#آقا_بزرگ
💠 حضرت آیة الله #شبیری_زنجانی (حفظه الله):
🔰 غرق در مطالعه
🔸 آقاى اُكتايى مدّتها مسؤول كتابخانه آستانه مشهد بود. از ايشان شنيدم يا از خود آشيخ #آقا_بزرگ (قدس سره) شنيدم كه آشيخ آقا بزرگ به كتابخانه آستان قدس مى رفت و از اول وقت تا آخر وقت مشغول مطالعه بود و متوجه نبود كه وقت تعطيلى كتابخانه چه وقتی است؟
🔹 آقای اكتايى و ديگران تعجّب مى كردند و تأدّب مى كردند و به ايشان نمى گفتند كه وقت تمام شده است. آشيخ آقابزرگ بعداً متوجه مى شود كه وقت مى گذرد و آنها رعايت مى كنند، لذا خواهش كرده بود كه شما پايان وقت را به من اعلام كنيد.
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
🔰 اجتهاد در رجال
💠 حضرت آیة الله سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله)
پرسش:
🔸 اجتهاد در #رجال به چه معناست؟ آيا فقيه لازم است در رجال مجتهد باشد؟
پاسخ:
🔸 اجتهاد در رجال به اين معناست كه وجوه توثيق و تضعيف براى فقيه معلوم شود.
🔹 مثلاً اينكه كثرت نقل اجلّاء موجب وثاقت مروى عنه مىشود يا نه؟ يا اگر مىشود مبتنى بر چه شرائطى است؟ يا اينكه توثيقات افرادى همچون علّامه و سيد بن طاووس (رحمة الله علیهما)، به خاطر مبناى آنها در أصاله العداله است يا آن كه به جهت احراز وثاقت راوى توسّط آنهاست؟ يا مسأله ديگر در توثيقات متأخّرين اين است كه توثيقات آنها بر اساس فحص و استقراء نيست؛ بلكه بر اساس اجتهاد در همان مداركى است كه در اختيار ما نيز مىباشد. با اين وصف، آيا باز هم توثيقات آنها حجّت است يا آن كه به جهت مدركى بودن اين توثيقات، دليلى بر حجّيت آنها وجود ندارد. كلام در #حسّى يا #حدسى بودن اصل توثيقات رجاليين (چه متقدّم و چه متأخّر) نيز از همين قبيل است.
🔸 اينها امورى است كه مجتهد براى استنباط حكم شرعى، نيازمند به اخذ مبنا در آنهاست و مجتهد بدون اتّخاذ مبنا در اين امور، نمىتواند حكم فقهى را به درستى استنباط كند.
📚 مقالات: ص ۱۳۶.
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ پرسش هایی از آیة الله شبیری زنجانی.
#رجال
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
#رجال_الحدیث
#فقه_الحدیث
💠 حضرت آیة الله سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله)
پرسش:
🔸 آيا شخصيت راويان مىتواند بر نوع استنباط ما از روايت تأثير بگذارد؟ به عبارت ديگر آيا بحثهاى رجال الحديثى مىتواند بر فقه الحديث ما در استنباط فقهى تأثير بگذارد؟
پاسخ:
🔸 بله، به هر حال وقتى كسى از اجلّاء باشد و در زمان جلالتش (نه در ابتداى دوران تحصيلش) از امام سوالى بكند و امام در پاسخ به او مطالبى را بگويند يا امام ابتدائا به او مطلبى بفرمايند، مىتوان اين فرمايشات امام را حمل بر قاعده كرد و آن را تنها بيان وظيفه شخصى آن فرد ندانست. به عبارت ديگر در رابطه با چنين اشخاصى حداقل محتمل است كه امام در مقام بيان حكمى كلّى باشند، امّا در رابطه با افراد عادى، ممكن است امام، از باب اينكه او را مصداق قيود حكم مىديدهاند حكم وى را بيانكردهاند، نه اينكه اين حكم در مورد ديگران كه بعضاً فاقد برخى از قيود هستند نيز صادق باشد.
🔹 هم چنين با توجّه به جلالت راوى، مىتوان مراد او از سؤالش را نيز متوجّه شد كه آيا پرسش از يك مسأله واضح و بديهى است يا اينكه در مقام بيان سؤال از يك فرع دقيق است.
