eitaa logo
دل‌نوشت
229 دنبال‌کننده
352 عکس
159 ویدیو
5 فایل
همیشه نوشتن حالم را خوب کرده است بی‌آنکه حواسم باشد.امیدوارم خواندن نوشته‌هایم حال شما را هم خوب کند،بی‌آنکه حواستان باشد. دکتری‌تخصصی‌تاریخ‌تشیع.مترجمت.استانبولی 📚کتاب‌‌‌ها: گفتگوهایی‌درباب‌الهیات‌.علوی‌گری‌بکتاشی‌گری. ✍🏻 زهراکبیری‌پور @z_kabiri
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشغول عبادت بود در غاری که چند روزی بود افتخار میزبانی او را داشت صدایی به گوشش رسید إقرأ از همان لحظه‌ی شنیدن اولین صدا سنگینی بار عظیم رسالت را حس کرد صدا بار دیگر تکرار شد إقرأ از سال‌ها قبل با این صداها عجین شده بود سه سال صدای اسرافیل و بیست سال صدای جبرئیل را در خواب و بیداری شنیده بود اما هیبت این صدا و عظمتش با دفعات قبل تفاوت داشت محمد خود متوجه شده بود که این همان شروع رسمی وعده‌ی خداوند است اقرأ؛ تنها به معنای یک خواندن ساده نبود؛ بلکه فرشته‌ی وحی به محمد می‌گفت: بخوان عالمیان را به‌سوی معبود بخوان که تسلیم اسلام شوند بخوان که رستگاری‌شان در گروِ اسلام است بخوان پیروان موسی را بخوان پیروان عیسی را بخوان برای تمام انسان‌های آزاده‌ای که قرار است صدای خدا را از دهان تو بشنوند بخوان محمد که اینک تو مبعوث شده‌ای برای هدایتِ انسان‌هایی که تحمل شنیدن صدای حق را دارند بخوان ... ✍🏻زهرا کبیری پور ‌ 💠@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ۲۸ رجب سالروز خروج کاروان سیدالشهدا(علیه‌السلام) از مدینه @Delneveshteeee
سفرت بی‌خطر عزیز مادر اکثر افراد معمولا وقتی قصد سفر می‌کنند، قبل از هر چیز کنار مادر رفته و دعای خیر او را برای سفر طلب می‌کنند، مخصوصا پسرها که مادری‌تر هستند. امام قصد خروج از وطن کرده بود، چون دیگر آنجا برای او و خانواده‌‌اش امنیت نداشت. شبِ قبل از خروج به قصد وداع به بقیع رفت، لابد سرش را بر روی مزار پدربزرگ و برادر گذاشته و گریه کرده بود از نامردیِ روزگار. رفته بود تا مادر برایش «و إن یکاد...» بخواند.. رفته بود تا مادر آغوشش را باز کند و بگوید سفرت بی‌خطر عزیز مادر... خدا پشت و پناهت باشد... بعضی‌ها گفته‌اند دو شبانه روز در آنجا مانده بود. وداع سخت بود آن هم از شهری که تمام کودکی و جوانی‌اش در آنجا گذشته بود. وداع از شهری پر از خاطرات شیرین روزهای با مادر بودن و پر از خاطرات تلخ روزهای بی‌مادری... قدم در راهی می‌گذاشت که پایانش را بارها از زبان پدربزرگ، پدر و برادر خود شنیده بود... آنجایی که می‌گفتند: لایوم کیومک یا اباعبدالله این‌بار «و إن‌ یکاد...» را از زبان ما پذیرا باش عزیز مادر از زبان ما شیعیان ۱۴٠٠ سال بعد سفرت بی‌خطر یا اباعبدالله(علیه‌السلام) با اشك چشمام، آب می‌ریزم پشت سرت منبع: ابن‌اعثم کوفی، مقتل‌الحسین، ص۱۹_۲٠ ✍🏻 زهرا کبیری پور 💠@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ هر کسی که می‌خواهد من و تو ما نشویم خانه‌اش ویران باد 💠@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ عزیـــــــــــــــــزم حـــــــســـــــیـــــــــن ‌
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 مگر یک نفر چطور عزیز کرده می‌شود؟! مثلا در ماهی که به دنیا آمده است، هیچ غمی و اندوهی راه نیابد... و در ماهی که شهید شده است هیچ شادی و نشاطی وارد نشود... سلام نورِ چشم خدا سلام آقایِ عزیز ما ✍🏻 زهرا کبیری پور 💠@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ یکی از بهترین برنامه‌های صدا و سیما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیینه‌ی تمام نمایِ برادری برادر، تکیه‌گاه خواهر است. وقتی برادر باشد دلت قرص است که کسی هست که هوایت را دارد، حتی اگر پدر نباشد برادر برایت پدری خواهد کرد. عباس نیز بیش از آنکه برادر حسین باشد، برادر زینب است. ادب و متانت او در برابر حسین، زینب را پیش از پیش عاشق او می‌کرد. زینب می‌دانست که تا وقتی عباس هست، حسین هم هست، امنیت هم شاید از همان لحظه که حسین بدون عباس از علقمه برگشت، پاهای زینب لرزید و بی‌تابی و اضطراب در جانش نشست... چون دیگر عباسی نبود که فدایی شود... وقتی می‌خواست بر ناقه‌ی شتر سوار شود پیش از آنکه به گودال نگاه کند، به علقمه نگاه کرد و لابد در دلش گفت: بلندشو برادر خواهر و نگاه کن به نظر من روز ولادت عباس باید روز برادر می‌شد، بس که عباس برادر است هم برای حسین هم برای زینب ✍🏻 زهرا کبیری پور @Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️رمان تاریخی «یثرب» 🔹داستان این‌ کتاب دربرگیرندۀ بخشی از تاریخ صدر اسلام است که تأثیر مهمی در دعوت پیامبر اکرم (ص) و گسترش دین اسلام دارد. محور اصلی رمان اتفاقاتی است که پس از هجرت پیامبر (ص) به یثرب یا مدینه النبی رخ دادند. ▪️دیدگاه دکتر سعید طاووسی درباره‌ی این کتاب: 🔹در این کتاب گزارش تاریخی در خصوص بعضی اتفاق‌های جزئی داریم که با تبدیل شدن به داستان، جالب شده است. در ادبیات داستانی ما به دورۀ پیامبر (ص) کم‌توجهی شده و کسانی که در سال‌های اخیر روی این موضوع کار کردند همه به سمت تقابل پیامبر (ص) و یهود رفته‌اند. نویسنده مقطع بسیار حساسی را انتخاب کرده و از نظر تاریخی موفق عمل کرده است. ▪️دیدگاه استاد مهران اسماعیلی درباره کتاب: 🔹کتاب در قالب ادبیات داستانی بسیار مبسوط است؛ من تقریباً از سال ۸۰ در دایرةالمعارف قرآن مدخل‌های مختلفی از قبایل یثرب نوشته‌ام. آنجا وقتی دنبال شواهد می‌گشتیم اطلاعات بسیار پراکنده بود. چیزی که باعث شگفتی من شد این بود که در این کتاب همه این‌ها آمده و دیده شده و این اطلاعات به راحتی در اختیار همۀ نویسندگان نبوده است. این نشان از زحمت بسیار نویسنده برای گردآوری اطلاعات دارد. 💠@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام همسر مکرمه شهید طاهرنیا خانم نسیبه علی پرست فرزند عزت الله. امشب نماز لیلة الدفن قرائت بفرمایید به رسم ادای دین و انجام وظیفه به محضر مطهر شهید طاهر نیا و همسر محترمشان.
اگر مایلید با یک شهید عجیب و خاص آشنا شوید که تا به حال هیچ کتابی در موردش نخوانده‌اید، پیشنهاد می‌کنم به کانال "از خودمان" بپیوندید تا به صورت دنباله‌دار، زندگی این شهید را بخوانید. https://eitaa.com/azkhodemaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا