❇️ مدل تشریع احکام در صدر اسلام
☘️ یکی از مباحثی که نیاز به تحقیق ویژه دارد #چگونگی_تشریع_احکام اسلام در مدت 23 سال توسط #پیغمبر میباشد. دقت در این مسئله میتواند کمک شایانی به #وضع_قانون در امروز #جمهوری_اسلامی بکند.
☘️ شیوه ای که حضرت در #مکه پیش گرفتند متفاوت از شیوه ای بود که در #مدینه دنبال کردند، چرا که در مکه، اسلام ذیل #حکومت_طاغوت پیش میرفت اما در مدینه اسلام خود متولی حکومت بود لذا شیوه در این دو فضا نیز متفاوت بود.
☘️ در مکه عمده تمرکز بروی #اصول و احکام به نحو کلی بود، به خلاف مدینه که احکام به مرور تفصیل داده میشد. در واقع اینگونه نبود که پیامبر احکام را حتی در مدینه از همان ابتدا به صورت کامل و جامع پیاده کرده باشند بلکه با توجه به شرایط زمانی و مکانی و به #تدریج احکام الهی صادر شده و بعد پیاده میشدند.
☘️ این شیوه را میتوانید در مورد مسائلی مانند #شرب_خمر، #ارث و #ربا دنبال کنید که حضرت با چه #عقلانیتی آن را تحقق بخشیدند. اساسا عده ای مسئله #نسخ و #تشریع_احکام موقت -که برخی را به دشواری انداخته- را در همین بستر تحلیلی تبیین کرده اند.
☘️ #امیرالمومنین(ع) در روایتی که #علامه_مجلسی در بحارالانوار ج90، ص6 آورده اند به همین مسئله اشاره کرده و نکات دقیقی را تذکر داده اند: «فَكَانَ مِنْ رَأْفَتِهِ وَ رَحْمَتِهِ أَنَّهُ لَمْ يَنْقُلْ قَوْمَهُ فِي أَوَّلِ نُبُوَّتِهِ عَنْ عَادَتِهِمْ حَتَّى اسْتَحْكَمَ الْإِسْلَامُ فِي قُلُوبِهِمْ وَ حَلَّتِ الشَّرِيعَةُ فِي صُدُورِهِم»
☘️ ایشان میفرمایند از دلسوزى و رحمت پیامبر اين بود كه مردم را در همان آغاز نبوّتش، به یکباره از عاداتشان باز نداشت بلکه ابتدا با انجام اموری تلاش کرد اسلام در دل های آنها ریشه دوانده و مستحکم بشود، آنگاه وقتی شیرینی اسلام را چشیدند شروع به تغییر عادات غلطشان میکردند.
☘️ در ادامه همین حدیث، حضرت موارد متعددی از تدریجی بودن احکام مانند #جهاد، #صلح، #قصاص، #ارث، #تغییر_قبله و... را ذکر میکنند.
☘️ توجه به این اصل مهم در وضع قانون بسیار مهم و اساسی است، اما مسئله ای که اجرای این نکته را (علاوه بر کوتاهی و بی سلیقه گی های دور از عقلانیت برخی مسئولین) بغرنج و صعب کرده، #هجمه_فوق_سنگین_دشمن استکباری است.
☘️ در واقع #فشار_رسانه ای دشمن کار را بسیار سخت تر کرده لذا در این سمت نیز نیاز به عقلانیتی بیشتر برای تدوین قانون و اجرای آن داریم. برای عبور از این شرایط بغرنج نیاز به همفکری و تأملات بیشتر و شنیدن از سلایق مختلف هستیم.
☘️ البته اهمیت این نکته نباید بهانه ای بشود برای سو استفاده امروز که پس فعلا مسئله حجاب را شل کنیم تا ببینیم کی فضا محیا میشود چون موضوع آن مقداری متفاوت است.
☘️ در واقع مسئله امروز دارای ابعاد بسیار پیچیده ای است که عدم توجه و ملاحظه هر بُعد و مولفه آن میتواند ما را به یک تصمیم اشتباه برساند لذا در عین اعتقاد راسخ به نکته ای که عرض شد و اینکه باید امروز نیز شدیدا به آن توجه داشت، معتقدم مسئله امروز به دلیل هجمه عجیب دشمن صورت دیگری پیدا کرده است.
https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع)
2️⃣ عمار (بخش اول)
🔺یکی از مهمترین تلاش های #امیرالمومنین(ع) خصوصا در #عصر_خلفا، تربیت یک کادر تشکیلاتی و #کنشگری بواسطه آنها بود، تا بتواند تا آنجا که میشود دین الهی را #اقامه کند.
