#قرآن
#نقش_صرف در #ترجمۀ_قرآن
#اسم_فاعل
#اسم_مفعول (#خلط اسم فاعل و اسم مفعول در #ترجمه)
#نقد_ترجمه_های_مشهور
الف. سوره #آل_عمران آیه 125: «يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمينَ»
به ترجمۀ واژۀ #مُسَوِّمِینَ (به کسر واو؛ اسم فاعل) دقت کنید:
#فولادوند و #مشکینی و #انصاریان : پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته #نشاندار يارى خواهد كرد. (ترجمۀ #مسوَّمین ؛ اسم مفعول = نشاندار)
#آدینه_وند : پروردگارتان شما را به پنجهزار نفر از فرشتگان #نشاندار يارى ( همانند ترجمۀ قبل)
#مکارم : خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، كه #نشانه_هايى_با_خود_دارند، مدد خواهد داد! (معهم سُوَّمٌ = خروج از مفرد و ترجمۀ یک جمله که این واژه هیچ دلالتی بر آن ندارد.)
#آیتی : خدا با پنج هزار از فرشتگان #صاحب_علامت شما را يارى كند. (خروج از معنای اسم فاعل و استعمال در صفت مشبهه)
#الهی_قمشه : خدا پنجهزار فرشته را با پرچمى كه نشان مخصوص سپاه اسلام است به مدد شما مى فرستد. (#باء در بخمسة آلاف را ترجمه نکرده یا بر سر مسومین در آورده است ؛ #مسومین را به صورت اسمی و به معنای #پرچمِ نشان دانسته است.)
#رضایی : پروردگارتان شما را با پنج هزار (نفر) از فرشتگان، #نشانه_گذار، مدد خواهد كرد (ترجمه صحیح: مسوِّم: نشانه گذار)
کاربرد #مُسَوَّم (#اسم_مفعول ) در #قرآن :
«مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ» آل عمران: 14. به معنای: اسبان داغ نهاده و نشاندار.
#نکته :
اشکال فوق بر مبنای قرائت #عاصم و #ابن_كثير و #ابو_عمرو است که #مُسَوِّمِينَ را به صيغه فاعل خوانده اند و مترجمان فوق بر طبق همین قرائت ترجمه نموده اند و ذیل همین قرائت، ترجمۀ خویش را چاپ نموده اند،
در حالی که سایر قاریان سبعه، این واژه را به صيغه مفعول خوانده اند.
@DUROUS_ALSHABAB
#فروق_اللغة
فرق دو واژۀ #صحّة و #سلامة
#جایگاه اصلی و مجازی
#روایت
واژۀ #سلامت نقیض #هلاک است و در برابر آن به کار می رود
در حالی که واژۀ #صحت نقیض #آفة است و منظور از آفت چیزهایی مثل مرض و شکستگی و امثال آن است که بر جسم انسان عارض می شود.
#جایگاه استعمال هر کدام از این دو واژه:
بنابراین،
1- جملۀ «سلم الرجل من علّته» زمانی به کار می رود که انسان مبتلا به مرضی باشد که خوف هلاکت و مرگ یا نقص عضو برود.
و اما زمانی که ترس مرگ یا نقص عضو نرود، می گویند: صحّ الرجل من علّته.
2- استعمال واژۀ #سلامت در جایی که خوف هلاک نمی رود، از باب مجاز شایع است.
3- دو واژۀ #صحیح و #سالم برای خداوند به کار نمی رود، زیرا این دو واژه نسبت به کسی کاربرد دارد که امکان ابتلا به هلاکت یا مرض را داشته باشد. و تعالی الله عن ذلک
#روایت:
در اینجا چند روایت برای درک بهتر فرق بین سلامت و صحت از کتاب شریف غرر الحکم از سخنان امیر المؤمنین علی علیه السلام ذکر می شود:
الصِّحَّةُ أَفْضَلُ النِّعَم / صحّت بدن افضل نعمتها و افزونترين آنهاست.
الصِّحَّةُ أَهْنَأُ اللَّذَّتَيْن / صحّت گواراتر دو لذّت است يعنى همه لذّتها يك طرف است و صحّت يك طرف و آن گواراتر است از همه آنها، يا اين كه آن را با هر لذّتى كه بسنجند صحّت گواراتر است از آن.
