eitaa logo
دیباج
86 دنبال‌کننده
426 عکس
59 ویدیو
4 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Armaktab 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
📌در طول تاریخ، همواره کشتی‌های مختلفی از بندرهای امن به دل اقیانوس ناآرام زندگی زده‌اند اما همگی به سلامت به مقصد ‏نرسیده‌اند. 📌اقیانوس زندگی همواره دستخوش طوفان‌های درهم‌شکننده‌ی کفر و شرک است و برای داشتن سفری امن در دل آن، باید ‏بر کشتی‌ای از جنس کشتی نوح سوار شد و نه کشتی تایتانیک.‏ 📌آخرین فرستاده خدا در روز بزرگ غدیر، از مردمان برای سوارشدن بر کشتی امنی همچون کشتی نوح دعوت کرد و آنان که بر ‏این کشتی سوار شدند، به سوی نور رهسپار شدند. 📌«ولایت» که لبّ اللباب غدیر است، سکّان کشتی و مرکز فرماندهی آن است و ‏علی علیه السلام، سکاندار این کشتی. 📌هر کشتی‌ای غیر از کشتی غدیر، کشتی طاغوت است و رهسپار به سوی ظلمت و تاریکی. ‏ 📌به‌قول مرحوم آیت الله حائری شیرازی:‏ چه انسان‌های زبان‌بسته و کم‌اقبالی که یک رکعت نمازشان در همۀ عمر قضا نشد و هیچ فریضه‌ای از آنها فوت نگشت و همۀ ‏عبادات را از صله رحم گرفته تا جهاد و حج و زکات را به‌موقع انجام می‌دادند اما متأسفانه در انتخاب کشتی اشتباه کرده بودند.‏ 📌آن‌ها سوار آن کشتی‌ای شدند که مقصدشان حرکت از نور به ظلمت بود. آن‌ها چون وسیلۀ خود را خوب انتخاب نکرده‌اند، وقتی ‏پیاده می‌شوند می‌بینند این همه مسافت را از مقصد دور شده‌اند.👈 (حائری شیرازی) 📣پادکست صوتی متن را اینجا بشنوید @Deebaj
🔶طلب آمرزش 🔹خدايا! بر من ببخشاى نگاه‌هايى را كه نبايد 🔹و سخنانى كه به زبان رفت و نشايد 🔹و آنچه دل خواست و نبايست 🔹و آنچه بر زبان رفت از ناشايست. @Deebaj
از سخن بزرگان 🔶جلوه حیا و عفاف 🖊مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی 📌در واپسین روزهاى زندگى، اسماء دختر عمیس را که از مهاجران حبشه و از نزدیکان وى بود طلبید. دختر پیغمبر به اسماء گفت: - من خوش نمى‏ دارم بر جسد زن جامه اى بیفکنند و اندام او از زیر جامه نمایان باشد. - من در حبشه چیزى دیدم اکنون صورت آنرا به تو نشان مى‏ دهم. سپس چند شاخه تر خواست.شاخه‏ ها را خم کرد. پارچه‏ اى بروى آن کشید. دختر پیغمبر گفت: - چه چیز خوبى است.نعش زن را از نعش مرد مشخص مى‏ سازد. چون من مردم تو مرا بشوى! و نگذار کسى نزد جنازه من بیاید. 📌در آخرین روز زندگانى آبى خواست. بدن خود را نیکو شست و شو داد، جامه‏ هاى نو پوشید و به غرفه خود رفت. خادمه خویش را گفت تا بستر او را در وسط غرفه بگستراند. سپس روى به قبله دراز کشید دست‏ ها را بر گونه ‏ها نهاد و گفت من همین ساعت‏ خواهم مرد. 📌به نقل علماى شیعه، شوهرش على(ع) او را شست‌و‌شو داد. ابن سعد نیز همین روایت را اختیار کرده است. لیکن ابن عبد البر گوید دختر پیغمبر اسماء را گفت تا متصدى شست و شوى او باشد. و گویا اسماء در شست و شوى فاطمه (ع) با على علیه السلام همکارى داشته است. ابن عبد البر نوشته است نخستین کس از زنان که در اسلام براى او بدین سان نعش ساختند فاطمه (ع) دختر پیغمبر (ص) بود. سپس مانند آنرا براى زینب بنت جحش (زن پیغمبر) آماده کردند. منبع: زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها @Deebaj
دیباج ۱۶۴ 🔶... و ناگاه ماه خاموش شد! 🖊علی‌رضا مکتب‌دار آن روز هم مثل همیشه، در آن دوردست‌ها، خورشید درخشان، آهسته‌آهسته رخ در نقاب سرخ شفق کشید. پرستوها در آسمان گلگون چرخی زدند و کم‌کم در خط افق ناپدید شدند. صدای گام‌های شب به‌گوش می‌رسید. سیاهی شب، سرخی شفق را کنار زد و بر طاق آسمان نشست. ستاره‌ها چون پولک‌هایی نقره‌ای، چشمک‌زنان پدیدار شدند و ماه در گوشه‌ای به تماشای ستارگان نشست. هیاهوی روز جای خود را به آرامش شبانه‌ داد و جویبار رهگذران، به یک‌باره خشکید. ساز شب با نغمه سکوت کوک شد تا صدای مرغ شبخوان بهتر به گوش رسد. کودکان عرصه کوچه را رها کردند و خود را در آغوش گرم خانه انداختند. مادران آنان را در بغل گرفتند، شکنج موهایشان را صاف کردند، دستی که به عطر مهر آغشته بود را بر صفحه صورت‌هایشان کشیدند و آنان را به ناز در کنار خود نشاندند. همه چشم‌ها به در دوخته بود تا خورشید از قفای در پدیدار شود و در کنار ماه و ستارگان آرام گیرد. در گوشه‌ای از شهر اما، خانه‌ای بود که ماه آن به مُحاق رفته بود و ستارگانش چند روزی بود که رنگ به چهره نداشتند. ماه در بستر افتاده بود و ستارگان گرداگردش طواف می‌کردند. و ناگاه ماه خاموش شد! ستاره‌ها، پریشان و سراسیمه ماه را در آغوش گرفتند. قطره‌های اشک همچون مرواریدهای غلطان، راهِ گونه می‌گرفتند و به‌آرامی بر چهره ماه می‌غلطیدند. یکی باید خورشید را خبر می‌کرد. ستاره‌ها هراسان در طلب خورشید، راه مسجد را در پیش گرفتند. خورشید تا به بالین ماه برسد، چند بار بر زمین نشست. @Deebaj
دیباج ۱۸۴ 🔶معنای انسان 📌از آفرینش آدم بر روی زمین، تحقق معنای «انسان» مقصود بوده؛ هرچند در طول تاریخ جز شماری اندک از آدم‌ها، نتوانسته‌اند این معنا را تحقق بخشند. 📌آنان کم و بیش، با اسارت در دام هواهای نفسانی و لغزیدن در لجن‌زار وسوسه‌های شیطانی، از معنای «انسان» دور و دورتر شده‌اند. 📌فرزندان آدم با دوری از انسانیت، به قتل یکدیگر کمر بسته‌اند و زندگی سعادت‌مندانه را از خود و دیگران دریغ داشته‌اند. 📌کجاست «علی» که «انسان» را معنا کند و بر زخم‌های ناسور بشر، مرهم گذارد؟ 📌کجاست «علی» که حضور «خدا» را در میان فرزندان آدم تجلی بخشد و با آنان، از سر مهر سخن گوید و رفتار کند؟ 📌کجاست «علی» که عدالت، مردانگی، ایثار، شجاعت، صداقت، سخاوت و... را از پستوی مفاهیم بر صفحه واقعیت‌ها بر نشاند و جان خسته بشر را نشاط و نیرویی دوباره ببخشد؟ کجاست «علی»؟ @Deebaj
✅از سخن معصوم 🔶خطر نفوذ الإمامُ عليٌّ عليه السلام: ألا وإنّي قد دَعَوتُكُم إلى قِتالِ هؤلاءِ القَومِ لَيلاً ونَهارا، وسِرّا وإعْلانا، وقُلتُ لَكُمُ: اغْزوهُم قَبلَ أنْ يَغْزوكُم، فواللّه ِما غُزِيَ قَومٌ قَطُّ في عُقْرِ دارِهِم إلّا ذَلّوا. هان! من شما را شب و روز و در آشكار و نهان به نبرد با اين قوم فرا خواندم و به شما گفتم: پيش از آن‌كه آنان به شما يورش آورند، شما بر آنان بتازيد؛ زيرا به خدا سوگند با هيچ مردمى در دل سرزمين‌شان جنگ نشد مگر آن‌كه به خوارى و شكست افتادند. @Deebaj
دیباج ۲۱۲ 🔶وفاق و نفاق 📌انسان‌ها دارای طبیعت‌ها، دیدگاه‌ها و سلیقه‌های متفاوتند و این تفاوت رازی است که فهم و گشودن آن، گشایش بسیاری از گره‌های زندگی اجتماعی آدمیان را سبب می‌شود. 📌شاید هیچ دو انسانی را نتوان یافت که آینه وجودشان، از هر نظر، دیگری را بازتاب دهد. همیشه تفاوتی هست و این تفاوت‌های هر چند خرد و اندک، سرچشمه تلاش‌ها و رقابت‌ها و پیشرفت‌هاست. 📌خردمندانه نیست تلاش کنیم همه دیدگاه‌ها و قلب‌ها را با خود و یا نگاه ویژه خود به موضوعات گوناگون در جهان هستی، هماهنگ کنیم؛ چرا که این کار نه تنها ناسودمند؛ بلکه ناممکن است. 📌کسانی که در پی خشنودساختن همگان‌اند، پرده از نفاق خود برمی‌دارند، و گر نه، حق با باطل، عدالت با جور و ستمدیدگی با ستمگری، توافق نمی‌کنند. 📌علی علیه السلام هم قدرت جذب موافقت ملازمان حق را داشت و هم نیروی دفع دورویی بیماردلان جبهه نفاق را. @Deebaj