eitaa logo
مدرسه آزادفکری
501 دنبال‌کننده
168 عکس
63 ویدیو
8 فایل
کانال "مدرسه آزادفکری" ⭕️ برای ثبت نام در #درس_گفتگوها به سایت مدرسه مراجعه کنید: www.azadfekrischool.ir ⭕️ارتباط با ما: @mop1414 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">azadfekrischool@gmail.com ⭕️صفحه اینستاگرام و توئیتر: @Azadfekrischool
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ درباره دوره «ماجرای و » 🔸دین و آزادی، دو عنصر جدایی ناپذیر از زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... انسان هستند. بعضی معتقدند توسعه و گسترش دین در ساحت های مختلف زندگی بشر، منجر به تنگ تر شدن حیطه اختیارات و آزادی های انسانها می شود و بعضی دیگر دین و توسعه فضاهای دینی را بنیان و بستر رشد آزادی انسانها می دانند. 🔹در جوامع اسلامی و به اقتضاء قرائت ویژه ای از ، یعنی اسلام سیاسی، محدوده تاثیرگذاری دین و آزادی به ساحت حکمرانی و سیاست (ایده ) کشیده شده و این مسأله منجر به ایجاد رابطه ای پیچیده بین احکام شرعی و قوانین اجتماعی شده است. 🔸در دوره ماجرای دین و آزادی می خواهیم در چند مرحله نسبت اسلام سیاسی و آزادی شهروندان را مورد بررسی قرار دهیم: ♦️در درسگفتگوی به دنبال این هستیم که ایده حکومت دینی و اسلام سیاسی را سنجیده و نسبت آن را با آزادی ارزیابی کنیم. در درسگفتگوی بدنبال این هستیم که ببینیم آیا ضرورتا حکومت دینی منجر به توسعه نگاه های امنیتی می شود؟ یا اینکه اساساً هر مدل حکومتی دارای نگاه های امنیتی ویژه خود است و فقط نوع و مدل آنها متفاوت هستند. در درسگفتگوی «آزادی در سایه » می خواهیم به صورت مصداقی، جواز و تأثیرات ورود دین به مرحله قانونگذاری و تعیین صلاحیت رجال سیاسی کشور را بررسی کنیم. در نهایت سراغ یک قانون دینی مشخص می رویم یعنی ؛ و می خواهیم ببینیم چرا حکم شرعی حجاب، تبدیل به قانونی کلی حتی برای ساحت پوشش افراد شده است. 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadfekriSchool
📝آیا دینداری در مقابل آزادی است؟ 👈🏻گزارش لایو اینستا با دکتر سیدجواد میری 🔹بحث درباره اینکه آیا نهاد دین باید در وجود داشته باشد یا خیر، بحثی جامعه شناختی است. مارکس معتقد بود دین اساسا یک عنصر کاذب است که انسان را از حقیقت دور می‌کند و بایستی کاملا حذف شود. اما دورکیم می‌گفت: نمی‌توانیم درباره وجود یا عدم وجود نهادهای اجتماعی و اینکه نزدیک کننده به حقیقت هستند یا خیر بحث کنیم. بلکه باید ببینیم نهادهای اجتماعی، دارای کارکردی هستند یا خیر. و بنابراین پاسخ به چنین سوالی، نیازمند بحث جامعه شناختی است. اما این پرسش که آیا و با هم تعارض دارند؟ بحثی متافیزیکی است. 🔸هنگامی که درباره دین، به عنوان عنصری وحیانی در تاریخ بشر، صحبت می‌کنیم، باید به دنبال دال مرکزی و روح قالب بر آن بگردیم. مشخصا در اسلام به عنوان یکی از شاخه‌های ادیان و در قرآن، دال مرکزی دیانت در این جمله خلاصه شده است: لا اکراه فی الدین. اگر این جمله را که به نوعی روح حاکم بر قرآن است حذف شود، بسیاری دیگر از آیات نیز معنای خود را از دست می‌دهند. 🔹این جمله به ما نشان می‌دهد که دین اساسا از مقوله "اکراه" نیست، بلکه برپایه محبت و عشق است. در واقع به این علت که پایه دینداری، عشق و محبت است، این امر می‌بایست از درون انسان بجوشد و نه اینکه از بیرون به انسان تحمیل شود. در واقع انسان تنها موجود بر روی کره خاکی است که علاوه بر تاریخمندی و جامعه مندی، برخورد از "عالم درون" است. 