eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.3هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
69 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
بصیـــــــــرت
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۲۵ شهریور ماه سالروز شهادت مدافع حرم" جهانپور شریفی" گرام
🌹 🌹 🌹محل تولد: پرزیتون فارس 🌹تاریخ تولد: ۵۷/۶/۲۵ 🌹تاریخ شهادت: ۹۲/۶/۲۵ 🌹محل شهادت: حلب، سوریه جهانپور شریفی ۲۵ شهریور سال ۹۲ در روز تولدش در حال دفاع از حرم مطهر زینب کبری در کشور سوریه به دست تکفیری ها به شهادت رسید. پیکر این شهید در جهرم تشییع و در زادگاهش روستای پر زیتون میمند به خاک سپرده شد. ــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهدی آماده شویم ظهورت را ببینیم غریب عالمینی جانم مهدی🌺 کل شیعیان منتظر قدومت اقا منتقم خون حسینی جانم مهدی🌺 ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
يكي حوالي صُبح ميشه...🌹 يكيَم هنوز نماز صبحاش قضا ميشه...🌹 ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ @khamenei_shohada
💠سیــره شهدا ✅توجه به بیت المال 🦋 محله مون هنوز جاده کشے نشده بود. رفت وآمد ماشین خیلی ڪم بود.و به سختے ماشین گیر می اومد. یه شب بخاطر سردرد توے خانه افتاده بودم. علی به اومد خونه ، حال منو ڪه دید، تا سر خیابون منو به دوش کشید ڪه ماشین بگیره و ببره دڪتر😊 وقتے برگشتیم چشمم به ماشین سپاه افتاد ڪه جلوے در بود. گفتم: این مال ڪیه؟ گفت: من با این ماشین داشتم میرفتم ماموریت ،اومدم قبل رفتن حالے از شما بپرسم. گفتم: مادر،چرا با این منو نبردے دڪتر و خودت رو تو زحمت انداختی؟😳 گفت: اگر شما را سوار این ماشین میڪردم ،اون دنیا باید جواب پس مےدادم، چون این ماشین بیت الماله! ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🔖فرازی از وصیت نامه شهید علی تجلایی: 🌷اگر میخواهی محبوب خدا شـوی گمنام باش کار کن برای خدا نه بـرای معروفیت... ۳۱عاشورا ــــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اتهامات به رهبری پایانی ندارد و دشمنان همچنان کفتاروار در پی شایعه ساختن علیه او هستند. ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــ @khamenei_shohada
❗️ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: برادری نکردن مسلمانان با کفار، سبب عزت اسلام و مسلمان‌ها در دنیا و آخرتشان است. در غیر این صورت، آنها آقا بالاسر ما می‌شوند و ما را اغفال و مغلوب خود نموده و با مال خودمان، ما را به استعباد و نوکری می‌کشانند. 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۷۳ ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ @khamenei_shohada
با دستِ بسته است ؛ ولی دست بسته نیست ... برادر حسین‌ احمدی، نظاره می‌ ڪند پیڪر شهیـدی را ڪه پـس از ۱۲ سال چـهره نمایانده است. دست‌ ها و پاها با سیم تلفن بسته شده و در غـربت وَ مظلومیـت بی‌ مانندی به احتمال‌ قوی زنده‌به‌گور گردیده است. این معامله‌ای است که بعثی‌ها با بسیاری‌از بسیجیان و پاسداران‌مظلومِ گرفتارشده در حلقهٔ محاصره‌ی فڪه ڪردند ... اردیبهشت ۱۳۷۳ ارتفاع ۱۱۲، شمال فکه عکاس: احسان رجبی ــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🎞 💢حفـظ بیـت المــال خــودش جهــاد است... : ۹۷/۶/۱۸ ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ @khamenei_shohada