🔸 برخى بزرگان نيز شبيه به همين مطلب را گفتهاند. مثلاً درباره «مسمع بن عبدالملك كردين»، در رجال كشّى آمده است كه محمّد بن مسعود عياشى از على بن حسن بن فضال درباره او سؤال كرده و او پاسخ داده است: «هو ابن مالك من أهل البصره و كان ثقه». درباره اينكه «و كان ثقه» آيا جزء عبارت كشى بوده يا نه بحثى وجود دارد. برخى بدين استناد كه در كتبى مثل خلاصه مرحوم علامه و رجال ابن داود نامى از توثيق نيامده است، مىگويند كه اين توثيق در عبارت كشّى نيست، مرحوم آقاى #خوئى (علیه الرحمة) فرمودهاند كه: «فان من البعيد جدا ان يسأل محمد بن مسعود ابن فضال عن والد مسمع و محله فان مسمع كردين كان رجلاً معروفاً و يبعد من مثل محمد بن مسعودان لايطلع على ذلك فلا محاله ان السؤال كان راجعا إلى حاله من جهه الوثاقه و عدمها». عياشى پدر مسمع و بصرى بودنش را مىدانسته و ظاهراً سؤال درباره وثاقت او بوده است. بنابراين ميزان جلالت و علم راوى، در فهم مرادات سؤالات او و هم چنين فرمايشات امام به او مؤثر است.
📚 مقالات: ص۱۳۶-۱۳۶.
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ پرسش هایی از آیة الله شبیری زنجانی.
#رجال
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
🔰 كلمه «ابو» گاهى به معناى كنيه نيست، بلکه به معناى والد است
💠 حضرت آیة الله سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله):
🔸 يكى از امورى كه گاهى اشخاصى كه وارد نباشند، به آن توجه ندارند، اين است كه كلمه «ابو» گاهى به معناى كنيه نيست و به معناى والد است.
🔹 در رجال شيخ، عنوان «سنان» هست، شيخ در ذيل آن مىگويد: «سنان ابو عبد الله بن سنان». يعنى پدر عبد الله بن سنان. اين كنيه نيست. پس سنان، ابو عبد الله بن سنان نيست كه سنان بن سنان بشود. اين اشتباه گاهى ديده مىشود.
📚 مقالات: ص۱۳۹.
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ پرسش هایی از آیة الله شبیری زنجانی.
#رجال
#حدیث
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
#اشتراک_روات
💠 حضرت آیة الله سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله):
🔸 يكى از امور و اسبابى كه موجب به وجود آمدن اشتباه و اشتراک ميان رُوات براى متأخرين شده، اين است كه گاهى افراد، سندى را از كتابى نقل مىكنند بدون اين كه به قرائن و شواهدى كه در آن كتاب براى تشخيص و تمييز روات آن سند ذكر شده، توجّه كنند.
🔹 مثلاً فرض كنيد كه كلينى در كافى، ۵ روايت كه در سند آنها «محمد بن يحيى» وجود دارد، به ترتيب و پشت سر هم ذكر كرده است. وليكن او در سند روايت اول، مشخصهاى هم براى «محمد بن يحيى» ذكر كرده است. مثلاً محمد بن يحيى العطار. و بعد با اتكا و اعتماد به اين مشخصه، در چهار روايت بعدى، تنها نام «محمد بن يحيى» را آورده و طبعاً مراد او همان محمد بن يحيى العطار است. حال ممكن است كسى بدون توجه به اين قرينه در كلام كلينى، چون فقط به حديث سوم نياز دارد، آن را نقل كند و از اينكه مراد از محمد بن يحيى در سند حديث سوم - به طور مطلق نيست، بلكه مراد محمد بن يحيى العطار است، غفلت شود.
📚 مقالات: ص۱۴۰.
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ پرسش هایی از آیة الله شبیری زنجانی.
#رجال
#حديث
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
#آیة_الله_بروجردی
💠 حضرت آیة الله سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله)
پرسش:
🔸 تسلط مرحوم آیة الله #بروجردى (قدّس سرّه) بر #حديث چگونه بود؟ اين تسلط چگونه بر فهم و استنباط فقهى ايشان تأثير مىگذاشت؟
پاسخ:
🔸 تسلّط ايشان بر حديث، فوق العاده بود. نمونههاى فراوانى نيز از تأثير اين تسلّط در مستنبطات فقهى ايشان وجود دارد. به عنوان مثال، در موارد اختلاف بين روايات، وقتى در دو روايت، سائل، يك نفر باشد، مسئول هم يك نفر باشد و موضوع سؤال هم يكى باشد، ايشان نوعاً مىفرمودند كه اين دو روايت، واحد است و از جهت نقل معنا بين آنها اختلاف شده است.
🔹 مثلاً يكى از مبانى مرحوم آيتالله بروجردى اين بود كه ايشان مىفرمود: در نقل روايات، اصل اوّلى رُوات بر نقل رواياتى بوده كه به آنها فتوا مىدادهاند، تنها اصحاب الجمع و حشويه بودهاند كه هر روايتى را نقل مىكردهاند. البته در مورد آداب و سنن و مواعظ يك مسامحهاى ممكن است در كار باشد (مثلاً به جهت روايات تسامح در ادلّه سنن)، يا در مواردى كه قرائن عقلى بر صحّت خبر باشد ممكن است عمل به روايت، به استناد صحّت سند آن نباشد؛ بلكه به اعتماد قرائن عقلى باشد. ولى در روايات مفصّلى كه مشتمل بر احكام تعبّدى الزامى است، نقل آن از سوى محدّثين به اين دليل است كه آنها به سند اين روايت اعتماد مىكردهاند، هر چند ما الآن بعض اصحابنا را نمىشناسيم، ولى از اين قرائن مىفهميم كه محدّثين، وى را قابل اعتماد مىدانستهاند و همين مقدار بر اعتبار سند كافى است. خب، اين مبنا خيلى در فتاواى ايشان و حلّ تعارضات روايات تأثير مىگذاشت.
از اين دست مطالب در فرمايشات ايشان زياد است و واقعاً در فتاواى ايشان تأثير گذار بوده است.
📚 مقالات: ص۱۳۸-۱۳۹.
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ پرسش هایی از آیة الله شبیری زنجانی.
#حدیث
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
#نسخه_شناسی
🔰 تأثير نسخه شناسی در استنباط و فتوا
💠 حضرت آیة الله سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله)
پرسش:
🔸 #نسخه_شناسى كتب حديث تا چه حد در استنباط و فتوا تأثيرگذار است؟
پاسخ:
🔸 بسيار بسيار مهم است و در استنباط احكام، بارها و بارها پيش آمده است كه مغلوط بودن يك نسخه باعث تغيير حكم مستنبط مىشود. من چند مثال براى شما مىزنم:
1⃣ آقاى #خوئى در كتاب اجاره مى - فرمايند: «صدوق در خصال از محمد بن يحياى عطار نقل كرده و صدوق محمد بن يحيى را درك نكرده است». اينكه ايشان مىفرمايند محمد بن يحياى عطار را درك نكرده، درست است، اما اينكه مىفرمايند در خصال از محمد بن يحيى نقل كرده، اين درست نيست. در خصال، تحريفى شده است. عبارت خصال اين است: محمد بن احمد بن يحيى العطار عن سعد بن عبد الله يا قال حدثنى سعد بن عبد الله، اين پس و پيش شده، احمد بن محمد بن يحيى بايد باشد، اين محمد بن احمد بن يحيى شده، محمد بن يحيى در سند قرار نگرفته، جاى احمد بن محمد بن يحيى، محمد بن احمد بن يحيى شده و اين سهوى است كه از نظر تقديم و تأخير شده و در وسائل هم كه از هر دو كتاب نقل مىكند، صحيحش را نقل مىكند، هم از خصال وهم از توحيد صحيحش را نقل كرده و اين چاپى و بعضى نسخههاى خطى كه ما مقابله كرديم، بلا اشكال غلط است و جلو و عقب شده است.
2⃣ مورد ديگر اينكه على بن ابراهيم بلا واسطه خيلى زياد نقل كرده است. ممكن است اصل همه آنها كه بلاواسطه نقل شده، به وسيله پدر او بوده كه نام وى به خاطر بى توجّهى به نسخه حذف شده است؛ چون گاهى روايات در نقل كلينى معلق مىشود، يعنى اول سند به اعتبار سند قبلى ذكر نمىشود و خيال مىشود كه بلا واسطه نقل شده، با اينكه اگر به نسخه اصلى مراجعه شود معلوم مىشود كه واسطه دارد.
3⃣ يا اينكه در سند روايتى نام «حسين بن على الكلبى» آمده است؛ در حالى كه در هيچ جا ما پيدا نكرديم كه ذكرى از او شده باشد. به نظر ما اين غلط از نسخه است. چون كتاب الزهد و امثال آن مثل كافى نيست كه هميشه مقابله شده باشد. اين از نسخههاى خيلى نادر است. اين، «حسين بن علوان الكلبى» است كه «حسين بن سعيد» از او نقل مىكند.
