eitaa logo
بصیرت
57 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
337 ویدیو
19 فایل
امام خامنه ای:«نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا نمیدانید کجا باید بروید.» ارتباط با مدیر📬 @H_sm3y
مشاهده در ایتا
دانلود
خواهرت هم نام زهرا و مثال زینب است هم شفیعه، هم کریمه، هم چراغ و کوکب است http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba
بصیرت
#جان_شیعه_اهل_سنت #قسمت_شصت‌و‌یک از لحن درمانده‌اش خندیدم و به روی خودم نیاوردم که من هم دیگر ت
کنار ابراهیم نشستم و پرسیدم: محمد چی میگه؟ لبی پیچ داد و گفت: اونم ناراحته! فقط جرأت نمیکنه چیزی بگه! مادر مثل اینکه باز دل دردش شروع شده باشد، با دست سطح شکمش را فشار میداد، ولی گلایه‌های ابراهیم تمام نمیشد که از شدت درد صورت در هم کشید و با ناراحتی رو به ابراهیم کرد: ابراهیم جان! تو که میدونی بابات وقتی یه تصمیمی بگیره، دیگه من و تو حریفش نمیشیم! و ابراهیم خواست باز اعتراض کند که به میان حرفش آمدم و گفتم: ابراهیم! مامان حالش خوب نیس! حرص که میخوره، دلش درد میگیره... ولی به قدری عصبی بود که حرفم را قطع کرد و فریاد کشید: دل درد مامان خوب میشه! ولی پول و سرمایه وقتی رفت دیگه بر نمیگرده! و با عصبانیت از جا بلند شد و همچنان‌که بد و بیراه میگفت، از خانه بیرون رفت. رنگ مادر پریده بود و از درد، روی شکمش خم شده بود که با نگرانی به سمتش رفتم و گفتم: مامان! دراز بکش تا برات نبات داغ بیارم. چشمانش را که از درد بسته بود، به سختی گشود و با صدای ضعیفی پاسخ داد: نمیخواد مادرجون! چیزی نیس! وقتی تلخی درد را در چهره‌اش میدیدم، غم عمیقی بر دلم مینشست و نمیدانستم چه کنم تا دردش قدری قرار بگیرد که دستم را گرفت و گفت: الهه جان! دیشب که شوهرت نبوده، حالا هم که اومده، تو اینجایی، دلخور میشه! پاشو برو خونه‌ات. دستش را به گرمی فشردم و گفتم: مامان! من چه جوری شما رو با این حال بذارم و برم؟ که لبخند بی‌رمقی زد و گفت: من که چیزیم نیس! عصبی شدم دوباره دلم درد گرفته! خوب میشه! و بالاخره با اصرارهایش مجبورم کرد تا تنهایش بگذارم و به طبقه بالا نزد مجید بروم. درِ اتاق را که باز کردم، دیدم مجید روی مبل نشسته و مثل اینکه منتظر بازگشت من باشد، چشم به در دوخته است. لبخندی زدم و گفتم: فکر کردم خسته بودی، خوابیدی! با دست اشاره کرد تا کنارش بنشینم و با مهربانی پاسخ داد: حالا وقت برای خوابیدن زیاده! کنارش که نشستم، دست در جیب پیراهنِ سورمه‌ای رنگش کرد و بسته کوچکی که با زَرورق بنفشی کادوپیچ شده بود، در آورد و مقابل نگاه مشتاقم گرفت که صورتم از خنده پُر شد و هیجان زده پرسیدم: وای! این چیه؟ خندید و با لحن گرم و گیرایش پاسخ داد: این یعنی این که دیشب تا صبح به فکرت بودم و دلم برات خیلی تنگ شده بود! هدیه را از دستش گرفتم و با گفتن خیلی ممنونم! شروع به باز کردن کاغذ کادو کردم. در میان زَرورق، جعبه کوچکی قرار داشت که به نظر جعبه جواهرات می‌آمد و وقتی جعبه را گشودم با دیدن پلاک طلا حیرت زده شدم. پلاک طلایی که به زنجیر ظریفی آویخته شده و در میان حلقه باریکش، طرحی زیبا از نام "الهه" می‌درخشید. برای لحظاتی محو زیبایی چشم‌نوازش شدم و سپس با صدایی که از شور و شعف به لکنت افتاده بود، گفتم: مجید! دستت درد نکنه! من... من اصالاً فکرش رو هم نمیکردم! وای مجید! خیلی قشنگه! کاغذ کادو را از دستم گرفت و در جواب هیجان پُر ذوقم، با متانت پاسخ داد: این پیش قشنگیِ تو هیچی نیس!... http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba
تایید نشده: 🔴 محسن رضایی حامل پیام رئیسی به شمخانی 🔶️ بنا بر شنیده‌ها ابراهیم رئیسی از محسن رضایی خواسته است تا با علی شمخانی برای کناره گیری علی شمخانی از دبیری شورایعالی امنیت ملی صحبت کند و او نیز این پیام را مبادله داشته است. 🔹علی شمخانی قریب به ۱۰ سال پیش با حکم حسن روحانی در این جایگاه قرار گرفته بود. برخی منابع از انتصاب دکتر سعید جلیلی به عنوان دبیرکل شورای عالی امنیت ملی ایران خبر می دهند. 🇮🇷 پ.ن این یعنی شروع... اگه بشه چی میشه😉 @ba30ratt 👈 بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
بصیرت
تایید نشده: 🔴 محسن رضایی حامل پیام رئیسی به شمخانی 🔶️ بنا بر شنیده‌ها ابراهیم رئیسی از محسن رضایی
🔺سردار علی اکبر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی شد 🔹 سردار احمدیان، رئيس مركز راهبردی سپاه پاسداران، دبیر شورای عالی امنیت ملی شد. 🔹همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز وی را به نمایندگی خود در شورای عالی امنیت ملی منصوب کردند. پ.ن اونی که انتظار داشتیم نشد ولی همین کنار گذاشتن هم غنیمته @ba30ratt 👈 بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
بعضی وقتا به بعضیا که خیععععلی دوست دارن کمک کنن و همش میان توی دست و پا و میگن میخوایم کار کنیم، باید دستشون رو بگیری ببریشون یه گوشه بهشون بگی: میخوای کمک کنی؟ بشین همینجا! دست به هیچی هم نزن!!!
بصیرت
🔺سردار علی اکبر احمدیان دبیر شورای عالی امنیت ملی شد 🔹 سردار احمدیان، رئيس مركز راهبردی سپاه پاسدار
‌ دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی کیست؟ 🔹دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی متولد ۱۳۴۰ در کرمان و از همرزمان حاج قاسم در لشکر ۴۱ ثارالله است. دانشجوی دندانپزشکی که سال ۵۹ تحصیل در دانشگاه تهران را به‌صورت موقت رها کرد و به جبهه‌های جنگ رفت. 🔹احمدیان در سالهای پایانی جنگ یکی از معماران تحول در نیروی دریایی سپاه شد. علاوه‌بر نقش‌آفرینی در ایجاد یک نیروی دریایی نوین و بدیع در سپاه، از ایشان به‌عنوان یکی از اولین نظریه‌پردازان ایده دفاع نامتقارن نام برده می‌شود. 🔹در دوران حضور احمدیان به‌عنوان جانشین و فرماندهی در نیروی دریایی سپاه ایده‌ دفاع نامتقارن در نیروی دریایی کاملا عملیاتی شد. حضور مستمر ۱۵ ساله در نیروی دریایی سپاه سبب شده که او به عنوان یک چهره صاحب‌نظر در حوزه شناوری و موشکی نیز شناخته شود. 🔹احمدیان سال ۷۹ نیروی دریایی سپاه را به مقصد ریاست ستاد مشترک سپاه ترک کرد. او در مدت ۷ ساله حضور در جایگاه ریاست ستاد مشترک سپاه، تحول عظیمی در ساختار اداری و توانایی سازمانی سپاه در ابعاد مختلف به وجود آورد. 🔹او علاوه بر دارابودن مدرک دکتری دندان‌پزشکی، فارغ‌التحصیل دکترای مدیریت استراتژیک از دانشگاه عالی دفاع ملی است و از سال ۱۳۸۶ به‌مدت ۱۶ سال رئیس مرکز راهبردی سپاه بوده و به‌عنوان یکی از مشر‌ ترین چهره‌های کشور در مسائل امنیت‌ملی اینک شناخته می‌شود. 🔷احمدیان همچنین یکی از ۵ عضو جدیدی بودند که رهبر انقلاب ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ به ترکیب مجمع تشخیص مصلحت نظام، اضافه کردند. http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba
بصیرت
#جان_شیعه_اهل_سنت #قسمت_شصت‌و‌دو کنار ابراهیم نشستم و پرسیدم: محمد چی میگه؟ لبی پیچ داد و گفت: اون
نگاهش کردم و با لحنی که حالا پیوندی از قدردانی و نگرانی بود، پرسیدم: مجید جان! این هدیه به این گرونی فقط برای یه شب تنهایی منه؟ چشمانش را به زیر ِانداخت، لحظاتی سکوت کرد و بعد با حیایی لبریز مهربانی پاسخ داد: هم آره هم نه! راستش هدیه روز زن هم هست! و در مقابل نگاه پرسشگرم، صادقانه اعتراف کرد: خُب امروز تولد حضرت زهراست که هم روز مادره و هم روز زن! سپس چشمانش در غمی کهنه نشست و زمزمه کرد: من هیچ وقت نتونستم همچین روزی برای مامانم چیزی بخرم! ولی همیشه برای عزیز یه هدیه کوچیک میگرفتم! و بعد لبخندی شیرین در چشمانش درخشید: حالا امسال اولین سالی بود که میتونستم برای همسر نازنینم هدیه بخرم! میدانستم که بخاطر تسننِ من، از گفتن مناسبت امروز این‌همه طفره میرفت و نمیخواستم برای بیان احساسات مذهبی‌اش پیش من، احساس غریبی کند که لبخندی زدم و گفتم: ما هم برای حضرت فاطمه احترام زیادی قائل هستیم. سپس نگاهی به پلاک انداختم و با شیرین زبانی زنانه‌ام ادامه دادم: به هر مناسبتی که باشه، خیلی نازه! من خیلی ازش خوشم اومد! و بعد با شیطنت پرسیدم: راستی کی وقت کردی اینو بخری؟ و او پاسخ داد: دیروز قبل از اینکه برم پالایشگاه، رفتم بازار خریدم! سپس زنجیر را از میان انگشتانم گرفت و با عشقی که بیش از سرانگشتانش از نگاهش می‌چکید، گردنبند را به گردنم بست. سپس با شرمندگی عاشقانه‌ای نگاهم کرد و گفت: راستی صبح جایی باز نبود که شیرینی بخرم! شرمنده عزیزم! که به آرامی خندیدم و گفتم: عیب نداره مجید جان! حالا بشین تا من برات چایی بریزم! ولی قبل از اینکه برخیزم، پیش دستی کرد و با گفتن من میریزم! با عجله به سمتِ آشپزخانه رفت و همچنان صدایش از آشپزخانه می‌آمد :امروز روز زنه! یعنی خانم‌ها باید استراحت کنن! از این‌همه مهربانی بی‌ریا و زیبایش، دلم لبریز شعف شد! او شبیه که نه، برتر از آن چیزی بود که بارها از خدا تمنا کرده و در آرزوی همسری‌اش، به سینه بسیاری از خواستگارانم دست رَد زده بودم! نماز مغربم که تمام شد، سجاده‌ام را جمع کردم و از اتاق خارج شدم که دیدم مجید تازه نمازش را شروع کرده است. به گونه‌ای که در دیدش نباشم، روی یکی از مبل‌ها به تماشای نماز خواندنش نشستم. دستهایش را روی هم نمیگذاشت، در پایان قرائت سوره حمد "آمین" نمیگفت، قنوت میخواند و بر مُهر سجده میکرد. هر بار که پیشانی‌اش را بر مُهر می‌گذاشت، دلم پَر میزد تا برای یکبار هم که شده، تمنا کنم تا دیگر این کار را نکند. سجده بر تکهِ ای گل، صورت خوشی نداشت و به نظرم تنها نوعی بدعت بود. اما عهد نانوشته ما در این پیوند زناشویی، احترام به عقاید یکدیگر و آزادی ادای آداب مذهبی‌مان بود و دلم نمیخواست این عهد را بشکنم، هرچند در این یک ماه و نیم زندگی مشترک، آنقدر قلب‌هایمان یکی شده و آنچنان روحمان با هم آمیخته شده بود که احساس میکردم میتوانم از او طلب کنم هر چه میخواهم! میدانستم که او بنا بر عادت شیعیان، نماز مغرب و عشاء را در یک نوبت میخواند و همین که سلام نماز مغرب را داد، صدایش کردم: مجید! ظاهراً متوجه حضورم نشده بود که سرش را به سمتم برگرداند و با تعجب گفت: تو اینجا نشستی؟ فکر کردم سرِ ِنمازی. لبخندی زدم و به جای جواب، پرسیدم: مجید! اگه من ازت یه چیزی بخوام، قبول میکنی؟ از آهنگ صدایم، فهمید خبری شده که به طور کامل به سمتم چرخید و با مهربانی پاسخ داد: خدا کنه که از دستم بر بیاد! نفس عمیقی کشیدم و گفتم: از دستت بر میاد! فقط باید بخوای! و او با اطمینان پاسخ داد: بگو الهه جان! از جایم بلند شدم، با گام‌هایی آهسته به سمتش رفتم، خم شدم و از میان جانماز مخملی سبزرنگش، مُهر را برداشتم و مقابلش روی زمین نشستم. مثل اینکه منظورم را فهمیده باشد، لبخندی مهربان زد و با نگاهش منتظر ماند تا حرفم را بزنم. با چشمانی که رنگی از تمنا گرفته بود، نگاهش کردم و گفتم: مجید جان! میشه نماز عشاء رو بدون مُهر بخونی؟ به عمق چشمانم دقیق شد و من با لحنی لطیف‌تر ادامه دادم: مجید! مگه زمان پیامبر(ص) مُهر بوده؟مگه پیامبر(ص) از مُهر استفاده میکرده؟ پس چرا تو روی مُهر سجده میکنی؟ سرش را پایین انداخت و با سرانگشتانش تار و پودِ سجاده‌اش را به بازی گرفت تا با اعتماد به نفس ادامه دهم: آخه چه دلیلی داره که روی مُهر سجده کنی؟ آخه این یه تیکه گل... که سرش را بالا آورد و طوری نگاهم کرد که دیگر نتواستم ادامه دهم. گمان کردم از حرفهایم ناراحت شده که برای چند لحظه بی‌آنکه کلامی بگوید، تنها نگاهم میکرد. سپس لبخندی لبریز عطوفت بر صورتش نقش بست. دستش را روی زمین عصا کرد و با قدرت از جایش بلند شد، رو به قبله کرد و به جای هر جوابی، دستهایش را بالا برد، تکبیر گفت و نمازش را شروع کرد... http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba
کاربران گرامی در روزهای اخیر تعدادی از کاربران با کلیک بر روی پیام‌هایی درباره سهام عدالت، ابلاغ حکم قضایی، مامور پست و... توسط کلاهبرداران در فضای مجازی قربانی شده‌اند. لطفا برای حفظ امنیت اطلاعات خود: ❌ هرگز بر روی لینک‌های وب که در گروه‌ها و کانال‌ها منتشر شده کلیک نکنید ❌ هیچ برنامه‌ای را از سایت‌ها، صفحات وب،‌ گروه‌ها و کانال‌ها دانلود یا نصب نکنید ❌ هرگز اطلاعات شخصی، شماره تماس و اطلاعات کارت بانکی خود را در صفحاتی که نسبت به اصالت آن‌ها یقین ندارید وارد نکنید ❌ شماره تلفن و کد ورود به حساب ایتای خود را به هیچ‌کس ندهید. حتی کسانی که ادعا می‌کنند پشتیبانی یا گزارش ایتا هستند! «لطفا این پیام را در گروه‌ها و کانال‌های خود بازنشر کنید» •┈••✾••┈• 🔰کانال رسمی اطلاع‌رسانی ایتا: @eitaa
بصیرت
#جان_شیعه_اهل_سنت #قسمت_شصت‌و‌سه نگاهش کردم و با لحنی که حالا پیوندی از قدردانی و نگرانی بود، پرسی
