#توضیح #تعریف #علم_شخص از #الفیة_ابن_مالک:
اسم یعین المسمی مطلقا علمه کجعفرو....
واژه «إسم» در تعریف فوق مبتدا بوده و جمله «یعین المسمی مطلقا» صفت آن است و برای همین ابتدا به نکره، جایز است. «علمه» نیز خبر است.
#توضیح «#یعیّن_المسمی»:
سبب معیّن بودن و منحصر بودن مسمی (چیزی که اسم بر آن دلالت می کند) دو چیز است: 1- یا به خاطر این است که اسم، معرفه است(پس وضع، باعث تعیین مسمی شده است). 2-یابه خاطر اینکه فردش منحصر است، هر چند آن اسم، نکره است، مانند: شمس
#توضیح «#مطلقا»:
دلالت علم برمسمای معین به نحومطلق است، یعنی بدون قرینه لفظی یامعنوی.
یعنی:
دلالت معارف بر شیء یا شخص معیّن بر سه گونه است:
الف- معارفی که با کمک یک قرینه لفظی، بر فرد معیّنی دلالت می کنند و شامل هیچ کس و چیز دیگری نمی شوند که عبارتند از:
1-معرفه به «أل»
2-مضاف به معرفه
3-موصول
4-ضمیر غایب
5- منادی نکره مقصوده
ب- معارفی که با کمک یک قرینه معنوی، معنا و مسمای معیّنی دارند و شامل کس دیگری نمی شوند که عبارتند از:
1- ضمیر حاضر (متکلم و مخاطب)
2-اسم إشاره
ج- معارفی که بدون قرینه لفظی یامعنوی، بر فرد معیّنی دلالت می کنند و شامل چیز دیگری نمی شوند که عبارتست از: عَلَم
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#إضافه#معنویه
#اضافه_به_معرفه
#فایده_اضافه_معنوی
سؤال: آیا مضاف به معرفه، معرفه است؟ در مثال «غلامُ زیدٍ» اگر زید دارای 10 غلام باشد، این اضافه مفید #تخصیص است یا #تعریف؟
پاسخ:
برای دریافت پاسخ باید به مقدمه ذیل توجه نمایید:
#معارف دو گونه است:
1- #معرفه_لفظی_و_معنوی، یعنی: اسمائی که از نظر معنایی بر فرد جزئی و معیّنی دلالت می کنند و از نظر لفظی نیز احکام اسم معرفه بر آنها مترتب است. مانند: ضمایر و اسماء إشاره و اسم موصول و علم شخص
2- #معرفه_لفظی_و_نکره_معنایی، یعنی: اسمائی که از نظر لفظی معرفه شمرده شده و لذا برای مبتدا شدن نیازمند مسوّغ نیستند و صفت آنها هم معرفه می آید، ولی از نظر معنایی با اسم نکره فرقی ندارند و همانند اسم جنس می باشند، مثال این قسم عبارتست از: علم جنس و معرفه به أل جنس
ابن مالک درباره علم جنس می گوید:
وَ وَضَعُوا لِبَغضِ الأجناسِ عَلَم ** کَعَلَمِ الأشخَاصِ لَفظاً وَ هوَ عَمّ
اکنون درباره مضاف به معرفه، در صورتی که دارای افراد متعدد باشد، همانند «غلام زید» در جایی که 10 زید، غلام دارد، باعث تعریف لفظی خواهد بود ولی از نظر معنایی، غلام نکره مخصصه است نه معرفه.
شیخ بهایی رحمه الله در تعریف معرفه می فرماید: الإسم إن وضع لشیء بعینه معرفة
#تعریف_و_تخصیص در #اضافه_معنویه
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#إضافه#معنویه
#اضافه_به_معرفه
#فایده_اضافه_معنوی
#میرزا_ابوطالب_و_سبب_تعریف_مضاف_إلیه:
از دیدگاه #میرزا_أبوطالب در #حاشیه_البهجة_المرضیة، آنچه باعث می شود #مضاف، در زمان اضافه به معرفه، #معرفه بگردد، #معهود بودنِ آن است نه #إضافه شدنِ آن.
به عقیده وی، در صورتی که #مضاف، دارای #افراد متعدد باشد، #تعریفِ آن به جنس است، یعنی لفظا معرفه است و از لحاظ معنایی فقط تخصیص می خورد.
