eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
91 عکس
15 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72 سایر فیش های مطالعاتی و پراکنده در این کانال گذاشته میشود: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ انقلابیگری به سبک طلحه و زبیر یا امیرالمومنین(ع) 🔰امیرالمومنین(ع) پیش از و هنگام حرکت به سمت بصره، نامه ای به مردم کوفه دارد که بس جای تامل است(=نامه اول نهج البلاغه). حضرت در تحلیل مسئله فروپاشی و قتل او به سه دسته منتقد و روش آنها اشاره میکند: 1️⃣ یک دسته، اند. حضرت میفرماید مدل تعاملی مردم با حکومت، مدل ، و بود. مدام از طرف مردم، حکومت کوبیده میشد. خب طبیعی هم بود چرا که فراوان ظلم ها و بی عدالتی هایی را میدیدند. ▫️اشکالی که مردم به عثمان داشتند عمده به مسئله تقسیم ناعادلانه بیت المال و بخشش بی حساب به اطرافیان و سپردن مناصب به افراد ناصالح برمیگشت. 2️⃣ دسته دیگر بخشی از مانند ، ، و... بودند. حضرت درباره مدل تعاملی آنها با حکومت میفرماید سبک ترین برنامه شان نسبت به عثمان، درباره او و نرم ترین کارشان، بر او بود. ▫️طلحه و زبیر به عنوان دو انقلابی نهضت رسول الله، انقلابیگری شان عمده در جهت ایجاد شورش و ترغیب مردم به کشتن عثمان بود و بهم ریختن جامعه بود، چنانكه زبير مى‌گفت: عثمان را بكشيد كه دين رسول الله را تغيير داده. نقل شده عثمان زمانی که در خانه خود محصور شده بود مى‌گفت: واى بر طلحه! چقدر مراعاتش را کردم و هرچه میخواست بهش دادم اما اكنون او درصدد ريختن خون من برآمده. ▫️اساسا وقتی مردم میدیدند خواص جامعه اینچنین تعاملی با حکومت دارند، آنها نیز تبعیت کرده و حکومت را تحت قرار میدادند. 3️⃣ اما دسته سوم گروهی با محوریت (ع) بودند. مدل تعاملی ای که حضرت با عثمان و حکومت در پیش میگیرد به نحوی است که از طرفی نه مردم را برای ساقط کردن حکومت تشجیع میکند یعنی مدل طلعه و زبیر را پیش نمیگیرد و نمیخواهد جامعه دچار تشنج بشود. و از طرفی اینگونه هم نیست که مدافع حکومت عثمان باشد و بخواهد ظلم هایش را توجیه بکند ▫️بلکه حضرت تلاش میکند به نحوی با حکومت تعامل کند تا به بهترین نحو بتواند مانع ظلم ها و بی عدالتی ها بشود یا حجم آن را کم کند اما بدون ایجاد دودستگی، شورش، تشنج، زدوخورد و... ▫️حضرت در این نامه میفرماید بیشترین تلاش من این بود که حکومت را از دست ندهد، مدام به عثمان توصیه میکردم کاری نکند که مردم از او ناراضی بشوند و سعی میکردم به نحوی تعامل کنم که مردم نیز حس رضایتمندی داشته باشند. ▫️حضرت در ادامه میفرماید اتفاقا برعکس طلحه و زبیر، من به هیچ عنوان به دنبال عثمان نبودم. در واقع حضرت وقتی مبینید در حکومت ظلم ها و بی عدالتی هایی رخ میدهد، تلاش میکند با مشاوره هایش حجم این بی عدالتی ها را کمتر کند، هرچند عثمان در عمل خیلی هم گوش به حرف حضرت نبود. ➕کلید واژه: «أُكْثِرُ اِسْتِعْبَابَهُ وَ أُقِلُّ عِتَابَهُ» https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 2️⃣ عمار (بخش اول) 🔺یکی از مهمترین تلاش های (ع) خصوصا در ، تربیت یک کادر تشکیلاتی و بواسطه آنها بود، تا بتواند تا آنجا که میشود دین الهی را کند. یکی از عرصه های مهم کنشگری اصحاب، مربوط به مبارزه با ، و ها بود. در یادداشت قبل، کنشگری ابوذر مرور شد و اکنون جناب عمار. 🔺انساب الاشراف نقل میکند: عثمان از بیت المال جواهری را برای خانواده اش برداشت و مردم به او اعتراض کرده و با تندی با او برخورد کردند. خشمگین شده و در خطبه ای گفت: ما نیازمان را از بیت المال برمیداریم، هرچند برخی از این کار خوششان نیاید و هیچ کس هم نمیتواند اعتراض کند. (لَنأخُذَنَّ حاجَتَنا مِن هذَا الفَيءِ و إن رَغِمَت انوفُ أقوام) 🔸 به عثمان گفت: چنین نکن چرا که کارت به جاهای باریک میکشد و جلوی تو را خواهند گرفت. (إذا تُمنَعُ مِن ذلِكَ و يُحالُ بَينَكَ و بَينَهُ‌) 🔸 نیز به او گفت: من اولین کسی هستم که این کار تو را نمیپسندم و به آن خواهم کرد. (اشهِدُ اللّهَ أنَّ أنفي أوَّلُ راغِمٍ مِن ذلِك) اینجا بود که عثمان عصبانی شد و دستور داد عمار را حسابی بزنند. 🔺الامامة و السیاسة نقل میکند: عده ای از اصحاب پیامبر جمع شده و شروع به نوشتن یک نامه کردند و در آن به ها، ، بی عدالتی ها و انحرافات عثمان اشاره کردند. 🔹نامه که تمام شد، نویسندگان نامه(ده نفر از اصحاب مانند ، ، و...) به سمت عثمان حرکت کردند تا نامه را به او داده و نسبت به مشی او اعتراض کنند. 🔹نامه به دست عمار بود و در مسیر رسیدن به عثمان، یک به یک از آن اصحاب، خود را از جمع جدا کردند تا آنجا که عمار خود تنها ماند. (وَ الكِتابُ في يَدِ عَمّارٍ، جَعَلوا يَتَسَلَّلونَ عَن عَمّارٍ حَتّى بَقِيَ وَحدَه / نقل دیگر: فَلَمّا بَلَغوا البابَ نَكَلوا إلّا عَمّارَ بنَ ياسِر) 🔹همه ترسیده بودند و عقب کشیدند و تنها ماند، تا بار دیگر به تنهایی هم که شده، در مقابل بی عدالتی ها فریاد بزند، تا بلکه جان های مرده، بیدار بشوند. عمار وقتی نامه را به عثمان داد، عثمان پرسید: افراد دیگری هم با تو بودند؟ عمار گفت: بله، چند نفری بودند که از تو پراکنده شدند. 🔹عثمان گفت: چه کسانی بودند؟ عمار اطلاعات را لو نداد و گفت به تو نخواهم گفت. عثمان عصبانی شد و گفت: پس تو چگونه کردی که از بین آنها، فقط تو نزد من بیایی؟ در نقل انساب الاشراف آمده که عمار پاسخ داد: چون من از همه آنها نسبت به تو هستم. (لِأَنّي أنصَحُهُم لَك) 🔹اما ، داماد عثمان که از بیت المال های هنگفتی گرفته بود، به عثمان گفت: ای امیر! این بنده سیاه، و را علیه تو گستاخ کرده، اگر او را بکشی، برای دیگران مایه خواهد شد و دیگر کسی علیه تو نخواهد کرد. (إنَّ هذَا العَبدَ الأسوَدَ يَعني عَمّارا قَد جَرَّأَ عَلَيكَ النّاسَ‌ و إنَّكَ إن قَتَلتَهُ نَكَّلتَ بِهِ مَن‌ وَراءَهُ‌) خب طبیعی است که پیشنهاد یک که تا خرخره از بیت المال خورده هم باید این باشد. 🔹عثمان دستور داد تا او را بزنند. در نقل ها دارد که آنقدر عمار را زدند تا آنکه شکمش کرده و شد. دارد که اینجا همسر پیامبر او را به خانه اش برد و از او مراقبت کرد. 🔺تاریخ المدینة نقل میکند: 🔸آنقدر عمار را زدند و بر بیضه های او کوفتند که عمار دچار شد و قادر به نگه داشتن ادرار خویش نبود. عمار در واکنش به این اذیت و آزار آنها گفت: 🔸هر چه میکشم از این است. در صدر اسلام به خاطر اسلام آوردنم، آنگونه من را زدند و امروز نیز به خاطر و عثمان اینچنین من را میزنند که حتی قادر به نگه داشتن ادرارم هم نیستم. 🔺قبیله که هم پیمان عمار بودند، وقتی متوجه ماجرا شدند، خشمگین شده و به عثمان گفتند: بدان! به خدا قسم اگر عمار با این ضربه تو کشته شود، ما مردی بزرگ از را به جای آن خواهیم کرد. عثمان پاسخ داد: شما مرد آن نیستید و هیچ غلطی نخواهید کرد. ➕ ادامه...👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 3️⃣ ماجرای یک نامه و رویش یک جوان انقلابی(بخش اول) 🔺#أنساب_الأشراف نقل م
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 3️⃣ ماجرای یک نامه و رویش یک جوان انقلابی(بخش دوم) 🔺وقتی ، نامه را خواند، به ، والی کوفه، نامه نوشت كه او را به سوى مدینه و نزد من روانه كن. او نيز چنین کرد. 🔺جالب اینکه سعیدبن عاص، مأموریت بردن جناب کعب به مدینه را به یک داده بود اما این باديه‌نشين، وقتی در مسیر حرکت، نحوه نماز و عبادت كعب را ديد و شیفته او شده و به مقامش پی برد و گفت: ➕ای كاش بهره‌ام از بردن كعب اين بود كه مرا و گناهم آمرزيده شود! 🔺هنگامى كه كعب نزد عثمان رسید، عثمان گفت: آوازه‌اش را شنيدن، بهتر از خود او را ديدن است! كعب، و كم‌سال و لاغر بود. عثمان به كعب رو كرد و گفت: ➕آيا تو می خواهی حق و را به من بیاموزى؟ وقتی تو در صُلب ات بودی و هنوز به دنیا نیامده بودی، من ایمان آورده و قرآن مى‌خواندم‌. 🔺كعب نیز به او گفت: ▫️«حكومت بر مؤمنان، تنها به وسيله به تو رسيد، آن هم آنجا که با خدا بستى تا به عمل كنى و در آن، كوتاهى نكنى. ▫️اگر براى بار دوم با ما مردم مشورت میشد و از ما نظر خواسته میشد، قطعا حکومت را از تو میگرفتیم. ▫️اى عثمان! كتاب خدا براى كسى است كه به او برسد و آن را بخوانَد و ما با تو در خواندن آن، شريك هستيم و هر گاه قارى به آنچه در قرآن است، عمل نكند، قرآنْ‌، حجّتى بر ضدّ او مى‌شود. 🔺عثمان وقتی صلابت و را میبیند، ترجیح میدهد مسیر بحث را عوض کرده لذا یک اعتقادات، از کعب میپرسد و میگوید: به خدا سوگند، گمان نمى‌كنم كه بدانى پروردگارت كجاست، آیا میدانی خدا در چه مکانی است؟ کعب نیز زرنگی و میکند و میگوید: خدا در است! 🔺، داماد عثمان که شخصیت بسیار مرموزی است و بارها علیه اصحاب حضرت امیر برخوردهای مرموزانه انجام داده، در اینجا نیز ورود کرده و به عثمان میگوید: ای عثمان! و صبر تو، مانند اين افراد را علیه تو و برانگيخته است. آنها از صبوری تو، سوءاستفاده کرده اند. 🔺لذا عثمان فرمان داد تا كعب را برهنه كنند و به او بزنند. سپس او را به تبعيد كرد. در مسیر تبعید، به برخوردند که او از کسی که مأمور جابجایی کعب بود، پرسید: چرا با اين مرد، چنين شده و اینگونه برخورد کرده اید؟ آن مأمور گفت: چون او است. آن کدخدا پاسخ داد: مردمى كه اين شخصْ، از اشرار آنان باشد، آن مردم، ! این هم از روشن ضمیری آن کدخدا بوده است. 