بِصِحَّةِ الْمِزَاجِ تُوجَدُ لَذَّةُ الطَّعْم/ به صحت مزاج، لذّت مزه درک می شود.
كَيْفَ يَغْتَرُّ بِسَلَامَةِ جِسْمٍ مُعَرَّضٍ لِلْآفَات / چگونه فريب خورده شود به سلامتى جسمى كه در معرض آفتها قرار داده شده است؟! يعنى بدن هر چند سلامتى داشته باشد چون در معرض آفتهاست و هر لحظه احتمال اين هست كه آفتى عارض آن شود آن سلامتى قابل اين نيست كه كسى بآن فريب خورد و از ياد مرگ و تهيه آن غافل گردد، يا بآن سلامتى شادمان و فرحناك گردد، شادمانى در سلامتى أخروى باشد كه ديگر آفتى را بآن راهى نباشد.
لَا لِبَاسَ أَجْمَلُ مِنَ السَّلَامَة/ هیچ جامه ای زیباتر از سلامتی نيست.
#منبع:
فروق اللغة / أبوهلال عسکری
غرر الحکم / آمدی
@DUROUS_ALSHABAB
#نحو
#پیش_فرض_ها
#اختلاف_در_ترکیب به خاطر #اختلاف_در_پیش_فرض_ها
#حال
#تمییز
در إعراب «#ذهباً» در مثال زیر اختلاف است:
. لی خاتمٌ ذَهَباً (ذَهَب: طلا - خاتم: انگشتر)
نظریه #مبرد و #ابن_مالك ، و #ابن_هشام در أوضح المسالک: نصبش بنابر #تمییز بودن بهتر است.
#دلیل:
1- اسم منصوب در این مثال #جامد است و 2- #ثابت و ملازم است نا متغیّر و 3- اسمی (خاتمٌ) که از آن رفع ابهام شده است، نکره است.
در حالی که #اصل در حال #مشتق بودن و #منتقله بودن است. و #ذوالحال نیز باید #معرفه باشد.
نظریه #سيبويه : نصبش فقط بنابر #حال بودن صحیح است.
#دلیل:
تمییز رافع ابهام از #ذات یا بعد از #مقدار می آید یا بعد از #شبه_مقدار و لا غیر.
در حالی که خاتم، مقدار یا شبه مقدار نیستند.
@DUROUS_ALSHABAB
#سال_قمری
#ماه_قمری
#سال_شمسی
هر ماه قمرى 29 روز و دوازده ساعت و 44 دقيقه است،
و يكسال قمرى 354 يا 355 شبانه روز مىباشد؛
و سال شمسى از اول فروردين شروع و به آخر اسفند ختم مىشود، و شش ماه اول سال هر ماه 31 روز و پنج ماه بعد هر ماه 30 روز، و ماه اسفند در سالهاى عادى 29 روز و در سال كبيسه 30 روز مىباشد؛
و بر اساس اين محاسبه هر سال شمسى 11 روز از سال قمرى بيشتر است؛
و چون از نظر قرآن و روايات ملاك در عبادات و تكاليف شرعيّه ماههاى قمرى است، لذا بلوغ شرعى كه اول تكليف است بر اساس سال قمرى تعيين گرديده است.
@DUROUS_ALSHABAB
#فقه
#اصول
#تکلیف
#شروط_تکلیف
شروط تكليف به سه دسته تقسيم مىشوند:
#دسته اول: #شروط_اصل_تكليف بر عهدۀ مکلف که سه چيز است:
*بلوغ
*عقل
*قدرت
#دسته دوم: #شروط_تنجّز_و_فعلیّت تكليف، که مهمترین آنها عبارتند از:
*علم
*عدم اضطرار و اكراه و خطا و فراموشی؛ و نیز عدم تکلیف اهم مزاحم با تکلیف فعلی
با توجه به اینکه شروط فعلیت در هر باب فقهی با باب دیگر متفاوت است، نمی وان بیشتر از این را نام برد، بلکه باید شروط هر تکلیف در باب خاص خودش بیان شود.
#دسته سوم: #شروط_صحت_تكليف، که بر دو گونه است:
گونه نخست- شروط صحتی که در تمامی ابواب فقهی مشترک است و آن دو چیز است:
اول- #اسلام
دوم- #ولايت
گونه دوم- شروط صحت مختص که باید در ضمن هر باب فقهی به طور جداگانه بررسی شود.