یکی از عرصه های مهم کنشگری اصحاب، مربوط به مبارزه با #بی_عدالتی، #فساد و #تبعیض ها بود. در یادداشت قبل، کنشگری ابوذر مرور شد و اکنون جناب عمار.
🔺انساب الاشراف نقل میکند:
عثمان از بیت المال جواهری را برای خانواده اش برداشت و مردم به او اعتراض کرده و با تندی با او برخورد کردند. #عثمان خشمگین شده و در خطبه ای گفت:
ما نیازمان را از بیت المال برمیداریم، هرچند برخی از این کار خوششان نیاید و هیچ کس هم نمیتواند اعتراض کند.
(لَنأخُذَنَّ حاجَتَنا مِن هذَا الفَيءِ و إن رَغِمَت انوفُ أقوام)
🔸#حضرت_امیر به عثمان گفت: چنین نکن چرا که کارت به جاهای باریک میکشد و #مردم جلوی تو را خواهند گرفت.
(إذا تُمنَعُ مِن ذلِكَ و يُحالُ بَينَكَ و بَينَهُ)
🔸#عمار نیز به او گفت:
من اولین کسی هستم که این کار تو را نمیپسندم و به آن #اعتراض خواهم کرد. (اشهِدُ اللّهَ أنَّ أنفي أوَّلُ راغِمٍ مِن ذلِك)
اینجا بود که عثمان عصبانی شد و دستور داد عمار را حسابی بزنند.
🔺الامامة و السیاسة نقل میکند:
عده ای از اصحاب پیامبر جمع شده و شروع به نوشتن یک نامه کردند و در آن به #بدعت ها، #فسادها، بی عدالتی ها و انحرافات عثمان اشاره کردند.
🔹نامه که تمام شد، نویسندگان نامه(ده نفر از اصحاب مانند #طلحه، #زبیر، #ابن_مسعود و...) به سمت عثمان حرکت کردند تا نامه را به او داده و نسبت به مشی او اعتراض کنند.
🔹نامه به دست عمار بود و در مسیر رسیدن به عثمان، یک به یک از آن اصحاب، خود را از جمع جدا کردند تا آنجا که عمار خود تنها ماند.
(وَ الكِتابُ في يَدِ عَمّارٍ، جَعَلوا يَتَسَلَّلونَ عَن عَمّارٍ حَتّى بَقِيَ وَحدَه / نقل دیگر: فَلَمّا بَلَغوا البابَ نَكَلوا إلّا عَمّارَ بنَ ياسِر)
🔹همه ترسیده بودند و عقب کشیدند و تنها #عمار ماند، تا بار دیگر به تنهایی هم که شده، در مقابل بی عدالتی ها فریاد بزند، تا بلکه جان های مرده، بیدار بشوند.
عمار وقتی نامه را به عثمان داد، عثمان پرسید: افراد دیگری هم با تو بودند؟ عمار گفت: بله، چند نفری بودند که از #ترس تو پراکنده شدند.
🔹عثمان گفت: چه کسانی بودند؟ عمار اطلاعات را لو نداد و گفت به تو نخواهم گفت.
عثمان عصبانی شد و گفت: پس تو چگونه #جرئت کردی که از بین آنها، فقط تو نزد من بیایی؟
در نقل انساب الاشراف آمده که عمار پاسخ داد:
چون من از همه آنها نسبت به تو #دلسوزتر هستم.
(لِأَنّي أنصَحُهُم لَك)
🔹اما #مروان، داماد عثمان که از بیت المال #رانت های هنگفتی گرفته بود، به عثمان گفت:
ای امیر! این بنده سیاه، #مردم و #افکار_عمومی را علیه تو گستاخ کرده، اگر او را بکشی، برای دیگران مایه #عبرت خواهد شد و دیگر کسی علیه تو #شورش نخواهد کرد.
(إنَّ هذَا العَبدَ الأسوَدَ يَعني عَمّارا قَد جَرَّأَ عَلَيكَ النّاسَ و إنَّكَ إن قَتَلتَهُ نَكَّلتَ بِهِ مَن وَراءَهُ)
خب طبیعی است که پیشنهاد یک #سرمایه_داری که تا خرخره از بیت المال خورده هم باید این باشد.
