eitaa logo
دروس الشباب
373 دنبال‌کننده
122 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
از : اسم یعین المسمی مطلقا علمه کجعفرو.... واژه «إسم» در تعریف فوق مبتدا بوده و جمله «یعین المسمی مطلقا» صفت آن است و برای همین ابتدا به نکره، جایز است. «علمه» نیز خبر است. «»: سبب معیّن بودن و منحصر بودن مسمی (چیزی که اسم بر آن دلالت می کند) دو چیز است: 1- یا به خاطر این است که اسم، معرفه است(پس وضع، باعث تعیین مسمی شده است). 2-یابه خاطر اینکه فردش منحصر است، هر چند آن اسم، نکره است، مانند: شمس «»: دلالت علم برمسمای معین به نحومطلق است، یعنی بدون قرینه لفظی یامعنوی. یعنی: دلالت معارف بر شیء یا شخص معیّن بر سه گونه است: الف- معارفی که با کمک یک قرینه لفظی، بر فرد معیّنی دلالت می کنند و شامل هیچ کس و چیز دیگری نمی شوند که عبارتند از: 1-معرفه به «أل» 2-مضاف به معرفه 3-موصول 4-ضمیر غایب 5- منادی نکره مقصوده ب- معارفی که با کمک یک قرینه معنوی، معنا و مسمای معیّنی دارند و شامل کس دیگری نمی شوند که عبارتند از: 1- ضمیر حاضر (متکلم و مخاطب) 2-اسم إشاره ج- معارفی که بدون قرینه لفظی یامعنوی، بر فرد معیّنی دلالت می کنند و شامل چیز دیگری نمی شوند که عبارتست از: عَلَم https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#معنویه سؤال: آیا مضاف به معرفه، معرفه است؟ در مثال «غلامُ زیدٍ» اگر زید دارای 10 غلام باشد، این اضافه مفید است یا ؟ پاسخ: برای دریافت پاسخ باید به مقدمه ذیل توجه نمایید: دو گونه است: 1- ، یعنی: اسمائی که از نظر معنایی بر فرد جزئی و معیّنی دلالت می کنند و از نظر لفظی نیز احکام اسم معرفه بر آنها مترتب است. مانند: ضمایر و اسماء إشاره و اسم موصول و علم شخص 2- ، یعنی: اسمائی که از نظر لفظی معرفه شمرده شده و لذا برای مبتدا شدن نیازمند مسوّغ نیستند و صفت آنها هم معرفه می آید، ولی از نظر معنایی با اسم نکره فرقی ندارند و همانند اسم جنس می باشند، مثال این قسم عبارتست از: علم جنس و معرفه به أل جنس ابن مالک درباره علم جنس می گوید: وَ وَضَعُوا لِبَغضِ الأجناسِ عَلَم ** کَعَلَمِ الأشخَاصِ لَفظاً وَ هوَ عَمّ اکنون درباره مضاف به معرفه، در صورتی که دارای افراد متعدد باشد، همانند «غلام زید» در جایی که 10 زید، غلام دارد، باعث تعریف لفظی خواهد بود ولی از نظر معنایی، غلام نکره مخصصه است نه معرفه. شیخ بهایی رحمه الله در تعریف معرفه می فرماید: الإسم إن وضع لشیء بعینه معرفة در https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
#معنویه : از دیدگاه در ، آنچه باعث می شود ، در زمان اضافه به معرفه، بگردد، بودنِ آن است نه شدنِ آن. به عقیده وی، در صورتی که ، دارای متعدد باشد، آن به جنس است، یعنی لفظا معرفه است و از لحاظ معنایی فقط تخصیص می خورد. : اقول : « تعریفُ المضافِ بالعهدِ أو الجنسیةِ المقارِنَینِ للإضافةِ کما قالوا ، لا بالمضافِ الیه ؛ ضرورةَ أنَّ «غلام زید» لا یَصِیرُ مُعَرَّفاً بالمضافِ الیه ، لجواز أن یکونَ لِزَیدٍ أَغلِمَةً مُتَعَدِّدَةً... .» در https://eitaa.com/joinchat/2412642376C439d1ec02d
: جرجانی: ترادف عبارتست از: ورود الفاظ گوناگون بر یک معنی به اعتبار واحد . (التعریفات ص31) در البرهان ج2 ص107 استعمال آن را در قرآن، پذیرفته است. در حالی که در الفروق اللغویه ص13 و محمد بن زیاد معروف به این الأعرابی و ابوالعباس ثعلب و احمد بن فارس قزوینی و ابن درستویه، استعمال واژگان مترادف در قرآن را مردود می داند. اینان معتقدند همان طور که استعمال یک لفظ در بیشتر از یک معنی جایز نیست، استعمال دو لفظ نیز در یک معنی جایز نمی باشد. ابوالفتوح رازی در روض الجنان و ابوعبیده معمر بن مثنی در مجازات القرآن «» و «» و «» را به معنای جستجو کردن و مترادف دانسته اند ولی ابوهلال عسکری بین آنها گذاشته است او می گوید: در مورد جستجوی در پی چیز خوب و برای جستجوی در پی چیز بد است. : قرآن، تحسس را در مورد یوسف و برادر وی به کار برده که امر خوبی است: « يا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخيهِ » (یوسف/87) (پدر به فرزندانش امر می کند به دنبال یوسف و برادرش بگردید) و تجسس را نهی کرده است: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا » (حجرات/12). https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
نمونه هایی از جناس اضمار در شعر فارسی: جناس اضمار: جناسی که یکی از طرفین آن به خاطر وجود قرینه حذف شده است. 1- غم ڪشیدڹ ڪار هـــر نقاش نیست جناس مضمر: کشیدن(نگارگری) و کشیدن(تحمل کردن) 2- من جفا بِسیار دیدم از نِگارم، کاشکی جایِ"جیمَش"واو میآمد مرا یکبار هم جناس مضمر: جفا- وفا 3- دیدی "الف" نداشت جهانم بدون تو!؟ ما بی سوادها که گـناهی نداشتـیم... جناس مضمر: جهانم- جهنم مطالب، با ذکر ، مانعی ندارد. https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
فعل مکلف از نظر شرط صحت بر دو گونه است: 1. مشروط به نیت است (در اصطلاح فقهاء، این فعل را می نامند) 2. مشروط به نیت نیست (در اصطلاح فقهاء، این فعل را می نامند) معاملات نیز از نظر شرط صحت بر دو گونه اند: 1. صحت آنها مشروط به « » نیست. (در اصطلاح فقهاء، این معامله را می نامند مانند دیه و حدود و ارث و ...) 2. صحت آن مشروط به « » است. که خودش بر دو قسم است: الف) مشروط به وجود لفظ از دو طرف است. ( اصطلاحا نامیده می شود) ب) مشروط به وجود لفظ از یک طرف است. ( اصطلاحا نامیده می شود) ماهیت عقد و ایقاع: ماهیت حقیقی عقد و ایقاع عبارتست از ای که به اعتبار شارع از آن کشف می کند. (الفاظ کاشف از عقد و ایقاع اند نه اینکه خودشان عقد یا ایقاع باشند) شاهد این مسأله آن است که وقوع برخی از عقود، به نحو ، صحیح است. ولی الفاظ از این جهت که کاشف از معانی مقصوده بوده و راه اختلاف را می بندند، معتبر شمرده شده و در برخی عقود نسبت به آنها سخت گیری می شود. عقد و ایقاع https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB