eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
38 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 کارکرد عجیب ایثار 🔺در روایت دارد که (ع) گفت: اى پروردگار من! درجات محمّد و امّت او را به من نشان بده. خداوند فرمود: «اى موسى! تو تاب ديدن آنها را ندارى؛ امّا فقط يك از منزلت‌هاى بزرگ و باشكوه او را به تو نشان میدهم كه به واسطۀ همان، او را بر تو و بر تمام آفريدگانم دادم». (يا موسىٰ‌، إنَّكَ لَن تُطيقَ ذٰلِكَ‌، و لٰكِن اريكَ مَنزِلَةً مِن مَنازِلِهِ جَليلَةً عَظيمَةً فَضَّلتُهُ بِها عَلَيكَ و عَلىٰ جَميعِ خَلقي) 🔺آن گاه، خداوند از ملكوت آسمان براى او پرده برداشت و موسى(ع)، منزلتى را ديد كه از شدّت پرتوهاى آن و قُربش به خداوند، نزديك بود قالب تُهى كند. 🔺گفت: پروردگارا! به واسطۀ چه چيز، او را به اين كرامت رساندى‌؟ فرمود: 🔸«به واسطۀ خصلتى كه از ميان ايشان، آن را به او اختصاص دادم، و آن خصلت، است. (بِخُلُقٍ اختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَينِهِم و هُوَ الإِيثار) 🔸اى موسى! هيچ يك از ايشان نيست كه دمى از عمر خويش به اين خصلت عمل كرده باشد، مگر آن كه از او مى‌كنم و در بهشت خود، هر جا كه او بخواهد، جايش مى‌دهم». 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
2️⃣ اقدام دوم: جهاد تبیین، روشنگری و فریادهای کوبنده 🔺دومین راهبرد جبهه حق در مقابل غاصبین خلافت، مسئله جهاد تبیین و روشنگری در مسئله و است. حضرت به خواص، دستور میدهد تا مردمی که آگاه نیستند، بیدار شده و افرادی که آگاه هستند اما ترسیده اند نیز جرئت پیدا کنند. 🔺البته در این ماجرا نیز اندکی از همراهی میکنند اما بخش زیادی از خواص، یا خود را به کناری کشانده و را در پیش گرفته اند یا در جبهه باطل در حال طراحی هستند. تنها 12 نفر از اصحاب زیر بار سکوت نرفته و بنا دارند اقدام نظامی کنند اما به دستور حضرت امیر، مشغول جهاد تبیین شده اما به دلایلی این کار نیز جواب نمیدهد. 🔰 طبرسی در احتجاج نقل میکند: از نقل شده كه به (ع) عرض كرد: از اصحاب رسول خدا(ص) آيا كسى با عمل و نشستن او در مسند خلافت مخالفت نمود و او را انكار كرد؟ حضرت فرمود: آرى، دوازده نفر از صحابه با او مخالفت كردند. 🔸از : 1. خالد بن سعيد بن العاص‏، كه از بنى اميّه بود 2. سلمان 3. أبوذر 4. مقداد 5. عمّار 6. بُرَيده اسلمى 🔸 و از : 1. أبوالهيثم بن التّيّهان 2. سهل بن حنیف 3. عثمان بن حنيف 4. خزيمة بن ثابت ذو الشّهادتين 5. ابىّ بن كعب 6. أبو أيّوب انصارىّ. 🔺اینها بنا داشتند را از بالای منبر به پایین بکشند و کارهای خشن را در دستور کار قرار دهند اما برخی شان میگویند این کار ممکن است نتیجه و داشته باشد و کار را خراب تر کند لذا برای نیز حضرت امیر میروند. 🔺به حضرت امیر میگویند: چگونه حقّى را كه شما به آن سزاوارتر بودی را رها کردید؟ بعد به حضرت میگویند بنا داشتیم ابوبکر را از منبر پایین کشیده و درگیر شویم اما انجام نداده و آمده ایم که از شما مشورت بگیریم. 🔺حضرت در پاسخ میفرمایند: خوب شد این کار را نکردید و اگر چنین کرده بودید، راهى جز نداشتيد، حال اينكه شما در تعداد و جمعيت همچون ، و از نظر دوام، مانند هستيد، و به خدا قسم اگر چنين نموده بوديد، ديگر آنان براى من جاى هيچ حرفى باقى نگذاشته و با شمشيرهاى برهنه و آماده جنگ، نزد من آمده و میگفتند: يا بيعت كن يا تن به مرگ بسپار! و ديگر من هيچ چاره ‏اى جز و موافقت نداشتم. 🔺حضرت در ادامه به توصیه ها پیامبر به ایشان درباره پس از خود، اشاره کرده و به نقل از پیامبر میگویند: «اين امّت در آينده با تو و مکر نموده و سفارش مرا درباره ‏ات زير پا می‏نهند، و اين را بدان كه تو نسبت به من، مثل نسبت به هستی، و پس از من؛ امّت هدايت شده در مثل مانند ‏ و شيعيان او، و امّت گمراه نيز همچون و اتباع او خواهند بود». 🔺حضرت امیر در ادامه میگویند به پیامبر عرض كردم: براى آن روز چه سفارشى به من داريد؟ فرمود: اگر يار و يافتى که به تو دهد، كن، و در غير اين صورت، دست بردار و خون خود را نريز، تا در نهايت مظلومانه نزد من آيى. 🔺بعد حضرت امیر اقدامات خود پس از رحلت پیامبر را میشمارند: 1️⃣ اقدام اول: تغسیل و تکفین پیامبر 2️⃣ اقدام دوم: جمع آوری قرآن 3️⃣ اقدام سوم: درب خانه اصحاب رفتن به همراه فاطمه و حسنین و دعوت آنان به همراهی>> که البته هیچ کدام به دعوت حضرت پاسخ نمیدهند مگر سلمان، ابوذر، عمار و مقداد. 4️⃣ اقدام چهارم: دعوت از بنی هاشم و خویشان>> که البته آنها نیز نپذیرفته و امر به سکوت کردند چرا که از کینه مردم به خود اطلاع داشتند. 5️⃣ اقدام پنجم: جهاد تبیین و روشنگری که وظیفه امروز شما خواص است>> در واقع حضرت پس از اقدمات خود، در پنجمین اقدام، به خواص چنین دستوری میدهد. 🔺اینجاست که این 12 نفر به مسجد رفته و هنگام سخنرانی ابوبکر، یکی یکی شروع به و تبیین میکنند. ادامه در پیام بعد...👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
