eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 عقلانیت دینی، تعاملی چند بُعدی و پیچیده 🔸در تفسیر منسوب به (ع) ص586 روایتی بسیار مهم نقل شده که (ع) فرمودند: دو نفر از اصحاب (ع) که يكى از آنها را گزیده بود و دیگری را نیز نیش زده بود، درحالی که هر دو از درد و ناراحتی گریه میکردند، محضر حضرت آمدند که مثلا حضرت کاری برایشان بکند. 🔸حضرت فرمود: این بلا هنوز تمام نشده و ادامه دارد. لذا آن دو را به منزلشان بردند و هر دو تا دو ماه همچنان درگیر این مریضی و ناراحتی بودند. پس از دو ماه، حضرت امیر به دنبال آنها فرستاد. در مسیر که آن دو را می آوردند، اینگونه گمان میشد که اینها از شدت درد و ناراحتی حتما خواهند مرد، از بس درد داشتند. 🔸حضرت به آنها فرمود: حال شما چطور است؟ گفتند: بسيار درد شدیدی داریم. حضرت فرمود: كنيد از گناهى كه موجب اين ناراحتى و درد براى شما شد و به خدا پناه ببريد از آنچه موجب از بين رفتن اجرتان و شدت برايتان گرديد و اين ناراحتى فقط‍‌ بواسطه گناهى بود كه مرتكب شديد. 🔸به حضرت گفتند ماجرا چیست؟ حضرت به یکی از آنها رو کرد و فرمود: فلانی يادت مى‌آيد فلان روز كه فلان كس به ، چون ما را ميداشت، زخم زبان و طعنه زد ولى تو هیچ به او نگفتی و از سلمان دفاع نکردی، درحالیکه آن روز و وظیفه تو دفاع از سلمان بود چون اگر دفاع میکردی، آن شخص و آن افرادی که آنجا بودند، نه میتوانستند به خودت آسیب و ضرری بزنند و نه به خانواده و فرزندانت، و نه به مالت. اما تو بيشتر ملاحظه آن شخص را کردی و به خاطر ای که داشتی هیچ به او نگفتی و همین باعث شد گرفتار این درد شوی. 🔸بعد حضرت ادامه میدهند که اگر ميخواهى خداوند ناراحتى و درد تو را از بين ببرد، تصميم بگير که از این به بعد هر شخصی، دوستى از ما را مورد طعنه قرار داد، در صورتى كه بتوانى او را كمك كنى، كمك نمایى و کوتاهی نکنی، مگر اینکه بترسی بر خود و خانواده و فرزند و مالت آسیبی برسد. 🔸حضرت به شخص دیگری نیز رو کرد و فرمود: تو ميدانى چرا دچار چنين درد و ناراحتى شدى؟ گفت: خیر. حضرت به او گفت: يادت هست وقتى خادم من آمد و تو پيش فلان ستمگر ايستاده بودى و تو برای احترام به قنبر از جاى خود بلند شدی و این حرکت تو به خاطر احترام به ما بود اما آن شخص ستمگر به تو اعتراض كرد كه چرا پيش من برای قنبر بلند شدی و تو به او گفتی چرا بلند نشوم براى كسى كه ملائكه پر و بال خود را زير پايش ميگسترانند. اين حرف تو باعث شد که آن شخص ستمگر بلند شود و قنبر را بزند و بدهد و او را و آزار بدهد و مرا نیز و مجبور بکند که بر این اتفاق صبر کنم. لذا این کار تو باعث شد گرفتار این درد و ناراحتی بشوی. 🔸بعد حضرت به او میگویند: اگر میخواهی خدا به تو بخشد، تصميم بگير از امروز نسبت به ما و هر يك از دوستان ما، كارى در مقابل دشمنانمان انجام ندهى كه موجب اذيت و آزار آنها با ما شود. 🔸بعد حضرت به عنوان نمونه اشاره به اکرم میکنند و میفرمایند: پيامبر اكرم با اينكه مرا بر همه مقدم ميداشت اما وقتی من در مجلسی وارد میشدم، آنگونه که جلوی پای دیگران بلند میشد، جلوی پای من بلند نمیشد، درحالی که آنها قابل مقايسه با من نبودند، چرا که پيامبر اكرم ميدانست اين كار، دشمنان را وادار ميكند عكس العملى انجام دهند كه موجب غم و ناراحتى او و من و مؤمنين شود. 