🕊🕊🕊 #شهادت قسمت ما می شد، ای کاش .... 🍃♦️۲۵ آبان روز حماسه ایثار مردم اصفهان گرامی باد ♦️تشییع ۳۷۰ شهید عملیات محرم در سال ۱۳۶۱ از میدان امام اصفهان تا گلستان شهدا

🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) 🎤برادر محمد رضا ابوشهاب #قسمت_اول

🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) 🎤برادر ابوشهاب #قسمت_دوم

🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) 🎤برادر ابوشهاب #قسمت_سوم

🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) 🎤برادر ابوشهاب #قسمت_چهارم

🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع) 🎤برادر ابوشهاب #قسمت_پنجم

سردار ابوشهاب در کنار شهید خرازی، ف ل ۱۴

🎥 #فیلم / تصاویر دیدنی از رزمندگان لشگر ۱۴ امام حسین (ع) در منطقه عملیاتی (دوربین، تصویر شهید خرازی، فرمانده لشکر و و ابوشهاب، جانشین او را نیز به تصویر کشیده) 🌿 #سرزمین_نور؛ همانجا که مهبط فرشتگان الهی بود و فضای آن آکنده از عطر بهشت دوران #دفاع_مقدس 💕 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ #نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است 🌴 کانال #دفاع_مقدس : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها #دهه۶۰

عملیات زین العابدین (ع) 24 آبان سال 1361 عملیات در 24 آبان 1361 با رمز زین العابدین (ع) آغاز شد. پس از تسلط رزمندگان در عملیات مسلم بن عقیل بر ارتفاعات مرزی غرب سومار به جز ارتفاع سلمان کشته، دشمن با بهره گیری از موقعیت جغرافیایی منطقه به مواضع تصرف شده در این عملیات حمله می کرد. با توجه به این شرایط اجرای یک عملیات و تثبیت خط پدافندی ضروری به نظر می رسید. از این رو عملیات زین العابدین (ع) طراحی و اجرا شد. منطقه عملیات در غرب سومار قرار داشت. وجود ارتفاعات مرزی بر اهمیت این منطقه می افزود و با تسلط بر این ارتفاعات امکان تسلط بر کل منطقه فراهم می شد. این ارتفاعات از سمت شمال منطقه عملیات به ترتیب عبارت بودند : سلمان کشته، وارولین ، قلعه مین ، کهنه ریگ، گیسکه و کله شوان ، تنگه میان تنگ که در بین ارتفاعات قرار داشت از نظر نظامی با اهمیت بود و تهدیدی برای شهر مندلی عراق به شمار می رفت. عملیات زین العابدین (ع) در واقع طرح مرحله دوم عملیات مسلم ابن عقیل بود. اهداف عملیات : تسلط بر خط مرزی مقابل نفت شهر، تامین نفت شهر ، و پدافند در کنار رودخانه کنکاوش تصرف ارتفاع کله شوان و تنگه میان تنگ و استقرار نیروها روی آخرین دامنه ارتفاعات گیسکه و کهنه ریگ . یگان های تیپ 27 محمد رسول الله (ص) ، تیپ 21 امام رضا (ع)، تیپ 55 هوابرد مامور اجرای عملیات بودند . تیپ 27 محمد رسول الله (ص) ماموریت پیشروی روی یال 200 در ارتفاع گیسکه و تصرف ده کومه سنگ، پاسگاه کومه سنگ ، سمت چپ میان تنگ و قلعه جوق بود. تیپ 21 امام رضا (ع)، وظیفه داشت در سمت چپ میان تنگ بعد از نفوذ در مواضع دشمن منطقه در پاک سازی کند. تیپ 55 هوابرد هم پدافند از منطقه را بعد از عملیات بر عهد داشت. تیپ 10 سیدالشهدا (ع) در احتیاط تیپ 27 بود بعد از عملیات در خط پدافند محدود ماموریت تیپ 27 ( از کهنه ریگ تا میان تنگ و گیسکه ) مستقر شد.

🌱 ۲۵ آبان ۱۳۴۳ - سالروز ولادت شهید علی اصغر ربیع نتاج اهل بابلسر 🕊 شهادت: ۳ اردیبهشت ۱۳۶۶، عملیات کربلای ۱۰، ماؤوت 🔹مزار: گلزارشهدای تکیه معصوم زاده - فریدونکنار- مازندران ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🎞 #فیلم | رجز خوانی بسیجی عاشق و دلباخته معلم و دانشجوی شهید علی اصغر ربیع نتاج 🌿 نغمۀ خوشِ غزلی که از آسمان سینۀ او می بارد و فضای خاطره را پر می سازد 🌱 سروده ای همراه با احساس و طراوت، آن هم در میدان نبرد👇 تندری! طوفان قهری ؟ عابسی؟ حری؟ حبیبی؟ قاسمی... هان!! کیستی؟ ای که با خون ، خاک میهن را ز دشمن پس گرفتی حق خویش را از پنجه ی آلوده ی کرکس گرفتی در کنار چشمه خون، ره به خار و خس گرفتی با کسان پیوسته و جان از تن ناکس گرفتی . . . ✅ ایتا ✅ روبیکا ✅ تلگرام 📡 کانال "دفاع مقدس" 🕊🕊

#نماز_شب_برای_رزمنده_واجب_است! 🌷جانباز دلاور جواد فرزامیان که دستش را به گردنم انداخته، در اولین اعزام به جبهه در شانزده سالگی (آبان ماه سال شصت) در قطار گفت که در جبهه نماز شب برای رزمنده واجب است. به اهواز رسیدیم و در مسجد جزایری واقع در خیابان امام خمینی و بازار برای مدتی مستقر شدیم. جواد اولین نصف شب مرا برای نماز شب بیدار کرد. خواب‌آلود و در تاریک رفتم وضو گرفتم. خواب از سر و رویم می‌بارید. 🌷به مسجد آمدم و درحالی‌که غالب توجه ذهنم به خواب بود، ایستادم به نمازشب درحالی‌که نمی‌دانستم چند رکعت است. گاهاً در حمد چشم‌هایم بسته می‌شد؛ وقتی قنوت گرفتم سایه‌هایی را در اطرافم می‌دیدم که به رکوع و سجده می‌روند. به خود می‌گفتم حالا مرا هم می‌بینند و کیف می‌کردم و قربه الی الله تبدیل شد به قربه الی افراد. 🌷در آن حال یک نفر آمد و گفت: برادر قبله را اشتباهی ایستادی! و ۱۸۰ درجه مرا چرخاند. از خجالت عرق از پیشانی‌ام جاری بود. زود نماز را تمام کردم و سریع رفتم زیر پتو و آن را به سرم کشیدم. خُب نوجوانی و بی‌تجربگی این حرف‌ها را هم داشت. یادش بخیر آن زمان فرمانده‌مان علی تجلایی بود و اسم گردانمان شهید مدنی و شهید قاضی بود. راوی: رزمنده دلاور مهدی قلی رضایی 📚 کتاب "لشکر خوبان" ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