🔹عثمان دستور داد تا او را بزنند. در نقل ها دارد که آنقدر عمار را زدند تا آنکه شکمش #ورم کرده و #بیهوش شد. دارد که اینجا #ام_سلمه همسر پیامبر او را به خانه اش برد و از او مراقبت کرد.
🔺تاریخ المدینة نقل میکند:
🔸آنقدر عمار را زدند و بر بیضه های او کوفتند که عمار دچار #فتق شد و قادر به نگه داشتن ادرار خویش نبود. عمار در واکنش به این اذیت و آزار آنها گفت:
🔸هر چه میکشم از این #قریش است. در صدر اسلام به خاطر اسلام آوردنم، آنگونه من را زدند و امروز نیز به خاطر #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر عثمان اینچنین من را میزنند که حتی قادر به نگه داشتن ادرارم هم نیستم.
🔺قبیله #بنی_مغیره که هم پیمان عمار بودند، وقتی متوجه ماجرا شدند، خشمگین شده و به عثمان گفتند: بدان! به خدا قسم اگر عمار با این ضربه تو کشته شود، ما مردی بزرگ از #بنی_امیه را به جای آن #قصاص خواهیم کرد.
عثمان پاسخ داد: شما مرد آن نیستید و هیچ غلطی نخواهید کرد.
➕ ادامه...👇
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 3️⃣ ماجرای یک نامه و رویش یک جوان انقلابی(بخش اول) 🔺#أنساب_الأشراف نقل م
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع)
3️⃣ ماجرای یک نامه و رویش یک جوان انقلابی(بخش دوم)
🔺وقتی #عثمان، نامه #كعب را خواند، به #سعيد_بن_عاص، والی کوفه، نامه نوشت كه او را به سوى مدینه و نزد من روانه كن. او نيز چنین کرد.
🔺جالب اینکه سعیدبن عاص، مأموریت بردن جناب کعب به مدینه را به یک #باديهنشين داده بود اما این باديهنشين، وقتی در مسیر حرکت، نحوه نماز و عبادت كعب را ديد و شیفته او شده و به مقامش پی برد و گفت:
➕ای كاش بهرهام از بردن كعب اين بود كه مرا #ببخشد و گناهم آمرزيده شود!
🔺هنگامى كه كعب نزد عثمان رسید، عثمان گفت:
آوازهاش را شنيدن، بهتر از خود او را ديدن است! كعب، #جوان و كمسال و لاغر بود.
عثمان به كعب رو كرد و گفت:
➕آيا تو می خواهی حق و #عدالت را به من بیاموزى؟ وقتی تو در صُلب #پدر_مشرک ات بودی و هنوز به دنیا نیامده بودی، من ایمان آورده و قرآن مىخواندم.
🔺كعب نیز به او گفت:
▫️«حكومت بر مؤمنان، تنها به وسيله #شورا به تو رسيد، آن هم آنجا که با خدا #عهد بستى تا به #سيره_پيامبر عمل كنى و در آن، كوتاهى نكنى.
▫️اگر براى بار دوم با ما مردم مشورت میشد و از ما نظر خواسته میشد، قطعا حکومت را از تو میگرفتیم.
▫️اى عثمان! كتاب خدا براى كسى است كه به او برسد و آن را بخوانَد و ما با تو در خواندن آن، شريك هستيم و هر گاه قارى به آنچه در قرآن است، عمل نكند، قرآنْ، حجّتى بر ضدّ او مىشود.
🔺عثمان وقتی صلابت و #منطق_کعب را میبیند، ترجیح میدهد مسیر بحث را عوض کرده لذا یک #سوال_فرعی اعتقادات، از کعب میپرسد و میگوید: به خدا سوگند، گمان نمىكنم كه بدانى پروردگارت كجاست، آیا میدانی خدا در چه مکانی است؟
کعب نیز زرنگی و #زیرکی میکند و میگوید: خدا در #كمين است!
🔺#مروان، داماد عثمان که شخصیت بسیار مرموزی است و بارها علیه اصحاب حضرت امیر برخوردهای مرموزانه انجام داده، در اینجا نیز ورود کرده و به عثمان میگوید:
ای عثمان! #بردبارىِ و صبر تو، مانند اين افراد را علیه تو #گستاخ و برانگيخته است. آنها از صبوری تو، سوءاستفاده کرده اند.
🔺لذا عثمان فرمان داد تا كعب را برهنه كنند و #بيست_تازيانه به او بزنند. سپس او را به #دماوند تبعيد كرد. در مسیر تبعید، به #کدخدایی برخوردند که او از کسی که مأمور جابجایی کعب بود، پرسید: چرا با اين مرد، چنين شده و اینگونه برخورد کرده اید؟ آن مأمور گفت:
چون او #شرور است. آن کدخدا پاسخ داد: مردمى كه اين شخصْ، از اشرار آنان باشد، آن مردم، #بهترينْ_مردماند!
این هم از روشن ضمیری آن کدخدا بوده است.
🔺پس از مدتی، عده ای مانند #طلحه و #زبير، عثمان را به خاطر تبعید کعب #سرزنش میکنند. عثمان وقتی اعتراضات به تبعید کعب را میبیند، از کارش پشیمان شده و مجبور میشود او را بازگرداند.
🔺وقتی کعب نزد عثمان آمد، عثمان جهت تحت تاثیر قرار دادن توده های مردم، پیراهن خود را بیرون آورده و خطاب به کعب گفت:
اى كعب! #قصاص كن. اما کعب او را #عفو میکند.
📌پ.ن:
▫️کعب و جوانانی مثل او، جزو رویش های #مسلک_عدالتخواهی_علی(ع) و شاگردانش بشمار می آیند. مسیر حق، همانگونه که ریزش هایی دارد، اما رویش هایی هم دارد.
▫️همین جوانانی که در دوره عثمان اینگونه مشغول عدالتخواهی بودند، پس از آن، به مرور، هرکدام تبدیل به یکی از #راهبران_نهضت_شيعى در كوفه شدند.
▫️کسانی که در خط اول سپاه حضرت امیر، در جنگ هاى جمل و صفين و نهروان قرار داشتند و حتى پس از شهادت حضرت، هرگز با معاويه #سازش نكردند.
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 ارزش دستگیری ایمانی و معرفتی از دیگران
🔺شخصی با قاتل پدرش که #قصاص بر او واجب شده بود، نزد #امام_سجاد(ع) می آید.
قاتل، از آن شخص درخواست عفو میکند، تا بدین واسطه خداوند به او ثواب زیاد بدهد، اما گویا آن شخص دلش به #عفو راضی نشده بود.
🔺حضرت به آن شخص که خواهان قصاص بود فرمود:
اگر این مرد، حقی بر گردن تو دارد، به خاطر آن، از این جنایت و خطایش بگذر و او را ببخش.
آن شخص گفت: البته او(قاتل پدرش)، بر گردن من حقی دارد، اما به اندازه ای نیست که از خون پدرم بگذرم.
🔺حضرت فرمود: پس چه میخواهی؟ گفت: قصاص، البته اگر #دیه پدرم را بپردازد، او را میبخشم.
حضرت پرسید: او چه حقی بر گردن دارد؟ او گفت: این شخص، #توحید پروردگار، #نبوت پیامبر(ص) و ولایت و #امامت امیرالمومنین(ع) و دیگر ائمه(ع) را به من آموخته است.
(قال: يا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) لَقَّنَنِي تَوْحِيدَ اَللَّهِ و نُبُوَّةَ رَسُولِ اَللَّهِ و إِمَامَةَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ و اَلْأَئِمَّةِ(ع))
🔺حضرت فرمود: آیا این نیکی و حقی که او بر گردن تو دارد، معادل خون پدرت نیست؟ به خدا قسم، این حقی که او بر گردن تو دارد، برابر با خون تمام مردم روی زمین است، از اولین تا آخرین، مگر انبیا و ائمه(ع) که اگر کشته شوند، هیچ حقی نمیتواند خونشان را جبران کند.
(فَهَذَا لاَ يَفِي بِدَمِ أَبِيكَ؟! بَلَى و اَللَّهِ، هَذَا يَفِيَ بِدِمَاءِ أَهْلِ اَلْأَرْضِ كُلِّهِمْ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ سِوَى [اَلْأَنْبِيَاءِ وَ] اَلْأَئِمَّةِ(ع))
🔺سپس حضرت به قاتل گفتند:
آیا ثواب این کارت را به من میدهی تا من هم در مقابلش دیه تو را بپردازم که از قصاص نجات یابی؟
(أَ فَتَجْعَلُ لِي ثَوَابَ تَلْقِينِكَ لَهُ حَتَّى أَبْذُلَ لَكَ اَلدِّيَةَ فَتَنْجُوَ بِهَا مِنَ اَلْقَتْلِ؟)
🔺قاتل گفت: یا ابن رسول الله، من به این ثواب نیازمندم، درحالیکه شما نیازی به آن ندارید. چون من گرفتار گناهان زیادی هستم.
