eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
90 عکس
15 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72 سایر فیش های مطالعاتی و پراکنده در این کانال گذاشته میشود: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ایجاد ترس و ارعاب، راهبرد کارآمد باطل و شیطان 🔺آخرین فتنه ای که در حکومتش با آن درگیر بود، مسئله بود. نیروهایش را به شهرهای مرزی حضرت امیر میفرستاد و صریحا میگفت من به دنبال تسخیر شهرها نیستم بلکه تنها انگیزه ام، غارت کردن و بهم ریختن شهر و و ارعاب در دل مردم آنجاست. 🔺کتاب به نقل از میگوید: به من گفت: تو را با لشكر انبوه و ساز و برگ جنگى مى‌فرستم. از مسير فرات به برو. اگر آن جا لشكريانى ديدى بر آنان بتاز و غارت كن، وگرنه پيش برو تا شهر را غارت كنى. اگر در آن جا لشكريانى نيافتى، برو تا به ، شبيخون بزنى. سپس به نزد من بازگرد. مبادا به نزديك شوى! چرا كه اگر بر مردم انبار و مدائن بزنى، گويا كوفه را غارت كرده‌اى. 🔺در ادامه معاویه برای این غارات سه کارکرد میشمارد و میگوید ما از این غارات به دنبال این سه هدف هستیم: 1️⃣ اولا در دل مردم عراق می اندازد. (تَرهَبُ قُلوبَهُم) 2️⃣ ثانیا هواداران ما را نيز كه در فكر جدا شدن از آنان‌اند را مى‌بخشد و باعث میشود همچنان در بین آنها بمانند. (و تُجَرِّئُ كُلَّ مَن كانَ لَهُ فينا هَوىً مِنهُم و يَرى فِراقَهُم) 3️⃣ ثالثا كسانى را كه از پيشامدها مى‌ترسند را به سوى ما مى‌كشانَد و عملا اینها جزو نیروهای ما خواهند شد. (و تَدعو إلَينا كُلَّ مَن كانَ يَخافُ الدَّوائِرَ) 🔺در ادامه نیز تاکید میکند: به هر آبادى‌اى كه رسيدى كن و هركس را كه با خودت همفكر نديدى و اموال را كن كه اين كار هم مثل كشتن است و دل‌ها را بيشتر به درد مى‌آورد. (و خَرَّبَ كُلَّ ما مَرَرتَ بِهِ مِنَ القُرى، وَ اقتُل كُلَّ مَن لَقيتَ مِمَّن لَيسَ هُوَ عَلى رَأيِكَ‌، وَ احرَبِ‌ الأَموالَ‌، فَإِنَّهُ شَبيهٌ بِالقَتلِ و هُوَ أوجَعُ لِلقُلوبِ‌) 📌پ.ن: ▫️ و ارعاب، یک راهبرد مشترک بین جبهه حق و باطل است. هم شیطان و اصحابش در طول تاریخ از این راهبرد استفاده کرده و میکنند و هم انبیا و قرآن کریم امر میکند که سپاهیان اسلام باید در دل دشمنان خود ایجاد رعب کنند. ▫️نکته مهم در چرایی استفاده از این راهبرد است. چون مهمتر از ، احساس و است. اگر دقت کنیم خواهیم دید که خیلی مهم نیست زندگی یک انسان چقدر در واقعیت خوب است بلکه مهم این است که آیا آن انسان احساس و ادراک خوبی از زندگی اش دارد یا نه. ▫️در این ماجرا نیز همین است. در واقعیت رژیم منحوس در عملیات ، ضربه سنگینی خورده اما میخواهد با و ، ذهنیت و را به نحو دیگری صورت بندی کند. ▫️لذا با برساخت رسانه ای، هم ذهنیت مردم را نسبت به واقعیت تغییر میدهد و هم در دل مردم ارعابی ایجاد میکند که مردم از عملیات موفق خود پشیمان بشوند. ▫️پس اولا متوجه باشیم که دشمن ضربه سنگینی خورده و احتمالا واکنشی داشته باشد ولی برای مردم ما که تجربه دفاع مقدس را دارند، این زد و خوردها چیزی نیست. در واقع نباید متاثر از ارعاب او، دچار بشویم. اما ثانیا، داشته باشیم که صادق است، پس نه بترسیم و نه بترسانیم بلکه به دیگران بدهیم. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 2️⃣ عمار (بخش اول) 🔺یکی از مهمترین تلاش های (ع) خصوصا در ، تربیت یک کادر تشکیلاتی و بواسطه آنها بود، تا بتواند تا آنجا که میشود دین الهی را کند. یکی از عرصه های مهم کنشگری اصحاب، مربوط به مبارزه با ، و ها بود. در یادداشت قبل، کنشگری ابوذر مرور شد و اکنون جناب عمار. 🔺انساب الاشراف نقل میکند: عثمان از بیت المال جواهری را برای خانواده اش برداشت و مردم به او اعتراض کرده و با تندی با او برخورد کردند. خشمگین شده و در خطبه ای گفت: ما نیازمان را از بیت المال برمیداریم، هرچند برخی از این کار خوششان نیاید و هیچ کس هم نمیتواند اعتراض کند. (لَنأخُذَنَّ حاجَتَنا مِن هذَا الفَيءِ و إن رَغِمَت انوفُ أقوام) 🔸 به عثمان گفت: چنین نکن چرا که کارت به جاهای باریک میکشد و جلوی تو را خواهند گرفت. (إذا تُمنَعُ مِن ذلِكَ و يُحالُ بَينَكَ و بَينَهُ‌) 🔸 نیز به او گفت: من اولین کسی هستم که این کار تو را نمیپسندم و به آن خواهم کرد. (اشهِدُ اللّهَ أنَّ أنفي أوَّلُ راغِمٍ مِن ذلِك) اینجا بود که عثمان عصبانی شد و دستور داد عمار را حسابی بزنند. 🔺الامامة و السیاسة نقل میکند: عده ای از اصحاب پیامبر جمع شده و شروع به نوشتن یک نامه کردند و در آن به ها، ، بی عدالتی ها و انحرافات عثمان اشاره کردند. 🔹نامه که تمام شد، نویسندگان نامه(ده نفر از اصحاب مانند ، ، و...) به سمت عثمان حرکت کردند تا نامه را به او داده و نسبت به مشی او اعتراض کنند. 🔹نامه به دست عمار بود و در مسیر رسیدن به عثمان، یک به یک از آن اصحاب، خود را از جمع جدا کردند تا آنجا که عمار خود تنها ماند. (وَ الكِتابُ في يَدِ عَمّارٍ، جَعَلوا يَتَسَلَّلونَ عَن عَمّارٍ حَتّى بَقِيَ وَحدَه / نقل دیگر: فَلَمّا بَلَغوا البابَ نَكَلوا إلّا عَمّارَ بنَ ياسِر) 🔹همه ترسیده بودند و عقب کشیدند و تنها ماند، تا بار دیگر به تنهایی هم که شده، در مقابل بی عدالتی ها فریاد بزند، تا بلکه جان های مرده، بیدار بشوند. عمار وقتی نامه را به عثمان داد، عثمان پرسید: افراد دیگری هم با تو بودند؟ عمار گفت: بله، چند نفری بودند که از تو پراکنده شدند. 🔹عثمان گفت: چه کسانی بودند؟ عمار اطلاعات را لو نداد و گفت به تو نخواهم گفت. عثمان عصبانی شد و گفت: پس تو چگونه کردی که از بین آنها، فقط تو نزد من بیایی؟ در نقل انساب الاشراف آمده که عمار پاسخ داد: چون من از همه آنها نسبت به تو هستم. (لِأَنّي أنصَحُهُم لَك) 🔹اما ، داماد عثمان که از بیت المال های هنگفتی گرفته بود، به عثمان گفت: ای امیر! این بنده سیاه، و را علیه تو گستاخ کرده، اگر او را بکشی، برای دیگران مایه خواهد شد و دیگر کسی علیه تو نخواهد کرد. (إنَّ هذَا العَبدَ الأسوَدَ يَعني عَمّارا قَد جَرَّأَ عَلَيكَ النّاسَ‌ و إنَّكَ إن قَتَلتَهُ نَكَّلتَ بِهِ مَن‌ وَراءَهُ‌) خب طبیعی است که پیشنهاد یک که تا خرخره از بیت المال خورده هم باید این باشد. 🔹عثمان دستور داد تا او را بزنند. در نقل ها دارد که آنقدر عمار را زدند تا آنکه شکمش کرده و شد. دارد که اینجا همسر پیامبر او را به خانه اش برد و از او مراقبت کرد. 🔺تاریخ المدینة نقل میکند: 🔸آنقدر عمار را زدند و بر بیضه های او کوفتند که عمار دچار شد و قادر به نگه داشتن ادرار خویش نبود. عمار در واکنش به این اذیت و آزار آنها گفت: 🔸هر چه میکشم از این است. در صدر اسلام به خاطر اسلام آوردنم، آنگونه من را زدند و امروز نیز به خاطر و عثمان اینچنین من را میزنند که حتی قادر به نگه داشتن ادرارم هم نیستم. 🔺قبیله که هم پیمان عمار بودند، وقتی متوجه ماجرا شدند، خشمگین شده و به عثمان گفتند: بدان! به خدا قسم اگر عمار با این ضربه تو کشته شود، ما مردی بزرگ از را به جای آن خواهیم کرد. عثمان پاسخ داد: شما مرد آن نیستید و هیچ غلطی نخواهید کرد. ➕ ادامه...👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 تطبیق بحث با فضای امروز پس یکی از راهبردهای طاغوت، ایجاد ترس در دل مومنین است، با ابزارهای مختلف. این راهبرد در فضای اجتماعی، چند اثر دارد: 1️⃣ اولا قلب و کسانی که نیروهای اند، به این واسطه محکم میشود و به آنها برای انجام نفاقشان، میدهد. 2️⃣ ثانیا در دل ، ترس ایجاد میکند به نحوی که حداقل یک گام از اعتقادات و عقایدشان . نتیجه اینکه در نیز کم کم فضای دینی در آنها کمرنگ تر میشود. هدف دشمن از این راهبرد این است که شما در هرجا ایستاده اید، یک قدم، بروید. 3️⃣ ثالثا ، اینجا شروع به ترویج میکنند که عملا ها را پیش خواهد برد. مثال های بسیار زیادی میشه در این راستا زد. اما اینجا وارد این بحث نمیشیم و در ادامه در صوتی که ارسال میشه کمی توضیح دادیم. همین راهبرد دقیقا پیش از انقلاب هم دنبال شد، تا علما و انقلابیون ترسیده و کنار بکشند. خصوصا بعد قیام 15 خرداد که زیاد کشته داد و خیلی ها غلاف کردند و گفتند دیگه بیش از این تکلیف نیست، جواب این خون ها را چه کسی خواهد داد؟ بعد از انقلاب هم این دو نگاه وجود داشت و عده ای مدام از ترس حمله امریکا به ایران، داستان بافی میکردند و شعارشون شده بود اینکه ما سایه جنگ رو از سر کشور دور کردیم. اما نکته مهم ماجرا کجاست؟ حتما ادامه بحث رو بخون👇
آیات و روایات اجتماعی
💠 دو راهبرد جبهه حق برای شکست سیاست جبهه باطل 🔺حضرت به دنبال این است تا جو اجتماعی و فشار سنگین آن
1️⃣ اقدام اول: شکستن جو اجتماعی و فشار حاکم بر مردم؛ با حضور 360 صحابی سرتراشیده و بدون نقاب در شهر 🔰 در کافی به نقل از از اصحاب معروف حضرت امیر میگوید: اميرالمؤمنین، در مدينه براى مردم، سخنرانى كرد و فرمود: ▫️اگر حکومت را به اهلش یعنی ما اهل بیت میسپردید هم خیر دنیا را میبردید و هم خیر آخرت را، یعنی هم آباد میشد و هم . ▫️اما اکنون منتظر باشید آنچه را کاشته اید، همان را دِرو کنید لذا منتظر عواقب این انتخاب تان باشید. 🔺در ادامه حضرت تاکید میکنند: ▫️به خدا سوگند، اگر من به عدد پيروان ، يا به عدد ، ياور داشتم و آنان دشمنان شما بودند، شما را با شمشير مى‌زدم تا به حق باز گرديد و به راستى در آييد كه اين، شكاف ايجاد شده در دين را بهتر مى‌بندد و همراهى را بيشتر مى‌كند. خدايا! ميان من و آنان، به حقْ داورى كن كه تو بهترين داورانى!». 🔺راوی میگوید حضرت سپس از مسجد، بيرون رفت و بر گذشت كه در آن، حدود بود. پس حضرت فرمود: «به خدا سوگند، اگر من به عدد اين ، مردانى داشتم كه براى خداوند و پيامبرش ، اين را از تختش پايين مى‌كشيدم». 🔺راوی میگوید چون شب شد، با حضرت تا به پاى مرگ پيمان بستند و اميرمؤمنان به آنان گفت: ▫️«صبح در فلان جا، سرها را تراشيده و نزد من بياييد» و حضرت، خود، سرش را نیز تراشيد اما هيچ يك از آن گروه، سر خود را نتراشيدند و نيامدند، جز ، ، بن يمان، بن ياسر و پس از آنها . 🔺حضرت دستش را به سوى آسمانْ بالا برد و گفت: «خدايا! این ، مرا كردند، همان گونه كه ، را ناتوان كردند. خدايا! تو آنچه را ما پنهان و آشكار مى‌كنيم، مى‌دانى و چيزى در زمين و آسمان، از تو پنهان نمى‌مانَد. مرا مسلمان بميران و به صالحانْ مُلحق كن!». ➕(مطالعه کامل روایت) 🔰 این گزارش به طرق مختلف و با ادبیات های متفاوت، در منابع گوناگون نقل شده است. تعداد این افراد، در برخی نقل ها 40 و در برخی 44 و در برخی 360 نفر ذکر شده است. در برخی نقل ها آمده که حضرت به آنها فرمود سرهایتان را بتراشید و در برخی نقل ها هم دارد که فرمود، به صورت نزنید. در مورد افرادی که حاضر شدند نیز از سه نفر نقل شده تا 7 نفر. 🔺نکته مهم آن است که چرا حضرت به این 360 بیعت کننده میگوید فردا با سرهای تراشیده و بدون نقاب به میدان شهر بیایید؟ هدف و غرض حضرت چیست؟ پاسخ های متفاوتی میتوان داد، مثلا شاید حضرت خواسته آنها را بیازماید که آیا بیعت شان واقعی است یا نه. 🔺اما در بستری که ترسیم شد، به نظر میرسد یکی از اغراضی که حضرت دنبال میکرد، این بود که حضرت با چنین کاری بتواند جو سنگین و را شکسته و و ارعاب را کنترل کند، 🔺به این بیان که 360 نفر از اصحاب با من بیعت کرده اند و آنها پنهان نیستند بلکه با سرهای تراشیده و بدون نقاب در شهر شناخته شده اند لذا ای مردم نترسیده و عقب ننشینید و با جانشین به حق پیامبر بیعت کنید، نه غاصبین خلافت. 🔺وقتی 360 نفر سرهایشان را بتراشند، یعنی آنها دیگر در شهر شناخته شده خواهند بود لذا حضور آنها در شهر به دیگران ابراز عقیده و نظرشان را خواهد داد که به حق بازگردند. 🔺اما متاسفانه این افراد بیعت کننده با حضرت، از این کار ترسیده و جز عده ای اندک به دعوت حضرت لبیک نمیگویند و نتیجه آن میشود . 🔺در نقل ها دارد که حضرت همین اتفاق را تا سه روز ادامه دادند اما در هیچ یک از آنها، این افراد با حضرت همراهی نکردند و از ترس، حاضر به حضور نشدند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9