eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.9هزار دنبال‌کننده
123 عکس
40 ویدیو
0 فایل
نقدها + پیشنهادات + ارسال آیات و روایات اجتماعی جالب + تحلیل های اجتماعی شما: @yahadi71 شیوه کار: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/3 فهرست مطالب: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/4 سایر فیش های مطالعاتی پراکنده: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 کنش و تعامل سفیان بن ابی لیلا از اصحاب خاص امام حسن با ایشان بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺جناب در گزارش دیگری نقل میکند: مردى از ياران امام حسن كه او را: ميگفتند، در حالى كه بر شتر خود سوار بود نزد آن حضرت آمد. 🔺به حضرت که رسید، از بالای همان شتر گفت: «السّلام عليك يا مذل المؤمنين!» يعنى سلام بر تو، اى ‏كننده_مؤمنين! 🔺حضرت به او گفت: جناب سفیان، ، پياده شو، تا ببینیم چه میگویی! او پياده شد و نزد حضرت آمد. 🔺حضرت به او فرمود: خب جناب سفیان، چه گفتى!؟ سفیان گفت: گفتم: سلام بر تو اى ذليل ‏كننده مؤمنين. حضرت فرمود: چرا و به چه دليل اين سخن را ميگوئى!؟ 🔺سفیان گفت: تو امر اين امت را از گردن خود خلع نمودى و به اين مرد طاغى و سركش() واگذار كردى كه او نیز بر خلاف دستور خدا حكومت مینمايد. 🔺حضرت فرمود: میدانی چه بود؟ من از پدرم على(ع) شنيدم که به نقل از پيامبر(ص) فرمود: روز و شب‏ها نمیگذرند مگر تا اينكه مردى كه داراى گلوئى گشاد و سينه ‏اى عريض باشد، کسی که هرچه ميخورد اما سير نمی‏شود، چنین شخصی، متصدى امر خلافت اين امت شود که آن مرد است. 🔺علت صلح من با معاويه همين است. بعد حضرت به او میگویند: خب سفیان چه باعث شد كه نزد ما آمدى؟ سفیان گفت: و شما. 🔺حضرت به او فرمود: فقط به خاطر آمده ای؟ سفیان گفت: آرى. (مَا جَاءَ بِكَ؟ قَالَ: حُبُّكَ؟ قَالَ: اللَّهَ؟ قَالَ: اللَّهَ.) 🔺بعد حضرت کمی درباره آثار محبت اهل بیت صحبت کردند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش اول) 🔺#ابوذر دارای صراحت لهجه ای مختص به خود بود. او هرگا
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش دوم) 🔺خلاصه که عثمان مجبور شد ابوذر را مجدد از شام به مدینه بازگرداند و از آنجا نیز به سوی تبعید کند، جایی که دیگر افشاگری های او اثری نبخشد. عثمان به دستور داد تا این کار را انجام دهد و به او گفت هیچ کس از مردم نباید به ابوذر بیاید و او باید در تنهایی و کامل به سوی ربذه تبعید گردد. 🔺اینجا بود که به همراه و برادرش و و ياسر به بدرقه ابوذر آمدند. مروان حضرت امیر را از این کار نهی کرد اما حضرت با تازيانه به او حمله برد و بر ميان دو گوش مركبش زد و فرمود: «دور شو! خداوند، تو را به آتش بيندازد!» و با ابوذر وداع کرد. چون حضرت خواست بازگردد، ابوذر شروع به کردن کرد و گفت: خداوند، شما اهل‌بيت را رحمت كند! اى ابو الحسن! هر گاه شما و فرزندانت را مى‌بينم، به ياد پيامبر خدا مى‌افتم. حضرت امیر نیز به ابوذر دلداری دادند. 