📚 مقالات: ص۱۳۷-۱۳۸.
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ پرسش هایی از آیة الله شبیری زنجانی.
#رجال
#حدیث
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 حضرت آیة آلله #شبیری_زنجانی (حفظه الله)
نقل عظمت کار حاج شیخ عبدالکریم حائری از بیان امام خمینی (رحمة الله علیهما)
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
💠 حضرت آیة الله سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله):
🔸 بعضى وقتها روايتى را با سندى نقل كردهاند و در نقل بعدى، از وسط سند اسقاط كرده و به اعتبار اينكه همين شخص كه در وسط سند بوده، در سند قبلى هم بوده، روايت بعدى را نقل كردهاند.
🔹 مثلاً كافى از حسن بن محبوب با واسطه روايت نقل مىكند، سپس روايت بعدى را با حسن بن محبوب شروع مىكند و يك روايت ديگر هم از حسن بن محبوب نقل مىكند؛ ولى به جاى اينكه بگويد: «و بهذا الاسناد عن الحسن بن محبوب»، به همين كه قبلاً سند تا حسن بن محبوب ذكر شده اكتفا مىكند. اين روايتها را كه در آنها قسمت اول سند ساقط شده، معلق مىگويند. تشخيص تعليق، خيلى دقت مىخواهد.
🔸 مثلاً اگر كسى بخواهد روايتى را از كافى نقل كند و ببيند اول سند، حسن بن محبوب واقع شده، بايد توجه به طبقات رجال داشته باشد و متوجه باشد كه حسن بن محبوب، شيخ كلينى نيست و اگر در اول سند آمده، به اعتبار سند قبلى بوده است.
🔹 در روايتى كه در سند آن «محمد بن على عن الحسن بن محبوب» آمده است، مرحوم آقاى خوئى مىفرمايند كه ما در بعضى موارد گفتيم كه مراد از محمد بن على، «ابوسمينه» است كه تضعيف شده است. ولى محمد بن على در اين سند، ابو سمينه نيست؛ بلكه محمد بن على بن محبوب است كه از اجلّاى علماء اشعريين است. به اين قرينه كه محمد بن على بن محبوب به طور كثير از حسن بن محبوب، روايت مىكند. بنابراين، روايت موثقه است. براى اينكه «على بن الحسن بن فضال»، فطحى است و در بقيه سند هم كه اشكالى نيست.
🔸 ولى فرمايش ايشان قابل مناقشه است. اينكه ايشان فرمودند: مراد از محمد بن على، به قرينه اكثار روايت او از حسن بن محبوب، محمد بن على بن محبوب است، مطلب درستى نيست. زيرا هم محمد بن على كوفى صيرفى، روايات كثير از حسن بن محبوب دارد و هم محمد بن على بن محبوب. منتها روايات محمد بن على بن محبوب از حسن بن محبوب در كتب اربعه آمده، ولى در غيبت نعمانى، محمد بن على كوفى صيرفى به طور كثير از حسن بن محبوب روايت دارد و چون آقاى خويى در معجم الرجال از رجال روايات كتب اربعه بحث نموده، راجع به كتب ديگر، اطلاع نداشته است.
📚 مقالات: ص۱۳۹-۱۴۰.
۱۳۹۳/۱۲/۱۲ پرسش هایی از آیة الله شبیری زنجانی.
#رجال
#حدیث
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
هدایت شده از در مسیر فقاهت
#مدینة_العلم
#شیخ_صدوق
💠 حضرت آیة الله العظمی سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله):
🔸 کتاب «مدینه العلم» مرحوم صدوق (م381ق)، کتاب بزرگى بوده است و شیخ طوسى در فهرست تعبیر مىکند: «أکبر مِن کتاب مَن لا یحضُرُه الفقیه». ابن شهر آشوب مىگوید “کتاب من لا یحضره الفقیه” چهار جزء دارد و مدینه العلم داراى ده جزء است.
