eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.3هزار دنبال‌کننده
90 عکس
15 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با حقیر/سوالات، اشکالات و نقدها: @yahadi71 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72 سایر فیش های مطالعاتی و پراکنده در این کانال گذاشته میشود: @Fishha
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 چگونگی تعامل و رابطه اجتماعی مومنین 1️⃣ #امام_صادق (ع): 🔺#نيكوكاران چون به یکدیگر میرسند، دل هاش
📌پ.ن: یکی از آسیب های مهمی که دچار اون هست، همین مسئله نوع تعامل و رابطه اجتماعی اون هاست. اساسا ، مستلزم وجود با یکدیگر است. 🌱 اگر بناست در مسیر طاعت الهی هم کاری انجام شود، باید در یک و در بستر تحقق یابد. همان که قرآن کریم می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا»(آل‌عمران/200) 🌱 یعنی اولا شما تک تک اهل صبر باشد(اصْبِرُوا) ثانیا با یکدیگر و صبر کنید(صابِرُوا)؛ که البته دقیقا ما همینجا گیر داریم یعنی با همدیگر نمی‌توانیم. ثالثا با یکدیگر، هم داشته باشید (رابِطُوا)؛ که اینجا هم گیر داریم. 🌱 هر کدام از ما به صورت «تکی» و فردی برای خودمان بچه‌های خوبی هستیم، اما دسته‌جمعی نه! در حالی که تاکید حضرت بر حرکت جمعی بود، نه فردی. 🌱 نکته مهم این است که و مشکلات دقیقا خود را در حرکت جمعی نشان خواهد داد، نه فردی، و این همان چیزی است که ما از آن فرار میکنیم، لذا رشدی هم برای ما حاصل نخواهد شد. 🌱 جالب اینکه اساسا نوع نگاه ما به گزاره های دینی هم یک است مثلا وقتی حرف از و اخلاقی زده میشود، ذهن ها همه متوجه رفتار فردی میشود، متوجه گناه فردی میشود 🌱 درحالی که عامل مهم در برآیند، است، نه صرفا زیست فردی. وقتی ما و معنوی شده ایم، که در بتوانیم آن را بروز بدهیم، نه اینکه در کنج خانه خود را عامل به آن بدانیم. 🌱 در واقع بستری که باید در آن بدهیم، بستر اجتماعی است، نه فردی. اگر توانستیم با هم کار کنیم، کاری را ایجاد کردیم، در این بستر است که تازه تحقق میابد چون محل است 🌱 اینجاست که حضرت میفرماید مانند گاوانی که در یک چراگاه مشغول چرا هستند و کاری به هم ندارند، نباشید! آنها در کنار همدیگر می‌چرند ولی با هم ارتباطی برقرار نمی‌کنند. 🌱 اینجاست که اگر دیدی تشکیلات با توانایی و استعداد تو به منافعی رسیده، اما این منفعت به اسم رفیقت ثبت شده و به جیب او رفته و اتفاقا عیب های رفیقت هم به حساب تو گذاشته شده، اینجا چه خواهیم کرد؟ تازه اینجا معنا خواهد داشت، تازه و اینجا معنا خواهد داشت. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 راهی برای درک شیرینی لذت معنوی 1️⃣ رسول الله: «النَّظَرُ سَهمٌ مَسمومٌ مِن سِهامِ إبليسَ‌، فمَن تَرَكَها خَوفاً مِن اللّٰهِ أعطاهُ اللّٰهُ إيماناً يَجِدُ حَلاوَتَهُ في قَلبِه» 🔺، يكى از تيرهاى زهرآلود است.پس هر كه از ، چشم خود را از فرو بندد، خداوند به او عطا مى‌كند كه آن را در دلش بيابد 2️⃣ رسول الله: «ما مِن مُسلِمٍ يَنظُرُ امرأةً أوّلَ رَمقَةٍ ثُمّ يَغُضُّ بَصَرَهُ إلّاأحدَثَ اللّٰهُ تعالىٰ لَهُ عِبادَةً يَجِدُ حَلاوَتَها في قَلبِه» 🔺هيچ مرد مسلمانى نيست كه نگاهش به زنى بيفتد و چشم خود را پايين بيندازد، مگر اين كه خداى متعال به او توفيق مى‌دهد كه آن را در دل خويش بيابد 3️⃣ رسول الله: «مَن أعرَضَ عن مُحَرَّمٍ أبدَلَهُ اللّٰهُ بهِ عِبادَةً تَسُرُّه» 🔺هر كه از كارى روى گردانَد، خداوند به جاى آن، عبادتى و شاد كننده عطايش مى‌فرمايد 🔰 اگر بررسی های و انجام شود،چه بسا در عمل نیز همین نکته اثبات شود که افراد و ناپاک، هیچگاه لذتی که در و است را نخواهند چشید 📌پ.