📎: «يَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَيْهِ لِمُوَالاتِه‏» 📌پ.ن: این روایت اشاره به های تعاملات اجتماعی سیاسی دارد. همانطور که دفاع نکردن از مؤمن در جایی که ضرر به انسان نمی‌رسد، گناه است، تعریف بی موقع از مؤمن که موجب اذیت او می‌شود، هم گناه است. و وظیفه دینی، یک امر بسیط و یک خطی نیست بلکه نسبت به موقعیت های مختلف، متفاوت میشود. تشخیص صحیح این مسئله، است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 تمام همت شیطان، فقط بچه حزب اللهی هاست! 🔺 در این روایت شریفه، می‌گوید به محضر رفتم، عرض کردم: آیه‌ای در داریم، معنای آن چیست؟ خدای متعال فرموده که اینطور شما را کرده است: 🔺«لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» یعنی قطعاً بر مسیر به کمین خواهم نشست، «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ» و بالاخره از یک طرف به آنها نفوذ خواهم کرد، از چپ و راست و از عقب و جلو. و خواهی دید که اکثر آنها نخواهند بود. 🔺 سوال زراره این بود که این آیه شریفه چه میفرماید؟ حضرت در پاسخ میفرمایند: «يَا زُرَارَةُ إِنَّهُ إِنَّمَا صَمَدَ لَكَ وَ لِأَصْحَابِكَ» ! میدانی حرف شیطان چیست؟ 🔺 اصلاً همه همّت برای تو و دوستان و توست، اصلاً کاری با دیگری ندارد! در واقع کار دیگران را خیلی وقت است که تمام کرده، لذا امروز، شما ها هستید! 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 ماجرای تکفیر و قتل عبدالله بن خباب و زنش، فقط به جرم هم فکر نبودن 🔺 نقل میکنه: عده ای از در حال عبور بودند، به مردى برخوردند كه زنى را بر خرى سوار كرده، شتابان پيش مى‌بُرد. به كنارش رفتند و او را فرا خوانده و به ، هراسانش ساختند. 🔺به او گفتند: تو كيستى‌؟ گفت: من عبد اللّه هستم، فرزند خَبّاب، كه صحابى پيامبر خدا بود. سپس خَم شد تا جامه‌اش را كه هنگام هراساندن او از اندامش بر زمين افتاده بود، بردارد. 🔺به او گفتند: آيا تو را به هراس افكنديم‌؟ گفت: آرى. به او گفتند: تو را بيمى نيست! پس حدیثی از پدرت كه وى از پيامبر شنيده باشد روایت کن؛ اميد كه خداوند، ما را از آن سود دهد. 🔺گفت: پدرم از پيامبر خدا روايت كرد كه آشوبى در پيش است كه در آن، دل ها مى‌ميرد، همانگونه كه بدنش مى‌ميرد. در آن ، آدمى شبانگاه است و صبحگاهان، ؛ و روز را به كفر آغاز مى‌كند و به ايمان پايان مى‌دهد. 🔺به آن مرد گفتند: حال بگو درباره و چه نگاهی دارى‌؟ او آن دو را به نيكى ستود. گفتند: درباره چه مى‌گويى؛ در آغاز خلافتش و در پايانش‌؟ گفت: او هم در آغاز و هم در پايان خلافتش، بر بود. 🔺گفتند: چه مى‌گويى درباره ، پيش و پس از داورى‌؟ گفت: همانا او از شما و در دينش و است. (إنَّهُ أعلَمُ بِاللّهِ مِنكُم، و أشَدُّ تَوَقِّيا عَلى دينِهِ‌، و أنفَذُ بَصيرَةً‌) 🔺وقتی این سخنان را از او شنیدند به او گفتند: همانا تو از پيروى مى‌كنى و افراد را به نامشان و نه به كارهایشان، دنبال میکنی. به خدا سوگند، تو را مى‌كشيم، به گونه‌اى كه هيچ كس را نكشته‌ايم. (إنَّكَ تَتَّبِعُ الهَوى، وتُوالِي الرِّجالَ عَلى أسمائِها لا عَلى أفعالِها، وَاللّه لَنَقتُلَنَّكَ قِتلَةً ما قَتَلناها أحَدا) 🔺بعد آنها را گرفتند و زیر نخلی آوردند. خرمایی از درخت نخل افتاد و یکی از خوارج آن را خورد. دیگری به او گفت چرا بدون اجازه صاحبش و از راه غیر حلال خوردی؟ او هم آن دانه خرما را از دهانش به بیرون پرت کرد. 🔺بعد خوکی را در آنجا دیدند و یکی شان با شمشیر آن را کشت. یکی از خوارج به دوستش گفت: این کار تو، بود. آنگاه صاحب خوک آمد و بهای آن را به او پرداخت کردند. 🔺چون اين كار را از آنها ديد، گفت: اگر در آنچه از شما مى‌بينم، صادقيد، پس مرا از شما بيمى نيست. من و در اسلام، نياورده‌ام؛ و همانا مرا امان داديد و گفتيد كه بيمى بر من نيست. 🔺خوارج او را به پهلو خواباندند و سرش را بريدند؛ و خونش در آب، روان گشت. سپس به سوى ابن خباب آمدند. او گفت: همانا من تنها يك زن هستم. آيا خداى را پروا نمى‌كنيد؟ پس شكمش را دريدند. غیر از او چند زن دیگر را هم کشتند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 تقوا و بی تفاوت نبودن، شرط بهره مندی از هدایت الهی 🔺این آیه شریفه(بقره:2) میگوید: قرآن برای انسان هاست اما این هدایت تنها شامل میشود، کسانیکه در جامعه، و حفظ باشند. کسانیكه نسبت به خوب و بد، دو احساس داشته باشند. 🔺اما در مقابل آنها، دسته دیگری از افراد هم داریم: و بى‌مبالات. ▫️مثلا به طرف میگویی از این راه نرو، اگر بروی فلان اتفاق سرت می آید یا جامعه نابود میشود، میگوید: خب بیاید ▫️میگویی فلان خویشاوندت مشکل دارد کمکش کن، میگوید: به من چه. کأنه داریم با یک سنگ صحبت میکنیم، نه یک انسان 🔺این دسته افراد، نسبت به همه‌چيز اند. نه در آنها اثری خاص دارد و نه ! چنین مردمی را با هيچ چيز نمى‌شود هدایت كرد، حتى قرآن هم نمى‌تواند مردم و را راهنمايى كند 🔺«»، چنان در وجود آنها جا گرفته كه نسبت به هر چيز ديگری، بى‌تفاوت شده اند. حتی گاهی آن‌قدر اين بى‌تفاوتى در آنها اوج مى‌گيرد كه نسبت به زندگى روزمره نیز بى‌تفاوت مى‌شوند. چیزی مانند برخی و . 📌پ.ن: ▫️خدا نکند نسبت به اتفاقات پیرامون خود، بی تفاوت بشویم. یکی از بزرگترین بیماری های یک فرد و جامعه، همین بی تفاوتی است که قطعا منشا های بزرگی خواهد شد. ▫️اگر و خط مقدم جبهه مقاومت و حفظ اسلام و حتی ایران است، و انسانی ما پشتیبانی از آنهاست، خصوصا . ➕لینک کمک در سایت رهبری:www.leader.ir/fa/monies 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 2️⃣ عمار (بخش دوم) 🔺پس از ماجرای قبلی، اتفاق دیگری افتاد که الفتوح نقل میکند: مجدد از دست عصبانی شد و دید او آدم بشو نیست لذا دستور داد او را نیز مانند به تبعید کنند. 🔸عمار نیز به عثمان گفت: به خدا قسم برای من زندگی با محبوب تر از مجاورت با تو است. (وَاللّهِ إنَّ جِوارَ السِّباعِ لَأَحَبُّ إلَيَّ مِن جَوارِك) 🔸هم پیمانان عمار نزد آمدند و گفتند: ای ابوالحسن! عثمان دستور به تبعید عمار داده و ما میخواهیم با او ملاقات کرده و او را منصرف کنیم چرا که عثمان دفعه قبل عمار را تا حد کشت زد و این بار دوم معلوم نیست با او چه کند و ما نیز میترسیم که کار به جایی بکشد که هر دو پشیمان بشویم یعنی خون او را بریزیم. 🔸حضرت فرمود: من این کار را میکنم پس نکنید. اگر هم نزد من نمی آمدید، بر من بود که چنین کنم و عذری برای انجام ندادنش نداشتم. (أفعَلُ ذلِكَ فَلا تَعجَلوا، فَوَاللّهِ لَو لَم تَأتوني في هذَا لَكانَ ذلِكَ مِنَ الحَقِّ الَّذي لا يَسَعُني تَركُهُ و لا عُذرَ لي فيهِ‌) 🔸حضرت نزد عثمان رفت و او را از آسیب رساندن به عمار و دیگر اصحاب برحذر داشت و گفت تو ابوذر را آنگونه تبعید کردی تا درگذشت و اکنون با عمار چنین نکن. 🔸عثمان گفت: ای علی! تو از عمار به شدن سزاوارتری! به خدا قسم که امثال عمار و دیگران را تو علیه من میشورانی. ای که این افراد را میکند، تو هستی و من باید تو را مجازات کنم. (لَأَنتَ أحَقُّ بِالمَسيرِ مِنهُ‌، فَوَاللّهِ ما أفسَدَ عَلَيَّ عَمّارا و غَيرَهُ سِواكَ‌!) 🔸حضرت امیر پاسخ داد: ای عثمان! به خدا قسم تو نه میتوانی چنین کاری بکنی و نه دستت به آن میرسد که بخواهی چنین بکنی. سپس حضرت او را میکند که اگر میخواهی کن تا ببینی چه میشود. (وَاللّهِ يا عُثمانُ‌! ما أنتَ بِقادِرٍ عَلى ذلِكَ و لا إلَيهِ بِواصِلٍ‌، فَرَوِّم ذلِكَ إن شِئت) 🔸بعد حضرت ناظر به اینکه عثمان گفته بود حضرت امیر امثال عمار را راهبری میکند گفت: به خدا قسم، مردم و امثال عمار علیه تو، فقط هستی، چون آنها تو را میبینند و چاره ای جز علیه تو برای تغییر آن نمیبینند. (أمّا قَولُكَ‌: إنّي افسِدُهُم عَلَيكَ‌، فَوَاللّهِ ما يُفسِدُهُم عَلَيكَ إلّا نَفسُكَ‌؛ لِأَنَّهُم يَرَونَ ما يُنكِرونَ‌؛ فَلا يَسَعُهُم إلّا تَغييرُ ما يَرَون) 🔸حضرت امیر بعد از این ماجرا نزد عمار میرود و به او میفرماید: در خانه ات بنشین و از اینجا تکان نخور و و هیچ جا هم فرار نکن چرا که تو را از عثمان و غیر عثمان حفظ میکند و این و اصحاب هم با تو هستند. (اجلِس في بَيتِكَ و لا تَبرَح مِنهُ‌، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى مانِعُكَ مِن عُثمانَ و غَيرِ عُثمانَ‌ و هؤُلاءِ المُسلِمونَ مَعَك) 🔸عثمان وقتی دید حضرت امیر و اصحاب و مردم محکم پشت عمار ایستاده اند، عقب کشید و از تبعید او پشیمان شد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 جمع بندی علت ترس پیامبر 1️⃣ ترس پیامبر به خاطر خودش نبود: سیره پیامبر نشان میدهد که ایشان از آن چیزی که مرتبط با خودش باشد، هرگز ترس و هراسی به دل راه نمیدهد چه اینکه دوران ده ساله مکه همین را نشان میدهد. هرگونه که پیامبر را و و آزار میکنند، حضرت کنار نمیکشد و لذاست که قرآن میفرماید: «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسٰالاٰتِ اللّٰهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللّٰهَ وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ حَسِيباً.» یعنی رسولان الهی فقط از خدا میترسند و غیر از خدا از هیچ کس دیگری بیم ندارند. ریشه این عدم ترس نیز آنهاست. 