🦊-روباه گفت:
جز با چشمِ دل هیچے را چنان کہ باید نمےشود دید.
نھاد و گوهر را چشم سر نمےبیند.
-📚 #گزیده_کتاب | شازده کوچولو | آنتوان دوسنت اگزوپری
☕﴾ @CaffeinGraphic
میچ اصلا حال خوبی نداشت
درد عمیقی رو احساس میکرد
با خودش گفت:
"آیا وقت آن نرسیده بود کہ دنیا متوقف شود؟
مگر مردم نمےدانند کہ چہ بلایی سر من آمده است؟"¹
"اما دنیا متوقف نمےشد، کوچکترین توجهے هم بہ او نداشت."²
آره... اصلا زمان متوقف نمےشہ
اصلا یکے از قانونهای دنیا اینہ کہ زمان هیچوقت متوقف نمیشه
هرچقدر دردها یا شادیهامون عمیق باشہ
ثانیہها همچنان بہ حرکتشون ادامه میدن
دنیا خیلی خیلی جاے عجیبیہ
تمام کرّات و تمام کھکشان ها...
جایی نیست کہ بخاطر درد ها یا شادی هامون
متوقف بشہ...
هیچ جایے زیر این آسمون نیست کہ محصور بہ زمان نباشہ...
این دنیا محصور به زمانہ...
زمانے کہ برای ما متوقف نمیشہ...
و از لا بہ لای وجود ما رد میشہ...
چیزهایی رو از ما میگیرھ
و چیزهایی رو بهمون یاد میده
و هرگز توقف نمیکنہ...
و خلاصہ کہ
زمان میگذرھ همه عوض میشیم...
اما خدا همون خداست...
و هیچ وقت از مهربونیش کم نمیشه...
هنوز میشہ نفس کشید...
آدمهای زیادی رفتند و زمان براشون متوقف شد...
ولی زمان برای خیلی از آدمها هم شروع شد. منظورم همون کوچولوهای دوست داشتنیہ^^🌱
میتونی بہ خودت فرصت بدی
کمے استراحت کنے
یا حتی برای خودت افسوس بخوری و دلت بسوزه و یہ دل سیر گریہ کنی
ولی تو این حال نمون...
بلند شو و حرکت کن... تغییر کن...
دنیا میتونہ جای خوبی بشہ...
اگہ تو خوب باشی(:❤️
-✍🏼 #کافئین_نوشت
ــــــــــــــــــــــــ
¹و² #گزیده_کتاب | سهشنبهها با موری | میچ البوم
☕﴾ @CaffeinGraphic
۹۹/۹/۹ با روزای دیگہ فرقی نداشت...
این ما هستیم کہ با ساختن خاطرات و اتفاقای خوب، روزها رو خاص مےکنیم(:
وگرنہ اعداد بہ تنهایی حسقشنگی ندارند...
مثل روباھ کہ بہ شازدھ کوچولو گفت:
"تازه، نگاه کن آنجا آن گندمزار را مےبینے؟
برای من کہ نان نمےخورم،گندم چیز بیفایدهیی است. پس گندمزار هم مرا بہ یاد چیزی نمےاندازد.
اسباب تأسف است. اما تو موهات رنگ طلاست.
پس وقتی اهلیم کردی محشر مےشود! گندم کہ طلایی رنگ است مرا بہ یاد تو مےاندازد
و صدای باد را هم کہ در گندمزار مےپیچد دوست خواهم داشت..."¹
درگیر اعداد نباشیم(:
اون حس خوب رو خودمون بسازیم🌱
ممکنه یه تاریخی کہ اعدادش هیچ ربطی بہ هم نداره
قشنگتر از عددای رند باشه^^
بسازیمش🌱
-✍🏼 #کافئین_نوشت
ــــــــــــــــــــــــــ
¹. #گزیده_کتاب | شازده کوچولو | آنتوان دوسنت اگزوپری
☕﴾ @CaffeinGraphic
زندگی مِلک وقف است دوست من !
تو، حقنداری روی آن فساد کنی و بہ تباهیاش بکشی،
یا بگذاری کہ دیگران روی آن فساد کنند.
حقنداری بایر و برهنه و خلوت و بیخاصیتش نگہداری
یا بگذاری کہ دیگران نگهش دارند.
حقنداری بر آن ستم کنی
و ستم را، روی آن، بر تن و روح خویش، خاموش و سربہزیر بپذیری.
حقنداری در برابر مظالمی کہ دیگران روی آن انجام مےدهند سکوت اختیارکنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بیپناھ بنمایی.
حقنداری بہ بازیاش بگیری،
لکہدارَشکنی،
آلوده و بیحرمتشکنی،
یا دورَش بیاندازی.
حقنداری در آن،چیزی کہ بہ زیان دردمندان و ستمدیدگان باشد بکاری، برویانی و بارآوری.
حقنداری علیھش حتی در بدترین روزگار و سختترین شرایط اعلامیه صادرکنی،
یا بہ آن دشنامدهی.
حقنداری با رنگهای چرک و تیره شهوت، نفرت، دنائت و رذالت رنگینشکنی.
مگر آنکہ
از بیخ وبن
مِلکِ وقف بودنش را فراموش یا انکارکردهباشی.
کہ در این صورت، البتّہ،
نہ خودِ تو مسألہیی هستے
و نہ آنچہ مےکنی مسألہییست کہ قابل بحث و اعتنا باشد.
در حقیقت،
نبودھیی و نیستی تا چنین و چنان کردنت،
روی زمینی کہ ما مِلکِ وقفش مےدانیم،
چنین و چنان کردنے تلقّی شود.
نیامدھیی، نماندھیی و نرفتہیی.
از هیچ بہ قدرِ هیچ باید خواست، نہ بیشتر...
-📚 #گزیده_کتاب | ابن مشغله | نادر ابراهیمی
☕﴾ @CaffeinGraphic
"«عزیز من!
خوشبختی، نامہای نیست کہ یک روز،
نامہرسانی
زنگِ در خانہات را بزند و آن را بہ دستهای مُنتظرِ تو بسپارد.
خوشبختی، ساختنِ عروسکِ کوچکی است،
از یک تکّہ خمیرِ نرمِ رنگینِ شکلپذیر...
بہ همین سادگے، بہ خُدا بہ همین سادگے...
امّا یادت باشد کہ جنسِ آن خمیر، باید از عشق و ایمان باشد
نہ هیچ چیز دیگر...
امّا عزیزِ من!
عروسکهای کوکی، بدترین عروسکهای دنیا هستند؛
چرا کہ بدون ایمان،
بدون عشق،
بدون اراده،
و بدونِ شعور، حرکت مےکنند،
و چیزی از این خطرناکتر،
برای سعادت انسان، وجود ندارد...»"
-📚 #گزیده_کتاب | ابوالمشاغل | نادر ابراهیمی
🌿| #پروفایل | #انگیزشی
☕﴾ @CaffeinGraphic
نشاط،
نداشتنِ غم نیست
غم داشتن و با قدرتی غریب، غم را پس زدن و مھارکردن است.
-📚 #گزیده_کتاب | ابوالمشاغل | #نادر_ابراهیمی
☕﴾ @CaffeinGraphic
پیروزی تو، میوهٔ درخت استقامت توست!
رگبارها و برف را، توفان و آفتاب آتشبیز را،
بہ صبر و تحمل شکستی.
باش تا میوهٔ غرور و صبرت برسد.
-📚 #گزیده_کتاب | مثل خون در رگ های من | #احمد_شاملو
☕﴾ @CaffeinGraphic
-🌱 همیشہ مےاندیشیدم کہ افتراق و جدائی پایان هرچیز است
ولے در آن لحظہ دانستم کہ رشد و تکامل،
خود نیز یک نوع افتراق و جدائی است.
رشد و تکامل یعنے چشمپوشے از گذشتہ.
برای تکامل هرگز پایانی نیست.
-📚 #گزیده_کتاب | بازگشت | اریش ماریا رمارک
-🌱 #انگیزشی | #عکسنوشته
☕﴾ @CaffeinGraphic
-🧡 مانیازمندِداستانهاۍجدیدۍاز
شجاعتھستیم؛🌱
درمواجھہباچیزۍکہدرمانندارد!🍊
-📚 #گزیده_کتاب | عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست | مگان دیواین -🍊🌱 #انگیزشی | #پروفایل -🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
-🌱هیچوقت همہچیز درست نمےشود؛
چون تَوَقّعاتِما بیشتر مےشود و تغییرمےکند.
هیچ قلّہیی آخرین قلّہ نیست.
رسیدن، غمانگیز است.
«راھ بھتر از منزلگاه است.»
برویم بۍآنکہ بہ رسیدن بیندیشیم؛
امّٰا، واقعاً، برویم!
-📚 #گزیده_کتاب | یک عاشقانه آرام | نادر ابراهیمی -🌱 #دخترونه | #پروفایل -🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
-👣مردمفقطازچیزهایدیگهمیترسن،
هیچوقتازخودشوننمیترسن.
-📚 #گزیده_کتاب | من قاتل زنجیرهای نیستم | دنولز -🌱 #Story -🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
هدایت شده از ـ🌱☕️❲کافئین گرافیک❳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•☁️🌱| ما عـاشق آفریده شده ایم!
🌸| مشتاقانی هستند که میسوزند و با صمیمیت و درد و رنج میپرسند؛
"چه کنیم برای #خدا باشیم؟"
"چگونه در خودمان عشق و ایمان بسازیم؟"
"و از راه نزدیک به مقصد برسیم؟"
♥️| اینها خیال میکنند که باید در خودشان عـشقی بسازند و یا حرکتی ایجاد کنند،
غافل از اینکه این همه را دارند.
تمامی وجودشان سوز و شور است.
تمامی وجودشان حرکت است.
مگر از صبح تا شام بـیکار هستند؟
و مگر اینهمه رنج و کار بدوڹ ؏ـۺقٰ و نیروی جوشنده امکان دارد؟
🌙| ما ؏ـاۺقٰ آفریدھ شدهایم
و نہ تنھا ؏ـۺقٰ
کہ حرڪت را،
فعالیت را با خود داریم
🧡| ما ؏ـاۺقٰ آفریدھ شدهایم
؏ـۺقٰ را داریم ولی مــ؏ـۺوقٰ هامان را انتخاب مۍڪنیم.
؏ـۺقٰ همیشہ هست،
آنچه ڪہ جا بہ جا مےشود معشوق ها و محبوب ها هستند.
-📚 #گزیده_کتاب | صراط | علی صفایی حائری @EinSad -☁️ #Story -🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
-آنچہهستیرابسشیرینمےسازد،
تکرارنشدنآناست!🌱'
-📚 #گزیده_کتاب | دلایلی برای زنده ماندن | مت هیگ -💙 #عکسنوشته | #انگیزشی -🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
یــــکآدممعمولیروزانہبیــشاز
۲ساعترادرشبکــہهایاجتماعے
مےگذراند.اگـردرطولیـــکسال
٦۰۰ساعتِاضافـےبہشمــابدهند،
چہکارهاییمیتوانیدباآنانجام
دهید؟
-📚#گزیده_کتاب | عادتهای اتمی | جیمز کلیر ـ🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
در بدن یــک انسـان بالــغ هر روز
بہطور میانگیــن حدود پنجـاه تـا
هفتــاد میلیـارد سلول میمیرنـد.
و در این میان سلولهای جدیدی
متولد میشوند.شما آنقدر وقت
ندارید کہ بتوانید برای همۀ آنها
مراسم خاکسپاری یا جشــن تولد
بگیریــد.
اگر سلولهــای پیــر نمــیمردند،
فرصتــی برای تولّــد سلولهـــای
جدیــد باقی نمیماند. پس مـرگ
خیلیهمخــوباست! برای تولّــد
سلولهایجدید نقش مرگ بسیار
تعیــیــنکننــده اســت.
"درستدرهمینلحظہشمادرحـال
تجربہکردنمرگوزندگیهستید."
-#گزیده_کتاب|نیلوفر و مرداب|
تیچ نات هان
ـ 🌱☕️ ❲@CaffeinGraphic❳
-اگر در زمانهای گذشته مسیــر متفاوتی رو
انتخاب کرده بودین،حالا زندگیهای دیگہای
رو تجربه میکردین.
-📚 #گزیده_کتاب | دلایلی برای زنده ماندن | مت هیگ -🍊 #نارنجی | #پروفایل -🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
-مردم عاشق فکــرکردن به رؤیــاهایشــان
هستند، نه عاشقِ تحمّلِ زندگــیِ دردناکــی
که با محققکردنِ اهدافشان همراه است.
-📚 #گزیده_کتاب | عشق کافی نیست | مارک منسون
-💛🍋 #Wallpaper | #انگیزشی -🌱☕️ ❲@CaffeinGraphic❳
-زندگــی نــہ فقط کــارهـایــی رو کــه
انجام میــدیــم، بلکہ کارهایی روهــم
کہ انجــام نمــیدیــم شامــل میــشــہ
و هرلحظہی زندگیمون برای خودش
یہجور... تغییره!
-📚 #گزیده_کتاب | دلایلی برای زنده ماندن | مت هیگ -#پروفایل | #WalLpApEr -🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
-هیچوقت همہچیز درست نمــےشود؛
چــون توقّعــات مــا بیشتــر مےشــود،
و تغییر مےکند.هیچ قلّہیی آخرین قلّہ
نیـست. رسیدن،غم انگیز است. «راه
بھتر از منزلگاه است.» برویم بۍآنکہ
بہ رسیدن بیندیشیم؛ امّا واقعاً،برویم.
-📚 #گزیده_کتاب | یک عاشقانه آرام | نادر ابراهیمی
-🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
-مےگويند اين زمانِ توست،اين عمر توست.
آن ساعاتی که اين زمان را، اين عمر را
روشن و نورانی نگهداشتهای،
آن ساعاتی که پروازی داشتهای،
شوری داشتهای، عشقی داشتهای،
دلت بہ ياد خدايت زنده بوده است،
آن ساعات همان ساعات درخشان نورانی است.
-#گزیده_کتاب | آزادی معنوی | شهید مطهری -#خدای_من | #عکسنوشته -🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
-آنچہهستیرابسشیرینمےسازد،
تکرارنشدنآناست!✨'
-📚 #گزیده_کتاب | دلایلی برای زنده ماندن | مت هیگ -💙 #نگارخانه | #انگیزشی -🌿☕️❲@CaffeinGraphic❳
[داستان پیوند دو دࢪیا🌊 قسمت اول]
اصحاب و انصار با خود گفتند
اڪنون ڪہ همه خواستگاران جواب رد شنیده اند، بہ یقین پیامبرﷺ، علے را براے یگانہ دخترش برگزیدہ
پس بہ دنبال مولا علیہالسلام رفتند
درخانہ نبود،در شھر ھم
خبر آمد ڪہ در نخلستان است
دوره اش ڪردند:
-چرا ازدواج نمےڪنے؟
+اڪنون چہ شدھ ڪہ پیش من آمدھ اید؟
-آخر همه خواستگارها جواب رد شنیده اند
تو تنھا ڪسے هستے ڪہ پیامبر چون جان شیرین دوستش دارد.
#امیرالمومنین مولا علے (؏) بیلے ڪہ بہ دست داشت در خاڪ فرو ڪرد
+از شما چہ پنھان! براے من هم ازدواج با مانند فاطمہ اے افتخار است! سڪوت من از شرم و ندارے است....
-ڪجا پیامبرﷺ مانند تو را بیابد؟اگر فاطمہ را بہ تو ندهد پس مےخواهد او را بہ ازدواج چہ ڪسے در آورد؟
🌱
باید ڪارے مےڪرد.بہ خانہ شتافت.حمام ڪرد.بھترین لباسش را پوشید و راه خانہ رسول خدا ﷺ را پیش گرفت...