2️⃣ اقدام دوم: جهاد تبیین، روشنگری و فریادهای کوبنده 🔺دومین راهبرد جبهه حق در مقابل غاصبین خلافت، م
ادامه روایت قبل: 🔺بعد از اینکه تک تک آن 12 نفر در مقابل و مردم بلند شده و به روشنگری میپردازند، أبوبكر بسيار مضطرّ و شده و مجاب میشود و میگوید: من والى شما شدم در صورتى كه از شما برتر و بهتر نيستم! مرا رها كنيد! مرا رها كنيد!! 🔺 از دست ابوبکر عصبانی شده و به او میگوید: اى عاجز از كلام! از منبر پایین بیا! تو وقتى در برابر سخنان اینها تاب نمى ‏آورى،‏ چگونه خود را بر اين مقام قرار داده ای؟! بخدا سوگند قصد داشتم تو را از اين مقام خلع نموده و سالم مولا ابى حذيفه را به جايت نصب نمايم!! 🔺سپس أبوبكر از منبر پایین آمده و همراه عمر به سمت منزل رفته و تا سه روز هيچ كس به نيامد. اینجاست که اطرافیان ابوبکر به فکر افتاده و را وارد میدان میکنند تا بتوانند را به میدان بازگردانند لذا ابتدا با هزار نفر به خانه او رفته و میگوید: اين چه جلوس و نشستنى است! به خدا سوگند، بنى هاشم درباره خلافت به طمع افتاده‏ اند! 🔺در ادامه نیز، دیگر خواص باطل هر کدام با هزار نفر با ابوبکر بیعت میکنند. مثلا با هزار نفر و سپس با هزار نفر آمدند تا كم كم تعدادشان به چهار هزار نفر رسيد. اینجاست که عمر با جمعیتی بیش از چهار هزار نفر و با شمشیرهای برهنه، به سمت مسجد و یاران حضرت امیر حرکت میکند. 🔺عمر رو به یاران علىّ(ع) كرده و میگوید: اى ياران علىّ، به خدا سوگند اگر يكى از شما مانند روز گذشته از جاى برخاسته و سخنى بگويد سخت میكنيم و او را میکشیم. 🔺 بن عاص در مقابل او برخاسته و میگوید: اى پسر صُهاك حبشيّه، آيا به شمشيرهاى خودمان تهديدمان میكنيد يا به جمعيت خود ما را میترسانيد؟ بخدا سوگند شمشيرهاى ما از شما تيزتر، و تعدادمان از شما انبوهتر، و هر چند كمتر باشيم ولى حجّت خدا در ميان ما است، به خدا اگر اطاعت خدا و رسول و امامم را واجب نمیشمردم،‏ شمشير از غلاف كشيده و در راه خدا با شما تا آنجا به جهاد میپرداختم. 🔺اميرالمؤمنين(ع) به او گفت: اى خالد بنشين، كه خداوند بر مقام تو واقف بود و تلاش تو در نزد آن حضرت مشكور و مورد تقدير است! او نيز نشست. سپس برخاسته و با آنها به محاجه پرداخت. 🔺در اينجا خواست به او حمله كند كه حضرت امیر او را از لباس گرفته و بر زمين زد، سپس گفت: اى پسر صُهاك حبشيّه، اگر تقدير الهى و عهد رسول او با من نبود، همين الآن بتو میفهماندم كه كدام يك از ما دو نفر ضعيف‏ تر و بی ‏ياورتر است. سپس حضرت امیر تلاش کردند فضا را آرام کنند و مانع از نزاع و درگیری دو طرف بشوند و امر کردند که هرکس به خانه خود بازگردد. 🔺در ادامه حضرت شروع به از و یاور کردند و گفتند: به خدا سوگند هرگز به اين مسجد داخل نشدم مگر به همان شيوه كه دو برادر من و داخل آن شهر شدند، در حالى كه اصحاب آن دو بزرگوار گفتند: «تو با خدايت برويد و بجنگيد و ما همين جا نشسته منتظريم- مائده: 24». 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 در میانه جنگ، تو دل مردم را خالی نکن، امیدوار کن! 🔺مرحوم در کافی به نقل از میگوید: هنگامى كه امیرالمومنین(ع) در با معاويه رو در رو شد، صدايش را بلند مى‌كرد تا يارانش بشنوند و مى‌فرمود: «به خدا سوگند، و يارانش را خواهم كُشت!». آن‌گاه در آخر سخن، صدايش را آهسته مى‌كرد و مى‌گفت: «إن شاء اللّه!». (وَاللّهِ لَأَقتُلَنَّ مُعاوِيَةَ و أصحابَهُ‌، ثُمَّ يَقولُ في آخِرِ قَولِهِ‌: إن شاءَ اللّهُ يَخفِضُ بِها صَوتَهُ‌) 🔺من نزديك ايشان بودم و گفتم: اى اميرمؤمنان! به درستى كه سوگند ياد كردى بر آنچه انجام مى‌دهى. سپس «ان شاء اللّه» گفتى. منظورتان از اين، چه بود؟ 🔺فرمود: «جنگ، ] است و من نزد مؤمنان، دروغگو نيستم. خواستم تا يارانم را بر دشمن کرده و بشورانم تا نكنند و به نبردِ با آنان، پيدا كنند. پس در آينده، داناترين آنان، از اين سخنْ سود خواهد بُرد. إن شاء اللّه!». (إنَّ الحَربَ خُدعَةٌ‌، و أنَا عِندَ المُؤمِنينَ غَيرُ كَذوبٍ‌، فَأَرَدتُ أن اُحَرِّضَ أصحابي عَلَيهِم؛ كَيلا يَفشَلوا، و كَي يَطمَعوا فيهِم، فَأَفقَهُهُم يَنتَفِعُ بِها بَعدَ اليَومِ إن شاءَ اللّهُ‌) 🔺بدان! خداوند، (ع) هنگامى كه او را به سوى فرستاد، فرمود:«پس به آرامى با او سخن بگو تا متذكر گردد و بترسد»، در حالى‌كه خداوند مى‌دانست که فرعون نه متذكر مى‌شود و نه مى‌ترسد؛ اما اين كار، موسى(ع) را بر رفتن بيشتر مى‌كرد. (وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَالَ لِمُوسى‏ حَيْثُ أَرْسَلَهُ إِلى‏ فِرْعَوْنَ: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّناً لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى‏» وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّهُ لَايَتَذَكَّرُ وَ لَا يَخْشى‏، وَ لكِنْ لِيَكُونَ ذلِكَ أَحْرَصَ لِمُوسى عَلَى الذَّهَابِ.) 📌پ.ن: توجه به سه نکته ناظر به این روایت، ضروری است: 1️⃣ در نگاه برخی، و تهیج احساسات، صرفا امری بی خود و حتی مضر است اما این روایت نشان میدهد، شعار در جای خودش بسیار لازم و ضروری است. همین بزرگ‌نمایی و شعارها، در و روایی است که تو دل حریف را خالی کرده و را در وجود آنها ایجاد میکند و طبیعتا تحقق پیروزی را بیشتر میکند. 2️⃣ اینکه مردم باید حال مبارزه داشته و مطلع از واقعیات بوده و دچار تخیلات نباشند، امر درستی است اما اگر هر داده و اطلاعاتی که نتیجه اش ، و خالی کردن تو دل مردم باشد، قطعا مطرح کردنش مضر و است. 3️⃣ اینکه رهبر انقلاب اِخبار و در آینده میدهند، گاهی ناظر به است که قطعا پیروزی برای متقین و اهل ایمان است، گاهی ناظر به و واقعی است اما گاهی «» است. یعنی ای کسانی که مسئولیت های مختلف مرتبط با این حیطه دارید، قطعا این وعده من، متکی به تلاش های شماست. یعنی این وعده من در صورتی محقق میشود که شما تمام تلاش خود را بکار بگیرید، نه اینکه وعده من منجر به و بی خیالی شما بشود و بالعکس تلاش شما کمتر بشود. در خاطرات یکی از شهدا آمده(شهید طهرانی مقدم یا شهید صیاد شیرازی) پس از بایدها و وعده های رهبر انقلاب، تلاش خود را بیشتر کرده و میگفتند: این بایدها و وعده های رهبری برای مردم عادی یک خبر از آینده است اما برای من، یعنی تو باید تمام تلاشت را بکنی که این وعده محقق بشود. این وعده رهبری یعنی سنگینی آن را بر دوش خود احساس کن و تلاشت را بیشتر کن. در وعده های رهبری، همه ما باید چنین احساسی داشته باشیم و تلاش کنیم که این وعده ها تحقق یابد و وظیفه خود را به خوبی انجام ندهیم، نه اینکه وعده ها، ما را به تخدیر و سکون بکشاند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 چرا بنی امیه و بنی العباس، ائمه(ع) را به شهادت میرساندند؟ 🔺(ع) در تحلیل این سوال میفرمایند: وقتی متوجه شد که زوال حکومتش به دست (ع) است، دستور داد تا شکم همه زنان باردار بنی اسرائیل را پاره کرده و موسی را بکشند لذا بیش از 20 هزار نوزاد را کشت، اما چون موسی تحت حمایت خداوند بود، به او دست نیافت. 🔺بعد حضرت ادامه میدهند که: و نیز چون میدانستند شان به دست ماست لذا با ما دشمنی کرده و به دنبال کشتن ما افتادند، به طمع اینکه به قتل قائم اهل بیت موفق بشوند تا حکومتشان بواسطه ما نابود نشود. (كَذَلِكَ بَنُو أُمَيَّةَ وَ بَنُو الْعَبَّاسِ لَمَّا وَقَفُوا عَلَى أَنَّ زَوَالَ مُلْكِهِمْ وَ مُلْكِ الْأُمَرَاءِ وَ الْجَبَابِرَةِ مِنْهُمْ عَلَى يَدِ الْقَائِمِ مِنَّا نَاصَبُونَا الْعَدَاوَةَ وَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ فِي قَتْلِ آلِ الرَّسُولِ وَ إِبَادَةِ نَسْلِهِ طَمَعاً مِنْهُمْ فِي الْوُصُولِ إِلَى قَتْلِ الْقَائِم‏) 📌پ.ن: این بیان حضرت یعنی ما ائمه(ع) به تبع اسلام، داعیه و داریم اما این حق از ما سلب شده است و سلاطین جور میدانند که ما به دنبال پس گرفتن این حق هستیم و اساسا برای همین به ما سخت میگیرند. این یعنی اسلام، دینی است، به دنبال قدرت و حکومت است. ، همان اسلام ناب و حقیقی است. چیزی که امروز به دلایل مختلف برخی با آن مبارزه میکنند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 اگر تقدیر زندگی در اختیار خودم بود... 🔺 در کافی، به نقل از چنین نقل میکند: از (ع) شنیدم که میفرمود: ➕ نزد (ع) رفتند و از او خواستند که از خداوند بخواهد که هرگاه ما اراده کردیم، باران ببارد و هرگاه ما خواستیم، باران نبارد. یعنی عملا مادی و کاری مان به عهده خودمان باشد چرا که شغل آنها عمده بود. 🔺حضرت نیز همین مسئله را از خداوند طلب کرده و خداوند نیز اجابت میکند و تقدیر امور را به دست خودشان میدهد. بنی اسرائیل بعد از اینکه مطلع شدند خداوند این قدرت را به آنها داده، شروع به کشاورزی کرده و هرگاه نیاز به آب داشتند، اراده باران میکردند و باران میبارید و هرگاه نیاز نداشتند، اراده کرده و باران قطع میشد. 🔺این امر موجب شد مزارع آنها همانند کوه ها و جنگل های پر درخت بزرگ بشود اما وقتی زمان درو و برداشت رسید، چیزی نیافتند، انگار ظاهر مزارع پُربار نشان میداد اما در باطن محصولی نداده بود یا محصول خراب شده بود یا... . در هر صورت تلاش آنها بی نتیجه مانده بود. 