eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 آنگونه باش که خدا خواهد، نه آنگونه که دلت! 🔺 در این #حدیث_قدسی که اول بار #تفسیر_قمی آن را نقل کر
🔰 اگر از زاویه به مسئله نگاه کنیم، خواهیم دید مسئله مهم در اینجا، است، نه ! 🔰 اساسا مسئله امیرالمومنین و پیامبر اکرم نیز همین بود. بی دین نبودند، آنها هم قائل به خدا بودند اما بت ها را و بین خود و خدایشان میدیدند. به تعبیر قرآن کریم اگر از آنها پرسیده میشد که خدایتان کیست، پاسخ میدادند: الله.(وَلَئِن سَأَلتَهُم مَّن خَلَقَهُم لَیَقُولُنَّ: ؛ زخرف:87) 🔰 لذا جریان در عرب جاهلی، در واقع یک خداوند بود. در ماجرای ، بعد از عجیب که از رود عبور کردند و در حرکت به سمت سرزمین موعود، سر راهشان یک قوم بت‌پرست دیدند، گفتند یا موسی، چند تا بت هم برای ما قرار بده! 🔰 حضرت فرمود: شما هستید! «وَ جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا یَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (اعراف، 138) 🔰 آنها نمی‌خواستند علیه خداوند کنند، آنها نمی‌خواستند و بی_دین بشوند، بلکه می‌خواستند در ، دخالتی بکنند. قرآن کریم حدود دوازده مرتبه پیامبر را نهی کرده که از و دخالت مردم در دین، تبعیت نکن. (وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم؛ شوری، 15) (وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ؛ مائده، 49) و... اینها صریح؛ اما غیرصریح هم دارد مثلا میفرماید از اطاعت نکن! «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا کَبیرًا» (فرقان، 52) 🔰 خب مگه حرف این مردم و کفار چی بود که قرآن از تبعیت آنها نهی میکنه؟ آیا از پیامبر می‌خواستند که مثلا کافر یا بت پرست بشه؟ خیر، اینها می‌خواستند یک دخالت کوچکی در دین بکنند، یک مصلحت‌اندیشی هایی داشته باشند. 🔰 مثلا می‌گفتند «فقط به خدا بگو برای هر قومی یک پیامبر بیاورد». حتی افراد پیشنهادی خودشون رو هم نام می‌بردند. یعنی با پیامبریِ حضرت مخالفت نداشتند، بلکه می‌خواستند، هویت مستقل قومی خودشان را حفظ کنند. اما خداوند این حرف‌ را قبول نمی‌کنه و می‌فرماید: «وَلَو شِئنَا لَبَعَثنَا فِی کُلِّ قَریَة نَّذِیرا» (فرقان، 51) 🔰 پس مسئلۀ دخالت در نحوۀ دین‌داری یک مسئلۀ قدیمی و تاریخی است که اولین بار این اتفاق توسط افتاد، آنجا که به خدا گفت: من به جای این سجدۀ بر ، حاضرم آن‌قدر عبادت کنم و برایت نماز بخوانم که تا حالا کسی نخوانده باشد! 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 2️⃣ عمار (بخش اول) 🔺یکی از مهمترین تلاش های (ع) خصوصا در ، تربیت یک کادر تشکیلاتی و بواسطه آنها بود، تا بتواند تا آنجا که میشود دین الهی را کند. یکی از عرصه های مهم کنشگری اصحاب، مربوط به مبارزه با ، و ها بود. در یادداشت قبل، کنشگری ابوذر مرور شد و اکنون جناب عمار. 🔺انساب الاشراف نقل میکند: عثمان از بیت المال جواهری را برای خانواده اش برداشت و مردم به او اعتراض کرده و با تندی با او برخورد کردند. خشمگین شده و در خطبه ای گفت: ما نیازمان را از بیت المال برمیداریم، هرچند برخی از این کار خوششان نیاید و هیچ کس هم نمیتواند اعتراض کند. (لَنأخُذَنَّ حاجَتَنا مِن هذَا الفَيءِ و إن رَغِمَت انوفُ أقوام) 🔸 به عثمان گفت: چنین نکن چرا که کارت به جاهای باریک میکشد و جلوی تو را خواهند گرفت. (إذا تُمنَعُ مِن ذلِكَ و يُحالُ بَينَكَ و بَينَهُ‌) 🔸 نیز به او گفت: من اولین کسی هستم که این کار تو را نمیپسندم و به آن خواهم کرد. (اشهِدُ اللّهَ أنَّ أنفي أوَّلُ راغِمٍ مِن ذلِك) اینجا بود که عثمان عصبانی شد و دستور داد عمار را حسابی بزنند. 