🌺🌿🌺🌿🌺
اگر خدا بخواهد...
#اگر خدا #بخواهد اشرف مخلوقات، پیامبر(ص) را در #غار با سست ترین خانه «أوهن البیوت» که همان تار عنکبوت است حفظ میکند!
#اگر خدا #بخواهد فرعون صاحب قدرت را؛ «وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ»، به وسیله ی #آب که به آن مینازید؛ «وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی»، غرق میکند.
#اگر خدا #بخواهد درخت خشک، #میوهدار میشود؛ «وَهُزِّی إِلَیْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْكِ رُطَبًا جَنِیًّا»
#اگر خدا #بخواهد برادران یوسف او را به ته چاه می اندازند، اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا اما او #عزیز و #حاکم مصر میشود.
#اگر خدا #بخواهد ابراهیم را از آتش سخت نمرود #نجات میدهد،
قُلْنا يا نارُ کُوني بَرْداً وَ سَلاماً عَلي إِبْراهيمَ ما خطاب كرديم كه اي #آتش سرد و #سالم براي ابراهيم باش.
#پس_با_خدا_باش
📚آیات سوره انبیا، عنکبوت، توبه
🌺🌿
آدرس کانال در پیام رسان #ایتا
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
☁️🌞☁️
#بخونید_ببینید🔞😱
این فیلم مربوط به یک #جوان_هجده ساله (۱۸) عمانی است که جسدش بعد از سه (۳) ساعت از قبر به خاطر #کالبد_شکافی نبش قبر گردید. .
این جوان زیبا که موهای سیاهی چون تاریکی شب داشت بعد از جنگ با رفقایش کشته شده و بعد از سه ساعت دفن از قبرش کشیده شد به این فکر که او به حالت اولی خود باقی خواهد بود ولی عذاب خداوند (ج) سخت است زیرا بعد از کشیدن جسد دیدند که جسدش کاملآ از شدت #عذاب_قبر تغیر نموده، موهایش سفید شده و رنگش سبز شده و کاملآ تغیر نموده بود، وقتی از خانواده اش در باره عملش پرسیدند گفتند #نماز_نمیخواند و به شنیدن موسیقی زیاد علاقه داشت.
قرآن عظیم الشان میفرماید که عذاب خداوند (ج) سیار سخت است
یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا ﴿١٧﴾ (ترس و هراس آن) کودکان را پیر میسازد . سوه الزمر
نخستین چیزیکه در روز قیامت از آن سوال میشویم #نماز است. نماز ستون دین است.
در حدیث آمده است که:
"تارِکُ الصَّلوةِ لا یَکُونُ مِن اُمَّتی"؛ " کسی که نماز نخواند از#امت_من_نیست."
"مَحرُوماً مِنَ الجَنَّة"؛ " #بهشت بر او #حرام است."
" مالُهُ حَرام، اَولادُهُ حَرام، طَعامُهُ حَرام، لِباسُهُ حَرام، شَرابُهُ حَرام، دابَّتُهُ حَرام، مُجالِسَتُهُ حَرام، وَالنَّظَرُ اِلی وَجهِهِ حَرام، سَلامُهُ حَرام، نَومٌ عَلی جَنبَیهِ حَرام، مُصاحِبَتُهُ حَرام"
پیامبر (ص در مورد دو شخصی خبر داد که در قبر عذاب میشوند یکی آنها #سخن_چین و دیگرش لباسش را از #بولش محافظت نمیکرد زیرا سخن چین سبب دشمنی بین مردم میگردد اگر چه راستگو باشد و کسیکه نماز نمیخواند متوجه پاکی لباسش از بول نمیشود.
بناء عذاب سخت برای #بی_نمازان داده شده است.
کسیکه نماز نمیخواند با خداوند (ج) صحبت نمیکند زیرا نماز خواندن سخن گفتن با خداوند (ج) است و کسیکه در تمام عمر با خداوند (ج) سخن نگوید، در حقیقت با خداوند (ج) #دشمنی میکند و در وقت مردن خداوند (ج) بر او #قهر میکند و عذاب قبر به سبب غضب خداوند (ج) بر انسان میباشد.
خواهران و برادران مسلمان!
او یک #جوان ۱۸ ساله بود ولی بعد از سه ساعت دفن موهایش سفید شده و حتی نظر کردن به رخسارش وحشتناک است.خداوند متعال (ج) او را عفو نماید.🙏
شما میدانید #تکرار_سخن_شنیدن الفاظ ناجایز بالاخره به #قلب انتقال میشود
(اذا تکررالکلام علی اللسان استقرفی القلب) هر گاه سخن در زبان زیاد #تکرار شود در #قلب_مینشیند.
#توبه_کنیم قبل از اینکه در لابراتوار قبر #تجزیه شویم بیائید قبل از اینکه عین الیقین به مشاهده چشمان دوزخ و عذاب را ببینیم به (علم الیقین) با علم و فهم عذاب خداوند (ج) را بدانیم و از عذابش به خوده خداوند (ج) پناه ببریم.
خدایا (ج) ما از #عذاب_قبر به خودت پناه میبریم.
جزای بی نمازان:
بی نماز مکن که بد کار است ***
که خالق از بی نماز بی زار است
به اساس ارشادات قرآنی #اكثریت دوزخیان بعد از كافران ومشرکان بی نمازان اند ، قرآن کریم میفرماید:
فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿٤٠﴾ عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿٤١﴾ مَا سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ ﴿٤٢﴾ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿٤٣﴾در باغهای بهشت (از دوزخیان) میپرسند. (۴۰) از بزهکاران و گناهکاران (میپرسند). (۴۱)
چه چیزهائی شما را به دوزخ کشانده است و بدان انداخته است؟ (۴۲)
میگویند: (در جهان) از زمرهی نمازگزاران نبودهایم. (۴۳)😞
درین آیت شریف بیان شده است که از مجرمان پرسیده میشود که چی چیز شما را در دوزخ انداخت، درجواب انان میگویند که ما از جملهء #نماز خوانان نبودیم .
#چهارده_جزای_بی_نمازان:?👇
سه جزا در روز قیامت برای انسانبی نماز وكسانیكه درنماز كاهلی وسستی میكنند ونماز را قصدا ترك مینمایند ازطرف خداوند (جل جلاله) چهارده جزا مقرر شده است
۱.پنج جزا در #دنیا:
از زنده گی وی #بركت برداشته میشود.
نور از #چهره اش برداشته میشود.
از هیچ عملی برایش اجر داده نمیشود.
هر قدر دعا نماید دعایش #قبول نمیگردد.
دعای بنده گان نیك نیز در حق او #قبول نمیشود.
۲.سه جزا هنگام #مرگ:
بی نماز با ذلت وخواری #قبض روح میگردد.
بی نماز #گرسنه میمیرد.
به وقت مرگ چنان تشنه میشود كه اگر تمام دریا های دنیا را بنوشد #تشنگی اش از بین نمیرود.
۳.سه جزا بعد از مرگ درمیان #قبر:
قبر بی نماز چنان #تنگ میشود كه استخوان های پهلو هایش بهم #میچسپد.
#آتش درقبر بی نماز شعله ورمیشود.
#ماری بروی مسلط میگردد تا او را در هروقت نماز عذا ب کند،
۴.سه جزا در روز #قیامت:
حساب اعمال او به #سختی كرفته خواهد شد.
حق تعالى بر او به #قهر_و_غضب خواهد بود.
بی نماز #ذلیل شده در جهنم داخل خواهد شد.
کلام آخر:👇
دوستان پس بیایم #عبرت بگیریم قبل اینکه جهنم رو به چشم خودمون ببینیم اگه سستی و کاهلی در نمازهایمون کردیم حتما قضای نمازهامون رو به جا بیاریم و توبه کنیم. 🙏 همانا#خداوند_بسیار_بخشنده_و_مهربان تر از چیزی هست که ما فکرش رو بکنیم.
http://eitaa.com/join
❤️بِسمِ اللهِ الرَّحمٰـنِ الــرَّحیـم❤️
" #آدم" گناه کرد🔒
کلید 🔑: "رَبّنَا ظلمنا أنفسنا وَإِنْ لَمْ تغفر لنا وَتَرْحَمنَا لَنَكُونَنَّ مِنْ الْخاسرِينَ"
پس مورد #عفو و #بخشش قرار گرفت🌷
============================
" #نوح" بین دشمنانش گیر افتاده بود🔒
کلید🔑: "یا اَلله اِنّی مَغلوب فَانتَصِر"
پس گشایش الهی #نصیبش شد و با کشتی اش
نجات یافت و #دشمنانش نابود شدند🌹
============================
" #زكريا" پیر بود و همسرش هم نازا🔒
کلید🔑: "رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ"
فرزندش #یحیی را خدا به او #عطا کرد🌻
============================
" #يونس" در شکم ماهی تنها مانده بود🔒
کلید🔑: "لاٰ اِلٰهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ اِنّی كُنتُ مِنَ الظّٰالِمين"
پس از آن مصیبت بزرگ #نجات یافت🌼
============================
" #ايوب" به مصیبت و بیماریهای سختی
دچار شد🔒
کلید🔑: "یٰا اَلله مَسَّنِيَ الضُّرُّ"
پس از درد و رنج #نجات یافت🍁
============================
" #ابراهیم" در آتش افکنده شد🔒
کلید🔑:"حَسبُنَا الله وَ نِعمَ الوَكيل"
پس از #آتش نجات یافت💐
============================
" #یعقوب" یوسف را از دست داده بود🔒
کلید🔑: "إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّه"
پس #خداوند بعد سالها یوسف را به او برگرداند🍂
============================
" #محمد" در غار ثور توسط کافران محاصره شده بود🔒
کلید🔑: "لٰا تَحزَن اِنَّ اللهَ مَعَنا"
پس بر #کافران پیروز شد🌿
⁉️آیا #خدا برای بنده اش #کافی نیست⁉️
#کانال_داستان_و_رمان_مذهبی 👇
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#شهید_محسن_حججی
بعد از شهادت تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله لبنان و داعش، تبادلی با هم انجام بدهند.
بنا شد حزبالله تعدادی از اسرای #داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند.
به من گفتند: "میتوانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را #شناسایی کنی?"
می دانستم میروم در دل خطر و امکان دارد داعشیها #اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.
اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهمتر بود.
قبول کردم. خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و رفتیم طرف #مقرداعش.
※※※※
توی دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه اش ما را می پایید.
پیکری #متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"
میخکوب شدم از درون #آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم?! این بدن #اربا_اربا شده. این بدن قطعه قطعه شده!"
بی اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت و اسلحه اش را #مسلح کرد و کشید طرفم.
داد زدم: "پست فطرتا. مگه شما مسلمون نیستید?! مگه دین ندارید?! پس کو سر این جنازه?! کو دست هاش?!"
حاج سعید حرفهایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه میکرد.
داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت: "این کار ما نبوده.کار داعش عراق بوده."
دوباره فریاد زدم: "کجای #شریعت_محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید!?"
داعشی به زبان آمد. گفت: "تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کردهام،و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!"
هر چه می کردم، پیکر قابل شناسایی نبود.به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکر را با خودمون ببریم برای شناسایی دقیق تر."
اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💔
#نثار_روح_پاک_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌼شب اول قبر شیخ #مرتضی_حائری
✍شب اول قبر آيتالله شيخ مرتضي حائري، برايش نماز #ليلة_الدّفن خواندم و يک سوره ياسين قرائت کردم. چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم، پرسيدم: آقاي #حائري، اوضاعتان در آن طرف چطور است آقاي حائري گفت: وقتی مرا #دفن کردند، روحم از بدن خارج شد. کم کم بدنم را از بيرون ميديدم. ناگهان #متوجه شدم از پايين پاهايم، صداهايي #وحشتناک می آید. به زير پاهايم نگاه کردم؛ بياباني بود برهوت و دو نفر بودند که از دور، نزديکم ميشدند. تمام وجودشان از #آتش بود و مرا به هم نشان ميدادند. خیلی ترسیدم و بدنم می لرزید. داشت نفسم بند ميآمد...
🔵خدايا به دادم برس در اينجا جز تو کسي را ندارم...ناگهان #متوجه صدايي از پشت سرم شدم. صدايي آرامش بخش، سرم را که بالا کردم نوري را ديدم که از بالاهاي دور دست به سوي من ميآمد. هر چقدر آن نور به من نزديکتر مي شد آن دو نفر آتشين عقبتر می رفتند تا اینکه #ناپديد شدند. آقايي بود بسیار نورانی و با عظمت، از من پرسيد: آقاي حائري ترسيدي من هم به حرف آمدم که: بله آقا خیلی ترسيدم، اگر يک #لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً #زهره ترک ميشدم. بعد پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد. و آقا که #لبخند بر لب داشتند و با نگاهی بسیار مهربان به من مينگريستند فرمودند: من علي بن موسي الرّضا(ع) هستم. آقاي حائری شما 38 بار به #زيارت من آمديد من هم 38 بار به بازديدت خواهم آمد، اين #اولين دفعه بود، 37 بار ديگر مانده.
📚گوینده داستان: آيتالله العظمي سيد شهابالدين مرعشي نجفي(ره).
👈 کانال مرگ و قیامت
🆔 @nademin
🏴 امام صادق (عليه السلام) :
👌 ما مِن شيءٍ إلاّ و لَهُ كَيْلٌ أو وَزنٌ إلاّ الدُّموعَ ، فإنّ القَطرةَ مِنها تُطْفِئُ بِحارا مِن نارٍ ، و إذا اغْرَوْرَقَتِ العَينُ بمائها لَم يَرْهَقْ وَجهَهُ قَتَرٌ و لا ذِلَّةٌ ، فإذا فاضَتْ حَرَّمَهُ اللّه ُ على النّارِ ، و لَو أنّ باكيا بكى في اُمَّةٍ لَرُحِموا .
👌 إنْ لَم يُجِبْكَ البُكاءُ فَتَباكَ ، فإنْ خَرجَ مِنكَ مِثلُ رأسِ الذُّبابِ فَبَخٍ بَخٍ .
✍ هر چيزى پيمانه اى يا وزنى دارد مگر اشكها ؛ زيرا قطره اى اشك، درياهايى از #آتش را فرو مى نشاند. هرگاه چشم غرق در اشك خود شود، گَرد هيچ #فقر و ذلّتى بر چهره آن نمى نشيند. و هرگاه اشكها سرازير شود خداوند آن چهره را بر آتش حرام مى گرداند. و اگر گرينده اى در ميان امّتى بگريد همه آن امّت مشمول رحمت مى شوند.
▫️و همچنین امام صادق (عليه السلام) فرمود :
✍ اگر گريه ات نمى آيد خود را به گريه بزن كه اگر از چشمانت به اندازه سر مگسى اشك بيرون آمد زهى به سعادتت.
📖 بحار الأنوار 93/331/14
📖 عدّة الداعي 161
@Dastan1224
📚ويژگیهاى همسايه داوود عليهالسلام در بهشت
روزى داوود عليهالسلام عرض كرد: خدايا همسايه من در بهشت كيست؟ خداوند به او وحى كرد: او متَّى پدر حضرت يونس است.
داوود عليهالسلام از خداوند اجازه خواست تا به زيارت و ديدار متّى برود. خداوند اجازه داد داوود دست پسرش سليمان عليهالسلام را كه در آن هنگام خردسال بود گرفت و با هم به ديدن متّى رفتند.
پس از ورود به خانه متّى، ديد خانه او بسيار ساده و با حصير ساخته شده است، ولى متّى نبود. از همسر متّى پرسيد: متى كجاست؟ او گفت: براى كندن #هيزم به بيابان رفته است. داوود و سليمان صبر كردند تا #متى آمد، ديدند پشتهاى از هيزم بر پشت گرفته است و پس از رسيدن هيزم را به زمين گذاشت و در معرض فروش نهاد و گفت: كيست كه اين مال حلال را به درهمى از حلال از من خريدارى نمايد؟ داوود و #سليمان عليهماالسلام جلو آمدند و سلام كردند. متى آنها را به خانه برد. مقدارى گندم خريد و آسيا كرد، و در گودالى از سنگ خمير نمود. سپس آن را بر روى #آتش نهاد و پخت. آن گاه آن را با آب مقدارى نمك نزد مهمانان گذاشت، و در كنار ايشان نشست و مشغول صحبت شد، تا به آنها سخت نگذرد، و خود دو زانو كنار سفره نشست و هر لقمهاى كه به دهان مىگذاشت در آغاز آن بسمالله مىگفت و پس از خوردن آن اَلْحَمْدُلِلَّه را به زبان مىآورد. تا اين كه اندكى آب نوشيد و آن گاه گفت:
خدا را سپاس میگويم، اى خدا حمد و سپاس از آن تو است كه به من #نعمت و سلامتى دادى، و مرا دوست خود گردانيدى و آن همه نعمت را كه به من دادهاى به چه كسى ديگرى دادى؟ زيرا گوش، چشم و دستها و همه اعضايم سالم است، و به من #نيرو بخشيدى تا به كندن هيزم بپردازم و آن را بياورم و بفروشم، هيزمى را كه در كشت آن زحمتى نكشيدهام، كسى را فرستادى تا آن را از من خريدارى كند، و من از بهاى آن گندم را تهيه كنم، كه خودم از آن گندم را نكاشتهام، و برايش زحمت نكشيدهام، و سنگى را در اختيار نهادى تا گندم را آرد كنم، و آتشى را در اختيار نهادى تا آن را بر افروزم و نان بپزم و آن را بخورم و خود را براى اطاعت تو تقويم كنم، #حمد و سپاس مخصوص تو است. آن گاه با صداى بلند و جانسوز گريه كرد.
داوود عليهالسلام به سليمان عليهالسلام گفت: فرزندم! سزاوار است چنين #بنده اى در بهشت داراى مقام ارجمند، باشد زيرا بنده اى #شاكرتر از متّى نديده ام.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@Dastan1224
بدترین نوع #مرگ چه مرگی است⁉️
نه مرگ در قعر #آتش
نه مرگ در اثر #سقوط
و نه مرگ در عمق #دریا ...
هیچ کدام سخت ترین و بدترینِ مردن ها نیست.
🔥بدترین نوع مرگ ، مرگِ در حال گناه است.
که ما در اندیشه گناه باشیم
و موت در پی ما...
رسول اکرم صلی الله علیه و آله؛
عجب میدارم از آن کسی که طلب دنیا میکند و مرگ او را طلب میکند تا او را چگونه دریابد.
🔰امام صادق علیه السلام :
#خداوند بنده (گنهکار و) سرگردان #توبه کننده را دوست دارد
ولی کسی که گناه نمیکند برتر است
🔻در حالی که ما روزانه به دنبال #آمال و آرزوهای خود هستیم ممکن است مرگ با آمدنش ما را غافلگیر کند.
خدا کند در آن لحظه فکر گناه در سر نداشته باشیم.
@Dastan1224
🟢#عذاب_قبر تجاوز كننده به #ناموس_مردم
حضرت عيسي (ع) از گورستانی گذر مي كردند گوری را ديدند كه #آتش از آن شعله ور می شود. حضرت دو ركعت نماز به جاي آوردند و عصا بر گور زدند گور #شكافته_شد شخص_ را در ميان آتش ديدند. حضرت گفتند: ای مرد چه كرده ای كه به اين #عذاب_سخت گرفتار شدي؟ آن مرد گفت يا روح الله من مردی بودم كه به #ناموس_مردم تجاوز می كردم چون وفات كردم و مرا دفن كردند از حضرت حق خطاب رسيد كه وی را #بسوزانيد. از آن روز تا كنون مرا می سوزانند. حضرت نگاهی كردند #مار_سياه و عظيم الجثّه در گور وی ديدند. پرسيدند: كه با اين مسكين چه مي كنی؟ آن مار گفت: تا وی را دفن كردند از وی غايب نبودم همراه با #زهری كه اگر قطره ای از آن به رود نيل و فرات بريزد جمله آب قاتل شود. شخص معذب گفت: يا روح الله از حق تعالی در خواست كن تا بر من رحم نمايد. حضرت نيز از خداوند طلب رحمت نمودند. خطاب رسيد كه هر كس از پس #زنان_مردم رود ما او را عذابی كنيم كه كس ديگر را چنين عذابی نكرده باشيم. امّا چون تو از ما در خواست رحمت كردی ما او را به تو بخشيديم. حضرت عيسی(ع) به آن مرد گفتند: می خواهی كه با من باشی؟ مرد گفت: يا روح الله عاقبت چه چيز است؟ حضرت فرمودند: عاقبت #مرگ است. مرد گفت: نمی خواهم زيرا #صد_سال است كه مرده ام امّا هنوز تلخی جان كندن در كام من است.
📚 داستان عارفان ص 214
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224