eitaa logo
بصیـــــــــرت
2.4هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2هزار ویدیو
68 فایل
﷽ با عرض ارادت به مقام بلندو بی بدیل شهدا وبا کسب اجازه ازولی امر مسلمین مقام معظم رهبری و آقا با توجه به فرمایش اخیر رهبر به افزایش بصیرت افزایی نام کانال به بصیرت تغییر یافت البته همچنان فرمایشات آقاو معرفی شهدا در برنامه های کانال در ارجعیت هستند🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ به تو از دور سلام به سلیمان جهان از طرف مور سلام به تو از دور سلام به حسین(ع) از طرف وصله ناجور سلام
کرامت شهید حسن طاهری در شب اول قبر همسایه قدیمی‌اش... ــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
کرامت در شب اول قبر همسایه قدیمی‌اش... 🔸برادر شهید: یك شب در خانه هیأت داشتیم، عصر ِ همان روز پدرم بعد از کمی استراحت ناگهان از خواب بلند شد... گفت همین الان حسن اینجا بود! به او گفتم مراسم داریم، اینجا می مانی؟ 🔹حسن گفت نه! فلانی که از همسایگان قدیم‌مان بود امروز از دنیا رفته، او حقی به گردن من دارد و امشب که شب اول قبرش است باید پیش او باشم... 🔸به حسن گفتم: اون که از نظر اخلاقی و اعتقادی هم‌سنخ تو نبود! چه حقی به گردنت دارد؟☘️🌸 🔹حسن گفت: روز تشییع جنازه‌ی من هوا گرم بود و این بنده خدا با شلنگ آب، مردم را سیراب می‌کرد...☘️🌸 🔸پدرم گفت: باید بروم ببینم این بنده‌خدا واقعا زنده است یا مرده؟! پدر رفت و ساعتی بعد برگشت و گفت: بله، وارد محله آن‌ها که شدم، حجله‌اش را دیدم که گفتند همین امروز تشییع شده است...🌸 ــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــ @khamenei_shohada
🌹🕊--شهیدانه🕊زیستن--🕊🌹 وقتی رسیدیم دزفول و وسایل مان را جابه جا کردیم، گفت : «می روم سوسنگرد.» گفتم :«مادر منو نمی بری اون جلو رو ببینم؟» گفت :«اگه دلتون خواست، با ماشین های راه بیایید. این ماشین مال بیت الماله.» فرمانده جوان دفاع مقدس شهید 🌷 (شهدا را یاد کنیم ولو با یک صلوات) ـــــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــــ
شهید حاج : اینکه حضرت زینب(س) آن صحنه‌های دردناک را دید، مثل شهادت امام حسین آن اسلام مجسم، قرآن مجسم، دردانه‌ی پیغمبر با آن شیوه شهادت و با آن شیوه اسب تاختن بر پیکر مبارکشان؛ بعد که سؤال کردند از ایشان، فرمودند:🌷(و ما رایتُ الا جمیلا)🌷 (من در کربلا، غیر از زیبایی ندیدم). این چیست؟ او آن چیزی است که اعظم از قربانی است و امام حسین برای آن شهید شد و امیرالمؤمنین برای آن شهید شد و همه فرزندان زهرا و امام کاظم برای آن شهید شد و ۸۰۰۰ شهید ما برای آن شهید شدند، آن اسلام است. آن اسلام است که اعظم است بر همه‌چیز، اعظم است بر امام حسین، آنها برای این رفتند شهید شدند. ـــــــــــــــ🕊🖤ــــــــــــــــ @khamenei_shohada
ڪاش تقدیر شهـادت بہ سرانجام شود... و ڪسےهست کہ میلش شده گمنام شود عشق یعنے حرم بےبے و من مےدانم! باید این سربرود تا دلم آرام شود. @khamenei_shohada
💐🍃🌤 🍃🌤 🌤 ✍مدتی از هم صحبتی مان میگذشت و جز چشمان غم زده ی دانیال،زبانش به رویم نمی آورد سرِ بی مو و صورتِ اسکلتی ام را و چقدر خود خوری میکرد این برادرِ از سفر رسیده... از جایش بلند شد. - یه قهوه ی خوشمزه واسه داداشِ گلت درست میکنی؟ یا فقط بلدی با حسرت به این کوه خوش تیپی و عضله زل بزنی؟ از جایم بلند شدم و به سمت آشپزخانه رفتم: - نداریم.چایی میارم چشمانش درشت شد از فرط تعجب - چایی؟😳 تا جاییکه یادمه وقتی بابا چایی درست میکرد از خونه میزدی بیرون که بوش به دماغت نخوره، حالا میخوای چایی بریزی؟ و او نمیدانستم چای نوستالژیِ روزهایِ پر حسامم بود... چای شیرین شده با دستانِ آن مبارزه محجوب که طعم خدا میداد... و این روزها عطرش مستم میکرد. بی تفاوت چای ریختم در همان استکانهایِ کمر باریکِ قدیمی که جهاز مادر محسوب میشد اما حالا همه چیز برعکس شده. عاشق عطر چای هستم و متنفر از بویِ قهوه و من چقدر ساده نفرت در دلم می کاشتم. متعجب دلیلش را پرسید و من سر بسته پاسخ دادم. - از چای متنفر بودم چون انگار هر چی مسلمون تو دنیا بود این نوشیدنی رو دوست داشتم و اون وقتها هر چیزی که اسم اسلام رو تو ذهنم زنده میکرد،تهوع آور بود.
ابرو بالا داد: - و الان چطور؟ نفسی عمیق کشیدم و سینی چای را درمقابلش رویِ میز گذاشتم. - اما اشتباه بود... اسلام خلاصه میشه تو علی ❤️ و علی حل میشه تو خدا خب من هم اون وقتها نمیدیدم دچار نوعی کوری فکری بودم اما حالا نه... چای رو دوست دارم،عطرش آرومم میکنه.. چون... چه باید میگفتم؟ اینکه چون حسام را در ذهنم مرور میکند؟ زیر لب زمزمه کرد علی ، اسمی که لرز به بدن بابا مینداخت نگاهم کرد این یعنی اینکه مثل یه شیعه ،علی رو دوست داری؟ شانه ای بالا انداختم: - شیعه و سنی شو نمیدونم اما علی رو به سبک خودم دوست دارم. سری تکان داد. اگر پدر بود حکمی جز اعلام برایم صادر نمیکرد و دانیال فقط نگاهِ پر محبتش را به سمتم هل داد بدون هیچ اعتراضی😊 انگار او هم مثل مادر حب امیر شیعیان را در دل داشت.❤️ از چای نوشید و لبخند زد: - آفرین کدبانو شدیا عجب چایی دم کردی😉 خب نظرت در مورد قهوه چیه یعنی دیگه نمی خوریش؟ استکان را زیر بینی ام گرفتم. چطور این معجون مسلمان پسند را هیچ وقت دوست نداشتم؟ - اولا که کار من نیست و پروین دم کرده. دوما از حالا دیگه قهوه متنفرم، چون عطرش تمام بدبختیامو جلو چشمام ردیف میکنه و میرقصونه. سوما نوچ خیلی وقته دیگه نمیخورم. خندید: - دیوونه ای به خدا خلاص😂 ناگهان صدای در بلند شد. به سمت پنجره رفتم،پروین بود و مادری که زیر بغلش را گرفته بود و با خود به سمت خانه می آورد. نگران به دانیال نگاه کردم. یعنی از شرایط مادر چیزی میدانست؟ در کلنجار بودم تا چطور آگاهش کنم که با دو به طرف حیاط رفت... از پشت پنجره ی باران خورده به تماشا نشستم‌. هنوز هم لوس و مامانی بود. بدون لحظه ای درنگ از گردن مادر آویزان شد و غرق بوسه اش کرد پروین با تعجب سر جایش خشک شده بود و جُم نمیخورد و اما مادر... مکث کرد...مکثش در آغوش دانیال کمی طولانی شد. انتظارِ عکس العملی از این زنِ اعتصاب کرده نداشتم، اما نگرانِ برادر بودم که حال مادرِ دردانه اش،دیوانه اش کند. ولی ورق برگشت... مادر دستانش به دورِ دانیال زنجیر شد،بلند گریست و بوسه بارانش کرد. ⏪ ... @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیشنهاد دانلود مادرشهید مدافع حرم 🌷 مشڪلے با شهادت۲ فرزند دیگرم هم ندارم، اما بهشان گفتم صبرڪنید تا نفس تازه ڪنم!! ـــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟💥ما را تمام خلق شناسند با حسین 🌟💥 ما نو ڪریم و حضرت فرمانروا حسین 🌟💥ناز طبیب و منت مرهـم ڪجا ڪشی 🌟💥وقتی ڪه هست تربت پاڪش دوا حسین♥️ ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
ثبت است بر جریده‌ی عالم دوام ما برقامت پاک شهیدان صلوات🌷 اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ــــــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ @khamenei_shohada
🔰امام خامنه ای آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله می کشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیش‏قدم می گشت. سردار شهید ـــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
03-halo havaye shohada be mide raho nashon.mp3
4.19M
🎵 شور شهدایی 🌺حال و هوای شهدا 🍃به ما میده راهو نشون 🎤🎤 سیدرضا نریمانی @khamenei_shohada
🚨 🕊پیکر مطهر دو تن از شهدای عزیز دوران دفاع مقدس کشف و شناسایی شد. 📝اطلاعات تکمیلی این دو شهید والا مقام به شرح زیر است : 🌷شهید «باباجان عابدی» ، فرزند تقی ، متولد نهم مهرماه سال ۱۳۰۷ در شهر داریون استان فارس می‌باشد. شهید عابدی در سال ۶۷ و در منطقه به فیض شهادت نائل آمد؛ اما پیکر مطهرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالجسد قرار گرفت. پیکر این شهید والامقام بعد از گذشت ۳۲ سال توسط کمیته جستجوی مفقودین، کشف و از طریق پلاک هویت شناسایی شد. 🌷شهید «سعید رحیمی» فرزند شکرالله متولد بیستم مرداد ماه سال ۱۳۴۵ در شهر فسا می‌باشد. وی سال ۶۷ در منطقه به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در منطقه ماند و پس از ۳۲ سال توسط گروه‌های تفحص شهدا کشف و از طریق پلاک هویت شناسایی شد. @khamenei_shohada
🚨 🕊پیکر مطهر شهید گمنام آرمیده در دانشگاه آزاد زاهدان شناسایی شد. 💠شهید" هراچ هاکوپیان " یکی از شهدای عزیز ارامنه در تاریخ بیستم فروردین ماه سال ۶۶ و در عملیات" کربلای ۹ " به فیض عظیم شهادت نائل آمد. 🌷پیکر مطهر این شهید والا مقام با تلاش گروه های تفحص شهدا در سال ۹۱ در منطقه "باباهادی" کشف و در سال ۹۲ همزمان با شهادت حضرت زهرا (س) با بدرقه باشکوه جوانان در دانشگاه آزاد زاهدان آرام گرفت. با پیگیری های انجام‌شده و اخذ نمونه خون از پدر و مادر بزرگوار شهید پیکر مطهرش پس از گذشت ۷ سال از زمان تدفین از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. ـــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
