eitaa logo
دیباج
92 دنبال‌کننده
344 عکس
50 ویدیو
4 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Armaktab 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
✅دیباج شصت و هفتم 🔶فقیه بمعنی الکلمه 📌فقه توان استنباط احکام شرعیه از منابع معتبر با درنظرداشت ساحات مختلف وجود آدمی؛ اعم از مادی و معنوی است. 📌تنها به ظاهر رفتار انسان پرداختن و از باطن و راز واقعی رفتار او دست‌شستن و به آن بی‌التفات‌بودن، فقه را ابتر می‌کند. 📌فقیه‌شدن افزون بر ضرورت احاطه‌داشتن به منابع، نیازمند آگاهی از نیازهای روحی و مادی انسان و نیز انگیزه‌های دست‌یازیدن او به کردارهای گونه‌گون و گاه متضاد است. 📌انسانِ ساحت شرع همچون انسان ساحت عرفان، قبض و بسط دارد. فقیه باید قبض و بسط‌های جاری در سیره و حیات دیگران را درک کند تا بتواند حکمی صواب درباره رفتار آنان صادر کند. 📌 مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی نماز و روزه استیجاری را فقط به کسانی می‌سپرد که به عدالت آنها اطمینان داشت. روزی فردی از ایشان خواست ادای نماز و روزه استیجاری را به وی بسپارد. از قضا آن زمان نزد میرزامحمدتقی پولی برای این کار وجود نداشت. آن شخص با شنیدن این مطلب به میرزا پرخاش و اهانت کرد و با فحاشی و ناسزاگویی از محضر ایشان بیرون آمد. 📌طولی نکشید که پولی برای ادای نماز و روزه استیجاری به دست میرزا محمدتقی رسید. پس به‌سرعت دستور داد برای آن شخص پولی بفرستند تا نماز و روزه را به‌جای آورد! 📌از ایشان پرسیدند: اگر شما در این کار عدالت فرد را شرط می‌دانید، پس چرا برای کسی که به شما ناسزا گفته است، پول می‌فرستید تا نماز و روزه استیجاری به‌جای آورد؟! 📌 فرمود: او در آن زمان از شدت فقر به من ناسزا گفت و حرف‌های او ارادی نبود. به همین سبب، از عدالت ساقط نشده است. @Deebaj
🔸 بیت الانتظار عابر آوارۀ آدینه‌ایم خسته‌تر از پای پُر از پینه‌ایم زائر صبحیم پی انتظار کعبه ندانیم به جز کوی یار جورکش حوصلۀ غیبتیم زخم‌خور دیدۀ بی‌غیرتیم عمر ندانیم چسان می‌رود اشک ولی در پی آن می‌دَود عمر همین فرصت آدینه بود صبح ظهورش غم دیرینه بود جمعه بسی رفت و نیامد سوار چشم دواندیم پی هر غبار دفتر اندوه اگر وا کنیم دامن این دشت چو دریا کنیم دست به دامان توأم ای صبا تا برسانی ز مَنَش این نوا : کای خلف شیر خدا دیر شد طفل جهان ز آمدنت پیر شد ما همه چشمیم به دنبال تو مست دو ابرو و یکی خال تو ما همه شیدای تو گل‌پیرهن گوشۀ نعلین تو را بوسه‌زن هست عبای تو پناه دلم عشق تو آمیزۀ آب و گِلم ما همه مجنون و تو لیلای ما نام گُلت نغمۀ شبهای ما بِه ز تو دلدار نداریم ما غیر غمت کار نداریم ما ای تو خریدار پریشانی‌ام وی تو طبیب غم پنهانی‌ام شام فراق است و دلم بی‌شکیب بر لب من نیست جز اَمَّن یُجیب 🖊 منصور ایمانی(صبا) @ravagh_channel @Deebaj
