eitaa logo
دروس الشباب
400 دنبال‌کننده
121 عکس
25 ویدیو
53 فایل
محور مباحث این کانال، علوم اسلامی و دروس حوزوی است. باز ارسال مطالب با ذکر آدرس کانال، مجاز است. ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
در کتاب های درسی قسمت پنجم نمونه هایی از سانسور نمونه هایی از مباحث منطق که در علوم دیگر مورد استفاده قرار می گیرد ولی از کتب آموزشی جدید حذف شده است: نمونه نخست: رؤوس ثمانیه: علماء در هنگام آموزش هر علمی، هشت مطلب را درباره آن علم به عنوان مقدمه بیان می کردند و معتقد بودند دانستن این مطالب باعث می شود دانشجو بهتر و با دید صحیح تری آن علم را بیاموزد. به این هشت مطلب " رئوس ثمانیه " یا "موضوعات هشتگانه" می گفتند که عبارتند از: ۱. تعریف علم ۲. موضوع علم ۳. فایده علم ۴. مؤلف علم ۵. ابواب و مباحث علم ۶. جایگاه علم در میان دیگر علوم ۷. غرض و مقصود علم ۸. روش های تعلیم علم نمونه دوم: یا هر علمی سه رکن دارد که آنها را اجزای آن علم نیز می‌نامند: 1. موضوع علم 2. مبادی علم 3. مسائل علم اجزای علوک با رؤوس ثمانیه: مقصود از رئوس ثمانیه، مباحثی است که به عنوان مقدمه و پیش از شروع در هر علم به آن پرداخته می‌شود. اما اجزای علوم، مباحثی است که در متن هر علم به آن پرداخته می‌شود و محتوای فصول و بخش‌‌های هر کتاب و مقاله می‌تواند باشد. نمونه سوم: در برخی از کتب منطقی جدید جهات قضایا را حذف نموده اند و برخی دیگر فقط آنها را تعریف می کنند ولی فایدۀ این بحث و اینکه اگر صغری و کبری در هر یک از اشکال اربعه دارای جهت باشد، آیا می دهد یا خیر؟ و چرا؟ و نتیجه اش دارای چه جهتی خواهد بود؟ اینها حذف شده است. @DUROUS_ALSHABAB
و (معانی سه گانۀ آن در قرآن) (معانی سه گانۀ آن در قرآن) أمّ: مادر، اصل و پايه هر چيزي كه چيزهاى ديگر بآن ضمیمه می شود، معظم چيزها، امّ النجوم يعنى كهكشان (قاموس، مفردات) در حديث آمده: از خمر بپرهيزيد كه آن‏ أُمُ‏ الخبائث است (نهايه). معنوی: «امّ» مشترك معنوى است و معنى جامع آن‏ همان اصل و پايه است. النهايه: استعمال آن در حقيقى، به قدرى شهرت دارد كه احتمال داده مي شود، در «مادر» حقيقت و در معانى ديگر مجاز باشد استعمالات قرآنی: 1- مادر حقيقى‏ «وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِ‏ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعِيهِ» قصص 7 2- اصل و پايه. مثل امّ الكتاب در آيه‏ «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَ‏ أُمُ‏ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ» آل عمران: 7 در تفسير الميزان از عيون اخبار صدوق از امام رضا عليه السّلام نقل است كه فرمود: هر كه متشابه قرآن را به محكم آن برگرداند بصراط مستقيم هدايت يافته است سپس حضرت فرمود: در اخبار ما نيز مانند قرآن متشابه هست متشابه آنرا به محكمش برگردانيد، از متشابه آن پيروى نكنيد مبادا گمراه شويد. تسمیه : آيات محكم و واضح الدلاله از آن جهت امّ الكتاب ناميده شده‏اند كه ريشه و پايه‏ى كتابند و آيات متشابه با برگرداندن به آنها، روشن مي شوند. مثلا در يك جا مي خوانيم‏ «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ» قيامت:23 از اين آيه بنظر مي ايد كه خداوند جسم است و روز جزا بعضى‏ها باو نگاه مي كنند، و در آيه‏ى ديگر مي خوانيم‏ «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصارَ» انعام: 103 پس پى مي بريم كه مراد از آيه فوق، معنى ديگرى است زيرا كه اين آيه محكم و صريح‏ است در اينكه چشمها، خدا را درك نميكند. 3- معناى سوم معظم شيئ و مركز آن است. مثل امّ القرى كه به مكّه معظّمه گفته شده‏ «لِتُنْذِرَ أُمَ‏ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها» انعام: 92 «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَ‏ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها» شورى: 7 مكّه معظّمه را از آنجهت امّ القرى گويند كه مركز آبادي هاى حجاز بود مثل مراكز استان ها. راغب و ديگران گفته‏اند: امّ القرى بودن مكّه به جهت آنست كه زمين از زير آن گسترده شده. : جماعتي كه وجه مشترك دارند، أمّ در لغت بمعنى «قصد» است گويند: «أَمَّهُ‏: اى قَصَدَهُ». «آمِّينَ‏ الْبَيْتَ الْحَرامَ» مائده: 2 يعنى قاصدان خانه خدا. بنا بر اين، امّت به كسانى گفته مي شود كه قصد مشترك و نظر مشترك دارند. راغب گويد: امّت هر جماعتى است كه يك چيز مثل دين يا زبان و يا مكان آنها را جمع كند. مثلا در آيه‏ى‏ «كُلَّما دَخَلَتْ‏ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» اعراف: 38 منظور از امت جماعتی است که در كفر و شرك مشترک اند. استعمال برای در آيه‏ «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ‏ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» نحل: 120، ابراهيم بتنهائى يك‏ أُمَّت‏ شمرده شده، در ترجمۀ آیۀ فوق و علت کاربرد این واژۀ برای آن حضرت علیه السلام اختلاف شده است: برخی گفته‏اند: او امّتى بود كه فقط يك فرد داشت زيرا كه آن روز فقط او موحّد بود. راغب گويد: يعنى او در عبادت خدا در مقام يك جماعت بود گويند: فلانى به تنهائى يك قبيله‏ است. ابن اثير در نهايه نقل مي كند: در باره‏ى قسّ بن ساعده آمده: «يَبْعَثُ يَوْمَ الْقِيمَةِ أُمَّةً وَاحِدَةً». به معنای : در آيه‏ى‏ «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يوسف: 45، امّت را مدّت معنى كرده‏اند يعنى آنكه از دو نفر زندانى نجات يافته بود و بعد از مدّتى يوسف را ياد آورد ... . راغب گويد: «وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» يعنى بعد از گذشتن اهل يك زمان يا اهل يك دين، يوسف را ياد آورد. @DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از دکتر قدیری ابیانه
🕌 اذان صبح در غزه از جایجای غزه به گوش می‌رسید. (در پخش زنده اخبار) و سپس بمباران مکرر غزه توسط رژیم سفاک صهیونیستی. 🚩 چه نمازی می‌خوانند در حالی که نمی‌دانند آیا زنده نماز خود را به پایان خواهند رساند یا نه و آیا روز دیگری را هم خواهند دید! حال و هوای خاصی دارد چنین نمازی. ✍️ محمد حسن قدیری ابیانه 📆 ۲۱ مهر ۱۴۰۲
در کتاب های درسی قسمت ششم نمونه هایی از سانسور در کتاب های تحقیقی دانش مباحث ای یافت می شود که از کتب آموزشی حذف شده است. مروری بر نمونه های آن: نمونه نخست: در و حذف مباحثی از حقیقت و مجاز که در کشف راه گشاست، گویا طرح مجدد این بحث که طلاب قبل از ورود به دانش اصول در خوانده اند، به خاطر طرح همین مباحثی است که در بلاغی از آنها غفلت شده است. ولی مع الاسف اکنون اینجا نیز سانسور می شود، مثل: 1_ در دوران بین حقیقت و مجاز مشهور، کدام یک مقدم است؟ آیا باز هم اصالة الحقیقة جاری می شود؟ 2_ در دوران بین حمل لفظ بر مصطلح متکلم یا مخاطب، کدام یک مقدم است؟ یادم هست در کتاب الطهاره جواهر الکلام، بر اساس همین نظریه روایتی را تفسیر و اختلاف فقها را حل می کند. 3_ در دوران بین حقیقت لغوی و حقیقت عرفی، کدام حقیقت مقدم است؟ 4_ در دوران بین عرف خاص و عرف عام، کدام یک با اصالة الحقیقة ثابت می شود؟ 5_در تعارض بین تخصیص و مجاز، کدام یک مقدم است؟ 6_ در تعارض بیت مجاز و اشتراک کدام یک مقدم است؟ 7_ در تعارض بین مجاز و اضمار (تقدیر) کدام مقدم است؟ 8_ موضوع له (معنای حقیقی) حروف ادامه دارد.... @DUROUS_ALSHABAB
هدایت شده از لینک
کانالی با محوریت علوم اسلامی و دروس حوزوی است. از علوم آدرس کانال: https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB ارتباط با ادمین: @Ebn_Ahmad