🔺الامامة و السیاسة نقل میکند: عده ای از اصحاب پیامبر جمع شده و شروع به نوشتن یک نامه کردند و در آن به ها، ، بی عدالتی ها و انحرافات عثمان اشاره کردند. 🔹نامه که تمام شد، نویسندگان نامه(ده نفر از اصحاب مانند ، ، و...) به سمت عثمان حرکت کردند تا نامه را به او داده و نسبت به مشی او اعتراض کنند. 🔹نامه به دست عمار بود و در مسیر رسیدن به عثمان، یک به یک از آن اصحاب، خود را از جمع جدا کردند تا آنجا که عمار خود تنها ماند. (وَ الكِتابُ في يَدِ عَمّارٍ، جَعَلوا يَتَسَلَّلونَ عَن عَمّارٍ حَتّى بَقِيَ وَحدَه / نقل دیگر: فَلَمّا بَلَغوا البابَ نَكَلوا إلّا عَمّارَ بنَ ياسِر) 🔹همه ترسیده بودند و عقب کشیدند و تنها ماند، تا بار دیگر به تنهایی هم که شده، در مقابل بی عدالتی ها فریاد بزند، تا بلکه جان های مرده، بیدار بشوند. عمار وقتی نامه را به عثمان داد، عثمان پرسید: افراد دیگری هم با تو بودند؟ عمار گفت: بله، چند نفری بودند که از تو پراکنده شدند. 🔹عثمان گفت: چه کسانی بودند؟ عمار اطلاعات را لو نداد و گفت به تو نخواهم گفت. عثمان عصبانی شد و گفت: پس تو چگونه کردی که از بین آنها، فقط تو نزد من بیایی؟ در نقل انساب الاشراف آمده که عمار پاسخ داد: چون من از همه آنها نسبت به تو هستم. (لِأَنّي أنصَحُهُم لَك) 🔹اما ، داماد عثمان که از بیت المال های هنگفتی گرفته بود، به عثمان گفت: ای امیر! این بنده سیاه، و را علیه تو گستاخ کرده، اگر او را بکشی، برای دیگران مایه خواهد شد و دیگر کسی علیه تو نخواهد کرد. (إنَّ هذَا العَبدَ الأسوَدَ يَعني عَمّارا قَد جَرَّأَ عَلَيكَ النّاسَ‌ و إنَّكَ إن قَتَلتَهُ نَكَّلتَ بِهِ مَن‌ وَراءَهُ‌) خب طبیعی است که پیشنهاد یک که تا خرخره از بیت المال خورده هم باید این باشد. 🔹عثمان دستور داد تا او را بزنند. در نقل ها دارد که آنقدر عمار را زدند تا آنکه شکمش کرده و شد. دارد که اینجا همسر پیامبر او را به خانه اش برد و از او مراقبت کرد. 🔺تاریخ المدینة نقل میکند: 🔸آنقدر عمار را زدند و بر بیضه های او کوفتند که عمار دچار شد و قادر به نگه داشتن ادرار خویش نبود. عمار در واکنش به این اذیت و آزار آنها گفت: 🔸هر چه میکشم از این است. در صدر اسلام به خاطر اسلام آوردنم، آنگونه من را زدند و امروز نیز به خاطر و عثمان اینچنین من را میزنند که حتی قادر به نگه داشتن ادرارم هم نیستم. 🔺قبیله که هم پیمان عمار بودند، وقتی متوجه ماجرا شدند، خشمگین شده و به عثمان گفتند: بدان! به خدا قسم اگر عمار با این ضربه تو کشته شود، ما مردی بزرگ از را به جای آن خواهیم کرد. عثمان پاسخ داد: شما مرد آن نیستید و هیچ غلطی نخواهید کرد. ➕ ادامه...👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 2️⃣ عمار (بخش دوم) 🔺پس از ماجرای قبلی، اتفاق دیگری افتاد که الفتوح نقل میکند: مجدد از دست عصبانی شد و دید او آدم بشو نیست لذا دستور داد او را نیز مانند به تبعید کنند. 🔸عمار نیز به عثمان گفت: به خدا قسم برای من زندگی با محبوب تر از مجاورت با تو است. (وَاللّهِ إنَّ جِوارَ السِّباعِ لَأَحَبُّ إلَيَّ مِن جَوارِك) 🔸هم پیمانان عمار نزد آمدند و گفتند: ای ابوالحسن! عثمان دستور به تبعید عمار داده و ما میخواهیم با او ملاقات کرده و او را منصرف کنیم چرا که عثمان دفعه قبل عمار را تا حد کشت زد و این بار دوم معلوم نیست با او چه کند و ما نیز میترسیم که کار به جایی بکشد که هر دو پشیمان بشویم یعنی خون او را بریزیم. 🔸حضرت فرمود: من این کار را میکنم پس نکنید. اگر هم نزد من نمی آمدید، بر من بود که چنین کنم و عذری برای انجام ندادنش نداشتم. (أفعَلُ ذلِكَ فَلا تَعجَلوا، فَوَاللّهِ لَو لَم تَأتوني في هذَا لَكانَ ذلِكَ مِنَ الحَقِّ الَّذي لا يَسَعُني تَركُهُ و لا عُذرَ لي فيهِ‌) 🔸حضرت نزد عثمان رفت و او را از آسیب رساندن به عمار و دیگر اصحاب برحذر داشت و گفت تو ابوذر را آنگونه تبعید کردی تا درگذشت و اکنون با عمار چنین نکن. 🔸عثمان گفت: ای علی! تو از عمار به شدن سزاوارتری! به خدا قسم که امثال عمار و دیگران را تو علیه من میشورانی. ای که این افراد را میکند، تو هستی و من باید تو را مجازات کنم. (لَأَنتَ أحَقُّ بِالمَسيرِ مِنهُ‌، فَوَاللّهِ ما أفسَدَ عَلَيَّ عَمّارا و غَيرَهُ سِواكَ‌!) 🔸حضرت امیر پاسخ داد: ای عثمان! به خدا قسم تو نه میتوانی چنین کاری بکنی و نه دستت به آن میرسد که بخواهی چنین بکنی. سپس حضرت او را میکند که اگر میخواهی کن تا ببینی چه میشود. (وَاللّهِ يا عُثمانُ‌! ما أنتَ بِقادِرٍ عَلى ذلِكَ و لا إلَيهِ بِواصِلٍ‌، فَرَوِّم ذلِكَ إن شِئت) 🔸بعد حضرت ناظر به اینکه عثمان گفته بود حضرت امیر امثال عمار را راهبری میکند گفت: به خدا قسم، مردم و امثال عمار علیه تو، فقط هستی، چون آنها تو را میبینند و چاره ای جز علیه تو برای تغییر آن نمیبینند. (أمّا قَولُكَ‌: إنّي افسِدُهُم عَلَيكَ‌، فَوَاللّهِ ما يُفسِدُهُم عَلَيكَ إلّا نَفسُكَ‌؛ لِأَنَّهُم يَرَونَ ما يُنكِرونَ‌؛ فَلا يَسَعُهُم إلّا تَغييرُ ما يَرَون) 🔸حضرت امیر بعد از این ماجرا نزد عمار میرود و به او میفرماید: در خانه ات بنشین و از اینجا تکان نخور و و هیچ جا هم فرار نکن چرا که تو را از عثمان و غیر عثمان حفظ میکند و این و اصحاب هم با تو هستند. (اجلِس في بَيتِكَ و لا تَبرَح مِنهُ‌، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى مانِعُكَ مِن عُثمانَ و غَيرِ عُثمانَ‌ و هؤُلاءِ المُسلِمونَ مَعَك) 🔸عثمان وقتی دید حضرت امیر و اصحاب و مردم محکم پشت عمار ایستاده اند، عقب کشید و از تبعید او پشیمان شد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 جمع بندی علت ترس پیامبر 1️⃣ ترس پیامبر به خاطر خودش نبود: سیره پیامبر نشان میدهد که ایشان از آن چیزی که مرتبط با خودش باشد، هرگز ترس و هراسی به دل راه نمیدهد چه اینکه دوران ده ساله مکه همین را نشان میدهد. هرگونه که پیامبر را و و آزار میکنند، حضرت کنار نمیکشد و لذاست که قرآن میفرماید: «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسٰالاٰتِ اللّٰهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللّٰهَ وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ حَسِيباً.» یعنی رسولان الهی فقط از خدا میترسند و غیر از خدا از هیچ کس دیگری بیم ندارند. ریشه این عدم ترس نیز آنهاست. 2️⃣ ترس پیامبر به خاطر امت و آینده اسلام بود: مسئله و سرّ مطلب، آسیب خوردن خودِ ابلاغ است و حضرت با توجه به وجود قرائنی، یک ترس و بیمی پیدا میکنند که نکند و حتی غیرمنافقینی که و به دلایل مختلفی پایین است با این ابلاغ، جوّ و فضایی را درست کنند که مسئله ابلاغ ولایت متزلزل بشود. در واقع حضرت، از منافقینی است که میداند اینها قشقلکی در این مسئله بپا خواهند کرد. پیامبر (ص) از نقشه های منافقان آگاه و از پیمان هایی که بین خود بسته بودند خبر داشت. آن حضرت نگران دشمنان برای ضربه به اسلام بود لذا برای جلوگیری از آن اجازه خواست تا این ماموریت به تاخیر بیفتد. 3️⃣ ترکیب جامعه اسلامی در آن عصر: اگر به ترکیب جامعه اسلامی نگاه بیندازیم شاید این مسئله را بهتر درک کنیم: 1. که طرحی برای گرفتن حکومت ریخته بودند 2. که با مسلمان شده بودند لذا او را به دل داشتند 3. تازه مسلمانانی که شناختی از اسلام نداشتند و تازه از به در آمده بودند لذا هنوز گرفتار و چشم و هم چشمی و حسادت بودند. 4. کسانی که فکر میکردند پیامبر هم مثل خودشان به دنبال تقویت خودش هست لذا میگفتند او پسر عموی خودش را میخواهد حاکم کند. 4️⃣ لذا این ترس، یک است مانند ترس یک مادر از آینده بچه اش لذا پیامبر هم نگران امت اسلامی است. از این جهت که نکند به این ابلاغ خدشه کرده و و بلوایی بپا کنند و آیندگان از ولایت محروم بشوند. لذا منشا این ترس، «» است. اما بالاخره منافقین بستری را ایجاد کرده اند که حضرت در مقابل کنش آنها، چنین واکنشی همراه با ترس و نگرانی از خود بروز میدهند. اینجاست که وحی نازل شده و به پیامبر اطمینان میدهد و فرماید: «وَ اللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّٰاس» خداوند تو را از مردم حفظ میکند. و بعد پیامبر در غدیرخم ابلاغ را انجام میدهند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
📌پ.ن: #ابلیس به خدای متعال میگه من رو از #سجده بر آدم معاف کن، بجاش هرچقدر بخواهی من تو را #عبادت می
🔰 اگر از زاویه به مسئله نگاه کنیم، خواهیم دید مسئله مهم در اینجا، است، نه ! 🔰 اساسا مسئله امیرالمومنین و پیامبر اکرم نیز همین بود. بی دین نبودند، آنها هم قائل به خدا بودند اما بت ها را و بین خود و خدایشان میدیدند. به تعبیر قرآن کریم اگر از آنها پرسیده میشد که خدایتان کیست، پاسخ میدادند: الله.(وَلَئِن سَأَلتَهُم مَّن خَلَقَهُم لَیَقُولُنَّ: ؛ زخرف:87) 🔰 لذا جریان در عرب جاهلی، در واقع یک خداوند بود. در ماجرای ، بعد از عجیب که از رود عبور کردند و در حرکت به سمت سرزمین موعود، سر راهشان یک قوم بت‌پرست دیدند، گفتند یا موسی، چند تا بت هم برای ما قرار بده! 🔰 حضرت فرمود: شما هستید! «وَ جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا یَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (اعراف، 138) 🔰 آنها نمی‌خواستند علیه خداوند کنند، آنها نمی‌خواستند و بی_دین بشوند، بلکه می‌خواستند در ، دخالتی بکنند. قرآن کریم حدود دوازده مرتبه پیامبر را نهی کرده که از و دخالت مردم در دین، تبعیت نکن. (وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم؛ شوری، 15) (وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ؛ مائده، 49) و... اینها صریح؛ اما غیرصریح هم دارد مثلا میفرماید از اطاعت نکن! «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا کَبیرًا» (فرقان، 52) 🔰 خب مگه حرف این مردم و کفار چی بود که قرآن از تبعیت آنها نهی میکنه؟ آیا از پیامبر می‌خواستند که مثلا کافر یا بت پرست بشه؟ خیر، اینها می‌خواستند یک دخالت کوچکی در دین بکنند، یک مصلحت‌اندیشی هایی داشته باشند. 🔰 مثلا می‌گفتند «فقط به خدا بگو برای هر قومی یک پیامبر بیاورد». حتی افراد پیشنهادی خودشون رو هم نام می‌بردند. یعنی با پیامبریِ حضرت مخالفت نداشتند، بلکه می‌خواستند، هویت مستقل قومی خودشان را حفظ کنند. اما خداوند این حرف‌ را قبول نمی‌کنه و می‌فرماید: «وَلَو شِئنَا لَبَعَثنَا فِی کُلِّ قَریَة نَّذِیرا» (فرقان، 51) 🔰 پس مسئلۀ دخالت در نحوۀ دین‌داری یک مسئلۀ قدیمی و تاریخی است که اولین بار این اتفاق توسط افتاد، آنجا که به خدا گفت: من به جای این سجدۀ بر ، حاضرم آن‌قدر عبادت کنم و برایت نماز بخوانم که تا حالا کسی نخوانده باشد! 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9