eitaa logo
دیباج
91 دنبال‌کننده
352 عکس
51 ویدیو
4 فایل
دیباجِ (حریرِ) سخن از تار و پود واژگان پذیرای نظرات خوانندگان ارجمند هستم. ارتباط با مدیر: @Armaktab 💠
مشاهده در ایتا
دانلود
زیرا ابو الحسن موسی [کاظم](علیه السلام) به من خبر داد که هر کس برای برادرش، پشت سرِ او دعا کند، از عرش ندا می آید: «و برای تو باد، صد هزار برابر [آنچه برای برادرت دعا و درخواست کردی]!». از این رو، من خوش نداشتم که یکصد هزار دعای تضمین شده را به‌خاطر یک دعا که نمی‌دانم مستجاب می‌شود یا نه، رها کنم! @Deebaj
✅دیباج نود و دوم 🔶جرعه‌نوشان غدیر 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌«غدیر» در لغت به تالاب و برکه‌ای گویند که آب باران و سیل در آن جمع می‌شود. 📌اما «غدیر خم» اقیانوسی است بی پایان و بشریت در درازنای تاریخ، جرعه‌نوش آن. 📌در محل غدیر خم، در واپسین روزهای حیات آخرین و برترین پیام آور الهی، آیه‌ای بر پیامبر نازل شد که از «اکمال دین» و «اتمام نعمت» سخن می‌گفت. 📌رسالت در شُرف پایان بود اما پیام و آموزه‌های آن باید به فرزندان آدم تا انتهای عمر دنیا می‌رسید، پس شانه‌هایی سترگ و استوار باید سنگینی این امانت بزرگ را بر خود هموار می‌کرد. 📌پیامبر در میانه مکه و مدینه و بر کناره غدیر خم، خیل بی‌شمار حاجیان را بر ولایت علی علیه السلام گواه گرفت و ولایت و فرمانبری از او را از ایشان خواستار شد. 📌دسته دسته حاجیان، منصب ولایت را به حضرت تبریک گفتند اما تنها عده کمی نوشیدن از زلال غدیر را بر سرکشیدن جام‌های زهرآگین غرور و تکبر ترجیح دادند. 📌 جانی که جرعه‌نوش غدیر شد، «نامیرا» و آنکه جام‌های پی در پی هوس را سر کشید، مردار شد، هر چند در میان زندگان آمد و شد کند. 📌«ولایت» ل‍ُبّ و لباب «رسالت» است. جرعه‌نوشان غدیر، از رسالت به ولایت راهبر شدند و دیگران، حتی جانب رسالت را نیز فرو گذاشتند. «بزرگداشت غدیر»، پاسداشت ولایت است و ولایت چراغ راه هدایت تا رسیدن به سرمنزل سعادت. @Deebaj
هدایت شده از رواق
⏹ در هوای آذربایجان، تاجیکستان و دیگر پاره‌های وطن در آن سوی خزر و خلیج فارس ‌ ای مهر تو در قبالۀ من جا مانده ز روح والۀ من اى دُر دَرى تو را نشانه نام تو كهن‌ترين ترانه دست منى و جدا ز پيكر يا چشم منى كه مانده بر در هم كِلك و كتاب و دفتر من هم مجمر و عود و عنبر من زان عهد تميز ياد بادا و آن نقل و نَبيذ ياد بادا اى سروْ بُنِ كنار جوبار اين خاك ز بوى توست سرشار اى پيرترين برادر من تاجيكى و تاج، بر سر من هم روح تو را قرار اينجاست هم دُور تو را مدار اينجاست اين جاست كه گاهواره توست گهوارۀ پاره‌ پارۀ توست هجران تو گرچه جانگزا بود اين شام اگر چه ديرپا بود نوميد نى‌اَم كه صبح وحدت بر مى‌دمد از شبان فُرقت ما امت واحد سلاميم زين روی هميشه بر دواميم منصور ایمانی(صبا) @ravagh_channel