@DUROUS_ALSHABAB
نگاهي گذرا به عصمت در تفسير الميزان.pdf
60.3K
#عصمت
#المیزان
#علامه_طباطبایی
#کلام_قرآنی
#یادداشت_های_کلامی
عنوان:
نگاهی گذرا به عصمت در تفسیر المیزان
محمد علی جوان
سال 1399
#شامل:
الف- ذکر یک شاهد قرآنی بر اینکه عصمت با اختیار منافات ندارد.
ب- تعریف و توضیح «عصمت» در جلد 5 و 17 تفسیر المیزان
ج- ذکر یک مثال محسوس برای توضیح اینکه عصمت با اختیار منافاتی ندارد.
د- مدرک قرآنی تعریف علامه از عصمت
هـ - اگر منشأ عصمت، علم است چرا علماء معصوم نیستند؟
و- ماهیت علمی که باعث عصمت است، چیست؟
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#نقش_صرف در #ترجمۀ_قرآن
#نقش_بلاغت #باب_قصر #قصر_به_أل
#اسم_مفعول (#خلط اسم فاعل و اسم مفعول در ترجمه #المستعان )
#نقد_ترجمه_های_مشهور
ب. سوره #یوسف، آیه 18:
وَ جاؤُ عَلى قَميصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ
#نقد_ترجمۀ «اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ »
#مقدمه:
1- واژۀ #مستعان اسم مفعول است و اسم فاعلش #مستعِین می باشد.
2- این واژه با #علی و #من و #لام متعدی می شود و در اصطلاح بین #مستعان_منه و #مستعان_علیه و #مستعان_له فرق است.
3- خداوند #مستعان_منه است یعنی کسی که از او درخواست یاری شده است.
#فولادوند : «و بر آنچه توصيف مى كنيد، خدا يارى ده است» (ترجمۀ #اسم فاعل در حالی که #مستعان اسم مفعول است.)
#الهی_قمشه : « بر رفع اين بليّه كه شما اظهار مىداريد بس خداست كه مرا يارى تواند كرد.» (#مستعان به عنوان اسم فاعل ترجمه شده است ضمن اینکه عبارت (رفع این بلیه) ترجمۀ #ما موصوله دانسته شده و درست نیست.)
#مکارم : « و در برابر آنچه مى گوييد، از خداوند يارى مى طلبم!» (یاری می طلبم ترجمۀ #أستَعِینُ (مضارع متکلم وحده) است!)
#مشکینی : «و خداست كه بايد بر آنچه توصيف مىكنيد از او يارى جست.» (#المستعان را فعل امر به لام و مجهول ترجمه نموده است : #لِیُستَعَن مِن اللهِ . ضمنا جمله موجود در آیه یک #جملۀ_خبری است.)
#آیتی : « و خداست كه در اين باره از او يارى بايد خواست.» (همانند مشکینی)
#رضایی : « و در برابر آنچه وصف مى كنيد، تنها خداست كه (از او) يارى خواسته مى شود.» (#ترجمۀ_صحیح_تر)
#بلاغت:
برخی همانند آقای رضایی آیه را به گونۀ #حصر معنا نموده اند (تنها خدا - فقط خدا)،
#دلیل این ترجمه:
#ال در #المستعان برای دلالت بر #کمال یا استغراق است و لذا دلالت می کند بر حصر خبر در مبتدا (یعنی: حصر یاری خواستن در اینکه فقط از خدا باشد.)
@DUROUS_ALSHABAB
به فروش می رسد
حاشیة الصبان علی شرح الاشمونی
با شرح شواهد عینی
@DUROUS_ALSHABAB
#سبّ_صحابه
#قتل_حسین_بن_علی علیهما السلام
#فتاوای_بزرگان #اهل_سنت (#عامة)
گناه چیست؟
آیا امام حسین علیه السلام از صحابه نبود؟
آنچه در این پیام می خوانید فتوای برخی از بزرگان عامه دربارۀ #سب_صحابه است.
هدف از نقل این پیام دو چیز است:
1- برخی فتاوای اهل سنت مصداق مثل معروف #یک_بام_و_دو_هوا است. مثل فتاوای ایشان در گناه سب صحابه و حرمت لعن قاتلان فرزندان رسول خدا حتی کسانی مثل امام حسن و امام حسین که از شحص پیامبر حدیث شنیده و از صحابی به شمار می روند.