هدایت شده از هو الله
راهنمای کانال های درسی و علمی و ... : https://eitaa.com/ho110110
علمای به علیه السلام درباره اسم ، لغت مشهور این است که نصبش به فتحه ظاهر بر یاء است. لکن لغت صحیح ولی غیر مشهوری نیز وجود دارد که همواره را ساکن می خواند، در نتیجه اعراب نصبش را به می داند. سؤال: آیا این لغت مختص شعری است؟ یا در و نیز جایز است؟ نظر و او از این قرار است: الاحسن جوازه فی السعة بدلیل قراءة جعفر الصادق [علیه السلام ] «من اوسط ما تطعمون أهالیکم» بسکون الیاء. یعنی: نظریهٔ بهتر این است که در سعه و اختیار نیز این استعمال جایز است آنکه حضرت جعفر صادق (علیه السلام) آیه 89 سوره مائده را چنین خوانده است: « مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهَالِيكُمۡ». حضرتش (اهالی) را به سکون یاء خوانده است با اینکه اهالی مفعول به تطعمون بوده و فتح یاء هیچ محذوری ندارد. لازم به تذکر است که قرائت حفص از عاصم چنین است: مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِيكُمۡ لازم است تذکر دهم که ابوحاتم سجستانی نیز این نظریه را تایید نموده است. زمخشری نیز قرائت امام جعفر صادق (علیه السلام) را در کشاف نقل نموده است. @DUROUS_ALSHABAB
🏴| اللّهُمَّ اِنّا نَشْکوُ اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَالِهِ 🏴|و غَیْبَةَ وَلِیِّنا وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنا وَ قِلَّةَ عَدَدِنا 🏴|و شِدّةَ الْفِتَنِ بِنا وَ تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا 🏴|فصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ 🏴|و اَعِنّا عَلى ذلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ 🏴|و بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ 🏴|و رَحْمَةٍ مِنْکَ تَجَلِّلُناها وَ عافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُناها 🏴|برَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. @DUROUS_ALSHABAB🔳
را بهتر بشناسیم. سؤال: اگر همهٔ مردم غزه کشته شوند، باز هم خواهید گفت: اسرائیل شکست خورده؟ چون ابهتش شکسته شد! دیدم برخی دیشب می گفتند: تا اینجا جنگ را برده است، چون ابهت اسرائیل را شکست. امیدوارم برای جبران بمباران بیمارستان غزه هم و و ابتکاری داشته باشند. پاسخ 1_ دفاع در برابر متجاوز به مال و سرزمین و ناموس، واجب شرعی اس و اختصاصی به حکم عقل ندارد (کتاب و را بخوانید.) 2_در جایی که می دانی سکوت در برابر ظالم غاصب، او را بی پروا تر می کند و منجر به تجاوز به خودت یا ناموست خواهد شد، از تلف شدن جان و مصلحت اندیشی های ترسوهای عالم نما جایی ندارد. 3_ امام خمینی فرمودند: ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است. این سخن عین فرمایش حضرت سلام الله علیها است که در مجلس ابن زیاد گفت: ما رَأیتُ إلا جمیلا (در عاشورا جز زیبایی ندیدم) 4_ امام خمینی: بکشید ما را، ملت ما بیدارتر می شود. (البته ترسایان از مرگ، ترسیده تر می شوند. داستان ترس یهود از مرگ، سخن قرآن است.) 5_ اگر و اگر تمام مردم غزه کشته شوند، اند. ولی دو گروه : نخست: غاصبان اسرائیلی صهیونیست دوم: تمام ملت ها و دولت های اسلامی ای که به وظیفه خود عمل نکرده و به کمک غزه نرفتند. @DUROUS_ALSHABAB
(اشکال اربعه): : الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 11 6- أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الرَّازِيِّ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ كَانَ عَاقِلًا كَانَ لَهُ دِينٌ وَ مَنْ كَانَ لَهُ دِينٌ دَخَلَ الْجَنَّةَ. : امام صادق (ع) فرمود: هر كه عاقل است دين دارد و هر كه دين دارد بهشت مى‏رود. : مرحوم ملاصدرا در شرح کتاب کافی (شرح أصول الكافي (صدرا) ؛ ج‏1 ؛ ص236) در تحلیل روایتی که می خوانید، می گوید: سخن حضرت یک و از بالاترین انواع است. زیرا مراد این است: كل من كان عاقلا كان له دين، و كل من كان له دين دخل الجنة، ينتج: كل من كان عاقلا دخل الجنة. ایشان در ادامه، صغری و کبری را نیز توضیح داده است، جویندگان، به آدرس فوق مراجعه فرمایند. @DUROUS_ALSHABAB
: كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏1 ؛ ص29 10. مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيى‏، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ‏، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ‏، قَالَ‏: ذَكَرْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ رَجُلًا مُبْتَلىً بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ ، وَ قُلْتُ: هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ‏، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ‏؟!» فَقُلْتُ لَهُ: وَ كَيْفَ يُطِيعُ الشَّيْطَانَ‏؟ فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: «سَلْهُ: هذَا الَّذِي يَأْتِيهِ‏ مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ هُوَ؟ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ: مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ‏» . : عبد اللَّه به سنان گويد: به امام ششم مردى را ياد آور شدم كه نسبت به وضوء و نماز خود گرفتار وسواس بود و گفتم: او مرد عاقلى است، امام فرمود: كدام عقل را دارد كه فرمانبر شيطان است، به آن حضرت گفتم: چطور فرمانبر شيطان است؟ فرمود: از او بپرس، اين وسوسه‏اى كه به او دست مى‏دهد از چيست؟ مسلماً به تو مى‏گويد كه از عمل شيطان است. @DUROUS_ALSHABAB
در گاهی اختلاف در پیش فرض های کلامی یا فلسفی باعث می شود ادباء در معنای یک حرف نیز اختلاف کنند. نمونۀ زیر را ببینید: سورۀ نحل، آیۀ 32: «ْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏» دربارۀ معنای «باء» جر در این آیه دو نظر است: 1- تعويض (بر عوض و ثمن داخل می شود) مانند: بعتك هذا الثوب بهذا العبد یا: كأفات إحسانه بضعف 2- سببیت ابن هشام در مغنی می گوید: معتزله باء را در این آیه به معنای سببیت دانسته اند ولی این معنا غلط است زیرا: چیزی که در برابر عوض پرداخت می شود، می تواند مجانی هم پرداخت شود در حالی که باء سببیت دلالت می کند بر اینکه مجرور باء علت و سبب دخول به بهشت است و معلول (دخول به بهشت) بدون علت (بما...) ممکن نیست و وجود نخواهد یافت. خوب است اختلاف معتزله و سایرین دربارۀ ثواب بدون عمل خیر را ببینید. @DUROUS_ALSHABAB
در کتاب های درسی قسمت هفتم نمونه هایی از سانسور نمونه دوم: در دانش مباحثی یافت می شود که علت ورود آنها به علم اصول بر بسیاری از طلاب و اصول پوشیده است، و لذا آنها را از می شمارند. مروری بر نمونه های آن: 1_علت طرح در اصول فقه چیست؟ حتی در فرض پذیرش این که حسن و قبح برخی افعال، عقلی است. باز هم دربارۀ اینکه حسن و قبح کدام افعال را عقل می تواند درک کند؟ این مسأله اختلافی است. لذا می بینید که مثال معروفش عدل و ظلم است. علت طرح این مسأله در اصول فقه: از دیدگاه عامه، مسألۀ از فروع دین است، و یکی از ادلۀ ضرورت نصب امام نیز و قبح عقلی و امتناع صدور قبیح از خداوند است و لذا این مسأله را در اصول فقه مطرح کرده اند. بادآوری می کنم که بین حکم عقل و حسن و قبح عقلی رابطۀ عام و خاص است و نباید با هم خلط شود. 2- یکی از راه های امامیه، اجماع را دلیل مستقل و در عرض و و نمی داند، ولی در أمارات اصول فقه، آن را به طور مستقل و در عرض کتاب و سنت مطرح می کند، زیرا عامه با به و ، را امری می داند و برایش عصمت قائل است. لذا امامیه این بحث را مستقلا مطرح می کند تا به حجیت تعبدی آن بپردازد و آن را نقد کند اگر چه در کتاب های متأخر حذف شده است. @DUROUS_ALSHABAB
(راویان حدیث اهل تسنن) آیا می دانید از دیدگاه عامه ، تر از راویان حدیث وجود ندارد؟ آیا می دانید از دیدگاه آنان، راویان حدیث می باشند؟ عبارت زیر را بخوانید: صحیح مسلم ج1 : باب الْكَشْفِ عَنْ مَعَايِبِ رُوَاةِ الْحَدِيثِ وَنَقَلَةِ الأَخْبَارِ وَقَوْلِ الأَئِمَّةِ فِى ذَلِكَ. وَحَدَّثَنِى مُحَمَّدُ بْنُ أَبِى عَتَّابٍ قَالَ حَدَّثَنِى عَفَّانُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ الْقَطَّانِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ لَمْ نَرَ الصَّالِحِينَ فِى شَىْءٍ أَكْذَبَ مِنْهُمْ فِى الْحَدِيثِ. ... قَالَ ابْنُ أَبِى عَتَّابٍ فَلَقِيتُ أَنَا مُحَمَّدَ بْنَ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ الْقَطَّانِ فَسَأَلْتُهُ عَنْهُ فَقَالَ عَنْ أَبِيهِ لَمْ تَرَ أَهْلَ الْخَيْرِ فِى شَىْءٍ أَكْذَبَ مِنْهُمْ فِى الْحَدِيثِ. قَالَ مُسْلِمٌ يَقُولُ يَجْرِى الْكَذِبُ عَلَى لِسَانِهِمْ وَلاَ يَتَعَمَّدُونَ الْكَذِبَ. یعنی: مسلم می گوید: عمدا دروغ نمی گفتند، ولی نخواسته زیاد دروغ بر زبانشان جاری می شد. اگر کامل تر ترجمه کردید بفرستید تا برای بقیۀ دوستان هم ارسال کنم. (چون بیشتر از این وقت ندارم) و اما سند راستگویی شیعیان را خواهم گفت @DUROUS_ALSHABAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 خجسته میلاد امام حسن عسکری(ع) مبارک باد. ___________________ :::::🇮🇷 کانال رسمی 🇮🇷::::: مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه @ismcir
💠 | ویژگی مؤمن 💢 امام حسن عسکری علیه‌السلام می‌فرماید: ✍🏻 «اَلْمُؤْمِنُ بَرَكَةٌ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ وَ حُجَّةٌ عَلَى اَلْكَافِر». 🌸 «مؤمن براى مؤمن مايه‌ی بركت و برای كافر حجت و دليل است‏». 📚 تحف العقول، ص489. ___________________ :::::🇮🇷 کانال رسمی 🇮🇷::::: مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه @ismcir
قسم و جرّ و امر برخی از ترجمه ها از آیۀ «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ » (عنکبوت: 3) : در در هر دو مرد، و قسم است نه : «و به يقين، كسانى را كه پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را كه راست گفته‏ اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد.» ( : ذکر کلمۀ (تا) در ترجمه می فهماند ایشان لام قسم را با لام تعلیل که مکسور است اشتباه گرفته اند.) : « بى‏ ترديد كسانى را كه پيش از آنها بودند (طبق سنّت جاريه خود به توجيه تكليف) آزموديم پس بى‏ ترديد علم ازلى خداوند درباره كسانى كه راست گفتند تحقق مى ‏يابد و درباره دروغگويان (نيز) تحقق مى‏ يابد، و صدق راستگويان و كذب دروغگويان ظاهر مى‏ گردد.» ( : اگر چه لام مفتوح را ترجمه نموده است، ولی دارای اضافاتی است که دلیلی بر آنها نداریم مثل آنچه در متن پر رنگ شده است. نیز ترجمۀ صحیح .) :در حالى كه يقيناً كسانى را كه پيش از آنان بودند، آزمايش كرده‏ ايم [پس اينان هم بى‏ ترديد آزمايش مى ‏شوند]، و بى‏ ترديد خدا كسانى را كه [در ادعاى ايمان‏] راست گفته ‏اند مى ‏شناسد، و قطعاً دروغگويان را نيز مى ‏شناسد. ( : ظاهرا اشکالی در ترجمه جز اینکه ترجمۀ داخل() ضروری نمی باشد.) : ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مى ‏كنيم)؛ بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مى‏ گويند و كسانى كه دروغ مى ‏گويند تحقق يابد! ( : لیعلمن را ترجمه نموده است. در حالی که باید باشد، و در زمان اتصال به و نیز می شود. دارای ()غیر ضروری نیز می باشد. نیز وجه مورد قرار گرفته و در ترجمه حذف شده است.) : ممکن است یه معنای و باشد. (شرحش را در پیام بعدی ببین. ...) : و بيقين كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم، و حتماً خدا كسانى را كه راست گفته‏ اند معلوم مى‏ دارد (و شناخته مى ‏شوند،) و البتّه دروغگويان را (نيز) معلوم مى‏ دارد. ( : ترجمه است.) @DUROUS_ALSHABAB
علم: دانستن. دانش. قَدْ عَلِمَ‏ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ‏ (بقره: 60) هر گروه محل آب خوردن خود را دانستند قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ‏ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا (بقره: 32) : اظهار و روشن كردن ثُمَّ بَعَثْناهُمْ‏ لِنَعْلَمَ‏ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصى‏ لِما لَبِثُوا أَمَداً (كهف:12) دلیل: بدیهی است كه خدا پيش از بر انگيختن اصحاب كهف مي دانست كدام گروه از آنها مدّت توقّف خود را بهتر مي دانند و بعثت آنها براى اظهار و روشن كردن آن بود. ذيل آيه 140 از آل عمران‏ وَ لِيَعْلَمَ‏ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا ... فرموده: خدا قبل از اظهار مي داند كه آنها از حيث ايمان متمايز مي شوند و پس از اظهار مي داند كه متمايزاند پس تغيير در معلوم است نه در علم. و به قولى معنى آنست: تا خدا معلوم را ظاهر سازد. در الميزان ذيل‏ لِنَعْلَمَ‏ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ‏ فرموده: مراد علم فعلى است و آن ظهور شى‏ء و حضورش به وجود خاصّ نزد خداست، علم بدين معنى در قرآن زياد است مثل‏ وَ لِيَعْلَمَ‏ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ‏ حديد: 25. لِيَعْلَمَ‏ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ‏ جنّ: 28. نتیجه: همه آياتی كه در اين سياق‏اند مراد از در آنها و است. @DUROUS_ALSHABAB
دروس الشباب
یاد آوری می کنم در تعریف صحابی بین اهل سنت اختلاف است، ان شاءالله بیان خواهم کرد.
() «الصحابه» کلمه‌ای عربی و جمع «الصاحب» است و این ماده در معنای همنشینی، رفاقت، دوستی و یاری به کار می‌رود. ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۱۵۸: صحابی به کسی گفته می‌شود که با پیامبر اسلام(ص) ملاقات کرده و هنگامی که از دنیا رفته، همچنان به او ایمان داشته و مسلمان بوده است. عامه معتقدند: منظور از ملاقات، اعم از دیدار، همنشینی، همراهی و رسیدن یکی به دیگری است، هرچند با هم سخن نگفته باشند و مثلا به واسطه نابینایی، پیامبر(ص) را ندیده باشد. برخی، قیدها و شروطی مانند: «طولانی بودن همنشینی با پیامبر(ص)»، «حفظ روایت از او» و «جنگیدن و شهادت در رکاب او» را به تعریف مذکور افزوده‌اند؛ ولی آنچه نزد علما پذیرفته شده، همان تعریف نخست است.(ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص159) تشخیص صحابی بودن شخص، از طریق تواتر، استفاضه، شهرت و خبر ثقه است. کسانی را که در سن کودکی توفیق درک پیامبر(ص) را داشته‌اند، صحابه صغار(کوچک و کم سن) و به زنان نیز صحابیات می‌گویند.(ابن‌ حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۷، ص۶۷۹؛ ج۸، ص۱۱۳) @DUROUS_ALSHABAB
يَا فَاطِمَةُ اِشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّهِ 🏴 سالروز شهادت دختر گرامی امام موسی بن جعفر و خواهر امام رضا(علیهم السلام)، کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّٰه علیها را تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم. @DUROUS_ALSHABAB
