eitaa logo
مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه
3.5هزار دنبال‌کننده
936 عکس
145 ویدیو
65 فایل
❇️ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه مجموعه ای‌ است که سعی دارد در عرصه ترویج گفتمان تحول علوم انسانی قدم بردارد. ◽️آدرس سایت: http://www.nsayeh.com ◻️مدیر مسئول: @hamedshams ◽️معاونت علمی و آموزشی: @saeed_karimdadashi ◽️ادمین: @Mahdiniksefat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌چرا برای گفتمان علوم انسانی اسلامی در ایران جریان شریعتی مهم است؟! 💢 نسبت جریان علمی انقلاب اسلامی با جناب آقای شریعتی همان حالتی را دارد که در جناب فردید تصویر شد. ⭕️ ایشان ذیل پروژه اصلی خود یعنی بازگشت به خویشتن سعی دارند تمام ظرفیت های اسلام را فعال کنند ولی منفعلانه!! لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢 نسبت جریان علمی انقلاب اسلامی با جناب آقای شریعتی همان حالتی را دارد که در جناب فردید تصویر شد. ⭕️ ایشان ذیل پروژه اصلی خود یعنی بازگشت به خویشتن سعی دارند تمام ظرفیت های اسلام را فعال کنند ولی منفعلانه!! ⭕️ دکتر شریعتی در تصویر سازی از پروژه اصلی خویش مطرح می نماید که ما چندین خویشتن داریم حال باید به کدام بازگشت داشته باشیم؟ 🔻آیا به همین خویشتن مسخ شده ای که به ما نشان داده اند باز گردیم که در این صورت بازگشت معنایی ندارد!! یا آنکه به سنت پرستی و کهنه پرستی و ارتجاع جدید رجوع کنیم!! 🔻در دیدگاه ایشان اومانیسمی که امروز در غرب مطرح شده یک دروغی است که می خواهد شخصیت فرهنگی و وجودی همه ما را نفی کند تا در یک بشریت موهوم دروغینی که وجود ندارد حل شویم! 🔻دکتر شریعتی می گوید از نظر غربی ها باید بقیه ملیت ها همه افتخارات و ارزش های خود را نفی کنند و به صورتی در بیایند که از خودشان تخلیه بشوند. از نظر ایشان تخلیه از خویش یک اصطلاح اگزیستانسیالیستی است ولی نه اگزیستانسیالیسم سارتر بلکه هایدگر. ⭕️ دکتر شریعتی در ادامه بیان می کند ما باید به خویشتن بالفعل و فرهنگ اسلامی خود بازگردیم. اما مسئله این است که کدام اسلام . آیا به اسلامی که در متن جامعه به صورت تکراری و ناخودآگاه وجود دارد؟ بازگشت به آنکه تحصیل حاصل است و الان مردم بر اساس آن زندگی می کنند و ایمان دارند و هیچ فایده ای هم ندارد و بلکه همان یکی از عوامل رکودشان است و یکی از عوامل سنت پرستی و جهل پرستی و گذشته پرستی و شخص پرستی و تکرار مکرات است! ⭕️ و در ادامه اسلام مورد تایید خود را اسلام آگاهی بخش مترقی معترض و به عنوان یک ایدئولوژی آگاهی دهنده و روشنگر مطرح می کند و این آگاهی را بر پایه عمیقترین واقعیت معنوی و شخصیت حقیقی انسانی که موجود در متن جامعه اسلامی است تصویر می نماید. ⭕️ ولی در تحلیل چنین اسلامی مبارزاتی شدیداً متاثر از دیالکتیک هگلی و مارکسی بوده همانگونه که در تقریر هستی شناختی خودبیگانگی متاثر بودن خود از هایدگر را آشکار می کند که هر دوی این تاثر ها دوباره بین اسلام و فهم ایشان از اسلام فاصله می اندازد چرا که ایشان غرق در مولفه های مدرن به ابژه خود یعنی دین اسلام نظاره گر هستند. ⭕️ تاثر از سایر اندیشمندان مدرن غرب نیز بدون بازخوانی در سنت اسلامی و به کار گیری آنها در فهم دین نیز می تواند نشانگر التقاط باشد. ⭕️ این جریان با این پشتوانه فکری توانسته نقش بسیاری در فهم اجتماعی از سنت به معنای عام خود و قرآن داشته باشد که این باعث نزدیکی عنوان جریان اسلام اجتماعی امام خمینی با جریان اسلام اجتماعی دکتر شریعتی می شود ولی با معنون متفاوت! ⭕️ و از سوی هم نوع نگاه دکتر شریعتی به اسلام اجتماعی خود نفی کننده نظام های اجتماعی مبتنی بر اسلام می باشد چرا که ایشان در ادبیات خود تاکید بسیاری بر اسلام اجتماعی نهضتی دارد و نهضت را در مقابل نظام حاکم قرار می دهد! ⭕️ بخاطر همین جریان علمی علوم انسانی اسلامی باید با فهم و نقد صحیح این رویکرد اسلامی اجتماعی به طرح ایجابی اجتماعی از اسلام برسد که ریشه در سنت معرفتی و فرهنگی ما دارد. لینک کانال ↙️↙️ 🆔 https://eitaa.com/olum_ensani_eslami
📌 نسبت سایر علوم اسلامی با علوم انسانی اسلامی 💢 جلسه گذشته درباره منطق و فلسفه سخن گفته شد و این جلسه ورودی خواهیم داشت به علوم دیگر. ⭕️ اشکال) مصطفی ملکیان معتقد است که ملاک آزمون پذیر بودن علم در عرصه علوم انسانی اسلامی نمی تواند محقق شود لذا نمی توان چنین علومی را ممکن دانست! لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢 جلسه گذشته درباره منطق و فلسفه سخن گفته شد و این جلسه ورودی خواهیم داشت به علوم دیگر. ⭕️ اشکال) مصطفی ملکیان معتقد است که ملاک آزمون پذیر بودن علم در عرصه علوم انسانی اسلامی نمی تواند محقق شود لذا نمی توان چنین علومی را ممکن دانست! 🔻 در جواب چنین اشکالی باید گفت که در عرصه علم مدرن غربی نیز تمام امور آزمون پذیر نیستند. 🔻 در ضمن از حیث هستی شناختی امور غیر تجربه پذیری را نسبت به انسان اثبات می کنیم که قابلیت آزمون را ندارد. 🔻سوما اسلام در بعضی از امور با حفظ ملاک معرفت شناختی خود دعوت به آزمون پذیری نیز می کند. ⭕️ چرا در تولید علوم انسانی اسلامی باید به ظرفیت شناسی علوم اسلامی بپردازیم؟ 🔻 امروز دین در قالب سنت و آیات مکتوب در اختیار ماست و از سوی هم معتقدیم این متون برای فرد و اجتماع برنامه ی جامعی ارائه کرده است. 🔻در میان علومی که عهده دار فهم متون می باشد نام علم دیگری تحت عنوان نیز به چشم می خورد که علامه طباطبایی در مقدمه المیزان می فرمایند در تفسیر به معارف غیر فقهی قرآن ناظر هستیم اگر چه در اصطلاح قرآنی ، فقه شامل فهم سایر معارف نیز می باشد. در نگاه قرآنی باید جهان جدیدی غیر از جهان مدرن به تصویر بکشیم که در این حوزه علامه طباطبایی می فرمایند : قرآن برای جامعه هدفی جز توحید ترسیم نمی کند و برای سلوک به توحید نیز سه لایه ای اعتقادی ، اخلاقی و تقنینی فردی و اجتماعی در نظر گرفته است و این مشخص می کند که نیاز به فهم قرآن برای تاسیس نظام معنایی جدیدی وجود دارد که برای انسان تصویری از مبدا ، مسیر و مقصد نمایان سازد که این باعث نفی انسان شناسی های این جهانی می گردد. 🔻در حوزه متون با چالش های اساسی دیگری نیز در حیطه ی سندی ، دلالتی و تطبیقی مواجه هستیم لذا نیاز به علمی پیدا می کنیم که این چالش ها را منتفی سازد که این علم همان می باشد. در عرصه این علم باید به فکر گسترش حیطه منابع باشیم و چالش دیگری که وجود دارد فهم دلالی مسئله در قید زمان و مکان می باشد لذا باید گزاره های دینی را از زندان های زمانی و مکانی خارجی کنیم که به قانون کلی و جاوید تبدیل نماییم. ⚠️ نکته : باید با نگاه جدیدی به منابع روایی نظاره کنیم و تبویب جدیدی نیز به ارمغان بیاوریم غیر از تبویب کتب روایی امروز. 🔻 مرحله تجویز می باشد اگر چه می توانیم برای این علم معنای عامی در نظر بگیریم. فقه دارای تطورات مختلفی در طول تاریخ بوده است که در این تاریخ تطور فقها خیلی با مسئله حکومت مواجهه نداشته اند ولی در دوران صفویه با این مسئله تا حدودی مواجه شدند. این مواجهه دوباره بعد از صفویه افول می کند تا اینکه با مدرنیته یکی از چالش اصلی جدید مواجه می شوند و این چالش بر عمق این افول می افزاید و در مشروطه فقها سعی دارند با ظرفیت فقه به مصاف این مسئله نائل گردند که این مواجهه تا انقلاب اسلامی و امروز ادامه دارد. لینک کانال ↙️↙️ 🆔 https://eitaa.com/olum_ensani_eslami
44.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آیا برای آماده هستیم؟ 💢 جرج هربرت واکر بوش در روز ۲۶ دی ۶۹ گفت:‌ «این یک لحظه تاریخی است. ما در سالی که گذشت، پیشرفت بزرگی در اتمام دوره طولانی درگیری و داشته‌ایم. ما این فرصت را پیش رو داریم که برای خود و برای نسل‌های آینده ایجاد کنیم.» ⭕️ برای اینکه بتوانیم مشخص کنیم ، آیا آماده هستیم یا نه باید به سوالات زیر جواب دهیم: 🔻آیا فقط در ساحت امر سیاسی و قدرت جهانی تقلیل پیدا می کند ؟ 🔻آیا سایر ساختار های اجتماعی هم در این نظم نقش آفرین هستند؟ 🔻بنیاد های هستی شناختی و معرفت شناختی ریشه در چه مبانی دارند؟ 🔻 نسبت با چگونه بوده است؟ 🔻برای چه نقشی باید ایفا کند؟ 🔻 آیا بدون پرداختن به پژوهش های زیر بنایی و رو بنایی می توان به نظم جدیدِ جهانی رسید؟ 🔻آیا برای رسیدن به نیاز به نقد مبانی و تولید نظریه ایجابی در ساحت پژوهش های بنیادی ، میانه و مسئله محور وجود ندارد؟ ⭕️ آیا می توان قدرت برآمده از مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی را که مخالف این نظم نیز می باشد را به عنوان قطب مخالف به رسمیت شناخت؟ ⚠️ به عنوان یک اصطلاح در علوم اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد که غیر از معنای لغوی اراده شده از است. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آیا برای نظم جدید جهانی آماده هستیم؟ 💢 : ببینید من در یکی دو سخنرانی قبلی گفتم که علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا میکند و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد. ⭕️ نقش ما ایرانی‌ها، جایگاه ما ایرانی‌ها در این نظم جدید چیست؟ این یک سؤال مهم است. حالا این نظم جدیدی که بنده عرض میکنم که نظم کنونی به نظم جدید تغییر پیدا خواهد [کرد]، چیست؟ نمیشود دقیق گفت، نمیشود بدقّت گفت که نظمِ این‌ چنینی است امّا میشود یک خطوطی را ترسیم کرد. یک خطوط اساسی‌ای هست که مطمئنّاً این خطوط اساسی در این نظم جدید هست. خطّ اساسی اوّل عبارت است از انزوای آمریکا؛ آمریکا در نظم جدید جهانی منزوی خواهد بود. برخلاف آنچه ده بیست سال پیش بوش پدر گفت که امروز تنها قدرت مسلّط دنیا آمریکا است؛ بعد از قضیّه‌ی حمله‌ی عراق به کویت و ورود آمریکایی‌ها و متلاشی کردن حمله‌ی عراقی‌ها، [بوش پدر] با غرور تمام ــ به این مضمون ــ گفت که امروز همه‌کاره‌ی دنیا آمریکا است؛ در این نظم جدیدی که من میگویم نه، آمریکا دیگر جایگاه مهمّی ندارد و منزوی است. ⭕️ ۱۴۰۱/۰۸/۱۱ لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
📌 آیا برای نظم جدید جهانی آماده هستیم؟ 💢 امام خامنه‌ای در تاریخ ۱۴۰۱/۰۸/۱۱ درباره نظم جدید جهانی چنین تحلیلی را ارائه می دهند: ⭕️ «علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا میکند و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد. نقش ما ایرانی‌ها، جایگاه ما ایرانی‌ها در این نظم جدید چیست؟ این یک سؤال مهم است. حالا این نظم جدیدی که بنده عرض میکنم که نظم کنونی به نظم جدید تغییر پیدا خواهد [کرد]، چیست؟ نمیشود دقیق گفت، نمیشود بدقّت گفت که نظمِ این‌ چنینی است امّا می شود یک خطوطی را ترسیم کرد.» ⭕️ برای اینکه دقیق تر بتوانیم مسئله را تحلیل کنیم و نسبت علوم انسانی را با نظم جدید و قدیم مشخص کنیم باید به تعریف مفاهیم و تصویر نسبت ها بپردازیم. ⭕️نظم نوین جهانی به هر مرحله از تاریخ که با تحول اساسی در نظریه های اجتماعی و سیاسی_ریشه در تغییر بنیاد ها دارد_و توازن قوا در جهان همراه باشد ، اطلاق می‌گردد که هدف آن عبور از مرز های کشور ها و ارائه راهکاری برای فهم و حل مسائل از دریچه بنیاد های آن سیستم می باشد.اگر چه جعل این اصطلاح به چند دهه گذشته بازگشت دارد ولی معنای آن از زمان استعمار کهنه بین اذهان حاکم بوده است! ⭕️ پس از عصر روشنگری ادبیات جدیدی در تمام حوزه های اجتماعی پا به عرصه ی علم نهاد و کم کم این معرفت جهان را در نوردید و نظم یک نواختی را حاکم نمود تا اینکه جنگ ها و بحران های جهانی ظهور کردند و جریان های در مقابل این نظم حاکم قد علم نمودند برای تغییر!
⭕️ گروه های از قبیل مارکسیسم ها ، هایدگریسم ها و مکتب فرانکفورت ووو علیه این نظم برآمده از معرفت روشنگری شوریدند که در نهایت در شوروی و آلمان توانستند جریان قوی علیه تنها قطب دنیا_جریان روشنگری_فراهم آورند و در فاصله‌ی کمی هم بر قسمت‌های عظیمی از دنیا مسلّط شدند. در پی این اتفاق جنگ سرد شروع شد. پس از تقابل ، سیاستمداران در دنیا مسائل را تنازل می‌دادند به دعوای بین دو قطب شرق و غرب و همه مسائل را از این دریچه فهم می‌کردند و این دوقطب را نظم مطلقی می‌دانستند که همه باید خود را ذیل آن تعریف کنند!! ⭕️ و بعد از فروپاشی شوروی و جریان روشنفکری ، فوکویاما در کتاب عاقبت تاریخ مدعی می شود که دیگر کار تمام است و بشر به تکامل اصلی‌اش رسیده، لیبرال_سکولاریسم تمام دنیا را خواهد گرفت! ⭕️ هانتینگتون در کتاب جنگ تمدن‌ها ، تئوری‌های جنگ‌ها و مناقشات امروز را به حوزه‌ی فرهنگ می کشاند و مدعی می شود که همه‌ی این‌ها در مقابل لیبرال_سکولار شکست می‌خوردند. ⭕️ نظریه «نه شرقی نه غربی» امام خمینی اولین نظریه ای بود که این نحوه‌ی تحلیل مسائل را زیر سؤال برد در این دیدگاه برای حل و فصل مسائل دیگر نیاز نبود به دو قطب دنیا مراجعه کرد. امام چالش جدی و بزرگی را برای دوقطب آن دوران و بعدا برای تک قطب امروز به وجود آورد. ⭕️ در واقع انقلاب اسلامی ایران از سال ۱۳۵۷ تا کنون به عنوان قطبی در سطح جهان مطرح شده و ظرفیت‌های بسیار بالایی برای تغییر معادلات منطقه‌ای و جهانی دارد و دارای ظرفیت‌های انسانی، علمی، دینی، اجتماعی و فرهنگی بالایی است که می‌تواند به عنوان یکی از قطب‌های جهان در عرصه‌های سیاسی حضور بیابد.
⭕️ علوم انسانی به عنوان هنجار های تمدن ساز نقش زیادی در نظم نوین جهانی دارد لذا غرب و علی الخصوص آمریکا در حوزه علوم انسانی سرمایه گذاری بیشتری حتی در مقایسه با علوم پایه و تکنولوژی می کند و این در سطح جهانی است یعنی آنها می کوشند از طریق پمپاژ افکار خود بر حوزه های علوم انسانی که زیربنای افکار و اندیشه یک جامعه است به قوام این نظم جهانی کمک نمایند و در کل علوم انسانی به قول جناب داوری اردکانی شبیه به علم کلام است که می خواهد اندیشه ها و زیر بنا های فرهنگی و اجتماعی عصر مدرن را پاسداری نماید! ⭕️ از این رو، باید مسئله پایش علوم انسانی مورد توجه نخبگان باشد چرا که این علوم به عنوان زیربنای فکری جامعه ، سرباز های نرم قطب غربی شده است و این قطب سعی می‌کند از رهگذر علوم انسانی به سیستم فکری و عملی جریان مخالف نظم جهانی نفوذ نموده و آنها را هضم یا حذف نماید. ⭕️ از مطالب فوق مشخص شد که زمانی می توانیم از نظم جدید جهانی سخن بگوییم که بتوانیم نظریه اجتماعی غیر از شرق و غرب ارائه دهیم و اگر عمیق تر هم نظاره کنیم متوجه خواهیم شد که اگر چه لیبرالیسم و مارکسیسم و لوازم این دو مکتب از حیث روبنا در تضاد باهم شکل می گیرند ولی از حیث زیر بنا هر دو بر پایگاه روشنگری ایستاده اند.