بصیـــــــــرت
💐🍃🌸 🍃🌸 🌸 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هفتاد_و_دوم ✍مدتی از ماموریت حسام به سوریه میگذشت و من جز خب
💐🍃🌤 🍃🌤 🌤 ✍ دستی غرغرکنان پاهایم را گرفت و از زیر تخت بیرون کشید. باورم نمیشد..... با بهت به صورتش خیره شدم. همان چشمان رنگی و صورت بور که حالا به لطفِ ته ریش بلندو طلائی اش،کمی آفتاب سوخته تر از همیشه نشان می داد. نگاه رویِ چهره ام چرخاند،غم در چشمانش نشست. حق داشت... این مرده ی متحرک چه شباهتی به سارایِ دانیال داشت؟؟ محکم بغلم کرد... آنقدر عمیق که صدای ترق ترق استخوانهایم را می شنیدم و من انقدر در شوک غرق بودم که نمیدانست باید بدَوم؟ فریاد بزنم؟ یا ببوسمش؟؟ دانیال... برادر من... در یک نفسی ام قرار داشت و من رویِ ابرها، رقصِ باله را تمرین میکردم. مرا از خودش دور کرد. چشمانش خیس بود اما سعی کرد به رویم نیاورد که دیگر آن خواهر سابق نیستم. - چیه نکنه طلبکارم هستی؟ میخوای بفرستمت مناطق اشغالی، روش هایِ نوینِ مخفی شدن رو به بچه ها یاد بدی؟ خدایی خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم اصلا اشک تو چشام حلقه زد وقتی لنگتو وسط اتاق دیدم.😂 بعد میگم خنگِ داداشتی،بهت برمیخوره
بصیـــــــــرت
💐🍃🌤 🍃🌤 🌤 #فنجـانی_چـاے_بـا_خـدا #قسمت_هفتاد_و_سوم ✍ دستی غرغرکنان پاهایم را گرفت و از زیر تخت بیرون
با لبخند به صورتش خیره ماندم...❤️ کاش دنیا این لحظه ها را از فرصتِ زنده بودنم کم نمیکرد‌. دوست داشتم او حرف بزند و من تماشا کنم... از جوک هایِ بی مزه اش بگوید و من فقط تماشا کنم... از خالی بندی هایِ مردانه اش بگوید و من باز هم فقط تماشایش کنم... چقدر فرصت کم بود برایِ تماشایِ این تنها برادر😞 طلبکارانه سری تکان داد: - چیه عین قورباغه زل زدی به من؟ خوشکل،خوش تیپ ندیدی یا اینکه الان میخوای بگی که مثلا خیلی مظلومی و از این حرفا؟ بیخود تلاش نکن جواب نمیده من حسام نیستم که سرم شیره بمالی خدایی چه بلایی سر اون بخت برگشته آوردی که از وقتی پاشو گذاشت سوریه دنبال شهادته؟ روزی سه بار میره تو تیر رس دشمن وای میسته میگه داعش بیا منو بکش😂 خندیدم، بلند... خودِ خودِ دیوانه اش بود... بی هیچ تغییری... اما دلم لرزید، کاش بی قرارِ حسام نبودم. یک دل سیر خواهرانه براندازش کردم...بوسیدم ، بوییدم و قربان صدقه اش رفتم. خدا کند که امروز هیچ وقت تمام نشود. پرسیدم چرا اینطور وارد خانه شد؟ و او با شیطت جواب داد: - بابا خواستم عین تو فیلما سوپرایزتون کنم اما نمیدونستم قرارِ گانگستر بازی دربیاری. گفتم در میزنم بالاخره یکی میاد دم در، وقتی دیدم کسی باز نمیکنه گفتم لابد نیستین دیگه، واسه همین با کلیدایی که حسام داده بود اومدم تو بعدم خواستم وسایلو تو اتاق بذارم و برم دوش بگیرم که با هوشِ سرشارِ خنگترین خواهر دنیا مواجه شدم همین😐😂 ولی خوب شد نکشتیما راستی چرا انقدر ترسیده بودی آخه؟ از ترسم گفتم، از وحشتم برایِ برگشتنِ افرادِ عثمان... و اون شرم زده مرا به آغوش کشید و مطمئنم کرد که دیگر هیچ خطری تهدیدمان نمیکند... ⏪ ... @khamenei_shohada