دروس الشباب
شهادت ۱۶۰ فلسطینی در بمبارانهای امروز اسرائیل 🔹شبکه الجزیره قطر به نقل از منابع بیمارستانی گزارش د
هر چقدر هم کشته بدهند به اندازه عاشورای کربلای 61 نمی شود.
اگر حق را باور داریم و خود را حق می دانیم.
باید از جان و مال و فرزند بگذریم.
8 سال جنگ تحمیلی با همین فکر اداره شد.
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
نمونه هایی از سانسور
#صرف
#نحو
#بلاغت
#لغت
#منطق
#کلام
#اصول
#تاریخ
قسمت اول:
مقدمه (خاطره)
وقتی درس مطول استاد حجت هاشمی خراسانی می رفتیم، روزی فرمودند: مردم این زمانه برای درس، خواهان مختصر و خلاصه و موجز اند. می گویند عمرمان هدر نرود.
اما سر سفره که می نشینند، خواهان سفره های مطول و رنگین و متنوع اند. گویا عمر را باید بر سر سفره خرج کرد.
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت دوم
نمونه هایی از سانسور #صرف
نمونه نخست:
#موضوع_له_وزن
یکی از مباحث صرفی، #معنای_وضعی و اصلی #اوزان است.
کتاب های موجود علاوه بر اینکه معنای برخی اوزان را بیان نمی کند، معنای وضعی و اصلی ابواب و اوزان را هم بیان نمی کند. گویا این بحث در صرف زیادی است.
نمونه دوم:
#قواعد_ترجیح و #رفع_اشتراک
برخی از وزن ها در ابواب و معانی مختلف کاربرد دارد. راههای تشخیص و رفع احتمالات متعدد، چیست؟
نمونه سوم
#اسم_مقصور و #غیر_منصرف
ادبای عرب از کجا فهمیدند که #موسی و #حبلی غیر منصرف اند؟ در حالی که الف حرکت ظاهری نمی گیرد، چه رسد به جر به کسره! (این نظریه، بی حساب و گزاف نیست. فقط برای ما بیان نمی شود.)
نمونه چهارم:
#حرکت_حروف_مضارعه
می دانیم بر اساس برخی لغات (لهجه های عربی)، گاهی حرف مضارعه مکسور می شود. ولی چرا ادبا اختلاف لهجه ها را نقل می کنند؟
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت سوم
نمونه هایی از سانسور #نحو
نمونه اول:
غرض ادبا از اتقسیم مستثنی به #مستثنای_متصل_و_منقطع چه بوده است؟
این تقسیم ریشه در مباحث تفسیری و فقهی و اختلاف قرائت های سبعه دارد.
مثلا استثنای ابلیس از ملائکه متصل است یا منقطع؟ سخنان مفسران ادبی ذیل آیات #إلا_إبلیس را ببینید.
استثنای #إلا_خطأ در بحث قتل عمد و خطا و مباحث فقها ذیل این آیه را ببینید.
نمونه دوم:
#اختلاف_لغات_در_اعراب_مثنی
غرض ادبا از ذکر اینکه در اعراب مثنی چند لغت است، چیست؟ برخی طلاب و حتی اساتید اینها را بیهوده می دانند. در حالی که یکی از آن اغراض توجیه اعرابی #إنّ_هذان_لساحران است.
نمونه سوم:
#موضوع_له #أل تعریف
در #أل حرف تعریف، کدام معنا حقیقت و اصل است؟ (یعنی عند عدم القرینه می توان أل را بر آن معنا حمل کرد)
نمونه چهارم:
#نصب_مصدر
گاهی در نصب مصدری اختلاف می شود و برخی آن را حال و برخی آن را مفعول مطلق برای فعل مقدر می دانند. چرا اختلاف دارند؟ آیا هر دو وجه صحیح است؟
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت چهارم
نمونه هایی از سانسور #بلاغت
نمونه نخست:
التأسیس_أولی_من_التأکید
قاعده ای که بعد از اتمام کتب بلاغی هم آن را نمی فهمند.
مثلا به اختلاف در #ترجمه آیه #دکا_دکا مراجعه کنید تا بفهمید چه می گویم.
نمونه دوم:
#باب_تنازع
می دانیم در باب تنازع هم می تواند عامل اول در اسم ظاهر عمل کند و هم عامل دوم یا بعد از آن، در نحو هم فقط می گویند در اینکه کدام یک عمل کند بهتر است بین بصریین و کوفیین اختلاف است.
#سؤال: اغراض بلاغی #اسلوب_تنازع چیست؟ چرا عرب از این اسلوب استفاده می کند و در کجا عامل اول و در کجا عامل دوم را عمل داده است؟
نمونه سوم:
#باب_اشتغال
اغراض بلاغی #اسلوب_اشتغال چیست؟ مواضع بلاغی رفع مشغول عنه و مواضع بلاغی نصب آن کدام است؟
نمونه چهارم
#معنای_ثانوی_مجاز
#علاقه_مجاز در استعمال #امر یا #نهی یا #استفهام به معنای دیگر چیست؟
#غرض_بلاغی_عدول از حقیقت به مجاز چیست؟
@DUROUS_ALSHABAB
#حدیث
#مصطلح_الحدیث (همان #درایة_الحدیث معروف در میان ماست که عامه به آن مصطلح الحدیث می گویند.)
#رجال_الحدیث
#عامه (اهل سنت)
از عجایب حدیث عامه آن است که در مواضع متعدد شهادت به جاعل بودن راویان حدیث خودشان داده اند.
در برخی نقل ها خود راوی می گوید من به پیامبر این سخن را نسبت داده ام.
یکی از این دروغگویان سفیان ثوری است که
بخاری در صحیح ترین کتاب حدیث عامه ( #صحیح_بخاری ) در
باب التعوّذ من جهد البلاء
از او چنین نقل می کند:
6347 - حَدَّثَنَا عَلِىُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ حَدَّثَنِى سُمَىٌّ عَنْ أَبِى صَالِحٍ عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - يَتَعَوَّذُ مِنْ #جَهْدِ الْبَلاَءِ ، وَ #دَرَكِ الشَّقَاءِ ، وَ #سُوءِ الْقَضَاءِ ، وَ #شَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ .
#قَالَ_سُفْيَانُ:
الْحَدِيثُ ثَلاَثٌ #زِدْتُ #أَنَا #وَاحِدَةً ، لاَ أَدْرِى أَيَّتُهُنَّ هِىَ . (یعنی: حدیث پیامبر سه مورد بود ولی من یک مورد اضافه کردم ولی نمی دانم کدام یک افزودۀ خودم است.)
اگر حوصله کنم، ادامه دارد .....
@DUROUS_ALSHABAB
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت پنجم
نمونه هایی از سانسور #منطق
نمونه هایی از مباحث منطق که در علوم دیگر مورد استفاده قرار می گیرد ولی از کتب آموزشی جدید حذف شده است:
نمونه نخست:
رؤوس ثمانیه:
علماء در هنگام آموزش هر علمی، هشت مطلب را درباره آن علم به عنوان مقدمه بیان می کردند و معتقد بودند دانستن این مطالب باعث می شود دانشجو بهتر و با دید صحیح تری آن علم را بیاموزد.
به این هشت مطلب " رئوس ثمانیه " یا "موضوعات هشتگانه" می گفتند که عبارتند از:
۱. تعریف علم
۲. موضوع علم
۳. فایده علم
۴. مؤلف علم
۵. ابواب و مباحث علم
۶. جایگاه علم در میان دیگر علوم
۷. غرض و مقصود علم
۸. روش های تعلیم علم
نمونه دوم: #اجزاء_علم یا #ارکان_علم
هر علمی سه رکن دارد که آنها را اجزای آن علم نیز مینامند:
1. موضوع علم
2. مبادی علم
3. مسائل علم
#فرق اجزای علوک با رؤوس ثمانیه:
مقصود از رئوس ثمانیه، مباحثی است که به عنوان مقدمه و پیش از شروع در هر علم به آن پرداخته میشود. اما اجزای علوم، مباحثی است که در متن هر علم به آن پرداخته میشود و محتوای فصول و بخشهای هر کتاب و مقاله میتواند باشد.
نمونه سوم: #نقش #جهات_قضایا در #اشکال_اربعه
برخی از کتب منطقی جدید جهات قضایا را حذف نموده اند و برخی دیگر فقط آنها را تعریف می کنند ولی فایدۀ این بحث و اینکه اگر صغری و کبری در هر یک از اشکال اربعه دارای جهت باشد، آیا #نتیجه می دهد یا خیر؟ و چرا؟ و نتیجه اش دارای چه جهتی خواهد بود؟ اینها حذف شده است.
@DUROUS_ALSHABAB
#لغت
#قرآن
#أُمّ و #أمّة
#معانی_أمّ (معانی سه گانۀ آن در قرآن)
#معانی_أمّة (معانی سه گانۀ آن در قرآن)
#أمّ
أمّ: مادر، اصل و پايه هر چيزي كه چيزهاى ديگر بآن ضمیمه می شود، معظم چيزها، امّ النجوم يعنى كهكشان (قاموس، مفردات)
در حديث آمده: از خمر بپرهيزيد كه آن أُمُ الخبائث است (نهايه).
#مشترک معنوی:
«امّ» مشترك معنوى است و معنى جامع آن همان اصل و پايه است.
النهايه: استعمال آن در #مادر حقيقى، به قدرى شهرت دارد كه احتمال داده مي شود، در «مادر» حقيقت و در معانى ديگر مجاز باشد
استعمالات قرآنی:
1- مادر حقيقى «وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ» قصص 7
2- اصل و پايه. مثل امّ الكتاب در آيه «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَ أُمُ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» آل عمران: 7
در تفسير الميزان از عيون اخبار صدوق از امام رضا عليه السّلام نقل است كه فرمود: هر كه متشابه قرآن را به محكم آن برگرداند بصراط مستقيم هدايت يافته است
سپس حضرت فرمود: در اخبار ما نيز مانند قرآن متشابه هست متشابه آنرا به محكمش برگردانيد، از متشابه آن پيروى نكنيد مبادا گمراه شويد.
#وجه تسمیه #أم_الکتاب:
آيات محكم و واضح الدلاله از آن جهت امّ الكتاب ناميده شدهاند كه ريشه و پايهى كتابند و آيات متشابه با برگرداندن به آنها، روشن مي شوند.
مثلا در يك جا مي خوانيم «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» قيامت:23
از اين آيه بنظر مي ايد كه خداوند جسم است و روز جزا بعضىها باو نگاه مي كنند،
و در آيهى ديگر مي خوانيم «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» انعام: 103
پس پى مي بريم كه مراد از آيه فوق، معنى ديگرى است زيرا كه اين آيه محكم و صريح است در اينكه چشمها، خدا را درك نميكند.
3- معناى سوم #امّ معظم شيئ و مركز آن است. مثل امّ القرى كه به مكّه معظّمه گفته شده «لِتُنْذِرَ أُمَ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» انعام: 92 «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها» شورى: 7 مكّه معظّمه را از آنجهت امّ القرى گويند كه مركز آبادي هاى حجاز بود مثل مراكز استان ها.
راغب و ديگران گفتهاند: امّ القرى بودن مكّه به جهت آنست كه زمين از زير آن گسترده شده.
#أُمَّةٌ:
جماعتي كه وجه مشترك دارند،
أمّ در لغت بمعنى «قصد» است گويند: «أَمَّهُ: اى قَصَدَهُ».
«آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ» مائده: 2 يعنى قاصدان خانه خدا.
بنا بر اين، امّت به كسانى گفته مي شود كه قصد مشترك و نظر مشترك دارند.
راغب گويد: امّت هر جماعتى است كه يك چيز مثل دين يا زبان و يا مكان آنها را جمع كند.
مثلا در آيهى «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» اعراف: 38 منظور از امت جماعتی است که در كفر و شرك مشترک اند.
استعمال #أمّة برای #یک_نفر
در آيه «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» نحل: 120، ابراهيم بتنهائى يك أُمَّت شمرده شده،
در ترجمۀ آیۀ فوق و علت کاربرد این واژۀ برای آن حضرت علیه السلام اختلاف شده است:
برخی گفتهاند: او امّتى بود كه فقط يك فرد داشت زيرا كه آن روز فقط او موحّد بود.
راغب گويد: يعنى او در عبادت خدا در مقام يك جماعت بود گويند: فلانى به تنهائى يك قبيله است.
ابن اثير در نهايه نقل مي كند: در بارهى قسّ بن ساعده آمده: «يَبْعَثُ يَوْمَ الْقِيمَةِ أُمَّةً وَاحِدَةً».
#أمّة به معنای #مدّت :
در آيهى «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يوسف: 45، امّت را مدّت معنى كردهاند يعنى آنكه از دو نفر زندانى نجات يافته بود و بعد از مدّتى يوسف را ياد آورد ... .
راغب گويد: «وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يعنى بعد از گذشتن اهل يك زمان يا اهل يك دين، يوسف را ياد آورد.
@DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از دکتر قدیری ابیانه
🕌 اذان صبح در غزه از جایجای غزه به گوش میرسید. (در پخش زنده اخبار) و سپس بمباران مکرر غزه توسط رژیم سفاک صهیونیستی.
🚩 چه نمازی میخوانند در حالی که نمیدانند آیا زنده نماز خود را به پایان خواهند رساند یا نه و آیا روز دیگری را هم خواهند دید!
حال و هوای خاصی دارد چنین نمازی.
✍️ محمد حسن قدیری ابیانه
📆 ۲۱ مهر ۱۴۰۲
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت ششم
نمونه هایی از سانسور #اصول
در کتاب های تحقیقی دانش #اصول مباحث #کاربردی ای یافت می شود که از کتب آموزشی حذف شده است. مروری بر نمونه های آن:
نمونه نخست: #دوران_ها در #حقیقت و #مجاز
حذف مباحثی از حقیقت و مجاز که در کشف #مدلول_تصدیقی راه گشاست، گویا طرح مجدد این بحث که طلاب قبل از ورود به دانش اصول در #علم_بیان خوانده اند، به خاطر طرح همین مباحثی است که در #علوم بلاغی از آنها غفلت شده است. ولی مع الاسف اکنون اینجا نیز سانسور می شود، مثل:
1_ در دوران بین حقیقت و مجاز مشهور، کدام یک مقدم است؟ آیا باز هم اصالة الحقیقة جاری می شود؟
2_ در دوران بین حمل لفظ بر مصطلح متکلم یا مخاطب، کدام یک مقدم است؟ یادم هست در کتاب الطهاره جواهر الکلام، بر اساس همین نظریه روایتی را تفسیر و اختلاف فقها را حل می کند.
3_ در دوران بین حقیقت لغوی و حقیقت عرفی، کدام حقیقت مقدم است؟
4_ در دوران بین عرف خاص و عرف عام، کدام یک با اصالة الحقیقة ثابت می شود؟
5_در تعارض بین تخصیص و مجاز، کدام یک مقدم است؟
6_ در تعارض بیت مجاز و اشتراک کدام یک مقدم است؟
7_ در تعارض بین مجاز و اضمار (تقدیر) کدام مقدم است؟
8_ موضوع له (معنای حقیقی) حروف
ادامه دارد....
@DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از لینک
#دروس_الشباب
کانالی با محوریت علوم اسلامی و دروس حوزوی است.
#نکاتی_کاربردی از علوم
#صرف
#نحو
#بلاغت
#منطق
#اصول_فقه
#فقه
#تفسیر
#ترجمه_قرآن
#کلام
#حدیث
آدرس کانال:
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
ارتباط با ادمین:
@Ebn_Ahmad
#امام_صادق
#قرائت_امام_صادق
#نحو
#استدلال علمای #اهل_تسنن به #قرائت_امام_صادق علیه السلام
درباره #اعراب اسم #منقوص، لغت مشهور این است که نصبش به فتحه ظاهر بر یاء است.
لکن لغت صحیح ولی غیر مشهوری نیز وجود دارد که همواره #یاء_اسم_منقوص را ساکن می خواند، در نتیجه اعراب نصبش را به #تقدیر_فتحه می داند.
سؤال: آیا این لغت مختص #ضرورت شعری است؟ یا در #اختیار و #سعهٔ_کلام نیز جایز است؟
نظر #صبان و #دلیل او از این قرار است:
الاحسن جوازه فی السعة بدلیل قراءة جعفر الصادق [علیه السلام ] «من اوسط ما تطعمون أهالیکم» بسکون الیاء.
یعنی:
نظریهٔ بهتر این است که در سعه و اختیار نیز این استعمال جایز است #به_دلیل آنکه حضرت جعفر صادق (علیه السلام) آیه 89 سوره مائده را چنین خوانده است: « مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهَالِيكُمۡ». حضرتش (اهالی) را به سکون یاء خوانده است با اینکه اهالی مفعول به تطعمون بوده و فتح یاء هیچ محذوری ندارد.
لازم به تذکر است که قرائت حفص از عاصم چنین است:
مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِيكُمۡ
لازم است تذکر دهم که ابوحاتم سجستانی نیز این نظریه را تایید نموده است.
زمخشری نیز قرائت امام جعفر صادق (علیه السلام) را در کشاف نقل نموده است.
@DUROUS_ALSHABAB
🏴| اللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ
🏴|و غَیْبَةَ وَلِیِّنا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا وَ قِلَّةَ عَدَدِنا
🏴|و شِدّةَ الْفِتَنِ بِنا وَ تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا
🏴|فصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ
🏴|و اَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ
🏴|و بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ
🏴|و رَحْمَةٍ مِنْکَ تَجَلِّلُناها وَ عافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُناها
🏴|برَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزه
@DUROUS_ALSHABAB🔳
#شبهه
#زاهدان_حوزه را بهتر بشناسیم.
سؤال:
اگر همهٔ مردم غزه کشته شوند، باز هم خواهید گفت: اسرائیل شکست خورده؟ چون ابهتش شکسته شد!
دیدم برخی دیشب می گفتند:
تا اینجا #حماس جنگ را برده است، چون ابهت اسرائیل را شکست.
#اما
#اما امیدوارم برای جبران بمباران بیمارستان غزه هم #حماس و #حزب_الله و #ایران ابتکاری داشته باشند.
پاسخ
1_ دفاع در برابر متجاوز به مال و سرزمین و ناموس، واجب شرعی اس و اختصاصی به حکم عقل ندارد (کتاب #قصاص و #حدود را بخوانید.)
2_در جایی که می دانی سکوت در برابر ظالم غاصب، او را بی پروا تر می کند و منجر به تجاوز به خودت یا ناموست خواهد شد، #ترس از تلف شدن جان و مصلحت اندیشی های ترسوهای عالم نما جایی ندارد.
3_ امام خمینی فرمودند: ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است. این سخن عین فرمایش
حضرت #زینب سلام الله علیها است که در مجلس ابن زیاد گفت: ما رَأیتُ إلا جمیلا (در عاشورا جز زیبایی ندیدم)
4_ امام خمینی: بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می شود. (البته ترسایان از مرگ، ترسیده تر می شوند. داستان ترس یهود از مرگ، سخن قرآن است.)
5_ اگر
و اگر
تمام مردم غزه کشته شوند، #پیروز اند.
ولی
دو گروه #شکست_خورده_اند:
نخست: غاصبان اسرائیلی صهیونیست
دوم: تمام ملت ها و دولت های اسلامی ای که به وظیفه خود عمل نکرده و به کمک غزه نرفتند.
#عاشورا
#پیروزی_خون_بر_شمشیر
@DUROUS_ALSHABAB
#منطق
#حدیث
#شکل_اول (اشکال اربعه):
#روایت :
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 11
6- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الرَّازِيِّ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ كَانَ عَاقِلًا كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ.
#ترجمه:
امام صادق (ع) فرمود: هر كه عاقل است دين دارد و هر كه دين دارد بهشت مىرود.
#شرح:
مرحوم ملاصدرا در شرح کتاب کافی (شرح أصول الكافي (صدرا) ؛ ج1 ؛ ص236) در تحلیل روایتی که می خوانید، می گوید:
سخن حضرت یک #قیاس_اقترانی_شرطی و از بالاترین انواع #شکل_اول است. زیرا مراد این است:
كل من كان عاقلا كان له دين،
و كل من كان له دين دخل الجنة،
ينتج: كل من كان عاقلا دخل الجنة.
ایشان در ادامه، صغری و کبری را نیز توضیح داده است، جویندگان، به آدرس فوق مراجعه فرمایند.
@DUROUS_ALSHABAB
#حدیث
#وسواس
#عقل
#وسواسی_عقل_ندارد :
كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج1 ؛ ص29
10. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ، قَالَ:
ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ رَجُلًا مُبْتَلىً بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ ، وَ قُلْتُ: هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ،
فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ؟!»
فَقُلْتُ لَهُ: وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ؟
فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «سَلْهُ: هذَا الَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْءٍ هُوَ؟ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ: مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ» .
#ترجمه:
عبد اللَّه به سنان گويد: به امام ششم مردى را ياد آور شدم كه نسبت به وضوء و نماز خود گرفتار وسواس بود و گفتم:
او مرد عاقلى است،
امام فرمود: كدام عقل را دارد كه فرمانبر شيطان است،
به آن حضرت گفتم: چطور فرمانبر شيطان است؟
فرمود: از او بپرس، اين وسوسهاى كه به او دست مىدهد از چيست؟ مسلماً به تو مىگويد كه از عمل شيطان است.
@DUROUS_ALSHABAB
#نحو
#ترجیح_رأی_ادبی
#کلام
#نقش_آراء_کلامی_و_فلسفی در #ترجیح_رأی_ادبی
#نقش_پیش_فرض_ها
#کاربردی
گاهی اختلاف در پیش فرض های کلامی یا فلسفی باعث می شود ادباء در معنای یک حرف نیز اختلاف کنند.
نمونۀ زیر را ببینید:
سورۀ نحل، آیۀ 32: «ْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»
دربارۀ معنای «باء» جر در این آیه دو نظر است:
1- تعويض (بر عوض و ثمن داخل می شود) مانند: بعتك هذا الثوب بهذا العبد یا: كأفات إحسانه بضعف
2- سببیت
ابن هشام در مغنی می گوید:
معتزله باء را در این آیه به معنای سببیت دانسته اند
ولی این معنا غلط است زیرا:
چیزی که در برابر عوض پرداخت می شود، می تواند مجانی هم پرداخت شود
در حالی که باء سببیت دلالت می کند بر اینکه مجرور باء علت و سبب دخول به بهشت است و معلول (دخول به بهشت) بدون علت (بما...) ممکن نیست و وجود نخواهد یافت.
خوب است اختلاف معتزله و سایرین دربارۀ ثواب بدون عمل خیر را ببینید.
@DUROUS_ALSHABAB
ثواب و عقاب کلامی - ویکی فقه
https://fa.wikifeqh.ir/%D8%AB%D9%88%D8%A7%D8%A8_%D9%88_%D8%B9%D9%82%D8%A7%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
#سانسور_علمی در کتاب های درسی #حوزه
قسمت هفتم
نمونه هایی از سانسور #اصول
#جایگاه_شناسی
نمونه دوم:
در دانش #اصول مباحثی #کاربردی یافت می شود که علت ورود آنها به علم اصول بر بسیاری از طلاب و اصول پوشیده است، و لذا آنها را از #زوائد_علم_اصول می شمارند.
مروری بر نمونه های آن:
1_علت طرح #حسن_و_قبح_عقلی در اصول فقه چیست؟
حتی در فرض پذیرش این که حسن و قبح برخی افعال، عقلی است. باز هم دربارۀ اینکه حسن و قبح کدام افعال را عقل می تواند درک کند؟ این مسأله اختلافی است. لذا می بینید که مثال معروفش عدل و ظلم است.
علت طرح این مسأله در اصول فقه:
از دیدگاه عامه، مسألۀ #امامت از فروع دین است، و یکی از ادلۀ ضرورت نصب امام نیز #حسن و قبح عقلی و امتناع صدور قبیح از خداوند است و لذا این مسأله را در اصول فقه مطرح کرده اند.
بادآوری می کنم که بین حکم عقل و حسن و قبح عقلی رابطۀ عام و خاص است و نباید با هم خلط شود.
2- #اجماع یکی از راه های #علم_به_سنت
امامیه، اجماع را دلیل مستقل و در عرض #کتاب و #سنت و #عقل نمی داند، ولی در أمارات اصول فقه، آن را به طور مستقل و در عرض کتاب و سنت مطرح می کند، زیرا عامه با #تمسک به #آیات_قرآن و #روایات_نبوی ، #حجیت_اجماع را امری #تعبّدی_نفسی می داند و برایش عصمت قائل است. لذا امامیه این بحث را مستقلا مطرح می کند تا به حجیت تعبدی آن بپردازد و آن را نقد کند اگر چه در کتاب های متأخر حذف شده است.
@DUROUS_ALSHABAB