💠 کنش و تعامل سفیان بن ابی لیلا از اصحاب خاص امام حسن با ایشان بعد از ماجرای صلح با معاویه
🔺جناب #کشی در گزارش دیگری نقل میکند:
مردى از ياران امام حسن كه او را: #سفيان_بن_ليلى ميگفتند، در حالى كه بر شتر خود سوار بود نزد آن حضرت آمد.
🔺به حضرت که رسید، از بالای همان شتر گفت: «السّلام عليك يا مذل المؤمنين!» يعنى سلام بر تو، اى #ذليل_كننده_مؤمنين!
🔺حضرت به او گفت: جناب سفیان، #عجله_نکن، پياده شو، تا ببینیم چه میگویی! او پياده شد و نزد حضرت آمد.
🔺حضرت به او فرمود: خب جناب سفیان، چه گفتى!؟ سفیان گفت: گفتم: سلام بر تو اى ذليل كننده مؤمنين. حضرت فرمود: چرا و به چه دليل اين سخن را ميگوئى!؟
🔺سفیان گفت: تو #عمدا امر #خلافت اين امت را از گردن خود خلع نمودى و به اين مرد طاغى و سركش(#معاویه) واگذار كردى كه او نیز بر خلاف دستور خدا حكومت مینمايد.
🔺حضرت فرمود: میدانی #علت_صلح چه بود؟ من از پدرم على(ع) شنيدم که به نقل از پيامبر(ص) فرمود: روز و شبها نمیگذرند مگر تا اينكه مردى كه داراى گلوئى گشاد و سينه اى عريض باشد، کسی که هرچه ميخورد اما سير نمیشود، چنین شخصی، متصدى امر خلافت اين امت شود که آن مرد #معاويه است.
🔺علت صلح من با معاويه همين است. بعد حضرت به او میگویند: خب سفیان چه باعث شد كه نزد ما آمدى؟ سفیان گفت: #دوستى و #حبّ شما.
🔺حضرت به او فرمود: فقط به خاطر #رضاى_خدا آمده ای؟ سفیان گفت: آرى.
(مَا جَاءَ بِكَ؟ قَالَ: حُبُّكَ؟ قَالَ: اللَّهَ؟ قَالَ: اللَّهَ.)
🔺بعد حضرت کمی درباره آثار محبت اهل بیت صحبت کردند.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