2- شاهدی بر تاثیر برخی مجالس بر امنیت شیعیان در مناطق ترکیبی که با اهل سنت همجوارند.
#منبع : #قصة_الفتنة از دکتر راغب السرجانی:
أما علماء السنة فيقول أحمد بن حنبل رحمه الله:
إذا رأيت أحدا يذكر أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم بسوء، فاتهمه على الإسلام.
#ترجمه:
به فتوای #احمد_بن_حنبل : کسی که از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به بدی یاد می کند؛ در اسلامش شک کن.
وقال إسحاق بن راهويه:
من شتم أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم يعاقب ويحبس.
#ترجمه:
به فتوای #اسحاق_بن_راهویه (یکی از راویان صحیح بخاری): کسی که به اصحاب پیامبر دشنام دهد، عقاب شده و زندانی می شود.
ويقول الإمام مالك:
من شتم النبي صلى الله عليه وسلم قتل بكفره، ومن سب أصحابه أُدّب.
#ترجمه:
به فتوای #امام_مالک: کسی که به پیامبر دشنام دهد به خاطر کفرش کشته می شود و کسی که اصحاب آن حضرت را دشنام دهد ، تأدیب می شود.
وقال القاضي أبو يعلى:
الذي عليه الفقهاء في سب الصحابة؛ إن كان مستحلا لذلك كفر، وإن لم يكن مستحلا لذلك فسق.
#ترجمه
#قاضی_ابویعلی: نظر فقها در بارۀ دشنام دادن به اصحاب پیامبر چنین است: الف- اگر دشنام دادن به آنان را جایز و روا بداند، کافر است. ب- اگر معتقد به مشروع بودن دشنام نباشد، فاسق است.
ويقول ابن تيمية:
من زعم أن الصحابة ارتدوا بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم إلا نفرا قليلا لا يبلغون بضعة عشر نفسا، أو أنهم فسقوا عامة الصحابة، فلا ريب في كفره.
#ترجمه
فتوای #ابن_تیمیه (مبدع وهابیت): هر کس معتقد است که اصحاب پیامبر جز عدۀ قلیلی که به 19نفر نمی رسند، همگی مرتد شده اند، و نیز هر کس که اصحاب آن حضرت را فاسق بداند؛ هیچ شکی در کفر او نیست.
ويقول أبو زرعة الرازي:
إذا رأيت الرجل ينتقص أحدا من أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم فاعلم أنه زنديق.
#ترجمه
فتوای #ابو_زراعة_رازی: هرگاه دیدی شخصی به یکی از اصحاب پیامبر #خرده_می گیرد (و از درجات آنان می کاهد) پس بدان که او زندیق است. #زندیق: خارج از دین یا دگراندیش
@DUROUS_ALSHABAB
یاد آوری می کنم در تعریف صحابی بین اهل سنت اختلاف است، ان شاءالله بیان خواهم کرد.
VTS_01_1.mp3
29.38M
فال حافظ1 / دکتر میر جلال الدین کزازی
نسبت به این فایل داوری نمی کنم، خودتان بشنوید و قضاوت کنید.
این چیزیست که خیلی ها گرفتار آن هستند.
هزار نکتهٔ باریکتر ز مو این جاست *** نه هر که سر بتراشد قلندری داند
آدمها وقتی از چیزی بدشان بیاید، دنبال اشکال و جواب و دلیل هستند
و وقتی از چیزی خوششان بیاید، صحت آن را بدیهی می بینند و از منکران تعجب می کنند که چرا نمی فهمند.
@DUROUS_ALSHABAB
نقد بداءة النحو.pdf
620.5K
#بدایة_النحو (صفایی بوشهری) #معجم_نحوی برای #نوآموزان
#نقد_بدایة النحو
چند سال قبل، نقدی بر کتاب بدایة النحو نوشتم و پیشنهاداتی برای بهتر شدن کتاب خدمت مدیریت وقت مرکز تدوین عرضه داشتم.
پس از انتقال نقد به مؤلف عزیز کتاب حضرت استاد آقای صفایی بوشهری، تغییرات محتوایی جدی در کتاب صورت گرفت، که از مقایسۀ چاپ سابق و چاپ جدید هویدا می شود.
البته هنوز هم اشکالات جدی بر این #معجم_نحوی که برای #نوآموزان نوشته شده وجود دارد.
امروز برخی از دوستان خواهان بارگذار آن نقد شدند.