🔸اسلام به دنبال این است که "عبد" جمله "لا اله الا الله" را تحقق بخشد. بدین صورت که خود را از بندگی هر آنکه غیر از خداست، آزاد سازد و در بندگی کامل خداوند قرار گیرد و به نوعی رهایی دست یابد. رهایی یکی از عمیق‌ترین مفاهیم دینی است و چنین چیزی جز با محبت که امری درونی است محقق نمی‌شود. 🔹اگر این نسبت(محبت)، میان انسان و دین برهم بخورد و بخواهیم امر دینداری را به نهادها برون‌سپاری کنیم (مثل نهاد روحانیت، کلیسا و ...) دین از معنای اصلی آن تهی می‌شود و تبدیل به دین سازمان یافته (organized religion) می‌شود. هگل، کیرکگور و ... در طول تاریخ تلاش کرده اند که با چنین دینی مبارزه کنند. در ایران بعد از صفویه نیز، تشیع به یک سازمان تبدیل می‌شود که شریعتی نیز چنین تشیعی را نقد می‌کند. 🔸در طول تاریخ، تفاسیر فقهی(به عنوان دین سازمان یافته) همواره در کنار حکومت و قدرت بوده و از حفظ وضع موجود دفاع می‌کرده است. امروزه نیز دین به بروکرات‌ها سپرده شده است؛ ستاد نماز، ستاد امر به معروف و انواع ستادهای دیگر که تحت استیت (حاکمیت) قرار گرفته‌اند و قصد دارند دینداری را در جامعه تحقق بخشند. حال آنکه با بروکراتیک شدن دین، مغر آن از درون تهی می‌شود. 🔹حکومت دینی اگر به معنای تشکیل یک گروه و سازمان برای مدیریت جامعه بر اساس فتاوی دینی باشد، با لا اکراه فی الدین در تضاد است. چنین دستگاه بروکراتیکی عملا به حکومت فقها و روحانیون تبدیل می‌شود و صرفا انحصار خشونت را در دست می‌گیرد. اما اگر حکومت را به معنای حکمت، که از جنس لطفات و محبت است، بفهمیم آنگاه معنای "حکومت بر قلب‌ها" پیدا می‌کند و چنین تعریفی به دال مرکزی دین نزدیک تر است و ثمره آن بسط اخلاقیات در جامعه می‌شود. 🖥 میتوانید این ویدیو را در آپارات ببینید. 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بخش‌هایی از مناظره درس-گفتگوی همباشی (ازدواج سفید) 🔻دکتر : رکن این است که نکرده باشند، اما در قصد زوجیت وجود دارد/ بجای ترویج همباشی، باید ازدواج‌های موجود را اصلاح کنیم/ اگر یک نظریه علمی به لحاظ مبانی موجه بود، در صورتی که متناسب با عقلانیت جمعی یک عرف خاص باشد، می‌توان آن را به رسمیت شناخت/ نباید را برای تطابق با برخی از فرهنگ‌ها وارونه جلوه داد/ اگر امری بار معنایی منفی پیدا کرده است، در این صورت با اصل اینکه مفهوم جدیدی درست شود، موافقم 🔺دکتر : باید را به عنوان یک مساله به رسمیت شناخت تا در عرصه عمومی قابل گفتگو شود/ سبک‌های مختلف دینی را مادامی که به سنت دینی تمسک می‌کنند باید به رسمیت شناخت/ به صرف عرف و بودن بر عملی صحه نمی‌گذاریم/ اگر کسی همباشی را انتخاب کرده، این مجال وجود دارد که به نحوی روشمند آن را به سنت دینی منتسب کرد/ مفهوم و بار معنایی منفی پیدا کرده و باید مفهوم جدیدی را ساخت و حدود آن را مشخص کرد 👈🏻با ثبت نام در درس-گفتگوی همباشی فیلم کامل این مناظره را تماشا کنید. 🆔 @AzadFekriSchool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 و قدرت سیاسی 🔹بخش‌هایی از گفتگوی مدرسه آزادفکری با دکتر حسن محدثی جامعه شناس و استاد دانشگاه 🔻 به هیچ سازمان و سنتی متکی نبودند، بلکه سنت زمانه خود را به پرسش می‌کشیدند و پایه گذار سنت‌های جدید بودند. 🔻به دلیل واگرایی که تحت تاثیر ایجاد شده، نمی‌توانیم بگوییم که یکپارچه‌ای داریم. 🔻معیشت روحانیون با فاعلیت دینی آنها درهم تنیده است. به میزانی که انگیزه‌های اقتصادی، فعالیت دینیِ نیروی دینی را تحت تاثیر قرار دهد، در کیفیت کالای دینی او تاثیرگذار است. 🔻حکومت دینی می‌خواهد دین را ابزار بخش خودش بکند، برای همین استقلال حوزه دین به خطر می‌افتد. 🔻روحانیون قبلاً مهمترین مرجع اجتماعی بودند، اما نفرتی که در حال حاضر وجود دارد به این دلیل است که روحانیون حوزه تخصصی خودشان را رها کردند و به همین دلیل اعتبار اجتماعی دین کم شده است. 🔻با گره خوردن دین با حکومت مخالفم، اما اساساً را نمی‌توانیم از سیاست جدا کنیم. دین قبلاً رقبای جدی نداشت، اما الان رقیبانی دارد که اگر سرمایه اجتماعی دین از بین برود، به سختی می‌تواند برگردد. 🔉صوت کامل گفتگو 🆔 @AzadFekriSchool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بخش‌هایی از مناظره در سایه 🔹حجت الاسلام : یک فرد دیندار نمی‌تواند به مثل متعهد شود؛ چون دموکراسی لیبرال، تفکیک نهاد اخلاق از سیاست است/ مساله اینجاست که من به عنوان یک آدم دیندار اگر لازم است که حق انسان‌ها را رعایت کنم، را کجا رعایت کنم؟/ همان‌طور که شما برای کنترل و اینکه آن اکثریت نباشد، مفهوم را اضافه می کنید، ما کنار دموکراسی مفهوم را اضافه می کنیم/ تا ما این مسئله را حل نکنیم نمی‌توانیم به بحث رابطه و بپردازیم. 🔸دکتر : لیبرال دموکراسی تنها مدل پذیرفته شده برای حکمرانی نیست/ اینگونه نیست که نهاد از نهاد و قانون جدا باشد/ انسان هایی که ایرانی هستند و دیندار نیستند، به چه دلیل باید زیر بار بروند؟/ مساله مهم این است که خیلی از افراد به خالق اعتقاد ندارند تا به حق خالق اعتقاد داشته باشند. حکومت دینی کار غیر اخلاقی می کند، چون بی طرفی را نسبت به ادیان نقض کرده است. 👈🏻با ثبت نام در درس‌گفتگوی آزادی در سایه شورای نگهبان فیلم کامل این مناظره آن را تماشا کنید 🆔 @AzadFekriSchool
📝مردم سالاری دینی، از حقیقت تا تناقض! 🔻مروری بر نظریات برخی کارشناسان مسائل دینی و علوم اجتماعی در رویداد 🔹: وقتی در نهضت ، جمله‌یِ « همه افراد در » به عبارتِ «برابری همه افراد در برابر قانون دولتی» تبدیل شد، همان جا مشروطه شکست خورد. با ترکیب مخالفم! چون اگر قرار است حاکم باشد، چرا حرف از مردم سالاری بزنیم؟ در این صورت ، اختیار، و اساساً بی معناست. 🔸: مسائلی از قبیلِ «»، «» و... مربوط به دوران حاضر است و در ۱۴۰۰ سال پیش نبوده، اما روح این مطالب و بها دادن به مردم در طول تاریخ، قابل اثبات است. برخی روایات بیانگر این است که علی رغم تاکید بر شایستگی‌های ، حکومت را حق مردم دانسته و امام علی را به تبعیت از خواست مردم امر کرده. 🔹: اسلام نه مانند است که در آن خواست ، حکومت را ایجاد یا سلب کند، و نه مانند نظام‌های است که هیچ نقشی برای مردم قائل نباشد. ، مشروعیت را به نصب الهی می‌داند، اما تا زمانی که مردم همراهی نکنند، تکویناً چنین امکانی نخواهد بود و روایاتی که در زمینه سازی مردم وجود دارند، چیزی فراتر از این نیست. 🔸: حق تعیین سرنوشت به عنوان یک اصل اساسی در سنت دینی ما پیشینه دارد. روایت «الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم» (مردم بر جان و مال خویش سلطنت دارند) را نباید صرفاً مربوط به امور اقتصادی دانست و به همین جهت آیت الله در مباحث ولایت و حکمرانی مکرر از این قاعده استفاده می‌کند. البته اگر را صرفاً به نصب الهی دانستیم، با حق تعیین سرنوشت در تعارض خواهد بود، اما اگر آن را منوط به مردم (نظریه نخب) بدانیم، تعارضی وجود نخواهد داشت. 