🔺آنها به (ع) شکایت کردند که خدا این قدرت را به ما داد اما چرا چنین شد که کار ما بی محصول ماند و خدا به ما ضرر رسانید؟ (فَضَجُّوا إِلَى مُوسَى(ع) وَ قَالُوا: إِنَّمَا سَأَلْنَاكَ أَنْ تَسْأَلَ اَللَّهَ أَنْ يُمْطِرَ اَلسَّمَاءَ عَلَيْنَا إِذَا أَرَدْنَا فَأَجَابَنَا ثُمَّ صَيَّرَهَا عَلَيْنَا ضَرَراً) 🔺حضرت نیز این مسئله را به خداوند عرضه داشت. خداوند نیز در پاسخ به موسی(ع) فرمود: ➕اینها از چه چیزی شکایت میکنند؟ من به اندازه ای خاص برای آنها باران مشخص و تقدیر نمودم، ولی آنها راضی به تقدیر من نشدند و خواستند که خودشان تقدیر امورشان را به دست بگیرند و من نیز به خواست آنها عمل کرده و به خودشان واگذار کردم و اینگونه شد که میبینی لذا این چیزی که رخ داده نتیجه تقدیر خود آنهاست، نه من. (فَقَالَ: يَا مُوسَى أَنَا كُنْتُ اَلْمُقَدِّرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ فَلَمْ يَرْضَوْا بِتَقْدِيرِي فَأَجَبْتُهُمْ إِلَى إِرَادَتِهِمْ فَكَانَ مَا رَأَيْتَ) 📚فروع کافی، ج5، ص262 📌پ.ن: راضی به تقدیر الهی بودن، یکی از مهمترین مسائل اخلاقی و ملاکات دینی است که میتواند و مرتبه آنها نزد خداوند قرار گیرد. اساسا خداوند بنده اش را دچار امتحاناتی میکند تا ببینید که او چه مقدار تقدیرات اوست لذا لازم است همیشه از این زاویه به زندگی و عالم نگاه کنیم که خداوند طراح و پشت پرده اتفاقات زندگی ماست. اگر این حاصل شد، آنگاه حتی در اوج رنج و مشکلات نیز خواهیم داشت چون او میبیند و او چنین طراحی کرده است؛ همانگونه که نیز در گودال قتلگاه فرمود خدایا راضی به قضای تو هستم. البته این تذکر لازم است که باید مفاهیم دینی را دید لذا این نگاه نباید منجر به عدم تلاش و و و... بشود چرا که یکی از تقدیرات خداوند، اعطای به انسان هاست. به همین دلیل است که نباید نتیجه کم کاری ها و بی تدبیری ها و خطاهای خود را به پای تقدیر الهی نوشت. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 قاعده تقدیم اهم بر مهم (اولویت بندی امور) 🔺در ماجرای و خضر، وقتی خضر نبی یک کشتی را در دریا سوراخ کرده و موسای نبی به او اعتراض میکند، در تحلیل فعلش میگوید: ➕آن کشتی فقرا را سوراخ کردم چون بنا بود سلطان ستمگری، به زور آن کشتی را برای خود بردارد لذا امر دایر بود بین اینکه آن کشتی به دست یک سلطان ستمگر بیفتد یا اینکه کمی معیوب شده و همچنان در دست آن فقرا باشد یعنی خضر باید از بین دو شرّ، کم هزینه ترینش را انتخاب میکرد. (کهف:79) 🔺زندگى اجتماعى انسانها، پر از چنین حوادثی است که باید اینچنین با آن مواجه شد و نسبت به منافع و ضررها، کرده و بسته به اهميت، یکی را بر دیگری مقدم کرد. «» يعنى مهم‌تر و به امرى گویند كه داراى مصلحتِ بيشتر و ضرر كمترى نسبت به ديگرى است. 🔺تشخيص اهم بودن یک امر به وسیله عقل، شريعت و تجربه و در یک کلام «» که هر سه را لحاظ میکند، انجام میشود. 🔺اگر به وضع امروز جامعه خود بنگریم، متعدد میبینیم که گرفتار این مسئله بوده و از آن رنج میبریم. اولویت بندی امور، گاهی به تشخیص درست از نادرست است و گاهی به تشخیص خوبتر از خوب و گاهی نیز به تشخیص بدتر از بد. 🔺یکی از پربسامدترین قواعدی که فقها و رهبران اجتماعی دینی در عصر غیبت از آن استفاده کرده و براساس آن تصمیم گرفته اند، قاعده «» است، یعنی دقیقا همان کاری که کرد. 📌با خود بیاندیشیم، مصدایق امروزین این قاعده چیست؟ ▪️در ادامه برخی از مصادیق قرآنی و روایی آن خواهد آمد... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
📌پ.ن: #ابلیس به خدای متعال میگه من رو از #سجده بر آدم معاف کن، بجاش هرچقدر بخواهی من تو را #عبادت می
🔰 اگر از زاویه به مسئله نگاه کنیم، خواهیم دید مسئله مهم در اینجا، است، نه ! 🔰 اساسا مسئله امیرالمومنین و پیامبر اکرم نیز همین بود. بی دین نبودند، آنها هم قائل به خدا بودند اما بت ها را و بین خود و خدایشان میدیدند. به تعبیر قرآن کریم اگر از آنها پرسیده میشد که خدایتان کیست، پاسخ میدادند: الله.(وَلَئِن سَأَلتَهُم مَّن خَلَقَهُم لَیَقُولُنَّ: ؛ زخرف:87) 🔰 لذا جریان در عرب جاهلی، در واقع یک خداوند بود. در ماجرای ، بعد از عجیب که از رود عبور کردند و در حرکت به سمت سرزمین موعود، سر راهشان یک قوم بت‌پرست دیدند، گفتند یا موسی، چند تا بت هم برای ما قرار بده! 🔰 حضرت فرمود: شما هستید! «وَ جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا یَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (اعراف، 138) 🔰 آنها نمی‌خواستند علیه خداوند کنند، آنها نمی‌خواستند و بی_دین بشوند، بلکه می‌خواستند در ، دخالتی بکنند. قرآن کریم حدود دوازده مرتبه پیامبر را نهی کرده که از و دخالت مردم در دین، تبعیت نکن. (وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم؛ شوری، 15) (وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ؛ مائده، 49) و... اینها صریح؛ اما غیرصریح هم دارد مثلا میفرماید از اطاعت نکن! «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا کَبیرًا» (فرقان، 52) 🔰 خب مگه حرف این مردم و کفار چی بود که قرآن از تبعیت آنها نهی میکنه؟ آیا از پیامبر می‌خواستند که مثلا کافر یا بت پرست بشه؟ خیر، اینها می‌خواستند یک دخالت کوچکی در دین بکنند، یک مصلحت‌اندیشی هایی داشته باشند. 🔰 مثلا می‌گفتند «فقط به خدا بگو برای هر قومی یک پیامبر بیاورد». حتی افراد پیشنهادی خودشون رو هم نام می‌بردند. یعنی با پیامبریِ حضرت مخالفت نداشتند، بلکه می‌خواستند، هویت مستقل قومی خودشان را حفظ کنند. اما خداوند این حرف‌ را قبول نمی‌کنه و می‌فرماید: «وَلَو شِئنَا لَبَعَثنَا فِی کُلِّ قَریَة نَّذِیرا» (فرقان، 51) 🔰 پس مسئلۀ دخالت در نحوۀ دین‌داری یک مسئلۀ قدیمی و تاریخی است که اولین بار این اتفاق توسط افتاد، آنجا که به خدا گفت: من به جای این سجدۀ بر ، حاضرم آن‌قدر عبادت کنم و برایت نماز بخوانم که تا حالا کسی نخوانده باشد! 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 یک قاعده مهم و پُرکاربرد اجتماعی: «كَما تَدينُ‌ تُدان» (بخش اول) 1️⃣ در عصر (ع)، مردى بود که نزد زنی مى‌رفت و به زور از او كام مى‌گرفت. خداوند در دل آن زن انداخت كه به آن مرد بگويد: هر بار كه تو نزد من مى‌آيى، مردى هم به سراغ زن تو مى‌رود. آن مرد سراغ زن خود رفت، ديد مردى پيش اوست. آن مرد را نزد داوود(ع) آورد و گفت: اى پيامبر خدا! بلايى سرم آمده كه بر سر احدى نيامده است! داود(ع) فرمود: چه بلایی؟ مرد گفت: اين مرد را پيش زنم يافتم. خداوند به داوود(ع) وحى کرد كه: به او بگو: «از هر دست بدهى از همان دست پس‌مى‌گيرى.» (فأتىٰ بِهِ داوودَ(ع) فقالَ‌: يا نَبِيَّ اللّٰهِ‌، اتِيَ إلَيَّ ما لَم يُؤتَ إلى أحَدٍ! قالَ‌: و ما ذاكَ؟ قالَ‌: وَجَدتُ هٰذا الرَّجُلَ عِندَ أهلي، فأوحَى اللّٰهُ تَعالىٰ إلىٰ داوودَ(ع): قُلْ لَهُ‌: كما تَدينُ تُدان) [من لايحضر، ج4، ص22] 2️⃣ پیامبر(ص): با «آل فلان» ازدواج كنيد؛ چون مردان آن‌ها اهل اند، در نتيجه زنان شان نيز اهل عفّت اند. امّا با «آل فلان» ازدواج نكنيد؛ چون مردان آن‌ها ، در نتيجه زنان‌شان نيز زناكارند. (تَزَوَّجُوا إِلَى آلِ فُلاَنٍ فَإِنَّهُمْ عَفُّوا فَعَفَّتْ نِسَاؤُهُمْ وَ لاَ تَزَوَّجُوا إِلَى آلِ فُلاَنٍ فَإِنَّهُمْ بَغَوْا فَبَغَتْ نِسَاؤُهُمْ) و در نوشته است: منم خدا، كُشندۀ قاتلان و فقيركنندۀ زناكاران. اى مردم! زنا نكنيد، كه اگر چنين كنيد، زنانتان زنا مى‌دهند. از هر دست بدهىد، با همان دست پس مى‌گيرىد. (و مَكتوبٌ فِي التَّوراةِ‌: أنَا اللّٰهُ قاتِلُ القاتِلينَ‌، و مُفقِرُ الزّانينَ‌. أيُّهَا النّاسُ‌! لا تَزنوا فَتَزنِيَ نِساؤُكُم؛ كَما تَدينُ تُدانُ‌) [كافی، ج5، ص554] 3️⃣ امام باقر(ص): از وحى‌هاى خداوند به حضرت (ع) اين بود كه: اى موسى! هر كه زنا كند، با او زنا میشود، اگرچه در اعقاب فرزندانش باشد. اى موسى! باش تا همسرت هم پاك‌دامن باشد. اى موسى! اگر مى‌خواهى خير و خانواده‌ات فراوان شود، از زنا بپرهيز. اى موسى! از هر دست بدهى با همان دست پس مى‌گيرى. (كانَ فيما أوحَى اللّٰهُ تَعالىٰ إلىٰ موسَى بنِ عِمرانَ(ع): يا موسَى بنَ عِمرانَ‌! مَن زَنىٰ زُنِيَ بِهِ و لَو فِي العَقِبِ مِن بَعدِهِ‌. يا موسَى بنَ عِمرانَ‌! عِفَّ تَعِفَّ أهلُكَ‌. يا موسَى بنَ عِمرانَ‌! إن أرَدتَ أن يُكثِرَ خَيرُ أهلِ بَيتِكَ فَإِيّاكَ وَالزِّنا. يا موسَى بنَ عِمرانَ‌! كَما تَدينُ تُدانُ‌.) [من لايحضر، ج4، ص21] 4️⃣ امام صادق(ع): در نوشته است: «اى فرزند آدم! هر گونه كه خواهى، باش. اما بدان: از هر دست بدهى با همان دست، پس مى‌گيرى». (مَكتوبٌ فِي التَّوراةِ‌: ابنَ آدَمَ‌! كُن كَيفَ شِئتَ‌، كَما تَدينُ تُدان) [كافی، ج2، ص138] 5️⃣ امام صادق(ع): آيا كسانى كه به مردم مى‌نگرند، نمى‌ترسند كه اين بلا بر سرِ زنان خودشان هم بيايد؟! (أما يَخشَى الَّذينَ يَنظُرونَ في أدبارِ النِّساءِ‌، أن يُبتَلَوا بِذٰلِكَ في نِسائِهِم‌؟!) [كافی، ج5، ص553؛ من لایحضر، ج4، ص19] 6️⃣ امام صادق(ع) خطاب به مُفضّل جُعْفى فرمود: چه زشت است براى مرد كه در مكان بدنامى ديده شود و بدان سبب، ما و ياران پاكِ مان بدنام شويم. اى مُفضّل! آيا مى‌دانى چرا گفته‌اند: هر كس روزى زنا كند، با ناموس او زنا میشود؟ (ما أقبَحَ بِالرَّجُلِ مِن أن يُرىٰ بِالمَكانِ المُعوِرِ، فَيُدخَلَ ذٰلِكَ عَلَينا وعَلىٰ صالِحي أصحابِنا، يا مُفَضَّلُ أتَدري لِمَ قيلَ‌: مَن يَزنِ يَوماً يُزنَ بِهِ؟) در ميان ، زن بدكاره‌اى وجود داشت و در بين بنى اسرائيل، مردى بود كه بسيار نزد او مى‌رفت. بار آخر كه نزدش رفت، خداوند بر زبان آن زن راند كه: وقتى نزد زنت برگردى، مردى را با او خواهى ديد. آن مرد با شك و بدبينى خارج شد و برخلاف روش هر روزش كه هنگام ورود به خانه‌اش در مى‌زد، سرزده وارد خانه‌اش شد. ديد مردى بر بستر اوست. براى شکایت و مرافعه نزد (ع) رفتند. جبرئيل بر موسى(ع) فرود آمد و گفت: يا موسى! هر كس روزى زنا كند با ناموس او زنا مى‌شود. موسى(ع) به آن دو نگريست و فرمود: پاك‌دامن باشيد تا زنانتان نيز پاك‌دامن باشند. (فَنَزَلَ جَبرَئيلُ عَلىٰ موسىٰ(ع) فقال: يا موسىٰ‌، مَن يَزنِ يَوماً يُزنَ بِهِ‌. فَنَظَرَ إلَيهِما فقال: عِفّوا تَعِفَّ نِساؤُكُم) [كافی، ج5، ص553] 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 یک قاعده مهم و پُرکاربرد اجتماعی: «كَما تَدينُ‌ تُدان» (بخش دوم) 7️⃣ امام صادق(ع): به نيكى كنيد تا پسران‌تان به شما نيكى کنند و از مردم چشم پوشى كنيد تا از زنان شما شود. (بَرُّوا آبَاءَكُمْ يَبَرَّكُمْ أَبْنَاؤُكُمْ وَ عِفُّوا عَنْ نِسَاءِ اَلنَّاسِ تَعِفَّ نِسَاؤُكُمْ) [كافی، 5، ص554؛ من لايحضر، ج4، ص21؛ خصال، ج1، ص55] 8️⃣ پيامبر(ص): از بين نمى‌رود و فراموش نمى‌شود و خداوندِ سزادهنده، نمى‌ميرد. پس هر طور خواهى باش؛ اما بدان: از هر دست بدهى با همان دست، پس مى‌گيرى. (البِرُّ لا يُبلىٰ‌، وَ الإِثمُ لا يُنسىٰ‌، وَ الدَّيّانُ‌ لا يَموتُ‌، فَكُن كَما شِئتَ‌، كَما تَدينُ تُدانُ‌) [مصنف عبدالرزاق، ج11، ص179] 9️⃣ امام على(ع): با هر دستى كه دهى، با همان دست باز مى‌گيرى و همانگونه که میکاری، همانگونه دِرو مى‌كنى و آنچه امروزْ، پيش بفرستى، فردا به آن مى‌رسى. پس براى ورودت، آماده كن و براى آن روزت، توشه‌اى پيش فرست. (كَما تَدينُ تُدانُ‌، و كَما تَزرَعُ تَحصُدُ، و ما قَدَّمتَ اليَومَ تَقدَمُ عَلَيهِ غَداً، فَامهَد لِقَدَمِكَ‌، و قَدِّم لِيَومِكَ‌) [نهج البلاغه، خطبه153] 0️⃣1️⃣ امام صادق(ع): نكن كه از تو غيبت مى‌شود و براى برادرت چاه مَكَن كه خود در آن مى‌افتى؛ زيرا با هر دست بدهى، با همان دست، پس مى‌گيرى. (لا تَغتَب فَتُغتَبَ‌، و لا تَحفِر لِأَخيكَ حُفرَةً فَتَقَعَ فيها؛ فَإِنَّكَ كَما تَدينُ تُدانُ‌) [أمالي صدوق، ص420] 1️⃣1️⃣ حضرت عيسى(ع): اگر كنيد، بالا برده مى‌شويد و اگر كنيد، به شما نيز رحم مى‌شود و اگر را برآوريد، خداوند نيز نيازهاى شما را برآورده میکند. (كَما تَواضَعونَ فَكَذٰلِكَ تُرفَعونَ‌، و كَما تَرحَمونَ كَذٰلِكَ تُرحَمونَ‌، و كَما تَقضونَ مِن حَوائِجِ النّاسِ فَكَذٰلِكَ اللّٰهُ تَعالىٰ يَقضي مِن حَوائِجِكُم) [حلية الأولياء، ج5، ص238؛ تاريخ دمشق، ج47، ص432] 2️⃣1️⃣ امام على(ع): هر كس به اسرار اش سَرَك بكشد، پرده‌هايش دريده شده و اسرار خودش بر ملا مى‌شود. (مَن تَطَلَّعَ عَلىٰ أسرارِ جارِهِ‌، انهَتَكَت أستارُه) [غررالحكم، ح8798؛ عيون الحكم، ص436] 3️⃣1️⃣ امام على(ع): هر كه به رفتار كند، به همان مكافات گرفتار شود. (مَن عامَلَ بِالغَيِّ‌ كوفِيَ بِه) [غررالحكم، ح8475؛ عيون الحكم، ص456] 4️⃣1️⃣ امام على(ع): هر كه شمشير ستم بَر كشد، خود با آن كشته شود. هر كه براى برادرش چاهى كَنَد، خود در آن فرو افتد و هر كه پرده حرمت ديگرى را بدَرَد، عيب‌هاى درون خانه‌اش بر ملا شود. (مَن سَلَّ سَيفَ البَغيِ قُتِلَ بِهِ‌، و مَن حَفَرَ لِأَخيهِ بِئراً وَقَعَ فيها، و مَن هَتَكَ حِجابَ غَيرِهِ انكَشَفَ عَوراتُ بَيتِه) [كافی، ج8، ص19] 5️⃣1️⃣ امام صادق(ع): خداوند به (ع) وحى فرمود كه: «من فرزندان را براى اعمال پدران، سزا مى‌دهم: اگر خوب، خوب، و اگر بد، بد». نكنيد كه زنانتان زنا میدهند و هر كس در بستر مسلمانى وارد شود، در بسترش وارد شوند. از هر دست كه بدهى با همان دست پس مى‌گيرى. (أوحَى اللّٰهُ تَبارَكَ و تَعالىٰ إلىٰ موسىٰ(ع): إنّي مُجازِي الأَبناءِ بِسَعيِ الآباءِ‌، إن خَيراً فَخَيرٌ و إن شَرّاً فَشَرٌّ، لا تَزنوا فَتَزنِيَ نِساؤُكُم، و مَن وَطِئَ فِراشَ امرِئٍ مُسلِمٍ وُطِئَ فِراشُهُ‌، كَما تَدينُ تُدانُ‌) [كافی، ج5، ص553] 6️⃣1️⃣ امام سجاد(ع): آخرين سفارشى كه به (ع) كرد اين بود: هيچ كس در دنيا با كسى ملايمت و مدارا نكند، مگر آن كه خداوند در روز قيامت با او ملايمت و مدارا كند. (كانَ آخِرُ ما أوصىٰ بهِ الخضرُ موسىٰ بنَ عِمرانَ(ع):... ما رَفَقَ أحَدٌ بأحَدٍ في الدنيا إلّا رَفَقَ اللّٰهُ عزّوجلّ بهِ يَومَ القِيامَة) [بحارالانوار، ج73، ص386] 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 از «فردی‌ترین کنش‌های انسانی» تا «عمیق‌ترین پیوندهای اجتماعی» 📝 تأملی در گزارشی از روز 🔺 میگوید را در عرفه دیدم، درحالی که زیاد درحال راز و نیاز بود. به او گفتم خداوند تلاش امروزت را دید. عبدالله گفت: به خدا قسم در اینجا حتی یک دعا برای خود نکردم و تماما دعایم برای بود. چرا که از (ع) شنیدم که میفرمود: ▪️هر کس براى خود، پشت سرشان دعا کند، از عرش ندا مى رسد که آن، براى خود تو خواهد بود، (يَقُولُ: الدَّاعِي لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ يُنَادَى مِنْ أَعْنَانِ السَّمَاءِ، لَكَ بِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِائَةُ أَلْفٍ) ▪️و من نخواستم از صد هزار برابر دعاى فرشتگان [که یقیناً است] دست بردارم! و براى خودم دعا کنم که نمى دانم مستجاب خواهد شد یا خیر! (فَكَرِهْتُ أَنْ أَدَعَ مِائَةَ أَلْفٍ مَضْمُونَةً لِوَاحِدَةٍ لَا أَدْرِي أَجَابَ إِلَيْهَا أَمْ لَا) 📚 رجال الكشي، ص586. 📌پ.ن: ▫️، نماد عارفانه ترین روزِ مناجات و نیایش با خداست. این روز در ظاهر، صحنه‌ی خلوت فرد با معبود، و لحظه‌ای است که دل از همه بریده و با زمزمه‌ای بی‌واسطه، به آسمان پیوند می‌خورد. ▫️اما در طراحی شورانگیز الهی، همین لحظه‌ی به‌ظاهر فردی، به گونه‌ای سامان می‌یابد که عمیق‌ترین وجوه نیز در آن متجلی شود. ▫️اساسا طراحی های الهی اینگونه است، در فردی ترین مصادیق نیز، حاوی عمیق ترین جلوه های اجتماعی است. ▫️گویی خداوند، حتی در خصوصی‌ترین خلوت‌ها، نگاهی اجتماعی دارد؛ حتی آن‌گاه که انسان در اوج خلوت با ربّ خویش است، باز مأمور به است، دعا برای مومنین، همدلی و همراهی با برادران ایمانی است. در این طراحی، فرد و جمع از هم گسسته نیستند؛ بلکه عجین و درهم تنیده‌اند. ▫️پس نیایش، صرفاً ابزار خواستن نیست؛ بلکه زبان تربیت اجتماعی است، لذا عرفه تنها میدان اشک و آمرزش فردی نیست؛ عرصه‌ای است که در آن، انسانِ مؤمن می‌آموزد برای خود، جز از طریق دیگری نخواهد. اینجاست که راز استجابت دعا از زبانی که گناه نکرده ای آشکار میشود. ▫️خداوند به (ع) وحى کرد که: مرا با زبانى بخوان كه با آن نكرده‌اى. (ادعُني علىٰ لسانٍ لم تَعصِني به) موسى گفت: چنين زبانى را از كجا بياورم‌؟ خداوند فرمود: مرا از زبان بخوان. (ادعُني عَلى لِسانِ غَيرِك) [عدة الداعي و نجاح الساعي، ص131] ▫️یکی از آثار این طراحی، و اجتماعی است. طراحی ای که بذر ، و پیوندهای ناپیدا را میان افراد می‌کارد. وقتی انسان، نه تنها برای خود، بلکه برای برادر دینی‌اش دعا می‌کند، آن‌ هم در غیاب او، در حقیقت در حال فراتر رفتن از «مرزهای فردی» و ورود به قلمرو «حیات اجتماعی» است. ▫️این کار، تمرینی است برای رهایی از ، و منفعت طلبی که جزو مولفه های ذاتی است. وقتی کسی برای رهایی دیگران از رنج، برای موفقیتشان، برای خوشبختی‌شان، دست به دعا برمی‌دارد، ناخودآگاه درون خود را با نوعی مهر اجتماعی و دغدغه‌ی جمعی شکل می‌دهد. در این لحظات، فرد می‌فهمد که حالِ او به حال دیگران گره خورده و شکوفایی شخصی‌اش، جدا از سعادت جمعی نیست. ▫️چنین ساختاری، به شبکه‌ای از دل‌های متصل و هم دل تبدیل می‌شود. هر کس، بی‌آن‌که وظیفه‌ای قانونی بر دوشش باشد، خود را در برابر دیگری مسؤول می‌بیند. این ، «جوهره‌ی اخلاق اجتماعی» در نظام دینی است. اعضای چنین جامعه ای، نه‌فقط کنار هم، بلکه برای هم زنده‌اند. ▫️البته که حبّ ذات و نفس، ذاتی ِهمه انسان هاست لذا خداوند با طراحی پاداشی عظیم برای چنین کاری، بستر حرکت اجتماعی برای رسیدن به آن قله را آماده کرده است. یعنی این نسبت خیره‌کننده پاداش، فراتر از یک وعده پاداش فردی است؛ بلکه نشان از یک الگوی تربیتی و شبکه‌محوری است که میخواهد انسان ها را به سمت هدفی خاص سوق داده و جامعه را براساس آن تنظیم کند. ▫️در واقع، در جامعه‌ای که همه فقط برای خود بخواهند، حس رقابت، انزوا، و فردیت رشد می‌کند. اما اگر ساختار پاداش‌ها به‌گونه‌ای طراحی شود که «»، از مسیر «» عبور کند، درچنین جامعه ای، اعضای آن، نه در تقابل با یکدیگر، بلکه در نوعی هم‌افزایی پنهان، برای هم برکت می‌آورند. ▫️سوالی مهم: حال چگونه با زبانی که گناه نکرده ایم یعنی همان زبان دیگران، برای خود دعا کنیم؟ سطح نازل آن این است که به دیگران بگوییم، تا برای ما دعا کنند اما سطح بالاترش این است که به نحوی در ، زیبا برخورد کنیم و کمک کار دیگران باشیم، که هرگاه دیگران به یاد ما می افتند، بگویند خدا اجرش دهد، . 