🔺مروان از این حرکت حضرت ناراحت شد و به عثمان شکایت کرد. عثمان هم ناراحت شد و گفت حق او را کف دستش میگذاریم. وقتی حضرت نزد عثمان آمد، عثمان گفت مگر نگفته بودم کسی با ابوذر نرود و او را بدرقه نکند؟ 🔺حضرت در پاسخ فرمودند: بله شما این را گفتید اما اگر این فرمان شما، و حق بود، آیا باز هم باید از آن تبعیت کرد؟ به خدا سوگند که من از چنین فرمانی که خلاف خواست خداست، اطاعت نمیکنم. (أ وَ كُلُّ ما أمَرتَنا بِهِ مِن شَيءٍ نَرى طاعَةَ اللّهِ وَ الحَقَّ في خِلافِهِ اتَّبَعنا فيهِ أمرَكَ‌!!؟ بِاللّهِ لا نَفعَل) 🔺در ادامه بین عثمان و حضرت امیر درگیری ای ایجاد شد و عثمان با ناراحتی صحنه را ترک کرد و فردا مردم را به دور خود جمع کرد و نزد آنها از حضرت امیر شکایت کرد و گفت: او بر من مى‌گيرد و مرا[= و و...] نيز پشتيبانى مى‌كند. (إنَّهُ يَعيبُني و يُظاهِرُ مَن يَعيبُني يُريدُ بِذلِكَ أباذَرٍّ و عَمّارَ بنَ ياسِرٍ و غَيرَهُما) اما مردم پا در ميانى كرده و میان عثمان و حضرت ایجاد کردند. 🔺حضرت امیر نیز به عثمان فرمود: «به خدا سوگند، من جز به خاطر ، ابوذر را بدرقه نكردم». (وَاللّهِ‌، ما أرَدتُ بِتَشييعِ أبي ذَرٍّ إلّا اللّهَ تَعالى) 📌پ.ن: 1️⃣ سیره ابوذر قطعا باید مشی امروز ما هم باشد. اینکه اگر در جایی ، و هر ای دیدیم، با انواع و اقسام روش ها، آن را فریاد بزنیم. البته که در این مسیر، لحاظ نکات دیگری نیز لازم است. چیزی که هم در سیره حضرت امیر و دیگر معصومین دیده میشود و هم در سیره رهبران انقلاب. عدم توجه به عواملی مانند ، و...، نتیجه عدالت خواهی را گاهی اوقات به ضد خودش تبدیل میکند. 2️⃣ قطعا مدل عدالتخواهی در حاکمیت [=عثمان] و [=جمهوری اسلامی] متفاوت است لذا حتما باید به این نکته توجه کرد و به دنبال مدل و چگونگی عدالت خواهی در عصر حاکمیت دینی بود. البته اصل مسئله عدالتخواهی، هیچ تفاوتی در این دو حاکمیت نمیکند، بلکه مسئله سر و هاست. 3️⃣ همانگونه که حضرت امیر به حمایت از ابوذر پرداختند، امروز نیز هرگاه شخصی به درستی را عَلَم کرد و به شیوه صحیح به دنبال تحقق آن بود، وظیفه دیگران و از اوست. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 رسانه و به دست گرفتن افکار عمومی؛ تنها مسیر پیروزی و فتح 🔺مرحوم نقل میکند: در عصر خلافت پدرش، برای بجا آوردن ، وارد مکه شد. وقتی طواف کرد و خواست به دست بكشد، از شدت ازدحام نتوانست. لذا براى او منبرى نهاده و مردم شام اطرافش را گرفتند. 🔺در همين حال، (ع) وارد شده و شروع به طواف کعبه فرمودند و چون به محل حجر الاسود رسيدند، مردم با و به جهت حرمت و حضرت كنار رفتند تا ایشان نزد حجر الاسود حاضر شود. 🔺اين اتفاق، هشام را به خشم آورد. مردى شامی، از هشام پرسيد: اين شخص كيست كه مردم اينچنين به او احترام گذاشته و راه را براى او گشودند؟ هشام براى اينكه مردم شام به امام سجاد راغب نشوند، گفت: او را نمى‌شناسم. 🔺 که آنجا حاضر بود، گفت: ولى من او را مى‌شناسم. آن مرد شامى گفت: او كيست‌؟ فرزدق شروع کرد در قالب ، به زیبایی تمام، به روایت و توصیف حضرت پرداختن. 🔺 در توصیف حضرت، چنان موثر واقع شد که هشام شده و دستور داد فرزدق را كنند. وقتی اين خبر به امام سجاد(ع) رسيد، 12 هزار درهم براى او فرستاده و گفتند: اى ابوفراس! ما را معذور دار كه اگر بيش از اين داشتيم براى تو مى‌فرستاديم. (قال: أَعْذِرْنَا يَا أَبَا فِرَاسٍ! فَلَوْ كَانَ عِنْدَنَا أَكْثَرُ مِنْ هَذَا لَوَصَلْنَاكَ بِه‏) 🔺فرزدق آن را پس فرستاد و خطاب به حضرت گفت: اى پسر پيامبر! شعر و روایت گری من، فقط‍‌ براى و رسول خدا بود و نمى‌خواهم با چيز ديگرى آميخته شود. (قَالَ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! مَا قُلْتُ الَّذِي قُلْتُ إِلَّا غَضَباً لِلَّهِ وَ لِرُسُلِهِ وَ مَا كُنْتُ لِأَرْزَي عَلَيْهِ شَيْئا) 🔺حضرت دوباره آن را براى او برگرداند و پيام داد: تو را سوگند مى‌دهم به حق خودم بر تو كه آن را بپذيرى كه خداوند از نيت تو آگاه است و آن را پذيرفته است. اینجا بود که فرزدق آن را پذیرفت و از زندان نیز آزاد شد. (قَالَ: بِحَقِّي عَلَيْكَ لَمَّا قَبِلْتَهَا فَقَدْ رَأَى اللَّهُ مَكَانَكَ وَ عَلِمَ نِيَّتَك‏) 📌پ.ن: اهل بیت(ع) به شدت، به شعر و ، اهمیت ویژه‌ای می‌دادند، چرا که شعر در آن عصر، به‌عنوان مهم‌ترین ، تبلیغاتی و فرهنگی شناخته می‌شد. ▫️شعر در فرهنگ عرب جاهلی و صدر اسلام، نه تنها یک بلکه ابزاری برای انتقال پیام، ثبت وقایع، و تأثیرگذاری بر بود. اساسا در آن عصر، به عهده و بود. ▫️امروز نیز مهمتر از اتفاقات واقعی و خارجی، از آن ماجراست، چیزی که بواسطه آن، افکار عمومی تحت تاثیر قرار گرفته و میشود. چیزی که امروز، تبدیل به فضای رسانه ای ما شده است. ▫️باید بدانیم که ، به دست گرفتن افکار عمومی بواسطه روایت گری قوی و صحیح ماست. چه بسا بتوان گفت، امروز دیگر رسانه، یک پیوست بر واقعیت نیست بلکه است. ای کاش اول ما و مسئولین عزیز این را درک کنیم و ثانیا برای حل آن اقدام درست کنیم. ▫️مسئله ای که امروز در پیام خطاب به رئیس صداوسیما عیانِ عیان بود و ناراحتی ایشان را فریاد میزد. البته که مخاطب واقعی آن، نه تنها صدا و سیما بلکه همه ما بودیم، همه ما... 🔸«جناب آقای ! شما و این حضرات نقش بی‌بدیل و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- میدانید. 🔸امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. 🔸ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است» 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 ارزش دستگیری ایمانی و معرفتی از دیگران 🔺شخصی با قاتل پدرش که بر او واجب شده بود، نزد (ع) می آید. قاتل، از آن شخص درخواست عفو میکند، تا بدین واسطه خداوند به او ثواب زیاد بدهد، اما گویا آن شخص دلش به راضی نشده بود. 