🔹: دو رویکرد در وجود دارد. یک رویکرد این است که وقتی می‌خواهد حکمرانی مطلوب را تعریف کند، میگوید بستگی دارد چه شخصی عهده دار امر حکمرانی است. تئوریِ افلاطون و تمامی افرادی که درباره مساله ولایت فقیه صحبت کردند، با این رویکرد بوده. اما رویکرد فلسفه سیاسی جدید، «چگونه حکومت کردن» است نه اینکه فقط چه کسی عهده دار است. به همین دلیل ما نیازمند تقریر تازه ای از مساله ولایت فقیه هستیم. مردم سالاری دینی هم مربوط به چگونگیِ حکمرانی است. 🔸: حق تعیین سرنوشت از است و آن را برای قائل می‌شود، اما با ولایت فقیه به عنوان حقی از سوی خدا، تعارضی ندارد. اگر مردم آزادانه، فقیه را انتخاب و با او کردند، ایده‌ی محقق شده ولی اگر مردم افراد فاقد صلاحیت را انتخاب کنند، یا بدون اراده و انتخاب مردم، حاکم شود، مخالف ایده مردم سالاری دینی خواهد بود. 📣با اشتراک در سایت مدرسه آزادفکری، به تمام درس‌گفتگوها (بیش از ۳۰۰ ساعت) دسترسی کامل پیدا کنید. 🌐 AzadFekriSchool.ir 🆔 @AzadFekriSchool
🎙آیا ولایت مشروطه فقیه راه حل امروز جامعه ماست؟ (بخش اول) این پادکست را در صفحه یوتیوب مدرسه آزادفکری بشنوید. 🔻«ای گاو مجسم! مشروطه، مشروعه نمی‌شود!» جمله بالا، کلامی است که در تاریخ مشروطه میگه سر زبون‌ها افتاده بود و منسوب به ملا عبدالله مازندرانی از علمای طرفدار مشروطه بود. ما در این پادکست که در یوتیوب منتشر کردیم، نمی‌خوایم خیلی به وقایع مشروطه بپردازیم، اما می‌خوایم بحثی رو مطرح کنیم که آیا میشه ایده مشروطه رو به عنوان یک راهکار برای اصلاح وضعیت فعلی جامعه خودمون مطرح بکنیم یا نه؟ اما طبیعتاً لازمه اول یه نگاهی به مشروطه بندازیم و ببینیم محل نزاع چی بود و ایده و دقیقاً کدوم طرف دعوا رو گرفت؟ 🔻به طور کلی سه رویکرد در قبال مشروطه بود: اول اینکه باید مشروعه باشه؛ این نظریه که و خیلی های دیگه حامیش بودند، با محمدعلی شاه به هر دلیلی که بود، کنار اومده بود و موافقان مشروطه رو به دلیل و اعتقاد به و ضدیتش با مستحق مرگ دونست. دوم اینکه حکومت غیر مشروع رو باید عادله‌اش کنیم؛ این دیدگاه برای و بود. به هر دلیلی که بود، اینها حکومت قاجارها رو عادله نمیدونستند و معتقد بودند میشه با مشروطه جلوی غصب بیشتر رو گرفت. رویکرد سوم برای روشنفکرها بود که اساساً نگاهشون به مساله بود و شاید با امثال آخوند و نایینی تاحدودی هم داستان شده بودند، اما حتماً با رویکرد اول مخالف بودند. این پادکست رو در صفحه یوتیوب مدرسه بشنوید: https://www.youtube.com/watch?v=QSRitZBEyV0 🆔 @AzadFekriSchool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣آیا خضر، کودک بی‌گناهی را کُشت؟ 🔻چند وقت پیش کاربری در توییتر با انتشار قسمتی از انیمیشن موسی و خضر که در آن کودکی توسط خضر به قتل می‌رسد، نوشته بود: «یکی از تروماتیک‌ترین تجربه‌هایی که تلویزیون بر من تحمیل کرد بعد تماشای این بخش انیمیشن و بود. سنم کم بود و تا چند روز حس ترس و ناامنی شدید داشتم.» 🔹این مطلب با حملات زیادی علیه ، و...مواجه شد و بهانه‌ای شد تا به این سوال فکر کنیم که: «یک دین باید چه چیزی داشته باشد که بگوییم حتماً از ناحیه خدا نیست؟» این پادکست را در صفحه یوتیوب مدرسه گوش بدید. https://www.youtube.com/watch?v=D6iQf4w2iSc