eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
41 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ مسئول عزیز، سیره پیامبر برای توست، میفهمی؟ 🔰در ماجرای سپاه پیامبر ۷۰ شتر داشت لذا به هر سه نفر یک شتر رسیده بود یعنی هر سه نفر باید نوبتی سوار یک شتر میشدند. 🔰نقل است (ع) و دو همراه پیامبر بودند که قرار بود نوبتی سوار شتر بشوند. وقتی نوبت پیاده شدن پیامبر میشد امیرالمومنین و ابولبابه به پیامبر اصرار میکردند که ما همچنان پیاده میرویم و شما سواره باشید. 🔰اما پیامبر به دو همراهش میفرماید: نه شما از من نیرومندترید که همه اش شما پیاده باشید و نه من از شما به پاداش بی نیازترم تا همه اش من سواره باشم. 🔰این تنها یک گزارش ساده و بسیار جزئی از است اما همین گزاره، یک اصل خدشه ناپذیر در اوست. پیامبر حواسش به همه ریز جزئیات هست، قرار نیست چون فلانی فرمانده یا مسئول یا آقازاده و... هست، پس به او مرکبی اختصاصی بدهد و مثلا فلان سرباز صفر که امتیازی ندارد پیاده بیاید، حتی خود پیامبر به عنوان رهبر این جامعه و لشکر همین را مراعات میکند، اساسا در جایگاهی ندارد. حالا خود این مسئله را با مصادیق امروزی تطبیق دهید. 🔰فرض کنید اگر همین اتفاق اکنون رخ میداد، آیا ما منابع را همینگونه تقسیم میکردیم؟ نمیگفتیم خب حالا که ۷۰ مرکب بیشتر نداریم پس اینها را اولا به مسئولین و جایگاه داران بدهیم و مردم هم که خب پیاده می روند؟ 🔰قضاوت با شما اما خیلی وقت ها برای این تصمیم خود هم میکنیم که مثلاً شأن فلان مسئول یا فلان آیت الله و فلان نماینده مجلس یا فلان وزیر این نیست که پیاده باشد، اسلام هم که گفته باید اینها را تکریم کنیم پس منابع را به این ها اختصاص بدهیم. 🔰حقیقتا بعضی خیلی عجیبند، فلان نماینده ای که با شعار و وارد مجلس شده، حالا با رانت خودرویی شاسی بلند و لاکچری گرفته، آن هم بدون نوبت و فوری؛ درحالی که مردم عادی باید مدت ها در صف خودرو باشند، تازه اگر پولش را داشته باشند اما حالا فلان نماینده برای توجیه این خطا می‌گوید این ماشین که در خرج های مجلس چیزی نیست، چرا باید گدابازی در آورد؟ مگر قیمت ماشین شاسی بلند چند است؟ 🔰داداش انقلابی ، برای شما یکی دو میلیارد چیزی نیست اما برای مردم عادی این ها آرزوست، لطفاً آبروی خود و انقلاب را بیش از این نبرید. 🔰امیدوارم مجلس برای برگشت اندکی از آبروی از دست رفته اش اسامی این نمایندگان را علنی کرده و با خاطیان برخورد جدی و اساسی کند تا عبرتی برای بقیه آقایان شود تا با بیت المال مانند بیت الحال برخورد نکنند. https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai
آیات و روایات اجتماعی
💠 عقلانیت دینی، تعاملی چند بُعدی و پیچیده 🔸در تفسیر منسوب به (ع) ص586 روایتی بسیار مهم نقل شده که (ع) فرمودند: دو نفر از اصحاب (ع) که يكى از آنها را گزیده بود و دیگری را نیز نیش زده بود، درحالی که هر دو از درد و ناراحتی گریه میکردند، محضر حضرت آمدند که مثلا حضرت کاری برایشان بکند. 🔸حضرت فرمود: این بلا هنوز تمام نشده و ادامه دارد. لذا آن دو را به منزلشان بردند و هر دو تا دو ماه همچنان درگیر این مریضی و ناراحتی بودند. پس از دو ماه، حضرت امیر به دنبال آنها فرستاد. در مسیر که آن دو را می آوردند، اینگونه گمان میشد که اینها از شدت درد و ناراحتی حتما خواهند مرد، از بس درد داشتند. 