ن1: هرچند امروزه چنین کاری بسیار سخت شده اما می ارزد از باب خدا هم که شده، مدتی از لذت حرام چشم بپوشیم،تا ببینیم آیا لذتی و جای آن را خواهد گرفت یا نه 📌پ.ن2: آیا لذت همنشینی با (ع) و هم میتواند مصداق آن باشد؟ نمیدانم، شاید... 📌پ.ن3: شاید بزرگترین و امروز همین مسئله و لذت معنوی باشد 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 جمع بندی و دو عبرت مهم در تعامل حضرت با جریان انقلابی نسبت به ماجرای صلح با معاویه 1️⃣ نکته مهم در ذکر این شخصیت های برجسته از اصحاب، در عدم فهم امام، بدین جهت بود بتوان از این ماجراها برای امروز و ها گرفت. 🔺همه را با دلاوری هایش کنار و شهادتش به عشق مولی میشناسند و او را چنین میکنند، همه را به زیارت عاشقانه میشناسند اما بخش مهم دیگری هم در زندگی این بزرگان هست که به آنها توجه نمیشود و آن، امام حسن است. 🔺این شخصیت های برجسته، حقیقتا بودند و به دنبال حق و اما حق طلبی شان بود! دچار در حق طلبی و عدالت خواهی بودند، ای که است و هیچ نیست. 🔺پس این آسیب اول برای ما که متوجه این باشد، اینکه در عدالتخواهی لازم و ضروری است اما همراه با و . 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش اول) 🔺#ابوذر دارای صراحت لهجه ای مختص به خود بود. او هرگا
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش دوم) 🔺خلاصه که عثمان مجبور شد ابوذر را مجدد از شام به مدینه بازگرداند و از آنجا نیز به سوی تبعید کند، جایی که دیگر افشاگری های او اثری نبخشد. عثمان به دستور داد تا این کار را انجام دهد و به او گفت هیچ کس از مردم نباید به ابوذر بیاید و او باید در تنهایی و کامل به سوی ربذه تبعید گردد. 🔺اینجا بود که به همراه و برادرش و و ياسر به بدرقه ابوذر آمدند. مروان حضرت امیر را از این کار نهی کرد اما حضرت با تازيانه به او حمله برد و بر ميان دو گوش مركبش زد و فرمود: «دور شو! خداوند، تو را به آتش بيندازد!» و با ابوذر وداع کرد. چون حضرت خواست بازگردد، ابوذر شروع به کردن کرد و گفت: خداوند، شما اهل‌بيت را رحمت كند! اى ابو الحسن! هر گاه شما و فرزندانت را مى‌بينم، به ياد پيامبر خدا مى‌افتم. حضرت امیر نیز به ابوذر دلداری دادند. 🔺مروان از این حرکت حضرت ناراحت شد و به عثمان شکایت کرد. عثمان هم ناراحت شد و گفت حق او را کف دستش میگذاریم. وقتی حضرت نزد عثمان آمد، عثمان گفت مگر نگفته بودم کسی با ابوذر نرود و او را بدرقه نکند؟ 🔺حضرت در پاسخ فرمودند: بله شما این را گفتید اما اگر این فرمان شما، و حق بود، آیا باز هم باید از آن تبعیت کرد؟ به خدا سوگند که من از چنین فرمانی که خلاف خواست خداست، اطاعت نمیکنم. (أ وَ كُلُّ ما أمَرتَنا بِهِ مِن شَيءٍ نَرى طاعَةَ اللّهِ وَ الحَقَّ في خِلافِهِ اتَّبَعنا فيهِ أمرَكَ‌!!؟ بِاللّهِ لا نَفعَل) 🔺در ادامه بین عثمان و حضرت امیر درگیری ای ایجاد شد و عثمان با ناراحتی صحنه را ترک کرد و فردا مردم را به دور خود جمع کرد و نزد آنها از حضرت امیر شکایت کرد و گفت: او بر من مى‌گيرد و مرا[= و و...] نيز پشتيبانى مى‌كند. (إنَّهُ يَعيبُني و يُظاهِرُ مَن يَعيبُني يُريدُ بِذلِكَ أباذَرٍّ و عَمّارَ بنَ ياسِرٍ و غَيرَهُما) اما مردم پا در ميانى كرده و میان عثمان و حضرت ایجاد کردند. 