او دستور داد كه در نيمه شب، به نقل و انتقال، آن هم با سر و صدا مشغول شوند و اين انتقال تا سپيدى صبح ادامه داشت.
همچنین دستور داد گروهى از مسلمانان نيمه شب به نقطه دور دست حركت كنند و در طليعه صبح با دادن شعار «لا اله الّا اللّه» به مسلمانان بپيوندند.
تمام اين نقشه ها براى اين بود كه سپاه روم تصور كنند كه نيروهاى کمکی و امدادى براى مسلمانان رسيده است.
اتفاقا همين خيال سبب شد تا دشمن از حمله به مسلمانان خوددارى کند و با خود گفتند كه اين جمعيت بدون نيروى کمکی، با شهامت زايد الوصفى میجنگيدند، اكنون كه به تعداد آنان افزوده شده است، بايد صلابت و استقامت و دليرى آنان چند برابر شده باشد.
سكوت و آرامش ارتش روم، فرصتى بود كه مسلمانان از راهى كه آمده بودند بازگردند.
بزرگترين پيروزى كه مسلمانان به دست آوردند، اين بود كه يك جمعيت اندک در برابر ارتش منظم و نيرومند، يك تا سه روز مقاومت كردند و سرانجام با تلفاتی کم، به سلامت به مدینه بازگشتند.
البته از دشمن نیز کشته هایی گرفتند، از جمله کشتن یکی از فرماندهان دشمن.
تدبير نظامى فرمانده جديد، از اين نظر كه #تدبير_خردمندانه اى بود و مسلمانان را از مرگ نجات داد و سالم به مدينه بازگردانيد مورد تمجيد و ستايش است.
1️⃣ نقل است همان روز جنگ «مؤته»، رسول خدا گفت:
«زيد بن حارثه» پرچم را گرفت و جنگ كرد تا به شهادت رسيد، سپس «جعفر» آن را گرفت و جنگ كرد تا به شهادت رسيد،
آنگاه رسول خدا مدتی خاموش شد و سکوت کرد. رنگ أنصار تغيير كرد چون گمان كردند كه از «عبداللّه بن رواحه»[که از انصار بود] كارى ناپسند سر زده و دچار سستی شده.
اما سپس رسول خدا گفت: «عبد اللّه» نيز پس از «جعفر» پرچم را برافراشت و جنگ كرد تا به شهادت رسيد. سپس گفت:
در عالم خواب «زيد»، «جعفر» و «عبداللّه» را در بهشت روى تخت هاى زرّين ديدم، اما تخت «عبداللّه» نسبت به تخت آن دو نفر، قدرى كجى و انحراف داشت، پرسيدم اين كجى براى چيست؟
به من گفتند: آن دو بي دريغ و بدون تأمل، قدم به راه شهادت نهادند، امّا «عبداللّه» اندكى مردّد شد و سپس تن به شهادت داد.
[سيره ابن هشام، ج 4، ص 22]
2️⃣ پيش از ورود رزمندگان به مدينه، گزارش هايى از وضع نبرد و عقب نشينى سربازان اسلام، به مدينه رسيده بود.
لذا وقتی سپاهیان به مدینه نزدیک شدند، پیامبر و مسلمانان به استقبال آنان رفتند و كودكان نيز دوان دوان به استقبال آمدند.
رسول خدا فرمود این کودکان را سوار كنند و خود نیز «عبد اللّه بن جعفر» را پيش روى خود سوار كرد.
اما مسلمانان مدينه وقتی سپاهیان را دیدند، به روى آنان خاك پاشیده و میگفتند: اى فرار کنندگان! از جهاد در راه خدا گريختيد؟
امّا رسول خدا میگفت: اينان از جنگ با کفار فرار نکرده اند، بلكه ان شاالله مجدد حمله و تلافی خواهند کرد. [سيره ابن هشام، ج 4، ص 24]
اعتراض و سرزنش مردم نسبت به رزمندگانشان به حدی زیاد شد که برخی از آنان به خاطر همین سرزنش مردم، حتی به مسجد هم دیگر نمی آمدند. «أمّ سلمه» به زن «سلمة بن هشام» گفت:
چرا «سلمه» به نماز جماعت با رسول خدا و مسلمانان حاضر نمیشود؟ او پاسخ داد: به خدا قسم نمیتواند از خانه بيرون آيد، چون هرگاه كه بيرون می آيد، مردم بر سر وى فرياد میزنند:
اى گريختگان! از جهاد در راه خدا گريختيد؟! لذا او ناچار در خانه نشسته است و بيرون نمى آيد.
[سيره ابن هشام، ج 4، ص 24]
پ.ن:
به نظر میرسد براساس داده های موجود، تصمیم فرمانده جديد یعنی خالد، يك تاكتيك خردمندانه اى بود که بواسطه این عقب نشینی تاکتیکی، جان خیلی از رزمندگان حفظ ماند تا در نبردهای بعدی، شام را فتح کنند که همین اتفاق هم افتاد.
اما از آنجا كه عقب نشینی با احساسات افتخار آفرين مسلمانان و شهامت ذاتى و اصيل آنان تطبيق نمیكرد، این کار در نظر مسلمانان جلوه خوبى نداشت و يك كار زيبا تلقى نگرديد.
لذا با شعارهای زننده و «#فراری» خواندن آنان، به استقبالشان رفتند.
رفتار مسلمانان با رزمندگان آنچنان خشونت آميز بود كه بسيارى از شخصيتهايى كه در جنگ شركت كرده بودند، ناچار شدند مدتى در خانه بنشينند و در انظار ظاهر نشوند
و اگر بيرون مى آمدند، مردم با انگشت خود به آنها اشاره كرده و میگفتند:
او از كسانى است كه از جهاد فرار كرده است.
[سيره ابن هشام، ج 2، ص 382]
البته عكس العمل مسلمانان در برابر عقب نشينى خردمندانه رزمندگان، حاكى از #روح_شهامت و مجاهدتى است كه ايمان به خدا و روز رستاخيز در آنها پديد آورده بود؛
به گونه اى كه كشته شدن در راه خدا را بر چنين عقب نشينى ترجيح میدادند، اما چیزی که در آن روز به آن توجه نشد و امروز باید از آن عبرت بگیریم، مسئله #عقلانیت در کنش هاست.
#عقب_نشینی_تاکتیکی، یکی از مصادیق این عقلانیت است که نباید به خاطر آن، رزمندگان میدان را سرزنش کرد.
البته وای به آن روزی که دچار عقب نشینی غیرتاکتیکی بشویم که آن روز، روز عذاب و خشم الهی است.
برخی از دوستان و اساتید گرامی که در کانال خدمتشون هستیم و از تذکرات و نکات علمی شان استفاده میکنیم
نسبت به بیانی که درباره اقدام خالد بن ولید داشتیم، نکات و تذکراتی داشتند.
هرچند این تیکه بحث، خیلی محل توجه بنده نبود و عمده توجه به نوع مواجهه پیامبر با سپاهیان شکست خورده بود،
اما مجدد این مسئله رو در منابع متقدم و متاخر یه بررسی کردم.
در نهایت خودم جمع بندی قطعی ندارم اما چیزی که برای خودم روشن شد این هست که در تحلیل این مسئله دو نگاه وجود دارد:
عده ای مانند آیت الله سبحانی، تاکید بر عقب نشینی تاکتیکی خالد دارند و خیلی هم این را پرورش داده اند. یا مثلا آیت الله غروی در تاریخ تحقیقی اسلام، تقریبا چنین تفسیری دارند(ج4ص138) یا شهید بهشتی نیز قریب به همین تحلیل دارند.
اما عده ای دیگر مانند علامه سیدجعفر مرتضی، به شدت مخالفت چنین نگاهی هستند و معتقدند، یک عقب نشینی غیرتاکتیکی توسط خالد رخ داده. در واقع طرح پیامبر، مبارزه با شامیان بوده و خالد به خلاف خواست پیامبر، دستور به عقب نشینی داده است.
هر دو نگاه، برای خود قرائنی ذکر میکنند که اگر بخواهیم به جمع بندی نهایی برسیم، نیاز به تحقیق بیشتر دارد.
برخی دوستان هم تاکید داشتند که ای کاش مباحث در یک متن یا نهایت دو متن آماده میشد تا قابلیت انتشار داشت، لذا مباحث در دو متن خلاصه شد که در ادامه ارسال میشود.