#عبارت_حاشیه_میرزا_ابوطالب:
اقول : « تعریفُ المضافِ بالعهدِ أو الجنسیةِ
المقارِنَینِ للإضافةِ کما قالوا ،
لا بالمضافِ الیه ؛
ضرورةَ أنَّ «غلام زید» لا یَصِیرُ مُعَرَّفاً بالمضافِ الیه ،
لجواز أن یکونَ لِزَیدٍ أَغلِمَةً مُتَعَدِّدَةً... .»
#تعریف_و_تخصیص در #اضافه_معنویه
https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#لغت
#مترادف
#وقوع_ترادف_در_قرآن
#فرق_تجسس_و_تحسس
#تعریف_ترادف:
#تعریف جرجانی: ترادف عبارتست از: ورود الفاظ گوناگون بر یک معنی به اعتبار واحد . (التعریفات ص31)
#زرکشی در البرهان ج2 ص107 استعمال آن را در قرآن، پذیرفته است.
در حالی که #ابوهلال_عسکری در الفروق اللغویه ص13 و محمد بن زیاد معروف به این الأعرابی و ابوالعباس ثعلب و احمد بن فارس قزوینی و ابن درستویه، استعمال واژگان مترادف در قرآن را مردود می داند. اینان معتقدند همان طور که استعمال یک لفظ در بیشتر از یک معنی جایز نیست، استعمال دو لفظ نیز در یک معنی جایز نمی باشد.
ابوالفتوح رازی در روض الجنان و ابوعبیده معمر بن مثنی در مجازات القرآن «#تجسس» و «#تحسس» و «#تبحث» را به معنای جستجو کردن و مترادف دانسته اند
ولی ابوهلال عسکری بین آنها #فرق گذاشته است او می گوید:
#تحسس در مورد جستجوی در پی چیز خوب
و #تجسس برای جستجوی در پی چیز بد است.
#تحسس_و_تجسس_در_قرآن:
قرآن، تحسس را در مورد یوسف و برادر وی به کار برده که امر خوبی است: « يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ » (یوسف/87) (پدر به فرزندانش امر می کند به دنبال یوسف و برادرش بگردید)
و تجسس را نهی کرده است: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات/12).
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#بلاغت
#بدیع
#جناس
#جناس_اضمار
نمونه هایی از جناس اضمار در شعر فارسی:
#تعریف جناس اضمار: جناسی که یکی از طرفین آن به خاطر وجود قرینه حذف شده است.
1- غم ڪشیدڹ
ڪار هـــر
نقاش نیست
جناس مضمر: کشیدن(نگارگری) و کشیدن(تحمل کردن)
2- من جفا بِسیار دیدم از نِگارم، کاشکی
جایِ"جیمَش"واو میآمد مرا یکبار هم
جناس مضمر: جفا- وفا
3- دیدی "الف" نداشت جهانم بدون تو!؟
ما بی سوادها که گـناهی نداشتـیم...
جناس مضمر: جهانم- جهنم
#بارگذاری مطالب، با ذکر #آدرس_کانال، مانعی ندارد.
#دروس_الشباب
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#فقه
#تقسیمات_فقه
#عقد
#ایقاع
فعل مکلف از نظر شرط صحت بر دو گونه است:
1. مشروط به نیت است (در اصطلاح فقهاء، این فعل را #عبادت می نامند)
2. مشروط به نیت نیست (در اصطلاح فقهاء، این فعل را #معامله می نامند)
معاملات نیز از نظر شرط صحت بر دو گونه اند:
1. صحت آنها مشروط به « #لفظ » نیست. (در اصطلاح فقهاء، این معامله را #حکم می نامند مانند دیه و حدود و ارث و ...)
2. صحت آن مشروط به « #لفظ » است. که خودش بر دو قسم است:
الف) مشروط به وجود لفظ از دو طرف است. ( اصطلاحا #عقد نامیده می شود)
ب) مشروط به وجود لفظ از یک طرف است. ( اصطلاحا #ایقاع نامیده می شود)
ماهیت عقد و ایقاع:
ماهیت حقیقی عقد و ایقاع عبارتست از #معانی_ذهنیه ای که #الفاظ به اعتبار شارع از آن کشف می کند. (الفاظ کاشف از عقد و ایقاع اند نه اینکه خودشان عقد یا ایقاع باشند)
شاهد این مسأله آن است که وقوع برخی از عقود، به نحو #معاطات، صحیح است.
ولی الفاظ از این جهت که کاشف از معانی مقصوده بوده و راه اختلاف را می بندند، معتبر شمرده شده و در برخی عقود نسبت به آنها سخت گیری می شود.
#تعریف عقد و ایقاع
#ماهیت_عقد_و_ایقاع
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB