eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
41 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اقدام برای ترور حضرت امیر 🔺حتی برای خود حضرت امیر و حضرت زهرا نیز ارعاب و ترس ایجاد کردند. پیش از شهادت حضرت زهرا، دو باز پشت درب خانه حضرت آمده و اهل خانه را تهدید و ارعاب کرده بودند. 🔺فقط سه چهار بار را برای حضرت فرستادند. در یکی از این موارد، حضرت دستش را گرفت و پیچاند. گفت: «». از درد، حضرت را امیرالمومنین خطاب کرد. به پسرش گفته بود نبینم به علی بگویی امیرالمومنین، پُرپُرش، او را خطاب کن. جالب اینکه اینجا خالد، حضرت را امیرالمومین خطاب میکند. شبیه به آنهایی که در ماجرای اغتشاشات 1401 دستگیر شده و از ترس میخواندند. 🔺همین یک ماجرا را خود دنبال کنید تا ببینید حضرت چه بلایی سر خالد آورد که شده بود و آخر سر هم خود حضرت او را نجات داد. ➕فَجَذَبَ خَالِداً إِلَيْهِ وَ جَعَلَ يَجْذِبُ مِنَ الطَّوْقِ قِطْعَةً قِطْعَةً وَ يُفَتِّتُهَا فِي يَدِهِ فَيَنْفَتِلُ كَالشَّمْعِ ثُمَّ ضَرَبَ بِالْأُولَى رَأْسَ خَالِدٍ ثُمَّ الثَّانِيَةَ فَقَالَ‏ آهِ‏ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ لَهُ قُلْتَهَا عَلَى كُرْهٍ مِنْكَ وَ لَوْ لَمْ تَقُلْهَا لَأَخْرَجْتُ الثَّالِثَةَ مِنْ أَسْفَلِكَ وَ لَمْ يَزَلْ يَقْطَعُ الْحَدِيدَ جَمِيعَهُ إِلَى أَنْ أَزَالَهُ مِنْ عُنُقِهِ وَ جَعَلَ الْجَمَاعَةُ يُكَبِّرُونَ لِذَلِكَ وَ يُهَلِّلُونَ وَ يَتَعَجَّبُونَ مِنَ الْقُوَّةِ الَّتِي أَعْطَاهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ انْصَرَفُوا شَاكِرِينَ لِذَلِكَ. 🔺این حربه دشمن آنقدر سنگین است که گاهی اوقات، را نیز نگران و ناامید میکند، چون انبیا هم دارای مراتب هستند: ➕«حَتَّىٰ إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا» آیه 110 یوسف. [مردم با انبیاء چنان ضدیت کردند] تا آنجا که رسولان مأیوس و نگران شده و گمان کردند که وعده نصرت خدا خلاف خواهد شد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 آیا جبهه حق میتوانست در مقابل جبهه باطل دست به اقدام نظامی و شمشیر ببرد؟ 🔺تا اینجا کار عرض شد، در ماجرای پیش و پس از سقیفه، و ترس بود، اینکه جو اجتماعی به نحوی بشود، که کسی جرئت بیعت با حضرت امیر را نداشته و همه مجبور به بیعت با خلفا بشوند. 🔺در ادامه نیز این راهبرد را اجتمالا در تاریخ دنبال کرده و دیدیم یکی از برنامه های ثابت جبهه باطل بوده است. همچنین بر بستر امروز نیز تطبیق داده و گفتیم همین امروز نیز به شدت از آن استفاده میشود. اینکه کارکرد اصلی این راهبرد در بستر اجتماعی چیست و دشمن چه هدفی از آن را دنبال میکند نیز گفته شد. اما اکنون نبوت به در مقابل آن است. 🔰 اکنون در این بستری که ترسیم شد، یعنی حضرت امیر، حضرت زهرا و اصحابشان، میتوانند دست به چه کاری زده و چه طرحی را دنبال کنند؟ 🔸شاید آسان ترین اقدام که اصحاب نیز در ذهنشان همان بود، باشد. اینکه دست به شمشیر برده و بخواهند حق خلافت را پس بگیرند. این اقدام میتوانست چند نتیجه داشته باشد: 1️⃣ اولا بین اصحاب و همچنین مردم، یک ایجاد میشد و جامعه به سمت ، دودستگی و پراکندگی حرکت میکرد. نتیجه آن نیز یکی و دیگری تازه مسلمانان به بود. در آن بازه تاریخی، بخش زیادی داشتیم که آنها هنوز دین به عمق جانشان نفوذ نکرده و شناخت درستی هم از دین نداشتند. لذا اگر شاهد این درگیری ها میشدند، به راحتی دین را کنار گذاشته و به قبلی خود باز میگشتند. 2️⃣ ثانیا اصحاب «»، به دنبال حذف حضرت امیر و اصحاب اصلی او بودند لذا منتظر اولین واکنش از سمت آنها بوده تا بتوانند به راحتی و به همین بهانه، آنها را حذف کنند. چه اینکه میبینیم چند بار، پروژه توسط امثال دنبال میشود اما به شکست می انجامد. 3️⃣ ثالثا نتیجه آن ، به قدرت رسیدن بنی امیه و بود. بنی امیه پنهانی و بسیار مرموزانه، به دنبال فرصتی بود تا بتواند از آن آب گل آلود استفاده کرده و خود را بالا بکشد. چه اینکه بعد از ماجرای سقیفه، نزد حضرت امیر آمد و گفت: علی جان حق با توست لذا بیا با هم متحد شویم، اگر تو بخواهی، شهر را پُر از آدم میکنم تا حکومت به تو برگردد. روشن است ابوسفیان به دنبال شکل گیری یک بود تا در آن بستر بتواند طرفین را درگیر هم کرده و خود را بالا بکشد. لذا حضرت امیر که طرح ابوسفیان را کاملا میداند، او را طرد کرده و پیشنهادش را قبول نمیکند. 4️⃣ رابعا این حرکت حضرت، منجر میشد تا برچسب را به راحتی به ایشان بچسبانند، چرا که همچنان حاکم بر مردم بود لذا کسی متوجه نیت الهی حضرت نمیشد. چه اینکه همین انگ را به حضرت نیز زدند، با اینکه حضرت دست به کاری هم نزد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
2️⃣ اقدام دوم: جهاد تبیین، روشنگری و فریادهای کوبنده 🔺دومین راهبرد جبهه حق در مقابل غاصبین خلافت، م
ادامه روایت قبل: 🔺بعد از اینکه تک تک آن 12 نفر در مقابل و مردم بلند شده و به روشنگری میپردازند، أبوبكر بسيار مضطرّ و شده و مجاب میشود و میگوید: من والى شما شدم در صورتى كه از شما برتر و بهتر نيستم! مرا رها كنيد! مرا رها كنيد!! 🔺 از دست ابوبکر عصبانی شده و به او میگوید: اى عاجز از كلام! از منبر پایین بیا! تو وقتى در برابر سخنان اینها تاب نمى ‏آورى،‏ چگونه خود را بر اين مقام قرار داده ای؟! بخدا سوگند قصد داشتم تو را از اين مقام خلع نموده و سالم مولا ابى حذيفه را به جايت نصب نمايم!! 🔺سپس أبوبكر از منبر پایین آمده و همراه عمر به سمت منزل رفته و تا سه روز هيچ كس به نيامد. اینجاست که اطرافیان ابوبکر به فکر افتاده و را وارد میدان میکنند تا بتوانند را به میدان بازگردانند لذا ابتدا با هزار نفر به خانه او رفته و میگوید: اين چه جلوس و نشستنى است! به خدا سوگند، بنى هاشم درباره خلافت به طمع افتاده‏ اند! 🔺در ادامه نیز، دیگر خواص باطل هر کدام با هزار نفر با ابوبکر بیعت میکنند. مثلا با هزار نفر و سپس با هزار نفر آمدند تا كم كم تعدادشان به چهار هزار نفر رسيد. اینجاست که عمر با جمعیتی بیش از چهار هزار نفر و با شمشیرهای برهنه، به سمت مسجد و یاران حضرت امیر حرکت میکند. 🔺عمر رو به یاران علىّ(ع) كرده و میگوید: اى ياران علىّ، به خدا سوگند اگر يكى از شما مانند روز گذشته از جاى برخاسته و سخنى بگويد سخت میكنيم و او را میکشیم. 🔺 بن عاص در مقابل او برخاسته و میگوید: اى پسر صُهاك حبشيّه، آيا به شمشيرهاى خودمان تهديدمان میكنيد يا به جمعيت خود ما را میترسانيد؟ بخدا سوگند شمشيرهاى ما از شما تيزتر، و تعدادمان از شما انبوهتر، و هر چند كمتر باشيم ولى حجّت خدا در ميان ما است، به خدا اگر اطاعت خدا و رسول و امامم را واجب نمیشمردم،‏ شمشير از غلاف كشيده و در راه خدا با شما تا آنجا به جهاد میپرداختم. 🔺اميرالمؤمنين(ع) به او گفت: اى خالد بنشين، كه خداوند بر مقام تو واقف بود و تلاش تو در نزد آن حضرت مشكور و مورد تقدير است! او نيز نشست. سپس برخاسته و با آنها به محاجه پرداخت. 🔺در اينجا خواست به او حمله كند كه حضرت امیر او را از لباس گرفته و بر زمين زد، سپس گفت: اى پسر صُهاك حبشيّه، اگر تقدير الهى و عهد رسول او با من نبود، همين الآن بتو میفهماندم كه كدام يك از ما دو نفر ضعيف‏ تر و بی ‏ياورتر است. سپس حضرت امیر تلاش کردند فضا را آرام کنند و مانع از نزاع و درگیری دو طرف بشوند و امر کردند که هرکس به خانه خود بازگردد. 🔺در ادامه حضرت شروع به از و یاور کردند و گفتند: به خدا سوگند هرگز به اين مسجد داخل نشدم مگر به همان شيوه كه دو برادر من و داخل آن شهر شدند، در حالى كه اصحاب آن دو بزرگوار گفتند: «تو با خدايت برويد و بجنگيد و ما همين جا نشسته منتظريم- مائده: 24». 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
این خطابه روح را در لشکریان تقویت کرد و سپاهیان همراهی کرده و جنگ آغاز شد و در همان روز اول، هر سه فرمانده مسلمانان به رسیدند و سپاهیان احساس شکست کرده و روی به گریز نهادند. شبانگاه که تازه مسلمان شده بود، فرماندهی سپاه را به عهده گرفته و در لحظه ای بسیار حساس که رعب و وحشت لشکریان را فراگرفته بود، دست به یک زد که در نوع خود بی سابقه بود.
💠 جنگ «موته» و عبرت مهم آن برای امروز ما (بخش اول) 🔺منطقه که تحت نفوذ بود، برای پیامبر دارای اهمیت خاصی بود لذا حضرت در تلاش بود تا بتواند اسلام را تا آن مناطق نیز گسترش بدهد. 🔺به همین جهت، پیامبر در سال هشتم هجری و دو ماه پس از نبرد خیبر، «حارث بن عمير أزدى» را با نامه ‏اى نزد فرمانروای شام فرستاد و خواست آنها را به اسلام دعوت کند. وقتی «حارث» به منطقه «مؤته» رسيد، «شرحبيل بن عمرو غسّانى»، فرماندار مرزی آنجا، راه را بر او بسته و او را میکشد. 🔺مقارن اين جريان، حادثه جان‏گدازترى نیز رخ داد. اين حادثه، تصميم پيامبر را براى ادب كردن مرزنشينان شام كه آزادى را از مبلغان اسلام سلب نموده و ناجوان‏مردانه سفير پيامبر و سپاه تبليغ او را كشته بودند، جدى ‏تر ساخت. 🔺در ماه ربيع سال هشتم، «كعب بن عمير غفارى» از طرف پيامبر مأموريت يافت كه با پانزده نفر كه همگى به سلاح تبليغ مجهز بودند، به سرزمين «» كه در پشت «وادى القرى» قرار دارد، روانه شوند و اهالى آنجا را به آيين يكتاپرستى و رسالت دعوت كنند. 🔺 در آن محل فرود آمده و با منطق نيرومند و محكم اسلام، آنان را به يكتاپرستى دعوت كردند. ناگهان مردم مخالفت شديدى با آنان كرده‏ و به آن‏ها حمله ‏ور شدند. 🔺سپاه تبليغ، خود را در محاصره جمعيت انبوهى ديدند و جانانه از خود دفاع كرده و شهادت را بر ذلت و خوارى ترجيح دادند. فقط يك نفر از آن‏ها كه با بدن مجروح در ميان كشتگان افتاده بود، نيمه شب از جاى خود برخاست و راه مدينه را پيش گرفت و جريان را به عرض پيامبر رسانيد. 🔺كشتن سپاه تبليغ و نیز سفیر حضرت، بر رسول خدا سخت و دشوار آمد و سبب شد تا در ماه جمادى، توسط پیامبر صادر گردد و سپاهى مركب از سه هزار نفر براى سركوبى ياغيان و مزاحمان تبليغ اسلام اعزام شوند. 🔺پیامبر، را به عنوان فرمانده اصلی لشکر و و را به عنوان جانشینان او تعیین میکند. رسول خدا به لشکریان توصیه هایی کرده و تاکید میکنند ابتدا آنها را به دعوت کنید. 🔺اگر پذیرفتند، از آنها بخواهید به مدینه هجرت کنند مانند مهاجرین، در غیر این صورت مانند اعراب مسلمان خواهند بود که در سرزمین خود مانده اند. اما اگر اسلام را نپذیرفتند، به قبول آنها را دعوت کنید، و در غیر این صورت، با آنها وارد شوید. 🔺همچنین تاکید کردند: اگر به کسی امان دادید، به آن پای بند باشید، به افرادی که در صومعه ها هستند آسیب نرسانید، متعرض زنان، کودکان و پیران نشوید، درختان را قطع نکرده و هیچ خانه ای را تخریب نکنید. 🔺بعد از حرکت سپاه اسلام، دشمن از این حرکت آگاه شده و یک لشکر بزرگ و عظیم از شامیان و رومیان(در نقل ها، حدود 100 هزار نفر نقل شده است) جمع کردند. 🔺وقتی مسلمانان متوجه لشکر بزرگ آنها شدند، در ورود به این جنگ مردد شده و بنا داشتند که از پیامبر کسب اجازه کنند که ، معاون دوم سپاه که شاعر و خطیبی بلیغ بود، سپاهیان را به نبرد کرد. 🔺او گفت آنچه از آن ترس داريد، همان است كه در جستجوى آن از خانه بيرون آمده ‏ايد، يعنى: يافتن در راه خدا، ما به اتّكاى تعداد نفرات و امکانات با دشمن نمیجنگيم بلکه تنها اتّكاى ما خدا و اسلام است.‏ لذا یکی از دو راه مقابل ماست: یا و فتح یا . 🔺این خطابه روح را در لشکریان تقویت کرد و سپاهیان همراهی کرده و جنگ آغاز شد. سپاهیان اسلام نبردی شجاعانه داشته و با ایمان بالای خود، به دشمن نشان دادند که امکانات و ابزار آلات جنگی مهم نیست بلکه مهم، ایمان و اعتقاد به خداست. این روحیه بالای جهاد، به شدت در سپاهیان دشمن اثر گذار بود و آنها را به تعجب واداشته بود. 🔺پس از یک نبرد سنگین، سه فرمانده اصلی سپاهیان اسلام به شهادت رسیده و سپاهیان، را که تازه مسلمان شده بود، به عنوان فرمانده خود انتخاب کردند. خالد در لحظه ای بسیار حساس، تصمیم به عقب نشینی گرفت، و سپاهیان را به عقب بازگرداند. 🔺پيش از ورود رزمندگان به مدينه، گزارش ‏هايى از وضع نبرد و ‏نشينى سربازان اسلام، به مدينه رسيده بود. لذا وقتی سپاهیان به مدینه نزدیک شدند، پیامبر و مسلمانان به استقبال آنان رفتند و كودكان نيز دوان دوان به استقبال آمدند. رسول خدا فرمود این کودکان را سوار كنند و خود نیز «» را پيش روى خود سوار كرد. ادامه دارد... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 جنگ «موته» و عبرت مهم آن برای امروز ما (بخش دوم) 🔺 در مغازی نقل میکند: وقتی سپاهیان عقب نشینی کرده و از موته به مدینه بازگشتند، مسلمانان در استقبال از آنها، به رویشان خاك پاشیده و میگفتند: اى ! از جهاد در راه خدا فرار کردید؟ (فجعل الناس يحثون فى وجوههم التّراب و يقولون: يا فرّار، أ فررتم فى سبيل اللّه؟) 🔺امّا واکنش پیامبر چیز دیگری بود. حضرت میگفت: اينان از جنگ با کفار فرار نکرده اند، بلكه ان شاالله مجدد حمله‏ و تلافی خواهند کرد. (فيقول رسول اللّه(ص): ليسوا بفرّار، و لكنهم كرّار إن شاء اللّه!) 🔺اعتراض و سرزنش مردم نسبت به رزمندگانشان به حدی زیاد شد که برخی از آنان به خاطر همین سرزنش مردم، حتی به مسجد هم دیگر نمی آمدند. «امّ سلمه» به زن «» که یکی از رزمندگان موته بود، گفت: 🔺چرا «سلمه» به نماز جماعت با رسول خدا و مسلمانان حاضر نمیشود؟ او پاسخ داد: به خدا قسم نمیتواند از خانه بيرون آيد، چون هرگاه كه بيرون می ‏آيد، مردم او رو هو کرده و بر سر وى فرياد میزنند: اى ! آیا از جهاد در راه خدا فرار کردید؟! لذا او ناچار در خانه نشسته است و بيرون نمى ‏آيد. (و لكنه لا يستطيع الخروج، إذا خرج صاحوا به و بأصحابه «يا فرّار، أ فررتم فى سبيل اللّه؟». حتى قعد فى البيت) 🔺ام سلمه این ماجرا را برای پیامبر نقل کرده و حضرت در پاسخ میفرمایند: آنها در راه خدا کرده اند تا ان شاالله دوباره به جنگ دشمن بروند. لذا به آنها بگویید از خانه خارج شوند. (فذكرت ذلك أمّ سلمة لرسول اللّه(ص)، فقال رسول اللّه(ص): بل، هم الكرّار فى سبيل اللّه، فليخرج! فخرج.) 🔺واقدی در گزارش دیگری میگوید: اهالی مدینه به شدت با سپاهیان رفتار بدی داشتند، به حدی که وقتی یکی از سپاهیان به خانه و خانواده‌اش بازمی‌گشت و در می‌زد، آنها درب خانه را بروی او باز نمیکردند و می‌گفتند: چرا با یارانت به مبارزه و جهاد با دشمن نپرداختی و پیش نرفتید؟ (لقيهم أهل المدينة بالشرّ حتى إنّ الرجل لينصرف إلى بيته و أهله، فيدقّ عليهم الباب فيأبون أن يفتحوا له، يقولون: ألا تقدّمت مع أصحابك؟) 🔺بعد میگوید: کسانی که از اصحاب بزرگ پیامبر بودند، از روی در خانه‌هایشان نشسته و بیرون نمی آمدند تا اینکه پیامبر برای هرکدام از آنها به صورت فردی پیام می‌فرستاد و می‌گفت: شما در راه خدا دلیری کرده و کرده اید و دوباره برآنها خواهید تاخت ان شاالله، لذا از عقب نشینی خود نکشید! (فأما من كان كبيرا من أصحاب رسول اللّه(ص)فجلس فى بيته استحياء حتى جعل النبىّ(ص) يرسل إليهم رجلا رجلا، يقول: أنتم الكرّار فى سبيل اللّه!) 🔺البته در اینکه تصمیم به عقب نشینی، یک تصمیم درست بود یا غلط، یک بود یا ، اختلاف است و دو نظر در مسئله وجود دارد: 1️⃣ آیت الله در کتاب فروغ ابدیت و عده دیگری از اندیشمندان، این عقب نشینی را تاکتیکی و امر درست و صحیح و قابل دفاع میدانند 2️⃣ اما علامه در کتاب الصحیح من سیره النبی و عده دیگری از اندیشمندان، این عقب نشینی را غیر تاکتیکی و خراب کننده طرح پیامبر میدانند. 🔺برای هر دو نظریه میتوان قرائنی پیدا کرد اما فعلا محل بحث ما نیست. در هر صورت، این عقب نشینی را چه تاکتیکی و چه غیرتاکتیکی بدانیم، مدل مواجهه مردم و پیامبر با سپاهیان درس آموز و به شدت برای امروز ما، است. 🔺از آنجا كه عقب نشینی با احساسات افتخار آفرين مسلمانان و شهامت ذاتى و اصيل آنان تطبيق نمیكرد، این کار در نظر مسلمانان جلوه خوبى نداشت و يك كار زيبا تلقى نگرديد. لذا با شعارهای زننده و «» خواندن آنان، به استقبال سپاهیان رفتند. 🔺البته این برخورد، حاكى از و مجاهدتى است كه ايمان به خدا و روز رستاخيز در آن‏ها پديد آورده بود؛ به گونه ‏اى كه كشته شدن در راه خدا را بر چنين عقب ‏نشينى ترجيح میدادند، اما مهم نوع مواجه پیامبر با این مسئله است. 🔺تمام تلاش حضرت این است تا در شرایط موجود، بهترین تصمیم را بگیرد. اگر این سرزنش های مردم ادامه میافت، اساسا روحیه سپاهیان شکسته شده و امیدی به اقدامات آینده نبود لذا حضرت با تغییر رویکرد، سپاهیان را آماده نبردی بعدی کرد. پس از آن، هم مکه فتح شد و هم در سال نهم هجری، مجدد سپاهیان اسلام در به سراغ شام رفته و بدون جنگ، یک را نصیب خود کردند. 🔺عجیب اینکه امروز، عده ای بواسطه از دست رفتن ، شروع به سرزنش سپاهیان و فرماندهان نظامی کرده اند. همین قدر عجیب. آن هم در میانه جنگ و مبارزه... باشد که ما نیز از این کنش پیامبر، برای امروز خود درس و عبرت ها بگیریم... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9