✅دیباج شصت و هشتم 🔶کتاب، بازتاب روح 📌مگر قماش کتاب، جز با گره‌خوردن تاروپود واژگان به یکدیگر، بافته می‌شود و مگر حیات کتاب جز با جریان کلمات در رگ رگ صفحات کتاب، پدیدار می‌گردد؟ 📌 هویت خارجی کتاب مرهون جنس تاروپود کلمات و واژگان جاری در لابلای صفحات آن است. اگر جنس تار کلمات از تقوا و پودشان از عدالت باشد، دیبایی بس زیبا پدیدار می‌آورند که می‌تواند فرش راه بشریت تا رسیدن به سعادت باشد و اگر کلمات جاری در جویبار صفحات کتاب، زلال و گوارا باشند، باغستانی به غایت خرم و دل‌انگیز را رقم خواهند زد که جان آدمی از نُزهت و خرمی حضور در آن، بال و پر می‌گیرد. 📌از سوی دیگر، چنانچه تار واژگان از شهوت و پودشان از ستم باشد، همچون سرابی، تشنگان آگاهی را به کام دیو دهشتناک جهل می‌کشاند و اگر کلماتی که کتاب از آن‌ها برساخته می‌شود، رنگ و بوی خودخواهی و غرور داشته باشند، خواننده را به برهوتی بی‌پایان خواهند کشاند. 📌اما این تاروپودی که کتاب از آن‌ها بافته می‌شود و این کلماتی که در هزارتوی صفحات کتاب جریان دارند، همگی نماینده روح نویسنده کتاب‌اند. نویسنده، روح و روان خود را در کتاب بازتاب می‌بخشد. 🟩پس هر کتابی شایسته خواندن نیست؛ زیرا هر روحی قابل ستودن نیست. @Deebaj
✅دیباج شصت و نهم 🔶دورویان از نگاه پیشوای راستگویان 📌دورویی و نفاق مرزی است میان ایمان و کفر و منافق بر این مرز ایستاده است تا هم از امتیازات ‏جامعه ایمانی بهره گیرد و هم از آبشخور آلوده کفر، جان بی‌ارزش خویش را سیراب کند. 📌منافق، آنگاه ‏که به جامعه مؤمنان وارد می‌شود، صورتک ایمان بر چهره می‌نشاند و آنگاه که پا در حلقه ‏همپالگی‌های کفرکیش خود می‌نهد، چهره حقیقی خود را آشکار می‌سازد. ‏ 📌اما منافق چه ویژگی‌هایی دارد که او را از باورمندان حقیقیِ به خدای یگانه متمایز می‌سازد؟ چگونه ‏می‌توان منافق را از مؤمن بازشناخت و راه خود را از راه او جدا ساخت؟ 📌امام صادق علیه السلام در سخنی نغز، از سه ویژگی منافقان در ناحیه رفتار خبر می‌دهد که معیار ‏مناسبی برای شناخت سره از ناسره است:‏ ‏1.آنگاه که سخن می‌گوید، راست بر زبانش جاری نمی‌شود.‏ ‏2.آنگاه که وعده می‌دهد، آن را زیر پا می‌نهد.‏ ‏3.آنگاه که مورد اعتماد قرار می‌گیرد، خیانت می‌کند.‏ 🟢به فرموده امام علیه السلام، فردی با این ویژگی‌ها، اگر چه نماز و روزه به‌پا دارد، از ویژگی ایمان تهی و نام منافق او را سزاست.‏ 🟩قالَ الاِمامُ الصّادِقُ عليه السلام: ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَاِنْ صامَ وَصَلّى: مَنْ اِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَاِذا ‏وَعَدَ اَخْلَفَ وَ اِذَا ائْتـُمِنَ خـانَ‎. ‎ تحف العقول/ ص 229‏ @Deebaj
✅دیباج هفتادم 🔶اندک‌های بسیار! 📌در نگاه عموم مردم، برخی امور و یا چیزها به‌جهت نقش مهمی که در زندگی و سرنوشت آنان ایفا می‌کنند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند؛ از‌این‌رو حتی حضور کم‌رنگ و اندک آنها در زندگی، تأثیرات بزرگی از خود برجای می‌گذارد. 📌مثلا وجود اندکی سمّ در ظرف بزرگی از آب کافی است که آن را مسموم و اسباب هلاک نوشندگان را فراهم سازد. 📌یا در نگاه متشرّعان، وجود اندکی پلیدی، دیگی پر از برنج را که برای مهمانی‌ای باشکوه تدارک دیده شده، راهی زباله‌دان کند و... . 📌همچنین است وجود جرقه‌ای آتش که می‌تواند سبزی و خرمی جنگلی را به سیاهی خاکستر بدل کند و یا اخگر گناهی خُرد، دشتی ستُرگ و آکنده از گل‌های شاداب برآمده از کارهای نیک را به برهوتی بی‌انتها بدل کند. 📌یا تلخی اندکی دشمنی که دشمنی‌های بسیار را سبب شود و روح و جسم آدمی را در معرض تهدید قرار دهد. 📌و یا سایه بی‌رمق تنگدستی که فضای زندگی را تیره و تار سازد. 📌و نیز تشویش دردی خفیف که ذهن و جان انسان را به‌خود مشغول دارد. 📌این چیزها، کمشان نیز بسیار است! امام صادق علیه السلام فرمود: «اَرْبَعَةُ اَشْيـاءٍ اَلْقَليـلُ مِنْها كَثيرٌ: الَنّارُ وَالْعَداوَةُ وَالْفَقْرُ وَالْمَرَضُ.»؛ چهار چيز است كه اندك آن هم بسيار است: آتـش، دشـمنى، فـقر و بيـمارى. @Deebaj
✅دیباج هفتاد و یکم 🔶انسانم آرزوست! 📌برخی تیغ راحت طلبی خود را که به زهر خودبزرگ بینی، غرور، رفاه طلبی و جز آن آغشته شده، در غلافی از لبخندی مزورانه پنهان کرده و آرام بر قلب دیگران خراش می زنند. 📌اینان کاش زبان در کام می کردند و لبخند را با اخمی ژرف جایگزین، اما نخوت و غرور خود را در لفافه ای از لبخند پنهان نمی ساختند. 📌زیستن با درشت گوی راستگو به از به سر بردن با کسی که لجن و شورابه غرور را در جامی بلورین از دروغ و تزویر به دیگران پیشکش می کند. 📌همه ما با آدمهایی از این دست در زندگی رو به رو بوده ایم. دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر کز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند يافت مي نشود جسته ايم ما گفت آنک يافت مي نشود آنم آرزوست @Deebaj
✅دیباج هفتاد و دوم 🔶جنس غیر منطقی 📌در تقرب به خداوند اصلا جنس و جنسیت مطرح نیست چون جنس و جنیست آفریده خود خداوند است و خداوند همه آفریدگان خود ‏را دوست دارد. 📌 اساسا خداوند، مثل برخی انسان‌ها، جنس بد تولید نمی‌کند. همه اجناسی که خداوند آفریده است، عالی هستند و ‏در دستگاه آفرینش خداوند، جنس متوسط و داني (پست) وجود ندارد. با این حساب، شاید وجود نوع حقیقی و نوع اضافی هم در این ‏ساختار بی‌معنا باشد.‏ 📌به‌نظر، هر آنچه که آفریده خداوند است، تحت تنها یک جنس و یک ماهیت گنجانده می‌شود (برخلاف نظر منطق‌دانان که اجناس ‏و ماهیات متنوع برای موجودات قائلند) و آن ماهیت «آفریده‌شدگی» است. 📌همه چیز جز وجود فرازمند خداوند، زیر چتر مخلوقیت ‏قرار می‌گیرد، پس جنس و جنسیتهای من‌درآوردی و ساختگی که شاکله ذهن بشر آن را برای تسهیل درک روابط بین أشیاء پدید ‏آورده است، در دستگاه آفرینش خداوند و در مسیر نزدیک‌شدن به او جایگاهی ندارد.‏ 📌جنس زن و جنس مرد، از آن بافته‌های ذهن بشر از دیرباز تاریخ تاکنون بوده است. شاید «عقل مذکر» بیشترین تأثیر را در این ‏مرزبندی ایفا کرده باشد.در دوران نوگرایی و با ظهور نهضت فریبای طرفداری از حقوق زن، به ظاهر تلاش شد تا این مرزبندی ‏کم‌رنگ شده و از بین برود، اما آنچه کم‌رنگ شد، مرز میان جنسیت‌ها بود و نه جنس‌ها. 📌هنوز هم باور به دو جنس از نگاه مادی ‏وجود دارد که تلاش می‌کند بر اساس طرد جنسیت و حرکت در مسیر ایجاد برابری یکی از دو جنسیت با دیگری، به نوعی دیگر، ‏جنسی را تا درجه جنسی دیگر برکشد.👇
📌پس هنوز هم در زوایای پنهان و ناخودآگاه اندیشه این افراد، ذهنیت جدایی دو جنس و برتری یکی بر دیگری، سوسو می‌زند.‏ 📌اما اگر با نگاه توحیدی به این موضوع بنگریم، خواهیم دید که هم زن و هم مرد، هر دو دارای ماهیت «آفریده‌شدگی» هستند و از ‏این جهت هیچ‌یک را بر دیگری برتری نیست. عامل برتری‌بخشی، به چیزی خارج از ماهیت آنان بازمی‌گردد و آن عامل، ‏ایمان و کردار شایسته است. 📌 هر زن و مردی که از نعمت ایمان برخوردار باشد و به انجام کردار شایسته دست یازد، ماهیت خویش ‏را ارتقا بخشیده و به منزلتی دست می‌یابد که مغبوط فرشتگان خواهد شد؛ چه زن باشد و چه مرد. 📌مریم و آسیه و خدیجه و فاطمه ‏و زینب و معصومه –درود خداوند بر آنان باد- گواه صادقی بر این مدعایند.‏ @Deebaj
