سفرت بیخطر عزیز مادر
اکثر افراد معمولا وقتی قصد سفر میکنند، قبل از هر چیز کنار مادر رفته و دعای خیر او را برای سفر طلب میکنند، مخصوصا پسرها که مادریتر هستند.
امام قصد خروج از وطن کرده بود، چون دیگر آنجا برای او و خانوادهاش امنیت نداشت.
شبِ قبل از خروج به قصد وداع به بقیع رفت، لابد سرش را بر روی مزار پدربزرگ و برادر گذاشته و گریه کرده بود از نامردیِ روزگار.
رفته بود تا مادر برایش «و إن یکاد...» بخواند..
رفته بود تا مادر آغوشش را باز کند و بگوید سفرت بیخطر عزیز مادر... خدا پشت و پناهت باشد...
بعضیها گفتهاند دو شبانه روز در آنجا مانده بود. وداع سخت بود آن هم از شهری که تمام کودکی و جوانیاش در آنجا گذشته بود.
وداع از شهری پر از خاطرات شیرین روزهای با مادر بودن و پر از خاطرات تلخ روزهای بیمادری...
قدم در راهی میگذاشت که پایانش را بارها از زبان پدربزرگ، پدر و برادر خود شنیده بود...
آنجایی که میگفتند: لایوم کیومک یا اباعبدالله
اینبار «و إن یکاد...» را از زبان ما پذیرا باش عزیز مادر
از زبان ما شیعیان ۱۴٠٠ سال بعد
سفرت بیخطر یا اباعبدالله(علیهالسلام)
با اشك چشمام، آب میریزم پشت سرت
منبع: ابناعثم کوفی، مقتلالحسین، ص۱۹_۲٠
✍🏻 زهرا کبیری پور
#رجب
#وداع
#امام_حسین
💠@Delneveshteeee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیـــــــــــــــــزم حـــــــســـــــیـــــــــن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مگر یک نفر چطور عزیز کرده میشود؟!
مثلا در ماهی که به دنیا آمده است، هیچ غمی و اندوهی راه نیابد...
و در ماهی که شهید شده است هیچ شادی و نشاطی وارد نشود...
سلام نورِ چشم خدا
سلام آقایِ عزیز ما
✍🏻 زهرا کبیری پور
#عزیزم_حسین
#شعبان
💠@Delneveshteeee
آیینهی تمام نمایِ برادری
برادر، تکیهگاه خواهر است.
وقتی برادر باشد دلت قرص است که کسی هست که هوایت را دارد، حتی اگر پدر نباشد برادر برایت پدری خواهد کرد.
عباس نیز بیش از آنکه برادر حسین باشد، برادر زینب است.
ادب و متانت او در برابر حسین، زینب را پیش از پیش عاشق او میکرد.
زینب میدانست که تا وقتی عباس هست، حسین هم هست، امنیت هم
شاید از همان لحظه که حسین بدون عباس از علقمه برگشت، پاهای زینب لرزید و بیتابی و اضطراب در جانش نشست...
چون دیگر عباسی نبود که فدایی شود...
وقتی میخواست بر ناقهی شتر سوار شود پیش از آنکه به گودال نگاه کند، به علقمه نگاه کرد و لابد در دلش گفت: بلندشو برادر
خواهر و نگاه کن
به نظر من روز ولادت عباس باید روز برادر میشد، بس که عباس برادر است هم برای حسین هم برای زینب
✍🏻 زهرا کبیری پور
#حضرت_عباس
#خواهر
#برادر
@Delneveshteeee
#معرفی_کتاب
▪️رمان تاریخی «یثرب»
🔹داستان این کتاب دربرگیرندۀ بخشی از تاریخ صدر اسلام است که تأثیر مهمی در دعوت پیامبر اکرم (ص) و گسترش دین اسلام دارد.
محور اصلی رمان اتفاقاتی است که پس از هجرت پیامبر (ص) به یثرب یا مدینه النبی رخ دادند.
▪️دیدگاه دکتر سعید طاووسی دربارهی این کتاب:
🔹در این کتاب گزارش تاریخی در خصوص بعضی اتفاقهای جزئی داریم که با تبدیل شدن به داستان، جالب شده است.
در ادبیات داستانی ما به دورۀ پیامبر (ص) کمتوجهی شده و کسانی که در سالهای اخیر روی این موضوع کار کردند همه به سمت تقابل پیامبر (ص) و یهود رفتهاند. نویسنده مقطع بسیار حساسی را انتخاب کرده و از نظر تاریخی موفق عمل کرده است.
▪️دیدگاه استاد مهران اسماعیلی درباره کتاب:
🔹کتاب در قالب ادبیات داستانی بسیار مبسوط است؛ من تقریباً از سال ۸۰ در دایرةالمعارف قرآن مدخلهای مختلفی از قبایل یثرب نوشتهام. آنجا وقتی دنبال شواهد میگشتیم اطلاعات بسیار پراکنده بود. چیزی که باعث شگفتی من شد این بود که در این کتاب همه اینها آمده و دیده شده و این اطلاعات به راحتی در اختیار همۀ نویسندگان نبوده است. این نشان از زحمت بسیار نویسنده برای گردآوری اطلاعات دارد.
#معرفی_کتاب
#پیامبر
💠@Delneveshteeee
اگر مایلید با یک شهید عجیب و خاص آشنا شوید که تا به حال هیچ کتابی در موردش نخواندهاید، پیشنهاد میکنم به کانال "از خودمان" بپیوندید تا به صورت دنبالهدار، زندگی این شهید را بخوانید.
https://eitaa.com/azkhodemaan
برای داییِ سببی ام
بعضیها جور دیگری در ذهن میمانند
غریبههایی که با سببی جزءِ آشناهایتان میشوند و از نسبیها گوی سبقت را در مهربانی میربایند
من به سبب ازدواجم با غریبههایی آشنا شدم که مهربانی آنها از نسبیهایم بیشتر و بیریاتر بود
دایی محمدِ عزیزِ همسرم، یکی از آن غریبههای آشنا شدهای بود که در بیست سال آشنایی با او به اندازهی سر سوزنی از او آزرده خاطر نشدم
دایی عزیزی که با منِ غریبهی آشنا شده، همچون یک دایی نَسبی، به مهربانی رفتار میکرد و این سؤال را در ذهنم ایجاد میکرد که مگر میشود سببها از نَسبها جلو بزنند...
منش این دایی عزیز ما در این سالهایی که افتخار آشنایی با او را داشتم به من آموخت که جز مهربانی در این دنیا چیزی باقی نخواهد ماند
و مگر انسان چه چیزی جز این میخواهد
که وقتی بار سفر را بست و به دیار باقی رفت همه به نیکی از او یاد کنند
دایی محمد، فقط دایی همسرم و دخترهای من نبود، شاید بیشتر از همه دایی من بود
و حالا که به روزهای سالگرد کوچش نزدیک میشوم و یادم میافتد که خانهام در نوروز امسال میزبان او نیست، قلبم فشرده میشود.
✍🏻 زهرا کبیریپور
#انتشار_خوبیها
💠@Delneveshteeee
حضرت امام خامنهای(حفظهالله):
همچنان که اصل انتخابات یک تکلیف الهی است.
انتخاب #اصلح هم یک #تکلیف_الهی است ... باید بگردید، بین خودتان و خدا حجّت پیدا کنید.
#انتخاب_اصلح
#نماینده_جهادی
💠@Delneveshteeee