✅دیباج نود و سوم 🔶پُر از خالی! 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌مرحوم پدرم گاه و بی‌گاه ما بچه‌ها را به کارهایی وامی‌داشت که در آن سن و سال خامی و ناپختگی، به‌نظرمان زائد و غیرضروی و یا حتی خنده‌دار می‌آمد. 📌اما هر وقت غرزدن ما شروع می‌شد، تک‌جمله‌ای می‌گفت که هنوز آویزه گوشم است: «بیگاری بهتر از بیکاری است!» 📌ایشان متعلق به چند نسل پیشتر بود که شرایط زندگی فرصتی برای تلف‌کردن و رخصتی چندان برای تفریح، در اختیارشان نمی‌گذاشت. اما زمانه ای که ما و فرزندانمان در آن زیست می‌کنیم، «پر» است از اوقات «خالی»! 📌بشر امروز به‌لطف حضور ماشین‌ها و اخیرا، پیشرفت و گسترش «هوش مصنوعی»، روز به روز «منطقة الفراغ»‌های زندگی‌اش، گسترده و گسترده‌تر می‌شود و بدیهی است که باید این فضاهای خالی به روشی پر شود. 📌در تمدن «سکولار»، فراهم‌ساختن وسایل و امکانات تفریح بیشتر، راهکار اندیشمندان غربی برای رهایی انسان از حس «بی‌معنایی» و «سرگشتگی» است، در حالی‌که در تمدن مبتنی بر وحی، هیچ «لحظه‌ای» از زندگی انسان از انجام کاری سازنده تهی نیست. 📌اسلام حتی به «اوقات فراغت» هم با «یاد خدا» و ضرورت پرداختن به «کار سودمند» دیگری رنگ «معنا» می‌زند: (پس هنگامی که از کار مهمّی فارغ می‌شوی به مهم دیگری پرداز و به سوی پروردگارت توجّه کن! [انشراح: ۷-۸]) @Deebaj
✅همراهان ارجمند سلام علیکم دعوتید به کانال محتوایی «دیباج» در: @Deebaj و کانال ویژه «پادکست» در: @Deebacast
✅دیباج نود و چهارم 🔶عشق و نجابت 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌درباره عشق یا همان دوست‌داشتن بی‌حد و حصر، زیاد شنیده و خوانده‌ایم و چه بسا آن را تجربه نیز کرده باشیم. 📌در عشق، همه شاخ و برگ وجود عاشق در قامت وجود معشوق درمی‌پیچد و آن را چنان در آغوش می‌گیرد که دویی در میان نماند و هر دو یکی شوند. 📌تاریخ حیات آدمی پر است از داستان عشاقی که کهربای عشق چنان جانشان را مجذوب ساخته که پشت پا به هر آنچه غیر از معشوق است زده‌اند. 📌اما در این میان کم نبوده و نیستند مدعیانی که به دروغ، لاف عشق زده و حریر عشق را بر قامت دیوگون شهوت پوشانده‌اند. 📌در عشق راستین، بیشتر از جلوه‌های ظاهری معشوق، این زیبایی‌های معنوی او است که چشم دل عاشق را مسحور می‌کند، از این رو نجابت و پاکی همواره هم‌پای چنین عشقی است، اما در عشق‌های آلوده، رنگ و لعاب معشوق ظاهری، چشم عقل مدعی عاشقی را کور ساخته و فرشته پاکی و نجابت را در او می‌کشد و هوس سبب می‌شود به کارهایی دست یازد که یکسره با عشق و عاشقی راستین، بیگانه است. 📌به قول نادر ابراهیمی: عشق نیز تابعی از نجابت است. هوس‌بازِ نانجیب، بسیار می‌توان یافت؛ امّا هرگز عاشقِ نانجیب پیدا نخواهی کرد، ای سلیمه! هیچ گاه نشنیده‌اَم و نخواهی شنید که عشق، بتواند حتّی لحظه‌یی هم زیرِ چترِ نانجیبی، آسوده بنشیند و عشق باقی بماند، البتّه باز هم به شرطِ آن که عشق را با شهوت، اشتباه نگیریم. @Deebaj
✅دیباج نود و پنجم 🔶بهشت تن و بهشت جان 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌هر چیز ارزشمندی در دنیا در مقابل ارزشی که انسان از آن برخوردار است، پوچ و بی‌ارزش می‌ن‍ُماید. انسان نیز آنگاه ارزش می‌یابد که جایگاه خویش در نظام آفرینش را به‌خوبی درک کند و بفهمد که خداوند او را به‌عنوان جانشین خود بر این کره خاکی آفریده است و جانشین باید آینه تمام‌نمای کسی باشد که او را نمایندگی می‌کند. 📌این‌گونه است که ارزش انسان آشکار شده و جایگاه او از فرشتگان نیز فراتر می‌رود. «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است، مقام آدمیت» 📌موضوع جانشینی انسان از خداوند بر زمین، توجه و شگفتی انسان را برمی‌انگیزد. اگر خوب دقت کنیم خواهیم دید که همواره افراد، مناسب‌ترین و شبیه‌ترین فرد را به‌عنوان جانشین خود در رسیدگی به امور مربوط به خود، چه در دوران زندگی و چه پس از آن، انتخاب می‌کنند. این افراد باید از نقطه‌نظر صفات و ویژگی‌ها، بیشترین شباهت را با فردی که آنان را به‌عنوان جانشین خود برمی‌گزیند، داشته باشند تا او بتواند به آنان اعتماد کرده و از میان همه‌ی افراد، آنان را برگزیند.👇👇
