eitaa logo
از سلطان‌آباد تا آذرباد
88 دنبال‌کننده
108 عکس
2 ویدیو
1 فایل
یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستان شهریوری! اینجا درباره نوشتن و ادبیات حرف می‌زنم، متن‌خوانی شبانه و پادکست‌های روایت هم داریم. ارتباط با ادمین @azarbadirr
مشاهده در ایتا
دانلود
از سلطان‌آباد تا آذرباد
💝🎁هدیه تولد روز مادر🎁💝 تمام تمرکزم را در این مدت گذاشته‌ام روی رمان‌های تاریخی با محوریت زندگی حضرت
بخش دوم) اگر این کارها را نکنیم نمی‌توانیم به حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) به چشم الگو نگاه کنیم. دختر پیامبر الگوی همیشگی و ابدی تمام زنان جهان است. چنین زنی، در همه ابعاد زندگی بشری حرف برای گفتن دارد. تقلیل دادن ابعاد وجودی ایشان به یک امامزاده یا زنی عابد یا زنی سیاست‌زده، ظلم مضاعف از جانب پیروان ایشان است. حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) هم زن خانه‌دار بود، هم زن پرستار، هم زن اجتماعی، هم زن زاهد، هم زن عالم. در کنار این ابعاد باقی ابعاد را هم خودتان اضافه کنید. 💝🎁💝🎁 مگر در داستان نمی‌گوییم نگو، نشان بده. خب چطور ابعاد را می‌توانیم نشان دهیم؟ مگر در داستان چیزی جز کنش و واکنش شخصیت‌ها است؟ مگر می‌شود با حلواحلوا دهان را شیرین کرد؟ حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) که فقط در ایام بعد از سقیفه فعال نبود که اگر چنین بود از قالب شخصیتی ایشان بیرون می‌زد. حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) همان پرستار جنگ‌های بدر و احد است، همان کسی است که در احزاب و خیبر، پابه‌پای زنان دیگر در پشت صحنه، به رزمندگان اسلام کمک می‌کرد. درست که حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) اولین شهید ولایت است و ما اگر سالی صد رمان هم درباره سقیفه بنویسیم باز هم کم است؟ اما فقط و فقط نوشتن از سقیفه، نقطه آمال ماست؟ (نمی‌خواهم روز ولادت حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) از تلخی آن روزها بگویم اما همین سقیفه را هم اغلب احساسی و بدون تحلیل ارائه کرده‌ایم.) 💝🎁💝🎁 خب کو؟ کو مناجات‌های شبانه دختر پیامبر؟ کو رفتار تربیتی حضرت زهرا (سلام‌الله علیها)؟ کو گفت‌وگوهای همسرانه ایشان با شوهرش علی‌بن‌ابی‌طالب؟ فکر نکنید این چیزها را باید تخیل کنیم و وارد ساحت قدسی معصوم بشویم. نه. آنقدر روایت و حدیث مستند و صحیح داریم که خدا می‌داند. یک نمونه واضح و آشکارش همین حدیث شریف کساء است. در چند داستان و رمان روایت دراماتیکی جذابی از این ماجرا خوانده‌اید؟ اینها ناله و فریاد و درد نیست. این‌ها گنجینه‌هایی است که ما تاکنون درست و حسابی سراغش نرفته‌ایم. در احادیث فاطمی تا دلتان بخواهد قول و فعل و تقریر داریم که به راحتی به داستان تبدیل می‌شوند و می‌توانند به غنای داستانی ما کمک کنند. ما درباره رمان تاریخی به ته خط نرسیده‌ایم، بلکه تازه ابتدای راه هستیم. هنوز هزاران نگفتنی در معارف اهل بیت وجود دارد که قابلیت داستان‌پردازی دارند و ما سرغشان نرفته‌ایم. 💝🎁💝🎁 از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
نکته شماره ۱۱۵ هیچ قرص و دارو و کیمیایی وجود ندارد که اضطراب ما را نسبت به ناآگاهی‌هایمان درباره نویسندگی کم کند و ساعت‌های ملال‌آور ما را وقتی داریم در گرداب مشکلات نوشتنمان غرق می‌شویم کم کند. شما مقصر نیستید، انگشت اتهام را به سمت نویسندگان موفق گذشته و اکنونی بگیرید که با دستاوردهایشان، ظالمانه کار شما را سخت کردند! چرا؟ چون آنها با آفریدن آثار خوب، معیارهایی را وضع و قواعدی را تثبیت کرده‌اند که شما نمی‌توانید به کمتر از آن رضایت بدهید! اما جای نگرانی نیست. آنها نیز مثل شما تحت تأثیر نویسندگان معاصر و گذشته خودشان بودند و حس و حال شما را درک کرده‌اند. اما آنها به جای فکر کردن به اضطراب‌هایشان، راه حل مشکلاتشان را کشف کردند و به شکل اصول و قواعد نگارش درآورده‌اند. البته آنها میراثشان را با خودشان به گور نبردند! بلکه برای شما به ارث گذاشته‌اند. پس کار شما از جهتی آسان‌تر هم هست. شما میراث آشکار نویسندگان را دارید. از آنها استفاده کنید و وقتی که احساس تنگنا کردید بدانید شما هم قرار است قواعد جدیدی را به این میراث بزرگ اضافه کنید و جزو نویسندگانی باشید که آثارشان معیار دیگران خواهد شد! از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
قسمت شصت و پنجم پادکست متن‌خوانی قابوس‌نامه را در شنوتو بارگزاری کردم. می‌توانید وارد کانال سیکا در شنوتو شوید و گوش کنید. ضمنا می‌توانید با کپی لینک آراس‌اسی که برایتان گذاشته‌ام، سیکاپادکست را در پادگیرهای دیگر به رایگان استفاده کنید. خوشحال میشم از هر پادگیری که استفاده می‌کنید، در کانال سیکا عضو شوید. منتظر پیشنهادها و دیدگاه‌هایتان درباره این مجموعه پادکست هستم. لینک فید آراس‌اس https://shenoto.net/feed/Seika لینک کانال سیکا در شنوتو https://shenoto.com/channel/podcast/Seika از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @azarbadir
از سلطان‌آباد تا آذرباد
قسمت شصت و پنجم پادکست متن‌خوانی قابوس‌نامه را در شنوتو بارگزاری کردم. می‌توانید وارد کانال سیکا در
در آپلود قسمت ۶۵ام، حواسم نبوده و قسمت ۶۴ام را آپلود کردم. ضمن عذرخواهی، ویرایش کردم و قسمت ۶۵ام آپلود شد.
خب این هم از فصل جدید متن‌خوانی ما که قرار است هم کتاب کلیله و دمنه را بخوانیم، فقط این دوره با باقی متن‌خوانی‌ها فرق دارد. قرار است در این دوره هم متن‌خوانی داشته باشیم و هم با داستان‌نویسی همراه شویم. ما در این دوره ❇️کلیله و دمنه را می‌خوانیم و با جهان داستانش آشنا می‌شویم؛ ❇️با قواعد داستان‌نویسی آشنا می‌شویم؛ ❇️دنبال رد پای داستان در کلیله و دمنه می‌گردیم؛ ❇️یاد می‌گیریم چگونه الگو‌های داستانی را در کلیله و دمنه پیدا کنیم؛ ❇️داستانی را طرح‌ریزی می‌کنیم که هم خلاقانه باشد، هم اخلاقی. هر هفته: دو جلسه یک ساعت و نیمه. هرجلسه بخشی از متن کلیله و دمنه را می‌خوانیم و دشواری‌های متنش را آسان می‌کنیم. با بخشی از جهان اخلاقی کلیله و دمنه آشنا می‌شویم و ایده‌های داستانی‌مان را موشکافی می‌کنیم. مدرس دوره: مسعود آذرباد نویسنده و ویراستار داستانی زمان شروع کلاس‌ها: از اواسط دی ماه ۱۴۰۳ تعداد جلسات: ۱۶ جلسه کلاس به صورت مجازی برگزار می‌شود هزینه دوره: ۹۷۰ هزار تومان برای ثبت نام به آیدی زیر @Azarbadirr در ایتا، بله یا تلگرام پیام بدهید یا با شماره ۰۹۳۸۰۵۳۱۴۵۷ تماس بگیرید
هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ شروع می‌کنیم. تا ۳۰ دقیقه دیگر متن‌خوانی قسمت شصت و ششم قابوس‌نامه آغاز می‌شود. لینک حضور در جلسه قرار: https://gharar.ir/r/edb06cad از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
نکته شماره ۱۱۶ فضای مجازی میل ما را به اشتراک‌گذاری افزایش داده است. دوست داریم هر اتفاق تازه یا چیز جدیدی که یاد گرفته‌ایم با دیگران به اشتراک بگذاریم. یکی از علت کم‌خوانی و بی‌تمرکزی ما فضای مجازی است که می‌خواهد سریع همه یا تمام چیزی که خوانده‌ایم را با دیگران به اشتراک بگذاریم. هنگام مطالعه حتما گوشی‌تان را روی حالت سکوت بگذارید و از خودتان دور کنید. گوشی موبایل و فضای مجازی از مهم‌ترین علل بدخوانی و کم‌خوانی ما است. اگر هم از طریق سکوهای مطالعه دیجیتال کتاب می‌خوانید سعی کنید بدون اتصال اینترنت کتاب بخوانید. در کوتاه‌مدت خیلی سختی خواهید کشید اما کم‌کم از این عادت خوب سود خواهید برد. از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
در افسانه‌ها آورده‌اند که مسعود آذرباد انقدر حواسش جمع است، هیچ‌وقت، هیچ‌کجا، هیچ‌چیز را فراموش نکرد. ولی خب افسانه است! من همیشه یک چیزی را فراموش می‌کنم! این دفعه هم شارژر لپتاب را فراموش کردم و متن‌خوانی امشب در هاله‌ای از ابهام است. آپلود بخش قبلی هم همینطور.😐 از سلطان‌آباد تا آذرباد @Azarbadir
هرشب خوانش متون کهن فارسی را ساعت ۲۱ شروع می‌کنیم. تا ۳۰ دقیقه دیگر متن‌خوانی قسمت شصت و هفتم قابوس‌نامه آغاز می‌شود. لینک حضور در جلسه قرار: https://gharar.ir/r/edb06cad از سلطان‌آباد تا آذرباد یادداشت‌های یک نویسنده و ویراستار داستانی @Azarbadir
از سلطان‌آباد تا آذرباد
نکته شماره ۱۱۴ هنگام مطالعه به مسئله نور و گرما توجه کنید. مطالعه در محیط خیلی پرنور یا کم‌نور، بسیا
سرکار خانم حیدر از اعضای خوب کانال یک یادداشت درباره یکی از نکات خواندن مطلبی را برای من فرستاده بودند‌. به جهت اهمیت و جذابیت در کانال هم می‌فرستمش تا شما هم بخوانید‌.
از سلطان‌آباد تا آذرباد
سرکار خانم حیدر از اعضای خوب کانال یک یادداشت درباره یکی از نکات خواندن مطلبی را برای من فرستاده بود
توصیه‌های مردانه برای دنیای زنانه دیروز مطلبی خواندم از آقای آذرباد که در کانال خود توصیه‌هایی را برای نویسندگان جوان می‌نویسند. شخصا از نظرات ایشان استفاده‌های زیادی میکنم (اصولا برای همین عضو کانالشان هستم!) اما مطلب دیروز من را قلقلک داد که به مناسبت امروز این چند خط را بنویسم. ایشان در نکته‌ای نوشتند که برای مطالعه مراقب باشید که نور کم یا زیاد نباشد، چون کیفیت نور تاثیر مستقیمی بر کیفیت و کمیت مطالعه شما دارد و ایضا حواستان هم به دمای اتاق باشد که خواب آلوده یا سرماخورده نشوید. در درستی این حرف که هیچ شکی نیست. منتها نکته اینجاست که این توصیه به منی که با افتخار و شکر به درگاه الهی مادر یک کودک ده ماهه هستم فقط یک لبخند ژکوند بر لبم می آورد. کیفیت مطالعه من چگونه است؟ اولا تا می شود موبایل. چرا؟ چون تنها وقت مطالعه بنده موقع خواب کودک است فلذا نگه داشتن کتاب موقع خواباندن کودک خیلی دست‌و‌پا گیر است. دوم اینکه صدای ورق زدن کتاب می‌تواند در همان موقع نامناسبی بلند شود که بچه خوابش سبک شده و تمام برنامه ریزی شما به لقاءالله بپیوندد. سوم اینکه خدایی نکرده اگر کتاب چاپی در زمان نامناسب و مکان مناسب قرار بگیرد... خب با کتابی که با احتیاط ورق زدید تا خش نیفتد خداحافظی کنید. آخرین کتاب چاپی من که برای ارائه مجبور شدم موقع بیداری در دستم بگیرم جلدش کنده شد و صفحاتش مچاله شدند. چهارم اینکه همان موقع که همه جا ظلمات محض است به سمت نور شتافتن می‌تواند تمام برنامه ریزی را به مرز انفجار برساند. حالا اگر از شانس بد ما کتاب خواندنش لازم بود و الکترونیکی موجود نبود چاره چیست؟ چراغ قوه گوشی در حالیکه با یک لایه نازک از کاغذ یا پارچه، نور را به حداقل رسانده‌ام و زاویه‌ام را طوری گذاشته‌ام که بچه اگر بیدار شد فکر کند مامان پشت به او خوابیده‌است، نه اینکه خدایی نکرده وقتی برای خودش پیدا کرد و نی‌نی در انجام رسالت نی‌نیانه‌اش کوتاهی کرده. شاید برایتان خنده‌دار باشد اما من نه تنها موبایل بلکه حتی لپتاپ را به محض بیدار شدن بچه به زیر تخت پرت کردم، چون فقط کافیست که بچه احساس کند الان یک نفر بیدار است تا او هم به جمع بیداران بپیوندد. این همه سیاهه کردم، وقت شما را در روز عیدی گرفتم که بگویم یک نکته خاص به درد من نمی خورد؟ خیر! مسئله اینجاست که از این نکته ها به کرات در زیست مردانه نویسندگی مشاهده میشود که تکرار آنها باعث میشود زنان نتوانند به زیست خاص خود برای نوشتن برسند. آقای امیرخانی در وبلاگشان نوشته بودند که با پیژامه ننویسید و برای نوشتن میز کار مخصوص داشته باشید و .... خب راستش این توصیه هر بار جلوی چشمم می آید وقتی از شدت خستگی روز کمرم دیگر نمی‌تواند وزنم را تحمل کند و در راحت‌ترین لباس ممکن روی تخت لم می‌دهم که تا وقتی‌که چشمانم به زور باز است سعی کنم به مقرری نوشتن هر روز برسم. من فقط در پیژامه می‌توانم بنویسم. اما ماجرا آن طرف جالب‌تر است. یعنی تجربیات زنان نویسنده. آگاتا کریستی، ملکه جنایی نویس جهان میگوید که موقع ظرف شستن بهترین زمان برای ریختن یک طرح جدید است. من فکر میکنم این حرف را همه زنان نویسنده با پوست و گوشتشان درک کرده‌اند. برای من چند بار پیش آمده که اطرافیان از من خواستند بگذارم انها ظرف بشورند و من مودبانه گفتم: خیلی ممنون، میخواهم به داستانم فکر کنم! در ادامه این زیست زنانه/مادرانه نویسندگی می‌خواهم به تجربه ای از خانم دبورا هالورسون اشاره کنم که در کتاب نوشتن داستان نوجوان برای دامیز گفتند. مطالب این کتاب را من در دوره‌ها و خدمت اساتید مختلف یاد گرفته بودم و عملا کتاب از جهت آموزشی چیز جدیدی برای من نداشت، ولی نکته‌های ریز زندگی شخصی ایشان به من اندازهٔ یک دوره فشرده انرژی تزریق کرد. ایشان وقتی سه‌قلوهایشان را برای گردش عصرانه روی کالسکه می‌گذاشتند و برای گردش بیرون می‌رفتند آن موقع فرصت داشتند تا رمان/داستان/ ایده‌هایشان را بگویند و بعدا بنویسند. به این ترتیب که زنگ می‌زدند به خانه‌شان و برای خودشان پیام صوتی می‌فرستادند و داستانشان را تعریف می‌کردند. شب وقتی بچه‌ها خواب بودند موقع پیاده کردن صوت‌ها و نوشتن داستان بود. حالا این توصیه به درد من نخورد چون اساسا با صوت میانهٔ خوبی ندارم ولی ابتکار ایشان برای حل مسئله جالب توجه بود و خب برای خودم اسباب شرمندگی داشت. وقتی یک مادر با سه‌قلوی پسر می‌تواند بنویسد قاعدتا من با یک دختر نوپا هم می‌توانم. واضح است که این متن مرثیه‌ای برای نبود ارتباط بین نیمکره چپ و راست آقایان نیست، بلکه همه این حرف‌ها را به شما گفتم تا به خودم این را بگویم: آن نویسندۀ معروفی که با کتاب‌هایش حال کردی و سر کلاست آمد و گفت، یک نویسندهٔ خوب نمی‌تواند یک خاله خوب، عمه خوب، محقق خوب یا حتی پدر خوب باشد از دنیای خودش حرف زده. نه اینکه زنان سوپرمن هستد
از سلطان‌آباد تا آذرباد
#یادداشت_مهمان توصیه‌های مردانه برای دنیای زنانه دیروز مطلبی خواندم از آقای آذرباد که در کانال خود
(اوف! نوشتن درباره دنیای زنان چقدر تبصره لازم دارد) بلکه صرفا این درخواست کوچک از اساتید مرد است که یاد دادن مطالب حرفه ای و تکنیکی با شما ولی اجازه بدهید ما زنان خود، سبک زندگی زنانه، حداقل‌ها و حداکثرهایش را تعیین کنیم. میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها بر همه انسان ها مبارک