2️⃣ ترس پیامبر به خاطر امت و آینده اسلام بود: مسئله و سرّ مطلب، آسیب خوردن خودِ ابلاغ است و حضرت با توجه به وجود قرائنی، یک ترس و بیمی پیدا میکنند که نکند و حتی غیرمنافقینی که و به دلایل مختلفی پایین است با این ابلاغ، جوّ و فضایی را درست کنند که مسئله ابلاغ ولایت متزلزل بشود. در واقع حضرت، از منافقینی است که میداند اینها قشقلکی در این مسئله بپا خواهند کرد. پیامبر (ص) از نقشه های منافقان آگاه و از پیمان هایی که بین خود بسته بودند خبر داشت. آن حضرت نگران دشمنان برای ضربه به اسلام بود لذا برای جلوگیری از آن اجازه خواست تا این ماموریت به تاخیر بیفتد. 3️⃣ ترکیب جامعه اسلامی در آن عصر: اگر به ترکیب جامعه اسلامی نگاه بیندازیم شاید این مسئله را بهتر درک کنیم: 1. که طرحی برای گرفتن حکومت ریخته بودند 2. که با مسلمان شده بودند لذا او را به دل داشتند 3. تازه مسلمانانی که شناختی از اسلام نداشتند و تازه از به در آمده بودند لذا هنوز گرفتار و چشم و هم چشمی و حسادت بودند. 4. کسانی که فکر میکردند پیامبر هم مثل خودشان به دنبال تقویت خودش هست لذا میگفتند او پسر عموی خودش را میخواهد حاکم کند. 4️⃣ لذا این ترس، یک است مانند ترس یک مادر از آینده بچه اش لذا پیامبر هم نگران امت اسلامی است. از این جهت که نکند به این ابلاغ خدشه کرده و و بلوایی بپا کنند و آیندگان از ولایت محروم بشوند. لذا منشا این ترس، «» است. اما بالاخره منافقین بستری را ایجاد کرده اند که حضرت در مقابل کنش آنها، چنین واکنشی همراه با ترس و نگرانی از خود بروز میدهند. اینجاست که وحی نازل شده و به پیامبر اطمینان میدهد و فرماید: «وَ اللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّٰاس» خداوند تو را از مردم حفظ میکند. و بعد پیامبر در غدیرخم ابلاغ را انجام میدهند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
2️⃣ راهبرد ایجاد رعب و وحشت 🔺این جوّ و فضای ترس آلود، هم پیش از ماجرای سقیفه و در ماجرای غدیر وجود دارد و هم به نحو بیشتری بعد ادامه پیدا میکند. سوال مهم این است که چه کسانی پشت صحنه این ماجرا هستند؟ 🔺پشت صحنه، گروهی است که در روایات تحت عنوان «» به آنها اشاره شده است. عده ای از اصحاب پیامبر که مخالف به حکومت رسیدن حضرت امیر بودند، دو بار با یکدیگر جلسه گذاشته و هم قسم شده و عهد بستند تا نگذارند حکومت به علی(ع) برسد. 🔺یک بار قبل از غدیر و یک بار بعد از غدیر، اینها حتی به دنبال خود حضرت رسول هم بودند. این هسته، همان هسته مرکزی طراح است. 🔺در غدیر، همه این افراد با حضرت امیر بیعت کردند. از بزرگ تا کوچک، از زن تا مرد. اما پس از ماجرای غدیر، این گروه یک عده از را به انحا مختلف با خود همراه کردند، حتی برخی افراد حاضر در مانند ، خادم پیامبر. 🔺اما همچنان یک عده از ، مخالف آنها بودند. هم که به تازگی در غدیر با حضرت امیر بیعت کرده اند. 🔺اینجاست که این گروه، با استفاده از مجموعه ای از ها به دنبال غصب خلافت است: از مطرح کردن اندیشه گرفته تا و . 🔺یکی از مهمترین حربه هایی که آنها دست روی آن گذاشته و از آن برای رسیدن به هدفشان استفاده میکنند، همین مسئله ایجاد و ارعاب بود تا کسی جرئت نکند با آنها به مخالفت بپردازد. 