🔺پس از مدتی، عده ای مانند و ، عثمان را به خاطر تبعید کعب میکنند. عثمان وقتی اعتراضات به تبعید کعب را میبیند، از کارش پشیمان شده و مجبور میشود او را بازگرداند. 🔺وقتی کعب نزد عثمان آمد، عثمان جهت تحت تاثیر قرار دادن توده های مردم، پیراهن خود را بیرون آورده و خطاب به کعب گفت: اى كعب! كن. اما کعب او را میکند. 📌پ.ن: ▫️کعب و جوانانی مثل او، جزو رویش های (ع) و شاگردانش بشمار می آیند. مسیر حق، همانگونه که ریزش هایی دارد، اما رویش هایی هم دارد. ▫️همین جوانانی که در دوره عثمان اینگونه مشغول عدالتخواهی بودند، پس از آن، به مرور، هرکدام تبدیل به یکی از در كوفه شدند. ▫️کسانی که در خط اول سپاه حضرت امیر، در جنگ هاى جمل و صفين و نهروان قرار داشتند و حتى پس از شهادت حضرت، هرگز با معاويه نكردند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 «پشه های سرگردان» نباشیم! 🔰 امیرالمومنین(ع) در میفرمایند: مردم سه دسته اند: 1️⃣ عالم ربّانی (فَعالِمٌ رَبّانِي) 2️⃣ دانشجوی در مسیر رستگاری (مُتَعَلِّمٌ عَلى سَبيلِ نَجاة) 3️⃣ پشه های سرگردان (هَمَجٌ رَعاعٌ) 🔺حضرت در توصیف گروه سوم میفرمایند: پشه‌هاى سرگردان، افرادی اند كه پيرو هر صدايند و با هر بادى، به آن سو رفته و از فروغ دانش، پرتو نگرفته‌ و به استوانه‌اى محكم، پناه نبرده‌اند. (هَمَجٌ رَعاعٌ أتباعُ كُلِّ ناعِقٍ‌، يَمِيلونَ مَعَ كُلِّ ريحٍ‌، لَم يَستَضيئوا بِنورِ عِلمٍ‌، و لَم يَلجَأُوا إِلى رُكنٍ وَثيق) 🔰 یکی از مصادیق دسته سوم، افرادی اند که بواسطه اشخاص، دین دار شده اند. شاخص و ملاک برای آنها، افرادند، نه حق و حقیقت. به نقل از امام صادق(ع) میفرماید: ▪️کسی که به واسطه افراد و ، به دين روى آورد، به واسطه همان افراد و شخصیت ها نيز از دين بيرون مى‌رود اما کسی که به واسطه و سنّت به دين روى آورد، كوه‌ها از پاى در مى‌آيند، ولى او ثابت مى‌ماند. (مَن دَخَلَ في هذَا الدّينِ بِالرِّجالِ، أَخرَجَهُ مِنهُ الرِّجالُ كَما أَدخَلوهُ فيهِ‌، و مَن دَخَلَ فيه بالكتابِ و السنَّةِ، زالَتِ الجبالُ قبلَ أَن يَزول) 🔰 شیخ طوسی در امالی نقل میکند: در نبرد جَمَل، ، وقتی طرفین نبرد را میبیند، به حضرت امیر میگوید: اى اميرمؤمنان! من ، و را نمیبینم، مگر اینکه بر حق هستند! (مَا أَرَى طَلْحَةَ وَ اَلزُّبَيْرَ وَ عَائِشَةَ أَضْحَوْا [اِحْتَجُّوا] إِلاَّ عَلَى حَقٍّ!) 🔺حضرت امیر در پاسخ میفرمایند: اى حارث! به‌راستى كه اگر زير پايت را بنگرى اما به بالاى سرت نگاه نکنی، از حق، مى‌شوى. به راستى كه حق و باطل با افراد شناخته نمى‌شوند؛ ليكن را با پيروى پيروان حق بشناس، و باطل را با دورى جُستن آنان كه از آن دورى مى‌جويند. (إِنَّكَ إِنْ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ جُزْتَ عَنِ الْحَقِّ، إِنَّ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ لَا يُعْرَفَانِ بِالنَّاسِ، وَ لَكِنْ اعْرِفِ الْحَقَّ بِاتِّبَاعِ مَنِ اتَّبَعَهُ، وَ الْبَاطِلَ بِاجْتِنَابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ) 🔺حارث گفت: چرا مانند و نباشم‌؟ حضرت پاسخ داد: عبداللّه بن عمر و سعد، از دست کشیدند، هرچند را نيز يارى نرساندند. حالا از كى آن دو، پيشوايان خوبى بوده‌اند تا از آنان پيروى شود؟! (إِنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ وَ سَعْداً أَخْذَلَا الْحَقَّ وَ لَمْ يَنْصُرَا الْبَاطِلَ، مَتَى كَانَا إِمَامَيْنِ فِي الْخَيْرِ فَيُتَّبَعَان‏؟) 🔰 در گزارش دیگری در ، حارث خطاب به حضرت میگوید: آيا مى‌پندارى كه من را بر گمراهى مى‌بينم‌؟! (أتَراني أظُنُّ أصْحابَ الجَملِ كانوا علىٰ ضَلالَةٍ؟!) 🔺حضرت در پاسخ حارث میفرمایند: مشکل تو این است که را نشناخته ای، تا بواسطه آن، را بشناسى و را نشناخته ای، تا بواسطه آن باطل گرايان را بشناسى. (إنّكَ لَم تَعْرِفِ الحقَّ فتَعْرفَ مَن أتاهُ‌، ولَم تَعْرِفِ الباطِلَ فتَعْرِفَ مَن أتاه) 📌پ.ن: برای اینکه دین را بیاموزیم، قطعا یکی از طرق، رجوع به افراد و اساتید این حوزه است. ولی افراد صرفا ای برای فهم حقیقت اند، نه اینکه نقش داشته باشند. نباید در اشخاص متوقف شد. اما نکته مهم آن است که خیلی ها، اینگونه به مسئله نگاه نمیکنند. ▫️اینکه فلان آقای هم حزبی یا فلان سایت هم فکر حرفی زده، لزوما به این معنا نیست که باید بدون تحقیق پذیرفت، آن هم در عصر امروز که نمیشود به هیچ چیز اعتماد کرد، حتی دو چشم خودمان. ▫️توجه به چند نکته میتواند خیلی کمک کارمان باشد: اولا اهل باشیم و حرف هیچ کس را بدون تحقیق، صددرصد تلقی به قبول نکنیم. ثانیا قطعا همه نمیتوانند اهل تحقیق باشند و یا حتی اهل تحقیق نیز نمیتوانند در تمام حیطه ها اهل تحقیق باشند، پس در رجوع به افراد، به کاربلد و کارکشته، و اهل و رجوع کنیم، نه هر کسی که ادعای آن را دارد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
علی(ع) ثروتمند بود یا فقیر؟.mp3
4.12M
💠 علی(ع) ثروتمند بود یا فقیر؟ 🔺 در کافی به نقل از میگوید: به حضرت امیر(ع) خبر رسيد كه و مى‌گويند: «على پول و مالی ندارد.» (أَنَّ طَلْحَةَ وَ اَلزُّبَيْرَ يَقُولاَنِ: لَيْسَ لِعَلِيٍّ مَالٌ) 🔺اين سخن بر حضرت سخت و گران آمد، لذا به وكيلان خود دستور فرمود كه غلّه های ايشان را جمع‌آورى كنند. تا اين‌كه يك سال گذشت. 🔺وكيلان در حالى‌كه از پول غلّه، صد هزار درهم جمع كرده بودند، نزد آن حضرت آمدند و پول‌ها در مقابل حضرت گذاشته شد. آن‌گاه حضرت به دنبال طلحه و زبير فرستاد و آنها آمدند. 🔺حضرت به آن دو فرمود: به خدا سوگند! اين و اموال، از آن من است و هيچ‌كس در آن سهمى ندارد. (فَقَالَ لَهُمَا: هَذَا اَلْمَالُ وَ اَللَّهِ لِي لَيْسَ لِأَحَدٍ فِيهِ شَيْءٌ) 🔺حضرت، نزد طلحه و زبير مورد تصديق بود. لذا آن دو وقتی از نزد حضرت بيرون آمدند، مى‌گفتند: به راستى علی(ع) است! ▪️ذکر چند روایت مرتبط دیگر(حضرت امیر / امام حسن) ▪️دوگانه و /بندگی و زندگی ▪️خوانش در مسئله ▪️تاثیر و در مسئله ▪️ماجرای امام صادق و سفیان ثوری ▪️توجه به مسئله «»، کلید حل مسئله 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9