🔺حضرت امیر نیز به عثمان فرمود: «به خدا سوگند، من جز به خاطر ، ابوذر را بدرقه نكردم». (وَاللّهِ‌، ما أرَدتُ بِتَشييعِ أبي ذَرٍّ إلّا اللّهَ تَعالى) 📌پ.ن: 1️⃣ سیره ابوذر قطعا باید مشی امروز ما هم باشد. اینکه اگر در جایی ، و هر ای دیدیم، با انواع و اقسام روش ها، آن را فریاد بزنیم. البته که در این مسیر، لحاظ نکات دیگری نیز لازم است. چیزی که هم در سیره حضرت امیر و دیگر معصومین دیده میشود و هم در سیره رهبران انقلاب. عدم توجه به عواملی مانند ، و...، نتیجه عدالت خواهی را گاهی اوقات به ضد خودش تبدیل میکند. 2️⃣ قطعا مدل عدالتخواهی در حاکمیت [=عثمان] و [=جمهوری اسلامی] متفاوت است لذا حتما باید به این نکته توجه کرد و به دنبال مدل و چگونگی عدالت خواهی در عصر حاکمیت دینی بود. البته اصل مسئله عدالتخواهی، هیچ تفاوتی در این دو حاکمیت نمیکند، بلکه مسئله سر و هاست. 3️⃣ همانگونه که حضرت امیر به حمایت از ابوذر پرداختند، امروز نیز هرگاه شخصی به درستی را عَلَم کرد و به شیوه صحیح به دنبال تحقق آن بود، وظیفه دیگران و از اوست. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
توصیف سیدحسن نصرالله از امـام روح الله الخمـیـنــی #شجاعت .
💠 شجاعت 🔺(ع) در غررالحکم: ➕ «السَّخاءُ و الشَّجاعَةُ غَرائزُ شَريفَةٌ‌، يَضَعُها اللّٰهُ سبحانَهُ فِيمَن أحَبَّهُ و امتَحَنَه.» ➕ سخاوت و ، خصلت هاى والايى هستند كه خداوند آنها را در وجود هركس كه داشته و او را باشد، مى‌گذارد. 🔺حضرت امام، حقا از همان افرادی بود که خداوند شجاعت را از همان کودکی در عمق جان او کاشته بود، به حدی که این مسئله، زبان زد بین اطرافیانش بود. 🔸از دغدغه پیوستن به در نوجوانی گرفته تا اسلحه به دست گرفتن برای مقابله با اشرار در همان ایام. 🔸از سیلی محکم به نوچه پهلوی در ورودی گرفته تا برخورد قاطعانه با خود به عنوان نماینده آیت الله و خصوصا پس از شروع نهضت به عنوان رهبر قیام. 🔸از آن شبی که وقتی او را به تهران میبردند، سربازانِ نشسته در کنار او از ترس، لرز گرفته بودند اما روح الله نه، گرفته تا آن روزی که او خود گفت به والله هیچگاه در طول نهضت . 🔺روح الله حقیقتا بود و این شجاعت برخواسته از و او بود که توانست انقلاب را پیش ببرد و همه را عاشق و شیدای او کرده بود. 🔺، ماجرای ذوق زدگی از این خصوصیت امام را چنین نقل میکند: 🔹با جلال رفتیم قم. سر یک‌کوچه‌ نگه داشت و دوتا کتابش را برداشت: توی یک ‌دستش بود و یک کتاب دیگر توی دست دیگرش. گفتیم: «کجا داری می روی؟» گفت: «صدایش را در نیاورید، دارم می‌روم پیش !» 🔹-بعد از ۱۵ خرداد بود؟ بله توی آن اوضاع! گفتیم «آنجا چرا؟» گفت: «بعداً می‌گویم». خلاصه توی ماشین منتطر ماندیم. بعد از چند دقیقه‌ای آل‌احمد آمد. 🔹دیدیم یک کتابش را این‌طرفی پرت کرد، یکی را آن طرفی. گفتیم: «پس چه شد؟» فریاد زد: «آی! [جگر] دارد این هوا!» دستش را به اندازهٔ یک هندوانه باز کرد و [ادامه داد]: « [جگر] دارد این قدر!» و به اندازهٔ یک ارزن را نشان داد... 📚 یادآور [کتاب ماه]، صفحه 74، شماره سوم: شهریور، مهر و آبان‌ ۱۳۸۷. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9