🔺حضرت به آن شخص که خواهان قصاص بود فرمود: اگر این مرد، حقی بر گردن تو دارد، به خاطر آن، از این جنایت و خطایش بگذر و او را ببخش. آن شخص گفت: البته او(قاتل پدرش)، بر گردن من حقی دارد، اما به اندازه ای نیست که از خون پدرم بگذرم. 🔺حضرت فرمود: پس چه میخواهی؟ گفت: قصاص، البته اگر پدرم را بپردازد، او را میبخشم. حضرت پرسید: او چه حقی بر گردن دارد؟ او گفت: این شخص، پروردگار، پیامبر(ص) و ولایت و امیرالمومنین(ع) و دیگر ائمه(ع) را به من آموخته است. (قال: يا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) لَقَّنَنِي تَوْحِيدَ اَللَّهِ و نُبُوَّةَ رَسُولِ اَللَّهِ و إِمَامَةَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ و اَلْأَئِمَّةِ(ع)) 🔺حضرت فرمود: آیا این نیکی و حقی که او بر گردن تو دارد، معادل خون پدرت نیست؟ به خدا قسم، این حقی که او بر گردن تو دارد، برابر با خون تمام مردم روی زمین است، از اولین تا آخرین، مگر انبیا و ائمه(ع) که اگر کشته شوند، هیچ حقی نمیتواند خونشان را جبران کند. (فَهَذَا لاَ يَفِي بِدَمِ أَبِيكَ؟! بَلَى و اَللَّهِ، هَذَا يَفِيَ بِدِمَاءِ أَهْلِ اَلْأَرْضِ كُلِّهِمْ مِنَ اَلْأَوَّلِينَ وَ اَلْآخِرِينَ سِوَى [اَلْأَنْبِيَاءِ وَ] اَلْأَئِمَّةِ(ع)) 🔺سپس حضرت به قاتل گفتند: آیا ثواب این کارت را به من میدهی تا من هم در مقابلش دیه تو را بپردازم که از قصاص نجات یابی؟ (أَ فَتَجْعَلُ لِي ثَوَابَ تَلْقِينِكَ لَهُ حَتَّى أَبْذُلَ لَكَ اَلدِّيَةَ فَتَنْجُوَ بِهَا مِنَ اَلْقَتْلِ؟) 🔺قاتل گفت: یا ابن رسول الله، من به این ثواب نیازمندم، درحالیکه شما نیازی به آن ندارید. چون من گرفتار گناهان زیادی هستم. (قال: يا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّه(ص)، أَنَا مُحْتَاجٌ إِلَيْهَا و أَنْتَ مُسْتَغْنٍ عَنْهَا فَإِنَّ ذُنُوبِي عَظِيمَةٌ) 🔺حضرت به او گفت: پس خود را برای کشته شدن آماده کن، چرا که ظاهرا این نزد تو محبوب تر است از واگذار کردن آن ثوابت. (قال: فَتَسْتَسْلِمُ لِلْقَتْلِ أَحَبُّ إِلَيْكَ مِنْ نُزُولِكَ عَنْ ثَوَابِ هَذَا اَلتَّلْقِينِ) قاتل نیز به قصاص راضی شد، اما به از بین رفتن آن ثوابش در مقابل نجاتش، رضایت نداد. 🔺سپس حضرت به آن شخص خواهان قصاص گفت: ▫️این شخص، تو و پدرت را از محروم کرد اما اگر بر گناه این شخص صبر کنی و از او بگذری، در همدم پدرت خواهی بود. (قَابِلْ بَيْنَ ذَنْبِهِ هَذَا إِلَيْكَ وَ بَيْنَ تَطَوُّلِهِ عَلَيْكَ، قَتَلَ أَبَاكَ فَحَرَمَهُ لَذَّةَ اَلدُّنْيَا و حَرَمَكَ اَلتَّمَتُّعَ به فيها، عَلَى أَنَّكَ إِنْ صَبَرْتَ و سَلَّمْتَ فَرَفِيقُ أَبِيكَ في اَلْجِنَان) ▫️او را به تو آموخت و در برابر آن، جاویدان خداوند را برای تو ضمانت کرد و تو را از جاویدان نجات داد. بنابراین، نیکی او نسبت به تو، چندین برابر جنایتی است که مرتکب شده است. (و لَقَّنَكَ اَلْإِيمَانَ فَأَوْجَبَ لَكَ به جَنَّةَ اَللَّهِ اَلدَّائِمَةَ و أَنْقَذَكَ مِنْ عَذَابِهِ اَلدَّائِمِ فَإِحْسَانُهُ إِلَيْكَ أَضْعَافُ جِنَايَتِهِ عَلَيْكَ) ▫️پس یا بدین خاطر او را ببخش، تا حدیثی از فضل پیامبر برای شما نقل کنم که از دنیا و آنچه در آن است، بهتر است. (فَإِمَّا أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ جَزَاءً عَلَى إِحْسَانِهِ إِلَيْكَ! لِأُحَدِّثَكُمَا بِحَدِيثٍ مِنْ فَضْلِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) خَيْرٌ لَكُمَا مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا فِيهَا) ▫️یا اگر نمی‌خواهی از او بگذری، دیه را می‌پردازم تا مصالحه شود، و حدیث را تنها به قاتل خواهم گفت، نه به تو، و آنچه از آن حدیث از دست خواهی داد، برایت بهتر از دنیاست، اگر در آن تأمل کنی. (وَ إِمَّا أَنْ تَأْبَى أَنْ تَعْفُوَ عَنْهُ حَتَّى أَبْذُلَ لَكَ اَلدِّيَةَ لِتُصَالِحَهُ عَلَيْهَا، ثُمَّ أُحَدِّثُهُ بِالْحَدِيثِ دُونَكَ، وَ لَمَا يَفُوتُكَ مِنْ ذَلِكَ اَلْحَدِيثِ خَيْرٌ مِنَ اَلدُّنْيَا بِمَا فِيهَا لَوِ اعْتَبَرْتَ بِهِ) 🔺آن جوان نیز گفت: «یا ابن رسول الله! از او گذشتم و در مقابل، نه دیه میخواهم و نه چیز دیگری، بلکه تنها برای و به‌خاطر خواست شما چنین میکنم. پس آن حدیث را برای ما نقل کن!» (قَدْ عَفَوْتُ عَنْهُ بِلاَ دِيَةٍ، وَ لاَ شَيْءٍ إِلاَّ اِبْتِغَاءَ وَجْهِ اَللَّهِ وَ لِمَسْأَلَتِكَ فِي أَمْرِهِ، فَحَدِّثْنَا يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ بِالْحَدِيثِ) حضرت نیز در ادامه، آن حدیث را برای او خواندند. ➕مطالعه کامل روایت + حدیثی که حضرت برای آن مرد جوان خواندند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 «روایت‌سازی» یا «روایت‌سوزی»؟ 🔸پیروز، «پیروزِ میدان روایت‌ها»ست 🔺در دوران خلافت عبدالملک مروان، فرزندش به قصد حج وارد مکه شد. هنگام طواف، به دلیل ازدحام جمعیت، نتوانست خود را به برساند. لذا برای او منبری نهاده و گرداگرد او را گرفتند. 🔺در همین حال، (ع) وارد مسجدالحرام شده و به طواف پرداختند. هنگامی که به حجرالاسود نزدیک شدند، مردم بی‌درنگ و با و به جهت حرمت و هیبت ایشان، راه را برایشان گشودند. 🔺این صحنه، برای هشام که مدعی قدرت و خلافت بود، تلخ و آزاردهنده بود لذا او را به آورد. مردی شامی که تحت تأثیر این احترام عمومی قرار گرفته بود، از هشام پرسید: «این مرد کیست که مردم چنین احترام و حرمتی برای او قائلند؟» هشام که نمی‌خواست نام امام در دل شامیان جای گرفته و به او راغب شوند، با بی‌اعتنایی گفت: «او را نمی‌شناسم.» 🔺 که در آن جمع حضور داشت، برخاست و با صراحت گفت: «من او را می‌شناسم.» و سپس در قالب فاخر و عمیق، به روایت و توصیف حضرت پرداخت. 🔺 در توصیف حضرت، چنان موثر واقع شد که هشام شده و دستور داد فرزدق را كنند. وقتی اين خبر به امام سجاد(ع) رسيد، 12 هزار درهم براى او فرستاده و گفتند: «اى ابوفراس! ما را معذور دار كه اگر بيش از اين داشتيم براى تو مى‌فرستاديم.» (قال: أَعْذِرْنَا يَا أَبَا فِرَاسٍ! فَلَوْ كَانَ عِنْدَنَا أَكْثَرُ مِنْ هَذَا لَوَصَلْنَاكَ بِه‏) 🔺فرزدق آن پول را نپذیرفت و برای حضرت پس فرستاد و خطاب به ایشان گفت: «اى پسر پيامبر! شعر و روایت گری من، فقط‍‌ براى و رسول خدا بود و نمى‌خواهم با چيز ديگرى آميخته شود.» (قَالَ: يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ! مَا قُلْتُ الَّذِي قُلْتُ إِلَّا غَضَباً لِلَّهِ وَ لِرُسُلِهِ وَ مَا كُنْتُ لِأَرْزَي عَلَيْهِ شَيْئا) 🔺حضرت دوباره آن را براى او برگرداند و پيام داد: تو را سوگند مى‌دهم به حق خودم بر تو كه آن را بپذيرى كه خداوند از نيت تو آگاه است و آن را پذيرفته است. اینجا بود که فرزدق آن را پذیرفت و پس از مدتی از زندان نیز آزاد شد. (قَالَ: بِحَقِّي عَلَيْكَ لَمَّا قَبِلْتَهَا فَقَدْ رَأَى اللَّهُ مَكَانَكَ وَ عَلِمَ نِيَّتَك‏) 📚 رجال الكشي (إختيار معرفة الرجال)، ص129. 📌پ.ن: ▫️اهل‌بیت(ع) همواره به ابزار «» و شاعران، توجه ویژه‌ای داشتند؛ نه صرفاً به‌عنوان قالبی هنری، بلکه چون شعر در آن دوران، مهم‌ترین ، تبلیغاتی و فرهنگی برای جهت دهی به به‌شمار می‌رفت. ▫️در عصری که نه روزنامه‌ای بود و نه شبکه‌ای، اخبار و روایت‌ها، با زبان شعر در جان مردم می‌نشست. در واقع، شعر، محسوب میشد؛ یعنی هم رسانه بود، هم تبلیغ، هم خاطره‌نگاری، و هم بسیج‌گر عواطف عمومی. اساسا در آن عصر، به عهده و بود. ▫️و این همان نکته‌ای است که امروز نیز باید عمیقاً به آن بازگردیم: در عصر روایت‌ها، آنچه افکار عمومی را شکل می‌دهد، واقعیت نیست؛ است. اگر ما از یک پدیده، روایتی نافذ و قانع‌کننده نسازیم، قطعا دیگری، با روایتی ضعیف یا تحریف‌شده، میدان را از ما خواهد ربود. حتی اگر آن پدیده در ظاهر دچار کمبودهایی باشد، باید به بهترین شکل آن را روایت کرد. ▫️لذا مهمتر از اتفاقات خارجی، آنهاست، چیزی که بواسطه آن، افکار عمومی تحت تاثیر قرار گرفته و میشود. چیزی که امروز، تبدیل به فضای رسانه ای ما شده است. باید بدانیم که ، به دست گرفتن افکار عمومی بواسطه روایت گری قوی و صحیح است. ▫️امروز رسانه‌ها صرفاً یک «پیوست بر واقعیت» نیستند؛ بلکه «» شده‌اند. ای کاش اول ما و مسئولین عزیز این را درک کنیم و ثانیا برای حل آن اقدام درست کنیم. ▫️به همین جهت بود که سال گذشته خطاب به رئیس صداوسیما گفتند: «امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است» ▫️و این یعنی اگر قرار است حکمرانی مؤثر، جامعه‌ای زنده و مقاوم، و تمدنی الهی بسازیم، باید را بشناسیم، بر آن مسلط شویم و آن را از دشمن بازپس بگیریم. و چه بسا بتوان گفت: در عصر ما، پیروزی یعنی «تسلط بر روایت ها». 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی|👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9