( ) می خواهم سخنی بگویم که بسیاری از دولت های اسلامی و نیز مسلمانان بدان عمل نمی کنند. و این ترک فعل، نتیجهٔ دخالت قدرت های غیر مسلمان در سرزمین های اسلامی است. بر مبنای در همه مذاهب اسلامی، دفاع از مرزها بر همه واجدان شرایط، یک واجب کفایی است. از وقتی فقیهان واژه مرز را به کار می برند، مرز سرزمین های اسلامی با سرزمین های کفر است. اهمیت پاسداری از این مرز به حدی است که یکی از دعاهای صحیفه سجادیه نیز به دعا برای سلامتی و توفیق مرزداران عزیز اختصاص دارد. اهمیت این مسأله وقتی روشن می شود که توجه داشته باشیم مرزداران سرزمین های اسلامی در زمان امام سجاد علیه السلام، لشکریان (قاتلان اهل بیت) بودند. پس اینکه ساکنان مرز اسلامی شیعه اند یا سنی، از اهمیت پاسداری از مرز های دارالاسلام، نمی کاهد. @DUROUS_ALSHABAB
36.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان طوفانی شهید مطهری عاشورای ۱۳۴۸ اگر می خواهید در فرصتی کوتاه تحلیل و سیر تاریخی دقیق و کاملی از تجاوز اسرائیل در سرزمین های مقدس را بدانید، این سخنرانی ویژه را از دست ندهید. سخنرانی که موجب دستگيری ایشان شد و به این واسطه مدتی را در انفرادی بسر بردند! @DUROUS_ALSHABAB
در کتاب های درسی قسمت هشتم نمونه هایی از سانسور نمونه دوم: در دانش مباحثی یافت می شود که علت ورود آنها به علم اصول بر بسیاری از طلاب و اصول پوشیده است، و لذا آنها را از می شمارند. مروری بر نمونه های آن: 3_حجیت خبر واحد برخی کتاب های اصولی متذکر شده اند که عنوان دقیقش است. زیرا آنچه حجتش بررسی می شود حجیت سنتی است که به وسیله خبر واحد به ما رسیده است. اگر کسی در حجیت اخبار، وثوق صدوری شد یا بر مبنای به سراغ اعتبار سنجی روایات رفت، آیا حجیت خبر واحد به سبک رایج پاسخگو خواهد بود؟ این از مسائلی است که در اصول بر مبنای اصول اهل سنت بررسی می شود @DUROUS_ALSHABAB
(شنبه) «سبت» در لغت: قطع. بريدن (مفردات راغب) «سَبَتَ الشَّيْ‏ءَ: قَطَعَهُ» وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ‏ سُباتاً (نباء: 9) راغب گويد: يعنى خواب را بريدن عمل قرار داديم. معلوم است که به معنای و استراحت به کار رفته است که نوعى قطع عمل به شمار می آید. يعنى خوابتان را براى شما آرامش قرار داديم. در صحاح از جمله معانى سبت گفته «السَّبْتُ‏ الرَّاحَةُ ... و السُّبَاتُ‏ النَّوْمُ وَ أَصْلُهُ الرَّاحَةُ» خطبه 219 آمده‏ «فَكَأَنَّهُمْ فِي ارْتِجَالِ الصِّفَةِ صَرْعَى‏ سُبَاتٍ‏». و خطبه 222 فرموده‏: «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُبَاتِ الْعَقْلِ». مراد از سبات در دو جملۀ فوق: خواب است زیرا خواب قطع فعّاليت ظاهرى است. سبت يهود عبارت است از: قطع عمل در شريعت موسى که از نظر زمانی مطابق روز شنبه است، در قاموس كتاب مقدس نوشته: سبت اسم آنروزى است كه قوم يهود از تمامى اعمال خود دست كشيده استراحت ميكردند و اين لفظ از عبرانى معرّب گشته و معنى استراحت ميدهد. در تورات فعلى سفر خروج باب 20 بند 8 گويد: روز سبت را ياد كن تا آنرا تقديس نمائى «شش روز مشغول باش و همه كارهاى خود را بجا آور، اما روز هفتمين سبت يهود خداى تو است در آن هيچ كار مكن. ..... شش بار در قرآن كريم از سبت یهود (السبت) یاد شده است. که يك بار به صورت فعل‏ «يَسْبِتُونَ» آمده است. گویا روز سبت در يهود روز محترمى بوده است‏ که قرآن می فرماید: قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي‏ السَّبْتِ‏ ... نساء: 154. اما در آیه زیر سبت به معنای مصدری به کار رفته است (مفردات راغب) إِنَّما جُعِلَ‏ السَّبْتُ‏ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‏ نحل: 124. @DUROUS_ALSHABAB