💠 جنگ «موته» و عبرت مهم آن برای امروز ما
(بخش اول)
🔺منطقه #شامات که تحت نفوذ #پادشاهی_روم بود، برای پیامبر دارای اهمیت خاصی بود لذا حضرت در تلاش بود تا بتواند اسلام را تا آن مناطق نیز گسترش بدهد.
🔺به همین جهت، پیامبر در سال هشتم هجری و دو ماه پس از نبرد خیبر، «حارث بن عمير أزدى» را با نامه اى نزد فرمانروای شام فرستاد و خواست آنها را به اسلام دعوت کند.
وقتی «حارث» به منطقه «مؤته» رسيد، «شرحبيل بن عمرو غسّانى»، فرماندار مرزی آنجا، راه را بر او بسته و او را میکشد.
🔺مقارن اين جريان، حادثه جانگدازترى نیز رخ داد. اين حادثه، تصميم پيامبر را براى ادب كردن مرزنشينان شام كه آزادى #تبليغ را از مبلغان اسلام سلب نموده و ناجوانمردانه سفير پيامبر و سپاه تبليغ او را كشته بودند، جدى تر ساخت.
🔺در ماه ربيع سال هشتم، «كعب بن عمير غفارى» از طرف پيامبر مأموريت يافت كه با پانزده نفر كه همگى به سلاح تبليغ مجهز بودند، به سرزمين «#ذات_اطلاح» كه در پشت «وادى القرى» قرار دارد، روانه شوند و اهالى آنجا را به آيين يكتاپرستى و رسالت دعوت كنند.
🔺#سپاه_تبليغ در آن محل فرود آمده و با منطق نيرومند و محكم اسلام، آنان را به يكتاپرستى دعوت كردند. ناگهان مردم مخالفت شديدى با آنان كرده و به آنها حمله ور شدند.
🔺سپاه تبليغ، خود را در محاصره جمعيت انبوهى ديدند و جانانه از خود دفاع كرده و شهادت را بر ذلت و خوارى ترجيح دادند. فقط يك نفر از آنها كه با بدن مجروح در ميان كشتگان افتاده بود، نيمه شب از جاى خود برخاست و راه مدينه را پيش گرفت و جريان را به عرض پيامبر رسانيد.
🔺كشتن سپاه تبليغ و نیز سفیر حضرت،
بر رسول خدا سخت و دشوار آمد و سبب شد تا در ماه جمادى، #فرمان_جهاد توسط پیامبر صادر گردد و سپاهى مركب از سه هزار نفر براى سركوبى ياغيان و مزاحمان تبليغ اسلام اعزام شوند.
🔺پیامبر، #جعفر_بن_ابی_طالب را به عنوان فرمانده اصلی لشکر و #زید_بن_حارثه و #عبدالله_بن_رواحه را به عنوان جانشینان او تعیین میکند.
رسول خدا به لشکریان توصیه هایی کرده و تاکید میکنند ابتدا آنها را به #پذیرش_اسلام دعوت کنید.
🔺اگر پذیرفتند، از آنها بخواهید به مدینه هجرت کنند مانند مهاجرین، در غیر این صورت مانند اعراب مسلمان خواهند بود که در سرزمین خود مانده اند.
اما اگر اسلام را نپذیرفتند، به قبول #جزیه آنها را دعوت کنید، و در غیر این صورت، با آنها وارد #جهاد شوید.
🔺همچنین تاکید کردند:
اگر به کسی امان دادید، به آن پای بند باشید، به افرادی که در صومعه ها هستند آسیب نرسانید، متعرض زنان، کودکان و پیران نشوید، درختان را قطع نکرده و هیچ خانه ای را تخریب نکنید.
🔺بعد از حرکت سپاه اسلام، دشمن از این حرکت آگاه شده و یک لشکر بزرگ و عظیم از شامیان و رومیان(در نقل ها، حدود 100 هزار نفر نقل شده است) جمع کردند.
🔺وقتی مسلمانان متوجه لشکر بزرگ آنها شدند، در ورود به این جنگ مردد شده و بنا داشتند که از پیامبر کسب اجازه کنند
که #عبدالله_بن_رواحه، معاون دوم سپاه که شاعر و خطیبی بلیغ بود، سپاهیان را به نبرد #تشجیع کرد.
🔺او گفت آنچه از آن ترس داريد، همان است كه در جستجوى آن از خانه بيرون آمده ايد، يعنى: #شهادت يافتن در راه خدا،
ما به اتّكاى تعداد نفرات و امکانات با دشمن نمیجنگيم بلکه تنها اتّكاى ما خدا و اسلام است.
لذا یکی از دو راه مقابل ماست: یا #پیروزی و فتح یا #شهادت.
🔺این خطابه روح #جهاد را در لشکریان تقویت کرد و سپاهیان همراهی کرده و جنگ آغاز شد. سپاهیان اسلام نبردی شجاعانه داشته و با ایمان بالای خود، به دشمن نشان دادند که امکانات و ابزار آلات جنگی مهم نیست بلکه مهم، ایمان و اعتقاد به خداست. این روحیه بالای جهاد، به شدت در سپاهیان دشمن اثر گذار بود و آنها را به تعجب واداشته بود.
🔺پس از یک نبرد سنگین، سه فرمانده اصلی سپاهیان اسلام به شهادت رسیده و سپاهیان، #خالد_بن_ولید را که تازه مسلمان شده بود، به عنوان فرمانده خود انتخاب کردند.
خالد در لحظه ای بسیار حساس، تصمیم به عقب نشینی گرفت، و سپاهیان را به عقب بازگرداند.
🔺پيش از ورود رزمندگان به مدينه، گزارش هايى از وضع نبرد و #عقب_نشينى سربازان اسلام، به مدينه رسيده بود.
لذا وقتی سپاهیان به مدینه نزدیک شدند، پیامبر و مسلمانان به استقبال آنان رفتند و كودكان نيز دوان دوان به استقبال آمدند.
رسول خدا فرمود این کودکان را سوار كنند و خود نیز «#عبداللّه_بن_جعفر» را پيش روى خود سوار كرد.
ادامه دارد...
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 جنگ «موته» و عبرت مهم آن برای امروز ما
(بخش دوم)
🔺#واقدی در مغازی نقل میکند:
وقتی سپاهیان عقب نشینی کرده و از موته به مدینه بازگشتند، مسلمانان در استقبال از آنها، به رویشان خاك پاشیده و میگفتند: اى #فرار_کنندگان! از جهاد در راه خدا فرار کردید؟
(فجعل الناس يحثون فى وجوههم التّراب و يقولون: يا فرّار، أ فررتم فى سبيل اللّه؟)
🔺امّا واکنش پیامبر چیز دیگری بود. حضرت میگفت:
اينان از جنگ با کفار فرار نکرده اند، بلكه ان شاالله مجدد حمله و تلافی خواهند کرد.
(فيقول رسول اللّه(ص): ليسوا بفرّار، و لكنهم كرّار إن شاء اللّه!)
🔺اعتراض و سرزنش مردم نسبت به رزمندگانشان به حدی زیاد شد که برخی از آنان به خاطر همین سرزنش مردم، حتی به مسجد هم دیگر نمی آمدند.
«امّ سلمه» به زن «#سلمة_بن_هشام» که یکی از رزمندگان موته بود، گفت:
🔺چرا «سلمه» به نماز جماعت با رسول خدا و مسلمانان حاضر نمیشود؟ او پاسخ داد: به خدا قسم نمیتواند از خانه بيرون آيد، چون هرگاه كه بيرون می آيد، مردم او رو هو کرده و بر سر وى فرياد میزنند:
اى #فرارکنندگان! آیا از جهاد در راه خدا فرار کردید؟! لذا او ناچار در خانه نشسته است و بيرون نمى آيد.
(و لكنه لا يستطيع الخروج، إذا خرج صاحوا به و بأصحابه «يا فرّار، أ فررتم فى سبيل اللّه؟». حتى قعد فى البيت)
🔺ام سلمه این ماجرا را برای پیامبر نقل کرده و حضرت در پاسخ میفرمایند:
آنها در راه خدا #عقب_نشینی کرده اند تا ان شاالله دوباره به جنگ دشمن بروند. لذا به آنها بگویید از خانه خارج شوند.
(فذكرت ذلك أمّ سلمة لرسول اللّه(ص)، فقال رسول اللّه(ص): بل، هم الكرّار فى سبيل اللّه، فليخرج! فخرج.)
🔺واقدی در گزارش دیگری میگوید:
اهالی مدینه به شدت با سپاهیان رفتار بدی داشتند، به حدی که وقتی یکی از سپاهیان به خانه و خانوادهاش بازمیگشت و در میزد، آنها درب خانه را بروی او باز نمیکردند و میگفتند:
چرا با یارانت به مبارزه و جهاد با دشمن نپرداختی و پیش نرفتید؟
(لقيهم أهل المدينة بالشرّ حتى إنّ الرجل لينصرف إلى بيته و أهله، فيدقّ عليهم الباب فيأبون أن يفتحوا له، يقولون: ألا تقدّمت مع أصحابك؟)
🔺بعد میگوید: کسانی که از اصحاب بزرگ پیامبر بودند، از روی #شرم در خانههایشان نشسته و بیرون نمی آمدند تا اینکه پیامبر برای هرکدام از آنها به صورت فردی پیام میفرستاد و میگفت:
شما در راه خدا دلیری کرده و #عقب_نشینی کرده اید و دوباره برآنها خواهید تاخت ان شاالله، لذا از عقب نشینی خود #خجالت نکشید!
(فأما من كان كبيرا من أصحاب رسول اللّه(ص)فجلس فى بيته استحياء حتى جعل النبىّ(ص) يرسل إليهم رجلا رجلا، يقول: أنتم الكرّار فى سبيل اللّه!)
🔺البته در اینکه تصمیم #خالد_بن_ولید به عقب نشینی، یک تصمیم درست بود یا غلط، یک #عقب_نشینی_تاکتیکی بود یا #عقب_نشینی_غیرتاکتیکی، اختلاف است و دو نظر در مسئله وجود دارد:
1️⃣ آیت الله #سبحانی در کتاب فروغ ابدیت و عده دیگری از اندیشمندان، این عقب نشینی را تاکتیکی و امر درست و صحیح و قابل دفاع میدانند
2️⃣ اما علامه #سید_جعفر_مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی و عده دیگری از اندیشمندان، این عقب نشینی را غیر تاکتیکی و خراب کننده طرح پیامبر میدانند.
🔺برای هر دو نظریه میتوان قرائنی پیدا کرد اما فعلا محل بحث ما نیست.
در هر صورت، این عقب نشینی را چه تاکتیکی و چه غیرتاکتیکی بدانیم، مدل مواجهه مردم و پیامبر با سپاهیان درس آموز و به شدت برای امروز ما، #عبرت_انگیز است.
🔺از آنجا كه عقب نشینی با احساسات افتخار آفرين مسلمانان و شهامت ذاتى و اصيل آنان تطبيق نمیكرد، این کار در نظر مسلمانان جلوه خوبى نداشت و يك كار زيبا تلقى نگرديد.
لذا با شعارهای زننده و «#فراری» خواندن آنان، به استقبال سپاهیان رفتند.
🔺البته این برخورد، حاكى از #روح_شهامت و مجاهدتى است كه ايمان به خدا و روز رستاخيز در آنها پديد آورده بود؛
به گونه اى كه كشته شدن در راه خدا را بر چنين عقب نشينى ترجيح میدادند، اما مهم نوع مواجه پیامبر با این مسئله است.
🔺تمام تلاش حضرت این است تا در شرایط موجود، بهترین تصمیم را بگیرد. اگر این سرزنش های مردم ادامه میافت، اساسا روحیه سپاهیان شکسته شده و امیدی به اقدامات آینده نبود
لذا حضرت با تغییر رویکرد، سپاهیان را آماده نبردی بعدی کرد.
پس از آن، هم مکه فتح شد و هم در سال نهم هجری، مجدد سپاهیان اسلام در #جنگ_تبوک به سراغ شام رفته و بدون جنگ، یک #پیروزی_بزرگ را نصیب خود کردند.
🔺عجیب اینکه امروز، عده ای بواسطه از دست رفتن #سوریه، شروع به سرزنش سپاهیان و فرماندهان نظامی کرده اند.
همین قدر عجیب. آن هم در میانه جنگ و مبارزه...
باشد که ما نیز از این کنش پیامبر، برای امروز خود درس و عبرت ها بگیریم...
💢 آیات و روایات اجتماعی | #عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9