🔹 “کتاب من لا یحضره الفقیه” چون کتاب فتوایى صدوق بود و براى عمل مقلّدین نوشته شده بود، بیشتر از سایر کتب او استنساخ مىشد، ولى سایر کتب او این گونه نبود. از طرفی شیعه در اقلّیت، و قدرت هم بیشتر در دست مخالفین بود. سلاجقه، غُزّها، مغول، تیمور، افغان و بخشى از سنّی هایى که شیعه به آنها مبتلا بود، بسیارى از کتابهاى شیعه را از بین بردند؛ مثلاً نجاشى به ابن جنید سیصد کتاب نسبت مىدهد، ولى حتى یک کتاب از وى به ما نرسیده است.
🔸 یکى از کتابهاى مهمى که از دست رفت، کتاب “مدینه العلم” صدوق است. شهید اول در کتاب «ذِکرى» از مدینه العلم مطلب نقل مىکند. من به یاد ندارم که از مدینه العلم در کتب معمول بعد از شهید اول مطلبى نقل شده باشد، البته مرحوم آشیخ آقابزرگ مطالبى را با سندی نقل کرده است.
#رجال
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
#مدینة_العلم
#شیخ_صدوق
💠 حضرت آیة الله العظمی سید موسی #شبیری_زنجانی (حفظه الله):
🔸 کتاب «مدینه العلم» مرحوم صدوق (م381ق)، کتاب بزرگى بوده است و شیخ طوسى در فهرست تعبیر مىکند: «أکبر مِن کتاب مَن لا یحضُرُه الفقیه». ابن شهر آشوب مىگوید “کتاب من لا یحضره الفقیه” چهار جزء دارد و مدینه العلم داراى ده جزء است.
🔹 “کتاب من لا یحضره الفقیه” چون کتاب فتوایى صدوق بود و براى عمل مقلّدین نوشته شده بود، بیشتر از سایر کتب او استنساخ مىشد، ولى سایر کتب او این گونه نبود. از طرفی شیعه در اقلّیت، و قدرت هم بیشتر در دست مخالفین بود. سلاجقه، غُزّها، مغول، تیمور، افغان و بخشى از سنّی هایى که شیعه به آنها مبتلا بود، بسیارى از کتابهاى شیعه را از بین بردند؛ مثلاً نجاشى به ابن جنید سیصد کتاب نسبت مىدهد، ولى حتى یک کتاب از وى به ما نرسیده است.
🔸 یکى از کتابهاى مهمى که از دست رفت، کتاب “مدینه العلم” صدوق است. شهید اول در کتاب «ذِکرى» از مدینه العلم مطلب نقل مىکند. من به یاد ندارم که از مدینه العلم در کتب معمول بعد از شهید اول مطلبى نقل شده باشد، البته مرحوم آشیخ آقابزرگ مطالبى را با سندی نقل کرده است.
#رجال
🆔 @Dar_Masire_Feghahat
#نائینی
#سید_ابوالحسن_اصفهانی
💠 حضرت آیة الله #شبیری_زنجانی (حفظه الله):
🔰 مذاق امام فهمى
🔸 حدس مى زنم آقاى آسيد ابوالحسن (رحمة الله علیه) از نظر فهم روايت بر آقاى نائينى (قدس سره) مقدم باشد. خود آسيد ابوالحسن هم همين عقيده را داشته است.
🔹 آقاى حاج فقيهى به تناسب قضيه اى از آسيد ابوالحسن نقل مى كرد كه ايشان مى گفته: «اجتهاد، مذاقِ امام فهمى است» . ايشان در اين جهت خودش را مقدّم مى دانسته و به نظر من هم مقدّم بوده است.
🔸 آسيد #محمود_شاهرودى شاگرد نائينى بود و به آسيد ابوالحسن اتّصال نداشت. از آقاى آسيد #محمد_شاهرودى، فرزند آسيد محمود شاهرودى، پرسيدم: پدر شما راجع به آسيد ابوالحسن و آقاى نائينى چه مى گفت؟ او گفت: پدرم مى گفت: از نظر قواعد آقاى نائينى، مقدم است و از نظر فهم روايات، آقاى آسيد ابوالحسن .
🔹 آسيد ابوالحسن اجتهاد را «مذاق امام فهمى» مى دانست و در فهم روايات، ذهن عرفى مستقيمى داشت و از اين جهت بر آقاى نائينى مقدّم بود.
🔸 بسیاری از بحثهای رایج، لفاظی است و از فطريات اوليه یا متّخذ از روايات نيست. ملاك در فقاهت، توجه به فطریات و فهم درست روايات است و آسيد ابوالحسن در اين جهت مقدّم بود.
#حدیث
🆔 @Dar_Masire_Feghahat