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 تاکتیک های جنگ روانی حضرت امیر در میانه جنگ 🔺 نقل میکند: هنگامى كه امیرالمومنین(ع) در با معاويه رو در رو شد، صدايش را بلند مى‌كرد تا يارانش بشنوند و مى‌فرمود: «به خدا سوگند، و يارانش را خواهم كُشت!». آن‌گاه در آخر سخن، صدايش را آهسته مى‌كرد و مى‌گفت: «إن شاء اللّه!». 🔺من به ايشان گفتم: اى اميرمؤمنان! چرا ابتدا بلند سوگند یاد کردید و سپس آرام «ان شاء اللّه» گفتید؟ 🔺فرمود: ▫️«جنگ، ] است و من نزد مؤمنان، دروغگو نيستم. خواستم تا يارانم را بر دشمن کرده و بشورانم تا نكنند و به نبردِ با آنان، پيدا كنند. پس در آينده، داناترين آنان، از اين سخنْ سود خواهد بُرد. إن شاء اللّه!». (إنَّ الحَربَ خُدعةٌ‌، و أنا عند المؤمنينَ غيرُ كَذوبٍ‌، فأَرَدتُ أن اُحَرِّضَ أصحابي عليهم؛ كَيلا يَفشَلوا، و كَي يَطمَعوا فيهم، فأَفقَهُهُم يَنتَفِعُ بها بعد اليومِ إن شاءاللّه) ▫️بدان! خداوند، هنگامی که (ع) را به سوى فرستاد، فرمود: «پس به آرامى با او سخن بگو تا متذكر گردد و بترسد»، در حالى‌كه خداوند مى‌دانست که فرعون نه متذكر مى‌شود و نه مى‌ترسد؛ اما اين كار، موسى(ع) را بر رفتن بيشتر مى‌كرد. 📚 الکافي، ج۷، ص۴۶۰. 📌پ.ن: 1️⃣ «شعار» و «تهییج احساسات»، تاکتیکی مهم در «جنگ روانی»: ▫️برخلاف نگاه سطحیِ برخی که و تهییج احساسات را صرفا امری بی خود و حتی مضر می‌پندارند، این روایت نشان می‌دهد که شعارهای سنجیده، در جای خود، عنصری حیاتی و مؤثر در مدیریت روانی جنگ و جامعه است. ▫️اینکه حضرت بلند میگویند «به خدا سوگند، معاویه را خواهم کشت»، نه برای بلکه برای ایجاد ، و تهییج یاران خویش چنین گفت، و این تاکتیک، علاوه بر بالا بردن انگیزه درون‌جبهه‌ای، موجب ایجاد تزلزل و ترس در دل دشمن نیز می‌شود. در واقع حضرت در این مقام، نه فقط «»، بلکه «» است؛ کسی که با سخن، توان عمل اجتماعی می‌آفریند. ▫️در واقع، «شعار» در چنین بزنگاه‌هایی، بخشی از و روانی است؛ همان‌قدر و تعیین‌کننده که شمشیر و صف‌آرایی آنگونه اند، و حتی قوی تر از آن. پس شعار، اگر برخاسته از واقع‌بینی، حکمت و درک شرایط میدان باشد، خود یک «» است؛ سلاحی برای شکستن هیمنه دشمن و تزریق ایمان در دل مؤمنان. 2️⃣ مرز باریک میان آگاهی‌بخشی و یأس آفرینی: ▫️اینکه مردم باید از واقعیات، مطلع باشند، امری درست و کلیدی در مدیریت عمومی است، اما هر داده یا تحلیلی که نتیجه‌اش ، ، ، و فروریختن روحیه مردم باشد، قطعا مطرح کردنش مضر و است. ▫️لذا موثرین اجتماعی، باید مرز باریک میان و را بشناسند، چرا که هر کلمه، یا «سازنده» است یا «سوزاننده». ▫️امروز در میانه نبرد حساس با رژیم صهیونی، توجه به این مسئله بسیار مهم است. رژیم صهیونیستی در این مسئله بسیار دقیق رفتار میکند و ای کاش ما هم کمی از آنها یاد بگیریم. 3️⃣ رعایت صداقت در اخذ تاکتیک ها: ▫️حضرت می‌داند که «واقعیت»، در هر زمان نباید به‌گونه‌ای بیان شود که منجر به سستی و فروپاشی روحیه جمعی شود، اما از خط قرمز اخلاقی نیز عبور نمی‌کند. لذا می‌گوید: «من نزد مؤمنان، دروغگو نیستم». بنابراین او از بهره می‌برد، اما از نه. یعنی حتی تاکتیک ها نیز باید با صداقت هماهنگ باشد، تا سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی خدشه دار نشود. 4️⃣ نوع نگاه صحیح به وعده های امام جامعه: ▫️هرگاه امام جامعه، وعده قطعی پیروزی در آینده می‌دهد، این وعده را می‌توان در سه سطح فهم کرد: 1. گاه مبتنی بر است؛ که قطعا پیروزی برای متقین و اهل ایمان است. 2. گاه بر اطلاعات دقیق میدانی و تحلیل‌های راهبردی استوار است. 3. و گاه، جمله‌ای است «اِنشائی در مقام اِخبار»؛ یعنی خبری است از آینده، ، همت و مجاهدت امروز شما. ▫️این نوع سوم، نه وعده‌ای ، بلکه تکلیفی‌ست بر دوش خواص و توده های مردم، هر کس متناسب با مسئولیتش. یعنی: اگر می‌خواهید این وعده محقق شود، باید چون کوه بایستید و چون آتش بجوشید. ▫️لذا این وعده ها، نباید منجر به و بی خیالی شما شده و تلاش شما کمتر بشود. ▫️خاطرم هست یکی از شهدا(شهید طهرانی مقدم یا شهید صیاد شیرازی) دراین باره میگفتند: این بایدها و وعده های رهبری، برای مردم عادی، یک خبر خوش از آینده است، اما برای منِ مسئول، یعنی تو باید تمام تلاشت را بکنی که این وعده محقق بشود. این وعده رهبری یعنی سنگینی آن را بر دوش خود احساس کن. ▫️این نگاه، همان درک صحیح از رابطه وعده‌های الهی و وظایف انسانی است؛ وعده‌هایی که اهل یقین، آن را نه مایه سکون و رخوت، بلکه منشأ مسئولیت می‌دانند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9