✅دیباج هفتاد و سوم ‌ 🔶ابن الوقت 📌خوشبختی احساسی است که باید از چشمه درون بجوشد و نه از منبع‌های تعبیه‌شده در خارج از وجود آدمی. 📌بسیاری می‌پندارند اگر مال و ثروتی به هم زنند و جاه و مقامی به‌دست آورند، شاهین خوشبختی بر دوششان خواهد نشست و راحت و آسایش بر سر زندگیشان همچون چتری گشوده خواهد شد. اما آنگاه که بخش بزرگی از فرصت گران‌بهای عمر خویش را در مکیدن شیرابه‌ی خوشبختی از پستان‌های ساختگی مقام و ثروت، هدر دادند، به‌خود آمده و در کام خویش جز تلخی حسرت گذشته و بیم از آینده احساس نمی‌کنند. 📌اما آنان که شراب خوشبختی را از سرچشمه‌های اصیل آن می‌نوشند و نه در کسب ثروت و مقام، نه در اندوه نسبت به گذشته کام جانشان زهر می‌شود و نه بیم از آینده‌ی نیامده، زندگی را به کامشان تلخ می‌سازد. زبان حال دسته دوم این است: مائیم که بی‌قماش و بی‌سیم خوشیم در رنج مرفهیم و در بیم خوشیم @Deebaj
‏وجب به وجب خمپاره و انگشت به انگشت ترکش. اگر از ماه کسی آهنربای بزرگی بدست می‌گرفت ‌خوزستان ⁩می‌چسبید به ماه. - رضا براهنی؛ آزاده‌خانم ونویسنده‌اش.🪖
✅دیباج هفتاد و چهارم 🔶عشق‌بازی آینه 📌خاصیت آینه، بازتاب‌دادن کامل تصویری است که در برابر آن قرار می‌گیرد. اگر آینه شکسته و یا محدب و مقعر نباشد، تصویری بی‌نقص از اشیا ارائه می‌کند. 📌عاشق حقیقی نیز چهره کامل و بی‌نقص معشوق را بازتاب می‌دهد و به‌قول هوشنگ ابتهاج: «آینه در عشق‌بازی صادق است آینه یک دل نه، صد دل عاشق است» 📌اگر آینه‌ی فطرت انسان در اثر ضربت سنگ گناه، ترک برنداشته باشد و یا به‌جهت حرکت در کژراهه‌ی عصیان، فرورفتگی یا برآمدگی نیافته باشد، همواره قامت آراسته حقیقت را بازتاب خواهد بخشید. 📌انسان کامل، آینه‌ای است که تمام حقیقت معشوق را در خود انعکاس می‌بخشد و انسان‌های معمولی، تنها با نگاه به این آینه است که می‌توانند به شناخت حقیقت ناب و بی‌پیرایه نایل گردند. 📌انبیا و اولیای الهی، آینه‌هایی هستند که آفتاب وجود خداوند را بازتاب می‌دهند. @Deebaj
✅دیباج هفتاد و پنجم 🔶بارقه‌های امید 📌کودک و نوجوان یعنی ادامه زندگی، استمرار وجود انسان، تازگی، تحول، پیشرفت و در یک کلمه: امید. 📌امروز دم غروب، خسته از یک هفته پرکار، هوس کردم کمی قدم بزنم. قدم‌زنان تا بوستانی که با منزل فاصله داشت رفتم. 📌در مسیر، از کنار دیوار مجتمع‌های مسکونی که می‌گذشتم، از پشت نرده‌ها، صدای سروصدای بچه‌ها که نغمه زندگی بود، به‌گوش می‌رسید. دوست داشتم به آنان و جست‌و‌خیزهای کودکانه‌شان ساعت‌ها خیره شوم. 📌در بهترین نقطه بوستان، شهید جوان بیست ساله ای در خاک آرمیده بود که البته گمنام بود. نماینده نسل دهه پنجاه یا شصت که جوانی و سرزندگی جمعیت این مرز و بوم را به رخ دیگر کشورها می‌کشاندند. 📌آن.سوتر، گروهی نوجوان ۱۳ تا ۱۵ ساله، با «زووووو» کشیدن، زندگی را نفس می‌کشیدند. شور و نشاطی وصف‌ناشدنی داشتند. چمن‌های بوستان هم زیر پاهای برهنه‌شان، قولنج می‌شکست. 📌این‌ها بارقه‌های امیدند در فضای جان، اما شاید زیاد طول نکشد که این بارقه‌ها خاموش شوند و نسلی سال‌خورده در گوشه کنار بوستان‌ها، روی نیمکت‌ها بنشینند و این شور و نشاط زندگی، جای خود را به تکراری خسته‌کننده و کشنده بدهد. @Deebaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅دیباج هفتاد و ششم 🔶نقد جوانی علی‌رضا مکتب‌دار 📌دوره پیری، دوران تثبیت باورها، ارزش‌ها و رفتارهاست. تغییر در این دوران، اگر هم بخواهیم، به‌دشواری رخ می‌دهد. 📌نشاط و نیروی جوانی و تحول‌خواهی جوان، او را مستعد پذیرش تغییر می‌سازد اما خستگی، بی‌حوصلگی و خمودی، سد راه هرگونه تغییر است. 📌فرصت جوانی، بهار خودسازی و پرکشیدن تا اوج قله معنویت است. 🔶جوانی را دریابیم! @Deebaj
✅دیباج هفتاد و هفتم 🔶در حسرت سپیدارها 📌هر روز، در مسیر رفتن به سر کار، در کنار خیابان و بر کناره بوستانی که در ارتفاع بنا شده بود، قامت چند سپیدار که لباسی سپید با خال‌ها و لکه‌های سیاه بر تن خود داشتند، نظرم را به خود جلب می‌کرد. 📌بی‌اختیار، با این‌که با رسیدن به آن منظره زیبا، راهم کمی کج می‌شد، اما نگاهم با سپیدارها امتداد می‌یافت. 📌تصمیم گرفتم یک روز صبح زود که به سر کار می‌روم، ماشین را در گوشه‌ای متوقف کنم و خود را به سایه سپیدارها و رقص زیبای برگهایشان بسپارم، اما دریغ که هیچگاه این فرصت دست نداد. تا روزی که دیگر از آن همه سپیدار، جز یکی دو تا باقی نمانده بود، اما حسرت سپیدارها برای همیشه بر دلم باقی ماند. 📌آدم‌های زندگی ما همان سپیدارهای خوش‌قامتی هستند که هر روز و هر ساعت، بی‌تفاوت از کنارشان می‌گذریم و هیچ‌گاه حاضر نیستیم که در کنارشان و در زیر سایه‌شان دمی بیاساییم و آهنگ زندگی را در لابلای برگ‌هایشان بشنویم و رقص حیات را در سایه روشن آفتاب وجودشان به نظاره بنشینیم. @Deebaj
✅دیباج هفتاد و هفتم 🔶«خرداد» رازآلود علی‌رضا مکتب‌دار 📌«خرداد» را به معنای کمال، رسایی، تندرستی دانسته‌اند. واژه خرداد، از صورت اوستایی(haur vatat) و از دو جزء (haurva) به‌معنی تام و کامل و بی‌عیب و (data) به‌معنی قانون، کاربردی دیرینه در متون ایران پیش از اسلام دارد. 📌به‌نوشته بیرونی، خرداد عهده‌دار تربیت خلق و موکل بر درختان و گیاهان و رفع آلودگی از آب‌هاست. بنابر بندهش، خرداد سَروَرِ سال‌ها و ماه‌ها و روزهاست. 📌در گات‌ها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد می‌شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب‌ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می‌آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می‌دهند. 📌 در یسنا، هات ۴۷، آمده‌است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است. 📌خرداد یکی از روزهای ماه در گاه شماریهای رایج در ایران در دوران اشکانی و ساسانی بوده است. هم به ششمین روز هر ماه و هم به سومین ماه هر سال خرداد اطلاق می‌شده است. 📌مهم‌ترین وقایع مذهبی زردشتی در روز خرداد از ماه فروردین (ششمین روز از ماه فروردین) رخ داده یا رخ خواهد داد. از جمله این‌که در این روز، جهان و نخستین انسان (کیومرث) آفریده شد و در همین روز بود که زردشت به پیامبری مبعوث گردید و این پیش‌بینی که همه رخدادهای مربوط به رستاخیز در دین زردشتی، در همین روز اتفاق می‌افتد. 📌در میان نوشته‌های دوران اسلامی نیز ابوریحان بیرونی به مواردی از رخدادهای مربوط به روز خرداد از ماه فروردین اشاره کرده است.👇
📌ایرانیان باستان چون بر آن بودند که در این روز برای ساکنان روی زمین سعادت تقسیم می‌شود، این روز را روز امید (یوم‌الرجاء) نیز می‌نامیدند. 📌براساس آنچه در پاره‌ای احادیث شیعی ذکر شده، از نظر اختیارات روزها، وجوه چندی برای روز خرداد در نظر گرفته شده‌است. از جمله مناسب بودن این روز برای تزویج و صید و طلب روزی. ❓آیا حوادث و وقایع مهمی که در ایران در خرداد؛ سرور ماه‌ها و روزها –چه به‌معنای ششمین روز از فروردین و چه به‌معنای سومین ماه از ماه‌های خورشیدی- روی داده است، نوید دستیابی این دیار اهورایی به کمال و رسایی را از رهگذر تربیت شایسته مردمان نمی‌دهند؟ ❓ آیا رفع تشنگی و گرسنگی و استضعاف خلق به برکت این ماه روی خواهد داد؟ ❓آیا می‌توان همچون ایرانیان باستان، «خرداد» را «یوم الرجاء» نامید؟ ❓ آیا معمار بزرگ انقلاب اسلامی که «انتظار فرج از نیمه خرداد» می‌کشید، به این اسرار و رمز و رازها اشاره داشت؟ ❓ آیا او کسی است که اهورامزدا، رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به او داده که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است؟ کسی چه می داند!! @Deebaj
✅دیباج هفتاد و هشتم 🔶خمینی؛ میان کینه‌توزی حسدورزان و عشق‌ورزی حقیقت‌طلبان ‏ 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌همه انبیا و راهبران الهی در مسیر خود با سنگ‌اندازی و مخالفت‌های شدید جاهلان و یا ستمگرانی که ‏از جهل مردم به سود منافع خود بهره می‌بردند، مواجه بوده‌اند. 📌هیچ پیامبر و رسول و هیچ راهبر ‏راستین دینی را نمی‌بینید که هدف تیرهای آزار و نیزه‌های شماتت و سرزنش و تیغ‌هایی که زخم ‏یأس را بر صفحه ذهن و جان آدمی نقش می‌زنند، قرار نگرفته باشد. اما آتش انبوه این کینه‌توزی‌ها با ‏خنکای پایمردی و عشق‌ورزی دوستانی اندک، به خاموشی گرایید و یا از لهیب آن به مرور زمان ‏کاسته شد و دعوت انبیای الهی، در گوش جان جویندگان حقیقت، طنین‌انداز شد و آنان را تا پای جان، ‏به خدمت حقیقت گماشت.‏ 📌انقلاب اسلامی ایران، در پس سال‌ها ظلم و ستمی که بر ستمدیدگان و مستضعفان رفته بود، با راهبری ‏مردی از تبار آخرین پیامبر خدا، به ثمر نشست و نور امید را به دل‌های مستضعفان تاباند و خردها و ‏جان‌های خفته را در گوشه و کنار جهان بیدار کرد و از سویی نیز، کینه حسدورزان طمع‌پیشه را ‏برانگیخت تا از تمام توان خویش برای تخریب شخصیت او بهره برند و از گسترش پیام او که پیام پیام‌‏آوران الهی است، مانع شوند؛ اما استواری‌ او در مسیری که انتخاب کرده بود، نقشه‌های شوم دشمنان را ‏نقش بر آب ساخت و اینک در دورترین نقاط جهان نیز آهنگ نام او و انقلاب رهایی‌بخشش طنین‌‏انداز شده است.‏ @Deebaj
✅دیباج هفتاد و نهم 🔶رادمردی از دیار گیلان علی‌رضا مکتب‌دار 📌آنگاه که تبر استعمار و خودکامگی، بر قامت درختان مقاومت در این سرزمین فرود می‌آمد و سروقامتان این دیار، یکی پس از دیگری بر زمین می‌افتادند، سروِ جوانی بالیدن آغاز کرد که درک درستی از اوضاع و شرایط مملکت و اندیشه‌ها و گرایش‌های سیاسی موجود داشت و از نقشه‌های خائنان به این مرز و بوم و توطئه‌های خطرناک دشمنان آن نیز آگاهی داشت. 📌میرزا یونس مشهور به میرزا کوچک خان جنگلی در سال 1295 هـ.ق در محله استادسرای رشت، دیده به جهان گشود. در آستانه اجتهاد بود که وقایع ایران، مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و او را به خیزش علیه استعمار و استبداد واداشت. 📌آزادی‌خواهان فراوانی گرد شمع وجودش حلقه زدند، اما فقدان عنصر بصیرت در میان آنان، این حلقه را از هم گسست و از سوی دیگر، روس‌ها نیز از حمایت او و قیامش سر باز زدند، اما او در به ثمررساندن نهالی که کاشته بود، مصمم و استوار بود. 📌در شانزدهم خرداد سال 1299 هـ.ش، در شهر رشت، حکومت جمهوری اعلام کرد که به گفته رهبر فرزانه انقلاب، یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی، بود. هرچند عمر این جمهوری چندان نپایید، اما الگویی شد برای نظامی که پس از سالیانی چند، در ابعادی گسترده‌تر شکل گرفت و جهان را تحت تأثیر خود قرار داد. @Deebaj
چقد جنگلا خوسی؛ ملت واسی●♪♫ خستا نبوسی؟●♪♫ می جان جانانا●♪♫ ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا●♪♫ خدا دانه؛ که من نتانم خفتن از ترسِ دشمن●♪♫ می دیل آویزانا●♪♫ ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا●♪♫ چرا زودتر نایی؟●♪♫ تندتر نایی؟●♪♫ تنها بنایی؛ گیلان، ویرانا…●♪♫ ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا●♪♫ بیا ای روح و روان●♪♫ تی ریش قربان؛ به هم نوانان●♪♫ تی کاس، چومانا●♪♫ ترا گوما؛ میرزا کوچیک خانا●♪♫ اما رشت جغلان●♪♫ ایسیم؛ تی قربان کنیم امی جانا●♪♫ تی پا جیر؛ قربانا●♪♫ _______________________________ چقدر در جنگل برای مردم می خوابی●♪♫ خسته نشدی؟●♪♫ جانِ جانانم…●♪♫ با توأم ای میرزا کوچک خان●♪♫ خدا می داند؛ که من نمی توانم از ترسِ دشمن بخوابم●♪♫ دلم آویزان است!●♪♫ با توأم ای میرزا کوچک خان●♪♫ چرا زودتر نمی آیی؟●♪♫ تندتر نمی آیی؟●♪♫ تنها گذاشتی؛ گیلانِ ویران را…●♪♫ با توأم ای میرزا کوچک خان●♪♫ بیا؛ ای روح روان●♪♫ قربانِ ریشت●♪♫ به قربان چشمانِ آبی تو شوم●♪♫ چشمانت را روی هم نگذار●♪♫ ای میرزا کوچک خان●♪♫ ما بچه های رشت؛ قربانت می رویم●♪♫ جانمان را؛ زیر پایتِ قربانی می کنیم●♪♫ @Deebaj
✅دیباج هشتادم 🔶نگاههایی از جنس الماس ‌ 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌در میان کانی‌ها و سنگ‌های با ارزش وقتی جست‌وجو می‌کنیم، الماس را از همه باارزش‌تر می‌یابیم. در میان اعضای بدن انسان نیز چشم جایگاهی ویژه دارد، تا جایی که اگر کسی از جایگاه ارزشمندی نزد ما برخوردار باشد، او را چشم خود دانسته یا روی چشم خود می‌نشانیم و... 📌همین چشم با این ارزشمندی و منزلت چنانچه به چیز ارزشمندی دوخته شود، ارزش الماس نیز به آن افزوده شده و ارزشی صد چندان خواهد یافت(همان گونه که اگر آنچه بدان نگریسته می‌شود ناشایست یا مورد خشنودی خداوند نباشد، بی ارزش بلکه ضد ارزش خواهد شد. آن وقت است که خاک ارزشش از چنین نگاهی بیشتر است. در این نوشتار به موضوع نگاه از زاویه نخست خواهیم پرداخت؛ یعنی نگاهی که می‌تواند بسیار ارزشمند باشد.) 📌در منطق دین برخی نگاه‌ها از جنس الماس هستند؛ یعنی ارزشی مافوق تصور انسان‌ها دارند. این نگاه‌ها در خود معرفت و شناختی نهفته دارند یا مستلزم و نتیجه بخش نوعی شناخت و معرفت برای شخص صاحب نگاه هستند. این نگاه‌ها هم برخاسته از نوعی معرفت و شناخت متعالی است، هم خود زمینه ساز شناختی برتر. البته جنبه معرفت زایی این نوع نگاه‌ها فعلاً مورد نظر نگارنده نیست که در جای خود بحثی مفصل طلب می‌کند. آنچه در این مجال، پرداختن به آن فراهم است آنکه از نگاه روایات وارده از معصومان(علیهم السلام) برخی از نگاه ها، نگاه‌های ویژه هستند و انسان با همین چشمی که می‌تواند نگاه هایی ضد ارزشی و مضر داشته باشد، می‌تواند نگاه هایی ارزشمند و از جنس الماس داشته باشد. 👇👇👇ادامه در: @Deebaj
📌نگاه به ولی خدا، نگاه به کعبه، نگاه به قرآن، نگاه به عالم، نگاه به والدین، نگاه به مؤمن و نگاه به همسر و فرزند و دوست، هرکدام ارزش نگاه انسان را بالا و بالاتر برده و او را به مقام قرب الهی نزدیک‌تر می‌سازد. 📌راز ارزشمندی برخی نگاه‌ها اما براستی راز این ارزشمندی در چه چیزی نهفته است؟ اگر خوب دقت کنیم، درمی‌یابیم که ارزش نگاه، گذشته از آنکه به ارزشمندی موجودی است که بدان نگریسته می‌شود، در گرو نتیجه و ثمره‌ای است که از آن نگاه، نصیب و بهره نگرنده می‌گردد. مثلاً چنانچه انسان به موجوداتی بنگرد که او را از توجه به خود غافل ساخته و ذکر و فکر او را به خود مشغول سازد، مانع رشد و کمال و توسعه شخصیت او خواهد شد. به عنوان مثال، نگاه به ثروت و مکنت ثروتمندان و دنیاداران سبب ایجاد حسرت و اندوه در قلب نگرنده خواهد شد و اسباب تشتت فکری او را فراهم ساخته، چه بسا او را به فکر و اندیشه گردآوری مال و ثروت وا دارد. یا اینکه نگاه به نامحرم همچون تیری که از جانب شیطان رها شود، قلب انسان مؤمن را نشانه گرفته و آن را پیوسته مورد آماج خود قرار دهد. بدین وسیله راه دستیابی شیطان به مملکت وجود نگرنده را فراهم سازد تا جایی که دیگر نقطه و مکانی برای محبوب حقیقی در دل و قلب او باقی نگذارد. از آنجا که به فرموده علی (علیه‌السلام)، چشم‌ها پیشقراولان دل‌هایند، پس به هر سو که چشم‌ها رهسپار شوند، دل‌ها نیز روانه خواهند شد، باید سمت و سویی به نگاه داد که موجب روشنای دل و جان و نه تیرگی آن گردد. 📌در احادیث شریف به برخی از این نوع نگاه‌های الماس‌گون اشاره شده که در ادامه درباره آن سخن خواهیم گفت. 🟡۱.نگاه به چهره عالم عالمان راستین به جهت نقش هدایتگرنه‌ای که در زندگی بشر و راهیابی او به سعادت و نیکبختی ایفا می‌کنند، از نگاه دین مبین اسلام همواره از جایگاهی شایسته برخوردارند. انس و الفت و همنشینی با این قبیل عالمان، زمینه ساز آشنایی افراد با معارف حقیقی دین شده و آنان را به سرچشمه حقایق دین راهبر می‌شود، از این رو، نگاه محبت آمیز به چهره ملکوتی آنان عبادت به شمار می‌رود. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: نگاه با محبت به چهره عالم، عبادت است. چنین عالمانی به فرموده امام صادق(علیه‌السلام) روز بازپسین را به خاطر نگرنده می‌آورند و اگر جز این باشد، نگاه به آنان جز فتنه در پی نخواهد داشت.👇👇👇 @Deebaj