-📚 #گزیده_کتاب و خلاصه اے از کتاب فاطمه علی است | علی قهرمانی
♥️ #ازدواج
این داستان ادامه دارد...🌱⇩
ـ🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
[داستان پیوند دو دࢪیا🌊 قسمت دوم]
از وقتے آمدھ بود حتے براے لحظہاے هم سرش را بلند نڪرده بود.ازخجالت و شرم،توان سخن گفتن نداشت.
-گویا امرے داشتے؟ خجالت نڪش! حرف دلت را بگو.
+پدر و مادرم فدایت!من درخانه شما بزرگ شدھ ام. عمرے در تربیت من ڪوشیدھ اید و بہ برکت وجود شما بزرگ شده ام.از مال دنیا چیزی ندارم ولے ذخیره دنیا و آخرتم شما هستید. زمان ازدواجم فرا رسیده و همسرے شایستہتر از دختر شما سراغ ندارم.
پدر بہ سوے اتاق فاطمہۜ رفت.
اجازھ گرفت و وارد شد.زهرا ۜ بہ نشانہ ادب برخواست و ردا از دوش پدر گرفت و پاهای مبارڪ پدر را شست و سپس وضو گرفت و در محضر پدر نشست.
-دخترم! حرف هاے امروز من با روزهای قبل متفاوت است.مےخواهم درباره برادر و وصے ام علی با تو صحبت ڪنم. فضیلت و مقام او در اسلام برتو پنھان نیست.من از خدا خواستم تو را بہ عقد بھترین مخلوق خود در آورد و اینڪ او بہ خواستگارے تو آمده است؛آمدھ ام نظرت را درباره علے جویا شوم.
شرم و شادی در سیماے فاطمہ ۜ بہ تلاطم درآمد.
رسول خداﷺ از جاے برخواست و تڪبیر گفت:
《اللہاڪبر،سڪوت نوعے اقرار است؛بلہ. سڪوت دخترم نشان رضایت او است.》
📚 #گزیده_کتاب و خلاصه اے از کتاب فاطمه علی است | علی قهرمانی
♥️ #عشق_پاک
این داستان ادامہ دارد⇩
ـ🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
[داستان پیوند دو دࢪیا🌊 قسمت آخر]
حتے تصور شنیدن جواب منفے هم سخت آزار دهنده بود!
گرچہ از مانند زهرایی بعید بود، چون علے ؏ را رد ڪند، اما دل دریایی مولا براے یافتن ساحل آرامش طوفانے بود.
علے ؏ منتظر نشستہ بود تا پاسخ دختر پیامبرﷺ را از لب هاے رسول پروردگار بشنود.
پیامبرﷺ با لبے خندان وارد شد. علے ؏ ڪہ از خوشحالے در پوست خود نمیگنجید؛
تشڪر ڪرد:
سلام و درود خدا بر شما باد ڪہ همیشہ نیڪو خوے و ستودھ نفس و مبارڪ بخت بودھ اید!
🌱
پیامبࢪﷺ دࢪ خانہ امّسلمہ بود ڪہ فرشتہ اے عجیب با هیبتے خاص بر او وارد شد.
گفت:
《من صرصائیلم!
خداوند مرا نزد شما فرستاده تا بگویم نور ࢪا بہ نور تزوج ڪن.》
پࢪسید:
-چہ ڪسے را با چہ ڪسے؟
+فاطمہۜ را با علے ؏.
آنگاھ خداوند
❲مَرِجَ البحرین یلتقیان؛ دو دریا را پیش راند تا بہ ھم رسیدند. سورۀ الرحمن آیه ۱۹❳
📚 #گزیده_کتاب و خلاصه اے از کتابِ فاطمه علی است | علی قهرمانی
【پیوند دو دریا مبارڪ 🌊】
♥️ #حجاب🌱 #نجابت_ایرانی
ـ🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳
-خدایا!
با دستانی خالی بہ سویت آمدم
اما تو قلب خالیام را نیز پذیرفتی!
-📚 #گزیده_کتاب | خدا میبیند | سری چینموی
-🌊 #خدای_من | #عکسنوشته
ـ🌱☕️❲@CaffeinGraphic❳