📌حال اگر به موضوع جانشینی انسان از خداوند بازگشته و به آن نگاهی دوباره اندازیم، به خود خواهیم بالید و تمام تلاش خود را به‌کار خواهیم بست تا با آراستگی به صفات و اسمای زیبای خداوند، بیشترین شباهت را به ذات اقدس الهی پیدا کنیم که اگر به چنین درجه و مقامی رسیدیم، دیگر هیچ چیزی جز «فردوس برین» و «رضوان الهی»، قیمت و ارزش وجود ما نخواهد بود و هیچگاه خود را ارزان نخواهیم فروخت. 📌امام موسی بن جعفر علیه‌السلام فرمود: ﴿إنَّ أعظَمَ النّاسِ قَدَراً الَّذِی لایَرَی الدُّنیا لِنَفسِه خَطَرا، اما إنَّ أبدانَكُم لَیس لَها ثَمَنٌ إلّا الجَّنه، فَلا تَبِیعُوها بِغِیرِها﴾ به‌راستی كه با ارزش ترین مردم كسی است كه دنیا را برای خود مقامی نداند، بدانید بهای تن شما مردم، جز بهشت نیست، آن را ‏جز بدان مفروشید. تحف العقول، ص‌410‏ 📌بنا به‌فرموده امام موسی جعفر علیه‌السلام، بهشت کمترین بها برای بدن‌هایی است که از دست‌یازیدن به نافرمانی خداوند باز ایستاده‌اند، اما بهای جان مؤمنان و بهشت روح آنان، چیزی بزرگتر است و آن همانا «رضوان» و «خشنودی» الهی است: 📌﴿خداوند به مردان و زنان باايمان، باغ‎هاى بهشتى وعده داده كه نهرها از پاى درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهند ماند و [همچنين] خانه‌ها [و قصرهاى] پاكيزه در باغ‎هاى جاودان بهشتى [به آن‌ها وعده داده] و خشنودى خدا، [از همه‌ی اين‌ها] برتر است و اين، همان رستگارى و پيروزى بزرگ است.﴾(توبه:۷۲) @Deebaj
✅دیباج نود و ششم 🔶دعا و نیاز 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌نظریه: با عشق دعا كنيد نه نياز!! دعا كردن راهى براى بالا بردن ارتعاشات درونى شماست. آنگاه كه از درگاه خداوند چيزى را مى‌طلبيد با عشق واميد به دريافت بهتر از آن خواسته دعا كنيد و بدين وسيله خودتان را با آرزوهايتان هم‌مدار كنيد. هر دعايى كه از سر نياز والتماس باشد اجابت نخواهد شد چرا كه در پس هر احساس نياز‌، ارتعاشى منفى به جهان هستى ارسال مي‌شود و‌ شما هم‌جنس ارتعاش خود را جذب خواهيد كرد. عشق به دريافت، همان باور زيبايی است كه شما را در مسير دريافت خواسته‌هايتان هدايت مى‌كند و بدين‌گونه جهان هستى شما را با شرايط و‌‌ افرادى روبرو خواهد كرد كه اين باور ذهنى را در زندگيتان محقق سازند. 👇👇
🛑نقد این نکته که هیچ‌گاه از سر نیاز و التماس دعا نکنیم، با تعالیم قرآنی سازگاری ندارد؛ چرا که اتفاقا از نگاه قرآن وقتی دعای ما به اجابت نزدیک می‌شود و همچنین زمانی ما می‌توانیم واقعا و از ته دل دعا کنیم که به فقر، بیچارگی و ناچاری خودمان اعتراف و به بی‌نیازی و قدرت بی‌کران خداوند اقرار کنیم. قرآن کریم می‌فرماید:  ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ﴾؛ اى‌ مردم، همه شما به خدا نيازمنديد. اوست بى‌نياز و ستودنى. 📌همچنین اجابت دعا جایی است که انسان از عمق وجود، بیچارگی و اضطرار خودش را احساس کند: ﴿اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ﴾؛ آیا كیست آن‌كس كه دعاى مضطر را اجابت مى ‏‌كند و گرفتارى را برطرف مى‌سازد. 📌پس یکی از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب به‌کلی برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد، همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلی را به دست او ببیند، و این درک و دید در حال اضطرار دست می‌دهد. نکته ۱: دعا نه تنها انرژی‌های منفی ساطع نمی‌کند و موج‌های منفی را در اطراف ما نمی‌پراکند که سرشار از امواج مثبت است؛ چرا که باعث می‌شود انسان مغرور به خود، با دیگر اجزای عالم هستی که صادقانه به عجز و نیاز خویش در درگاه خداوند اقرار دارند، هماهنگ شود و این بهترین راه و روش برای دستیابی به نتایج مثبت دعاست. نکته ۲: دعا کردن هیچ منافاتی با عشق ندارد. عاشق است که ناز معشوق را خریدار است، در مقابلِ معشوق گردن کج می‌کند بلکه با نیم نگاهی او را بنوازد. 📌مجنون را ببینید چگونه خود را در مقابل لیلی خوار و ذلیل می‌کند اما او باز در عشق خود اصرار و بر نیاز خود پای می‌فشارد: اگر بر دیده مجنون نشینی به جز خوبی تو از لیلی نبینی 📌لیلی  نذر کرده بود و یک شب همه مردم فقیر را طعام می‌داد ؛ مجنون هم در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد ولی هنگامی که نوبت دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی با قاشق ظرف مجنون را شکست و بعد از این موضوع مجنون گفت: همچو دگران نداد کامم وز سنگ ستم شکست جامم با من ، نظریش، هست تنها آزردگی‌ای جز این ندارم کان لحظه مرا که جام بشکست آزرده نگشته باشدش دست نکته مهم دیگر آنکه: اساسا این نوع نگاه به دعا، نگاه توحیدی نیست. گوینده این سخن نه خدای واحد، که جهان هستی را خدا می‌داند، آنجا که می‌گوید: و بدین‌گونه جهان هستی شما را با شرایط و افرادی روبرو خواهد کرد.... پس خدا کو؟! @Deebaj
✅دیباج نود و هفتم 🔶نگاه مکعبی 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌چرا فلانی بی‌اعتنا از کنار من رد شد؟ چرا جواب سلام من را نداد؟ چرا این قدر اخم‌هایش درهم است؟ مگر طلبکار است. گویا از دماغ فیل افتاده است و.... 📌اینها و صدها مورد دیگر، نمونه‌ای از قضاوت‌هایی است که ما تقریبا هر روزه درباره دیگران با دیدن یک بُعد از ابعاد رفتار آنان داریم. 📌ما عادت نداریم ابعاد مختلف رفتار افراد را بررسی کنیم و از بس برای قضاوت‌کردن و تصمیم‌گرفتن، عجله داریم، فکر نمی‌کنیم که می‌توان و باید از زاویه و زوایای متعدد دیگری نیز به رفتار افراد نگریست و سپس بر اساس آن نگاه، به قضاوت و داوری درباره رفتار آنان نشست. 📌انسان موجودی به‌غایت پیچیده است. مثل گیاه و یا حتی حیوان نیست که نیازها، علایق، انگیزه‌ها و حساسیت‌های بسیط و غیرپیچیده‌ای داشته باشد؛ بلکه موجودی است که از این جهات بسیار پیچیده است. قاعدتا رفتار او نیز نشأت‌یافته از همین ابعاد پیچیده وجود اوست و قضاوت درباره آن کاری است دشوار. 📌حال اگر به این نکته مهم درخصوص انسان‌ها توجه داشته باشیم، در مواجهه با رفتارهای آنان، تلاش می‌کنیم از زوایای گوناگون به رفتار آنان نگریسته و جوانب مختلف؛ اعم از نیازها، انگیزه‌ها، زمینه‌ها، حساسیت‌ها و... را در تحلیل رفتار آنان درنظر گرفته و سپس درباره رفتارهای ایشان و نه شخصیتشان، به داوری بنشینیم.
📌نظریه «نگاه مکعبی» هارولد کِی به همین موضوع اشاره دارد که بر اساس آن، در ارزیابی رفتار دیگران همواره باید سه متغیر مهم زیر را در نظر گرفت: هدف یا محرک متعلق عمل، عمل‌کنندگانی که آن رفتار را انجام می‌دهند و سرآخر، وضعیت یا بافتی که رفتار در آن رخ می‌دهد.👇 📌نگاهی اجمالی به احادیث رسیده از معصومان علیهم السلام هم بر اهمیت حاکمیت این نوع نگاه در ارزیابی رفتار دیگران، دلالت دارد که از آن میان تنها به ذکر یکی بسنده می‌کنیم. علی علیه السلام فرمود: ﴿رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن تا زمانى‌كه كارى از او سر زند كه راه توجيه را بر تو ببندد، و هيچ‌گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد، تا وقتى براى آن توجيه خوبى مى‌يابى ، گمان بد مبَر.﴾ @Deebaj
✅دیباج نود و هشتم 🔶کشتی نوح و کشتی تایتانیک 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌نام دو کشتی بزرگ در تاریخ ماندگار شده است؛ کشتی نوح و کشتی تایتانیک. یکی کشتی نجات بود و دیگری کشتی هلاک. 📌نوح ‏هنگامی که به ساختن کشتی آغاز کرد، همواره مورد تمسخر خداناباوران بود و خود و پیروان اندکش، زخم زبان‌های آنان را بر خود هموار می‌کردند اما ‏سرانجام کشتی‌اش به سلامت بر فراز کوه جودی، آرام گرفت و مسافران آن که گروهی از مؤمنان و پذیرندگان ولایت الهی ‏نوح بودند، از طوفان‌های سهمگین نجات یافتند.‏ 📌کشتی تایتانیک اما که می‌رفت رؤیای انسان مدرن در خوش‌گذرانی و فخرفروشی را محقق سازد و بیش از دویست میلیون دلارِ امروز، هزینه ساخت آن شد، کشتی‌ای بود که در آن زمان بسیاری اعتقاد داشتند حتی خدا هم نمی‌تواند آن را غرق کند، اما در کمتر از سه ساعت پس از جداشدن از ‏اسکله، در اثر برخورد با کوه یخی و نفوذ چند ده هزار تن آب به داخل بدنه آن، غرق شد و بیش از 1500 نفر از مسافران آن جان ‏باختند. ‏👇👇
📌در طول تاریخ، همواره کشتی‌های مختلفی از بندرهای امن به دل اقیانوس ناآرام زندگی زده‌اند اما همگی به سلامت به مقصد ‏نرسیده‌اند. 📌اقیانوس زندگی همواره دستخوش طوفان‌های درهم‌شکننده‌ی کفر و شرک است و برای داشتن سفری امن در دل آن، باید ‏بر کشتی‌ای از جنس کشتی نوح سوار شد و نه کشتی تایتانیک.‏ 📌آخرین فرستاده خدا در روز بزرگ غدیر، از مردمان برای سوارشدن بر کشتی امنی همچون کشتی نوح دعوت کرد و آنان که بر ‏این کشتی سوار شدند، به سوی نور رهسپار شدند. 📌«ولایت» که لبّ اللباب غدیر است، سکّان کشتی و مرکز فرماندهی آن است و ‏علی علیه السلام، سکاندار این کشتی. 📌هر کشتی‌ای غیر از کشتی غدیر، کشتی طاغوت است و رهسپار به سوی ظلمت و تاریکی. ‏ 📌به‌قول مرحوم آیت الله حائری شیرازی:‏ چه انسان‌های زبان‌بسته و کم‌اقبالی که یک رکعت نمازشان در همۀ عمر قضا نشد و هیچ فریضه‌ای از آنها فوت نگشت و همۀ ‏عبادات را از صله رحم گرفته تا جهاد و حج و زکات را به‌موقع انجام می‌دادند اما متأسفانه در انتخاب کشتی اشتباه کرده بودند.‏ 📌آن‌ها سوار آن کشتی‌ای شدند که مقصدشان حرکت از نور به ظلمت بود. آن‌ها چون وسیلۀ خود را خوب انتخاب نکرده‌اند، وقتی ‏پیاده می‌شوند می‌بینند این همه مسافت را از مقصد دور شده‌اند.👈 (حائری شیرازی) 📣پادکست صوتی متن را اینجا بشنوید @Deebaj
✅دیباج نود و نهم 🔶بر صلیب عشق 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌برخی بر این باورند که تبارش ایرانی است. از منطقه نهروان، جایی بین واسط و بغداد در عراق که زمانی جزء ایران بوده و یا آن‌که زاده آذربایجان است. 📌بند اسارت، حلقه عاشقی شد بر گردنش. پیامبر _ص_ او را به علی_ع_ بخشید و او رشته دوستی و عشق علی را بر فراز صلیب نیز از گردن خود نگشود. 📌 عشق او به علی بیشتر به افسانه شبیه است؛ اما افسانه نیست. اگر عشق یعقوب به یوسف فسانه است، عشق او به علی هم. 📌محرم راز علی، محبوب فرزندان او نیز بود. ظرف وجودش گسترده بود. 📌او چنان عشق و عرفان را به هم آمیخته بود که در تمام دورانی که دل در گرو عشق معشوق نهاده بود، رنج‌ها را به جان می‌خرید و صلیب عشق را بر دوش می‌کشید. 📌سخن از میثم تمار است. خرمافروشی که رطب‌های شیرین معرفت را با شراب عشق علی آمیخته، درهم‌آمیزه‌ای ناب فراهم آورد و آن را به یک‌نوش سرکشید. مست شد و در این مستی بر دار. أمصلوب حكم البغي مثلك لا يُرى يصيّر جذع النخل للحق مِنبرا ٢٢ ذی حجه سال ۶۰ هجری، سالروز شهادت این صحابی ارجمند است. رضوان خداوند بر او باد. 📣پادکست صوتی این متن را اینجا بشنوید. @Deebaj
به مناسبت دیدار مبلغان و طلاب با رهبر عزیز انقلاب اسلامی 📣روی لینک زیر کلیک نمایید👇 🔶پیچیدن به «پروپا»ی «پروپا»گاندا @Deebaj
✅دیباج صدم 🔶تبلیغ نسلی و خانوادگی 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌روزی دوستی فاضل از من پرسید: به‌نظر شما در مواجهه با افکاری که ذهن جوانان، اعم از دانشجو و یا افراد عادی را پر کرده و آنان را به سراب رهایی از هرگونه باور و عقیده و سرانجام به سمت پرتگاه الحاد سوق می‌دهد، چه باید کرد؟ چه اسباب و عواملی باعث بی‌اعتنایی جوانان به آموزه‌های رهایی‌بخش دین و اشتیاق آنان به پذیرش پسمانده‌های اندیشه‌های اومانیستی و لیبرالیستی شده است؟ 📌با پاسخ به سؤال دوم آن دوست فاضل، سخنم را آغاز کردم. به او گفتم از نظر من، مهم‌ترین مؤلفه غایب در فرایند باورپذیرساختن آموزه‌های دین، هنر است. آری، هنر. هنر عرضه دین، با تمام جلوه های زیبایش به مخاطب. هنر پیراستن دین از خرافه‌ها و امور آویخته به دین که هیچ نسبتی با چهره دلربای دین ندارند. 📌هنر دین را به خدمت انسان درآوردن و زان پس، انسان را مشتاقانه پایبند دین کردن. به او گفتم ما نیازمند فراگیری هنر اصلاح اجتماعی هستم، البته چنانچه پیشتر گوهر وجود خویش را هنرمندانه به زیبایی‌های دین آراسته باشیم. 📌به او گفتم تنها دانستن اصول و فقه و تفسیر و... بسنده نیست، باید انسان را شناخت، جامعه را شناخت، هنر را شناخت و خیلی شناخت‌های دیگر لازم است تا بتوان تصویر دین را آن‌گونه که شایسته است در آینه‌ی جان‌ها تاباند که در این صورت، هر دل پاکی آنرا پذیرا خواهد شد و هر جسمی، دوش خود را به آن خواهد سپرد.👇
📌برای پاسخ به پرسش نخستش اما، گامی پیش و گامی پس می‌گذاشتم. خارخار تردید آرامم نمی‌گذاشت. شاید آنچه می‌خواستم بگویم، ادعایی سِتُرگ می‌نمود، اما چه باید کرد وقتی دیو الحاد فضای جامعه و نخبگان را درنودیده و اکنون در پشت درِ خانه‌ها، انگشت سیاه خود را بر روی زنگ گذاشته و آن‌را را به صدا درآورده است و از قضا، در نواختن زنگ بسیار هم اصرار دارد! 📌در یک نسل پیشتر، آن زمان که عروس هزاررنگ و فریبای شبکه‌های اجتماعی و تولیدات چندرسانه‌ای، عقل و هوش از سر جوانان نربوده بود، بزرگ‌ترها در جمع‌های خانوادگی، به فراخور احوال و شرایط، آموزه‌های ارزشمند دین را با شراب محبت و الفت و انس آمیخته و کام فطرت جوانان را خنکا بخشیده و عطش دانستن آنان را فرومی‌نشاندند. 📌این تبلیغ نسلی و خانوادگی، همواره دژخیم الحاد را پشت دروازه‌های شهر نگاه می‌داشت و از ورود او به داخل شهر مانع می‌شد، تا چه رسد به آنکه هوس دق‌الباب کردن خانه‌ها در سرش بیفتد. اما امروزه به‌نظر می‌رسد یا ما خود، در را به رویش گشوده‌ایم و یا او با بالارفتن از دیوار، پای به درون خانه‌هایمان گذارده است. 📌پندهای شیرین پیران خردمند امروزه جای خود را به زهر اضطراب و دلهره‌ای داده است که از رهگذر وسایل ارتباط جمعی اعم از ماهواره و اینترنت و... در رگ رگ وجود جوانان تزریق می‌شود و به تردید و درنهایت، الحاد آنان دامن می‌زند. 📌توقعی نابجاست اگر بخواهیم جوان را از هم‌آغوشی با این عروس خوش‌رنگ هزارچهره بیرون کشیم اما شاید بتوانیم به او بیاموزیم که: 1⃣اولا؛ باید این عروس را بر اساس شرع به عقد خود درآورد و آنگاه که به شرع تمکین نمود، او را در آغوش کشد. 2⃣ثانیا؛ با فرمان عقل به تمشیت امور او قیام کند تا او پا را از دایره انسانیت فراتر نگذارد و دین و دنیای جوان را بر باد ندهد. 3⃣ثالثا؛ مصاحبانی فرهمند از کتاب و پند و اندرز بزرگان را همنشین او سازد تا به داشته‌های اندک خویش غره نشود و روزبه‌روز بر کمال و زیبایی خود بیفزاید. @Deebaj
✅دیباج صد و یکم 🔶دُردانه 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌از کودکی هرگاه پدرم به سفر می‌رفت، غروب‌ها چشمانم را به امتداد راه تا آنجا که با افق تلاقی می‌کرد می‌دوختم و گوش‌هایم را به موسیقی باد می‌سپردم تا خبری از بازگشت او به من برسانند. 📌اما اینجا در این شهر، چند روزی است که در خرابه جایمان داده‌اند. نمی‌دانم کجاست اما هر جا هست، نفسم در هوایش تنگی می‌کند. نگاه مردمان این شهر جور خاصی است و من از نگاهشان هراسناکم. 📌چند روزی است که از پدرم بی‌خبرم. هربار از عمه سراغش را می‌گیرم، با صدایی شکسته و ضعیف می‌گوید: بابایت به سفر رفته و بعد از من رو می‌گیرد و در خود فرو می‌رود. 📌خود را از دیوار خرابه بالا می‌کشم و به افق خیره می‌شوم. اما نمی‌دانم چرا آسمان به‌نظرم تیره و تار می‌رسد. شاید سوی چشمانم کم شده. 📌 گوش‌هایم را برای شنیدن دَرای کاروان که مژده بازگشت پدر را می‌دهد، تیز می‌کنم اما چیزی جز ناله شوم جغدی که بر روی دیواری فروریخته نشسته و چون مردمان آن شهر نفرین شده، نگاهش را به خرابه دوخته است، نمی‌شنوم. پاهایم زخمی شده است. اگر پدر با ما همراه بود مرا در آغوش می‌گرفت و از میان سنگ و خارها عبور می‌داد و نمی‌گذاشت خارها پایم را آزار دهند. حالا دیگر شب چادر سیاهش را بر همه جا گسترده و ما را تا حدی از تلخی نگاه نامحرمان بدچشم پوشیده داشته است. تاریکی برای کودک خردسالی چون من خوفناک است. از ترس به خودم میلرزم. سرم درد میکند. عمه تکه پارچه ای به سر من بسته و سر خود را هم میان دستانش گرفته است. درست است که اینجا خرابه بی سقف و سایبانی است، اما حضور عمه چون سایبانی است بر سرمان. 👇
همچنان بازگشت پدر را انتظار میکشیدم. خواب دیدم پدر بازگشته و من خودم را در آغوشش افکنده ام. مرتب دست به موهایم میکشد و از گل گونه هایم، بوسه میچیند. ناگاه از خواب پریدم و بی اختیار از عمق جان ناله سر دادم و پدرم را صدا زدم و با ناله سوزناک خود گویا در آتش آرام گرفته شیون زنان دوباره دمیدم. همه سراسیمه دوروبرم جمع شدند و هر یک تلاش میکرد آبی بر آتش دلم بریزد و مرا آرام کند. اما مگر عده ای زنان همسر و فرزند از دست داده که شعله های غم از درونشان شراره میکشد، میتوانند آتش گُر گرفته دیگری را فرونشانند؟ دیگربار به دامن عمه پناه بردم. وجود عمه اقیانوس صبر و آرامش بود و چون خود را در او می افکندم، تمام وجودم آرام میگرفت. 📣پادکست صوتی این متن را اینجا بشنوید. @Deebaj
🔶کهربای عشق روی لینک بالا👆 کلیک کنید. @Deebaj
✅دیباج صد و دوم 🔶سروش رهایی 🖊علی‌رضا مکتب‌دار 📌پس از آنکه خورشید رسالت در مغرب تاریخ ادیان برای ابد آرام گرفت، ماه فروزان امامت در آسمان بشریت پدیدار گشت و حقیقت‌پویان همواره در پرتو انوار امامت راه پیموده و همای سعادت را بر بام زندگی خویش نشانده‌اند. اما منکران، ناباورانه بر چهره تابناک حقیقت پرده تردید افکنده و بر صورت خورشید هدایت، خاک انکار پاشیده‌اند، غافل از آنکه: مه فشاند نور و سگ عوعو کند هر کسی بر خلقت خود می‌تند 📌نور حقیقت و حقیقتِ نور، حجاب‌ها را پاره خواهد کرد و سیمای دلربای خویش را به انسان‌ها خواهد نمود و آنکه سرطان لجاجت و طاعون تردید، بندبند وجودش را تسخیر نکرده باشد، به خورشید حقیقت لبخند خواهد زد و خود را بر شعاع‌های نورش تا عرش برخواهد کشید. 📌امام حسین علیه السلام، آن ماه فروزان امامت و هدایت، در تمام عمر بابرکت خویش و حتی آن زمان که جهل و دنیاخواهی امت جدش، بدنش را به گودال قتلگاه کشاند، روحش از نورافشانی باز نایستاد و از هدایت دیگران نومید نشد‌. 📌او سروش رهایی بود که به سنگ نادانی، سنگ خورد و از تیغ عصبیت زخم برداشت، اما از افشاندن نور هدایت باز‌نایستاد. 📌حسین فانوس هدایت در تاریکی گمراهی و کشتی نجات در اقیانوس تباهی است. درود خدا و فرشتگانش، هماره بر او باد. @Deebaj