(قال: يا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّه(ص)، أَنَا مُحْتَاجٌ إِلَيْهَا و أَنْتَ مُسْتَغْنٍ عَنْهَا فَإِنَّ ذُنُوبِي عَظِيمَةٌ)
🔺حضرت به او گفت: پس خود را برای کشته شدن آماده کن، چرا که ظاهرا این نزد تو محبوب تر است از واگذار کردن آن ثوابت.
(قال: فَتَسْتَسْلِمُ لِلْقَتْلِ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ نُزُولِكَ عَنْ ثَوَابِ هَذَا اَلتَّلْقِينِ)
قاتل نیز به قصاص راضی شد، اما به از بین رفتن آن ثوابش در مقابل نجاتش، رضایت نداد.
🔺سپس حضرت به آن شخص خواهان قصاص گفت:
▫️این شخص، تو و پدرت را از #لذت_دنیا محروم کرد اما اگر بر گناه این شخص صبر کنی و از او بگذری، در #بهشت همدم پدرت خواهی بود.
(قَابِلْ بَيْنَ ذَنْبِهِ هَذَا إِلَيْكَ وَ بَيْنَ تَطَوُّلِهِ عَلَيْكَ، قَتَلَ أَبَاكَ فَحَرَمَهُ لَذَّةَ اَلدُّنْيَا و حَرَمَكَ اَلتَّمَتُّعَ به فيها، عَلَى أَنَّكَ إِنْ صَبَرْتَ و سَلَّمْتَ فَرَفِيقُ أَبِيكَ في اَلْجِنَان)
▫️او #ایمان را به تو آموخت و در برابر آن، #بهشت جاویدان خداوند را برای تو ضمانت کرد و تو را از #عذاب جاویدان نجات داد. بنابراین، نیکی او نسبت به تو، چندین برابر جنایتی است که مرتکب شده است.
(و لَقَّنَكَ اَلْإِيمَانَ فَأَوْجَبَ لَكَ به جَنَّةَ اَللَّهِ اَلدَّائِمَةَ و أَنْقَذَكَ مِنْ عَذَابِهِ اَلدَّائِمِ فَإِحْسَانُهُ إِلَيْكَ أَضْعَافُ جِنَايَتِهِ عَلَيْكَ)
▫️پس یا بدین خاطر او را ببخش، تا حدیثی از فضل پیامبر برای شما نقل کنم که از دنیا و آنچه در آن است، بهتر است.
(فَإِمَّا أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ جَزَاءً عَلَى إِحْسَانِهِ إِلَيْكَ! لِأُحَدِّثَكُمَا بِحَدِيثٍ مِنْ فَضْلِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) خَيْرٌ لَكُمَا مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا فِيهَا)
▫️یا اگر نمیخواهی از او بگذری، دیه را میپردازم تا مصالحه شود، و حدیث را تنها به قاتل خواهم گفت، نه به تو، و آنچه از آن حدیث از دست خواهی داد، برایت بهتر از دنیاست، اگر در آن تأمل کنی.
(وَ إِمَّا أَنْ تَأْبَى أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ حَتَّى أَبْذُلَ لَكَ اَلدِّيَةَ لِتُصَالِحَهُ عَلَيْهَا، ثُمَّ أُحَدِّثُهُ بِالْحَدِيثِ دُونَكَ، وَ لَمَا يَفُوتُكَ مِنْ ذَلِكَ اَلْحَدِيثِ خَيْرٌ مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا فِيهَا لَوِ اعْتَبَرْتَ بِهِ)
🔺آن جوان نیز گفت: «یا ابن رسول الله! از او گذشتم و در مقابل، نه دیه میخواهم و نه چیز دیگری، بلکه تنها برای #رضای_خدا و بهخاطر خواست شما چنین میکنم. پس آن حدیث را برای ما نقل کن!»
(قَدْ عَفَوْتُ عَنْهُ بِلاَ دِيَةٍ، وَ لاَ شَيْءٍ إِلاَّ اِبْتِغَاءَ وَجْهِ اَللَّهِ وَ لِمَسْأَلَتِكَ فِي أَمْرِهِ، فَحَدِّثْنَا يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِالْحَدِيثِ)
حضرت نیز در ادامه، آن حدیث را برای او خواندند.
➕مطالعه کامل روایت + حدیثی که حضرت برای آن مرد جوان خواندند.
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9