ مرحوم #کلینی در #کافی شریف،ج2،ص401 روایتی را از #هاشم_صاحب_بريد نقل میکند که میگوید:
☘️ من با #محمد_بن_مسلم و #أبوالخطاب باهم بودیم که #ابوالخطاب گفت: نظرتان درباره شخصی که #امر_امامت را نمیشناسد چیست؟ #هاشم میگوید: هر كه آن را نشناسد #كافر است. #ابوالخطاب میگوید: درصورتی کافر است که حجت بر او اقامه شود و او نپذیرد. اما #محمد_بن_مسلم میگوید: سبحان اللَّه؛ اگر حجت اقامه بشود و او نپذيرد ولی انكار هم نكند كافر نیست.
☘️ خلاصه یک نزاع مهمی بین اصحاب درباره نوع نگاه به گونه های متعدد #مردم و به تبع آن تعامل با آنها شکل میگیرد. این ماجرا میگذرد تا اینکه آنها در حج محضر #امام_صادق(ع) مشرف شده و این مسئله را مطرح میکنند.
☘️ حضرت درپاسخ میفرمایند: نظر شما درباره خدمتكاران، زنان و خاندان تان چیست؟ مگر آنها قائل به توحید و نبوت پیامبر نیستند؟ مگر نماز، روزه و حج بجا نمی آورند؟ گفتند چرا. حضرت فرمودند: آیا امام و امر امامت را میشناسند؟ گفتند خیر. امام فرمود: نظرتان درمورد آنها چیست؟ #هاشم پاسخ میدهد: هر كه امر امامت را نشناسد كافر است.
☘️ حضرت فرمود: سبحان اللَّه؛ و باز همان سوالات را درباره افرادی که معمولا سر راه ها و كنار آبگاهها منزل کرده اند و همچنین درباره طواف کنندگان کعبه و اهل یمن و کسانی که خود را به پرده کعبه می آویزند پرسیدند و #هاشم نیز باز همانگونه پاسخ میدهد و آنها را در صورتی که امر امامت را نشناسند، کافر میپندارد.
☘️ اینجا حضرت میفرمایند: سبحان اللَّه؛ اين تفکر #خوارج است. بعد به آنها فرمود: میخواهید حقیقت و نگاه صحیح را برای شما تبیین کنم؟ #هاشم در کمال بی ادبی چون میبیند نگاه امام متفاوت با نگاه خودش است میگوید خیر، نیاز به #تبیین نیست.
☘️ حضرت در اینجا میفرمایند: خب چیزی که از ما نشنیده اید و سخن ما نیست را نقل نکنید چرا که برای شما شرّ و بد است. #هاشم میگوید من از این نحوه مواجهه حضرت متوجه شدم که میخواهند کلام #محمد_بن_مسلم را تایید کنند و آن نگاه را قبول دارند.
https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
💠 ماجرای تکفیر و قتل عبدالله بن خباب و زنش، فقط به جرم هم فکر نبودن
🔺#تاریخ_طبری نقل میکنه: عده ای از #خوارج در حال عبور بودند، به مردى برخوردند كه زنى را بر خرى سوار كرده، شتابان پيش مىبُرد. به كنارش رفتند و او را فرا خوانده و به #تهديد، هراسانش ساختند.
🔺به او گفتند: تو كيستى؟ گفت: من عبد اللّه هستم، فرزند خَبّاب، كه صحابى پيامبر خدا بود. سپس خَم شد تا جامهاش را كه هنگام هراساندن او از اندامش بر زمين افتاده بود، بردارد.
🔺به او گفتند: آيا تو را به هراس افكنديم؟ گفت: آرى. به او گفتند: تو را بيمى نيست! پس حدیثی از پدرت كه وى از پيامبر شنيده باشد روایت کن؛ اميد كه خداوند، ما را از آن سود دهد.
🔺گفت: پدرم از پيامبر خدا روايت كرد كه آشوبى در پيش است كه در آن، دل ها مىميرد، همانگونه كه بدنش مىميرد. در آن #فتنه، آدمى شبانگاه #مؤمن است و صبحگاهان، #كافر؛ و روز را به كفر آغاز مىكند و به ايمان پايان مىدهد.
🔺به آن مرد گفتند: حال بگو درباره #ابوبكر و #عمر چه نگاهی دارى؟ او آن دو را به نيكى ستود. گفتند: درباره #عثمان چه مىگويى؛ در آغاز خلافتش و در پايانش؟ گفت: او هم در آغاز و هم در پايان خلافتش، بر #حق بود.
🔺گفتند: چه مىگويى درباره #على، پيش و پس از داورى؟
گفت: همانا او #خداشناستر از شما و در دينش #پرهيزگارتر و #بصيرتر است.
(إنَّهُ أعلَمُ بِاللّهِ مِنكُم، و أشَدُّ تَوَقِّيا عَلى دينِهِ، و أنفَذُ بَصيرَةً)
🔺وقتی این سخنان را از او شنیدند به او گفتند: همانا تو از #هوای_نَفْس پيروى مىكنى و افراد را به نامشان و نه به كارهایشان، دنبال میکنی. به خدا سوگند، تو را مىكشيم، به گونهاى كه هيچ كس را نكشتهايم.