⭕️ برای اینکه نخبگان ایران اسلامی هضم در پایگاه روشنگری اعم از تعین شرقی یا غربی آن نشود باید به فکر احیای زیر بنا محکم مبتنی بر جهان بینی خود برآید و بتواند روبنا های مبتنی بر آن فراهم سازند که مشکلات جهانی را حل و فهم نماید چرا که غایت نظام های جهانی یا همان تمدن ها ارایه راه حل و فهم مسائل جهانی می باشد! لینک ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
📌 استاد علی مصباح یزدی 💢 چون غربی ها به تفصیل در خصوص فلسفه های علوم انسانی بحث نکردند دچار خیلی از مغالطات شدند که حالا ما باید بنشینیم ، آن اشتباهات را در بیاوریم و به جای آن حرف صحیح بنشانیم. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
📌نسبت اصول فقه با علوم انسانی اسلامی 💢 مقدمه 🔻علم اصول یکی از مهمترین علوم اسلامی است که شاید بالندگی و پویایی او در بین علوم اسلامی در قله باشد. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢 مقدمه 🔻علم اصول یکی از مهمترین علوم اسلامی است که شاید بالندگی و پویایی او در بین علوم اسلامی در قله باشد. 🔻در مورد ظرفیت‌شناسی علم اصول، چند سؤال اساسی مطرح می‌باشد: ۱) مبانی علم اصول در بحث‌های علوم انسانی چه تأثیری می‌تواند داشته باشد؟ ۲) روش شناسی علم اصول چه دستاوردهایی در مباحث علوم انسانی خواهد داشت؟ ۳) در زمینه مسائل و ابواب علم اصول بیشترین مسائل و ابوابی که می‌تواند فایده‌رسانی بکند کدام مباحث هستند؟ و همچنین ما می‌توانیم روی کدام یک از نظریه هایی که مطرح بودند اتکاء کنیم؟ ⭕️ قبل از پرداختن به بحث اصلی چند اصل و پیش فرض مطرح می‌شود: 🔻تأثیرات متقابل بین علوم انسانی و معارف وحیانی میان علوم انسانی و اجتماعی و معارف وحیانی و اسلامی یک مناسباتی برقرار است. این مناسبات بر اساس روابط متقابلی است که بین معارف وحیانی و علوم انسانی و اجتماعی برقرار است. 🔻محورهای خدمات علوم اسلامی به علوم انسانی و اجتماعی خدمتی که معارف وحیانی و به تبع آن علوم اسلامی می‌توانند به علوم انسانی و اجتماعی ارائه بدهند در این محورها است: ۱) مبانی و مبادی: معارف وحیانی مشتمل بر گزاره‌‌های بسیار اساسی است که این گزاره‌ها می‌تواند در علوم انسانی اثر بگذارد. نگاهی که به هستی، انسان، تاریخ،‌ جامعه به عنوان مباحث کلان و کلی که در دین هست می‌تواند در حوزه علوم اجتماعی انسان، در روان شناسی، اقتصاد، جامعه شناسی و مسائل آنها اثر بگذارد. ۲) ارائه سوژه‌ها و موضوعات به علوم انسانی و اجتماعی ۳) اهداف و جهت گیری‌های علوم انسانی: آن نگاه ارزشی و معرفتی که در معارف وحیانی و دینی و اسلامی هست می‌تواند علوم انسانی را به این سمت یا آن سمت هدایت بکند. ۴) گزاره‌ها و مسائل علوم انسانی و اجتماعی: علوم انسانی و اجتماعی یک مجموعه از گزاره‌ها دارد که این گزاره‌ها را می‌شود با گزاره‌هایی که در دین است مقایسه کرد و آنها را با هم سنجید. ۵) روش‌شناسی‌های علوم انسانی 🔻محورهای خدمات علوم انسانی به علوم اسلامی و وحیانی در نقطه مقابل، علوم انسانی و اجتماعی نیز می‌توانند تأثیراتی را بر روی حوزه معارف و علوم اسلامی بگذارند که در این زمینه هم می‌توان به چند محور اشاره کرد: ۱) سؤالات جدید و پرسش‌های نو را فراروی علوم اسلامی قرار بدهد و منشأ این بشود که ما با نگاهی جدیدتر به سمت متون و منابع دینی برویم و استنطاق ما را قوی‌تر بکند. ۲) در طبقه بندی علوم اسلامی یا تأسیس ابواب جدید در حوزه‌های کلامی و بیشتر ناظر به فقه: جوانه‌های این کارکرد را امروز شاهد هستیم. البته من در حوزه فقه چند باب جدید را که متأثر از طرح پرسش‌ها در حوزه علوم انسانی است، پیشنهاد داده‌ام. بعنوان نمونه فقه تربیت و فقه روابط میان فردی دو عنوان از این عناوین است. انباشت این موضوعات و شکل‌گیری یک رشته در حوزه علوم انسانی می‌تواند ما را منتقل کند به اینکه ابواب جدیدی را در فقه پایه ریزی کنیم و احیاناً در طبقه بندی و تبویب مسائل فقهی تغییراتی بدهیم. ۳) کارشناسی در موضوعات و تطبیق موضوعات و احیاناً زمینه‌سازی برای اینکه عناوین ثانوی و قواعد عامه‌ای در حوزه فقه پیدا شود. که این مورد، بیشتر در حوزه فقه است. ۴) در حوزه پیاده سازی دین: به عنوان مثال در حوزه تبلیغ و ارتباطات، از حوزه‌های روان‌‌شناسی و مانند آن استفاده می‌شود. ۵) احیاناً ممکن است که علوم انسانی به صورت غیر مستقیم به شکلی در متدولوژی و روش‌شناسی اثر بگذارد. وقتی علوم انسانی در مسائل فقهی یا اخلاقی توسعه می‌دهد بخاطر آن توسعه تبعاً در متدولوژی ما هم باید تحولی پیدا شود و توسعه پیدا کند. پس بخاطر این ارتباط دو جانبه بین علوم انسانی و اجتماعی با معارف اسلامی است که می توانیم مثلا از علم اصول فقه در علوم انسانی استفاده کنیم. ادامه دارد ... http://meftaah.com/?p=22194 لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢ارتباط علم اصول با حوزه موضوعات علوم انسانی 🔻بطور مستقیم نمی‌شود گفت علم اصول در حوزه مسائل علوم انسانی مستقیماً چه نقشی دارد، باید پیوندی بین معارف علوم انسانی و گزاره‌های آن و معارف وحیانی برقرارکنیم و ببینیم علم اصول بر معارفی که ناظر به حوزه علوم انسانی است چه تأثیری می‌گذارد. 🔻 همچنین ما مفروضمان این است که علوم انسانی مانند علوم طبیعی شامل علوم پایه و کاربردی است، و گزاره‌های موجود در آن به گزاره‌های توصیفی و تجویزی تقسیم میشود. به همین دلیل گزاره‌هایی که در حوزه علوم انسانی و اجتماعی تولید می‌‌شود در حوزه توصیفیاتش می‌تواند با حوزه معارف وحیانی ما نسبتی را برقرار کند. ⭕️ ظرفیت شناسی علم اصول برای علوم انسانی 🔻علم اصول فقه دانشی است که کاملاً معطوف به گزاره‌های تجویزی فقهی دین است. ما الان یک منطق استکشاف گزاره‌های توصیفی و احیاناً تجویزی اخلاقی، به طور منظم و مدون نداریم. 🔻حالا ما در اخلاق چرا رشد نکردیم؟ زیرا اخلاق ما منطق اکتشافی اجتهادی نداشته است، در معارف البته اینگونه نیست، بسیاری از معارف ارتکازیات، است که بعضی از آن هم کم و بیش مدون است و در حوزه‌های معارفی و توصیفی هم باید مدون بشود. 🔻ما نیازمند این هستیم که در متدولوژی و روش شناسی علوم خودمان، حداقل علم دیگری مشابه علم اصول داشته باشیم. ۱) یکی علم اصول معارف یا علم اصول کلام (منطق اکتشاف گزاره‌های توصیفی به معنای عام) ۲) علم اصول اخلاق یعنی منطق اکتشاف گزاره‌های اخلاقی ۳) علم اصول فقه. 🔻 نکته بعد اینکه طبیعتاً این سه منطق اصولی، مشترکاتی دارد و هر یک مختصاتی دارد. آنچه که ما نهایتاً باید به آن برسیم در واقع یک مجموعه‌ای از قواعد و روش‌هاست. و یک متدولوژی اکتشاف از منابع و متون دین داریم که اختصاص به توصیفیات و تجویزیات ندارد. در تجویزیات هم اختصاص به اخلاقیات و فقه ندارد که می‌شود مشترکش و یک بخش مختص دارد که در هر یک از این بخشهای توصیفی و تجویزی اخلاقی وتجویزی فقهی ما منطقهای ویژه خودش را باید داشته باشد . 🔻 ما باید هم مشترکات و هم متمایزاتشان را مشخص کنیم آن وقت هم یک نظام اکتشافی و یک منطق اجتهادی و اکتشافی جامعی در می‌آید که حاوی یک بخش مشترکات است. 🔻 اما حالا می‌خواهیم در تطبیق مسائل وارد بشویم، در علم اصول موجود واقعاً من معتقد به تورم علم اصول نیستم چرا که بسیاری از مسائل اصولی را هنوز کار نکرده ایم و حتی بسیاری از همین مباحث ریز هم در مسائل فقهی اثر دارد. همچنین معتقد نیستم که علم اصول ما خیلی با عقلیات مخلوط شده است؛ بسیاری از این تحلیلهای عقلی هنرهای اندیشمندان واقعاً بزرگ ماست و بازتاب و امتداد فقهی دارد. 🔻من فکر می‌کنم که علم اصول ما بالفعل الآن مشتمل بر بخش معظمی از منطق اکتشافی مشترک بین معارف توصیفی و تجویزی به همان معنای اخلاقی و فقهی است که یک بخشی از آن هم اختصاص به فقه دارد و ما وقتی که می‌خواهیم معارف وحیانی ناظر به علوم انسانی را تولید کنیم طبعاً از این علم اصول بی‌نیاز نیستیم. همچنین دارای معارف تجویزی علوم انسانی است که همین علم اصول فقه آنجا مؤثر است. 🔻یک دور مباحث علم اصولمان را مرور کنیم. باید به عناوینی برسیم که این عناوین و محورها،‌ محورهای منطق اکتشافی مشترکی است که هم در بخشهای توصیفی و هم در بخشهای تجویزی کارآمدی دارد. 🔻سه محور اصلی در حوزه مشترکات منطق اکتشاف معارف اعم از توصیفی و تجویزی عبارتند از: ۱) مجموعه مباحث الفاظ ۲) محورهای عمده ی بخش حجج و امارات در باب قطع ۳) باب خبر واحد، خبر متواتر و احیاناً سیره ، مشترکاتی از ارتکاز البته نه از مختصات فقه و محور تعارض و تعادل و تراجیح. 🔻سه حوزه دیگر هم هست که البته جزء حوزه منطق مشترک نیست، بلکه بخش مختصات فقهی است ۱- اوامر و نواهی ۲- مباحث عقلیه ۳- اصول عملیه ادامه دارد ... http://meftaah.com/?p=22194 لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢 ملاحظه بخش مشترکات این است که آنچه ما در فقه داریم ولو اینکه این عناوین و بعضی از این بحثها بصورت مشترک کارآمدی و کاربرد دارد ولی در مقام تطبیق و تولید عملیاتی با رویکرد فقهی است، قطعاً اگر همین مشترکات هم بخواهد از کارآمدی در حوزه اکتشافی اخلاقیات یا توصیفیات معارفی برخوردار شود باید این رویکردها بازسازی شود ولی علی الاصول این محورها مشتمل بر یک قواعد اکتشافی است که می‌تواند در حوزه‌های ناظر به علوم انسانی یا معارف دیگر هم کارآمدی داشته باشد. ⭕️ همانطور که در سه فصل عمده‌ای که ما جزء منطق ویژه فقه آن را به شمار می‌آوریم هم علی الاصول این مباحث ناظر به فقه است ولی در عین حال در تضاعیف این مباحث و در فروعات آن، مثل بحث‌های استصحاب یک جاهایی داریم که به نحوی می‌تواند توصیفی و اخلاقی هم ارتباط برقرار کند. ⭕️ حال من یک عناوین و مسائلی را که عمدتاً ناظر به حوزه اکتشافی منطق مشترک نیست مختص فقه هم نیست بلکه مختص حوزه‌های معارفی است، به عنوان نمونه عرض می‌کنم. ⭕️ مثلا در بحث مولویت، سوال این است که ملاک دینی بودن یک گزاره چیست؟ در گذاره‌های تجویزی یک اصالت المولویه داریم که نرخ متداول فقه ما است. اما در حوزه کلام و معارف توصیفی ملاک این دینی بودن مولویت چیست؟ آیا ما اینجا اصل داریم یا نه؟ این یک بحث مهمی است که در منطق خاص ناظر به معارف توصیفی باید به آن توجه بشود و مشخص شود این گزاره‌های علمی که در منابع و متون وجود دارد و یا گزاره‌های عقلی چگونه دینی می‌شود؟ تمایز ارشادی و مولوی در این توصیفات چه ملاکی دارد؟ تحلیل این گزاره‌های اخباری و مناسباتش با گزاره‌های انشایی خیلی مهم است. ⭕️ بنده در مبحث فقه الاعتقاد که شروع کردم گفتم که ما دو پیش فرض داریم، اول اینکه فقه همه رفتارهای اختیاری را پاسخ می‌دهد ولو اینکه پاسخ اباحه باشد. دوّم اینکه فعل اختیاری جوانحی هم ما داریم که می‌تواند مشمول داوری فقهی بشود. بخشی از این فقه الاعتقاد در ابواب فقهی ما هست. مثل بحث ارتداد یا اخلاق یا نیت که گفته می‌شود اینها فقه عقیده است. ⭕️ اما در مورد فقه جوانح، باید گفت همه این گزاره‌هایی که در قرآن آمده است،‌ گزاره‌های توصیفی و گزاره‌هایی که در قرآن نیامده و از عقل استکشاف کردیم، در مورد فقه جوانح است چرا که اعتقاد، شناخت و باور من به آن تعلق می‌گیرد. ⭕️ مثل فقه ملکات و صفات است که می گوییم فقه راجع به آن داوری کند در رفتارهای اخلاقی مستقیم، هر رفتار اخلاقی وقتی اختیاری باشد فقه باید بگوید که آری یا خیر. جالب اینکه اگر به ابواب وسائل مراجعه شود مرحوم حر عاملی نگاه دقیق تری به این اوصاف دارد، یا نظام سازی که مرحوم شهید صدر آورده است. ما باید از این گزاره‌ها به منظومه‌هایی برسیم و از آن به گزاره‌های بنیادی در اقتصاد، در سیاست و در بخش‌‌های دیگر برسیم. ⭕️ ما در روش‌شناسی علوم اسلامی دو نوع روش‌شناسی داریم یک روش‌شناسی استنباط گزاره داریم که بیشتر موضوع محور است و خیلی کار به متن ندارد. یک روش متن محور داریم که در آن یک قواعد تفسیر متن داریم که شامل آیات و روایات است. یک قواعد ویژه آیات داریم و یک قواعد ویژه روایات. یعنی ما یک قواعد مشترکی داریم که در قرآن و سنت می آید و یک چیزهایی ویژه قرآن داریم که در سنت نمی‌آید یک روش‌های ویژه سنت داریم که در قرآن نمی‌آید. ⭕️ این در حقیقت می‌تواند مکمل آن روش‌شناسی موضوع‌ محور باشد.علم اصول فقه ما متمرکز روی موضوع است و کار به متن ندارد. ولی در قواعد تفسیر، متن قرآنی را بیشتر مورد عنایت قرار می‌دهیم بنابراین حتما باید از این تقسیمات استفاده بشود و همدیگر را تکمیل کنند. (تمام) http://meftaah.com/?p=22194 لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 علم اقتصاد شرقی و غربی ندارد! مثل فیزیک است! 💢 بعد از ظهور عملاً علم فیزیک هم علم نیست! ⭕️ در ساحت وجودی و معرفتی تاکید ویژه ای بر اراده دارد با این پیش فرض چگونه می توان از علم ثابت سخن گفت؟! چرا که اراده ریشه در عواطف و احساسات دارد لذا علم مدرن در حجاب من استعلایی_عین اراده می باشد_شکل می گیرد که در واقع علم واقعی ثابت نیست. ⭕️ اگر چه و امثال وی سعی کرده اند با مشترک بودن مقولات فهم به علم ثبات ببخشند ولی در واقع این ثبات به ثبات فاعل شناسا منجر می شود و عدم ثبات نسبت به واقع هنوز باقی است لذا فاقد اعتبار جهان شناختی می باشد! ⭕️ در از آنجایی که خود همان می باشد بی ثباتی مضاعفی در آن نهفته است! ⭕️اگر منظور مسعود نیلی مصطلح می باشد که در اتمسفر نشو و نمو یافته پس نمی توان چنین حکمی بر ثبات علم راند اگر چه خیلی ها بدون در نظر گرفتن بنیاد های غرب چنین سخن های بافتده اند! ⭕️ فقط مختص نیست بلکه روحی است که در اندیشه های روشنگری از تا نیز گسترانده شده است! لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
📌جایگاه فلسفه در اسلامی سازی علوم 💢 حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی پیامی برای آیین افتتاحیه ششمین دوره طرح ملی «گفتمان نخبگان علوم انسانی» که در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد، ارسال کردند که در ادامه متن کامل خدمت مخاطبین ارائه میشود. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢 أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم بسم الله الرّحمن الرّحیم «الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء علیهما آلاف التحیة و الثّناء بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء إلی الله». ⭕️ مقدم شما نخبگان، فرهیختگان و علاقه مندان به علوم الهی را گرامی میداریم. سعی بلیغ همه شما و اساتید گرانقدر شما مشکور پروردگار باشد و خداوند سبحان بیش از پیش به شما توفیقی عطا کند که هم راه علمی خود را به خوبی طی کنید و هم راهنمایان خوبی برای سایر پویندگان این راه باشید. ⭕️ مطلب اساسی آن است که بعضی از علوم با مردم کار دارند چه اینکه بعضی از علوم مستقیماً با فضا کار دارند، بعضی از علوم با عمق آسمانها کار دارند، بعضی از علوم با عمق زمین کار دارند، بعضی از علوم با عمق دریا کار دارند و مانند آن. بعضی از علوماند که با جهان بیرون کار ندارند، با آسمان و زمین، با دریا و صحرا، با مردم و با جامعه کار ندارند. با علوم کار دارند؛ یعنی این علم با دانشها کار دارد نه با دانشمندان و نه با مردم عادی. ⭕️ علوم تجربی، ریاضی و مانند اینها، سفره تعلیم و تربیت آنها یا درباره آسمان است یا زمین، یا دریاست یا صحرا، یا فرد است یا جامعه و مانند آن؛ اما الهیات فلسفه هیچ ارتباط مستقیمی با مردم یا با آسمان یا با زمین ندارد. الهیات فلسفه با علوم کار دارد؛ یعنی اگر حکمت عملی برای تربیت مردم است، برای اسلامی کردن جامعه است، الهیات فلسفه برای اسلامی کردن علوم است میخواهد علم را مسلمان کند. ⭕️ مسلمان شدنِ علم مطلبی است، مسلمان شدنِ جامعه و فرد و امثال ذلک مطلبی دیگر. سرّ اینکه الهیات فلسفه در جامعه کمتر مطرح است، مردم ارتباط تنگاتنگی با الهیات فلسفه ندارند و عملیات راهبردی الهیات فلسفه کاری با مردم ندارد، آن است که فلسفه با مردم کاری ندارد،آن کارِ حکمت عملی است. ⭕️ حکمت عملی در بخش رفتار، در گفتار، در کردار، درباره عقیده مردم، اخلاق مردم و رفتار مردم، دخیل است، این را حکمت عملی و فلسفه عملی به عهده دارد؛ اما الهیات فلسفه میخواهد علوم را مسلمان کند، علم را مسلمان کند، کاری به معلمین و متعلمین ندارد. ⭕️ توضیح این مطلب آن است که تمام موضوعات و محورهای فلسفه الهی درباره دانش است، چون این فلسفه اگر گفتند رئیس علوم است و اگر ابن سینا را گفتند این رئیس عقلاست چون رئیس علوم به عهده اوست این است که درباره هر دانشی که شما بخواهید بحث کنید فلسفه عهدهدار تبیین آن دانش است، چون دانش