در حالی که مُهرَش در دستان من مانده و روی جانمازش جز یک تسبیح سرخ رنگ چیزی نبود. همانطور که پشتش نشسته بودم، محو قامت مردانه‌اش شده و نمیتوانستم باور کنم که به این سادگی سخنم را قبول کرده باشد. با هر رکوع و سجودی که انجام میداد، نگاه مرا هم با خودش می‌برد تا به چشم خود ببینم پیشانی بلندش روی مخمل جانماز به سجده میرود. یعنی دل او به بهانه محبت من اینچنین نرم شده بود؟ یعنی ممکن بود که باقی گام‌هایش را هم با همین صلابت بردارد و به مذهب اهل تسنن درآید؟ یعنی باید باور میکردم که تحقق آرزو و استجابت دعایم در چنین شبی مقدر شده است؟ حتی پلک هم نمیزدم تا لحظه‌ای از نمازش را از دست ندهم تا سلام داد. جرأت نداشتم چیزی بگویم، مبادا رؤیای شیرینی که برابر چشمانم جان گرفته بود، از دستم برود. همچنانکه رو به قبله نشسته بود، لحظاتی به جانمازش نگاه کرد، سپس آهسته به سمتم برگشت. چشمانش همچنان مهربان بود و همچون همیشه میخندید. به ُمُهرش که در دستانم مانده بود، نگاهی کرد و بعد به میهمانی چشمان منتظر و مشتاقم آمد و آهسته زمزمه کرد: الهه جان! من... من از این نمازی که خوندم هیچ لذتی نبردم! شبنم شادی روی چشمانم خشک شد. سرش را پایین انداخت، به اندازه چند نفس ساکت ماند، دوباره نگاهم کرد و گفت: الهه! من عادت کردم روی مُهر سجده کنم، ببین من نمیدونم زمان پیامبر(ص) مُهر بوده یا نه، ولی من یاد گرفتم برای خدا، روی خاک سجده کنم! که میان حرفش آمدم و با ناراحتی اعتراض کردم: یعنی برای تو مهم نیس که سنت پیامبر(ص) چی بوده؟ فقط برات مهمه که خودت به چه کاری عادت کردی، حتی اگه اون عادت خلاف سنت پیامبر(ص) باشه؟ نگاهم کرد و با لحنی مقتدرانه جواب داد: من نمیدونم سنت پیامبر(ص) چی بوده و این اشتباه خودمه که تا حالا دنبالش نرفتم! ولی اینو میدونم که سنت پیامبر(ص) نباید خلاف فلسفه دین باشه! به احترام کلام پُرمغزش سکوت کردم تا ادامه دهد: اگه فلسفه سجده اینه که در برابر خدا کوچیک بودن خودتو نشون بدی، سجده روی خاک خیلی بهتر از سجده روی فرش وجانمازه! گرچه توجیهش معقول بود و منطقی، اما این فلسفه بافی‌ها برای من جای سنت پیامبر(ص) را نمیگرفت که من هم با قاطعیت جوابش را دادم: ببین مجید! پیامبر(ص) روی مُهر سجده نمیکرده! پس چه اصراری داری که حتما روی مُهرسجده کنی؟ لبخندی زد و با آرامش پاسخ داد: الهه جان! این اعتقاد شماس که پیامبر (ص) روی مُهر سجده نمیکرده، ولی ما اعتقاد داریم که پیامبر(ص) روی خاک یا یه چیزی شبیه خاک سجده میکردن. اصالاً به فرض که پیامبر(ص) روی مُهر سجده نمیکرده، ولی فکر نمیکنم که کسی رو هم از سجده روی مُهر منع کرده باشه. همونطور که حتما پیامبر(ص) جاهایی نماز خوندن که فرش و زیلو و هیچ زیراندازی نبوده، خُب اونجا حتماً پیامبر (ص) روی زمینِ خاکی سجده میکرده! پس سجده روی زمین هم نباید اشکالی داشته باشه. مُهر میان انگشتانم، مُشت دستم را باز کردم و با اشاره به مُهر میان انگشتانم پرسیدم: زمین چه ربطی به این مُهر داره؟ به آرامی خندید و گفت: خُب ما که نمیتونیم همه جا فرش رو کنار بزنیم و روی زمین سجده کنیم! این مُهر یه تیکه از زمینه که همیشه همراه آدمه! قانع نشدم و با کلافگی سؤال کردم: خُب من میگم چه اصراری به سجده روی مُهر هر یا به قول خودت زمین داری؟ دستش را دراز کرد، مُهر را از دستم گرفت و پاسخ داد: برای اینکه وقتی پیشونی رو روی خاک میذاری، احساس میکنی در برابر خدا به خاک افتادی! حسی که توی سجده روی فرش اصالاً بهت دست نمیده! http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba
بصیرت
‌ جزئیات جدید لایحۀ #عفاف و #حجاب 🔘 پیشنهادی قوه‌قضائیه درباره عفاف و حجاب در دولت تصویب و به مجلس
📣متن لایحۀ منتشر شد/ جریمه تخلفات پوشش چقدر می‌شود؟‌ 🔺️لایحۀ حمایت از فرهنگ عفاف و حجاب که به پیشنهاد قوۀقضائیه به دولت ارسال شده بود، پس از تصویب در دولت به رئیس مجلس تقدیم شد. براساس این لایحه مأموران پلیس که ضابط قضایی محسوب می‌شوند مکلفند به اشخاصی که در ملأعام یا اماکن عمومی یا فضای مجازی کشف حجاب می‌کنند یکبار با استفاده از فناوری‌های نوین و سامانه‌هایی مثل پیامک تذکر دهند. 🔺️در صورت تکرار کشف حجاب، بار دوم متخلف یک‌ششم حداکثر جزای نقدی درجه ۸ و بار سوم معادل یک‌سوم حداکثر جزای نقدی درجه ۸ توسط پلیس جریمه می‌شود. اگر این کار باز هم تکرار شود علاوه بر جریمه‌ای معادل یک‌دوم جزای نقدی درجه ۸ فرد مرتکب به مرجع قضایی معرفی و به جزای نقدی درجه ۷ محکوم خواهد شد. 🔺️در صورت برهنگی بخشی از بدن و یا پوشیدن لباس‌های نازک بدن‌نما و یا چسبان در ملأعام یا اماکن عمومی یا فضای مجازی فرد مرتکب، بار اول معادل حداکثر جزای نقدی درجه ۷ جریمه خواهد شد. درصورت تکرار علاوه بر تکرار جریمه، فرد مرتکب به مرجع قضایی معرفی و به حداکثر جزای نقدی و محرومیت از حقوق اجتماعی درجه ۶ محکوم خواهد شد 🔺️اشخاصی که در ملأعام یا اماکن عمومی یا فضای مجازی به‌طور کامل برهنه شوند یا با پوششی ظاهر شوند که عرفاً برهنگی کامل محسوب می‌شود به حداکثر یا جزای نقدی و محرومیت از حقوق اجتماعی درجه ۶ محکوم می‌شوند. 🔺️درصورتی‌که مرتکب ظرف یک ماه جریمه را ندهد، علاوه بر دو برابر شدن جریمه این موضوع به اطلاع بانک مرکزی می‌رسد تا از طریق حساب بانکی فرد متخلف، مبلغ جریمه وصول شود. اگر هم امکان وصول جریمه وجود نداشت، آن فرد تا زمان پرداخت جریمه از دریافت تمام خدمات بانکی محروم می‌شود. 🔺️حداکثر جزای نقدی درجه ۸ یک میلیون تومان، حداکثر جزای نقدی درجۀ ۷ دو میلیون تومان و حداکثر جزای نقدی درجۀ ۶ هشت میلیون تومان است. @ba30ratt 👈 بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی
🚀 جدیدترین موشک بالستیک ایران با نام خیبر رونمایی شد 🔺️نسل چهارم موشک بالستیک خرمشهر با نام خیبر صبح امروز با حضور وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح رونمایی شد. 🔺️این موشک که توسط متخصصان سازمان صنایع هوافضای وزارت دفاع تولید شده، با برد ۲۰۰۰ کیلومتر و وزن سرجنگی ۱۵۰۰ کیلوگرم، سرعتش در خارج از جو به ۱۶ ماخ می‌رسد. 📡 خبرگزاری ایرنا http://eitaa.com/joinchat/1457520640Cc36b961aba
بصیرت
🚀 جدیدترین موشک بالستیک ایران با نام خیبر رونمایی شد 🔺️نسل چهارم موشک بالستیک خرمشهر با نام خیبر صب
این 🚀 موشک با برد ۲۰۰۰ کیلومتر و سر جنگی ۱۵۰۰ کیلوگرم سنگین‌ترین سر جنگی را در میان موشکهای ایرانی دارد. 🔺️سرجنگی این موشک با طول حدود ۴ متر، یکی از بزرگترین و اثر بخش‌ترین سرجنگی‌های تولید شده می‌باشد که قابلیت حمل بیش از یک تن مواد ناریه دارا است. 🔺️دارای موتور پیشرفته اروند و نقطه زن بدون نیاز به هدایت فاز نهایی است. در این موشک از سوخت هایپر گولیک استفاده می‌شود. این موشک در برابر جنگال مقاوم است. @ba30ratt 👈 بصیرت ____دریچه ای به______آگاهی