🔰، همان شیوه ای است که در طول تاریخ از همین روش استفاده کرده: «وَ قٰالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْباً إِنَّكُمْ إِذاً لَخٰاسِرُون» اگر از پیروی کنید، پدر شما را در خواهیم آورد 🔰 امروز نیز همین شیوه شدیدا دنبال میشود. را خاطرتان هست. یادتان هست چه میگفتند؟ «اگه در های ما شرکت نکنید، مغازه تان را به آتش میکشیم، اگر با ما همراهی نکنید، تحریم تان میکنیم» 🔺خاطرتان هست چه بلایی سر آن آوردند که مثلا چرا به رئیس جمهور وقت یک شکلات تعارف کرده؟ با او کاری کردن که طرف از ترس، به غلط کردن افتاد. 🔺خاطرتان هست در که یک خانم شد، با او چه کردند؟ یا فلان بازیگری که خیلی هم مذهبی نبود اما چون مدالش را به هدیه کرده بود، چگونه او را بایکوت کرده و او را کنار زدند؟ روحانییون را خاطرتان هست؟ هدفشان چه بود؟ هدف شان از چه بود؟ 🔺هدف این بود که فضا و جو جامعه باید به نحوی باشد که اینها دیگر جرئت نکنند اینگونه عمل کنند و باید از ترس، آنگونه که ما میگوییم باشند وگرنه از خانه شان بیرون نیایند. 🔰 این همان شیوه ای است که ، اول بار استفاده کرد: «إِنَّمٰا ذٰلِكُمُ الشَّيْطٰانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيٰاءَهُ فَلاٰ تَخٰافُوهُمْ وَ خٰافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِين.» 🔺اين است كه دوستانش را مى‌ترساند. پس اگر مؤمنيد، از آنان ، و از من بترسيد. چرا؟ چون باطل، مثل است. 🔺قرآن میفرماید: ای مومنان اگر شما بترسید و از دین تان برگردید، کسانی خواهند آمد که اینگونه نیستند و نخواهند ترسید: «يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّٰهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكٰافِرِينَ يُجٰاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّٰهِ وَ لاٰ يَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ ذٰلِكَ فَضْلُ اللّٰهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشٰاءُ وَ اللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِيمٌ‌.» اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! هر كس از شما كه از دين خود برگردد، به زودى، خدا گروهى [ديگر] را مى‌آورد كه آنان را دوست مى‌دارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با ، فروتن، و بر ، محکم و سرفرازند. در راه خدا جهاد مى‌كنند و از هيچ نمى‌ترسند. اين، فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد، مى‌دهد، و خدا گشايشگر داناست. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 سه ماموریت ویژه حضرت زهرا 1️⃣ اعلان عدم مشروعیت خلافت خلفا الف) حضرت، گرفتن از علی(ع) بود و تا فاطمه(س) زنده بود، حضرت امیر بیعت نکرد: وقتی برای بیعت گرفتن به سراغ علی(ع) آمدند، مانع اصلی این ماجرا حضرت زهرا(س) بود و حضرت امیر هم تا حضرت زهرا زنده بود، بیعت نکردند. بیعت علی(ع) برای غاصبین، بسیار مهم بود، چون پایه حکومت آنها را مستحکم میکرد لذا به دنبال این بودند به هر قیمتی که شده بیعت را بگیرند و در گام بعد اگر بیعت نکرد، او را حذف کنند اما مانع اصلی در این میان، حضرت زهرا بود. ب) زهرا(س) از خلفا؛ هم در کنشی که نسبت به داشتند و هم آنگاه که خلفا به حضرت آمدند ج) زهرا(س): مسئله گریه های شبانه روزی حضرت نیز به همین جهت بود که همه بدانند فاطمه دردی دارد، لذاست که اگر یعقوب و آدم سال ها گریه کردند تا از بکائون عالم شدند، فاطمه(س) تنها در سه ماه گریه کردن، جزو بکائون عالم شد. هدف چه بود؟ هدف ، اینکه بدانند دختر پیامبر از مسئله ای راضی نیست. پس گریه حضرت، بود، نه صرفا گریه ای احساسی و از سر عواطف. د) حضرت، در سکوت محض و مخفی ماندن قبر: مسئله مهم دیگر نیز شیوه دفن حضرت بود یعنی مخفیانه و بدون حضور هیچ یک از خلفا و اصحاب و مردم. چرا؟ به این دلیل که تا قیامت برای مسلمانان سوال باشد چرا برای دختر پیامبر یک تشییع خوب گرفته نشد. حتما مسئله ای بوده. بعد از شهادت حضرت زهرا(س) به حضرت امیر میگوید بیا تا یک تشییع باشکوه برای دختر پیامبر بگیریم اما علی(ع) مخالفت میکند چون راهبرد مشخص شده است، چون هدف بیداری مردم است و برگذاری با شکوه تشییع، این هدف را تامین نمیکند بلکه شیوه پنهانی، تاکتیک بهتری است. 2️⃣ اعلان حقانیت علی(ع) و جلوگیری از ترور شخصیت او زمانی که هیچ کس جرئت دفاع از علی(ع) نداشت، زهرا(س) و برخی اصحاب خاص حضرت، به دفاع از حضرت و شخصیت او پرداخته و تلاش کردند تا از ترور شخصیت ایشان جلوگیری کنند. 3️⃣ زیر سوال بردن سیاست تساهل و تسامح در چشم پوشی از امر ولایت کثیری از اصحاب، میدانستند مقام علی(ع) از همه بالاتر هست اما به خاطر مسائلی که علت آن گذشت، و نیز این نگاه که حالا چه فرقی دارد علی حاکم باشد یا شخص دیگری، در این مسئله سکوت کردند. یعنی آن روزی که باید از حق دفاع کرده و فریاد میزدند، را دنبال کردند. در واقع وقتی تمام وجود شخص را بگیرد، یا اینکه منفعتی برای او حاصل شود یعنی سیاست و دنبال بشود، اینجاست که مسئله و جای باز میکند، لذا این ادبیات مطرح میشود که: حالا درست است که علی بهتر است اما خیلی هم فرقی نمیکند حاکم چه کسی باشد، علی و ابوبکر مگر چه فرقی میکنند، هر دو از صحابی بزرگ بوده اند. لذا زمانی که زنان اصحاب به عیادت حضرت زهرا می آیند، حضرت همین نکته را به آنها تاکید میکند. همچنین حضرت در جایی دیگر خطاب به انصار میگویند چرا اینقدر بی خیال شده اید؟ چرا این قدر تساهل در امور به خرج میدهید؟ چرا اینقدر عقب نشینی؟ لذا حضرت با سرزنش رای دهندگان به خلفا، اعتبار رای اکثریت را در مشروعیت بخشیدن به حکومت خلیفه زیر سوال میبرند تا در دل تاریخ این ثبت بشود و کسی بعدها نتواند منکر آن بشود. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 عقلانیت دینی، تعاملی چند بُعدی و پیچیده 🔸در تفسیر منسوب به (ع) ص586 روایتی بسیار مهم نقل شده که (ع) فرمودند: دو نفر از اصحاب (ع) که يكى از آنها را گزیده بود و دیگری را نیز نیش زده بود، درحالی که هر دو از درد و ناراحتی گریه میکردند، محضر حضرت آمدند که مثلا حضرت کاری برایشان بکند. 🔸حضرت فرمود: این بلا هنوز تمام نشده و ادامه دارد. لذا آن دو را به منزلشان بردند و هر دو تا دو ماه همچنان درگیر این مریضی و ناراحتی بودند. پس از دو ماه، حضرت امیر به دنبال آنها فرستاد. در مسیر که آن دو را می آوردند، اینگونه گمان میشد که اینها از شدت درد و ناراحتی حتما خواهند مرد، از بس درد داشتند. 