یعنی علم در رهن معلوم است، این یک؛ هر چه معلوم دارد به علم میرسد، دو؛ و هر چه علم دارد به عالم میرسد، این سه. ادامه دارد ... لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢 فلسفه و الهیات فلسفه به علم میگوید تو بکوش ببین معلوم تو چیست؛ تمام تلاش و کوشش فلسفه هدایت کردن علم، تربیت کردن علم، راهنمایی علم، تهذیب علم، تزکیه علم است، به علم میگوید که ببین معلوم تو چه میگوید؛ کاری به دانشمندان ندارد، کاری به مردم ندارد. ⭕️ فلسفه به علم طبیعی میگوید، نه به طبیعیدان؛ فلسفه به علم طب میگوید، نه به طبیب؛ فلسفه به همه این علوم میگوید: «أیها العلوم» بدانید که هویت شما به هویت معلوم گره خورده است و معلوم، مثلث است این مثلث را مثله نکنید، اگر معلوم را مثله کردید علم مثله گیرتان میآید و خودتان مثله میشوید و علم مثله عالم مسلمان تربیت نمیکند. ⭕️ تبیین این مطلب این است که فلسفه میگوید هیچ موجود ممکنی نیست مگر اینکه مثلث است؛ یک ضلعش به مبدأ فاعلی برمیگردد که چه کسی او را آفرید؛ ضلع سومش این است که برای چه چیزی خلق شد؛ ضلع درونش را بهطور اجمال تبیین میکند و به طور تفصیل میگوید علمای طب و طبیعت و امثال ذلک بیایند تبیین کنند. به صورت یک موجبه کلیه استثناناپذیر فتوای الهیات فلسفه این است که هر موجود ممکنی مثلث است: یک مبدأ فاعلی دارد، اول؛ یک مبدأ غایی دارد، سوم؛ یک نظام داخلی دارد، دوم. ⭕️ علوم دیگر که متأسفانه بخش وسیعی از اینها از غرب به شرق آمدند، اولین کاری که به دست بیگانه یا آشنای جاهل انجام دادند، این است که این مثلث را مثله کردند فقط یک ضلع مانده است. چه کسی معلوم را آفرید؟ ضلع اول است؛ برای چه چیزی آفرید؟ ضلع سوم است، این ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ﴾ [1] را گرفتند، این ضلع وسط را که مثله شده است باقی گذاشتند که زمین چیست؟ آسمان چیست؟ دریا چیست؟ همین! زمینِ مرده، زمینهی حیات را زنده نمیکند؛ زمین مرده آسمان مرده، انسان را عالم نمیکند. علم، حی است، مادامی که معلومِ حی را تبیین کند، نه معلوم مرده شدهی لاشهی سردخانه را. لاشهی سردخانه لاشهی سرد است، لاشهی سرد، گرمی و فروغ علم ندارد. ⭕️ وقتی از موسای کلیم(سلام الله علیه) سؤال شد که پروردگاری که تو را فرستاد کیست؟ او این مثلث را تبیین کرد فرمود: ﴿رَبُّنَا الَّذِی﴾ این مبدأ فاعلی ﴿أَعْطَی کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ﴾ این نظام داخلی ﴿ثُمَّ هَدَی﴾ [2] این نظام ثالث؛ یعنی خدا آفرید، این چنین آفرید، برای آن هدف آفرید. این معلوم مثله شده، در آن روز، جنگ جهانی اول و دوم را و امروز، جنگهای نیابتی را پدید آورده است؛ اینکه میبینید که یا سر از اختلاس و نجومی در میآورد یا سر از بیگانگی و تلاش و کوشش رهزنی و بردهگیری و مانند آن در میآورد برای اینکه مثله است، میگوید انسان تا نفس میکشد انسان است و بعد خبری نیست! ⭕️ معلوم مثله شده، علم مثله شده تحویل میدهد و علم مثله شده هم عالم مثله شده تربیت میکند؛ نه آینده را میداند نه گذشته را. اینکه راهبرد عملیاتی فلسفه در جامعه محسوس نیست، برای این است که فلسفه با علوم کار دارد. ⭕️ آنکه با الهیات فلسفه مأنوس است میداند که با علوم کار دارد و علوم هویتش را از معلوم میگیرد و معلوم مثلث است و معلوم مثلث را غرب مثله کرده است، این معلوم مثلثه شده، لاشهی سردخانه است و لاشهی سردخانه حیاتبخش نیست. اینکه گفتند علم زنده است حی لایموت است، علم مثلثی این گونه است؛ کار اساسی فلسفه این است. ادامه دارد ... لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
💢 مگر میشود در این نظام دقیق ریاضی، موجودی خود به خود یافت بشود؟! به تعبیری که از جناب ابوریحان بیرونی نقل کردهاند گفتند جهان اگر بخواهد به صدا در بیاید میشود موسیقی؛ از بس عالَم منظم است! این آیه نورانی دارد:ما تَری‏ فی‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ یعنی آنقدر خدا منظم آفرید که اگر کسی در جایی شیئی را اختلاس کند رسوا میشود، چرا؟ چون این شیء فقط جایش همانجاست؛ مثلاً اگر کسی بین پنج و هفت این عدد شش را اختلاس کند آن را کجا میخواهد بگذارد؟ این بالاخره رسوا میشود! هیچ ممکن نیست کسی خلاف بکند و رسوا نشود؛ این در دستش میماند! بیان نورانی قرآن این است که هیچ چیزی بیجا قرار نگرفت و هیچ چیزی هم از جای خود تکان نخورد: ما تَری‏ فی‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ ⭕️ بنابراین اگر عالم این چنین منظم است، اگر هیچ موجودی، خود پدید نیامد بلکه مبدأ فاعلی دارد و مبدأ غایی، این معلوم ذاتاً و تکویناً مسلمان است چه اینکه قرآن کریم از آنها یاد کرده است: لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ نظام هستی نظام مسلِم و منقاد و مطیع است: فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعین نظام سپهری نظام مسلمان است، مسلمان یعنی منقاد، یعنی مطیع پروردگار. ⭕️ علمی که مطابق با معلوم است مسلمان است این علم مثلث است نه مثله شده. این علم میگوید خدا آفرید، منظم آفرید، برای هدف آفرید. آنقدر خلقت، مسلمان است که زیبایی یا زشتی ظاهری دخیل نیست؛ تمام آنچه برای یک موجود زنده لازم است خدای سبحان به مار و عقرب داد چه اینکه به آهو و تیهو هم داد. ⭕️ بنابراین فلسفه الهی و فلسفه اسلامی ارتباط مستقیمش با علوم است و علوم ارتباط مستقیمش با معلومات است، کاری هم از نظر طبیعی و طبّی با معلومات ندارد، کار تعلیمی در حد فلسفه با معلومات دارد. فلسفه ابتدا، خود علم را تربیت میکند که علم چیست، این علم تربیت شده به سراغ معلوم میرود و معلوم مثلث را مثله نمیکند، امین است، پاک است، جهان را آنطوری که هست میشناسد و آنطوری که هست با آن رفتار میکند؛ خود علم میشود مسلمان، آنگاه در درجه بعد عالِم را مسلمان میکند. ⭕️ اگر خدای ناکرده در حوزه کسی این چنین درس بخواند که أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ را انکار کند، هُدی لِلنَّاسِ را انکار کند، أَوْفُوا بِالْعُقُودِ را ببیند، دیگر معلوم نیست که این أَوْفُوا بِالْعُقُودِ حرف وحی است یا حرف جاحظ و امثال ذلک! حوزه در سایه این مثلث، موحد میماند، دانشگاه در سایه این مثلث، مسلمان میماند؛ یعنی تا علم مسلمان نباشد، عالِم را مسلمان نمیکند. ⭕️ عالِم ره آوردش از علم و اندیشه است، چه اینکه این اندیشه زمینهی آن انگیزه را فراهم میکند، آنوقت در سایه آن انگیزه که محصول فلسفه عملی است، رفتار مردم، گفتار مردم و کردار مردم اصلاح میشود. اینکه میبینید الهیات فلسفه با مردم کار ندارد، برای اینکه واسطه زیاد است؛ الهیات فلسفه اول با علوم کار دارد، علوم را مسلمان میکند. کیفیت مسلمان کردن علوم آن است که معلوم را تبیین میکند بعد به علم میگوید که تمام هویت تو در پرتو معلوم است، معلوم مثلث را مثله نکن. غرب این کار را کرد، گرفتار آن سکولار و انحراف و امثال ذلک شد، همان هم در زمان قجر و پهلوی به ایران آمد. ⭕️ الآن که برکت نظام اسلامی است خونهای پاک شهداست مقام معظم امام و رهبری است، همه این بزرگانی که در دانشگاهها تدریس میکنند علمای نامآور و اساتید نامداری که در دانشگاه تدریس میکنند مسلمانان متدینی که شما عزیزان را تربیت کردند و شما که جزء فرزندان صالح قرآن و عترت هستید باید بدانید که کسی دست به این مثلث نزند و این را مثله نکند، زیرا معلوم مثله شده حیاتی ندارد پیامی ندارد. ⭕️ غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته (آخر) لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
📌 بیانات امام خامنه ای در باب تحول در علوم انسانی : 💢 اساسی‌ترین كار این است كه مبنای علمی و فلسفیِ تحوّل علوم انسانی باید تدوین بشود؛ ⭕️ این كار اساسی و كار اوّلی است كه بایستی انجام بگیرد. ⭕️ ۹۲/۹/۱۹ لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
📌 نسبت دانش فقه با علوم انسانی اسلامی 💢 بررسی رابطه بین فقه و علوم انسانی در فرآیند تحول علوم انسانی و بحث از تأثیر و تاثر هر یک بر دیگری مسئله پراهمیت و ضروری است که کمتر به آن توجه شده است. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
⭕️ اول: 🔻تأسیس و تطور و تحول فقه و اجتهاد برای استنباط احکام به معنای خاص تا امروز برمدار کشف حکم الله در حوزه رفتار مکلفین بیشتر در ساحات فردی بوده است. فقه عنصر غالب هویت دانشی حوزه‌های علمیه به‌ مثابه تولیدکنندگان نرم‌افزار تحقق تمدن اسلامی است. اما با نگاهی وسیع‌تر می‌بینیم که فقه به معنای خاص آن در یک نگاه کلان و در فرآیند پاسخگویی به نیازهای انسان و جامعه، دانشی در کنار سایر دانش‌هاست که عظمت و اهمیت آن به‌ مرور زمان بر دیگر حوزه‌های دانشی حوزه‌های علمیه که اهمیت آن‌ها کمتر از فقه نیست سایه افکنده است. به‌ مرور زمان این حوزه دانشی با علوم روز مواجه شد که فقه می‌بایست نسبت خود را با آن‌ها مشخص کند که چگونه با حوزه‌های دانشی جدید می‌تواند ارتباط برقرار کند. 🔻در فرآیند مدیریت تحول علوم انسانی و تلاش برای تولید علم بومی با توجه به جایگاه و اهمیت فقه در زیست‌بوم دانشی ما این سؤال بسیار مهم است؛ در برخی موارد با نگاه‌های بسیار بسیط و محدود به این رابطه مواجهیم و به‌ این‌ ترتیب بسیاری از فرصت‌های تعامل و رابط بین شاخه‌های مختلف علوم انسانی با علوم انسانی اجتماعی را از دست می‌دهیم؛ از این‌رو بایستی از زاویه‌ای متفاوت به رابطه این دو حوزه دانشی پرداخت . لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b
⭕️ دوم: 🔻وقتی از فقه سخن می گوییم گاهی به تعبیر قرآنی تفقه به معنای عام در منابع دینی دین مدنظر است و از این نظرگاه برای فقه، عرصه‌ای گسترده‌تر از احکام مکلفین قائل می‌شویم. گاهی فقه در معنای خاص یعنی دریافتی که ما نسبت به احکام و دستورات شارع داریم مدنظر ماست؛ و آن را به احکام وضعی و تکلیفی تقسیم می‌کنیم ؛ احکام تکلیفی را نیز پنج قسم می‌کنیم و گاهی فقه را به‌عنوان دانشی برای مدیریت عرصه حکومتی و اجتماعی نگاه می‌کنیم . 🔻در بیان اول فقه به معنای عام مدنظر است و شاخه‌های مختلف علوم اسلامی را شامل می‌شود و کار ویژه آن استخراج آموزه‌های دینی از منابع دینی با روش‌شناسی مورد تائید دین است .در بیان دوم فقه دانشی است که مسلمان‌ها به وجود آوردند تا بتوانند به‌وسیله آن، به احکام الهی دست پیدا کنند. این علم درواقع همان علم الشریعه است؛ دانشی که به وجود آمده است تا احکام شریعت را از منابع دینی استخراج کند. در رویکرد سوم فقه را به‌مثابه نقشه راه و دستورالعمل تأسیس و راهبری نظام مدیریتی و اجتماع انسانی بررسی می‌کنیم همان‌که حضرت امام آن را تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تاگور می‌داند. 🔻فقه با این بیان و در یک رویکرد حداکثری دانشی توصیفی و تجویزی است که در حوزه بینشها، ارزش‌ها و رفتارهای انسان و جامعه گزاره‌هایی را از منابع دینی، با بهره‌گیری از روش‌شناسی اجتهاد استخراج می‌کند. لینک کانال ↙️↙️ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b