💐🍃🌺 🍃🌺 🌺 ✍هم خوشحال بودم،هم ناراحت. خوشحال از زبانِ باز شده اش، ناراحت از زبان بسته بودنش در تمامِ مدتی که به وجودش احتیاج داشتم. شاید هم دندانِ طمع از دخترانه هایم کنده بود. چند ساعتی از ملاقات مادر و پسر میگذشت و جز تکرارِ گه گاهِ اسم دانیال و بوسیدنش تغییری در این زنِ افسرده رخ نداد. باز هم خیره میشد و حرف نمیزد. زبان می بست و روزه ی سکوت میگرفت. اما وقتی خیالم راحت شد که دانیال برایم توضیح داد از همه چیز به واسطه ی حسام باخبر بوده. مدتی از آن روز می گذشت و دانیال مردانه هایش را خرج خانه میکرد. صبح به محل کار نظامی اش میرفت،و نخبگی اش در کامپیوتر را صرفِ حفظ خاکِ مملکتش میکرد. و عصرها در خانه با شوخی هایش علاوه بر من و پروین،حتی مادر را هم به وجد می آورد. با همان جوکهای بی مزه و آواز خواندنهایِ گوش خراشش... حالا در کنار من،پروینی مهربان و بامزه قرار داشت که دانیال حتی یک ثانیه از سر به سر گذاشتنش غافل نمیشد. چه کسی میگوید نظامی گری، یعنی خشونتِ رضا خانی؟؟ حسام همیشه می خندید و دانیال خوش خنده تر از سابق شده بود.
اما هنوز هم چیزی از نگرانی ام برایِ حسامِ امیر مهدی نام کم نمیشد و به لطف تماسهایِ دانیال علاه بر خبرهایِ فاطمه خانم از پسرش،بیشتر از حالِ حسام مطلع میشدم. زمان می دوید و من هر لحظه ترسم بیشتر میشد. از جا ماندن در دیدار دوباره ی تنها ناجیِ زندگیم... سرطان چیز کمی نبود که دلخوش به نفس کشیدن باشم. آن روز بر عکس همیشه دانیال کلافه و عصبی بود،دلیلش را نمیدانستم اما از پرسیدنش هم باک داشتم. پشتِ پنجره ایستاده بودم و قدم زدنهایِ پریشانش در باغ و مکالمه ی پر اضطرابش با گوشی را تماشا میکردم. کنجکاوی امانم را بریده بود،به سراغش رفتم و دلیل خواستم و او سکوت کرد. دوباره پرسیدم و او از مشکل کاریش گفت اما امکان نداشت... چشمهایِ برادر رسم دروغگویی به جا نمی آورد. باز کنکاش کردم و او با نفسی عمیق و پر آشوب جواب داد حسام گم شده... نفسم یخ زد و او ادامه داد: - دو روز هیچ خبری ازش نیست دارم دیونه میشم سارا یعنی فاطمه خانم میدانست؟ - یعنی چی که گم شد؟ معنیش چیه؟ دستی به صورتش کشید: - یعنی یا شهید شده یا گیر اون حرومزاده هایِ داعشی افتاده... و من با چشمانی شیشه شده در اشک،از ته دل برایِ شهادتش دعا کردم. کاش شهید شده باشد...💔 ⏪ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• • • 🏴 [ ۱۴۴۲ ] [ {عݪیہ‌اݪسݪام} ] جا نمانم! این بلا از هر بلایے بدتـر استـ ؛ جا نمانم ! مشتاقِ دیدارم حسیـن....! ـــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــــ @khamenei_shohada
🔺مادر شهید همت دارفانی را وداع گفت 🔹شب گذشته حاجیه خانم «نصرت همت» مادر سردار شهید محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) در هشت سال دارفانی را وداع گفت ــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــــ
دنيای عجيبـی‌ست... خوابیدنْ روی سنگ و خاک، با تو خوابِ پُر زِ آرامش، با من نبرد تن به تن،با تو آرامشِ خیال،با من شهادت از برای تو خجالت ازبرای من... ــــــــــــــــــ🕊🖤ـــــــــــــ @khamenei_shohada
🔸پخش زنده سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی (در مراسم آغاز هفته دفاع مقدس) از شبکه خبر ـ آغاز مراسم ساعت 10 صبح امروز