🔸حضرت به آنها فرمود: حال شما چطور است؟ گفتند: بسيار درد شدیدی داریم. حضرت فرمود: كنيد از گناهى كه موجب اين ناراحتى و درد براى شما شد و به خدا پناه ببريد از آنچه موجب از بين رفتن اجرتان و شدت برايتان گرديد و اين ناراحتى فقط‍‌ بواسطه گناهى بود كه مرتكب شديد. 🔸به حضرت گفتند ماجرا چیست؟ حضرت به یکی از آنها رو کرد و فرمود: فلانی يادت مى‌آيد فلان روز كه فلان كس به ، چون ما را ميداشت، زخم زبان و طعنه زد ولى تو هیچ به او نگفتی و از سلمان دفاع نکردی، درحالیکه آن روز و وظیفه تو دفاع از سلمان بود چون اگر دفاع میکردی، آن شخص و آن افرادی که آنجا بودند، نه میتوانستند به خودت آسیب و ضرری بزنند و نه به خانواده و فرزندانت، و نه به مالت. اما تو بيشتر ملاحظه آن شخص را کردی و به خاطر ای که داشتی هیچ به او نگفتی و همین باعث شد گرفتار این درد شوی. 🔸بعد حضرت ادامه میدهند که اگر ميخواهى خداوند ناراحتى و درد تو را از بين ببرد، تصميم بگير که از این به بعد هر شخصی، دوستى از ما را مورد طعنه قرار داد، در صورتى كه بتوانى او را كمك كنى، كمك نمایى و کوتاهی نکنی، مگر اینکه بترسی بر خود و خانواده و فرزند و مالت آسیبی برسد. 🔸حضرت به شخص دیگری نیز رو کرد و فرمود: تو ميدانى چرا دچار چنين درد و ناراحتى شدى؟ گفت: خیر. حضرت به او گفت: يادت هست وقتى خادم من آمد و تو پيش فلان ستمگر ايستاده بودى و تو برای احترام به قنبر از جاى خود بلند شدی و این حرکت تو به خاطر احترام به ما بود اما آن شخص ستمگر به تو اعتراض كرد كه چرا پيش من برای قنبر بلند شدی و تو به او گفتی چرا بلند نشوم براى كسى كه ملائكه پر و بال خود را زير پايش ميگسترانند. اين حرف تو باعث شد که آن شخص ستمگر بلند شود و قنبر را بزند و بدهد و او را و آزار بدهد و مرا نیز و مجبور بکند که بر این اتفاق صبر کنم. لذا این کار تو باعث شد گرفتار این درد و ناراحتی بشوی. 🔸بعد حضرت به او میگویند: اگر میخواهی خدا به تو بخشد، تصميم بگير از امروز نسبت به ما و هر يك از دوستان ما، كارى در مقابل دشمنانمان انجام ندهى كه موجب اذيت و آزار آنها با ما شود. 🔸بعد حضرت به عنوان نمونه اشاره به اکرم میکنند و میفرمایند: پيامبر اكرم با اينكه مرا بر همه مقدم ميداشت اما وقتی من در مجلسی وارد میشدم، آنگونه که جلوی پای دیگران بلند میشد، جلوی پای من بلند نمیشد، درحالی که آنها قابل مقايسه با من نبودند، چرا که پيامبر اكرم ميدانست اين كار، دشمنان را وادار ميكند عكس العملى انجام دهند كه موجب غم و ناراحتى او و من و مؤمنين شود. 📎: «يَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَيْهِ لِمُوَالاتِه‏» 📌پ.ن: این روایت اشاره به های تعاملات اجتماعی سیاسی دارد. همانطور که دفاع نکردن از مؤمن در جایی که ضرر به انسان نمی‌رسد، گناه است، تعریف بی موقع از مؤمن که موجب اذیت او می‌شود، هم گناه است. و وظیفه دینی، یک امر بسیط و یک خطی نیست بلکه نسبت به موقعیت های مختلف، متفاوت میشود. تشخیص صحیح این مسئله، است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 3️⃣ ماجرای یک نامه و رویش یک جوان انقلابی(بخش اول) 🔺#أنساب_الأشراف نقل م
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 3️⃣ ماجرای یک نامه و رویش یک جوان انقلابی(بخش دوم) 🔺وقتی ، نامه را خواند، به ، والی کوفه، نامه نوشت كه او را به سوى مدینه و نزد من روانه كن. او نيز چنین کرد. 🔺جالب اینکه سعیدبن عاص، مأموریت بردن جناب کعب به مدینه را به یک داده بود اما این باديه‌نشين، وقتی در مسیر حرکت، نحوه نماز و عبادت كعب را ديد و شیفته او شده و به مقامش پی برد و گفت: ➕ای كاش بهره‌ام از بردن كعب اين بود كه مرا و گناهم آمرزيده شود! 🔺هنگامى كه كعب نزد عثمان رسید، عثمان گفت: آوازه‌اش را شنيدن، بهتر از خود او را ديدن است! كعب، و كم‌سال و لاغر بود. عثمان به كعب رو كرد و گفت: ➕آيا تو می خواهی حق و را به من بیاموزى؟ وقتی تو در صُلب ات بودی و هنوز به دنیا نیامده بودی، من ایمان آورده و قرآن مى‌خواندم‌. 🔺كعب نیز به او گفت: ▫️«حكومت بر مؤمنان، تنها به وسيله به تو رسيد، آن هم آنجا که با خدا بستى تا به عمل كنى و در آن، كوتاهى نكنى. ▫️اگر براى بار دوم با ما مردم مشورت میشد و از ما نظر خواسته میشد، قطعا حکومت را از تو میگرفتیم. ▫️اى عثمان! كتاب خدا براى كسى است كه به او برسد و آن را بخوانَد و ما با تو در خواندن آن، شريك هستيم و هر گاه قارى به آنچه در قرآن است، عمل نكند، قرآنْ‌، حجّتى بر ضدّ او مى‌شود. 🔺عثمان وقتی صلابت و را میبیند، ترجیح میدهد مسیر بحث را عوض کرده لذا یک اعتقادات، از کعب میپرسد و میگوید: به خدا سوگند، گمان نمى‌كنم كه بدانى پروردگارت كجاست، آیا میدانی خدا در چه مکانی است؟ کعب نیز زرنگی و میکند و میگوید: خدا در است! 🔺، داماد عثمان که شخصیت بسیار مرموزی است و بارها علیه اصحاب حضرت امیر برخوردهای مرموزانه انجام داده، در اینجا نیز ورود کرده و به عثمان میگوید: ای عثمان! و صبر تو، مانند اين افراد را علیه تو و برانگيخته است. آنها از صبوری تو، سوءاستفاده کرده اند. 🔺لذا عثمان فرمان داد تا كعب را برهنه كنند و به او بزنند. سپس او را به تبعيد كرد. در مسیر تبعید، به برخوردند که او از کسی که مأمور جابجایی کعب بود، پرسید: چرا با اين مرد، چنين شده و اینگونه برخورد کرده اید؟ آن مأمور گفت: چون او است. آن کدخدا پاسخ داد: مردمى كه اين شخصْ، از اشرار آنان باشد، آن مردم، ! این هم از روشن ضمیری آن کدخدا بوده است. 🔺پس از مدتی، عده ای مانند و ، عثمان را به خاطر تبعید کعب میکنند. عثمان وقتی اعتراضات به تبعید کعب را میبیند، از کارش پشیمان شده و مجبور میشود او را بازگرداند. 🔺وقتی کعب نزد عثمان آمد، عثمان جهت تحت تاثیر قرار دادن توده های مردم، پیراهن خود را بیرون آورده و خطاب به کعب گفت: اى كعب! كن. اما کعب او را میکند. 📌پ.ن: ▫️کعب و جوانانی مثل او، جزو رویش های (ع) و شاگردانش بشمار می آیند. مسیر حق، همانگونه که ریزش هایی دارد، اما رویش هایی هم دارد. ▫️همین جوانانی که در دوره عثمان اینگونه مشغول عدالتخواهی بودند، پس از آن، به مرور، هرکدام تبدیل به یکی از در كوفه شدند. ▫️کسانی که در خط اول سپاه حضرت امیر، در جنگ هاى جمل و صفين و نهروان قرار داشتند و حتى پس از شهادت حضرت، هرگز با معاويه نكردند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 عقلانیت دینی، تعاملی چند بُعدی و پیچیده 🔸در تفسیر منسوب به (ع) ص586 روایتی بسیار مهم نقل شده که (ع) فرمودند: دو نفر از اصحاب (ع) که يكى از آنها را گزیده بود و دیگری را نیز نیش زده بود، درحالی که هر دو از درد و ناراحتی گریه میکردند، محضر حضرت آمدند که مثلا حضرت کاری برایشان بکند. 🔸حضرت فرمود: این بلا هنوز تمام نشده و ادامه دارد. لذا آن دو را به منزلشان بردند و هر دو تا دو ماه همچنان درگیر این مریضی و ناراحتی بودند. پس از دو ماه، حضرت امیر به دنبال آنها فرستاد. در مسیر که آن دو را می آوردند، اینگونه گمان میشد که اینها از شدت درد و ناراحتی حتما خواهند مرد، از بس درد داشتند. 🔸حضرت به آنها فرمود: حال شما چطور است؟ گفتند: بسيار درد شدیدی داریم. حضرت فرمود: كنيد از گناهى كه موجب اين ناراحتى و درد براى شما شد و به خدا پناه ببريد از آنچه موجب از بين رفتن اجرتان و شدت برايتان گرديد و اين ناراحتى فقط‍‌ بواسطه گناهى بود كه مرتكب شديد. 🔸به حضرت گفتند ماجرا چیست؟ حضرت به یکی از آنها رو کرد و فرمود: ▫️فلانی يادت مى‌آيد فلان روز كه فلان كس به ، چون ما را ميداشت، زخم زبان و طعنه زد ولى تو هیچ به او نگفتی و از سلمان دفاع نکردی، درحالیکه آن روز و وظیفه تو دفاع از سلمان بود ▫️چون اگر دفاع میکردی، آن شخص و آن افرادی که آنجا بودند، نه میتوانستند به خودت آسیب و ضرری بزنند و نه به خانواده و فرزندانت، و نه به مالت. اما تو بيشتر ملاحظه آن شخص را کردی و به خاطر ای که داشتی هیچ به او نگفتی و همین باعث شد گرفتار این درد شوی. 🔸بعد حضرت ادامه میدهند که اگر ميخواهى خداوند ناراحتى و درد تو را از بين ببرد، تصميم بگير که از این به بعد هر شخصی، دوستى از ما را مورد طعنه قرار داد، در صورتى كه بتوانى او را كمك كنى، كمك نمایى و کوتاهی نکنی، مگر اینکه بترسی بر خود و خانواده و فرزند و مالت آسیبی برسد. 🔸حضرت به شخص دیگری نیز رو کرد و فرمود: تو ميدانى چرا دچار چنين درد و ناراحتى شدى؟ گفت: خیر. حضرت به او گفت: ▫️يادت هست وقتى خادم من آمد و تو پيش فلان ستمگر ايستاده بودى و تو برای احترام به قنبر از جاى خود بلند شدی و این حرکت تو به خاطر احترام به ما بود اما آن شخص ستمگر به تو اعتراض كرد كه چرا پيش من برای قنبر بلند شدی و تو به او گفتی چرا بلند نشوم براى كسى كه ملائكه پر و بال خود را زير پايش ميگسترانند. ▫️اين حرف تو باعث شد که آن شخص ستمگر بلند شود و قنبر را بزند و بدهد و او را و آزار بدهد و مرا نیز و مجبور بکند که بر این اتفاق صبر کنم. لذا این کار تو باعث شد گرفتار این درد و ناراحتی بشوی. 🔸بعد حضرت به او میگویند: اگر میخواهی خدا به تو بخشد، تصميم بگير از امروز نسبت به ما و هر يك از دوستان ما، كارى در مقابل دشمنانمان انجام ندهى كه موجب اذيت و آزار آنها با ما شود. 🔸بعد حضرت به عنوان نمونه اشاره به اکرم میکنند و میفرمایند: پيامبر اكرم با اينكه مرا بر همه مقدم ميداشت اما وقتی من در مجلسی وارد میشدم، آنگونه که جلوی پای دیگران بلند میشد، جلوی پای من بلند نمیشد، درحالی که آنها قابل مقايسه با من نبودند، چرا که پيامبر اكرم ميدانست اين كار، دشمنان را وادار ميكند عكس العملى انجام دهند كه موجب غم و ناراحتى او و من و مؤمنين شود. 📎: «يَوْمَ غَمَزَ عَلَى سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ فُلَانٌ وَ طَعَنَ عَلَيْهِ لِمُوَالاتِه‏» 📌پ.ن: این روایت اشاره به های تعاملات اجتماعی سیاسی دارد. همانطور که دفاع نکردن از مؤمن در جایی که ضرر به انسان نمی‌رسد، گناه است، تعریف بی موقع از مؤمن که موجب اذیت او می‌شود، هم گناه است. و وظیفه دینی، یک امر بسیط و یک خطی نیست بلکه نسبت به موقعیت های مختلف، متفاوت میشود. تشخیص صحیح این مسئله، است. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9