🔸حضرت به آنها فرمود: حال شما چطور است؟ گفتند: بسيار درد شدیدی داریم. حضرت فرمود: كنيد از گناهى كه موجب اين ناراحتى و درد براى شما شد و به خدا پناه ببريد از آنچه موجب از بين رفتن اجرتان و شدت برايتان گرديد و اين ناراحتى فقط‍‌ بواسطه گناهى بود كه مرتكب شديد. 🔸به حضرت گفتند ماجرا چیست؟ حضرت به یکی از آنها رو کرد و فرمود: ▫️فلانی يادت مى‌آيد فلان روز كه فلان كس به ، چون ما را ميداشت، زخم زبان و طعنه زد ولى تو هیچ به او نگفتی و از سلمان دفاع نکردی، درحالیکه آن روز و وظیفه تو دفاع از سلمان بود ▫️چون اگر دفاع میکردی، آن شخص و آن افرادی که آنجا بودند، نه میتوانستند به خودت آسیب و ضرری بزنند و نه به خانواده و فرزندانت، و نه به مالت. اما تو بيشتر ملاحظه آن شخص را کردی و به خاطر ای که داشتی هیچ به او نگفتی و همین باعث شد گرفتار این درد شوی. 🔸بعد حضرت ادامه میدهند که اگر ميخواهى خداوند ناراحتى و درد تو را از بين ببرد، تصميم بگير که از این به بعد هر شخصی، دوستى از ما را مورد طعنه قرار داد، در صورتى كه بتوانى او را كمك كنى، كمك نمایى و کوتاهی نکنی، مگر اینکه بترسی بر خود و خانواده و فرزند و مالت آسیبی برسد. 🔸حضرت به شخص دیگری نیز رو کرد و فرمود: تو ميدانى چرا دچار چنين درد و ناراحتى شدى؟ گفت: خیر. حضرت به او گفت: ▫️يادت هست وقتى خادم من آمد و تو پيش فلان ستمگر ايستاده بودى و تو برای احترام به قنبر از جاى خود بلند شدی و این حرکت تو به خاطر احترام به ما بود اما آن شخص ستمگر به تو اعتراض كرد كه چرا پيش من برای قنبر بلند شدی و تو به او گفتی چرا بلند نشوم براى كسى كه ملائكه پر و بال خود را زير پايش ميگسترانند. ▫️اين حرف تو باعث شد که آن شخص ستمگر بلند شود و قنبر را بزند و بدهد و او را و آزار بدهد و مرا نیز و مجبور بکند که بر این اتفاق صبر کنم. لذا این کار تو باعث شد گرفتار این درد و ناراحتی بشوی. 🔸بعد حضرت به او میگویند: اگر میخواهی خدا به تو بخشد، تصميم بگير از امروز نسبت به ما و هر يك از دوستان ما، كارى در مقابل دشمنانمان انجام ندهى كه موجب اذيت و آزار آنها با ما شود. 🔸بعد حضرت به عنوان نمونه اشاره به اکرم میکنند و میفرمایند: پيامبر اكرم با اينكه مرا بر همه مقدم ميداشت اما وقتی من در مجلسی وارد میشدم، آنگونه که جلوی پای دیگران بلند میشد، جلوی پای من بلند نمیشد، درحالی که آنها قابل مقايسه با من نبودند، چرا که پيامبر اكرم ميدانست اين كار، دشمنان را وادار ميكند عكس العملى انجام دهند كه موجب غم و ناراحتى او و من و مؤمنين شود. 📎: «يَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَيْهِ لِمُوَالاتِه‏» 📌پ.ن: این روایت اشاره به های تعاملات اجتماعی سیاسی دارد. همانطور که دفاع نکردن از مؤمن در جایی که ضرر به انسان نمی‌رسد، گناه است، تعریف بی موقع از مؤمن که موجب اذیت او می‌شود، هم گناه است. و وظیفه دینی، یک امر بسیط و یک خطی نیست بلکه نسبت به موقعیت های مختلف، متفاوت میشود. تشخیص صحیح این مسئله، است. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9