(إنَّكَ تَتَّبِعُ الهَوى، وتُوالِي الرِّجالَ عَلى أسمائِها لا عَلى أفعالِها، وَاللّه لَنَقتُلَنَّكَ قِتلَةً ما قَتَلناها أحَدا)
🔺بعد آنها را گرفتند و زیر نخلی آوردند. خرمایی از درخت نخل افتاد و یکی از خوارج آن را خورد. دیگری به او گفت چرا بدون اجازه صاحبش و از راه غیر حلال خوردی؟ او هم آن دانه خرما را از دهانش به بیرون پرت کرد.
🔺بعد خوکی را در آنجا دیدند و یکی شان با شمشیر آن را کشت. یکی از خوارج به دوستش گفت: این کار تو، #مصداق_فساد_در_زمین بود. آنگاه صاحب خوک آمد و بهای آن را به او پرداخت کردند.
🔺چون #ابن_خبّاب اين كار را از آنها ديد، گفت: اگر در آنچه از شما مىبينم، صادقيد، پس مرا از شما بيمى نيست. من #مسلمانم و در اسلام، #بدعتى نياوردهام؛ و همانا مرا امان داديد و گفتيد كه بيمى بر من نيست.
🔺خوارج او را به پهلو خواباندند و سرش را بريدند؛ و خونش در آب، روان گشت. سپس به سوى #زن_باردار ابن خباب آمدند. او گفت: همانا من تنها يك زن هستم. آيا خداى را پروا نمىكنيد؟ پس شكمش را دريدند. غیر از او چند زن دیگر را هم کشتند.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
📌پ.ن: بله، این جریان به امور ناچیزی مثل خوردن یک دانه خرما بدون رضایت مالکش، #حساسیت_ویژه دارد،
▫️به پرداخت پول حیوانی که اشتباهی کشته، حساسیت ویژه دارد،
▫️اما به راحتی #خون چند انسان را میریزد و هیچ حساسیتی ندارد، فقط به این بهانه که او #همفکر ما نیست،
▫️تا آنجا که هم فکر آنها باشی به به و چه چه میکنند اما امان از آنجا که به #اختلاف_نظر بخورید، دمار از روزگار شما در می آورند.
▫️این گروه، در اين راه همینگونه پيش رفتند و #تكفير را #قانونمند كردند و هر آنكه را مرتكب #گناه_كبيره مىشد، #كافر مىدانستند.
▫️به همین جهت در يكى از جنگها وقتى از فرمانده خود كه «#قطرى» نام داشت، پرسيدند كه جنگ خواهد كرد يا نه و او جواب منفى داد و بعد تصميم به جنگ گرفت،
▫️سپاهيان گفتند كه او #دروغ گفته و #كافر شده است.
#قطرى نيز از آن روى كه سپاهش او را به طعنه، «#دابّةُ_اللّه (جنبنده خدا)» مىخواندند، حكم به #كفر آنان كرد.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 امام صادق و روش #تکفیر دیگران
🔺#کافی(ج2ص401) به نقل از #هاشم_صاحب_بريد نقل میکند:
من با #محمد_بن_مسلم و #أبوالخطاب باهم بودیم که #ابوالخطاب گفت: نظرتان درباره شخصی که #امر_امامت را نشناسد چیست؟
🔺#هاشم میگوید: هر كه امام را نشناسد،#كافر است.
#ابوالخطاب: درصورتی کافر است که حجت و استدلال بر او اقامه شود و او نپذیرد
🔺اما #محمدبن_مسلم میگوید: سبحان اللَّه؛حتی اگر حجت بر او اقامه بشود و او نپذيرد ولی انكار هم نكند باز هم #كافر نیست
🔺خلاصه نزاع مهمی بین اصحاب، درباره نوع مواجهه با #گونه_های_متعدد_مردم شکل میگیرد. این ماجرا میگذرد تا اینکه آنها در حج محضر #امام_صادق(ع) مشرف شده و این مسئله را مطرح میکنند.
🔺حضرت درپاسخ میفرمایند: نظر شما درباره #خدمتكاران، #زنان و #خاندان تان چیست؟ مگر آنها قائل به توحید و نبوت پیامبر نیستند؟ مگر نماز، روزه و حج بجا نمی آورند؟ گفتند چرا.
🔺حضرت فرمودند: آیا امام و امر امامت را میشناسند؟ گفتند خیر. امام فرمود: نظرتان درمورد آنها چیست؟
#هاشم پاسخ میدهد: هر كه امر امامت را نشناسد كافر است.
🔺حضرت فرمود: سبحان اللَّه؛ و باز همان سوالات را درباره افراد حاشیه نشین شهرها و طواف کنندگان کعبه و برخی افراد عادی دیگر پرسید و #هاشم باز همانگونه پاسخ داد.
🔺حضرت اینجا میفرمایند: سبحان اللَّه؛ اين #تفکر_خوارج است. میخواهید نگاه صحیح را برای شما #تبیین کنم؟
#هاشم در کمال بی ادبی چون تفاوت نگاه خود با امام را میبیند،میگوید خیر.
🔺حضرت میفرمایند: خب چیزی که از ما نشنیده اید و سخن ما نیست را نقل نکنید چرا که برای شما شرّ و بد است.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