💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع)
1️⃣ ابوذر (بخش اول)
🔺#ابوذر دارای صراحت لهجه ای مختص به خود بود. او هرگاه #فساد یا #تبعیضی میدید، دست به #افشاگری میزد. برای او خلیفه و غیر خلیفه مهم نبود، هرکه دست از پا خطا میکرد، با فریادهای بیدارگر خود، #عدالت را فریاد میزد.
🔺#عثمان، خلیفه سوم، آنقدر از #بیت_المال به خویشان و دوستان خود بذل و بخشش میکرد که شیرینی آن زیر زبان خیلی ها مزه کرده بود لذا خود را کنار کشیده بودند.
🔺ابوذر، جزو معدود صحابه ای بود که با #جهاد_تبیین خود، عثمان و اطرافیانش را عاصی کرده بود، به حدی که عثمان ترسید مردم علیه او بشورند لذا مجبور شد، ابوذر را از مدینه به شام، #تبعید کند تا شاید #معاویه بتواند او را کنترل کند و کمی از گزند زبان حقگوی او راحت بشود.
➕ابن ابی الحدید نقل میکند:
روزی ابوذر به عثمان گفت: شما برای اینکه کار خود در عدم کمک به فقرا را توجیح کنید، این #تفکر_یهود را ترویج میکنید که دست خدا برای بخشش به فقرا بسته است. این برای آن است که شانه خود را از مسئولیت خالی کنید.
🔸ابوذر گفت از پيامبر خدا شنیدم که میگفت: «چون #پسران_ابوعاص، سى نفر گردند، #مالخدا را در ميان خود دست بهدست مىگردانند و بندگان خدا را #برده خود مىكنند و #دين_خدا را سرمايه خود مىسازند یعنی دین را پوششی برای کسب ثروت خود قرار میدهند».
(إذا بَلَغَ بَنو أبِي العاصِ ثَلاثينَ رَجُلاً جَعَلوا مالَ اللّهِ دَولاً، و عِبادَ اللّهِ خَوَلاً، و دينَ اللّهِ دَخلا)
🔸عثمان از حاضران که اصحاب بودند پرسید این کلام را از رسول خدا شنیده اید؟ اصحاب گفتند خیر. عثمان به ابوذر گفت: وای برتو که بر پیامبر خدا دروغ میبندی.
خلاصه دعوا بالا میگیرد و عثمان برای صحت سنجی این کلام ابوذر، حضرت امیر را میخواند و از حضرت میپرسد این کلام را از پیامبر شنیده است یا نه.
🔸حضرت تاکید میکند که من چنین بیانی از پیامبر نشنیده ام اما قطعا ابوذر راست میگوید. چرا که از پیامبر شنیدم: آسمان بر کسی سایه نیانداخته و زمین کسی را بر روی خود حمل نکرده که #راستگوتر از ابوذر باشد.
(لَأَنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ يَقولُ: ما أظَلَّتِ الخَضراءُ، و لا أقَلَّتِ الغَبراءُ مِن ذي لَهجَةٍ أصدَقَ مِن أبي ذَر)
➕مُروج الذهب ماجرای جهاد تبیین ابوذر در مقابل #کعب_الاحبار یهودی که در زمان #عُمَر مسلمان شده بود و مورد احترام خلفا بود و به نحوی نقش توجیه کارهای عثمان را بازی میکرد را نقل کرده. در پایان این افشاگری های ابوذر، دارد که عثمان به ابوذر گفت:
چقدر مرا #آزار مىدهى! از جلوى چشمم دور شو، كه ما را آزار دادى.
(ما أكثَرَ أذاكَ لي! غَيِّب وَجهَكَ عَنّي؛ فَقَد آذَيتَنا)
🔺این کنش فعالانه ابوذر در مدینه جهت #بیدار_کردن_مردم نسبت به #ناعدالتی، فسادها و تبعیض های عثمان، موجب شد که عثمان او را به شام تبعید کند تا بلکه #معاویه بتواند او را کنترل کند. اما در ادامه ببینید ابوذر چه بر سر معاویه می آورد.
➕تاریخ یعقوبی نقل میکند:
وقتی به عثمان خبر رسيد كه ابوذر بر او #انتقاد و خُردهگيرى مىكند و تغيير و تبديلهاى او در سنّتهاى پيامبر خدا و ابوبكر و عمر را برای مردم بازگو و تبیین میکند، او را به شام نزد معاویه تبعید کرد.
ابوذر در شام نیز همان کنش فعالانه خود را ادامه داد.
🔹او در مسجد مىنشست و مردم نیز به گرد او جمع مىشدند، تا آن كه اجتماعكنندگان و شنوندگانِ او فراوان می شدند و ابوذر نیز همان #حرفهای_افشاگرانه خود را برای مردم تبیین میکرد.
ابوذر، نماز صبح خود را که میخواند، به دروازه دمشق میرفت و به #جهاد_تبیین خود میپرداخت.
(كانَ يَجلِسُ فِي المَسجِدِ، فَيَقولُ كَما كانَ يَقولُ، و يَجتَمِعُ إلَيهِ النّاسُ، حَتّى كَثُرَ مَن يَجتَمِعُ إلَيهِ، و يَسمَعُ مِنهُ. و كانَ يَقِفُ عَلى بابِ دِمَشقَ إذا صَلّى صَلاةَ الصُّبحِ فَيَقول...)
🔹کار به آنجا رسید که معاويه نیز از دست ابوذر عاصی شد و به عثمان نامه نوشت و گفت: تو با تبعيد ابوذر به اینجا، #شام را براى خود #تباه ساختى.
(إنَّكَ قَد أفسَدتَ الشّامَ عَلى نَفسِكَ بِأَبي ذَر)
➕مُروج الذهب مینویسد:
معاويه به عثمان نوشت: مردم بر گِرد ابوذر جمع شدهاند و مىترسم كه آنها را بر ضدّ تو بشوراند. اگر به این مردم نياز داری که با تو همراهی کنند، اگر #افکار_عمومی مردم برای تو مهم است، ابوذر را از شام، به سوى خود بازگردان، تا افکار عمومی را بیش از این بهم نریخته است.
(إنَّ أباذَرٍّ تَجتَمِعُ إلَيهِ الجُموعُ، و لا آمَنُ أن يُفسِدَهُم عَلَيكَ، فَإِن كانَ لَكَ فِي القَومِ حاجَةٌ فَاحمِلهُ إلَيك)
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع)
2️⃣ عمار (بخش دوم)
🔺پس از ماجرای قبلی، اتفاق دیگری افتاد که الفتوح نقل میکند:
#عثمان مجدد از دست #عمار عصبانی شد و دید او آدم بشو نیست لذا دستور داد او را نیز مانند #ابوذر به #ربذه تبعید کنند.
🔸عمار نیز به عثمان گفت:
به خدا قسم برای من زندگی با #درندگان محبوب تر از مجاورت با تو است.
(وَاللّهِ إنَّ جِوارَ السِّباعِ لَأَحَبُّ إلَيَّ مِن جَوارِك)
🔸هم پیمانان عمار نزد #حضرت_امیر آمدند و گفتند: ای ابوالحسن! عثمان دستور به تبعید عمار داده و ما میخواهیم با او ملاقات کرده و او را منصرف کنیم چرا که عثمان دفعه قبل عمار را تا حد کشت زد و این بار دوم معلوم نیست با او چه کند و ما نیز میترسیم که کار به جایی بکشد که هر دو پشیمان بشویم یعنی خون او را بریزیم.
🔸حضرت فرمود: من این کار را میکنم پس #عجله نکنید. اگر هم نزد من نمی آمدید، بر من #لازم بود که چنین کنم و عذری برای انجام ندادنش نداشتم.
(أفعَلُ ذلِكَ فَلا تَعجَلوا، فَوَاللّهِ لَو لَم تَأتوني في هذَا لَكانَ ذلِكَ مِنَ الحَقِّ الَّذي لا يَسَعُني تَركُهُ و لا عُذرَ لي فيهِ)
🔸حضرت نزد عثمان رفت و او را از آسیب رساندن به عمار و دیگر اصحاب برحذر داشت و گفت تو ابوذر را آنگونه تبعید کردی تا درگذشت و اکنون با عمار چنین نکن.
🔸عثمان گفت:
ای علی! تو از عمار به #تبعید شدن سزاوارتری! به خدا قسم که امثال عمار و دیگران را تو علیه من میشورانی. #مرد_پشت_پرده ای که این افراد را #راهبری میکند، تو هستی و من باید تو را مجازات کنم.
(لَأَنتَ أحَقُّ بِالمَسيرِ مِنهُ، فَوَاللّهِ ما أفسَدَ عَلَيَّ عَمّارا و غَيرَهُ سِواكَ!)
🔸حضرت امیر پاسخ داد:
ای عثمان! به خدا قسم تو نه میتوانی چنین کاری بکنی و نه دستت به آن میرسد که بخواهی چنین بکنی. سپس حضرت او را #تهدید میکند که اگر میخواهی #امتحان کن تا ببینی چه میشود.
(وَاللّهِ يا عُثمانُ! ما أنتَ بِقادِرٍ عَلى ذلِكَ و لا إلَيهِ بِواصِلٍ، فَرَوِّم ذلِكَ إن شِئت)
🔸بعد حضرت ناظر به اینکه عثمان گفته بود حضرت امیر امثال عمار را راهبری میکند گفت:
به خدا قسم، #علت_اصلی_شورش مردم و امثال عمار علیه تو، فقط #خودت هستی، چون آنها #فسادهای تو را میبینند و چاره ای جز #شورش علیه تو برای تغییر آن نمیبینند.
(أمّا قَولُكَ: إنّي افسِدُهُم عَلَيكَ، فَوَاللّهِ ما يُفسِدُهُم عَلَيكَ إلّا نَفسُكَ؛ لِأَنَّهُم يَرَونَ ما يُنكِرونَ؛ فَلا يَسَعُهُم إلّا تَغييرُ ما يَرَون)
🔸حضرت امیر بعد از این ماجرا نزد عمار میرود و به او میفرماید:
در خانه ات بنشین و از اینجا تکان نخور و #نترس و هیچ جا هم فرار نکن چرا که #خداوند تو را از عثمان و غیر عثمان حفظ میکند و این #مردم و اصحاب هم با تو هستند.
(اجلِس في بَيتِكَ و لا تَبرَح مِنهُ، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى مانِعُكَ مِن عُثمانَ و غَيرِ عُثمانَ و هؤُلاءِ المُسلِمونَ مَعَك)
🔸عثمان وقتی دید حضرت امیر و اصحاب و مردم محکم پشت عمار ایستاده اند، عقب کشید و از تبعید او پشیمان شد.
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9