@DUROUS_ALSHABAB
اسب نامه.pdf
220.2K
#اسب_نامه
#تکلیف_دانش_آموزی
#ارزش_نوشتن
#نوآوری_درـتحقیق
این نمونه ای از کار یک دانش آموز است، که با استفاده از جستجوهای اینترنتی این نوشته را گرد آورده است.
#نوآوری:
گاهی نوآوری در ارائۀ مطلب است.
یعنی روش بیان یا شکل ظاهری نوشته یا ارائۀ مثال های کاربردی هم نوآوری است.
بنابراین
نوشته های همگی #شما که در هنگام نوشتن یا نسبت به ظاهر تحقیق خود یا نسبت به مثال ها یا دلیل های جدید دقت می کنید، قابل تقدیر است.
@DUROUS_ALSHABAB
أسلوب حذف.pdf
667.5K
#بلاغت
#اسلوب_حذف
نوشتۀ طلبۀ پایه3 #امیرحسین_قناد
مدرسه #الإمام_علی_بن_أبی_طالب علیهما السلام
#سال1389 #مشهد
اگر از دوستان مشهد ایشان را می شناسند، برای خود ایشان هم ارسال کنند شاید خودش هم نوشته اش را نداشته باشد.
#بایگانی و #حفظ_آثار
@DUROUS_ALSHABAB
معنا و استعمالات #عهد در #قرآن
#لغت
واژۀ #عهد
واژۀ عهد دو کاربرد دارد:
کاربرد نخست: #مصدر به معنای نگهدارى کردن و مراعات کردن پى در پى یک چیز. در اقرب الموارد گويد: «عَهِدَ فُلَانٌ الشَّيْءَ» يعنى آنرا پى در پى نگهدارى و مراعات كرد.
کاردبرد دوم: #اسم_مصدر به معنای پیمان
نکته:
وجه تسمیۀ #پیمان:
پيمان را از آن جهت عهد می نامند كه مراعات آن لازم است (مفردات راغب). وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ اسراء: 34.
#تعدیۀ عهد با واژۀ #إلی:
اگر #عهد به معنى امر و توصيه ای که حفظ و مراعاتش لازم است به کار رود با #إلی می آید. مانند:
وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ ... (بقره: 125). عَهِدْنا بمعنى دستور داديم و امر كرديم است ولى چون دستور اكيد و لازم المراعاة است لذا با عَهِدْنا تعبير آورده شده
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ (يس: 60)
#معاهده:
از باب مفاعله؛ و در اصل، نوعی رابطۀ دو طرفه است. (عَاهَدَ یُعَاهِدُ مُعَاهَدَةً)
بنابر این #معاهده یعنی: با همديگر پيمان بستن پيماني كه لازم الاجرا است و باید مراعات شود. مانند: إِلَّا الَّذِينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ (توبه: 7)
#معاهدة و #مبالغه
البته گاهی واژۀ #معاهده برای #مبالغه به کار می رود، زیرا پیمان و قراری یک طرفه است. مثل: وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَ (توبه: 75). پيداست كه عاهَدَ در آيه پيمان شديد را ميرساند زيرا عهد يكطرفى و فقط از جانب بنده است.
#نقد_ترجمه_های_مشهور
اکنون نادرستی برخی از ترجمه ها از آیۀ «قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا» (آل عمران : 183) را ببینید.
دوستان نقد خود بر ترجمه های موجود از این آیه بنویسید و برایم ارسال کنید.
@DUROUS_ALSHABAB
#قرآن
#نقد_ترجمه_های_مشهور
#نقش_جار_و_مجرور در معنای فعل
برخی از ترجمه ها از آیۀ «قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنا» (آل عمران : 183)
#آدینه_وند و #مکارم : گفتند: «خداوند از ما پيمان گرفته» (نقد: #إلی به معنای #مِن، در حالی که #عهد_إلی به معنای أوصَی (العین، خلیل - اساس البلاغة، زمخشری) یا أمَرَ (مجمع البحرین، طریحی) است.
#الهی_قمشه_ای : « گفتند: خدا از ما پيمان گرفته» (#نقد: همانند ترجمۀ قبل)
#فولادوند : « گفتند: «خدا با ما پيمان بسته» (#نقد: مثل قبلی. با این تفاوت که #إلی را به معنای #مع دانسته است.)
#مشکینی : « گفتند: همانا خداوند (در كتابهاى آسمانى) به ما سفارش كرده» (#نقد: ترجمه اش #صحیح است جز اینکه مطلب داخل () اضافه است و نیازی به آن نیست.)
#انصاریان : «گفتند: خدا به ما سفارش كرده است» (#ترجمۀ_صحیح )
@DUROUS_ALSHABAB
بخشی از آنچه در این کتاب می خوانیم:
1. #ادله قرآنی و روایی امر به معروف و نهی از منکر.
2. #دلالت ادلهٔ فوق.
3. #آراء فقهای امامیه از سده های نخستین تا عصر صاحب جواهر.
4. تعریف معروف و منکر و محدوده و شرایط امر و نهی.
5. #ولایت فقیه و ریشه های روایی و تاریخی آن در فقه امامیه و بررسی آراء مرتبط با آن.
6. #حکومت و قضاوت.
7. امر به معروف و نهی از منکر در #مسائل_فردی.
8. امر به معروف و نهی از منکر و تعامل با #خانواده.
9. امر به معروف و نهی از منکر و #رفتار_زوجین.
10- کارمندی در حکومت #غیر_ولی_فقیه
و..... .
قیمت با #تخفیف : 80 تومان
@DUROUS_ALSHABAB
#ولایت_فقیه
#اجرای_حدود در #عصر_غیبت
#جواهر_الکلام
برشی از کتاب امر به معروف و نهی از منکر جواهر الکلام
اجرای حدود و قضاوت توسط فقهاء عصر غیبت:
و در هر حال، برخی - بنا به آنچه از بعضی از آنان نقل شده - گفته اند:
برای فقهائی که با تمسک به ادله تفصیلی و استدلالیِ، به احکام شرعی آگاهند، جایز است که در حال غیبت امام علیه السلام، حدود شرعی را اجرا نمایند،
همان طور که در صورت ایمنی از ضررِ سلطان و حاکم وقت، برای آنان حکم کردن(قضاوت) بین مردم، جایز است.
و نیز بر مردم واجب است که آنان را بر اجرای حدود، یاری نمایند، همان طور که یاری امام بر آنان واجب است.
و قائلین این فتوا عبارتند از:
#إسکافی ، #شیخ_مفید و #شیخ_طوسی ، #سلار_دیلمی ، #علامه_حلی ، #شهید_اول و #شهید_دوم ، #مقداد ، #ابن_فهد_حلّی ، #محقق_کرکی ، #سبزواری ، #کاشانی ، و ... . بلکه این فتوا بین فقهاء مشهور است،
و بلکه – بالاتر از این –،
من نسبت به این فتوا مخالفتی نیافتم، جز آنچه که از ظاهر عبارات ابن زهره و ابن ادریس نقل شده؛
ولی من خودم این مسأله را در آثار این دو نفر بررسی ننموده ام، و ممکن است که بررسی آراء این دو، خلافِ این نقل را ثابت کند –،
یعنی آنان هم همین فتوا را قبول داشته باشند –
زیرا سابقاً شنیدی که
این دو، بر جواز اجرای حدود توسط حاکم منصوب از جانب امام ادعای اجماع نموده اند،
و فقیه نیز در ضمن حاکمِ منصوب از ناحیه امام، داخل است .
پس بنابر این توضیحات، و با توجه به عبارتی که سابقاً از ابن زهره و ابن ادریس نقل کردیم،
بر جواز اجرای حدود توسط فقیه اجماع است،
نه بر عدم جواز .
.....
او در ادامه به بررسی تفصیلی روایات و اقوال فقها می پردازد و در نهایت از منکرین ولایت فقیه در اجرای حدود، تعجب می کند و می گوید:
گویا این عده، طعم فقه را نچشیده اند. و گویا از لحن و سبک و رموز اقوال ائمه هیچ چیزی را نفهمیده اند، و در منظور امام از این سخن:« من او را حاکم بر شما و قاضی و حجت و خلیفه و... قرار دادم »، درنگ ننموده اند، در حالی که ظاهر است که مراد از این عبارات، نظم بخشیدن به شیعه است، نسبت به بسیاری از اموری که به ائمه مربوط می شود.
و به خاطر همین است که سلار در کتاب مراسم – در همان عبارتی که چند صفحه قبل نقل کردیم – معتقد است که ائمه امور مربوط به منصب امامت را به فقهاء تفویض نموده اند .
@DUROUS_ALSHABAB