💠 جمع بندی علت ترس پیامبر
1️⃣ ترس پیامبر به خاطر خودش نبود:
سیره پیامبر نشان میدهد که ایشان از آن چیزی که مرتبط با خودش باشد، هرگز ترس و هراسی به دل راه نمیدهد چه اینکه دوران ده ساله مکه همین را نشان میدهد.
هرگونه که پیامبر را #تهدید و #اذیت و آزار میکنند، حضرت کنار نمیکشد و لذاست که قرآن میفرماید: «اَلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسٰالاٰتِ اللّٰهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لاٰ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللّٰهَ وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ حَسِيباً.»
یعنی رسولان الهی فقط از خدا میترسند و غیر از خدا از هیچ کس دیگری بیم ندارند. ریشه این عدم ترس نیز #ایمان_واقعی آنهاست.
2️⃣ ترس پیامبر به خاطر امت و آینده اسلام بود:
مسئله و سرّ مطلب، آسیب خوردن خودِ ابلاغ است و حضرت با توجه به وجود قرائنی، یک ترس و بیمی پیدا میکنند که نکند #منافقین و حتی غیرمنافقینی که #ظرفیت و #تحملشان به دلایل مختلفی پایین است با این ابلاغ، جوّ و فضایی را درست کنند که مسئله ابلاغ ولایت متزلزل بشود.
در واقع #ترس_اصلی حضرت، از منافقینی است که میداند اینها قشقلکی در این مسئله بپا خواهند کرد. پیامبر (ص) از نقشه های منافقان آگاه و از پیمان هایی که بین خود بسته بودند خبر داشت.
آن حضرت نگران #توطئه دشمنان برای ضربه به اسلام بود لذا برای جلوگیری از آن اجازه خواست تا این ماموریت به تاخیر بیفتد.
3️⃣ ترکیب جامعه اسلامی در آن عصر:
اگر به ترکیب جامعه اسلامی نگاه بیندازیم شاید این مسئله را بهتر درک کنیم:
1. #منافقین که طرحی برای گرفتن حکومت ریخته بودند
2. #تازه_مسلمانانی که با #شمشیر_امیرالمومنین مسلمان شده بودند لذا #کینه او را به دل داشتند
3. تازه مسلمانانی که شناختی از اسلام نداشتند و تازه از #جاهلیت به در آمده بودند لذا هنوز گرفتار #فرهنگ_قبیله_گرای_جاهلی و چشم و هم چشمی و حسادت بودند.
4. کسانی که فکر میکردند پیامبر هم مثل خودشان به دنبال تقویت #اقوام خودش هست لذا میگفتند او پسر عموی خودش را میخواهد حاکم کند.
4️⃣ لذا این ترس، یک #ترس_عقلائی است مانند ترس یک مادر از آینده بچه اش لذا پیامبر هم نگران #آینده امت اسلامی است.
از این جهت که نکند #منافقین به این ابلاغ خدشه کرده و #شورش و بلوایی بپا کنند و آیندگان از ولایت محروم بشوند.
لذا منشا این ترس، «#عقلانیت_پیامبر» است. اما بالاخره منافقین بستری را ایجاد کرده اند که حضرت در مقابل کنش آنها، چنین واکنشی همراه با ترس و نگرانی از خود بروز میدهند.
اینجاست که وحی نازل شده و به پیامبر اطمینان میدهد و فرماید: «وَ اللّٰهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّٰاس» خداوند تو را از مردم حفظ میکند. و بعد پیامبر در غدیرخم ابلاغ را انجام میدهند.
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 قاعده «از كوزه همان برون تراود كه در اوست»
(بخش سوم)
4️⃣ نکته چهارم: تطبیق این قاعده بر مقوله «جامعه»
🔺آیه شریفه محل بحث، این قاعده را به صورت عام مطرح میکند، لذا همانگونه که انسان ها داراى شاكله و ساختاری جسمی روحی هستند، «#جامعه» نيز داراى شاكله و ساختاری جسمی روحی هست که اين دارایی در یک فرایندی، از نسلى به نسلی ديگر، منتقل ميشود.
🔺براساس این قاعده مهم، همیشه یک پیوند ذاتی و هم سنخیتی بین «#ساخت_اجتماعی» و «#خواست_اجتماعی» وجود دارد.
🔺یعنی از هر ساختاری، هر انتخاب، خواست و عملی برنمی آید و از آن طرف، هر عملی نیز نمیتواند نتیجه هر ساختاری باشد بلکه یک نظم و #سنخیتی بین این دو مقوله وجود دارد.
🔺اصولاً در هر عصری، کنش ها، آرمان ها و مطالبات هر جامعه، برآیند تعامل پیشینه و #تجربیات_تاریخی، ساختار اجتماعی، #استعدادها، #ظرفیت ها و مقتضیات آن و طرز تلقی و رویکرد آن نسبت به حوزه های فرهنگ، سیاست، اقتصاد و گاهی اوضاع بین المللی آن روزگار است.
🔺به عنوان مثال میان کنش ها و مطالبات سیاسی هر جامعه و ساختار اجتماعی آن، گونه ای تعامل، تناسب و سنخیت وجود دارد و از منظر #فلسفی و #جامعه_شناختی هیچ جامعه ای نمیتواند مطالبه ای ناسازگار با ماهیت خود داشته باشد.
قیام ها، کودتاها و... را نیز باید در همین بستر تحلیل کرد.
🔺البته در شناخت دقیق شاکله، چه فردی و چه اجتماعی، باید #مولفه_های_جوهری را از #مولفه_های_عَرَضی جدا کرد. مثلا جوهره شاکله جامعه ایران، جوهره ای دینی است. اگر بخواهیم این جامعه را تحلیل کنیم، نباید وزن این مولفه را مساوی با وزن مولفه های عرضی دانست.
5️⃣ نکته پنجم: «فرهنگ» به مثابه شاکله اجتماعی جامعه
🔺اگر بخواهیم شاکله یک جامعه را تصویر کنیم، شاید مهمترین مولفه اش، «#فرهنگ» آن جامعه باشد. آیت الله خامنه ای ناظر به این نکته میگویند:
«فرهنگ، يعنى خُلقيات و ذاتيات يك جامعه و بومىِ يك ملت؛ تفكراتش، ايمانش، آرمانهايش.» 17/10/83.
ایشان در جای دیگری، فرهنگ را با کلید واژه «#شاکله» تبیین میکنند.(متن)
🔺لذا عامل عمده تعیین کننده رفتار یک جامعه را همین فرهنگ مشخص میکند. يعنى «آن ذهنيّتهاى حاكم بر وجود انسان كه رفتارهاى او را به سمتى هدايت ميكند، تسريع يا كُند ميكند. اين، حدّاقل نيمى از عوامل تعيينكننده و پيشبرنده و جهتدهندهى به همهى رفتارها است.» 23/9/78.
🔺لذا ميتوان فرهنگ را به نحوی «شاكله اجتماعى جامعه» دانست كه در بستر زمان، تحت تأثير عوامل متعدّد، شكل گرفته و بستر زيست و فضاى تحرّك و كنش انسانها را تعيين ميكند.
🔺در واقع عوامل متعدد اجتماعی، اقتصادى، سياسى، جغرافيايى و... در طول زمان، رسوباتى را بر ذهنیت یک جامعه جاى ميگذارند که اين رسوبات با كنار هم قرار گرفتن و درهم تنيده شدن، شاكله اجتماعی جامعه را ايجاد ميكند.
🔺به عبارت دیگر، در یک جامعه، به مرور #حالات_انسانی که هنوز تثبیت نشده و معمولا زودگذرند، در تاثیر و تاثّراتی تبديل به #عادات_اجتماعی شده و این عادات اجتماعی نیز تبديل به #شاكله_اجتماعی میشود و #فرهنگ_عمومی را شکل میدهد.
(بیانی از آیت الله خامنه ای)
ادامه دارد...
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9